راهبرد اتحادیه اروپا در آسیای مرکزی؛ کاهش نفوذ چین و روسیه
تاریخ انتشار: ۱۹ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۲۵۹۷۷۱
«الکساندر کنیازف» کارشناس سیاسی و استاد دانشگاه دولتی «سن پترزبورگ» روسیه در یادداشتی که در اختیار خبرنگار خبرگزاری فارس در دوشنبه قرار داد، با اشاره به صدور قطعنامه پارلمان اروپا در مورد «وضعیت حقوق بشر در قزاقستان» در 11 فوریه سال جاری میلادی، به بررسی موضوع تشدید فشارهای غرب به قزاقستان پرداخته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این یادداشت آمده است: قطعنامه پارلمان اروپا در مورد «وضعیت حقوق بشر در قزاقستان» که در مورد نتایج انتخابات پارلمانی قزاقستان در 10 ژانویه سال جاری میلادی صادر شد، به صورت عمده بر اساس گزارشهای سازمانهای مختلف غیردولتی که از روند نظارت بر انتخابات اهداف خاص خود را دنبال میکنند، تهیه شده است.
این موضوع جایی برای تعجب ندارد، زیرا بسیاری از نهادهای غربی نه تنها در رابطه با قزاقستان، بلکه کشورهای دیگر نیز به طور سنتی از چنین رویکردهای استفاده میکنند.
مهمتر این است که نمایندگان پارلمان اروپا و طرفهای که از صدور این قطعنامه حمایت کردند، چه اهدافی را در نظر دارند.
یکی از جنبههای مهم سیاست خارجی چندسویه قزاقستان تمایل به دستیابی به استانداردهای تعیین شده توسط غرب بوده و این کشور نسبت به همه ارزیابیهایی که از سوی غربیها صورت میگیرد، توجه بالایی نشان میدهد.
اگر چه ارزیابیهای انتقادی ساختارهای غربی تأثیر مستقیمی بر روندهای سیاسی قزاقستان ندارد، ولی همچنان عامل مهمی در شکل گیری رفتار نخبگان سیاسی و رهبری قزاقستان است.
تقویت حضور سرمایههای آمریکایی و اروپایی در قزاقستان به طور بسیار چشمگیری بر دستور کار سیاسی داخلی و بین المللی این کشور تأثیر میگذارد. دو سوم بخش معدن قزاقستان تحت کنترل و مدیریت شرکتهای چند ملیتی است و 70 درصد از کل واردات این کشور به بازارهای غربی تعلق دارد.
سیستم بانکی قزاقستان جزئی از شبکه فراملی است که در نتیجه ساختارهای مالی غرب به طور کامل بر بخش مالی این کشور( طلا و صندوقهای تثبیت ارز) کنترل دارند.
همچنین منافع خصوصی نخبگان قزاقی، با توجه به قرار داشتن داراییهایشان در کشورهای غربی از دیگر عوامل تاثیرگذاری بر قزاقستان به شمار میآید. وجود فساد مالی در میان نخبگان قزاقی از جمله مواردی است که غربیها با استفاده از آن «نورسلطان» را در راستای اهداف مورد نظر خود تحت فشار قرار میدهند.
تقویت حضور سرمایه و شرکتهای بزرگ غربی بیش از پیش منجر به تبدیل قزاقستان به فضای تقابل آمریکا و روسیه؛ آمریکا و چین؛ چین و روسیه شده است.
بدون شک موارد فوق باعث افزایش وابستگی بیشتر قزاقستان به عنوان کشوری دارای منبع مواد خام در تقسیم کار جهانی خواهد شد.
نکته قابل توجه این است که چنین وابستگی نه تنها بر تلاشهای متوهمانه قزاقستان در جهت صنعتی سازی و جایگزینی واردات تاثیر میگذارد، بلکه بر روند همگرایی در چارچوب اتحادیه اقتصادی اوراسیا (همچنین سازمان پیمان امنیت جمعی)، روابط دوجانبه قزاقستان و چین و سیاست منطقهای «نورسلطان» نیز اثر منفی دارد.
افزایش میزان کنترل و نفوذ غرب بر نخبگان قزاقستان موجب طرح موضوعاتی نظیر استقرار تأسیسات نظامی آمریکا و ناتو یا مشارکت این کشور در برنامههای نظامی ناتو و کندی تصمیم گیریهای «نورسلطان» در چارچوب اتحادیه اقتصادی اوراسیا میشود.
در دوره قبل از بحران هنگامی که درآمدهای نفتی امکان جبران هزینههای سیاسی و اجتماعی داخلی را فراهم میکرد، نفوذ غرب تأثیر چندانی بر اوضاع داخلی قزاقستان نداشت. مشکلات فزاینده مالی و اقتصادی سالهای اخیر، بنیان ثبات داخلی قزاقستان را تضعیف کرده است که در چنین شرایطی باعث میشود که سیاست غرب به کاتالیزوری موثر در روندهای سیاسی داخلی این کشور تبدیل شود.
به این دلیل است که امروز در فضای اجتماعی قزاقستان میتوان شاهد تقویت روحیات ضد اوراسیایی و ضد روسی بود که ضمن سکوت و به اصطلاح بیطرفی ظاهری رهبری سیاسی این کشور اتفاق افتاده است.
در حال حاضر تمایلات ضدچینی در قزاقستان از رشد قابل توجهی برخوردار نیست که دلیل آن عدم حمایت نخبگان سیاسی قزاقی از این موضوع است، چرا که وابستگی قزاقستان به چین به سرعت در حال افزایش بوده و بدون آن برای رهبری این کشور کنترل روندهای سیاسی و اجتماعی داخلی سخت خواهد شد.
در حال حاضر فشارهای خارجی به سرعت رشد میکند، ولی رهبری قزاقستان (شامل دو کانون قدرت: «نورسلطان نظربایف» به عنوان «پیشوای ملت» و «قاسم ژامرت تاکایف» به عنوان رئیس جمهور) فاقد درک عمیق و دقیق از این روند بوده و برای تصمیم گیری استراتژیک نیز اراده سیاسی لازم را ندارد.
«نورسلطان» همچنان به دنبال آن است که بین منافع غرب، روسیه و چین مانور دهد و مزایایی مورد نظر خود را به دست بیاورد. در این رابطه قطعنامه پارلمان اروپا در مورد «وضعیت حقوق بشر در قزاقستان» و تهدید بر اعمال تحریمها علیه مقامات این کشور را به نوعی میتوان تاکیدی بر ضرورت تعریف دقیقتر اولویتهای سیاست خارجی «نورسلطان» ارزیابی کرد.
در دو هفته قبل دیپلماتهای آمریکایی و غربی سراغ فعالان مدنی و مدافعان حقوق بشر قزاقی غربگرا رفتند که با این موضوع بیارتباط نبوده و به گونهای تاکید بر تشدید فعالیتهای ضد دولتی سازمانهای وابسته دانسته میشود.
به تناسب تشدید فشارهای غربیها بر نخبگان قزاقی، بعید نیست که پیامهای نیز از سوی «مسکو» و «پکن» داده شده و یا خواهد شد که شرایط را برایشان سختتر از گذشته خواهد کرد.
انتهای پیام/.
منبع: فارس
کلیدواژه: قزاقستان پارلمان اروپا قطعنامه فشار پارلمان اروپا حقوق بشر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۲۵۹۷۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شکست تلاش آمریکا برای گسترش نفوذ در آفریقا
افسر اطلاعاتی بازنشسته سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) درخواست اخیر دولتهای چاد و نیجر برای خروج نیروهای عملیات ویژه آمریکایی از خاک این کشورها را یک شکست دیگر برای سیاست گسترش نفوذ آمریکا در قاره آفریقا میداند.
به گزارش مشرق، رسانهها اخیرا گزارش دادند نیروهای عملیات ویژه آمریکایی بعد از آنکه مقامهای چاد حضور نظامیان آمریکایی در این کشور را غیرقانونی خواندند قرار است در روزهای آینده خاک این کشور آفریقایی را ترک کنند. این اتفاق بعد از آن میافتند که سربازان آمریکایی که در نیجر حضور داشتند نیز مجبور به خروج از این کشور شدند.
به نوشته خبرگزاری «اسپوتنیک»، از مجموع ۷۵ نیروی ویژه ارتش آمریکا که در شهر «انجامنا»، پایتخت چاد حضور داشتند، قرار است دهها سرباز پیش از فرا رسیدن موعد انتخابات ریاست جمهوری این کشور در ششم مه، خاک آنجا را ترک کنند.
رهبران چاد در ماه آوریل نامهای را برای وابسته نظامی آمریکا در این کشور فرستاده و به او اطلاع دادند انجامنا به توافقش با واشنگتن که اجازه به حضور این نظامیان در چاد میداد موسوم به توافق وضعیت نیروها پایان میدهد. هنوز تعداد دقیق سربازان آمریکایی حاضر در این کشور آفریقایی مشخص نیست اما مقامهای آمریکایی تاکید میکنند این تعداد بیشتر از ۱۰۰ سرباز نیست. به گزارش مطبوعات آمریکا، پنتاگون همچنان امیدوار به مذاکرات بر سر توافق جدیدی با دولت چاد و بازگرداندن سربازانش به این کشور بعد از انتخابات ششم مه است.
لری جانسون، مامور کهنهکار سابق سازمان سیا معتقد است ارتش آمریکا در صورت خروج از چاد دیگر هرگز به آنجا باز نخواهد گشت.
لری جانسون که مقام وزارت امور خارجه آمریکا نیز بوده در واکنش به برنامه خروج نظامیان آمریکایی از نیجر و چاد گفت: «آسانترین شکلی که میتوان این مساله را بیان کرد این است که این روند دارد شکست میخورد.»
او ادامه داد: «ارتش آمریکا در هر دوی این کشورها پایگاههایی نظامی دارد که برای تعقیب عوامل القاعده و تلاش برای از بین بردن آنها طراحی شدهاند. اما به وضوح دولتهای محلی دارند اجرای این سیاست از سوی آمریکا را رد میکنند. این واقعا یک رسوایی برای آمریکا از این نظر که کلیت نفوذش را از دست میدهد محسوب میشود و من فکر میکنم روسیه قرار است جای آن را بگیرد.»
کشور چاد از ۱۹۰۰ تا ۱۹۶۰ میلادی تحت حاکمیت استعمارگر فرانسویها قرار داشت. بعد از آنکه این کشور آفریقایی استقلال یافت فرانسویها باز هم در چند مقطع در دهههای ۱۹۶۰، ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ به بهانه حفاظت از دولتهای حاکم در چاد سربازانشان را به این منطقه اعزام کردند. نیروهای فرانسوی در فاصله سالهای ۱۹۸۶ تا ۲۰۱۴ یک حضور دائم را در چارچوب «عملیات قرقی» در این کشور آفریقایی حفظ کردند. بهانه اجرای این عملیات نیز حفاظت کردن از چاد در مقابل شبهنظامیان و نیروهای لیبیایی اعلام شد. بعد از سال ۲۰۱۴ فرانسه عملیات موسوم به «عملیات برخان» را جایگزین آن کرد. هر چند پاریس این عملیات را یک عملیات ضد تروریسم گسترده در منطقه ساحل در آفریقا خواند اما اکثر دولتهای این منطقه آن را به عنوان تلاشی شکست خورده محکوم کردند.
روزنامه واشنگتن پست در ماه مه ۲۰۱۴ گزارش کرد آمریکا حدود ۸۰ سرباز را عازم چاد کرده تا از عملیات هواپیماهای شناسایی، اطلاعاتی و نظارتی برای ماموریت یافتن گروهی از دختران دانشآموز نیجریهای ربوده شده توسط تروریستها در شمال نیجریه حمایت کنند. کاخ سفید پس از آن اعلام کرده بود این نیروها «تا زمانی که دیگر نیازی به کمک آنها به حلوفصل این پرونده آدمربایی نباشد» در چاد باقی خواهند ماند. پایگاه تامدیسپاچ در سال ۲۰۱۴ گزارش کرد که تحقیقات این پایگاه مشخص کرده آمریکا به شکلی بیسروصدا بعد از آنکه بمبارانهای ناتو، لیبی را به عصر حجر بازگرداند، مناطق نزدیک به آن را بیثبات کرد و باعث جهش خشونت افراطگران و شبهنظامیان شد، حضور نظامی خود در چاد را افزایش داده است.
بعد از شکست عملیات برخان که هدفش قرار بود شکست دادن تروریستها باشد کشورهای مالی، نیجر و بورکینافاسو به شکل پی در پی خواستار خروج سربازان فرانسوی از خاک این کشورها شدند. سربازان فرانسوی در بازه زمانی فوریه ۲۰۲۲ تا مارس ۲۰۲۳ خاک این سه کشور آفریقایی را ترک کردند و در این میان حدود ۱۰۰۰ سرباز فرانسوی به چاد منتقل شدند و تا همین امروز نیز در آنجا باقی ماندهاند.
در این میان واشنگتن پست معتقد است ژنرال محمد ادریس دبی اتنو که از ۲۰۲۱ رهبر چاد بوده به زودی بعد از تکمیل خروج سربازان آمریکایی از خاک کشورش، سربازان فرانسوی را نیز وادار به خروج از چاد میکند. این روزنامه آمریکایی متذکر شد چاد به همراه مالی، نیجر و بورکینافاسو برای حل مسائل اقتصادی و امنیتی خود در حال گرایش به روسیه هستند.
چاد از مدتی پیش مشغول تقویت کردن روابطش با روسیه بوده است. مهمت ادریس دبی اتنو در ماه ژانویه سفری رسمی به روسیه داشت و در ماه ژوئیه گذشته نیز وزیر امور خارجه چاد در اجلاس روسیه-آفریقا در سن پترزبورگ شرکت کرد.
جانسون خاطرنشان کرد: «این روسیه نیست که سابقه به بردگی کشیدن سیاهپوستان آفریقایی را داشته باشد. در درجه دوم نیز روسیه هیچ روابط نزدیکی با امپراتوریهای استعمارگر نداشته است. این فرانسویها، انگلیسیها، آلمانیها، هلندیها و بلژیکیها هستند که سابقه طولانی در به استثمار کشیدن آفریقا و مردم و منابعش داشتهاند. بنابر این من صراحتا فکر میکنم هم روسیه و هم چین به عنوان واسطههایی صادق دستکم خیلی صادقتر از آمریکا، توسط کشورهای منطقه در نظر گرفته میشوند.
این تحلیلگر سابق سازمان سیا نتیجهگیری کرد: «این اتفاقات را میتوانیم بخشی از فروپاشی به اصطلاح نظم بینالمللی قانون محور تحت رهبری آمریکا بخوانیم. تلاشهای آمریکا برای سلطه یافتن بر جهان دارند خنثی میشوند. این تلاشها به نوک قله خود رسیدند و حالا دارند از سراشیبی سقوط میکنند. بنابراین من هم فکر میکنم این یک نشانه دیگر از این است که سیاستهای آمریکا دارند به بیراهه میروند.»