رسانه هندی: جهان به سمت دو قطبی آمریکا- چین حرکت می کند
تاریخ انتشار: ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۳۳۲۷۵۷
به گزارش ایرنا ،پایگاه خبری پرینت در ادامه اضافه کرد منفعت هند و روسیه در شرایط جدید برای یکدیگر کاهش یافته و اختلاف دهلی نو - مسکو در حال افزایش است .
سفارت روسیه در دهلی نو این گزارش را تکذیب کرد که مسکو به درخواست پاکستان درصدد دور نگه داشتن هند از مباحثات مربوط به افغانستان است. اما موضع روسیه نباید خیلی موجب شگفتی باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
روسیه از راههایی بخصوص به علت ارتقای قدرت نظامی هند برای دهلی نو مفید بوده است. اما اجبار سیاسی مسکو برای حمایت از چین ، هشداری است که دهلی نو باید مورد توجه قرار دهد. وابستگی هند به مسکو برای تسلیحات ، آسیب پذیر است که تصمیم سازان هندی باید آن را جدی بگیرند.
سیاستمداران هندی ممکن است امیدوار باشد که بتواند شکافی بین روسیه و چین ایجاد کنند اما فرض این کار این است که هند می تواند برای روسیه مفیدتر از چین باشد. اما احتمال این خیلی زیاد نیست. به همین شکل ، هند و روسیه می توانند درباره ایجاد یک نظم جهانی چندقطبی رویاپردازی کنند اما تحقق این امر نیز صرفا به علت خواست ما (هندی ها) شدنی نیست. توزیع قدرت روشن است: اقتصاد چین بیشتر از سه برابر مجموع اقتصادهای هند و روسیه است. آسیا به نوبه خود هم اکنون تک قطبی شده است و جهان در حال حرکت به سمت دو قطبی آمریکا – چین حرکت می کند.خواست و آرزو نمی تواند بر واقعیت غلبه کند.
آمریکا بین هند و روسیه
منبع واگرایی بین منافع هند و روسیه مشکلات مداومی است که روسیه در روابط با آمریکا با آنها رو به رو است. تردید زیادی نیست که آمریکا در دهه های بعد از پایان جنگ سرد در برخورد با روسیه بی اعتنا بود و رفتارهای روسیه در مسائل مختلفی مانند اوکراین موجب دشمنی آمریکا شده است و دولت بایدن هم احتمالا موضع سخت تری در برابر روسیه خواهد داشت. پوتین هم نشانه خاصی از نرمش در برابر غرب نشان نداده است. البته ممکن است اوضاع تغییر کند. دو کشور در اوایل کار دولت بایدن برای تمدید توافق جدید "استارت" موافقت کردند اما دشوار است که پیش بینی همکاری یا کاهش تنش بین دو کشور در آینده نزدیک دشوار است.
پیامد این رویارویی این بوده است که مسکو بطور فزاینده ای برای جلب حمایت و مخدوش کردن قدرت آمریکا به سمت چین سوق پیدا کرده و روابط نظامی دو کشور نزدیکتر شده و این روابط دستکم از نگاه مسکو گسترده تر شده است. پوتین ماه اکتبر گذشته گفت که حتی ائتلاف نظامی بین دو کشور را منتفی نمی داند. این درحالی است که هند بر خلاف مسکو ، اتحاد چهارگانه – هند ، آمریکا ، ژاپن و استرالیا – را یک پاسخ لازم در برابر چین می داند. بازی روسیه ممکن است برای مخدوش کردن نقش آمریکا در منطقه طراحی شده باشد اما این ضامن منافع هند نیست زیرا دهلی نو باید از سلطه بالقوه چین بر آسیا بیشتر هراس داشته باشد تا از قدرت آمریکا. این ضعف آمریکا است که به هند آسیب خواهد زد.
افزایش شکاف بین هند و روسیه همانند شکاف بین مسکو و واشنگتن به نفع چین است. روسیه با اقتصادی با اندازه نصف اقتصاد هند خیلی رقیب مهمی برای چین محسوب نمی شود. اما روسیه همچنان می تواند منبع تامین تسلیحات فناوری بالا برای چین باشد. مساله مهمتر اینکه روسیه از چین حمایت سیاسی می کند که مفید است. همانند همه روابط در عرصه بین المللی از جمله روابط هند و روسیه ، مشارکت چین و روسیه هم مصلحتی است اما شرایطی که موجب سر گرفتن این مشارکت شده بعید است که در آینده نزدیک تغییر کند. سیاست هند باید این مساله را بشناسد و مطابق آن خود را تنظیم کند.
برچسبها هند چین ولادیمیر پوتین دهلی نومنبع: ایرنا
کلیدواژه: هند چین ولادیمیر پوتین هند چین ولادیمیر پوتین دهلی نو اخبار کنکور هند و روسیه دو کشور دهلی نو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۳۳۲۷۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرنگونی پوتین؟!/ او گورباچف نیست/ بعید است صاعقه دوبار به یکجا اصابت کند!
به گزارش خبرآنلاین، پیتر روتلند در تحلیلی برای ریسپانسیبل استیت کرفت وابسته به «اندیشکده کوئینسی» نوشت:ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیرا مقالهای را باعنوان" رژیم شکننده پوتین" در فارن افرز منتشر کرده است. او نوشته مانند آنچه در گذشته برای شوروی اتفاق افتاد، سیستم پوتین هم همیشه درحال فروپاشی است.
این استدلال بر اساس یک قیاس تاریخی شکل گرفته است. طبق این قیاس نظام شوروی، قوی و تغییرناپذیر به نظر میرسید و عملاً هیچکس فروپاشی آن را پیشبینی نمیکرد. اما در نهایت شوروی فروپاشید. به همینترتیب، سیستم پوتین در حالحاضر قدرتمند و مقاوم به نظر میرسد و کمتر کسی میتواند فروپاشی آن را تصور کند. اما در نهایت این سیستم هم مانند شوروی، دچار فروپاشی خواهد شد.
مشخص است که چرا این استدلال برای فارنافرز دارای جذابیت است. پندار آرزومندانه همیشه مخاطب را جذب میکند. مردم دوست دارند آنچه را که میخواهند بشنوند را به آنها بگویند. بدون هیچ چشماندازی برای یک ضدحمله موفق در اوکراین، محتملترین سناریویی که باعث میشود کییف در جنگ پیروز شود، فروپاشی رژیم پوتین در روسیه است.
قیاسهای تاریخی میتوانند جذاب؛ اما گمراه کننده باشند. چرا که ممکن است توجه ما را بر شباهتهای سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوتهای ساختاری را نادیده میگیرند. چندین دلیل مهم وجود دارد که مشخص میکند نظام پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی در دوره پرسترویکا قرار دارد.
اول اینکه میخائیل گورباچف تنها شش سال در روسیه قدرت را به دست داشت و هرگز نتوانست کنترل موثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی داشته یا تغییری در بروکراسی ایجاد کند. در نتیجه او نتوانست ابتکارات سیاسی خود را اجرایی کند و ناچار شد تصمیمات رادیکالتری را اتخاذ کند که کل سیستم را بیثبات میکرد.
در مقابل پوتین پس از به قدرت رسیدن در سال دو هزار خیلی سریع بر نخبگان رقیب کنترل پیدا کرده و مکانیسم قدرت عمودی را احیا کرد. او ۲۴ سال است که در قدرت بوده و اکثر تحلیلگران موافقند که پایههای اصلی رژیم او آنقدر قوی است که احتمالا حتی از مرگ بنیانگذار خود هم جان سالم بهدر میبرد.
مسائل دوم این است: یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحادجماهیرشوروی این واقعیت بود که این کشور در یک جنگ در افغانستان بود و قابلیت پیروز بیرون آمدن از آن را نداشت. بنابراین اتحادجماهیر شوروی مجبور شد که با غرب وارد مذاکره شود. روسیه در حال جنگ در اوکراین است که هنوز اطمینان دارد که میتواند در آن پیروز شود.
مورد سوم اینکه اتحادجماهیر شوروی ورشکسته شده بود، کسری تجاری داشت و از خارج پول قرض میگرفت. در مقابل با وجود تحریمهای غرب، روسیه در سال گذشته ۵۰ میلیارد دلار مازاد تجاری داشته است. اقتصاد برنامهریزی شده شوروی سفت و سخت و ویرانکننده بود و دولت در گودالی از یارانههای دولتی فرو رفته بود. روسیه کنونی دارای یک اقتصاد سرمایهداری پویا است که بهخوبی در اقتصاد جهانی در اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان مهارت خوبی در دور زدن تحریمهای غرب دارند.
نکته چهارم این است که اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که تنها ۵۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدادند. اما روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که ۸۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدهند. مسلما برای روسیه احتمال شورش اسلامگرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف رهبر چچن را تبدیل به یک رعیت وفادار برای مسکو کرده، در موارد دیگر هم صدق میکند. بر اساس این منطق بهتر است از جریان یارانهای که از مسکو میرسد لذت ببرید و لامبورگینی سوار شوید تا اینکه گروزنی یکبار دیگر به تلی از آوار تبدیل شود. چچنیها از جنگهای اول و دوم درس گرفتهاند که استقلالطلبی ارزش تلاش را ندارد. هیچیک از جمهوریهای دیگر در فدراسیون روسیه هم علاقهای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.
حمله ۲۲ مارس ۲۰۲۴ به تالار شهر کراوکس، نه تنها یادآور این موضوع بود که اسلامگرایی افراطی همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است بلکه نشاندهنده شکست اطلاعاتی گسترده سرویسهای اطلاعاتی این کشور بود. ایالاتمتحده از قبل به آنها هشدار داده بود که چنین حملهای در راه است. آنها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالنهای کنسرت در مسکو مستقر میکردند. بااینحال، حملاتی مانند کراوکس باعث تغییر رژیم در روسیه نمیشود. تروریستها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده بودند. این نشان میدهد که هشت میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه برای روسیه است. اما ارزش آنها در اقتصاد روسیه که با مشکل نیروی کار کم مواجه است، حداقل در حالحاضر از چالشهای امنیتی که ایجاد میکنند بیشتر است.
شورش واگنر در ژوئن ۲۰۲۳ یک تحول خارقالعاده بود و جدیترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال دو هزار به حساب میآمد. ما هرگز نمیدانیم اگر یوگنی پریگوژین به عقب نرفته بود، چه رخ میداد. او به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند. اما آنچه میدانیم این است که قیام یا شورش واگنر در نهایت شکست خورد. پریگوژین مرده و به خاک سپرده شده و ثبات رژیم به سرعت برقرار شده است.
اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه و قدرت پیدا کردن تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین، پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما این یک اتفاق دور از ذهن باقی میماند و نمیتواند به عنوان پایهای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.
برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقعبینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری میکند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم. اما پوتین و رئیس جمهور چین شی جین پینگ از اشتباهات گورباچف درس خود را گرفتهاند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض بسازد که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد میکند.
*ترجمه: مهسا مژدهی
۳۱۱۳۱۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901563