نور زمان، هنوز همراه ما است/کرونا چه چیزهایی به ما یاد داد؟
تاریخ انتشار: ۱ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۳۷۲۰۴۰
به گزارش خبرنگار مهر، ناصر فکوهی، نویسنده، پژوهشگر و استاد انسان شناسی دانشگاه تهران از سال ۱۳۸۶ هرسال یادداشتی با عنوان «نوروزنامه» می نویسد. همزمان با آغاز سال ۱۴۰۰ وی پانزدهمین نوروزنامه خود را نگاشته است که در ادامه می خوانید؛
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر / کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت مینشود جستهایم ما / گفت آنک یافت مینشود آنم آرزوست
فکر میکردیم در جهانی دوزخی زندگی میکنیم و نمی توان جز به کورسویی در دوردست امیدی داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نمیدانستیم نسیم بادی که بر چهرهمان میخورد چه ارزشی دارد؛ نمیدانستیم دیدن سیمای یک دوست، در آغوش کشیدنش، لمس کرن دستانش، نشستنِ تنگاتنگ کنارش، در گوشش چیزی را زمزمه کردن، کودکان رادوست داشتن و آغوشی همیشه باز برای آنها داشتن چه نعمتهای بزرگی هستند. حتی نمیدانستیم حضور در نمایشی زنده، در یک سینمای کوچک به دیدن فیلمی قدیمی رفتن، دست بر شانه دوستی گذاشتن و رو در رو با وی سخن گفتن، چقدر ارزشمندند. و حتی نمیدانستیم وقتی عزیزی میمیرد، چه نعمتی است که بتوانیم لحظات آخر را کنارش باشیم، دستش را در دستمان بگیرم و مستقیم در چشمانش نگاه کنیم تا بفهمانیم، حتی اگر او دیگر نباشد، بازهم در چشمان و اندیشه ما «هست» و «خواهد بود».
تلخترین روزها، برایمان روزهایی بودند که در کنار جنازهای سر فرو میآوردیم و به فکر فرو میرفتیم، که شاهد بودیم کسی را که دوست داریم باید به مادر زمین بسپاریم، که با دست خود گورش را از خاک پرکنیم، که در آن هوای محزون و دردناک بنشینیم و به سخنان ِ هزار بار شنیده، دوباره گوش دهیم. نمیدانستیم همه اینها مناسکی هستند که مرگ را باورپذیر و درد رفتن آن عزیز را، برای همه ما کمتر میکنند. قدر اشکهای گرمی را که میریختیم و کنارمان جنازهای زیر آفتاب یا در هوای سرد روی زمین در انتظار فرو رفتن به زیر خاک بود را نمیدانستیم. نمیدانستیم، قدر لذت بخش و اندوهبار ِ این لحظات دردناک یا آن لحظات لدذتبخش ِ دوستی را، در آغوش کشیدن، بوسهای بر گونهای زدن، سر را بر شانهای گذاشتن و آهی بلند را کشیدن.
قدر تلخیها و شیرینیهایی را که روابط حسی در هر لحظه و هر مکانی در میلیاردها رابطه به ما منتقل میکردند، نمیدانستیم، قدر تماس نزدیک و بیواسطه با انسانهای دیگر و با همه اشیا را. بله؛ اشیا قدر آنکه بی واهمه بر چوب و فلز و سیمان و سنگ و سطوح مصنوعی دست بکشیم را. قدر اینکه وقتی آدم ها را ازدور میبینیم مسیر خود را تغییر ندهیم و «فاصله اجتماعی» را حفظ نکنیم. هیچچیز، ارزش در آغوش کشیدن کسی را که دوستش داریم، ندارد؛ هیچ چیز ارزش لمس کردن پوستی دیگر را، ارزش نگاهی از نزدیک را در چشمانی که از فاصله یک نفس به یکدیگر خیره میشدند و صدای نفسهای یکدیگر را بدون ترس، در فضا می شنیدند و به آن نفس ها امکان می دادند با یکدیکر در آمیزند و همآغوش شوند.
کرونا آمد تا اینها را به ما بگوید. تا بگوید نوروزها چه زیبا بودند. چقدر زیبا بود که میتوانستیم با یکدیگر جمع شویم و به همه دردهایی که داشتیم و داریم، بخندیدم و از این و آن بگوییم و اسیر چهرههای فروپاشیده و از ریخت افتاده «آنلاین» و صداهایی نشویم که دائم قطع و وصل میشوند و در خود طنین الکترونیک و بیروحی را دارند که گویی همیشه داغی بر پیشانی شان حمل میکنند. کرونا آمد تا اینها را به ما بگوید.
کرونا آمد و چه دوستانی را که از ما نگرفت! چه انسانهای شریفی که عمری را به پای کار و زندگی نجیبانه و خدمت به دیگران و این فرهنگ گذاشته بودند، بیآنکه در برابرش چیزی بخواهند. چه ذهنهای پویایی که میتوانستند تا دهها سال دیگر در خدمت فرهنگ و زبان ما باشند. چه خاطرات پُر بهایی که از میان رفتند و پشت آن لباسهای زشت، پشت آن ماسکها و کلاههای عجیب و آن لولههای هراسناک و سیمهایی که به سراسر بدن قربانیانش می آویختند، از دست نرفتند تا برای همیشه جای خود را به این جدایی بیمناسک، این شنیدن صدای مرگ از پای تلفن و تسلیت و درد گریه از راه دور و بر مدارهای الکترونیک بدهند.
یا حتی صداهای خنده و شادی، بچههایمان و بچههای بچههایمان برایمان به تصاویر الکترونیک تبدیل شدند، که باید به دیدنشان از راه دور دل خوش میکردیم. و باز شگفتزده بودیم که چرا کودکان در برابر دوربینهای بیمعنایِ همراه آرام نمیگیرند تا با ما سخن بگویند و زندگی واقعی را ترک نمیکنند تا درون این جهان الکترونیک پای بگذارند. اما آیا واقعاً جای شگفتی داشت؟ شگفتی تنها از آن بود و هست که نه این بار و نه شاید دهها بار دیگر انسانها را با نابخردیهای بیحد و حصرشان به سوی نابودی میکشاند، درسی از آن بیرون نمیآیند. گویی نابخردیِ تاریخی، ویروسی است که هرگز برایش پادزهری پیدا نخواهد شد.
و با وجود این، نورِ زمان، هنوز همراه ما است. امسال نوروز، چهره شادابی ندارد. او هم گویی کمرش شکسته است و دیگر نمیتواند بارِ سنگین این همه درد و رنج عالم را در بر دوش بکشد. با همه این، وقتی به سال جدید پای میگذاریم و اگر گذاشتیم، بیاییم و کمی بیشتر به سادگی در دوست داشتن و لذت بردن از پدیده حیات بیاندیشیم. بیاییم ارزش ِگامهایی را که بر میداریم، ارزش زمین زیر پایمان، ارزش اشیای اطرافمان، ارزش انسانهایی که دور و برمان هستند، ارزش احساس و صداهای واقعی ِ خندههای واقعی و احساس مطبوعی که از لمس کردن و بوییدن انسانهای دیگر، اشیا و پیرامونمان میبریم را باور کنیم.
به امید آنکه از این مهلکه جان سالم به در بریم تا بتوانیم برای جهانی بهتر به تلاش خود ادامه دهیم.
نوروزتان پیروز،
دلهایتان بیغم،
بدنهایتان بیدرد باد.
غزلی از عاشق عاشقانِ عالم، مولانای ابدی، عیدی ما برای این عید ِ اندوهبار به شماست:
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست / بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر / کآن چهره مشعشع تابانم آرزوست
بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز / باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست
گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو/ آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست
وآن دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست/ وآن ناز و باز و تندی دربانم آرزوست
در دست هر که هست ز خوبی قراضههاست / آن معدن ملاحت و آن کانم آرزوست
این نان و آب چرخ چو سیل است بی وفا / من ماهیم نهنگم عمانم آرزوست
یعقوب وار وا اسفاها همیزنم/ دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست
والله که شهر بی تو مرا حبس میشود / آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت / شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او / آن نور روی موسی عمرانم آرزوست
زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول / آن های هوی و نعره مستانم آرزوست
گویاترم ز بلبل اما ز رشک عام / مهر است بر دهانم و افغانم آرزوست
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر / کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت مینشود جستهایم ما / گفت آنک یافت مینشود آنم آرزوست
هر چند مفلسم نپذیرم عقیق خرد / کان عقیق نادر ارزانم آرزوست
پنهان ز دیدهها و همه دیدهها از اوست / آن آشکار صنعت پنهانم آرزوست
خود کار من گذشت ز هر آرزو و آز/ از کان و از مکان پی ارکانم آرزوست
گوشم شنید قصه ایمان و مست شد / کو قسم چشم؟ صورت ایمانم آرزوست
یک دست جام باده و یک دست جعد یار / رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
میگوید آن رباب که مردم ز انتظار / دست و کنار و زخمه عثمانم آرزوست
من هم رباب عشقم و عشقم ربابی است / وآن لطفهای زخمه رحمانم آرزوست
باقی این غزل را ای مطرب ظریف / زین سان همیشمار که زین سانم آرزوست
بنمای شمس مفخر تبریز رو ز شرق / من هدهدم حضور سلیمانم آرزوست
کد خبر 5173689منبع: مهر
کلیدواژه: ناصر فکوهی نوروز نوروز ۱۴۰۰ معرفی کتاب تازه های نشر ترجمه رایزنی فرهنگی نهاد کتابخانه های عمومی کشور قاسم سلیمانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی معرفی نشریات نشر لوگوس موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران انتشارات به نشر نوروز ۱۴۰۰ انقلاب مشروطه فکر می کردیم یافت می نشود انسان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۳۷۲۰۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
موج مهاجرت پرستاران به کشورهای خلیج فارس
با آن که کشور با کمبود ۱۰۰ هزار پرستار مواجه است، وزارت بهداشت حاضر نیست حدود ۲۰ هزار پرستارِ طرحی را که طرح خود را گذراندهاند و در دوره کرونا نیز سنگ تمام گذاشتند، به کار گیرد.
به گزارش همشهری آنلاین، ساعتهای کاری زیاد، حجم سنگین کار، شیفتها و اضافهکاریهای اجباری و با دستمزد اندک، فرسایشی بودن این شغل، اجرا نشدن قوانین اصلاح حقوق و مزایا، تاخیرهای همیشگی در پرداخت معوقهها، کارانههای زیر یک میلیون تومان و حقوقهای ناچیز ۱۲ تا ۱۴ میلیون تومانی موجب شده که خیلی از پرستاران با وجود علاقه به حرفهشان و با این که در این زمینه تحصیلات و دانش دارند، عطای این شغل را به لقایش ببخشند.
طی سالهای اخیر شاهد چندین موج مهاجرت پرستاران از کشور و یا تغییر شغل آنها بودهایم. مشکلات شغلی پرستاران تا حدی طاقتفرسا شده که این روزها مدام خبر استعفای دسته جمعی آنها از مراکز درمانی را میخوانیم و میشنویم. هفته گذشته بود که ۴۳ نفر از پرستاران اتاق عمل و بیهوشی بیمارستان شهدای تجریش تهران استعفای دستهجمعی دادند. اواخر فروردین هم ۲۲ پرستار بیمارستان تخصصی طالقانی چالوس به صورت گروهی استعفا دادند. به این لیست باید پرستاران بیمارستان طالقانی آبادان و چند مرکز درمانی یزد را هم اضافه کرد که استعفای دستهجمعیشان در ماههای گذشته خبرساز شد. اتفاقی که در یک سال گذشته بارها در مراکز درمانی مختلف رخ داد.
۲۰ هزار پرستار طرحیِ بلاتکلیفسوی دیگر این ماجرا پرستارانی هستند که دوره طرح خود را در دوران پاندمی کرونا گذراندند و وزارت بهداشت نیز قول جذب و استخدام آنها را داد، اما بعد از فروکش کردن کرونا به وعدههای خود عمل نکرد و آنها را به حال خود رها کرد. پرستارانی که جان خود را کف دست گرفتند و حتی تعداد زیادی از آنها به دلیل ابتلا به کرونا جان خود را از دست دادند.
سید محمد علوی، پرستار بالین و فعال صنفی حوزه پرستاران به این موضوع اشاره میکند که با وجودِ کمبود بیش از ۱۰۰ هزار پرستار در کشور، وزارت بهداشت حاضر نیست ۲۰ هزار پرستار را که طرح خود را در دوره کرونا گذراندهاند و به پرستاران طرحی شناخته میشوند، جذب کند.
علوی میگوید: این پرستاران در دوره مخوف کرونا ایثار کردند و به جامعه خدمت کردند. آنها میتوانستند طرحشان را به تعویق بیندازند، اما ازخودگذشتگی کردند و طرح خود را زودهنگام شروع کردند که کارها روی زمین نماند. ما تعداد زیادی دانشجوی ترم ۸ داشتیم که درسشان تمامنشده، طرحشان را شروع کردند و در دل کرونا رفتند.
پرستارانی که با سابقه ۲۰ ساله، شرکتی هستنددر دوره کرونا تعدادی از پرستاران به تازگی طرح خود را به اتمام رسانده بودند، اما مسئولان با دادن فراخوان و بستن قرادادهای کوتاهمدت ۶ ماهه و وعده استخدام و تامین امنیت شغلی، آنها را هم نگه داشتند. چون بیمارستانها به شدت دچار کمبود نیرو بود. این را علوی میگوید و ادامه میدهد: وعدهها باعث شد که خیلی از پرستارها با وجود اتمام طرحشان ماندند و کار کردند. اما بعد از پاندمی کرونا با کملطفی و بیمهری مسئولان مواجه شدند.
این فعال صنفی پرستاران میگوید: ما الان حدود ۲۰ هزار نیروی پرستار کارکشته داریم که ۴ سال درس خواندهاند و برادری خود را هم در بحران کرونا ثابت کردند، اما وزارت بهداشت آنها را به کار نمیگیرد. در این میان پرستارانی هم داریم که بیش از ۲۰ سال سابقه کار دارند، اما هنوز شرکتی هستند و تبدیل وضعیت نشدهاند.
از تغییر شغل تا مهاجرت به کشورهای عربیمیانگین حقوق پرستاران با در نظر گرفتن سابقه فعالیت آنها بین ۱۲ تا ۱۵ میلیون تومان است. این را فعال صنفی حوزه پرستاران میگوید و ادامه میدهد: پرستاران باید چند جا کار کنند تا بتوانند زندگی خود را بگذرانند. خیلی از آنها هم تغییر شغل دادهاند؛ در تاکسی اینترنتی کار میکنند، آنلاینشاپ زدهاند و .... فقط هم معیشت پرستاران مشکل ندارد. ما همکار پزشک داریم که هنوز پروانه مطب خود را نگرفته و بعد از شیفت درمانگاه مسافرکشی میکند.
علوی میگوید: مشکلات معیشتی پرستاران و عدم اجرای تبدیل وضعیت آنها باعث شده که خیلی از آنها اقدام به مهاجرت کنند. حقوق و مزایای پرستارانی که به عمان مهاجرت کردهاند، ۶ برابر حقوق یک پرستارِ فعال در ایران است.
او میگوید: متاسفانه پرستارانِ کشورهای حاشیه خلیج فارس را ایران دارد تامین میکند. چون الان بیشترین مهاجرت پرستاران به کشورهای حاشیه خلیج فارس است. ما این همه نیرو تربیت نکردیم که راحت، آنها را به حاشیه خلیج فارس و اروپا و ... بفرستیم و خودمان دچار کمبود باشیم. مساله این است که کمبود پرستار در نهایت به سلامت مردم آسیب میزند. نه به کس دیگری.
هر ساعت اضافهکاری ۱۵ هزار تومان!قانون تعرفه خدمات پرستاری، یکی از قوانین اصلاح حقوق پرستاران بود که در سال ۱۳۸۶ به تصویب رسید، اما هرگز عملیاتی نشد. تا این که در سال ۱۴۰۰ خود مقام معظم رهبری ورود کردند. با این حال این قانون هرگز به سرانجام نرسید. فعال صنفی حوزه پرستاران میگوید: این قانون که گفته میشود اجرایی شده، با چیزی که در شیوهنامه آن آمده است، خیلی تفاوت دارد. درواقع فقط دارند کارانه ادوار قبل را به اسم تعرفه خدمات پرستاری پرداخت میکنند.
الان بیشترین مهاجرت پرستاران به کشورهای حاشیه خلیج فارس است. ما این همه نیرو تربیت نکردیم که راحت، آنها را به حاشیه خلیج فارس و اروپا و ... بفرستیم
علوی توضیح میدهد: تعرفه خدمات پرستاری، یک قانون است که دهها بار از سوی خود حاکمیت ضمانت اجرایی گرفته است. مقام معظم رهبری بارها در روزهای پرستارِ سالهای مختلف به مسئولان تاکید کردند که این قانون را اجرا کنند. با این حال این قانون هنوز اجرا نشده است. یکی از تاکیدهای رهبری این بود که: «با کادر سلامت ایام کرونا نباید مانند کارگر فصلی رفتار شود.»، اما متاسفانه وزارت بهداشت دقیقا فصلی برخورد کرد و بعد رفع نیازش در دوره کرونا به آنها گفت: «به سلامت»!
به گفته علوی، هر پرستار علاوه بر ۱۷۰ تا ۱۸۰ ساعت کار موظفی در ماه، باید ۱۵۰ تا ۲۰۰ ساعت هم اضافهکاری داشته باشد. اما مبنای پرداخت هر ساعت اضافهکاری آنها فقط ۱۵ هزار تومان است! آیا این مبلغ با این حجم از فشار کار و فرسایشی بودن این شغل عادلانه است؟ این نشان میدهد که نظام پرداخت وزارت بهداشت نیاز به بازنگری جدی دارد.
لزوم احیای قانون حمایت از مدافعان سلامتِ ایام کروناوزارت بهداشت به تازگی اعلام کرده که در سال ۱۴۰۳ قصد استخدام ۲۵ هزار نیرو را دارد. در این میان، تعدادی از فعالان صنفی پرستاری در نامهای به ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری از او خواستهاند که برای حل مشکل شغلی پرستاران، طرح استفساریهای به مجلس ارائه دهد و این استفساریه پس از دریافت موافقت مجلس، به وزرات بهداشت ابلاغ شود و دستور دهد که وزارت بهداشت از منابع مالی خود، پرستاران طرحی را به کارگیری کند.
علوی میگوید: وزارت بهداشت هم توان اجرایی این کار را دارد و هم پولش را. حتی اصرار داریم که این استفساریه در لایحه بودجه سالانه هم گنجانده شود. اگر این اتفاق رخ دهد، گام بزرگی در جهت کاهش مشکلات جامعه پرستاری برداشته خواهد شد.
این فعال صنفی حوزه پرستاران میگوید: درضمن ما قانونی داریم که در دوران کرونا به نام قانون "حمایت از ایثارگران و مدافعان سلامت در ایام کرونا" که در ستاد ملی کرونا وضع شد. خواسته ما احیای این قانون است. البته بدون برگزاری هیچ آزمونی برای پرستاران. آزمون این نیروها همان کرونا بود و نیاز نیست دوباره در آزمونی شرکت کنند. حتی اگر مهارت نداشتند، در دوره کرونا کاملا کارآزموده و کارشناس شدند و اتفاقا الان به درد دسیستم میخورند.