سیاست نظام سلطه در غرب آسیا
تاریخ انتشار: ۷ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۴۱۳۸۰۸
آمریکا تلاش میکند و هر نحو ممکن حضور خودش را در غرب آسیا هستید کند که فشار سیاسی و حجم گسترده از تحریمهای اقتصادی علیه ایران نمونهای از این تلاشها است چرا که غرب آسیا به دلیل جغرافیای سیاسی اقتصادی و نظامی خاصی که دارد از حساسترین مناطق سوقالجیشی جهان به شمار میرود.
خبرگزاری میزان - جمهوری اسلامی ایران از ابتدای انقلاب همواره پیامآور صلح، دوستی و برادری را به تمام کشورها به خصوص کشورهای منطقه و جهان اسلام مخابره کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نقش ایران در عراق، سوریه، لبنان، یمن و فلسطین روشن است. در موضوعات دیگر از جمله درگیری میان پاکستان و افغانستان، ارمنستان و آذربایجان در مسئله قرهباغ، هند و پاکستان و همچنین مسئله بحران قطر و بحرین نیز ایران نقش میانجیگر میان طرفین درگیری را داشته و یا از طریق رایزنی و گفتوگوهای سیاسی در تلاش برای کاهش موثر تنشخای طرفین بوده است.
«لنگرگاه ثبات» نام کتابی است که مجموعهای از یادداشتها به قلم برخی کارشناسان را در خود جای داده و منبع مناسبی برای مطالعه است. یادداشت پیشرو به قلم سید هاشم میرلوحی نگاهی به «سیاست نظام سلطه در غرب آسیا» دارد.
نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان مردمیترین نظام در صحنه سیاسی منطقه، از اهمیت فراوانی برخوردار است. با توجه به اینکه منطقه خلیج فارس در غرب آسیا، به عنوان ابر راه استراتژیک به شمار میرود و حتی برخی از جغرافیدانان نظامی غربی از آن بهعنوان تنها منطقه مهم جهان نام بردهاند.از حدود دو قرن پیش، توجه استعمارگران اروپایی به منطقه خلیج فارس به صورت ویژه جلب شد. علت آن هم وجود ذخایر عظیم نفتی و گازی در این منطقه است. زمانی اهمیت این مسئله مشخص خواهد شد که بدانیم عامل پیروزی در جنگ جهانی اول و دوم نفت بود. از سال ۱۹۷۰ به بعد نیز این اهمیت افزایش یافت؛ چرا که به تدریج شمارش معکوس برای کم شدن منابع و ذخایر نفتی آمریکا شروع شد. همین مسئله باعث تغییر سیاست آمریکا شد و سیاست آمریکا در خلیج فارس را شکل داد.
هر کشوری که بتواند به جریان انتقال نفت تسلط پیدا کند، عملاً بر کشورها هم تسلط پیدا میکند و بر جهان فرمانروایی میکند. همانطور که مشخص شد، منطقه غرب آسیا از اهمیتی فوقالعاده برخوردار است؛ چرا که علاوه بر موقعیت استراتژیک و وجود خلیج فارس جریان نفت به عنوان یکی از عناصر اصلی پیشرفت، به آن موقعیتی حساس داده است.
«اهمیت استراتژیک ایران در غرب آسیا»
در کنار اهمیت سوقالجیشی و موقعیت جغرافیای نظامی که خلیج فارس دارد، ایران جایگاهی منحصر به فرد در منطقه دارد. در میان همه کشورهای منطقه خلیج فارس، ایران به دلیل برخورداری از بیشترین کناره از خلیج فارس، با قرار گرفتن در میان قدرتمندان جهان میتواند وزن جهان بشود و به همین دلیل تمامی کشورهای ابرقدرت برای بسط و تامین امپراتوری خود در دنیا به ایران، چشم دارند.
علاوه بر نفت، تریلیونها فوت مکعب گاز، در این منطقه وجود دارد و ایران مقام دوم ذخایر گاز (بعد از روسیه) را دارد با توجه به وضعیتی که ایران دارد و دیگر کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه نیازمند به نفت ایران هستند.
جمهوری اسلامی ایران بعد از پیروزی انقلاب از یک ویژگی دیگری به نام اندیشه امام خمینی هم برخوردار بود که بسیار تاثیر گذار بود پس از انقلاب اسلامی سیاست ژاندارم بودن ایران در منطقه کنار زده شد و سیاست جدید آمریکا در مقابل ایران شکل گرفت.
بر این اساس، آمریکا به بحران سازی علیه ایران پرداخت و بر این مبنا جنگ به ایران تحمیل شد و بهرغم همه تحریمها، ایران توانست در جنگ موفق شود که مهمترین عامل در این موفقیت، مردم بودند.
«اسرائیل؛ عامل منطقهای استکبار»
پس از اینکه از طلا به عنوان مظهر و نماد سرمایه و همچنین از رسانه به عنوان تاثیر گذار بر افکار و اندیشههای یاد شد، از اوایل دهه هفتاد میلادی عملاً نفت به عنوان رکن سوم سیاستها قرار گرفت.
در کنار طلا و رسانه هرکس نفت داشته باشد میتواند در جهان حاکمیت داشته باشد در سال ۱۹۸۲ میلادی، آریل شارون که آن زمان وزیر جنگ رژیم صهیونیستی بود هنگامی که به لبنان حمله کرد و بیش از نیمی از خاک لبنان را به اشغال درآورد در سخنرانی خود طرحی بسیار گستردهتر و فراگیرتر از آن شعار نیل تا فرات و مرزهای اسرائیل در حیطه امنیتی را مطرح کرد و گفت که «اسرائیل شامل کشورهای عربی پیرامون اسرائیل نیست بلکه شامل ترکیه، ایران، افغانستان، پاکستان، کشورهای حوزه خلیج فارس و آفریقا خواهد بود».
بعد از این سخنرانی طرح تصرف چاههای نفتی خلیج فارس را ارائه کرد و در آنجا گفت که «اگر بخواهیم برای همیشه از شر فلسطینیان راحت شویم ارتش اسرائیل باید به سمت اردن پیشروی کند و چاههای نفت کویت و خلیج فارس را اشغال کند چرا که بعد از تصرف چاههای نفت خلیج فارس نفت یک نفت یبری خواهد بود؛ نه یک نفت عربی».
«علل عدم اجرای سیاست گسترش اسرائیل»
با این که اسرائیل توانسته بود در سال ۱۹۶۷ میلادی در جنگ با اعراب به موفقیت دست یابد، آریل شارون اینگونه تصور میکرد که اشغال لبنان هم مثل صحرای سینای مصر و فلسطین تا ابد در اختیارش خواهد بود و همین دلیل طرحی برای حمله به لبنان ریخت و پس از آن بنا داشت گسترش اسرائیل را منطقه خلیجفارس بپردازد، اما در همان زمان با یک پدیده نوظهوری به نام حزبالله لبنان مواجه شد.
به همین دلیل مجبور به درگیری شد و در نهایت وادار شد مرحله همه از منطقه خارج شود. در فلسطین نیز مردم واقعاً هیچ امیدی نداشتم که سرزمینشان آزاد شود. عاملی که توانسته بشور و تلنگر به فلسطینیان شود، پیروزی انقلاب اسلامی بود.
بعدها هم فلسطینیان سبک و شیوه حرکتشان مثل انقلاب ایران بود و همه مردم یکپارچه قیام کردند. همین مسائل باعث شده رژیم صهیونیستی عملاً از تصرف چاههای نفتی منطقه خلیج فارس چشمپوشی کند؛ بنابراین سیاست جایگزین به جای طرح قبلی این بود که بحران سازی در منطقه غرب آسیا به ویژه در خلیجفارس بپردازند؛ لذا از این رو صدام را تحریک کردند تا به کویت حمله کند و به بهانه آزادی کویت، آمریکا جای پای خودش را در منطقه مستحکم کند.
«بحران سازی در منطقه خلیج فارس»
یکی از پیامدهای آزادسازی کویت در سال ۱۹۹۱ میلادی این بود که سبب شروع مذاکرات اعراب و رژیم صهیونیستی در منطقه شد و کنفرانس صلح شروع شد.
در سال ۱۹۹۳ مذاکرات منجر به انعقاد توافقنامه میان سازمان آزادیبخش فلسطین و رژیم صهیونیستی شد. به دنبال این امر سیاست دو علیه ایران و عراق از سوی آمریکاییها شروع شد و سپس آمریکا سیاستهای بحرانسازیاش علیه ایران را تشدید کرد و تحریمهایی علیه ایران وضع شد.
«نتیجهگیری»
برنامه آمریکا این بود که بعد از حزب الله لبنان سراغ سوریه و ایران بیاید. حتی برنامه این بود که با شروع بحران سازی در ایران در پرونده هستهای و پس از سرنگونی حزبالله ایران را مجبور کند از فعالیتهای هستهای خود دست بردارد.
اما پس از پیروزیهای حزب الله مقامات آمریکایی متقاعد شدند که باید از طریق مذاکره سیاسی پرونده هستهای ایران حل شود چنین جمعبندی از نحوه حل پرونده هستهای ایران تاثیر بود که حزب الله لبنان و مقاومت اسلامی فلسطین داشت.
به همین دلیل، یکی از مهمترین عللی که ما باید از نهضت فلسطین و مقاومت اسلامی لبنان حمایت کنیم، توپ را در زمین حریف بیاندازیم. پیروزی لبنان و انتفاضه فلسطین میتواند یک پیروزی برای ایران و یک شکست برای نظام سلطه جهانی باشد.
به سرانجام نرسیدن تصرف چاههای نفتی خلیج فارس تاثیر تفکری است که از انقلاب اسلامی نشأت گرفته و به همین دلیل است که از روزهای آغازین انقلاب تصمیم گرفتند با بحران سازی برای ایران، جلوی پیشرفت این کشور را بگیرند.
علت این قضیه در استقامت ایران در مواضع خود بوده است که برخاسته از یک آموزه دینی است؛ بنابراین یکی از علتهای موفقیت ایران این است که نگذاشته جنگ آمریکا و رژیم صهیونیستی با او به داخل مرزهایش کشیده شده و موجب خسارتهای فراوان شود. انتهای پیام/ برچسب ها: غرب آسیا ایران
منبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: غرب آسیا ایران تصرف چاه های نفت منطقه خلیج فارس رژیم صهیونیستی همین دلیل غرب آسیا علیه ایران بحران سازی حزب الله هسته ای کشور ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۴۱۳۸۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دروغ اجباری؛ سیاست رسانههای مدعی آزادی
در وضعیت و ساختار کنونی جامعه، رسانهها نقش مهمی در ارائه مطالب به مخاطبان خود دارند. بى تردید رسانه، به هر شکل آن، برای ایفای نقش خود وظایفی دارد که باید آنها را به بهترین وجه و حداقل در حدّ امکان خوب انجام دهد و برای ادای درست وظایف و مسئولیتهای خود نیازمند الگوگیری از کسانی است که این وظایف را به بهترین شکل انجام داده و راه خود را به درستی پیموده و از بیراهه رفتن پرهیز کردهاند.
یکی از مهمترین وظایف و شاید اولین وظیفه رسانهها، چه رادیو، چه تلویزیون و چه مطبوعات، روشن ساختن افکار عمومی و بالا بردن سطح معلومات و دانش مردم درباره مسائل جامعه است؛ وظیفهای که جز با صداقت و خیرخواهی مردم، عملی نمیشود.
رسانه بایدها و نبایدهای خود را دارد، اما آن چیزی که همیشه ادعا میکنند که در انجامش بیشترین تلاش را میکنند بیان واقعیت است. واقعیتی که البته از منظر خود آن را بیان میکنند. منظری که البته به موضوعات زیادی بستگی دارد.
رسانههای مشهور جهان حالا پس از گذراندن سالها آزمون و خطا میدانند به چه شکلی واقعیت خود را به مخاطب القاء کنند، تاثیر بگذارند و در ذهن مخاطب جای گذاری کنند. به اخبار چند مدت اخیر رسانههای بزرگ جهان مانند بی بی سی دقت کنید. پوشش رسانهای آنها را در نمایش جنایات صهیونیستها در غزه و حملههای وحشیانه آنها به بیمارستان و مردم بی دفاع این منطقه و حمله به کنسولگری ایران در دمشق را با پوشش عملیات وعده صادق و آن چیزی که به مخاطب خود القا میکردند مقایسه کنید. اگر چه رسانههای مشهور مانند بی بی سی همیشه ادعای بی طرفی دارند، اما امروز تمامی مردم جهان میدانند که بی طرفی و نمایش واقعیتها چیزی به غیر از شوخی نیست.
این اتفاق را در موضوعات متفاوت چه سیاسی و چه مواردی دیگر میتوان مشاهده کرد. بی بی سی و رسانههایی مانند آن تنها وسیلهای برای اجرا کردن سیاستهای قدرتهایی هستند که آنها را بابت نیازهایشان خصوصا از لحاظ مالی تامین میکنند.
بهانه این صحبتها دروغ جدید بی بی سی درباره یکی از اغتشاشگران اغتشاشات ۱۴۰۱ است. دروغی که البته به شکلی مسخره توسط خود آنها فاش شد، اما همچنان نیز دروغ خود را بزک کرده و به مخاطب القا میکنند. میگویند از منابعی که داریم اطلاعات به دست ما رسیده و به دلیل مسائل امنیتی تصاویر منتشر شده را با فتوشاپ منتشر میکنیم تا اتفاقی برای منابع ما در ایران پیش نیاید. آنها هیچ سند رسمی منتشر نمیکنند و فقط از طریق تبلیغات و القای مخاطبان خود به دنبال ادامه دادن به دروغ خود هستند. برای هر سوالی که دروغ آنها را مشخص میکند دلیل مضحک میآورند و همچنان بر دروغ خود پا فشاری میکنند.
شبکههای اجتماعی این قبیل رسانهها را کمی چک کنید، متوجه میشوید که در جهان هیچ خبری نیست و تمامی جنایات در ایران انجام میشود. در این رسانهها انگار رژیم صهیونیستی ۳۴ هزار نفر را به شهادت نرسانده و هیچ جنگی علیه مردم فلسطین وجود ندارد. در فضای این رسانهها انگار هیچ آشوب و تظاهراتی در دانشگاههای آمریکا بر علیه صهیونیستها شکل نگرفته و همه جا در امن و امان است به جز ایران.
در این رسانهها انگار خبری از یکی از بزرگترین خیزشهای دانشجویی آمریکا پس از جنگ ویتنام وجود ندارد؛ اما اگر یک دانشجو به عنوان مثال از غذای خود در دانشگاهی در ایران خوشش نیاید آن را نمایش میدهند و آن را به بیکفایتی حکومت ایران ربط میدهند. در این رسانهها انگار همه جهان ایران است و بقیه نقاط زمین بی مشکل و همه چیز در آسایش است.
البته وظایف این رسانهها در قبال اربابان و حامیان مالی خود این رفتارها را برای آنها تبدیل به یک امر واجب کرده است و البته نباید از رسانههایی که حامی اصلیشان صهیونیستها و یا نظام سلطه و استکبار است انتظار داشت موضعی به نفع جمهوری اسلامی ایران داشته باشند. این رسانهها باید در جهت سیاستهای خود قدم بردارند.
اما ما در جهت آگاهسازی مردم کشور خودمان چه کردیم که به راحتی تحت تاثیر رسانههای غربی قرار نگیرند و همه چیز را باور نکنند؟ شاید باید انتظار داشته باشیم که بهتر و با قدرت بیشتر وارد این جنگ رسانهای شویم و با آگاهی در جهت مقابله با آنها قدم برداریم.
احمد دستمالچیان سفیر سابق ایران در لبنان در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان درباره عملکرد و پوشش رسانههای غربی در جریان اعتراضات دانشجویی در آمریکا اظهار کرد: این رسانهها تا آنجایی که در اختیار خودشان هست و میتوانند شروع به افشاگری میکنند و در حال بر ملا کردن تصاویر جنایات صهیونیتها هستند.
وی افزود: به دلیل آن که دستهای اختاپوسی سانسور از طرف نظام استکباری بر اینها حاکم است شاید بیش از این نتوانند، اما در آینده این هم از کنترل نظام استکباری خارج میشود و رسانهها میتوانند بیش از امروز به وظایف ذاتی یک رسانه مستقل عمل کنند.
دستمالچیان اظهار کرد: البته امروز هر فرد در فضای مجازی و رسانههای مجازی برای خود یک رسانه است و این از کنترل نظام استکباری خارج شده و نظام استکباری نمیتواند کاری کند که تصاویر چنین اعتراضات و خیزشهایی کنترل شده و محدود باشد.
کیومرث یزدانپناه کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان درباره عملکرد رسانههای بینالمللی در پوشش اعتراضات ضد صهیونیستی در دانشگاههای آمریکا اظهار کرد: سکوت رسانههای مدعی حقوق بشر در این مقطع تاریخی درباره اعتراضات و خیزش دانشجویان در سراسر جهان ظلمی بزرگ است. سکوت آنها مغایر با اصل آزادی بیان و دفاع از مظلوم است.
وی ادامه داد: رسانهها باید در هر نقطه از دنیا نسبت به این زمینه فعال باشند و بی تفاوتی آنها به چنین اتفاقاتی نشانگر آن است که رسانه مستقلی نیستند.
کارشناس مسائل بینالملل افزود: این بی خیالی آن معنا را دارد که رسانهها هم در واقع وابسته به جریانهای قدرت هستند و برای آن که رسانهها خود را از این انگها جدا و استقلال خود را حفظ کنند، بهتر است واکنشهای جدی نسبت به جنایات صهیونستها در نوار غزه و وحشیگری و کشتار آنها داشته باشند.
یزدانپناه بیان کرد: آن چیزی که مشخص است رسانهها باید از این جنبشخواهی جهانی که به واسطه دانشجویان آمریکایی شروع شده حمایت کنند و امیدواریم که در همه نقاط جهان شاهد ادامه موضعگیریها علیه صهیونیستها و جنایات وحشیانه آنها باشیم.
وی افزود: رسانههای ایرانی هم به عنوان یکی از مدعیان دفاع از حقوق مظلوم و مدعی دفاع از حقوق فلسطین نباید در این زمینه کوتاهی کنند و به نظر من باید همیشه در خط اول مبارزات رسانهای علیه اقدامات رژیم صهیونیستی باشند.
یزدانپناه بیان کرد: وظیفه تمام رسانههای آزادیخواه جهان و آنهایی که مدعیاند تریبونشان در اختیار مظلومان جهان است، این است که اعتراضات دانشجویان حامی فلسطین را پوشش دهند تا دامنه آن از مرزهای آمریکا و دیگر مناطق جهان فراتر رود و بسترها برای توقف جنایات رژیم صهیونیستی فراهم شود.
گزارش: محمد حسین نیک خوی متین
باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی دفاعی امنیتی