نسبتسنجی رابطه اوراسیانیسم و راستگرایی
تاریخ انتشار: ۱۱ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۴۴۴۰۰۶
اندیشه همگرایی و همدلی با جریانات راست افراطی از همان ابتدا در میان اندیشمندان اورسیانیست وجود داشته و مهمترین علت آن نیز وجود اشکالی از همگرایی برای مقابله با ساختار هژمونیک حاکم و جهانگراییشان بوده است.
خبرگزاری میزان - با ترسیم نمودار تحول نگرش روسیۀ پساشوروی به ایران، جابه جاییهایی با شدت نوسان گسترده قابل مشاهده است که در یک سوی آن، ایران به مثابه «متحدی مطمئن و قابل اتکا در منطقه و جهان» و «متحدی در برابر دشمان مشترک» و در سوی دیگر به عنوان «تهدید جنوبی و به منزله ابزاری برای تنظیم روابط با غرب» مورد شناسایی قرار گرفته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یکی از جلوههای عملی این نوسان، در ارائه دو رای متفاوت و مهم در شورای امنیت سازمان ملل متحد در قبال ایران مشاهده میشود، مخالفت و وتوی قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت در ۲۶ فوریه ۲۰۱۸ و موافقت و رای به قطعنامه ضد ایرانی ۱۹۲۹ در ۹ ژوئن ۲۰۱۰ است.
«ایران در هندسه سیاست خارجی روسیه» عنوان کتابی به قلم محمد شاد است که وی در این اثر کوشیده است تصویری منطبق با واقعیت، از نحوه سیاستگذاری خارجی روسیه در مقابل ایران و عناصر دخیل در شکلگیری این سیاستها ارائه دهد. خبرگزاری میزان در نظر دارد هر روز برشی از این کتاب را با خوانندگان خود به اشتراک بگذارد.
اوراسیانیسم و جریانهای راست اروپایی، آمریکایی و صهیونیستییکی از مسائلی که در نحوه شکلدهی به سیاست تجویزی اوراسیانیسم در قبال روابط روسیه با جمهوری اسلامی ایران اهمیت دارد و در عمل نیز بر آن تاثیر میگذارد نزدیکی گفتمان اوراسیانیسم با جریانهای راست اروپایی، آمریکایی و صهیونیستی است. در ادامه، نسبت به این گفتمان با مسئله راستگرایی را بیان میکنیم و سپس تفکیک رابطهاش با جریانهای راست اروپایی، آمریکایی و صهیونیستی و نیز تأثیراتی را که میتواند بر روابط با جمهوری اسلامی ایران بگذارد شرح میدهیم.
۷.۱- نسبتسنجی رابطه اوراسیانیسم و راستگرایی
همراهی همدلانه و نزدیکی با جریانهای راست در سرتاسر جهان میتواند یکی از هستههای اصلی اوراسیانیسم یعنی «تقابل بنیادین و تقلیلناپذیر با تمدن غرب» را با انقلابی مفهومی مواجه سازد. تفکیک غرب به «غرب خوب» و «غرب بد» مشابه روشی که اوراسیاگرایان در مواجهه با اسلام و یهودیت در پیش گرفتند- میتوانند عوارضی را برای محور همکاری مسکو- تهران به همراه داشته باشد. در صورت روی کار آمدن عناصری در اروپا، آمریکا و حتی رژیم صهیونیستی که متعلق به جبهه غرب خوب در تعریف اوراسیاگرایان هستند. منازعه و تقابل راهبردی روسیه با غرب به سطوح تاکتیکی تنزل خواهد یافت. غرب خوب در تعریف اوراسیانیسم غربی است که از اصول استیلاطلبانه جهانی سازی دست کشیده باشد و ضمن بازگشت به اندیشه اصالت خرده هویتها و قومیتها کثرتهای موجود را به معنای واقعی کلمه به رسمیت بشناسد. غرب بد غربی است که محصول مدرنیته عنان گسیخته است و بر مبنای نظام لیبرال- سرمایهداری و اصولی مانند فردگرایی، لسهفر، حداقلگرایی و اصالت اباحه نضج یافته است، این موارد نزدیکیهایی را میان اوراسیاگرایان و کمونیستها به وجود میآورد. همین شباهتها بود که باعث شد جنبشی که در اصل ضد بلشوسیم بود، در نهایت متونی را در تأیید برخی ابعاد کمونیسم در اواخر همان دهه نیز سخن به میان آوردند در هر صورت، مهمترین علتی که اوراسیاگرایان را به لحاظ نظری اندکی به کمونیستها نزدیک میکرد همین مسئله ضدیت با هژمونی غربی بود.
این ضدیت با غرب به نحوی بود که جنبشهای ضد نظم حاکم در غرب را نیز مورد حمایت اوراسیاگرایان قرار داد. اوراسیاگرایان آنها را به عنوان ظرفیتهایی در داخل اروپا برای نمایندگی تعاریفشان از «غرب خوب» یافتند به این مسئله، جنبشهای سیاسی ناراضی غرب در دهه ۱۹۲۰ از جمله جریان راست ایتالیایی مورد توجه اوراسیاگرایان اولیه قرار گرفت. اوراسیاگرایان گرچه به جنبش راست ایتالیا (فاشیسم) در خصوص نژادپرستی و ملیگرایی افراطی انتقادهایی داشتند، اصل آن را منبعث از ادراکی عقیدهسالارانه بود به رسمیت شناختند. مفاد اصلی اندیشه راست ایتالیایی مواردی نظیر دولت گرایی روحیه جنگ طلبی، جنبش تودهای، حزب واحد، طبقه حاکم، سازمان اجتماعی جدید، سنتگرایی ضدیت با فردگرایی و تأکید بر اندام وارگی (ارگانیسم) بود که جملگی مورد تأیید جریان اوراسیاگرا قرار داشت. حمایت اوراسیاگرایان از قرائتهای راست جدید در اروپا باعث شده است که برخی از میهنپرستان و ملیگرایان رادیکال روس، این جریان را به باد انتقاد بگیرند؛ از جمله میتوان به نشریه مولدایا گواردیا اشاره کرد که از سازمانهای رسخمی میهنپرستان روسیه است و اوراسیاگرایان را متهم به توطئههایی با گرایشهای فاشیستی میکند.
کتابهای بسیار نیز در خصوص رابطه فاشیسم و اندیشمندان روس به رشته تحریر در آمده است. بن مایه و شاه بیت ادبیات تولید شده در این خصوص شباهتهای فاشیستها و آرمان گرایان روس در وجوه سلبیشان است.
ایوان ایلین، فیلسوف محبوب پوتین- که در بخش مربوط در خصوص نفوذ آراء او در کرملین توضیح داده شده است. جنبشهای تویدهای در اروپا را ستود و از آنها حمایت کرد. از نگاه ایلین، ناسیونال سوسیالیسم آلمانی و فاشیسم ایتالیایی وجوه قابل تأمل و مفیدی دارند و نوعی «قرابت روحانی» میان آنها و جنبش سفیدها در روسیه وجود دارد. از نظر ایلین، میان این جریانها مشترکاتی از قبیل دشمن مشترک، وطنپرستی و فداکاری، عدالت طلبی و تلاش برای احیای وطن به چشم میخورد.
ایلین حتی پس از نابودی این ایدئولوژیها نیز نه از بنیادیهای نظری این مکتب فکری، بلکه از اشتباهات عملی رهبران این ایدئولوژیها انتقاد کرده است. او در متنی که در سال ۱۹۴۸ با عنوان «درباره فاشیسم» نگاشته است عنوان میکند که مهمترین اشتباه هیتلر جدایی از کلیسا و آموزههای مسیحی، غرق شد در تمامیتخواهی (توتالیتاریانیسم)، انحصارگرایی حزب و بیتوجهی به فساد و بیاخلاقی آن، گرایشهای شوونیستی و عوام فریبی بود و به رهبران سایر جریانات مشابه نظیر فرانسیسکو فرانکو در اسپانیا و آنتونی سالازار در پرتغال توصیه کرد که از این اشتباهات علمی فاشیسم درس عبرت بگیرند. سپس از در پایان متن خویش بیان داشت که «فرانکو و سالازار اینها را فهمیدهاند و تلاش میکنند که از این اشتباهات دوری کنند» و اظهار امیدواری کرد که میهن پرستان روس نیز به اشتباهات رهبران فاشیسم و نازیسم توجه کنند تا با تکرار نکردن آنها، به موفقیت نائل آیند.
از این روست که اندیشه همگرایی و همدلی با جریانات راست افراطی از همان ابتدا در میان اندیشمندان اورسیانیست وجود داشته و مهمترین علت آن نیز وجود اشکالی از همگرایی برای مقابله با ساختار هژمونیک حاکم و جهانگراییشان بوده است.
از منظر اوراسیانستها، جهانی شدن «بورژواسازی سیارهای» است که انواع ملیگرایی ضد لیبرال بومی گرایی محلی و هویتگرایی دینی و قومی را مذبح میکشاند. در تاریخ تطور اندیشه اوراسیانیسم، مخالفت با انترناسیونالیسم و شعارهای جهان وطنی در دوره شوروی بر همین مبنا شکل گرفته بود.
یکی از مضامین اصلی مشترک نواوراسیانیسم با نمایندگان «غرب خوب» همین گزاره «ضدیت با جهانی شدن» و خروج از آن است. از منظر اوراسیاگرایان، جهانی شدن، تجویز نسخه عام ارزشهای سرمایهداری غربی بریا کل جهان است و باید با آن به مبارزه برخاست. دوگین بر این نظر است که «تمامی گرایشهای ضد جهانی شدن، بالقوه اوراسیاگر هستند»
دوگین در اواخر دهه ۱۹۸۰ طی مدتی که در پاریس اقامت داشت- با رهبران جریان راست افراطی و اندیشمندان منتقد و در فرانسه از جمله آلن دو بونوا ارتباطاتی برقرار کرد و پس از بازگشت به روسیه، مجله خود را با عنوان نسخه روسی سازمان رسمی است جدی در اروپا شناخته میشد. به تقلید از آنها «المنتی» نامید (عنوان نشریه راست جدید در اروپا «المانت» بود). مخالفت با آتلانتیکگرایی، ضدیت با فردگرایی، توجه به دموکراسی ارگانیک و راهبرد فرهنگی و عمومی برای مقابله با جهانی شدن، فصول مشترک اصلی این دو جریان محسوب میشوند. او تأکید میکند که باید با تمامی اشکال جهانگرایی آتلانتیک مبارزه کرد و الگوی مقاومت اوراسیایی در برابر سلطه آمریکایی میتوان به سایر مناطق جهان صادر کرد؛ الگویی که در نظر او بهینهترین روش مقاومت در برابر نظم نوین جهانی است. سنتگرایی مندرج در اندیشه اوراسیاگرایاننیز از موتورهای محرکه حرکت به سوی مبارزه با جهانی شدن به عنوان یکی از مظاهر قطعی مخالفت با سنت است.
مضامینی مانند از خودبیگانگی، جستجوی اصالتهای فرهنگی و ملی، سلطه سیارهای فناوری و سرمایهداری، شیء وارگی، گرایشهای ضدنخبگی و توده گرایانه، تناقضات روشنگری، که پیشتر نیز در سنتهای بزرگ ناقد مدرنیته بررسی شدهاند، بنمایههای اصلی مقابله با جهانی شدن را تشکیل میدهند مسکو بارها و بارها میزبان احزاب راست افراطی اروپایی، آمریکایی و صهیونیستی بوده است؛ زیرا مواضع سیاسی این جریانها نزدیکی بسیاری با اندیشههای حاکم بر کرملین دارند. در ادامه، همگرایی نواوراسیانیسم با جریانات راست افراطی و راست جایگزین در سه بخش اروپا، آمریکا و رژیم صهیونیستی و اثر ان بر مناسبات با ایران شرح داده خواهد شد. انتهای پیام/ برچسب ها: روسیه ایران
منبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: روسیه ایران آمریکایی و صهیونیستی جریان های راست جهانی شدن راست افراطی مهم ترین جریان ها غرب خوب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۴۴۴۰۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زبانزد شدن تجملگرایی اشرف خواهر شاه + عکس و سند
تجملگرایی و اسراف در خاندان پهلوی از ویژگیهای شناخته شده این خانواده بود که در میان آنها هم، شمس پهلوی خواهر ارشد محمدرضا به شواهد اسناد تاریخی یکی از مُسرفترین و تجملگراترین چهرههای رژیم پهلوی بوده است. سندی در این زمینه که به تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۴ است، تعدادی از خودروهای موجود در یکی از کاخهای شمس پهلوی را معرفی کرده است. لازم به توضیح است که در سال ۱۳۴۴ خودرو یکی از کالاهای سرمایهای بوده و قیمت آن بسیار زیاد بوده است.
شمس پهلوی اولین فرزند رضاشاه از همسر دومش تاجالملوک در ششم آبان ماه سال ۱۲۹۶ در تهران به دنیا آمد. از دوران کودکی و نوجوانی او اطلاعات چندانی در دست نیست فقط در خاطرات اشرف پهلوی و بعضی از کتابهای منتشر شده در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی چنین استنباط میشود که وی برخلاف خواهرش اشرف، علاقه چندانی به دخالت در امور سیاسی از خود نشان نمیداد و بیشتر به علائق شخصی و فردی خود میپرداخت. شمس پهلوی با ایفای نقش سنتی زنان که پرداختن به امور خانهداری و زندگی زناشویی بود احساس راحتی میکرد و تنها برای کسب وجهه اجتماعی ریاست جمعیت شیروخورشید سرخ را پذیرفت و تا ماههای آخر سلطنت پهلوی در اختیار او بود. همچنین از ریاست وی بر کانون بانوان ایران که در اردیبهشت سال ۱۳۱۴ توسط رضاشاه برای پیشبرد و اجرای اهداف خود درخصوص کشف حجاب ایجاد شده بود، میتوان نام برد. رضاشاه پهلوی در سال ۱۳۱۵ تصمیم به ازدواج دختران خود شمس و اشرف پهلوی گرفت و اعلام کرد جوانان وابسته به خانوادههای اشراف، مقامات مملکتی و صاحب منصبان کشور، خود را برای این کار کاندیدا کنند. در میان داوطلبان متعدد، علیمحمد قوام (فرزند ابراهیم قوامالملک شیرازی) و فریدون جم (فرزند محمود جم، نخستوزیر) به ترتیب برای شمس و اشرف درنظر گرفته شدند. این ازدواج اجباری فقط بنابه خواسته و تمایل رضاخان و بدون اطلاع و نظر دخترانش انجام گرفت و فقط شمس به دلیل ارشدیتش خواهان ازدواج با فریدون جم شد که مورد موافقت شاه قرار گرفت و همسران دو خواهر با یکدیگر تعویض شدند. شمس پهلوی در کاخی در مهر شهر کرج به نام کاخ مروارید زندگی میکرد. این کاخ توسط موسسه رایت آمریکا ساخته شده است.
هزینه زندگی شمس برطبق اسنادی که پس از انقلاب اسلامی منتشر شد شامل:
ــ سال ۱۳۴۹ پانزده میلیون تومان، ۱۳۵۰ بالغ بر ۲۰ میلیون تومان و در سال ۱۳۵۱ معادل ۲۵ میلیون تومان بوده است و البته این جدای حسابهای کلان بانکهای خارج از کشور و هزینه کاخها و ویلاهای او بوده است. وی در اواخر عصر پهلوی یکی از سرمایهداران بزرگ ایران به حساب میآمد.
در اسناد سفارت امریکا که در سال ۱۳۵۸ ش به دست آمد، از او به عنوان یکی از اعضای خاندان سلطنتی که منافع فراوانی در تجارت دارد، یاد شده بود. او حبیب ثابت پاسال، تاجر و سرمایهدار بهایی را به عنوان کارگزار خود در امر تجارت برگزیده بود. شمس از نظر سیاسی، اهمیتی در خاندان پهلوی نداشت.
شمس پهلوی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با مقادیر هنگفتی طلا و جواهر از ایران گریخت و به کالیفرنیا رفت. زمانی که محمدرضاشاه دوران آوارگی خود را در مکزیک میگذراند، سه تن از فرزندانش (فرحناز، علیرضا و لیلا) را نزد شمس به کالیفرنیا فرستاد و قرار بود خود نیز به ویلای شمس واقع در آکاپولکو نقل مکان کند. در آن زمان گفته میشد که شمس این ویلا را به مبلغ چهار میلیون دلار خریداری کرده است. او به غیر از این ویلا، قصرهای دیگری در بورلیهیلز، لوسآنجلس و لاسوگاس امریکا برای خود خریداری کرده بود.
منبع: همشهری آنلاین
tags # تاریخ معاصر ایران سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غولپیکر چینی از پورشه هم گرانتر است! قارچهای زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست میدهند، چه حسی است؟