جادوی کلام شریعتی
تاریخ انتشار: ۱۴ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۴۶۰۳۱۱
کلام شریعتی براستی اثری جادویی داشت. سخت بر دل و جان جوانان مینشست. او انبوهی از اطلاعات فلسفی، جامعهشناختی، تاریخی و سیاسی و دینی را در ترکیبهای بدیع و خلاقانه با معانی تازه، در قالب جملات خطابهای، آهنگین، پر استعاره و پر از آرائههای ادبی بر ذهن و ضمیر نسل خسته از استبداد و ستم و نابرابری و ناخشنود از سنتهای دینی متحجر فرومیریخت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در دورهای که حسینیه ارشاد هنوز تعطیل نشده بود یا شریعتی هنوز ممنوعالسخن نشده بود و گاهی به دعوت انجمنهای دانشجویی در برخی دانشگاهها سخنرانی میکرد خیل جوانان شیفته، ساعتها پای صحبت او مینشستند؛ بعدتر که با دستور ساواک حسینیه ارشاد در سال 1351 تعطیل شد، سخنرانیهای پیاده شده در قالب کتابهایی که عمدتاً بهصورت غیرمجاز و به دور از چشم دستگاه سانسور منتشر میشد، مخفیانه دست به دست و بهصورت فردی یا در حلقههای مخفیانه خوانده میشدند.
2. شریعتی در مسیر جریان فکری مبارزات ملی نیروهای مذهبی ایران و نهضت مقاومت ملی علیه کودتای امریکایی-انگلیسی سال 1332 علیه دکتر مصدق و دیکتاتوری مستقر بعد از کودتا بود. او متأثر از افکار و آرای محمد نخشب و خداپرستان سوسیالیست بود و خود محصول آن گفتمان به حساب میآید؛ اما این گفتمان با شریعتی جان گرفت و هژمونیک شد.
در آن روزگار کلام شریعتی براستی اثری جادویی داشت. سخت بر دل و جان جوانان مینشست. او انبوهی از اطلاعات فلسفی، جامعهشناختی، تاریخی و سیاسی و دینی را در ترکیبهای بدیع و خلاقانه با معانی تازه، در قالب جملات خطابهای، آهنگین، پر استعاره و پر ازآرائههای ادبی بر ذهن و ضمیر نسل خسته از استبداد و ستم و نابرابری و ناخشنود از سنتهای دینی متحجر فرومیریخت. از این رو، نسل جوان و میانسال آن روزگار، که از یک سو دلبستگی دینی داشتند و از دیگر سو، نظامهای معنایی و قرائتهای سنتی از دین پاسخگوی عطش آنان به آزادی و برابری نبود، مسحور جادوی کلام و معانی بدیع شریعتی شدند. --- 3. با کلام سحرآمیز شریعتی، دین سنتی تسلیبخش و توجیهگر وضع موجود، ایدئولوژی رهاییبخش تودهها شد؛ حضرت زینب(س) که در روایتهای متداول سنتی بلاکش و مراقب فرزندان برادر معرفی میشد، در قامت رسای «پیامرسان انقلاب کربلا و خون شهدا» به میدان آمد؛ امام زینالعابدین(ع) که بیمار و رنجور ترسیم میشد، با ادعیه صحیفه سجادیه در هیأت «زیباترین روح پرستنده» معرفی شد که معانی بلند عبودیت توحیدی را در جانها جاری میکند؛ ابوذر غفاری که صحابه عامی پیامبر اکرم(ص) معرفی میشد، در هیأت یک «خداپرست سوسیالیست» قد برافراشت؛ انتظار امام مهدی(ع) «مذهب اعتراض» و رهاییبخش شد و نه انقیاد بخش؛ دوگانه «تشیع علوی» و «تشیع صفوی» ساخته شد و شیعه راستین در هیأت «یک حزب تمام» با عملکرد اعتراضی و رهاییبخشی جلوهگر شد.
با چنین سازههای مفهومی از تاریخ، فرهنگ، نمادها و مفاهیم تشیع، در یک زمینه تاریخی که گفتمان انقلاب علیه دیکتاتوری وابسته پهلوی هژمونیک شده بود، شریعتی بر بسیاری اثرگذار بود؛ بسیاری از نیروهای سنتی مذهبی تحت تأثیر او از انفعال، به کنشگری سیاسی روی آوردند و سوژههای سیاسی شدند؛ بسیاری از کنشگران سیاسی که به خاطر انفعال سیاسی و روایتهای متحجرانه غالب از دین، از آن رو برگردانده بودند یا با شرمساری مقید به آداب دینی بودند، به دین روی آوردند و سوژهای مذهبی- سیاسی فعال با گفتمان او بازیگران مهمی در صحنه سیاسی ایران شدند. اینچنین شد که وقتی بعد از درگذشت شریعتی، گفتمان انقلاب بتدریج تقریباً همهگیر شد و ظرف یکی دو سال ایران را درنوردید، شریعتی «معلم انقلاب» شناخته شد.
4. نقش شریعتی بهعنوان «معلم انقلاب» در سال 57، در شکلگیری نظام سیاسی برآمده از انقلاب، موضوعی مجادلهآمیز بوده است. مخالفان اسلام سیاسی و انقلاب و جمهوری اسلامی، به خاطر مضامینی که در کتاب «امت و امامت» آمده و در آنجا او از دیکتاتوری متعهد انقلابی بهصورت مرحلهای دفاع کرده است، تفکر او را مسئول شکلگیری نظام سیاسی شکل گرفته بعد از انقلاب میدانند که به ارزشهای دموکراتیک چندان بهایی نمیدهد و بیشتر به فکر هدایت انقلابی مردم و جامعه است. این در حالی است که حداقل جریان محافظهکار یا اصولگرای مسلط در دوره پس از انقلاب، هیچگاه شریعتی و تفکرش را نه تنها بر صدر ننشانده، بلکه همواره با آن فاصله داشته است؛ هر گاه هم به شریعتی ارجاع داده است، این ارجاع بسیار گزینشی و مصادره به مطلوب بوده است. شاید بتوان از این امر نتیجه گرفت، فرض اینکه نظام برآمده از انقلاب محصول فکری شریعتی است، فرض نادرستی است.
5. به نظر میرسد اگر گزینشی با شریعتی برخورد نشود و تمامی آثار و آرای او دیده شود و استثناهایی مثل «امت و امامت» برجسته نگردند، در نظام مطلوبی که شریعتی ترسیم میکند، سه ارزش، نقشِ محوری دارند؛ «آزادی»، «برابری» و «معنویت و اخلاق». این سه ارزش در آثار مختلفش مورد تأکید قرار گرفتهاند و در یکی از آخرین آثارش به نام «عرفان، برابری و آزادی» بخوبی تشریح شدهاند.
میتوان ادعا کرد که تفکر شریعتی و همه کسانی که «روشنفکران دینی» شناخته میشوند، نه تنها مسئول جنبههای غیردموکراتیک و غیرعادلانه نظام سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی سال 57 نیستند، بلکه سویه بنیادگرایانه و غیردموکراتیک نیروهای مذهبی در جامعه و انقلاب را تعدیل کردهاند و همچنان میتوانند چنین نقشی داشته باشند.
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۴۶۰۳۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۲۰ سال از درگذشت گل آقای ایران گذشت
از قدیم گفته اند؛ «خنده بر هر درد بیدرمان دواست» و زنده یاد کیومرث صابری فومنی به عنوان سردمدار طنز فاخر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مجله «گلآقا» را با این شعار منتشر میکرد. او یکی از سرشناسترین طنز نویسان ایرانی است که با قلم توانمند خود توانست مسیرهای جدیدی را در طنزنویسی، پیش روی مخاطبان و اهل فن قرار دهد.
کیومرث صابری فومنی مشهور به گلآقا، ادیب و طنزپرداز معاصر، ۷ شهریور ۱۳۲۰ در گیلان به دنیا آمد. پدرش که کارمند وزارت دارایی و اهل رشت بود در ۱۳۱۷ به اداره دارایی صومعهسرا منتقل شد. در ۱۳۲۱ به اداره دارایی فومن انتقال یافت و چند ماه بعد در همان شهر درگذشت. صابری تحصیلات دبستانی خود را در فومن گذراند و پس از پایان تحصیلات ابتدایی به شاگردی در یک مغازه خیاطی پرداخت، اما در اواخر مهر همان سال به اصرارِ مادر و دوستانش، تحصیل در دبیرستان را آغاز کرد. در ۱۶ سالگی (۱۳۳۶) در امتحان ورودی دانشسرای کشاورزی ساری که از شهرستان فومن فقط یک دانش آموخته را میپذیرفت، قبول شد. ۲ سال در آنجا تحصیل کرد و پس از قبولی در امتحانات در ۱۸ سالگی (۱۳۳۸) به عنوان معلم یک دبستان روستای کَسما رفت.
اولین نوشته اش (شعری با عنوان یتیم) بین سالهای ۱۳۳۹ـ۱۳۳۶ در مجله امید ایران چاپ شد. فومنی در ۲۰ سالگی (۱۳۴۰) در رشته ادبی به طور متفرقه امتحان داد و دیپلم گرفت. همان سال در کنکور رشته سیاسی دانشکده حقوق دانشگاه تهران پذیرفته شد و همزمان با تدریس در دبستان و دبیرستان به تحصیل پرداخت. پس از چهار سال (۱۳۴۴) توانست لیسانس حقوق سیاسی خود را از این دانشکده دریافت کند. او در نخستین سال تحصیل در دانشکده (۱۳۴۰) در تظاهرات دانشجویی شرکت کرد، گردنش مضروب و دستگیر شد. بعدها شعری به طنز و سیاسی سرود و با امضای «گردن شکسته فومنی» برای توفیق ارسال کرد. پس از چاپ این شعر در چند شماره بعد توفیق، صابری به طنزنویسی کشیده شد. پس از تعطیلی توفیق، به تدریس ادامه داد.
او بعدها در هنرستان صنعتی کارآموز تهران با محمدعلی رجایی که بعد از انقلاب اسلامی به نخستوزیری و ریاستجمهوری رسید، آشنا شد. این آشنایی به دوستی صمیمانه آنها انجامید. صابری در دهه ۵۰ بیشتر وقت خود را صرف مطالعه و تدریس کرد و در سال ۱۳۵۷ موفق به اخذ فوق لیسانس ادبیات تطبیقی از دانشگاه تهران شد. پس از انقلاب در زمان نخستوزیری شهید رجایی به مقام مشاورت فرهنگی و مطبوعاتی نخستوزیر منصوب شد. در زمان ریاستجمهوری شهید رجایی به مشاورت فرهنگی رئیسجمهور رسید و تا زمان شهادت رجایی در این سمت باقی بود و هنگام ریاستجمهوری آیتالله خامنهای در همان سمت ابقا شد.
مشاغلی که صابری از بعد از انقلاب برعهده داشته است، عبارتند از: عضو هیئت مؤسس انجمن موسیقی، مشاور وزیر مسکن و شهرسازی، مدیرکلی دفتر آموزش بازرگانی و حرفهای وزارت آموزش و پرورش (۱۳۵۸ تا ۱۳۵۹)، تدریس در کلاسهای حضوری دانشکده مکاتبهای، تدریس در دانشکده روابط بینالملل، تدریس در مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی، همکاری با معاونت امور بینالملل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان مشاور افتخاری (۱۳۶۳ تا ۱۳۶۹)، عضو منتخب شورای عالی انقلاب فرهنگی در کمیته نامگذاری، عضو هیئت ایرانی در کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد (دهلی نو ۱۳۶۱).
مشاغل سیاسی نمیتوانست صابری را راضی کند به همین علت بُعد فرهنگی کار خود را وسعت بخشید. در سال ۱۳۶۲ ناگهان از همه مسئولیتهای دولتی خود کناره گرفت و پس از مدتی، شروع به نوشتن یادداشتهای روزانه طنز با نام مستعار «گلآقا» و تحت عنوان «دو کلمه حرف حساب» با محتوای انتقاد از دستگاههای دولتی و مشکلات موجود جامعه در روزنامه اطلاعات کرد که نقطه عطفی در طنز نویسی ایران بود.
پس از گذشت ۶ سال صابری تصمیم گرفت هفتهنامه گل آقا را منتشر کند. فعالیتهای گل آقا منحصر به هفتهنامه باقی نماند؛ ماهنامه گلآقا، سالنامه گلآقا و هفتهنامه «بچهها... گلآقا» از دیگر فعالیتهای کیومرث صابری بود. کیومرث صابری فومنی پس از تحمل یک بیماری سنگین (سرطان خون) در ۱۱ اردیبهشت سال ۱۳۸۳ دار فانی را وداع گفت.
گل آقا؛ احیاگر طنز مطبوعاتی بعد از انقلاببه گفته کارشناسان، در سالهای قبل از انقلاب فضای فکاهی، هجو، هزل، جوک رایج بود، طنز اجتماعی در مطبوعات دیده نمیشد تا اینکه پس از انقلاب به همت کیومرث صابری فومنی و دوستان نزدیک آن یک اتفاق بزرگ در طنز افتاد. طنز مطبوعاتی بعد از انقلاب با انتشار «دو کلمه حرف حساب»های کیومرث صابری فومنی با نام مستعار «گل آقا» احیا شد. او نویسندهای بود که با اشراف به اصول روزنامهنگاری و طنزنویسی توانست میزان تحمل مسئولان حکومتی را تا اندازهای بالا ببرد و طنز مطبوعاتی بعد از انقلاب را احیا کند.
مخاطبان پوست کلهام را میکنند!در ۱۱ مهر ماه سال ۱۳۷۰ روزنامه «وال استریت ژورنال» مطبوعات ایران را آزادترین مطبوعات خاورمیانه خواند و با اشاره به هفتهنامه «گل آقا» نوشت: عراق و حتی عربستان هرگز نشریهای، چون «گل آقا» را تحمل نخواهند کرد. این روزنامه به نقل از کیومرث صابری صاحب امتیاز گل آقا نوشت: «اگر دولت سعی کند، کنترلی بر کار ما اعمال کند، مجله را تعطیل خواهید کرد. اگر قلم، آزادی نداشته باشد، بهتر است اصلا هیچ چیز ننویسد لیکن من به اسلام و قوانین کشورم احترام میگذارم. من یک منتقد سیاسی هستم و مجبورم نقاط ضعف را بزرگ جلوه دهم». این روزنامه همچنین با اشاره به اینکه صابری از برخورد سرد دولت ایران با آمریکا حمایت میکند، از قول او نوشت: «اگر من از آمریکا انتقاد نکنم، خوانندگانم پوست از کلهام میکنند».
راز جاودانگی گل آقاپرویز روحبخش، شاعر و نویسنده طنز که با نام مستعار «کارمند الشعرا» با هفتهنامه گلآقا همکاری میکرد، در گفت و گویی درباره زنده یاد صابری گفت: او زمانی که به سفر حج رفته بود در کنار کعبه به خدای خودش قول داد که قلمش را در مسیری به جز احقاق حق و حق نویسی به کار نبرد. پس از بازگشتش، ستون «دو کلمه حرف حساب» را در روزنامه اطلاعات راهاندازی کرد و خیلی زود مورد توجه همه قرار گرفت. مردم در آن زمان تشنه طنز مطبوعاتی اجتماعی، سیاسی بودند. در سال ۱۳۶۹ به فکر راهاندازی هفتهنامه «گلآقا» افتاد. ابوالقاسم حالت، محمد خرمشاهی، بهاء الدین خرمشاهی، محمد پور ثانی، عمران صلاحی، ابوالفضل زرویی نصرآباد، منوچهر احترامی، ابوتراب جلی و احمد عربانی از جمله افرادی بودند که در آن سالها وارد همکاری با مجله گلآقا شدند. این طنزپرداز همچنین افزود: گل آقا همواره عاشق زیبایی و زیبانویسی بود همیشه به همکارانمان توصیههایی راهگشا داشت. این جمله را بارها از او در تحریریه شنیدم که به کاریکاتوریستها تأکید میکرد در کاریکاتور همیشه زیبایی را حفظ کنید. غلو بکنید، اما همیشه زیبا بکشید.
چرا گلآقا در میان مردم گل کرد؟آن طور که سایر دوستان و همکارانش گفته و نوشته اند: گل آقا در «دو کلمه حرف حساب» برای شوخی منتقدانه با شخصیتها و چهرههای سیاسی و مسئولان حکومتی با کسی تعارف نداشت. مردم هر هفته منتظر بودند تا ببینند تحلیلهای گلآقا در آبدارخانه از زبان «شاغلام»، «ممصادق»، «کمینه (عیال ممصادق)» و «غضنفر» در مورد مسائل روز چیست. صابری در گل آقا اشعار طنز بسیاری منتشر کرد، اما بیت «یک زبان دارم دو تا دندان لق/ میزنم تا زنده هستم حرف حق» از زبان شاغلام، یکی از ماندگارترین ابیات او در این مجله است. گلآقا در میان مردم گل کرد؛ آنقدر که کسانی که اقبالی به نشریات و مجلات آن روزها نداشتند، برای رسیدن آن به دکه لحظهشماری میکردند.
پایبندی گل آقا به اسلام و ایرانزنده یاد کیومرث صابری فومنی در مصاحبهای میگفت: «در همان سرمقاله شماره اول اهداف مجله را گفتم. گفتم به ۲ چیز پایبندم برای ابد اسلام و ایران. ایران برای من خیلی مهمه، من یک ایرانی دوستدار این وطنم و اسلام هم که دین ماست».
دیدار زنده یاد صابری با رهبر انقلابصحبتهای صمیمانه رهبر انقلاب با مدیرمسئول مجله طنز گل آقا بارها منتشر شده است. ایشان در آذر ماه ۱۳۸۳ در اهمیت طنز فرمود: «طنز فاخر و برجسته، یکی از هنرهاست. طنز، هنر خیلی بزرگی است. بنده با مرحوم صابری شوخی میکردم و میگفتم «طنازها»! طنازهای واقعی را تقویت کنید، پرورش دهید و کمک کنید تا طنز بیاورند. طنز، یعنی مطلب مهم جدی که با زبان شوخی بیان میشود؛ محتوا و معنایی در آن هست، منتها به زبان شوخی».
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
ایشان پس از درگذشت مرحوم صایری با صدور پیام تسلیتی، ضمن آنکه خود را همراه بیست ساله و شریک در غم فقدان او دانستند، بر «سلامت نفس و پاکدامنی سیاسی» گلآقای سیاست ایران شهادت دادهاند.»
روایت «روزگار گل آقایی»
مستند «روزگار گل آقایی» به تهیه کنندگی و کارگردانی حسن یادگاری؛ به شرح زندگی کیومرث صابری فومنی معروف به «گل آقای ایران» میپردازد و محور اصلی مستند، این است که چگونه مسائل روزمره را به زبان طنز برای اقشار مختلف جامعه بازگو میکرد. حدود ۲۵ نفر از همکاران و سیاستمدارانی که او را میشناسند از تجربه همکاری و رفاقت با «گل آقای ایران» میگویند.
جشنواره ملی طنز و رسانه «طنز پهلو»جشنواره طنز و رسانه «طنز پهلو» یادمان کیومرث صابری فومنی (گلآقا) از سال ۱۳۹۵ با همکاری معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان برگزار میشود.
امسال نیز هشتمین جشنواره طنز و رسانه «طنز پهلو» در بخشهای داستان کوتاه طنز، کاریکاتور و کارتون، شعر طنز، طنز چندرسانهای و نثر طنز (طنز مطبوعاتی) و با موضوعات؛ انتخابات، یک بام و دو هوای حمایت غرب از مردم غزه، بسته شدن پنجره جمعیتی در آینده نزدیک و پیر شدن ایران، توهمات اپوزوسیون جمهوری اسلامی ایران، ورزش به ویژه فوتبال، گرانی خودرو، مصائب اینترنت، گرانی خانه و کرایه خانه، آفتهای فضای مجازی (اعتیاد به گوشی، فودبلاگرها، بلاگرهای بیسواد، فیکنیوزها و ...) جهانگردی ایرانیها و ایران گردی جهانیان، صرفهجویی در مصرف آب و انرژی و بروکراسی اداری برگزار شده است.
استان گیلان، شهر فومن (زادگاه کیومرث صابری فومنی) امروز (سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ماه) همزمان با بیستمین سالروز درگذشت این هنرمند گیلانی میزبان بیش از ۵۰ نفر از اساتید، طنزپردازان و هنرمندان ملی از سرتاسر کشور در برپایی اختتامیه هشتمین جشنواره ملی رسانه و طنز با عنوان «طنز پهلو» است.
باشگاه خبرنگاران جوان گیلان رشت