Web Analytics Made Easy - Statcounter

نویسنده کتاب «درگاه این خانه بوسیدنی است»، مهمترین ویژگی این اثر را صبری که در کتاب جاریست عنوان کرد و گفت: سبک زندگی، انقطاع از زرق و برق‌های دنیا و سیر و سلوکی که مادر شهیدان خالقی‌پور در زندگی‌اش داشته، مهم‌ترین پیام این کتاب است.

کتاب «درگاه این خانه بوسیدنی است»، شرح حال زنی از شیرزنان روزهای دفاع مقدس است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

خاطرات یکی از مادران مردآفرین، از جگرگوشه هایش. بچه‌هایی که قد کشیدند، مرد شدند و به شهادت رسیدند. بچه‌هایی که هر کدام یک دنیا خاطره و کتاب هستند. کتابی سرشار از روایت‌های بارانی و آسمانی. روایت‌های ناب مادرانه.

این کتاب روایتی است جذاب و خواندنی از بانو فروغ منهی، مادر شهیدان داوود، رسول و علیرضا خالقی‌پور که به قلم توانای خانم زینب عرفانیان به رشته تحریر درآمده است. با زینب عرفانیان، نویسنده کتاب «درگاه این خانه بوسیدنی است»، به گفتگو پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

لطفاً توضیحاتی در رابطه با محتوای کتاب و عنوان آن بفرمایید.

کتاب «درگاه این خانه بوسیدنی است»، روایتی از خاطرات مادر شهیدان از سه پسرش با نام‌های داوود، رسول و علیرضا خاقی‌پور است که کار نگارش آن، آبان‌ماه سال 1397 شروع شد و انجام مصاحبه، نگارش و تدوین کتاب بیش از یک سال به طول انجامید. اما علت نام‌گذاری کتاب که سؤال‌برانگیز است و ابهامی در ذهن خواننده ایجاد می‌کند و معمولاً فکر می‌کنند، درگاه خانه یعنی همین خانه‌ای که فرزندان خالقی‌پور در آن بزرگ شدند، هرچند که این خانه هم قداست خود را دارد و به گفته خانم خالقی‌پور این فرزندان هنوز هم به این خانه رفت‌وآمد دارند؛ اما منظور اصلی از این عنوان، مزار این شهداست که حاج‌خانم خالقی‌پور می‌گویند هروقت به بهشت زهرا می‌روم، احساس می‌کنم به منزل پسرهایم می‌روم؛ منزلی که درگاهش بوسیدنی است و منظور مدفن این شهداست.

این کتاب را یک مادر رنج‌دیده روایت کرده و فقط مادر است که می‌فهمد شستن خون فرزندش از روی چفیه یعنی چه؟ خانم خالقی‌پور یک مادر سختی‌کشیده بسیار صبور است و همین صبر عجیب، قطعاً کتاب را خواندنی می‌کند و بار عاطفی کلمات را چه من که می‌نوشتم و چه خواننده‌ای که می‌خواند، حس می‌کند.

برای مستندسازی و تطبیق گفتگوها با اسناد و مدارک موجود چه کارهایی انجام دادید. در مدت انجام این کار با چه چالش‌هایی مواجه بودید؟

بالاخره غبار فراموشی روی هر خاطره‌ای می‌نشیند؛ مخصوصاً خاطره‌ای که قدمت داشته باشد. حساسیت کار ما خاطره‌نگارها همین است؛ یکی اینکه خاطره بر اثر تعریف زیاد دست و پا در می‌آورد و به عبارتی می‌گوییم خاطره زنده شده و شاخ و برگ گرفته و با واقعیت فاصله گرفته، دیگر اینکه بر اثر گذشت زمان زیر غبار فراموشی مدفون می‌شود. در هر دو صورت خاطره‌نگار موظف است که برود و به هسته مرکزی واقعیت برسد و تنها سلاحی که دارد، سؤال است و با سؤال‌های به‌موقع به ریکاوری ذهن راوی و یادآوری دقیق خاطرات کمک می‌کند.

برای راستی‌آزمایی نیز مطالب را در اختیار دوستان، همرزمان، خانواده و شاهدان قرار می‌دهیم تا اینکه بالاخره از تعدد خاطرات درباره یک موضوع به خاطره واحدی می‌رسیم که دقیق‌ترین و درست‌ترین است و در تدوین این اثر سعی کرده‌ام همه روش‌ها اعم از رویکردهای روانشناسی، راستی‌آزمایی‌ها و رجوع به مدارک را بکار بگیرم تا کتاب علی‌رغم اینکه اصول داستان را دارد از واقعیت دور نباشد و در حفظ واقعیت خاطرات امانتداری شود.

به نظر شما مخاطب کتاب با چه ویژگی بارزی نسبت به آثار مشابه مواجه خواهد شد؟

بیشتر از همه صبری است که در کتاب جاریست و اجری است که مادر در زندگی برده و قطعاً اجر این صبر در دیار باقی تقدیم ایشان می‌شود و سبک زندگی ایشان واقعا خواندنی و دیدنی است.

مهمترین پیام یا پیام‌های کتاب برای نسل جوان چیست؟

سبک زندگی، انقطاع از زرق و برق‌های دنیا و سیر و سلوکی که این مادر در زندگی‌اش داشته، مهم‌ترین پیام این کتاب است. دختربچه 13 ساله که از زنجان به تهران می‌آید، عروس می‌شود و 60 سال در همان خانه که به عنوان عروس رفت، زندگی می‌کند. دختربچه‌ای که به گفته خانم خالقی‌پور وقتی از زنجان بیرون می‌رود تنها 13 سال داشته و بازگشتش به این شهر همزمان با رونمایی از کتاب «درگاه این خانه بوسیدنی است» با عزت و افتخار بوده، این سیر و سلوک و رشد در رفتار دختربچه 13 ساله تا زمانی که مادر سه شهید می‌شوند، دیده می‌شود و برجسته‌ترین نکته‌ای که وجود دارد، انقطاع از زرق و برق دنیاست و با توجه به اینکه برای یک مادر، عزیزتر از فرزند در این دنیا وجود ندارد، بنابراین وقتی یک مادر از آن هم منقطع شود، قطعاً به درجه بالایی رسیده که توانسته از عزیزش دل بکند. هرچند که مادر شهیدان خالقی‌پور هیچ‌وقت این داغ را فراموش نمی‌کند؛ اما همیشه لبخند می‌زند.

جذاب‌ترین فصل کتاب به نظر خودتان کدام فصل بوده است؟

کتاب نکات جذاب زیادی دارد؛ اما شادی و غم در کنار هم هست. قسمتی که جنازه دو پسر را با هم می‌آورند و پدر شهیدان به همسرش می‌گوید، هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم بتوانم خوشبختت کنم؛ اما الان خوشبخت‌ترین زن دنیا هستی و خانم خالقی‌پور که آن زمان 32 سال بیشتر نداشته می‌گوید تا پدر بچه‌ها بیاید داخل، دویدم در حیاط، دستم را روی سرم گذاشتم و آیه صبر را خواندم و از خدا خواستم 5 دقیقه از صبر حضرت زینب(س) را به من بدهد که این مرد به‌خاطر من سفر کرده و سختی کشیده است. حالا که جنازه فرزندانم را در حالیکه 40 روز مفقود بودند، برای من آورده، شرمنده من نشود و من گریه و زاری نکنم که خستگی به تنش بماند و این اتفاقات واقعاً عجیب و تکان‌دهنده است.

امروزه کتاب‌های دفاع مقدس یکی از منابع مهم شناختی مخاطب نسل سوم انقلاب از دفاع مقدس هستند. به نظر شما این آثار تا چه اندازه سندیت دارد و اینکه آیا پرتعدادبودن آنها ضرورتی دارد؟

به تعداد شهدا باید خاطره‌نگاری داشته باشیم؛ چون هرکدام یک دنیایی هستند. از طرفی این کار حساسیت دارد و نباید از واقعیت دور شویم. در دیداری که با رهبر معظم انقلاب اسلامی داشتیم، ایشان فرمودند: «این خاطرات حکم طلا و نویسنده حکم زرگر را دارد و باید طوری این خاطرات را پرداخت کند که خواندنی شود و مخاطب را جذب کند، مثل طلای خامی که با کار زرگر زیبا می‌شود، این هم همان‌طور است» پس کارکردن در این قضیه هم لزوم و هم وجوب دارد و بنا به فرمایش رهبر معظم انقلاب اسلامی جا دارد این کارکردن صدبرابر شود؛ یعنی پتانسیل نهفته‌ای در حوزه دفاع مقدس داریم که هنوز از همه آنها در زمینه خاطره‌نگاری استفاده نکرده‌ایم و این مادران شهدا و رزمندگان گنج‌هایی فانی هستند و اطلاعاتی دارند که جزء تاریخ شفاهی ماست و در سینه این‌هاست و اگر تخلیه نکنیم، روزی از دست می‌رود؛ پس جا دارد که این آثار صد برابر شود تا روزی حسرت نخوریم.

به نظر شما از نظر سلوک، نویسنده‌ای که قصد نوشتن از شهدا دارد، باید به چه نکاتی توجه داشته باشد و خودتان در این زمینه چه نکاتی را رعایت کرده و می‌کنید؟

من معتقدم امکان ندارد از مزار شهدا عبور کنیم و بارقه‌ای از نور به قلبمان نخورد. شهدا هیچ چیزی را بدون اجر نمی‌گذارند و قطعاً اگر بخواهید برای آنها بنویسید، شامل لطف آنها می‌شوید و اگر فنی بخواهید به این قضیه نگاه کنید تا جایی که امکان دارد باید سعی کنیم از واقعیت دور نشویم. حتی اگر قرار است از اصول داستان در کتاب استفاده کنیم و یا شخصیت‌پردازی کنیم، نباید از واقعیت دور شویم. از طرفی درست است که شهدا اسطوره هستند، ولی باید دست‌یافتنی باشند. اگر دست‌نیافتنی باشند، قطعاً مخاطب نمی‌تواند با آنها ارتباط برقرار کند و به آن سبک زندگی که در دوران دفاع مقدس وجود داشت و گم‌شده الان هست، نمی‌تواند دست یابد و در زندگی خود پیاده کند.

اثر جدیدی در دست نگارش دارید؟

پس از انتشار کتاب‌های «رسول مولتان»، «مربع‌های قرمز» و «درگاه این خانه بوسیدنی است»، اثری که به تازگی منتشر شده «همسایه‌های خانم‌جان» است با سویه روایت یکی از مدافعان حرم که با دیگر روایت‌ها فرق می کند و روایت جنگی نیست؛ داستان فعالیت‌های راوی در بیمارستان زنان و زایمانی است که در البوکمال سوریه دایر کرده بودند.

ایبنا/

منبع: ایران آنلاین

کلیدواژه: درگاه این خانه بوسیدنی واقعیت دور مادر شهیدان دفاع مقدس سبک زندگی یک مادر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۴۸۶۲۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

قتل مادر با ضربه‌های هولناک دمبل توسط پسرش در پاسداران

 سردار علی ولیپور گودرزی رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: چندی قبل مأموران کلانتری ۱۰۲ پاسداران از طریق تماس تلفنی با اداره دهم پلیس آگاهی از قتل زن میان‌سالی در خانه‌اش خبر دادند.

مهر در خبری نوشت: وی با بیان اینکه با گزارش این خبر تحقیقات آغاز و کارآگاهان راهی محل شدند، افزود: تیم جنایی با ورود به خانه موردنظر با جسد زن میانسال در حالی که با ضربات جسم سخت به قتل رسیده بود مواجه شدند.

رئیس پلیس آگاهی پایتخت ادامه داد: همسایه‌ها که متوجه صدای درگیری در خانه زن میانسال شده بودند به کارآگاهان گفتند این مادر و پسر با هم زندگی می‌کردند وقتی صدای درگیری شنیدیم به اینجا آمدیم اما با جسد زن میانسال رو به‌رو شدیم.

این مقام ارشد انتظامی عنوان کرد: با توجه به سالم بودن در ورودی و صدای مشاجره پسر جوان با مادرش قبل از جنایت، احتمال دست داشتن او در قتل مطرح شد.

رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ خاطرنشان کرد: کارآگاهان خیلی زود پسر جوان را در یکی از خیابان‌های شرق تهران شناسایی و وی را در یک عملیات دستگیر کردند.

وی گفت: متهم که حالت روحی و روانی مناسبی نداشت مدعی شد، روز حادثه مادرم اعتراض کرد که چرا خانه را بهم ریختی و سر این موضوع باهم دعوایمان شد؛ عصبانی شدم و با وزنه بدنسازی او را زدم که ناگهان متوجه شدم نفس نمی‌کشد.

رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ ادامه داد: با صدور قرار قانونی از سوی مرجع قضائی متهم برای سیر مراحل قانونی به زندان اعزام شد.

دیگر خبرها

  • قتل مادر با ضربه‌های هولناک دمبل توسط پسرش در پاسداران
  • قتل مادر با دمبل به دلیل اعتراض به به‌هم ریختن خانه
  • قتل هولناک مادر با ضربات دمبل در پاسداران تهران
  • درگذشت مادر شهیدان محمدرضایی در شهر زاینده رود
  • قتل مادر به دلیل اعتراض به به‌هم ریختن خانه
  • قتل هولناک مادر با ضربه‌های دمبل
  • قتل مادر با ضربه‌های هولناک وزنه بدنسازی
  • قتل مادر با ضربه‌های هولناک دمبل توسط پسر
  • اقدام آتشین مرد نقاش | مادر و پسر ۱۱ ساله در خشم پدر سوختند
  • زایمان موفق خانم دامغانی در خانه با کمک اورژانس