رابطه ایران و آمریکا در پیچ احترام متقابل؛ گذری بر دیدگاه امام خمینی
تاریخ انتشار: ۱۸ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۵۱۵۳۷۴
پایگاه خبری جماران، 19 فروردین، سالروز قطع رابطۀ آمریکا با ایران است. بااینکه نزدیک به 14 ماه پس از پیروزی انقلاب رابطۀ بین دو کشور فراز و نشیبهایی داشت؛ اما رابطه برقرار و سفیر و سفارتخانهها فعال بودند. حال چه پیشآمد که روابط قطع و 41 سال دشمنی جایگزین آن شد؟! قطعاً عوامل کوچک و بزرگ بسیاری زمینۀ این قطع رابطه و دوری را رقم زده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سیرۀ نظری حضرت امام
رعایت و عمل به اصل احترام متقابل در روابط خارجی یکی از اصول خدشهناپذیر امام خمینی بوده است. کمی جستجو در آثار ایشان و تاریخ دهۀ نخست انقلاب اسلامی نشان میدهد یکی از واژگان پربسامد امام خمینی در حوزۀ سیاست خارجی، «احترام متقابل» است (صحیفه امام، ج 3، ص 515؛ ج 4، ص 244، 248، 332، 338، 379، 411 و...؛ ج 5، ص 1، 80 و...؛ ج 6، ص 220 و...؛ ج 7، ص 424؛ ج 8، ص 113، 196 و...؛ ج 9، ص 71 و...؛ ج 11، ص 153؛ ج 12، ص 342 و...؛ ج 14، ص 104؛ ج 21، ص 299) که از دیدگاه ایشان یکی از اصول اساسی روابط خارجی نظام جمهوری اسلامی باید باشد.
سیرۀ نظری و عملی حضرت امام نشان میدهد این اصل میتواند برای رابطه با همۀ کشورها همخوانی و همپوشانی داشته باشد. میتوان بر اساس آن با همۀ کشورها رابطه داشت. چه چین و روسیه باشد، و چه آمریکا و غرب؛ مگر اسرائیل که دلایل ویژۀ خود را دارد.
احترام متقابل یعنی عدم دخالت در امور داخلی هم، نفی ظلم و ظلمپذیری، نفی سلطه و سلطهپذیری، تعهدات یکسان در روابط، احترام به قول و قرارها و...
این دیدگاه امام خمینی، هم بر پایۀ نگرش عقلانی و منافع ملیست، و هم برگرفته از تعالیم دینیست که همیشه مروج و مشوق صلحگرایی و مسالمتجویی، در عین عزتخواهی است.
تعالیم قرآنی و سیرۀ بزرگان دینی میآموزد که فرد و جامعه اسلامی هماره باید با دیگران، اعم از فرد و اجتماع و کشور، بهگونهای رفتار کند که دوست میدارد دیگران نیز با او چنان رفتاری داشته باشند؛ و آنچه را برای خود میپسندد، برای دیگری نیز بپسندد؛ از آنچه درباره خود کراهت دارد، درباره دیگران نیز کراهت داشته باشد. پس میتوان گفت احترام متقابل همان داشتن «انصاف» در روابط با دیگران است. سرانجام این سیاست نیز نفی ظلم به دیگران و ظلمپذیری از دیگران است.
پس، از دیدگاه امام خمینی اگر بین کشورها چنین موازنهای برقرار شود و هر دو طرف موظف به عمل به آن باشند، میتوانند رابطه برقرار کنند، ولو قبلاً سابقۀ دشمنی هم، داشته باشند. همانند رابطۀ ایران و عربستان که در مقطعی حضرت امام فرمودند اگر ما از مسئلۀ قدس و فلسطین و صدام هم بگذریم، از آل سعود نخواهیم گذشت؛ ولی بعدها با اصلاح رفتار عربستان و احترام متقابل باعث شد رابطۀ مستحکمی برقرار گردد.
«اگر ما از مسئله قدس بگذریم، اگر ما از صدام بگذریم، اگر ما از همه کسانی که به ما بدی کردند بگذریم، نمیتوانیم [از] مسئله حجاز بگذریم.» (همان، ج20، ص: 369)
سیرۀ عملی امام خمینی
روابط رسمی ایران و آمریکا نزدیک به 138 سال پیش برمیگردد. با ورود «ساموئل بنجامین» نخستین سرکنسول آمریکا به ایران (سال 1262ش؛ 1883م) در دورۀ سلطنت ناصرالدین شاه قاجار رابطه برقرار و تا 19 اردیبهشت 1359ش. با همۀ فراز و نشیبها ادامه داشت. (حسین حمیدینیا، «ایالات متحده آمریکا»، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، تهران، ۱۳۸۲) دولت ایران هم با پنج سال تأخیر (سال 1267ش؛ ۱۸۸۸م) حاج حسینقلی خان صدرالسلطنه، فرزند میرزا آقاخان نوری را به عنوان نمایندۀ رسمی به آمریکا فرستاد. وی به نام حاجی واشینگتن در تاریخ ایران ماندگار شده است. (همان)
از پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 تا قطع رابطۀ آمریکا و ایران، نزدیک به 14 ماه طول کشید. در این مدت رابطه برقرار و سفیران مستقر بودند؛ بااینکه کشمکش و اختلاف بود، ولی رابطه قطع نشد. البته با پیروزی انقلاب اسلامی نفرت از آمریکا دوچندان شد؛ چراکه هم عقدههای چندین سالۀ ناشی از کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332 تازه گردید و هم آمریکا با انقلاب نوپای مردم درست همراهی نمیکرد. بااین وجود وقتی امام خمینی زمزمههای حمله به برخی از کنسولگری و سفارتخانهها را شنید، انقلابیون را از آن کار باز داشت. (اسناد لانه جاسوسی، ج 14، ص 11) البته گروههای چپ مارکسیستی و چریکهای فدایی خلق گوش نکرده و چند روز بعد به سفارت آمریکا در تهران حمله کردند که چند روزه حل و فصل شد. (سالینجر، پیر. گروگانگیری در ایران و مذاکرات محرمانه تهران، ترجمه جعفر ثقهالاسلامی، ص 2) با همۀ این چالشها و حمله به سفارت، با تکیه بر اصل احترام متقابل روابط برقرار بود و آمریکا هم انقلاب و نظام جدید ایران را به رسمیت شناخت. (روزنامه کیهان، 1/12/57، ص 1)
تا پیش از قطع روابط ایران و آمریکا علاوه بر سفارت، همۀ کنسولگریهای آمریکا در تبریز، اصفهان و شیراز فعال بود. (همان) اما چرا این روابط ادامه نیافت؟ یکی از عوامل همان از بین رفتن احترام متقابل بود. حمله به کنسولگریهای آمریکا از سوی افراد و گروههای چپ و سرخودِ تندرو ادامه یافت. از سویی آمریکا هم از برخی سران نظام پهلوی که دستگیر شده بودند، حمایت میکرد. (روزنامه کیهان، 19/2/58، ص 1، 2 و 4) و این یعنی دخالت در امور داخلی ایران. با این وضعیت احساسات ضدآمریکایی هم روزبهروز شعلهورتر میشد. هر دو طرف تلاش کردند اوضاع را بر اساس اصل احترام متقابل کنترل و بهبود بخشند؛ اما نشد. حضرت امام شهریور 1358 ادامۀ چنین روابطی را روابط یک مظلوم با یک ظالم دانست (صحیفه امام، ج 7، ص 357) و هشدار داد. آمریکا کمی به خود آمد و خواست اوضاع را سامان بخشد؛ لذا با تحویل برخی خریدهای نظامی ایران از آمریکا در زمان شاه موافقت و صادرات محصولات نفتی به ایران را تصویب کرد. (خبرگزاری پارس، نشریه شماره 154، ص 12و شماره 155، ص 19و 25) روند رو به بهبودی بود که جریان پذیرش شاه در خاک آمریکا و پیامدهای آن و تسخیر سفارت آمریکا (13 آبان 58) در ایران کارها را خراب کرد. با این حال باز هم تا 19 فروردین رسماً روابط قطع نشده بود؛ ولی عوارض این عدم احترام متقابل در روابط بین دو کشور کار را به آنجا کشید که نخست از سوی آمریکا سپس چند ساعت بعد از سوی ایران روابط قطع شد. روشن است که تا دو طرف بر این اصل برنگردند، در همان پیچ احترام متقابل خواهند ماند.
البته نمونههایی از اقدام عملی حضرت امام و دیگر سران نظام جمهوری اسلامی داریم که در راستای سیاست احترام متقابل تلاش کردند. ازجمله موافقت امام خمینی با قطع شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی از رسانههای دولتی در سال 1362 بود. در آن زمان بیشتر مسئولان تصمیم میگیرند که این شعار کمکم حذف شود و آن را به حضرت امام منتقل میکنند و قرار بر این میشود که از طرف امام خمینی بهطور رسمی به صدا و سیما ابلاغ شود که شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی را که در شعارهای مردم میآید، حذف کنند. (آرامش و چالش، ص24) حال چرا عملی نشد و هنوز هم ادامه دارد، نیاز به بحث و بررسی جدایی دارد.
یا نمونۀ دیگر که نشان میدهد حضرت امام مخالف قطع رابطۀ همیشگی با آمریکا بوده و به نوعی احتمال میداد که در آینده آمریکا رفتار خود را اصلاح کند؛ پس نباید همۀ پلهای بین دو کشور خراب شود، لذا اجازۀ ساختوساز و تغییر کاربری در مکان سفارتخانۀ آمریکا را نداد. (خاطرات محسن رفیق دوست، ص 80)
نتیجه آنکه حلقۀ گمشده در روابط بین دو کشور در این 41 سال گذشته، پایبند نبودن به اصل «احترام متقابل» است.
منبع: جماران
کلیدواژه: سهام عدالت انتخابات 1400 ویروس کرونا لایحه بودجه 1400 لیگ برتر 99 امام خمینی رابطه ایران و آمریکا اصل احترام متقابل سهام عدالت انتخابات 1400 ویروس کرونا لایحه بودجه 1400 لیگ برتر 99 احترام متقابل رابطه برقرار بین دو کشور امام خمینی حضرت امام اگر ما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۵۱۵۳۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۷ نشانه که می گوید باید کسی که دوستش دارید را ترک کنید
ترک کردن کسی که دوستش دارید، هرگز آسان نیست. اما گاهی اوقات، این کار برای سلامت عاطفی و رشد شخصی شما ضروری است.
به گزارش روزیاتو، به بررسی ۸ نشانه کلیدی می پردازیم که می گوید ممکن است لازم باشد کسی که دوستش دارید را ترک کنید. این کار تسلیم شدن نیست، بلکه حرکت رو به جلو است.
۱) منفیگرایی مداومعشق باید به شما کمک کند که رشد کنید. تجربه منفی گرایی مداوم در یک رابطه، نشانه روشنی است که چیزی باید تغییر کند. منفیگرایی مداوم ممکن است شامل مشاجره های مکرر، احساس خستگی یا کاهش عزت نفس شما باشد.
روابط نزدیک ما به طور ایدهآل باید منشا حمایت، احساس مثبت و شادی باشند. اگر در عوض مدام در استرس هستید، ممکن است زمان آن رسیده باشد که دوباره رابطه خود را ارزیابی کنید.
به یاد داشته باشید که این کار به معنای مقصر دانستن طرف مقابل نیست. بلکه شما باید تصمیم بگیرید که چه راهی برای سلامت عاطفی شما بهترین انتخاب است.
سخت است، اما گاهی اوقات رها کردن قدم شجاعانه ای است که باید برداشته شود.
۲) مسائل حل نشدهمشکلات در هر رابطه ای اجتنابناپذیر هستند. اما نحوه برخورد ما با آنها مهم است.
مسائل حلنشده می توانند حتی در قوی ترین روابط شکاف ایجاد کنند. شاید بخواهید مسائل و مشکلات را نادیده بگیرید به این امید که خود به خود ناپدید شوند.
با این حال، مسائل حل نشده به مرور زمان منجر به رنجش و جدایی می شوند. آنها مانند یک سم آهسته عمل کرده و پیوند ما را ذره ذره از بین می برند؛ تا جایی که چیزی برای نجات نمانده باشد.
بنابراین، اگر در موقعیتی قرار گرفتید که در آن مسائل به جای رویارویی و حل و فصل کنار گذاشته میشوند، ممکن است نشانهای از این باشد که زمان رها کردن آن رابطه فرا رسیده است.
این کار آسان نیست، اما سالم تر از حفظ رابطه ای پر از حرف های ناگفته و مسائل حل نشده است.
۳) در دسترس نبودن از لحاظ عاطفیدر دسترس بودن از نظر عاطفی، پیشنیاز هر رابطه سالم است. این به معنای پذیرا بودن احساسات شریک زندگی و همچنین ابراز احساسات خود است.
تحقیقات نشان داده که در دسترس نبودن از لحاظ عاطفی اغلب می تواند از تجربیات آسیبزا در گذشته یا مسائل عاطفی حل نشده ناشی شود.
اگر قادر به برقراری صمیمیت عاطفی با طرف مقابل نیستید، ممکن است نشانهای از این باشد که او از نظر عاطفی در دسترس نیست. این موضوع می تواند در طول زمان به شدت برای شما خستهکننده باشد و منجر به احساس تنهایی و نارضایتی شود.
شناخت این نشانه بسیار مهم است. زیرا هیچ مقدار عشقی نمی تواند کمبود ارتباط عاطفی را جبران کند. به همین خاطر، گاهی اوقات رها کردن تنها گزینه پیش رو می شود.
۴) بی اعتمادیاعتماد در هر رابطه ای حرف اول را می زند. در واقع اعتماد یک رشته نامرئی است که دو نفر را در کنار هم نگه می دارد، حتی زمانی که شرایط سخت باشد.
اما چه اتفاقی میافتد که آن نخ پاره شود؟
اگر دائماً به اعمال یا سخنان طرف مقابل شک میکنید یا او نشانههایی از بیاعتمادی نسبت به شما نشان میدهد، ممکن است نشانهای واضح از این باشد که چیزی در رابطه شما اشتباه است. هنگامی که اعتماد از دست می رود، بازسازی آن سخت است.
اصول روانشناسی بر اهمیت اعتماد در حفظ روابط سالم تاکید می کنند. بدون آن، سوءظن و ناامنی می تواند در رابطه رخنه کرده و زمینه ای برای درگیری و ناراحتی ایجاد کند.
گاهی اوقات، با وجود تلاش ما نمی توان اعتماد را دوباره به رابطه بازگرداند. در چنین مواردی، رها کردن و حرکت به جلو ممکن است سالمتر باشد.
۵) اهداف زندگیتان با هم هماهنگ نیستنددر مسیر عشق، دو نفر باید با هم به سوی رویاها و آرزوهای مشترک خود قدم بردارند.
اما اگر مسیرهای شما به جای همگرا شدن، واگرا شوند چه؟
اگر دائماً باید رویاهایتان را کنار بگذارید، یا اگر فرد مورد علاقهتان مایل نیست که آیندهاش را با رویاهای شما هماهنگ کند، ممکن است وقت آن رسیده باشد که رابطه خود را دوباره ارزیابی کنید.
اصول روانشناسی بر اهمیت سازگاری در روابط طولانیمدت تاکید دارند. داشتن اهداف متفاوت می تواند منجر به رنجش، ناامیدی و احساس گیر افتادن در رابطه شود.
رشد در کنار یکدیگر در یک رابطه ضروری است، نه جدا از هم. گاهی اوقات، رها کردن تنها راه برای اطمینان از این است که هر دو نفر می توانند آزادانه راه خود را دنبال کنند.
۶) دیگر خوشحال نیستیداین مورد ممکن است بدیهی به نظر برسد، اما اغلب نادیده گرفته می شود. شادی جوهره عشق و دلیل ایجاد پیوند ما با دیگران است.
غیرعادی نیست که خودمان را آنقدر درگیر پیچیدگی یک رابطه بیابیم که فراموش کنیم یک سوال ساده از خودمان بپرسیم: آیا من خوشحالم؟
اگر در رابطه خود دائماً ناراضی، مضطرب یا تحت استرس هستید، مجدداً رابطهتان را ارزیابی کنید. روابط ما باید شادی، آسایش و احساس تعلق به همراه داشته باشند.
سلامت عاطفی ما در درجه اول اهمیت قرار دارد. اشکالی ندارد که شادی خود را به جای رابطه ای که شما را بی انگیزه می کند، انتخاب کنید.
۷) همیشه برای توجیه رفتارهای طرف مقابل بهانه می آوریدآیا تا به حال متوجه شده اید که دائماً برای توجیه رفتارهای طرف مقابل بهانه می آورید؟
شاید همیشه اعمال و رفتارهای شریک زندگی خود را نهتنها برای دیگران، بلکه برای خودتان توجیه کنید.
اصول روانشناسی به ما هشدار می دهند که بهانهجویی مداوم می تواند نشانه انکار باشد. این کار راهی برای اجتناب از این واقعیت دردناک است که شما در یک رابطه سالم نیستید.
وقتی کسی را دوست دارید، می خواهید بهترین ویژگی ها و رفتارها را در او ببینید. اما باید به یاد داشته باشیم که عشق نباید ما را تا حدی کور کند که ارزش های خود را نادیده بگیریم.
اگر در موقعیتی قرار گرفتید که همیشه برای رفتار طرف مقابل بهانه می آورید، رها کردن رابطه اشکالی ندارد.
کانال عصر ایران در تلگرام