انتقاد نشریه آمریکایی از ماجراجویی های اسراییل از جیب آمریکا
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۶۱۲۱۵۵
به گزارش الف، پایگاه خبری-تحلیلی "نشنال اینترست" در گزارشی به این مساله پرداخته که حمایت های بیچون و چرای دولت آمریکا از متحدانش در منطقه خاورمیانه، عملا بازیگری نظیر اسرائیل را جسور کرده تا بدون ترس از پیامدهای اقداماتِ ماجراجویانه خود، دست به اقداماتی نظیر حمله به "تاسیسات اتمی نطنز" بزند و چالشی اساسی را در روند "مذاکرات هسته ای وین" ایجاد کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«همزمان با از سرگیری روند مذاکرات هسته ای وین میان ایران و طرف های بین المللی عضوِ "برجام"، آن دسته از بازیگران و کنشگرانی که مایل نیستند برجام و تعاملات میان ایران و آمریکا بار دیگر احیا شود، تلاش گستردهای را با هدف اخلال گری در این روند آغاز کرده اند. برخی از بازیگران که به اصطلاح، متحد آمریکا در منطقه هستند، دوست دارند همچنان جوِ تنش و بحران در منطقه حاکم باشد و ایران نیز به مثابه دولتی منزوی تلقی گردد. از این رو، آن ها به هر کاری نظیر خرابکاری(در) و حمله به تاسیسات اتمی ایران روی آورده اند و سعی دارند هرگونه شانسی را جهت احیای برجام و شکل گیری فضای تعامل و گفتگو میان ایران و غرب (و مخصوصا آمریکا) از بین ببرند.
در این رابطه، به طور خاص می توان به حمله اخیر رژیم صهیونیستی به شبکه توزیع برق تاسیسات اتمی نطنز در ایران اشاره کرد. انجام این اقدام از جانب اسرائیل، صرفا با هدف ایجاد اختلال و به شکست کشاندنِ مذاکرات هستهای وین انجام شده و سعی دارد همچنان آمریکا را در فضای بحرانی و امنیتیِ خاورمیانه درگیر کند و سطح تنش ها میان تهران و واشنگتن را نیز همچون دوره ریاست جمهوری "دونالد ترامپ"، بالا نگه دارد.
همانطور که پیشتر نیز اشاره شده، خطر و تهدیدِ خرابکاری اخیر اسرائیل در تاسیسات اتمی نظنز، بدون توجه به مذاکرات جاریِ هسته ای در وین، قابل درک نیست. در جریان مذاکرات مذکور، ایران و آمریکا( اگرچه به صورت غیرمستقیم)، به همراه تروئیکای اروپایی و روسیه و چین، درحال انجام رایزنی های فشرده جهت بازگشت به تعهدات برجامی خود و لغو تحریم ها علیه تهران هستند. این مذاکرات، آخرین تلاش ها جهت قانع سازی آمریکا و ایران جهت بازگشت به تعهدات برجامیشان، قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران در خرداد ماه سال جاری است. امری که در صورت به ثمر رسیدن، می تواند تبعات امنیتی و سیاسی مناسبی را برای کلِ منطقه خاورمیانه و حتی عرصه روابط بین الملل، به دنبال داشته باشد.
از این منظر، زمانِ حمله به تاسیسات اتمی نطنز، نگرانی های جدی را برانگیخته است. بسیاری از شواهد و قرائن تاکید دارند که مقصر اصلی در حادثه حمله به تاسیسات نطنز، که در نوع خود آسیب هایی را به سانتریفیوژهای ایرانی وارد کرده، "اسرائیل" است.
ایران در پاسخ به اقدام اسرائیل در حمله به تاسیسات نطنز، پاسخ های قاطع و محکمی را ارائه کرده است. حملهای که "جواد ظریف" وزیر خارجه ایران، آن را "تروریسم هسته ای" خواند و از واکنش قاطع ایران به آن خبر داد. ایران در یکی از مهمترین واکنش های خود، سطح غنی سازی اش را به 60 درصد افزایش داده است. در این شرایط، حرکت ایران و آمریکا به سمت حصول یک توافق در چهارچوب احیای برجام، به مراتب سخت تر شده است. امری که در نوع خود، از جمله مهمترین نتایجِ حمله اخیر به تاسیسات اتمی نطنز است.
حمله به تاسیسات اتمی نطنز، مبتنی بر یک تاکتیک سنتی در امر خرابکاری است که سعی دارد واکنش ایران را برانگیزد. انجام حمله اخیر به تاسیسات نطنز، بدون تردید با واکنش قاطع ایران رو به رو می شد و مسلما بر میزان درخواست های تهران در بحبوحه مذاکرات هسته ای نیز می افزود. به هر حال، وقوع حملاتی از این نوع، آن دسته از سیاستمداران ایرانی را که به تعامل با غرب بی اعتماد هستند، تقویت می کند و همین عدمِ اعتماد ایران به غرب، هرگونه تعامل میان دو طرف در مورد مساله هسته ای تهران را سخت تر و پیچیده تر می کند.
اضافه بر این، نباید فراموش کرد که خرابکارانی نظیر اسرائیل، با انجام اقداماتی نظیر حمله به تاسیسات اتمی نطنز، به دنبالِ ایجاد مشکلات و بحران های داخلی برای دولت "بایدن" نیز هستند. در دولت بایدن و همچنین در درون حزبدموکرات، سیاستمداران ضدایرانیِ فراوانی وجود دارند که همه آن ها به دنبال کوچکترین اقدام از سوی ایران هستند تا با استناد به آن، دولت بایدن را جهت خروج از مسیر مذاکرات دیپلماتیک با ایران، تحت فشار بگذارند. شرایط خاص سیاسی حاکم در آمریکایِ کنونی نیز بر شدت محذوراتِ دولت بایدن در تعاملات بین المللی اش، مخصوصا در موضوعاتی نظیر مساله هسته ای ایران، افزوده است.
بازیگرانِ خرابکاری نظیر اسرائیل، در اقصی نقاط منطقه خاورمیانه، کاملا بر محدودیت های داخلی و دیگر دغدغههای امنیت ملی آمریکا اِشراف دارند و با دست گذاشتن روی آن ها، سعی می کنند تا حضور تنش زایِ آمریکا در منطقه خاورمیانه را(در راستای منافع خود)تمدید، و اهداف خود را محقق سازند. در این رابطه به طور خاص می توان به کارزارِ شکست خورده عربستان سعودی در حمله به یمن اشاره کرد. از جمله دیگر مثال ها میتوان به اختلافات و بن بست ایجاد شده میان امارات، ترکیه و مصر در لیبی، رویه های اشغالگرانه اسرائیل در خاک فلسطین، و بمباران های مکرر رژیم اسرائیل در سوریه، اشاره کرد. این ها همگی نتیجِ عمیق حضور آمریکا در منطقه خاورمیانه هستند. در هر کدام از مواردی مذکور، ماجراجویی های منطقه ای، رشدِ قابل توجهی داشتهاند و دلیل آن ها نیز: "حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه، حمایت های مستقیمِ نظامی آن از برخی بازیگرانِ منطقهای(نظیر اسرائیل)، و فروش بی حسابِ تسلیحات از سوی آمریکا به کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا است". اقداماتی که همه آن ها، به هزینه منافع ملی آمریکا انجام می شوند. برخی کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، مستقیما و کاملا زیر چتر حمایتی آمریکا هستند و هر اقدامی را ولو خشونت آمیز و غیرقانونی انجام می دهند و از تبعات آن ها نیز ابدا نگران نیستند. دلیل آن نیز این است که مطمئنند، آمریکا همه جوره از آن ها و رفتارهای غیرقانونیشان حمایت خواهد کرد.
در این رابطه به طور خاص می توان به حضور نظامی گسترده آمریکا در کشورهای خاورمیانه نظیر عراق، سوریه، عربستان سعودی، یمن و قطر اشاره کرد. فلسفه حضور آمریکا در تمامی این کشورها، بر پایه مقابله با آنچه نفوذ منطقه ای ایران عنوان شده، استوار است. در این راستا، "جان بولتون" از مخالفان جدی ایران و مشاور امنیت ملی سابق آمریکا نیز در موضع گیری می گوید: "هدف اصلیِ حضور نظامی آمریکا در کشورهای منطقه خاورمیانه، حمایت از متحدان آمریکا و مقابله با نفوذ قابل توجه ایران در منطقه خاورمیانه است". این رویکرد و رویه خاصِ دولت آمریکا موجب شده تا متحدان آن در منطقه، اطمینان خاطر یابند که هرکاری می توانند انجام دهند و هر تصمیمی می توانند بگیرند و در نقطه مقابل، با حمایت آمریکا، هیچ پاسخگویی در برابرِ رویه ها و رفتارهای خود نداشته باشند.
آمریکا در چهارچوبِ ذکر شده، عملا بدون توجه به رفتارهای ماجراجویانه متحدان منطقه اش و نقض حقوقبینالملل توسط آن ها، صرفا با این منطق که می خواهد در برابر نفوذ ایران بایستد، از شرکای منطقه ای خود حمایت می کند و به نوعی در راستای رویه های نادرست آن ها، هزینه هایی را می پردازد. هزینه هایی که در بسیاری موارد، کاملا با منافع ملی آمریکا در تضاد هستند.
در نهایت باید گفت، بهترین و مناسب ترین اقدامی که دولت آمریکا جهت کاستن از خصومت ها و تنش های جاری در خاورمیانه، مخصوصا پس از حمله اخیرِ اسرائیل به تاسیسات اتمی نطنز، می تواند انجام دهد، متوقفساختنِ کنشگریِ خود(دولت آمریکا) به نفع یک بازیگرِ خاص منطقه ای(نظیر اسرائیل)، و استفاده از ابزار دیپلماسی با هدفِ نزدیک کردن دولت ها به یکدیگر است. در این راستا، آمریکا باید نخستین قدم را در چهارچوب توافق برجام دارد و با احیای آن، پیام اعتماد به تهران بفرستد و زمینه را برای استقرار صلح و ثبات در منطقه خاورمیانه فراهم سازد. خوشبختانه اقدام نادرست اسرائیل در حمله به تاسیسات اتمی نطنز، علیرغمِ مواجه شدن با واکنش سخت و قاطعِ ایران، مانع از ادامه یافتن مذاکرات وین نشده و گفتگوها به تازگی و بار دیگر از سر گرفته شده اند.
مهم تر از همه، انجام اقدامی از این نوع از سوی آمریکا، کاملا این پیام را به اخلالگرانی نظیر اسرائیل می رساند که آن ها نمی توانند هر اقدامی را به هزینه آمریکا انجام دهند. متاسفانه در شرایط فعلی، آمریکا هنوز نشانه ای از تغییر در رفتارِ خود با متحدانش در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نشان نداده است. امری که باید هر چه سریعتر اصلاح گردد».
*لینک:
https://nationalinterest.org/blog/middle-east-watch/natanz-sabotage-proves-america-must-reset-its-middle-east-policy-182888
منبع: الف
کلیدواژه: حمله به تاسیسات اتمی نطنز منطقه خاورمیانه منطقه خاورمیانه مذاکرات هسته ای نظیر اسرائیل دولت آمریکا حمله اخیر منطقه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۶۱۲۱۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پایان ماجراجویی آمریکا در آفریقا
رسانه آمریکایی گزارش داد خروج آمریکا از چاد و نیجر میتواند نشانهای مبنی بر پایان عصر حضور نظامی آمریکا در آفریقا و منطقه ساحل باشد؛ امری که چالشهای متعددی را متوجه سیاست خارجه دولت آمریکا خواهد کرد.
به گزارش ایسنا، روزنامه واشنگتنپست گزارش داد آمریکا با یک عقبنشینی استراتژیک در آفریقا مواجه است و شواهد حکایت از آن دارد که واشنگتن باید قید نفوذ خود در این منطقه را بزند. آمریکا اخیراً به درخواست نیجر برای خارجکردن نیروهای آمریکایی از این کشور آفریقایی پاسخ مثبت داد. درعینحال، چاد هم بهعنوان یک کشور آفریقایی مهم دیگر، خواستار توقف عملیاتهای آمریکا در پایگاهی مشترک با فرانسه شده است.
به گزارش این روزنامه، خروج احتمالی آمریکا از چاد میتواند نمایانگر چالشی گستردهتر باشد که ارتشهای غربی در منطقه ساحل با آن مواجه هستند، منطقهای که لبریز از بیثباتیهای سیاسی است و تحولات عمدهای را به خود دیده است. چاد در آستانه انتخابات است و واشنگتنپست مدعی است درخواست از نظامیان آمریکا برای خروج از این کشور ممکن است راهکار دولت موقت چاد برای تحکیم حق حاکمیت باشد.
وضعیت آمریکا در نیجر هم قابلتوجه است. پس از کودتای این کشور، حاکمان جدید نیجر بهسرعت گامهایی برای قطع روابط نظامی با کشورهای غربی، بهویژه فرانسه برداشته و به کشورهایی مانند چین و روسیه نزدیکتر شدند. هنگامی که شورای نظامی حاکم بر نیجر حضور آمریکا را «غیرقانونی» اعلام کرد و عملیاتهای پنتاگون در این کشور را مورد انتقاد قرار داد، پیدا بود که فصل حضور نظامی آمریکا در نیجر به پایان رسیده است. کمی بعد، نیروهای نظامی روسیه وارد نیجر شده و وظیفه آموزش نیروهای این کشور را بر عهده گرفتند.
به گزارش واشنگتنپست، این تحولات زنگ خطرها را در کشورهای غربی به صدا درآورده و منافع آنها را تهدید کرده است. سرمایهگذاریهای گسترده ایالات متحده در آفریقا با خطر مواجه شده است، از جمله پایگاه هوایی ۱۱۰ میلیوندلاری که آمریکا در نیجر تاسیس کرده و حالا وضعیت بلاتکلیفی دارد.
«اولف لسینگ» مدیر یک اندیشکده آلمانی با بیان اینکه این تحولات ضربه بزرگی به برنامههای غرب در منطقه ساحل و لیبی وارد میکند، گفت: «ممکن است با خارجشدن آمریکا، درها به روی گسترش نفوذ کشورهایی مانند روسیه و ایران در ساحل باز شود.»
به گزارش واشنگتنپست، عامل دیگری که به پیچیدگی ماجرا میافزاید این است که چین هم گامهای استراتژیکی در نیجر برداشته است، از جمله قرارداد مالی بزرگ یک شرکت نفتی دولتی چین با نیجر. این قرارداد نهتنها بودجه گزافی را برای دولت نیجر فراهم میکند، بلکه جایگاه چین را نیز در این منطقه تقویت میکند.
علاوه بر این، روزنامه آمریکایی اذعان کرد که افکار عمومی در نیجر هم با روسیه و چین همراهتر است تا آمریکا. شهروندان نیجر حمایت روسیه و چین را به ادامه دخالت فرانسه و آمریکا ترجیح دهند.
علاوه بر این، نظرسنجی اخیر موسسه گالوپ حاکی از آن است که محبوبیت روسیه و چین در منطقه ساحل افزایش یافته و حمایت از نفوذ آمریکا کمتر شده است. به گزارش واشنگتنپست، این منطقه در گذشته به ایالات متحده بهعنوان یک شریک کلیدی نگاه میکرد که مقاصد استعماری دولتهای اروپایی را در سر ندارد؛ اما واشنگتن با دیپلماسی ناکارآمد و نگاه از بالابهپایین خود، این تصویر را مخدوش کرد.
به گزارش این رسانه آمریکایی، آفریقا به میدان نبرد ژئوپلیتیک قدرتهای جهانی بدل شده و کشورهای غربی که در تشخیص کاهش تدریجی نفوذ خود در منطقه ساحل ناکام بودند، حالا شاهد ازدستدادن موقعیت خود هستند. واشنگتنپست همچنین به گزارشهای مشابه رسانههای غربی مانند «لوموند» و «والاستریت ژورنال» اشاره کرد که آنها نیز از اقدامات اشتباه آمریکا و اروپا در ساحل پرداختهاند.
تحولات اخیر در نیجر و چاد نشان از این دارد که دوره آمریکا در آفریقا به سر آمده است. این عقبنشینی نهتنها به معنای کاهش حضور نظامی، بلکه نشانه یک تغییر قابلتوجه در مناسبات ژئوپلیتیک است. روسیه و چین عزم خود را جزم کردهاند تا با بهرهگیری از خلأ قدرتی که با خروج آمریکا از این منطقه ایجاد میشود، حضور خود را در آنجا پررنگ کنند؛ امری که چالشهای بزرگی را متوجه سیاست خارجه آمریکا خواهد کرد.