۹ نامزد احتمالی اصلاحطلبان برای انتخابات ۱۴۰۰
تاریخ انتشار: ۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۷۰۹۸۱۵
حسن رسولی، عضو نهاد اجماعساز اصلاحطلبان و از اعضای هیاتمدیره بنیاد امید ایرانیان و بنیاد باران در گفتوگو با فرهیختگان به تحلیل و بررسی وضعیت اصلاحطلبان برای انتخابات ریاستجمهوری پس از کنارهگیری سیدحسن خمینی و مطرحشدن گزینههایی همچون ظریف و عارف پرداخت که مشروح آن را در ادامه از نظر میگذرانید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با توجه به اینکه عدمحضور آقای سیدحسن خمینی قطعی شد، استراتژی جریان اصلاحات با توجه به این موضوع چه تغییراتی میکند؟
تغییری در برنامهها، اهداف و راهبردهای جریان اصلاحات ایجاد نشده است، طبعا چنانچه حاجحسن خمینی در آرایش رقابتهای انتخاباتی میماند، با توجه به ظرفیتهایی که متوجه ایشان بهعنوان یک شخصیت شهره، ملی، مذهبی و انقلابی است، فضای عمومی انتخابات متاثر از این حضور از نشاط و رقابت بیشتری برخوردار بود اما اکنون با صلاحدید رهبری، ایشان از حضور در عرصه منع شدند و ایشان نیز از این رهنمود رهبری تبعیت کردند. در شرایط فعلی باید منتظر باشیم و ببینیم ترکیب نامزدهای بالقوه و بالفعل اصلاحطلبان متناسب با تحولات و وقایع دو ماه آینده به چه سمتوسویی حرکت میکند و جبهه اصلاحات ایران حسب سازوکاری که تعیین کرده است به چه گروهی از نامزدها در ابتدا خواهد رسید و در پایان کار کدام یک از شخصیتهای اصلاحطلب شناختهشده و شناسنامهدار بهعنوان نامزد نهایی جریان اصلاحات تعیین میشود تا بهطور طبیعی با رقبای جریان اصولگرا وارد سازوکار رقابتی شود.
چه مصادیقی مدنظر نهاد اجماعساز قرار گرفته است؟
هنوز جبهه اصلاحات ایران وارد مصادیق نشده است و از اینرو نام بردن از افراد درست نیست، به جز اینکه ریسک کنیم و جریان اصلاحات که ظرفیتهای متنوعی در اختیار دارد از جهت معرفی نامزد با محدودیت مواجه شود. درحال حاضر مولفه مهم این است که کدام یک از این شخصیتهای ملی و در تراز ریاستجمهوری میتوانند رای اکثریت مردم واجدشرایط ایران را کسب کنند؛ در همین وضعیتی که اکنون قرار داریم به صورت بالقوه چه آنها که اعلام داوطلبی کرده و چه آنان که تجهیز و تمهید مقدمات کردند و هنوز اعلام حضور رسمی نکردهاند، ظرفیتهای متنوعی هستند و علاوهبر آن معیار رایآوری مهم است لذا باید ببینم کدام یک از این چهرهها میتوانند اکثریت بیشتری را بهعنوان محور اجماع جریان اصلاحات کسب کنند.
تعداد آنها مشخص است؟
تعداد هنوز به صورت قطعی تا زمانی که ثبتنام کنند معلوم نیست، اگر بهخاطر داشته باشید در سال 92 نیز در جریان اصلاحات قبل از ثبتنام شخصیتهایی مثل شریعتمداری، مهرعلیزاده و جهانگیری اعلام کردند میآیند ولی هیچ یک ثبتنام نکردند و شخصیتی که به نظر میرسید ثبتنام نمیکند مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی بود که آمد در حالی که حتی فرزندان این مرحوم نیز از تصمیم ایشان بیاطلاع بودند اما ایشان در دقایق پایانی فرصت ثبتنام به این نتیجه رسید که مصالح ملی و انقلابی ایجاب میکند که ثبتنام کند، بنابراین تا قبل از ثبتنام کاندیداهای اصلاحطلب به صورت دقیق نمیتوان ارائه لیست کرد.
درباره کاندیداهای بالقوه چطور؟ درحال حاضر شرایط کاندیداتوری ظریف و عارف بین اصلاحطلبان به چه صورت است؟
دکتر عارف یکی از شخصیتهایی هستند که با استفاده از تجاربی که در سال 92 کسب شد، برنامه خود را برای ارائه به مردم در صورت مسجل شدن داوطلبی، تدوین کردند و تقریبا نهایی شده است و اینکه خواهند آمد یا خیر، هنوز مشخص نیست و بستگی به شرایط پیشرو دارد. دکتر ظریف نیز همچنان در گمانهزنیهای رسانهای مطرح هست، هرچند خودشان طی چندین نوبت به صراحت اعلام عدمتمایل کردند، ولی بهعنوان یک ظرفیت اصلاحطلبانه در محافل سیاسی مطرح است.
همچنین آقایان جهانگیری، پزشکیان، عباس آخوندی، محمد صدر و کاندیداهای احزاب اعم از کواکبیان، مهندس افشانی، مهندس صوفی از شخصیتهایی هستند که احتمالا نه به صفت جناحی ولی با پیشینه اصلاحطلبی بهصورت مستقل بروز و ظهور دارند.
البته جبهه اصلاحات نظرات خود را از طریق سخنگو مطرح میکند و با این وجود ما به لحاظ کمی با محدودیت غیرقابل عبور از جهت تهیه لیست نامزدها قبل از بررسی و رسیدگی به صلاحیتهای نامزدها توسط شورای نگهبان روبهرو نیستیم.
بعد از اتمام مرحله بررسی صلاحیتها توسط هیات مرکزی بررسی صلاحیت و نهایتا شورای نگهبان، آرایش رقابتهای انتخاباتی بین دو جناح مشخص خواهد شد. آنچه مسلم است اینکه جامعه اصلاحطلب ایران روی دو نکته با اراده محکم اتفاقنظر دارد؛ یک اینکه از نامزد اصلاحطلب حمایت خواهد کرد و دو اینکه از بین نامزدهای اصلاحطلب توشه و توان خود را روی شخصیتی متمرکز میکند که نهایتا بتواند هم دوسوم آرای جبهه اصلاحات را به سمت خود جلب کند و هم در مرحله بعدی در رقابتهای انتخاباتی، در ارائه برنامهها، مناظرهها و ارائه تیم همکار از بنیه و توان مجابکنندگی بالاتری برخوردار باشد. بنابراین صرفنظر از مرحله نهایی شدن گروه نامزدهای اصلاحطلبان و رسیدن به نامزد واحد که هنوز زمان باقی است از حیث تدوین اهداف، شاخصها، راهبردها و برنامهها به نظر من، جبهه اصلاحات هرچند دیرهنگام تشکیل شد ولی از نظم و انضباط خوبی برخوردار است و این ظرفیتی است که میتواند در صورتی که یخ جامعه نسبت به امر سیاست و انتخابات آب شود، مورد استفاده قرار گیرد.
با این توصیفات حمایت از لاریجانی منتفی است یا ممکن است در لیست نهایی حمایت کنید؟ البته همواره اعلام شده گزینه اجماعساز اصلاحات ظریف است.
براساس منشور موردوفاق اکثریت مطلق جریان اصلاحات که به لحاظ سازمانی در جبهه اصلاحات ایران خلاصه میشوند همانطور که بیان کردم فقط نامزد اصلاحطلب مورد حمایت این جریان خواهد بود. تبعا چنانچه علی لاریجانی را اصلاحطلب میدانید و به فرض این امر، ایشان هم همین صفت را برای خود قائل باشند؛ آیا وجدان عمومی جامعه اصلاحطلب و افکار عمومی ایران دکتر لاریجانی را اصلاحطلب میداند؟ اگر پاسخ این سوال مثبت باشد که به نظر من هر سه وجه پاسخ منفی است.
لاریجانی و امثال ایشان براساس سند راهبردی تنظیم شده و نقشه راه ترسیم شده در سبد نامزدهای موردحمایت اصلاحطلبان قرار نخواهند داشت، البته این جهتگیری جریان اصلاحات به معنای چشمپوشی از شخصیت و ظرفیتهای ایشان نیست.
اما در سال 92 از شخصیتی شبیه لاریجانی حمایت کردید، آیا این امتناع به دلیل تجربه منفی از دولت روحانی است؟
تجربه سال 92 برای آن زمان تجربه کاملا منطقی و قابلدفاعی بود اما اقتضائات امروز حوزه سیاست ایران و تجاربی که از هشت ساله دولت روحانی بهویژه چهار سال دوم و نیز درسآموزیهایی که از لیست امید مجلس دهم داشتهایم، جریان اصلاحات را به این سمت هدایت کرده که روزه شکدار نگیرد.
بنابراین دو نکتهای که عنوان کردم، یک؛ نامزد اصلاحطلب را حمایت خواهیم کرد، دو؛ به شکل اجماعی ظرفیتها را بسیج میکنیم که از یک طرف این جریان فکری پاسخگوی بدنه رای خود و پاسخگوی جامعه و منافع ملی و تاریخ ایران باشد و از طرف دیگر با تاکید و تمرکز بر اجماع علاوهبر وجه بارز اصلاحطلبی نامزد مورد حمایت از تکرار تجربه تلخ سال 84 که در آن رقابت انتخاباتی جمع آرای اصلاحطلبان با آرایی که مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی به دست آوردند بسیار بیشتر از جمع آرای اصولگرایان بود ولی بهدلیل عدم اجماعی که وجود داشت و تفرقهای که شد و توزیع آرایی که صورت گرفت، صحنه رقابتهای انتخاباتی سال 84 را اصلاحطلبان به عدماجماع خود باختند، نه به دکتر احمدینژاد. این دو تجربه باعث شده روی این دو هدف راهبردی تمرکز کاملا اجماعی پیدا کنیم.
اجماعسازی ظریف نظرتان چیست؟
ظریف به نظر من با لاریجانی تفاوت دارد. ظریف در دورهای که بنیاد باران تاسیس شد مسئولیت شعبه بنیاد باران را که به ریاست آقای خاتمی فعالیت میکند در ژنو برعهده گرفت و نسبتی که دکتر ظریف با جریان اصلاحات دارد نسبت محکمی است و از این جهت قابل مقایسه با دکتر لاریجانی نیست منتها ظریف تاکنون خود از اینکه آمادگی دارد در عرصه رقابتهای انتخاباتی ایفای نقش کند، امتناع کرد اما ایشان نیز در لیست داوطلبان جامعه اصلاحطلب قرار میگیرد.
منبع: الف
کلیدواژه: رقابت های انتخاباتی جریان اصلاحات اصلاح طلب جبهه اصلاحات اصلاح طلبان ظرفیت ها ثبت نام
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۷۰۹۸۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است
روزنامه اصولگرای جوان در مطلبی به انتقاد از مهدی نصیری پرداخت و او را مهره تاج زاده دانست.
این روزنامه نوشت: مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد.
اصلاح طلبان چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، اما حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.
دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمیدانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاحطلبان و شخصیتهای محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاجزاده و امثال آقای تاجزاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یکمرتبه این طرف صفحه بیاید.
آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»
صرفنظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاحطلب جای تأمل دارد.
محمدعلی ابطحی، رئیسدفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری بهکار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است.
نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونیاش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است.»
اکنون پرسشهای مهمی پیش روی ماست. چطور ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامهنگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه میکند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص میدهد، اما الان اصلاحطلبان تجمیع شدهاند که بگویند «نصیری خلوچل است و افراطی و نامتعادل»؟!
چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!
چرا شبکه رسانهای «هممیهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانههای مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر میکرد، بازتاب میداد، آنهم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیترهای آمادهتان برای پیروزی پوتین، خاک میخورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!
مگر عباس عبدی سرمقالهنویس و مشاور هممیهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بیخبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان میاندازد و میگوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلامشده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!
اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر ۹۹ بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...»، ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمامصفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!
اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاجزاده با شاهزاده» را میدهد آیا به این علت نیست که تاجزاده در مرخصی به اصلاحطلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی میدهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاحطلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و میخواستند سرشان بیکلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاحطلبان نیاموخته است؟!
اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهینو» «برخی مجموعههای اصلاحطلب» را متهم به داشتن «مرضبچگانه» و «لوچبودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاحطلبان را نشان دهد، اما نصیری بهجای درسگرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!
این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاحطلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمیدهد. نصیری عین اصلاحطلبان است، بلکه خود اصلاحطلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرفهای پشتصحنه را که از او میپسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام میآموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارششده تاجزاده را به این زودی بسوزانید!
شما اکنون ترسیدهاید و یک بهیک به صحنه میآیید و نصیری را تکفیر میکنید. اما مگر میشود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامهنگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر میکنید خودتان را تکفیر میکنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.
سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود میبرند و به اردوگاه اصلاحطلبی میزنند. نمیدانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمیکردند که از آن دولت و حمایتها به جایی برسند که اکنون حرف مشترکشان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری بهتعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!