دست در دامن آن «ضامن آهو» زدهام
تاریخ انتشار: ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۷۶۳۳۶۷
هر زائری وقتی پا به حرم رضوی میگذارد، امام رضا(ع) را از سویدای دل صدا میزند؛ راز دل میگوید و حاجت عرضه میکند.
ثامنالحجج(ع) امام رئوف است، غریبالغرباست، ولینعمت ما، القاب برازنده فراوانی دارند که وقتی در مقابل بارگاه منوّرش میایستیم، از باب احترام و عرض ارادت، آنها را بر زبان میرانیم.
انگار عرض ارادت و دوستی، بدون بیان این القاب، چیزی کم دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جالب است هرکس به فراخور جایگاه علمی و دانستههایی که دارد، لقبی را برمیگزیند و درباره آن سخن میگوید. در میان همه این القاب زیبا و گوشنواز، لقبی که بیش از همه بین مردم کوچه و بازار رواج دارد «ضامن آهو» است؛ لقبی برخاسته از داستان دلانگیز ضمانت آهویی که در دام صیاد اسیر شده و فرزندانی داشت که باید به آنها سری میزد. داستان زیبایی است اما اسناد میگویند فقط باید آن را در حد داستان بدانیم و راز این لقب زیبا را در گوشههای دیگر تاریخ بجوییم. امروز و در صفحه نخست رواق، میخواهم برایتان از تاریخ لقب مشهور «ضامن آهو» و اسنادی که درباره آن وجود دارد، البته به صورت مختصر صحبت کنم. میدانم که مثل همیشه همراهیام میکنید.
نقل شیخ صدوق
داستان لقب ضامنآهو آنقدر مشهور است که کمتر کسی فکر میکند باید درباره صحت و سُقم روایت آن فکر کرد. البته این ضرورت تحقیق، به معنای آن نیست که لقب ضامنآهو صرفاً برخاسته از ذهنیت مردم باشد؛ نه! این لقب زیبا، پیشینهای دارد که با داستان مشهور و رایج، اندکی فرق میکند و باید در بررسی و شناخت آن، دقت بیشتری داشته باشیم. براساس مستندات تاریخی، گویا نخستین کسی که از داستان آهو و ضمانت وی از سوی امام رضا(ع) سخن به میان میآورد، محدث جلیل و نامدار شیعه، شیخ صدوق (درگذشته به سال ۳۵۰ق) است که در کتاب «عیون اخبارالرضا(ع)» روایتی خاص و متفاوت را در این باره روایت میکند. وی نقل کرده است حاکم وقت توس در زمان حکومت سامانیان بر این خطه، یعنی ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی (که مشهور است به دستور او، داستانهای قدیمی ایرانی با عنوان «شاهنامه ابومنصوری» جمعآوری و بعدها به یکی از منابع مهم فردوسی در نگارش شاهنامه تبدیل شد) چندان التفاتی به مضجع شریف رضوی نداشت و حتی برای زائران آن حضرت، دردسرهایی هم درست میکرد اما طولی نکشید آن بیتفاوتی، به ارادتی عجیب بدل شد و ابومنصور سعی و اهتمام فراوانی در ساختوساز حرم رضوی و خدمت به زائران امام هشتم(ع) از خود بروز داد. شیخ صدوق به استناد گواهی شهود عادل و مورد اعتماد، راز این ارادت را اتفاقی عجیب میداند. در آن زمان رسم بود اُمرا هنگام شکار، از یوز یا همان یوزپلنگ به جای سگ شکاری استفاده میکردند و اصولاً اصطلاح و لقب «یوزباشی» از همینجا ناشی شده است. روایت شیخ صدوق مربوط به دورانی است که هنوز شهر مشهد به وجود نیامده بود و حرم رضوی محدود به ساختمانی در حد و اندازه بقعه مطهر میشد و اطرافش را باغهای مصفایی در بر میگرفت. روزی ابومنصور به قصد شکار از توس خارج شد و در حوالی مشهد امروزی، به آهویی برخورد و او را با تیر و کمانش هدف گرفت. تیر به آهو اصابت کرد، اما حیوان از بند گریخت و به جانب حرم رضوی روان شد.
ابومنصور نقل کرده است یوزپلنگ را به دنبال آهو فرستاده و خودش نیز با اسب و به تاخت در پی آنها رفته است، اما در کمال تعجب میبیند آهو از مکانی که حد حرم رضوی محسوب میشد عبور کرد، ولی یوزپلنگ که فاصله کمی با وی داشت، متوقف شد و هر چه ابومنصور بر یوز نهیب میزد که در پی آهو برود، قدم از قدم بر نمیداشت؛ در حالی که آهو در داخل محدوده حرم ایستاده بود. این اتفاق در اندیشه ابومنصور تکانی ایجاد کرد و دریافت که این مکان، مکانی خاص و مقدس است و چنین بود که آن بیتفاوتی و حتی عداوت، به ارادتی راسخ بدل شد. این روایتی است که شیخ صدوق در جلد دوم «عیون اخبارالرضا(ع)» آورده است و به نظر میرسد پس از نقل این ماجرا از سوی آن عالم بزرگ، لقب «ضامن آهو» در میان دوستداران و ارادتمندان امام رضا(ع) و به خصوص اهالی توس رایج شده باشد.
روایتهای دیگر علما
به نظر میرسد این روایت از همان قرن چهارم هجری قمری در میان مردم مورد توجه قرار گرفت. داستان زیبا و پرمعنای ضمانت آهو، برای دلدادگان حریم رضوی جلوهای خاص داشت. دو قرن بعد، ابنشهرآشوب ساروی، عالم نامدار شیعه و رجالی بزرگ در کتاب ارجمند «مناقب آلابیطالب(ع)» روایتی نه چندان مستند را از پناهنده شدن آهویی به امام رضا(ع) در نزدیکی حمامی که به دستور ایشان در نیشابور بنا شد، نقل میکند که با توجه به دوران اقامت اندک امام(ع) در این شهر، نمیتواند چندان صحیح باشد، اما نشان میدهد طی ۲۰۰ سال پس از نقل آن گزارش در عیون اخبارالرضا(ع)، داستان ضمانت آهو، گسترش و معروفیت زیادی پیدا و نظر بسیاری از شیعیان و حتی علمای نامدار را به خود جلب کرده است.
با این حال، به داستان معروفِ مربوط به انتساب این لقب به امام رضا(ع)، یعنی همان روایتی که امروز در میان ما رایج شده، همواره با دیده تردید نگریسته شده است تا آنجا که فاضل بسطامی (درگذشته به سال ۱۳۰۷ق) عالم امامی مشهور و مدفون در مشهد، در کتاب «فردوس التواریخ» وجه اطلاق این لقب را به دوران سلطان سنجر سلجوقی(درگذشته به سال ۵۵۲ق) باز میگرداند و مینویسد که وی، فرزندی بیمار داشت؛ هنگام شکار، آهویی از دست وی گریخت و وارد حریم حرم شد، سنجر عهد کرد اگر فرزندش شفا پیدا کند آن آهو را نکشد و چنین نیز شد.
بسطامی معتقد است احتمالاً لقب ضامن آهو از همان زمان میان مردم رایج شد. با این حال، در نقل این بخش از روایت و اصالت آن، نمیتوان تردید روا داشت که امام هشتم(ع) با ضمانت آهویی که به حریم وی پناهنده شدهبود، در دل افرادی که نسبت به ایشان ارادتی نداشتند، محبت اهلبیت(ع) را برقرار کرد و این کرامت را به عنوان علامتی برای راهیان مسیر حقیقت و راهنمایی برای دوستداران شریعت قرار داد، ثامنالحجج(ع) به راستی ضامن آهو است.
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: ثامن الحجج ع روایت تاریخی امام رضا ع امام رضا ع ضمانت آهو شیخ صدوق ضامن آهو حرم رضوی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۷۶۳۳۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پل آستر درگذشت
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از آسوشیتدپرس، پل آستر نویسنده مشهوری که ۳۴ عنوان کتاب در کارنامه دارد و تقریبا بیشترشان به فارسی ترجمه و منتشر شدهاند، بر اثر ابتلا به سرطان در ۷۷ سالگی از دنیا رفت.
وی علاوه بر کتابهایی چون «سه گانه نیویورک»، فیلمنامه نویس «دود» وین وانگ و کارگردان فیلم «لولو روی پل» بود.
آستر با انتشار اولین کتابش با عنوان «اختراع انزوا» با تحسین منتقدان روبه رو شد.
جایگاه او به عنوان یکی از برجستهترین نویسندگان آمریکایی با مجموعهای از سه داستان مرتبط با هم که به عنوان «سهگانه نیویورک» منتشر شد، تثبیت شد. این ۳ کتاب شامل «شهر شیشه ای» (۱۹۸۵)، «ارواح» (۱۹۸۶) و «اتاق قفل شده» (۱۹۸۶) هستند. کتابهای سهگانه برای پرداختن به پرسشهای اگزیستانسیال، با موضوع رمان پلیسی بازی میکنند.
جویس کارول اوتس، رماننویس، در سال ۲۰۱۰ نوشت، آستر برای «داستانهای پست مدرنیستی بسیار شیک و معماییاش که در آن راویها بندرت قابل اعتماد هستند و بستر داستان دایم در حال تغییر است، شناخته شد».
داستان های او اغلب با مضامین تصادف، شانس و سرنوشت بازی می کنند. بسیاری از قهرمانان او خود نویسنده هستند و مجموعه آثار او خودارجاعی است و شخصیتهایی از رمانهای اولیه دوباره در رمانهای بعدی ظاهر میشوند.
منتقد مایکل دیردا درباره آثار آستر مینویسد: از زمان «شهر شیشهای»، اولین جلد از سهگانهاش در نیویورک، آستر سبکی شفاف و اعترافی را به کمال رساند، سپس از آن برای نشان دادن قهرمانان سرگردان در دنیایی به ظاهر آشنا استفاده کرد که به تدریج با تهدیدهای مبهم و توهم احتمالی، مملو از ناراحتی فزاینده میشوند.
آستر خالق ۱۸ رمان بود که از این میان چندین عنوان به فیلم تبدیل شده اند که «موسیقی شانس» از آن جمله است.
او بعدها خودش فیلمنامههایی نوشت که با فیلمنامه «دود» (۱۹۹۵) با بازی هاروی کایتل، ویلیام هرت و جیانکارلو اسپوزیتو شروع شد. وی با این فیلمنامه جایزه معتبر ایندپندنت اسپرایت را برای بهترین فیلمنامه اول کسب کرد.
همکاری او با وانگ ادامه پیدا کرد و این دو به طور مشترک دنبالهای به نام «آبی در چهره» را کارگردانی کردند که دوباره کایتل و اسپوزیتو به همراه لو رید، میرا سوروینو و مدونا در آن بازی کردند. آستر در نوشتن فیلمنامه «مرکز جهان» اثر وانگ نیز نقش دارد.
سال ۱۹۹۸، آستر همراه کایتل، سوروینو و ریچارد ادسون فیلمنامه «لولو روی پل» را نوشت و کارگردانی کرد. او سال ۲۰۰۷ در فیلم «زندگی درونی مارتین فراست» با بازی دیوید تیولیس، ایرنه جاکوب و مایکل ایمپریولی بار دیگر همین وظیفه را انجام داد.
رمان «۴۳۲۱» آستر در سال ۲۰۱۷ در فهرست نهایی جایزه من بوکر قرار گرفت.
کد خبر 6093756