کیومرث صابری (گلآقا)؛ «دخو»یی که لغتنامه ننوشت
تاریخ انتشار: ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۷۶۸۹۰۴
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- هر سال در 11 اردیبهشت، میخواهم به بهانۀ سالگرد درگذشت کیومرث صابری فومنی (گلآقا) دربارۀ این روزنامهنگار، سخن سنج و طنزنویس صاحبسبک مطلبی بنویسم اما نمیدانم چرا این اتفاق نمیافتاد.
شاید به خاطر اینکه تا همین دو سه سال پیش یکی از همکاران ما در تحریریۀ عصر ایران از همکاران گلآقا بود و حس میکردم او ارجح است و به گمانم قول هم داده بود اما خروج از آن حال و هوا همانا و غفلت همان یا نوشتهای از هادی حیدری دوست خوش ذوق کارتونیست میدیدم و همان را بازنشر میکردیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در هفدهمین سالگرد خاموشی کیومرث صابری اما ننوشتن دربارۀ او جفاست. نه این که ناشناخته و به معرفی همچو منی نیاز باشد. از این رو که حالا درست 17 سال گذشته و نسل تازهای برکشیده که شاید نداند کیومرث صابری فومنی که مثل خیلیهای دیگر نام شهرستان زادگاه را حذف نمیکرد و کامل میآورد چشم از جهان بسته است.
روزنامۀ اطلاعات نزد برخی به عنوان روزنامهای خنثی شناخته میشد و میشود اما همین روزنامه کارهایی کرده کارستان که از هر کسی برنمیآمده و یکی هم ستون «دو کلمه حرف حساب» با محتوای طنز در این روزنامه است. آن هم چه سالی؟ 23 دی 1363 بود. در گرماگرم جنگ که روزنامهها و خود سیاست عبوس بود و رابطۀ مردم با طنز در برنامه "صبح جمعه با شما"ی رادیو خلاصه میشد و شوخی با گوشت 75 تومانی (75 نه 75000!) و کمی دیگر از این دست؛ پس از اتفاقات سال 60 همه دست به عصا شده بودند.
«دو کلمه حرف حساب» یک اتفاق بزرگ در تاریخ مطبوعات بعد از انقلاب است که طنز ژورنالیستی و مکتوب را احیا کرد و اگر سابقۀ نویسندۀ آن در دوستی با شهید رجایی چه در دبیرستان کمال و چه دوران وزارت آموزش و پرورش و نخستوزیری و ریاست جمهوری او و بعد هم دوران کوتاهی در دورۀ ریاست جمهوری آیتالله خامنهای نبود این امکان هرگز فراهم نمیآمد و نقش سید محمود دعایی از این نظر ستودنی است. او ستونهای روزنامه را به نویسندگان منتقدی داد که با اصل انقلاب و نظام مشکل نداشتند هر چند که در صفحات لایی نویسندگانی چون سعیدی سیرجانی و باستانی پاریزی یا اسلامی ندوشن و چهرههای کلاسیک دیگر نیز مینوشتند.
روزنامۀ اطلاعات را از آن پس تا میخریدیم اول گوشه سمت راست صفحۀ 3 را کنار میزدیم ببینیم "دو کلمه حرف حساب" دارد یا نه.
کیهان هم البته بعدها یک ستون را در صفحۀ ماقبل آخر به طنزنویسی داد که ارزش کار صابری را بیشتر نشان میداد و گویا وفاداری خود را به طرقی دیگر نشان داده بود.
این که در اوج جنگ و در روزنامهای که سرپرست آن را امام خمینی تعیین کرده طنز سیاسی بنویسی کاری نبود که از هر که برآید ولی صابری فومنی انجام داد و «گل آقا» یادآور امضای دهخدای بزرگ بود: "دخو" در دورانی که «چرند و پرند» را در روزنامۀ "صوراسرافیل" مینوشت.
خیلیها نمیدانستند نام اصلی «گل آقا» چیست و لو هم نمیداد مگر مواقعی که در همان ستون جدی مینوشت و لوگو نداشت اما مشخص شد که او کیست.
با این حال تصویری از او منتشر نمیشد و فراموش نمیکنم که اول بار در یکی از جلسات ماهانۀ خانۀ عمویم او را از نزدیک دیدم مدام آن جثۀ کوچک با ظاهر غیر حزباللهی و با لهجۀ گیلکی را ورانداز میکردم و نمیتوانستم باور کنم گلآقا هم او باشد و بعدتر که به خاطر فعالیتی که در کار گل و گیاه داشتم به خانۀ او بالای پل صدر در خیابان شریعتی رفتم او را صمیمیتر هم یافتم و وقتی دانست نه به اندازۀ او اما اهل ادبیات هم هستم حرفهامان بیشتر گل انداخت.
گلآقا اما بیش از آن که یادآور آن ستون باشد «مجلۀ گل آقا» را بر سر زبانها انداخت که 6 سال بعد از راه اندازی آن ستون و اول آبان 1369 و با شمارگان صد هزار نسخه به قیمت 15 تومان روی دکه رفت و به سرعت فروش رفت و تجدید چاپ شد. مجله را البته با همکاری مرتضی فرجیان راه انداخت اما چنان با صابری شناخته میشد که پایان همکاری آن دو چندان سر و صدا نکرد. غم بزرگ دیگر زندگی او از دست دادن فرزند جوان خود -آرش- در سانحه رانندگی بود.
گلآقا در تمام دهۀ 70 نشریهای مهم و خواندنی و تأثیرگذار بود که مطالب آن نقل میشد و از توقیفهای 1379 نیز جان به در برد اما دو سال بعد در دوم آبان 1381 و در دوازدهمین سالگرد خود صابری تصمیم به توقف انتشار گرفت و این بار امضای نوشتۀ او نه گلآقا بود نه شاغلام و نه غضنفر (شخصیتهایی که خلق کرده بود تا نمایندگان تیپهای مختلف اجتماعی باشند) بلکه امضا کرد: صابری فومنی. یعنی پایان و خداحافظ!
او هیچگاه دلیل توقف انتشار نشریهای را که به یک نهاد تبدیل شده بود اعلام نکرد اما همان موقع برخی حدس زدند پس از دوم خرداد 76 و در پی ظهور طنزنویسانی چون سید ابراهیم نبوی ذائقۀ مردم تغییر کرده بود و نه میتوانست مانند آنها باشد و نه شکل گذشته مخاطبان را سیراب میکرد.انکار نمیکرد که ایفای نقش سوپاپ برای جلوگیری از انفجار اجتماعی بد نیست ولی وقتی آدمی با مشخصات سعید مرتضوی به جان مطبوعات افتاده بود نه می شد با او در افتاد و نه نادیدهاش گرفت و ادامۀ انتشار عملا ممکن بود. اگر از نهادهای غیر دولتی انتقاد می کرد چه بسا سراغ او می آمدند و اگر از خاتمی با اقتدارگرایان هم سو می شد. در این فضا گویا حسن حبیبی که حامی و در عین حال سوژۀ گل آقا بود توصیه کرد فتیله را پایین بکشد.
این احتمال هم جدی است که وقتی شنید به سرطان مبتلاست نمی توانست ادامه دهد و کمتر از دوسال بعد درگذشت.
جالب این که مشهورترین جمله دربارۀ گل آقا سخنی است که هرگز نگفت و ننوشت: "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق!"
پیش از دوم خرداد 1376 این شایعه پیچید که گل آقا نوشته "بنویسید خاتمی بخوانید ناطق" یعنی قرار نیست آرا درست شمرده شود حال آن که چنین جملهای را ننوشته بود.
در دوران "دو کلمه حرف حساب" روزنامۀ اطلاعات و بعد از آن که رهبران نهضت آزادی را افراد مسلحی ربودند و شبه تیربارانی دروغین به قصد ترساندن برای آنان ترتیب دادند این خبر قابل نقل نبود و از اینترنت و کانال تلگرامی و شبکۀ ماهوارهای هم که خبری نبود اما گلآقا در قالب طنز نوشت که "شاغلام پیشنهاد داده دسته جمعی به بهشتزهرا بروند و زیارت اهل قبور کنند و گل آقا میگوید: نه خطرناک است. مگر نشنیدی که میزنند؟ شاغلام پاسخ میدهد ما پنج نفریم. آنها 9 نفر بودند. گل آقا هم میگوید: درست است ولی آنها اول میزنند بعد میشمرند!"
صابری نثری بسیار فاخر داشت و بیشک برخی از نوشتههای او در کتابهای درسی به عنوان نمونۀ نثر پیراسته قابل درج و تدریس است اگر ذوقی مانده باشد.
الگوی او علی اکبرخان دهخدا بود. مشروطهخواه، اهل ادبیات، نویسنده، ملی، روزنامهنگار و البته فرهنگنویس و صابری فومنی فرصتی برای انجام این آخری پیدا نکرد.
البته غالباً «گلآقا» با «توفیق» مقایسه میشود چرا که خود یکی از نویسندگان آن بود اما از حیث ویژگیهای فردی به دهخدا ماننده دانستم اگرچه میدانم اگر زنده بود هرگز این تشبیه را نمیپسندید و میگفت او کجا و من کجا؟
از خاطرات قابل توجه کیومرث صابری یکی این بود که چند ماه مانده به درگذشت امام خمینی همراه با آقای دعایی به دیدار رهبر فقید انقلاب میرود. در حالی که بعد از قبول قطعنامه 598 و تعبیر جام زهر دیدارهای عمومی امام لغو شده بود و به خاطر آن و نیز بیماری سرحال نبودند و صابری میگوید بسیار خسته به نظر میرسید و نگاه نمیکرد و تنها وقتی گلآقا را معرفی کرد نگاه کرد و لبخند زد.
آدمهایی چون کیومرث صابری فومنی در گذر زمان بیشتر شناخته میشوند و در این 17 سال عیار او روشنتر شده است و نثر او همچنان گواه است.
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۷۶۸۹۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جایزه آزادی مطبوعات یونسکو به خبرنگاران فلسطینی رسید
یونسکو جایزه سالانه آزادی مطبوعات را به تمام خبرنگاران فلسطینی که جنگ غزه را پوشش دادند، اهدا کرد.
به گزارش ایسنا، یونسکو، نهاد فرهنگی سازمان ملل متحد، روز پنحشنبه جایزه آزادی مطبوعات را به همه روزنامهنگاران فلسطینی که جنگ غزه را پوشش میدهند، اعطا کرد.
«الجزیره» نوشت، مدیرکل یونسکو گفت که این جایزه «ادای احترام به شجاعت خبرنگارانی است که با شرایط سخت و خطرناک روبرو هستند.»
به گفته کمیته حفاظت از روزنامهنگاران (CPJ) و فدراسیون بین المللی روزنامهنگاران (IFJ) بیش از ۱۰۰ خبرنگار و اهالی رسانه، که اکثریت آنها فلسطینی هستند، در هفت ماه نخست جنگ در غزه که در ماه اکتبر آغاز شد، جان خود را از دست دادهاند.
دفتر رسانههای دولتی غزه تعداد این افراد را بیش از ۱۴۰ نفر اعلام کرده است.
در حملات رژیم صهیونیستی به غزه، از ۷ اکتبر تاکنون دستکم ۳۴ هزار و ۵۹۶ فلسطینی به شهادت رسیدهاند و ۷۷ هزار و ۸۱۶ فلسطینی زخمی شدهاند.
انتهای پیام