امام علی(ع)؛ پیشوای عدالتخواهان و عدالتورزان
تاریخ انتشار: ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۷۹۵۵۴۲
امام علی(ع) شخصیت ولایی بود که در حدود چهار سال و ۹ ماه در یکی از پهناورترین ممالک جهان حکومت کردند. ایشان نظرات مختلفی در زمینه مسایل دینی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دارند که به عنوان یک حجت برای رفتار مسلمانان و پیروان آن حضرت تلقی می شود. مهمترین کتاب و سند معتبر از اندیشه های امام علی(ع) نهج البلاغه است که شامل خطبه ها، نامه ها و سخنان قصار آن حضرت هستند که در ۴۰۰ هجری توسط شریف رضی گردآوری شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
معنی و مفهوم عدالت از دیدگاه امام(ع)
از دیدگاه امام علی(ع)، عدل و عدالت دارای چندین معنی و مفهوم است: یکی «محق بودن هر فرد نسبت به حقی که به طور مشروع دارد»؛ یعنی امام(ع) احقاق حقوق مردم را یک رویه ای عادلانه و از وظایف حاکم اسلامی می داند و در این ارتباط می فرمایند: «خوارترین افراد نزد من عزیز است تا حق او را بازگردانم و فرد قوی در نزد من پست و ناتوان است تا حق او را بازستانم». (۱) و یا در جای دیگری می فرمایند «هیچ عدلی سودمندتر از بازگرداندن مظلمه و ادای دیون نیست».(۲) معنی و مفهوم دیگر عدل از دیدگاه امام علی (ع)، «انصاف» به معنی رفتار درستکارانه و سازگار با اصول عدالت، است. چنانکه ایشان در این باره می فرمایند: «خداوند به عدل و احسان فرمان می دهد. عدل، مراعات انصاف است و احسان همان بخشش و تفضل است»(۳) یا اینکه امام(ع) در جای دیگری گفته اند که «به درستی که عدل و دادگری آن است که به هنگام حکم دادن با انصاف باشی و از ظلم دوری نمایی»(۴) بنابراین از سخنان و کلمات قصار امیرالمومنین(ع) آنگونه استنباط می شود که آن حضرت(ع) عدل را به معنی مراعات انصاف در حقوق مختلف افراد در جامعه می دانند.
عدالت در اجزای نظام سیاسی
امام علی(ع) تمام توان خود را بر بنیانگذاری یک نظام سیاسی قوی، سالم و کارآمد؛ یعنی همان نظام مبتنی بر عدالت متمرکز کرد و نخستین گام در این راه، اصلاح هسته مرکزی حکومت یعنی رهبران، والیان و مدیران جامعه بود. ایشان اعتقاد داشتند که «سزاوار به خلافت شخصی است که بدان تواناتر باشد و در آن به فرمان خدا داناتر.»(۵) و نیز مدیریت و اداره جامعه را با ملاک های دوستی و خویشاوندی صحیح نمی دانند و می فرمایند: «شگفتا! آیا خلافت با رفاقت و خویشی هم میشود؟»(۶) و معتقد بودند که «کار مردم جز به شایستگی زمامداران سامان نمییابد.»(۷) نتیجه اینکه اعتقاد داشتند، «کارها به وسیله کارکنان راست و درست میشود» و «آفت کارها ناتوانی کارکنان است» (۸) و برپایه اصل عدالت و حاکم کردن معیار لیاقت و شایستگی در نظام سیاسی، «کارها را به دست افراد متخصص و خبره» (۹) باید سپرد.
همین ویژگی ها و اعتقادات در امام(ع) بود که ایشان در نامه خود به استاندارش نیز بارها یادآوری فرمودند که افرادی را به عنوان کاتب، کارگزار، قاضی و... انتخاب کنند که از توانایی و لیاقت بالایی برخوردار بوده و براساس اصل عدالت گزینش شده باشند، به گونهای که امکان دستیابی به بهتر از آنان وجود نداشته باشد. (۱۰) خود حضرت نیز به خاطر پایبندی به عدالت، مقید بود که هر کدام از افراد لایق و شایسته خود در نظام سیاسی را دقیقاً در جای مناسب خودشان قرار دهد. چنانکه وقتی طلحه و زبیر، نزد ایشان آمدند و حکومت بصره و کوفه را درخواست کردند، آن حضرت پاسخ منفی دادند و فرمودند: «من بر سلامت نفس و امانتداری شما مطمئن نیستم».(۱۱)
نحوه کار اجزای نظام از نظر امام(ع)
پس از آن که هر یک از اجزا و عناصر نظام براساس عدالت دقیقاً در جای خود قرار گرفتند، نوبت به کار ویژهها و نحوه کار اجزای نظام میرسد که آن نیز باید برپایه عدالت باشد. چنین نظامی ویژگی هایی دارد: یکی اینکه حدود و ثغور وظایف هر کدام از اجزا و عناصر دقیقاً روشن باشد، تا نقاط ضعف و قوت و پرکاری و قصور هر فردی به طور شفاف روشن شود. آنچنان که امام(ع) خطاب به فرزندشان فرموده اند: «هر یک از خدمتکارانت را کاری به عهده بگذار و آن را بدان کار بگمار، تا هر یک وظیفه خویش بگذارد و کار را به عهده دیگری نگذارد.»(۱۲) دوم اینکه باید هر یک از اجزای نظام به وظیفه خود پایبند باشد و آن را به خوبی انجام دهد، که در این خصوص امام(ع) در ادامه به فرزندشان می فرمایند: «اما بعد، واگذاردن آدمی آنچه را به عهده دارد و عهدهدار شدن وی کاری را که دیگری باید گذارد، ناتوانی است، آشکار و اندیشهای تباه و نابکار.»(۱۳) سوم اینکه کار هر کدام از مدیران و کارگزاران باید دقیقاً ارزیابی شود و به هیچ وجه تلاش با کمکاری، کیفیت عالی با متوسط و ضعیف و افراد قوی و کارآمد با افراد ضعیف و متوسط، برابر نباشند.
در همین خصوص امام علی(ع) مهمترین آفت نظام سیاسی را برابر دانستن افراد لایق، پرکار و خلاّق با افراد ضعیف و نالایق میدانند و اصرار دارند که زحمت و رنج هر فردی به خود او متعلق باشد و بزرگی فردی نباید موجب شود که کار کوچک او مهم جلوه داده شود یا کار بزرگ و مهم یک فرد معمولی، هیچ انگاشته شود. نتیجه اینکه «حضرت در مورد نظام سیاسی اینگونه اعتقاد داشتند که «مبادا نکوکار و بدکار در دیدهات برابر آید که آن، رغبت نکوکار را در نیکی کم کند و بدکردار را به بدی وادار نماید... و رنج افرادی را که کوششی کردهاند بر زبان آر که فراوان کار نیکوی آنان را یاد کردن، دلیر را برانگیزاند و ترسان بد دل را به کوشش مایل گرداند انشاءاللّه نیز مقدار رنج هر یک را در نظر دار و رنج یکی را به حساب دیگری مگذار و در پاداش او به اندازه رنجی که دیده و زحمتی که کشیده، تقصیر میار و مبادا بزرگی شخصی موجب شود که رنج اندک او را بزرگ شماری و فرودی رتبه مردی سبب شود، کوشش وی را خوار به حساب آری.»(۱۴)
مردم در اندیشه امام(ع)
در اندیشههای سیاسی امام علی(ع)، مردم در احقاق حق و اجرای عدالت به مراتب کمتر از حاکمان بوده، فقط برای یاری رهبران در اجرای عدالت معنا و مصداق پیدا می کند. البته باز هم نمیتوان از نقش مردم در احقاق حق و اجرای عدالت غافل ماند. چنانکه ایشان برای برانگیختن مردم به حق و عدالت میفرمایند: «خدا بیامرزد فردی را که حقی ببیند و یاری آن کند یا ستمی ببیند و آن را بازگرداند و خداوند حق را یاور بود تا حق را بدو برساند.»(۱۵) و همچنین ایشان در صحنههای عملی اجرای حق و عدالت که به یاری مردم نیاز داشت، خطاب به آنان فرمودند: «ای مردم! مرا بر کار خود یار باشید و فرمانم را پذیرا، به خدا سوگند که داد ستمدیده را از آن که بر او ستم کرده بستانم و مهار ستمکار را بگیرم و به ناخواه او تا به آبشخور حق کشانم.»(۱۶) هرچند گاهی هم گروهی، منافع خود را در خطر میبینند و اجرای عدالت را به ضرر خود میپندارند و به شدت از آن گریزان هستند که امام(ع) در خصوص آنها فرموده اند: «عدالت را شناختند، دیدند و شنیدند و به گوش کشیدند و دانستند مردم برابر عدالت در حق یکسانند، پس گریختند تا تنها خود را به نوایی برسانند. دور از رحمت خدا باشند، به خدا آنان از ستمی نگریختند و به عدالت نرسیدند.»(۱۷)
بنابراین امام علی(ع) به تمام تعهدات و وظایف خود به عنوان رهبر جامعه عمل کردند، عادلانهترین نظام سیاسی را پایهگذاری کردند و ذرّهای از دایره عدالت خارج نشدند و برخلاف عدالت، کوچکترین قدمی برای حفظ قدرت و حکومت برنداشتند اما مردم همچنان بیتفاوت و غرق در آداب و عادات جاهلیّت خود بودند تا آنجایی که ایشان در اواخر حکومت خود فرمودند: «اگر پیش از من، رعیت از ستم فرمانروایان مینالید، امروز من از ستم رعیت خود مینالم، گویی من پیروم و آنان پیشوا، من محکومم و آنها فرمانروا.»(۱۸)
مزایای برقراری عدالت از دیدگاه امام(ع)
از نظر امام علی (ع) برقراری عدل و عدالت در جامعه یک تکلیف و وظیفه الهی است و اساس قوام و استمرار حکومت ها در رعایت عدالت توسط حاکمان آنها است. ایشان در مورد مزایای برقراری عدالت معتقد بودند که «عدل، زیبایی و جمال حاکمان است (۱۹)، «زیبایی سیاست، رعایت عدالت در حکومت است (۲۰)، هر که عدالت را به کار بندد، رتبه اش والا گردد و هر که ستم روا دارد، در هم شکسته شود (۲۱) و «عدالت را به کار گیر و از بی انصافی و بی عدالتی بر حذر باش که بی انصافی کردن با مردم آنان را آواره می کند و بی عدالتی به قیام مسلحانه وا می دارد (۲۲) بنابراین امام علی(ع) یکی از واجبات فردی و اجتماعی را رعایت عدل و عدالت توسط افراد در جامعه می داند و مقابله با بی عدالتی و ظلم در جامعه را یکی از مصادیق نهی از منکر تلقی می کنند.
منابع
۱- خطبه ۳۷، نهج البلاغه، ص ۹۱
۲- غرر الحکم، ص ۱۸۷
۳- نهج البلاغه، حکمت ۲۳۱، ص ۶۷۹
۴- غرر الحکم، ص ۲۲۰
۵- خطبه ۱۷۴، ص۱۷۹.
۶- جورج جرداق، الامام علی علیهالسلام صوت العدالة الانسانیه، (بیروت، دار مکتبة الحیاة، ۱۹۷۰م)، / ج۱، ص۱۵۳.
۷- نهجالبلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، خطبه ۲۱۶، ص۲۴۸.
۸- «الاعمال تستقیم بالعمال»، بقا و زوال دولت در کلمات سیاسی امیرمؤمنان، ص۸۴.
۹- شرح غررالحکم و دررالکلم، ج۱، ص۱۸.
۱۰- نهج البلاغه، نامه ۳۴، ص۳۰۹.
۱۱- ابی جعفر محمدبن جریر طبری، تاریخ الطبری، (بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۸۷۹م)، ج۳، ص۴۵۹.
۱۲- نهج البلاغه، نامه ۳۱، ص۳۰۷.
۱۳- همان، نامه ۶۱، ص۳۴۶.
۱۴- همان، نامه ۵۳، ص۳۲۸ و ۳۳۱.
۱۵- همان، خطبه ۲۰۵، ص۲۴۰.
۱۶- همان، خطبه ۱۳۶، ص۱۳۴.
۱۷- همان، نامه ۷۰، ص۳۵۴.
۱۸- همان، حکمت ۲۶۱، ص۴۰۹.
۱۹- غرر الحکم، ص ۵۰
۲۰- غرر الحکم، ص۱۶۵
۲۱- غرر الحکم، ص ۶۲۵
۲۲- نهج البلاغه، حکمت ۴۷۶، ص ۷۴۳
برچسبها بصره عدالت اجتماعی نهج البلاغه بیروت تاریخ امام علیمنبع: ایرنا
کلیدواژه: بصره عدالت اجتماعی نهج البلاغه بصره عدالت اجتماعی نهج البلاغه بیروت تاریخ امام علی اخبار کنکور دیدگاه امام ع نهج البلاغه اجرای عدالت عدل و عدالت نظام سیاسی اجزای نظام امام علی ع غرر الحکم آن حضرت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۷۹۵۵۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طالبان: برای حفظ دستاوردهای جهاد افغانستان تلاش میکنیم
حکومت طالبان در بیانیهای به مناسبت سالروز پیروزی مجاهدین در افغانستان اعلام کرد برای حفظ دستاوردهای جهاد مردم این کشور تلاش میکند. - اخبار بین الملل -
به گزارش دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم، حکومت طالبان در بیانیهای به مناسبت 8 ثور/اردیبهشت، سالروز پیروزی مجاهدین بر حکومت کمونیستی در افغانستان نوشت «سی و دومین سال پیش در چنین روزی، پس از 14 سال مبارزه پدیده شوم کمونیسم و در کنار آن شوروی در کشور ما شکست خورد و ملت مجاهد افغان توانست آخرین اداره کمونیستی را سرنگون و کشور را به گونه کامل آزاد سازد».
بیانیه افزود: «هشتم ثور 1371 هـ ش روز کامیابی و آزادی مردم افغانستان است که قربانیهای ملت مجاهد نتیجه داد و مردم و کشور ما از شر هیولای کمونیسم نجات یافتند».
حکومت طالبان همچنین در این بیانیه کودتای کمونیستی 7 ثور در سال 1357 را نیز روز سیاه افغانستان نامید و تأکید کرد: «کشور ما پس از 20 سال جهاد از یک اشغال دیگر نیز آزاد شد و نظام اسلامی برقرار گردید، بنابراین امارت اسلامی با تمام توان تلاش میکند تا ثمره قربانیها و مبارزات چندین ساله ملت ما یکبار دیگر ضایع نگردد و نظام اسلامی را که آرمان شهدا است، به گونه کامل نافذ میکند».
گزارش تسنیم| «هشتم ثور»؛ شیرینی که با اختلاف به کام مردم افغانستان تلخ شد«8 ثور» روزی پر افتخار در تاریخ افغانستانکودتای هفتم اردیبهشت توسط حزب دموکراتیک خلق افغانستان منجر به روی کار آمدن حکومت کمونیستی در این کشور شد. حکومت کمونیستی که برای تحمیل عقاید الحادی و مارکسیستی بر مردم افغانستان تلاش میکرد، اما با واکنش جدی مردم روبهرو شد و رفتهرفته قیامهای مردمی در این کشور شکل گرفت.
وقتی نظام «داوود خان» براثر کودتای کمونیستی سقوط کرد و چپیها به قدرت رسیدند، با شکلگیری آهستهآهسته مقاومت در برابر آنها، سربازان روس برای حمایت از نظام دستنشاندهشان وارد افغانستان شدند.
در نهایت مردم متدین افغانستان پس از 14 سال جنگ و مقاومت، حکومت کمونیستی و ابرقدرت تا دندان مسلح را شکست دادند و هشتم ثور سال 1371 نیروهای مجاهدین آخرین سنگر حکومت کمونیستی در کابل را تصرف کردند.
انتهای پیام/.