زندگینامه عاشقانه همسر معلم شهید موسوی چاپ شد
تاریخ انتشار: ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۸۶۸۵۲۲
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی انتشارات سوره مهر، «اندکی بنشین که باران بگذرد» شامل خاطرات شمسی فلاحتی همسر معلم شهید سید امیرحسین موسوی نوشته لیلا داروزنی بهتازگی توسط انتشارات سوره مهر منتشر و راهی بازار نشر شده است.
مطالب اینکتاب طی سهسال رفت و آمد به روستای ابدال، زادگاه شهید، مصاحبه و گفتگو با همسر شهید موسوی، خانواده و دوستان وی تهیه شدهاند و همسرانهای ساده و صمیمی را در قالب روایتهای کوتاه و عاشقانه تشکیل دادهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نویسنده کتاب در بخشی از مقدمه خود بر آن، نوشته است:
بعد از هر جلسه مصاحبه، مینشستم پای رایانه و صوتهای ضبطشده را گوش میکردم. همزمان که تایپ میکردم، سؤالات جدیدی برایم پیش میآمد که یادداشت میکردم تا در جلسه بعدی مصاحبه بپرسم. گاهی در اینترنت چرخی میزدم تا شنیدههایم را از راوی با وقایع تاریخی انقلاب و دفاع مقدس تطبیق دهم. در بعضی موارد، با هم جلسه میگذاشتیم و گفتگو میکردیم تا به نتیجهای واحد میرسیدیم. بعد از پایان مصاحبهها، شروع کردم به نوشتن.
داورزنی همچنین در مقدمه خود خطاب به همسر شهید موسوی میگوید:
چند روزی وقتم به مطالعه خاطرات گذشت. هر چه جلو میرفتم، بیشتر احساس نزدیکی میکردم. تا اینکه رسیدم به خاطرات ازدواجت. نفسم توی سینه حبس شده بود. شوکه شده بودم. آن روز، روزی که به عقد او درآمدی، روزی که با این ازدواج سرنوشتت تغییر کرد، درست روزی بود که خداوند به روح من حیات بخشید. روزی که زاده شدم. هرگز فکر نمیکردم که قرار است یک روز عاشقانههای از جنس نورِ تو را قلم بزنم. سرنوشت این گونه بود که سالها بعد، با تو و زندگیات گره بخورم و سرنوشت خودم هم تغییر کند. عزمم را بیشتر جزم کردم و با اشتیاق پیگیر بازنویسی خاطراتت شدم. اما نواقصی در آن یافتم. به همین منظور، حدود چهارده جلسه با هم صحبت کردیم و یک بار دیگر تو را غرق در خاطراتت کردم؛ خاطراتت از کودکیات، مبارزات انقلابیات، و آشناییات با او. جاهایی میدیدم که گل لبخند بر لبت مینشیند و گاهی شرم اجازه ادای خاطرهات را نمیدهد. گاهی هم اشکهایت سرازیر میشد؛ اما سریع بر خودت مسلط میشدی. در همه این جلسات او را در کنار خودمان حاضر و ناظر میدیدم و در تمام لحظات نوشتن، او قلمم را همراهی میکرد. از او و تو ممنونم که مرا در این مسیر قرار دادید.
در بخشی از اینکتاب میخوانیم:
با صدای لرزان گفتم: «تو رو خدا مراقب خودت باش. من میترسم.» لبخندی زد و گفت: «گریه نکن دیگه. برای بچه خوب نیست. من برمیگردم. شهادت که قسمت من نمیشه. مگه به این راحتیاست؟!» بعد مکثی کرد و گفت: «خداحافظ. حلالم کن.»
لبهایم را محکم روی هم فشار میدادم که هقهقم بلند نشود. تا جلوی در دنبالش رفتم. در را که پشت سرش بست، چیزی در درونم فروریخت.
در را باز کردم و از لای در سرک کشیدم. تا از پیچ کوچه رد شود، قدمهایش را شمردم. اصلاً پشت سرش را نگاه نکرد. چند لحظه همانطور ایستادم. در را بستم و همانجا پشت در نشستم و زار زدم.
این شعر مدام توی ذهنم تکرار میشد:
میروی و گریه میآید مرا
اندکی بنشین که باران بگذرد
اینکتاب با ۲۸۰ صفحه، شمارگان هزار و ۲۵۰ نسخه و قیمت ۵۵ هزار تومان منتشر شده است.
کد خبر 5209395 صادق وفاییمنبع: مهر
کلیدواژه: خانواده شهدا انتشارات سوره مهر ادبیات دفاع مقدس دفاع مقدس جنگ تحمیلی روز قدس ترجمه موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران تازه های نشر ادبیات داستانی تجدید چاپ کتاب و کتابخوانی نقد کتاب رایزنی فرهنگی درگذشت چهره ها کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان افغانستان ابراهیم اکبری دیزگاه فلسطین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۸۶۸۵۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیرترین معلم ایران یک قرن و ۷ سال عمر کرد | از ریاست آموزش و پرورش تا تالیف دو کتاب چاپ نشده
به گزارش همشهری آنلاین قاسم رائر حجازی از اهالی مهاباد در استان آذربایجان غربی، بعد از ۱۰۷ سال زندگی به دلیل کهولت سن درگذشت.
او وقتی جوانی ۲۰ ساله بود سغل معلمی را انتخاب کرد و به عنوان معلم در آموزش و پرورش مهاباد استخدام شد. اینطور که اسعد رسولی، رییس آموزش و پرورش مهاباد میگوید از نخستین معلمان مهاباد بود. قاسم رائر حجازی وقت بازنشسته شد سابقه ۳۴ سال معلمی را در کارنامه خود داشت. هر چند سمتهای دیگری را هم تجربه کرد اما هرگز گچ و تخته سیاه را رها نکرد و مسئولیت اصلی خودش را آموزگاری می دانست. به گفته رسولی، مرحوم حجازی علاوه بر ریاست اداره آموزش و پرورش، مسئولیت سازمان جوانان و هلال احمر (شیرو خورشید سابق) مهاباد را تجربه کرد.
کتاب خاطرات و دیوان اشعار به زبانهای کردی و فارسی از این معلم به یادگار مانده که هنوز چاپ نشدهاست. مرحوم حجازی در آرامستان باغ فردوس مهاباد به خاک سپرده میشود.
۴۷ هزار و ۳۵۷ دانشآموز در مدرسه شهری و روستایی مهاباد در ۹۶۵ کلاس درس و در ۲۷۸ مدرسه شهری و روستایی مشغول تحصیل هستند. از این تعداد ۱۹۰ مدرسه در مناطق روستایی است. ۲۶ هزار دانش آموز در مقطع ابتدایی درس میخوانند.
بیشتر بخوانید:
کلاس این آقا معلم در مدرسه تشکیل نمی شود