چند نسخه ترجمه شده از شاهنامه در کتابخانه ملی وجود دارد؟
تاریخ انتشار: ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۹۱۱۷۳۹
رئیس گروه ایران شناسی و اسلام شناسی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران از نگهداری بیش از ۱۵۰ نسخه ترجمه شده، تفاسیر و نقد شاهنامه فردوسی در کتابخانه ملی ایران خبر داد.
به گزارش ایمنا و به نقل از روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، ایرج عنایتی زاده گفت: بالغ بر ۱۵۰ نسخه ترجمه شده به زبانهای روسی، انگلیسی، آلمانی و ایتالیایی و تعدادی تفاسیر و نقدهایی از شاهنامه فردوسی در کتابخانه ملی ایران نگهداری میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: عدهای از کاتبان دوره صفویه نگارش این شاهنامه را به انجام رساندند. اما پس از چندی این کتاب ناپدید شد تا اینکه این شاهنامه در سال ۱۹۰۳ در نمایشگاهی در پاریس به نمایش گذاشته شود، هوتن یک فرانسوی علاقه مند به فرهنگ ایران در سال ۱۹۵۹ میلادی این نسخه را از فردی به نام بارون روچلید خریداری میکند و از آن پس شاهنامه به «شاهنامه هوتن» معروف میشود.
رئیس گروه ایران شناسی و اسلام شناسی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران اضافه کرد: نسخه موجود در تالار ایرانشناسی و اسلام شناسی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در سال ۱۹۸۱ میلادی توسط شخصی به نام «برنارد دیکسون» استاد مطالعات خاورشناسی عصر صفویه ترجمه شده است که با کمک دانشگاه هاروارد نسخهای را از روی اصل کتاب به زبان انگلیسی در دو جلد به چاپ رسانده است.
عنایتی زاده تصریح کرد: پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نسخه اصلی شاهنامه شاه طهماسب با تعداد صفحات کمتر به ایران بازگشته است و تاکنون مراجعان بسیاری شامل پژوهشگران، ایران شناسان و سایر اهالی علم و دانش متقاضی استفاده از این اثر هستند. چندین نسخه خطی معروف از شاهنامه فردوسی در کنار نسخ چاپی و ترجمه شده وجود دارد؛ اولین ترجمهها از شاهنامه به زبانهای عربی و ترکی صورت گرفته و سپس به زبانهای دیگر از جمله اروپایی ترجمه شده است.
وی ادامه داد: نسخه شاهنامه مسکو، لندن و فلورانس از دیگر نسخههای دست نویس از این اثر نفیس است. تاریخ کتابت نسخه فلورانس به گذشتههای دور باز میگردد و به روایتی کتابت این اثر نفیس و قدیمی به سالهای ۱۲۱۷ میلادی باز میگردد. شاهنامه به عنوان اثری حماسی، تأثیرگذاری ویژهای بر ادبیات حماسی غرب گذاشته است و مطالعات تطبیقی زیادی را در غرب برای افرادی که در حوزه زبان و ادبیات فارسی مطالعه میکردند ایجاد کرد.
رئیس گروه ایران شناسی و اسلام شناسی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، گفت: در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران نسخههای متعددی از شاهنامه فردوسی وجود دارد که عمدتاً شامل زبانهای انگلیسی، آلمانی، روسی و ایتالیایی میشود، اما در این بین آلمانیها در حوزه زبان و ادبیات فارسی در زمینه ترجمه آثار در مقایسه با سایر کشورها پیشگام بوده اند.
عنایتی زاده اضافه کرد: در تالار ایران شناسی و اسلام شناسی کتابخانه ملی ایران چندین نسخه نفیس و خاص وجود دارد که میتوان به ترجمه دوجلدی از شاهنامه مربوط به سالهای ۱۸۲۰ میلادی اشاره کرد، این اثر را شخصی به نام «یوزف فون گورس» در دو نسخه در برلین به چاپ رسانده است؛ همچنین دیگر اثر ترجمه شده از شاهنامه فردوسی مربوط به سال ۱۸۵۵ را فردی به نام «آدولف فریدریش فون شاک» ترجمه کرده است.
وی افزود: همچنین در سال ۱۸۹۰ ترجمهای از شاهنامه فردوسی توسط «فردریش روکرت» صورت گرفت که این منبع نیز در تالار ایرانشناسی و اسلام شناسی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران وجود دارد.
رئیس گروه ایران شناسی و اسلام شناسی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، خاطر نشان کرد: در سالهای متاخر از کتابهای آلمانی در این زمینه، فرهنگ واژگان «فریتز ولف» آلمانی نیز به چاپ رسیده است که در سال ۱۹۳۵ میلادی به چاپ رسیده است و جزو منابع خاص در حوزه فرهنگ لغات شاهنامه است.
عنایتی زاده گفت: اما در حوزه ترجمه شاهنامه فردوسی به زبان انگلیسی میتوان به اثر «جیمز اتکینسون» پزشک و خاورشناس متعلق به سال ۱۸۳۲ میلادی اشاره کرد. او در ابتدا بخشی از داستان رستم و سهراب را به طور مجزا ترجمه و به چاپ میرساند، اما در ادامه گزیدهای از ابیات شاهنامه را ترجمه و به چاپ میرساند. این کتاب مورد اعتنای بسیاری از محققان و ادبا است، چراکه در این اثر یک سری مطالعات زبان شناسی تطبیقی نیز صورت گرفته است. همچین اثر دیگری در این باره متعلق به «ویلیام جونز» در سال ۱۸۳۴ به چاپ رسیده است.
وی تصریح کرد: یکی از ترجمههای بسیار جامع و اثر بخش که از شاهنامه فردوسی وجود دارد مربوط به زبان فرانسه میشود؛ فرانسویها از دوران صفویه با زبان و ادبیات فارسی آشنا شدند که سفرنامه «شاردن» نقش حائز اهمیتی در آشنایی فرانسویان با شاهنامه داشت، بر همین اساس یکی از ترجمههای جامع از این شاهکار ادبی ایران توسط «ژول مول» صورت گرفته است؛ این خاورشناس همه ابیات شاهنامه را در هفت جلد ترجمه کرده است که این اثر در تالار ایرانشناسی و اسلام شناسی کتابخانه ملی ایران وجود دارد. ترجمه این کتاب حدود ۴۰ سال به طول انجامید و جلد هفتم این اثر پس از مرگ ژول مول توسط شاگردان او به چاپ رسید. این خاورشناس ترجمه آثار خود را از سال ۱۸۳۸ آغاز شده است.
رئیس گروه ایران شناسی و اسلام شناسی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، اظهار کرد: در حوزه زبان روسی نیز آثار دیگری از ترجمه شاهنامه فردوسی وجود دارد، دو مجموعه شاخص در این زمینه وجود دارد، یک مجموعه ۶ جلدی توسط شاعر و مترجم اکراینی معروف به «سیسیلیا باکالیشیک» مشهور به بانو لاهوتی در بازه زمانی ۱۹۵۷ تا ۱۹۸۹ میلادی ترجمه شده است، این اثری شاخص به جهت بیان مفاهیم و مطالعات تطبیقی برای سبک شاهنامه مطرح است؛ همچنین مجموعهای ۹ جلدی توسط شاعری تاجیکی به نام «میرزا ترسون زاده» وجود دارد که شاهنامه را از روی نسخه روسی ترجمه کرده است.
عنایتی زاده گفت: از دیگر آثار متاخر ترجمه از شاهنامه فردوسی مربوط به سال ۲۰۱۸ میلادی میشود، شخصی به نام دکتر «گابریل واندن برگ» در کنار ترجمه، ابیات شاهنامه را نقد و تفسیر نیز کرده است. همچنین پرفسور یاکوهامین آنتیلا در سال ۲۰۱۶ اثری ترجمه شده از شاهنامه فردوسی را ارائه داده است.
وی اضافه کرد: مراجعه برای مطالعه آثار شاهنامه فردوسی به دو دسته تقسیم میشود بخشی از مراجعان برای انجام مطالعات تطبیقی به تالار ایران شناسی و اسلام شناسی کتابخانه ملی ایران مراجعه میکنند و بخشی نیز برای بهره مندی از تصاویر به منظور انجام مطالعات مربوط به اسطوره شناسی به این بخش مراجعه میکنند
کد خبر 493571منبع: ایمنا
کلیدواژه: کتابخانه ملی شاهنامه فردوسی فردوسي آرامگاه فردوسی روز بزرگداشت فردوسی شاهنامه شاهنامه خواني شاهنامه قدیمی شاهنامه پژوهشی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق شاهنامه فردوسی تالار ایران عنایتی زاده ترجمه شده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۹۱۱۷۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ضرورت جریان شناسی تحریف تاریخ ایران
شکست اسرائیل و تغییر هژمونی، بیتردید نظام سلطه را بیش از پیش بر آن میدارد که به ریشهها و بنیادهایی یورش ببرد که باعث ایجاد تغییر در بینش اسلامی با چیرگی و فرادستی ایران به عنوان امالقرای پیروان اسلام نابمحمدی (شیعه امامیه) شده، همچنانکه فوکویاما پس از شکست عراق در جنگ تحمیلی تاکید کرد که باید این انقلاب را با رفاهزدگی و تجملگرایی از پا انداخت!
اکنون بازشناخت خودمان، ریشههایمان و شناسایی موقعیتمان و روشنگری درباره اسلام سنتی و اسلام سیاسی، ضروری و از محورهایی است که به نظر میرسد برای پرورش و شکوفایی و توانافزایی نسل نو به آنها نیاز داریم. باید بدانیم پخش سریال حشاشین فقط «نوک یک کوه یخ» است که بهزودی با تولیدات ضدایرانی و ضدشیعی بیشتر خواهد شد و اگر در زمینه بازشناخت هویت اسلامی ایرانیمان کار نکنیم، دست جریان رقیب فرهنگی را برای تحریف باز خواهیم گذاشت. بر همین اساس با دکتر سیدعلی بطحائی؛ متخصص کلام و جریانشناس فرقههای اسلامی به گفتگو پرداختیم تا لایههای پیدا و پنهان حشاشین، مجموعه تلویزیونی پرمخاطب جهان عرب در رمضان ۲۰۲۴ را بکاویم و همچنین راهبردهایی فرا راه آینده «جبهه نرم فرهنگی» را بررسی کنیم.
ایران اسلامی و کنشهای شیعیان اسماعیلی
جریان شناسی جهان اسلام معاصر، حوزه پژوهشی کمتر کاویدهشده و دانش بکری است. بسیار جای خوشوقتی است که روزنامه جامجم روی بررسی زوایای متعدد سریال «حشاشین» تمرکز کرده، زیرا تاریخ اسماعیلیه در ایران اسلامی و کنشهای شیعیان اسماعیلی در حاشیه بایستهای قرار ندارد. تاریخ نزاریها که این سریال به آن پرداخته، مربوط به منطقه «لوانت تاریخی» شامل شامات، مصر، لبنان، اردن و ایران است. یعنی در ماجرای تاریخ حشاشین، ایران ما در کنار سایر مناطق لوانت تاریخی برای چند قرن درگیر فعالیتهای نزاریان شد و بعد اصل حضور حسن صباح (متوفی ۵۱۸ قمری) در تاریخ ایران نیز مربوط به همین پیروان نزار بن المستنصر (متوفی ۴۷۸ قمری) است که از جانشینی خلافت فاطمیان مصر کنار گذاشته شد و در ایران به نسبت مصر به او اقبال بیشتری میشود. به عبارتی توجه کمرنگ به نزاریها در منطقه لوانت است و عنایت افزونتر در ایران.
گروه تحریفشده
این سخن درباره مصر زبانزد است که مصر «سنیالمذهب و شیعیالهوی» است، یعنی حال و هوای تشیع در سر مردم آن سامان (فسطاط قدیم و مصر جدید) پررنگ است و این نکته را در تحلیل سریال حشاشین باید در نظر گرفت. در تیزرهای تبلیغی و تریلر سریال حشاشین پیش از ماه مبارک رمضان در مورد این فرقه بهصراحت اعلام شد که «ان الطائفه التی ارعبت العالم» یعنی مخوفترین گروهی که جهان را ترساند! مصر با این سریال قصد تعریض به اسلام سیاسی و در لایههای پنهان بعدی به ظرافت قصد شیعههراسی سیاسی را داشت، هرچند از قسمتهای سریال میتوان برداشتهای دیگری نیز ارائه داد. در روزهای اول پخش روزنامه «الشرقالاوسط» که یک خبرگزاری سکولار در عربستان است با اظهار خوشحالی از پخش این سریال گزارشی را منتشر کرد که حشاشین در راستای تعریض به اخوان المسلمین و تخریب چهره این جریان پرنفوذ و موثر جهان اسلام است و تحلیلهایی در مورد رابطه حشاشین، شیعه و اسلام سیاسی منتشر کرد، با اینکه امسال سریال رمضانی عربستانیها (خیوط المعازیب؛ ریسندگی عباهای زردوز) پخش شد که به جدال تند سنت و مدرنیته میپرداخت و سعی در تحقیر سنت زیر چتر مدرنیته داشت، ولی الشرق الاوسط فقط روی حشاشین تمرکز کرد و نگاهی تحلیلی به سریال عربی خودشان نداشت.
دولت قدرتمند سایه
شبکه المتحده ـــ از مهمترین رسانههای جهان عرب ـــ سرمایهگذار این سریال بود که با توجه به ابعاد و سکانسهای پرهزینه سریال به نظر میرسد مبلغ سرمایهگذاری بیشتر از ۱۲میلیون دلار باشد. مصر کشوری بدهکار با قرضهای سنگین بینالمللی است و چنین سرمایهگذاری در امور فرهنگی کاملا هدفمند و سوگیرانه است. چرایی تخصیص چنین بودجهریزیهایی به جایگاه و پایگاه اخوان المسلمین برمیگردد که همچنان دولت پنهان در مصر عمل میکند. دولت سکولار حاکم در مصر، هرچند بهظاهر قدرت را در دست دارد، اما چیدمان و گستره نفوذ آن در مصر با وجود مراکز درمانی، آموزشی و تفریحی حتی ازدواج آسان و روشهای ارتباطگیری با جوانان و تاثیرگذاری بر آنها و مسائلی که بهقول اعراب عامالبلوا به شمار میرود و مردم با آنها سروکار بیشتری دارند در همه اینها اخوان بسیار موفقتر از حکومت است و نمیشود بهسادگی نادیدهاش گرفت یا کنارش گذاشت. به اخوان المسلمین اصولا «دولت سایه» گفته میشود.
سکولارها و اخوانالمسلمین
وقتی حسن البنا، سال ۱۳۰۷شمسی یا ۱۹۲۸میلادی این جریان فکری را بنا گذاشت با این نگاه که اسلام در جامعه نقشی ندارد و تاکید داشت باید اسلام به جامعه و متن زندگی وارد شود و ابزارهای بنیادین و اصلی حکمرانی، سیاسی، تربیتی و پرورشی را دست بگیریم. عبدالفتاح السیسی و دولت مصر به این نفوذ اخوان المسلمین هم توجه ویژه دارد و هم از آن بهشدت میهراسد و در سالهای اخیر با معرفی چهرههایی مثل طه حسین را که یک روشنفکر سکولار و مخالف الازهر و معارض اخوان است، را پررنگ میکند تا طیفهای جوان بهجای حسنالبنا و شیوخ الازهر به او اقبال کنند. طه حسین، چهرهای است که تقیدات مذهبی دارد، اما در طیف سکولار ایستاده، زیرا نه به اسلام سنتی الازهری و نه به اسلام سیاسی اخوانی هیچگونه گرایشی ندارد. برپایی یادواره و بزرگداشتهای سالانه و جایزه سال با نام او ازجمله این سرمایهگذاریهای فرهنگی است. بهترین مدل برای السیسی چنین چهرهای است که برای کنار زدن اسلام سیاسی اخوانی و اسلام سنتی الازهری به کار سیاستهایش میآید؛ کما اینکه وزیر وقت فرهنگ مصر نیز تاکید داشت رهرو/ پیرو همین چهره (طه حسین) است و «طه حسین، روح حاکم فرهنگی دولت مصر» است. میدانید با وجودی که السیسی، دستوپای الازهر را بهنوعی کوتاه کرده، اما الازهر همچنان در مقابل حاکمیت ایستادگی میکند و تأثیرگذار است. دکتر احمد الطیب که چهلوچهارمین شیخالازهر است حکمی معادل نخستوزیر را دارد و جایگاهش هرچند تشریفاتی است، اما در مصر بسیار جایگاه بالایی بهشمار میآید. این جایگاه از سوی شیوخ الازهر گزینش و منصوب میشود، یعنی دولت در انتخاب ایشان تاثیری ندارد. برخلاف جایگاه مفتی اعظم مصر که مستقیما از طرف دولت برگزیده و نصب میشود و رسما کارمند دولت است.
اسلام سنتی مترقی
بجاست این نکته در مورد اسلام سنتی مورد توجه قرار گیرد که نگاه روشنفکران و سکولارها به سردمداران و پیروان اسلام سنتی خیلی نگاه ویژه و امیدبخشی نیست؛ درحالیکه پژوهشهای آکادمیک روشن کرده که برخی طیفهای اسلام سنتی نه ارتجاعیاند و نه اخباری و نه واپسگرا و راه اسلام سنتی از این جریانهای بدنام جداست و برخی از سنتیهای کلاسیک، بسیار مترقیاند. امسال ماه مبارک رمضان، علی الجمعه، مفتی اعظم سابق مصر با آن جایگاه خاص در برنامهای ویژه «نورالدین» شرکت داشت که با نوجوانها نشست و به پرسشهایشان پاسخ داد. سنتیهای مصر به همین امور و دیدهشدن قانع هستند و چیز دیگری نمیخواهند؛ با نسل نوجوان و جوان ارتباط میگیرند و به شبهات آنها پاسخ میدهند و از این رو اسلام سنتی چنینی، برای سیاست امثال السیسی هیچ خطری ندارد. بالوپر دادن دولت و نظام سیاسی مصر به الجمعه و همانند ایشان از آن روست که سد نفوذ اخوانیها در جوانان باشد، بلکه بتواند جایگزین اخوان در این عرصه مهم شود. اما آنچه که خطر بنیادین بهشمار میآید و مانند بمب هستهای در جهان چرخیده و تاثیرگذاریش به چشم میآید اخوانیها هستند. اسلام سنتیها یعنی طیف علیالجمعه در حد همین روشنگری درباره شبهات فعالیت دارند. در حالی که اخوانیها از «اسلامالحَرَکی» سخن میگویند؛ اسلام حرکتبخش جامعه، اسلام دادگرا، اسلامی که به تحرک و پویایی وامیدارد، نه انفعال و عادت و روزمرگی.
سریال حشاشین ضد اسلام سیاسی
برگردیم به حشاشین، این سرمایهگذاری برای جریانی که السیسی فعلا در چکاد آن است، بسیار آمد دارد و بااهمیت تلقی میشود، زیرا با توجه به فضایی که درباره اخوانیها و فعالیتهایشان مرور کردیم، به سود السیسی است که به قول معروف به «مغالطه مسمومکردن چاه» دست بزنند. یعنی با نمادسازی منفی از اسماعیلیه منسوب به شیعه و اخوان، آنها را ترسناک، وحشتآفرین، تروریست و خونریز نشان بدهند و برای مخاطبان چنین سریالی جا بیندازند که آنها تروریست، روانی و آدمکش بودند. کارشان شستوشوی مغزی و تغییر دادن ذهنیتها بوده است. چه سیاستگذار و چه سرمایهگذار چنین سریالهایی به نتیجهای که میخواهد میرسد، زیرا با ارائه یک محصول حرفهای، خوشساخت، مخاطبپسند و چشمگیر خواهناخواه مخاطب را مجذوب میسازد و در چنین روندی خوراک فرهنگی دلخواه و سفارشی خود را غیرمستقیم به ذهن بینندگان تزریق میکند.
یک راهکار
نکتهای که در ابتدای امر باید بدان توجه کرد این است که واکنش «کریم شاهالحسینی» رهبر چهلونهم فرقه اسماعیلیون در مورد این سریال چیست که باید منتظر ماند و دید که چه عکسالعملی نسبت به تحریف تاریخ حشاشین نشان خواهد داد. ولی آن بخش از سریال که به شیعه، نگرشی چنین منفی و دروغین داشته، به نظر میرسد در واکنش نخست بایستی رسانه جمهوری اسلامی و صداوسیما در سلسله نشستهایی به روشنگری درباره تاریخ حشاشین بپردازد، چراکه به هر حال بخشی از تاریخ ما و کنشگری تاریخی ما در الموت قزوین رخ داده است. هرچند این فرقه، دوران تاریکی نیز داشتهاند و در مقاطعی از شریعت دل بریدند و نماز و روزه را کنار گذاشتند، اما همچنان لایههایی از آنها هستند که سخن از بازگشت به شریعت میزنند و البته فقه اسماعیلی قاضی نعمان (م ۳۶۳ قمری) در کتاب دعائمالاسلام نمونهای از فقه اسماعیلی است. بایستی رسمیتی برای اینها در نظر گرفت و مجمع جهانی اهل بیت علیهمالسلام و مجمع تقریب مذاهب باید به این قضیه عنایت بورزد. هرچند نهادهای امنیتی به این فِرَق تشیع نگاه مثبتی ندارند، اما بههرحال باید به این فِرَق تشیع نگاه بازتر و تعامل درستی داشته باشیم.
لزوم شناخت تاریخ ایران
مهمترین مسأله نهادهای فرهنگی و پژوهشی شیعه در مواجهه با سریال حشاشین این است که باید نگاه نسل جوان را به تاریخمان تغییر دهیم و ذهن آنها را تاریخی پرورش بدهیم و آنها را به تاریخ ایران اسلامی پیوند دهیم. میدانید که سده چهارم را دوران زرین تمدن اسلامی یا دوران طلایی و رنسانس جهان اسلام میشمارند. مثلا جوئل ال. کرمر آمریکایی در کتاب «احیای فرهنگی در عهد آل بویه: انسانگرایی در عصر رنسانس اسلامی» چه ستایشی از رویکرد خردگرای انسانمدارانه آل بویه داشته است. بارها مقام معظم رهبری به توجه به تاریخ درخشان و متقن ایران پس از اسلام اشاره و بر پرداختن به آن در تولیدات رسانهای تاکید داشتهاند. ضمن این سخن که منعی ندارد به دوران پیش از اسلام نیز پرداخته شود، اما مگر نه این که آلبویه و همین حسن صباح، طاهریان، سامانیان و... درهمین دوران بودند و برگهای زرینی در تاریخ ایران برجای نهادند که قابل قیاس با سایر ادوار پیش از اسلام است.
همین که به تاریخ زرین ایران پس از اسلام نمیپردازیم باعث شده یک شبهه سست رایج شود که طلوع شیعه را با صفوی ذکر میکنند، در حالی که صفویه فقط سه سده پیشتر از ما بوده است، اما در ایران ما، میراث و سکههایی در قرن اول (سال۸۶ قمری) ضرب میشده (مربوط به نوه جعفرطیار) که عمق نفوذ تشیع در ایران را نشان میدهد. به عبارت روشنتر، تاریخ ما ایرانیان شیعی، با صدر اسلام گره خورده است. باید روی اینها تمرکز کنیم و در پاسخ به کوششهایی مانند تهیه و پخش سریال حشاشین، از این همه انفعال درآییم، وگرنه از نظر فرهنگی همین گسستی که با زومرها و نسل زد داریم، اگر به نوعی در جایی همین زخم، سرباز کند، بسیار عواقب وخیم و خطرناکی خواهد داشت؛ زیرا نسل جدید و صدالبته بیاطلاع ما، به خاطر تبلیغات باستانگرایان غیرعلمی و افراطی به تاریخ قبل از اسلام توجه میکند. شاید توجه به تاریخ ایران قبل از اسلام اشکالی نداشته باشد، اما وقتی چنان زومکردنهای هدایت شده و از پیشتعریف شده و هدفمندی به ذهن نسل جدید تلقین میشود، به راستی جای نگرانی دارد و تقابل ایران و اسلام شکل میگیرد، چرا که پس از اسلام بسیار تاریخ ما درخشانتر است. البته پیش از اسلام را انکار نمیکنیم. اگر شما موزههای ایران باستان، موزه رضا عباسی و ... را بازدید کنید، بالعیان مشاهده میکنید که تاریخ ایران پس از اسلام بسیار پر برگ و بار است و خواهید دید که ایران پس از اسلام، شکوه غرورانگیزی دارد.
واقعگرایی ضروری
البته سخن در این گفتگو چنین نیست که باید روی حشاشین تمرکز کنیم؛ اما لازم است که در این موضوع تاملی بشود تا دریابیم باید با حشاشین (اسماعیلیه) چه کار کنیم. لازم است و باید اتاق فکری برای تاریخ و مسائل تاریخی طراحی شود تا از این همه بیخبری برآییم و تکانی به خودمان بدهیم. اسلام سنتی و سایر جریانهای اسلامی همچنین رسانهها در این باره واقعا وظیفه دارند و باید مسئولیت و نقششان را ایفا کنند. میدانید که سریال حشاشین پر از اشتباهات تاریخی غیرقابل بخشش است. بر پایه افسانه سه یار دبستانی، چهار شخصیت بزرگ را که از نظر تاریخی همزمان بودند در حشاشین محور کردهاند. حسن صباح را بهعنوان رهبر مخوفترین حرکت جهان مطرح کرده تا اسلام سیاسی و شیعه را از این رهگذر بکوبد. خواجه نظامالملک چندان کنشگر مهمی در متن نیست و بیشتر حاشیهای است. غزالی را، اما این سریال بهعنوان چهرهای پذیرفتنی نمایش داده که دیدگاه سازندگان حشاشین را نمایندگی میکند. غزالی در این سریال تجلی همان ورژن سکولاری است که السیسی میپسندد. جالب است با اندکی واکاوی میتوان دریافت که غزالی این سریال، برابر نهاد طاها حسینی است که پسند سکولارهای مصر است. سازندگان سریال واقعا کار کردهاند و در پرورش نگاهشان و افزودن بار معنایی دلخواهشان به چهرههای تاریخی و بهرهبرداری مورد پسندشان واقعا حرفهای عمل کردهاند. باید توجه کنیم این همه زحمتی که کشیدهاند چرا از ما برنمیآید! ما که شکرخدا از نظر امکانات چیزی کم نداریم و فقط باید سلیقه به خرج بدهیم. این سریال به قول قدیمیها «کج؛ اما رج است» یعنی همهچیزش حرفهای و خوشساخت است و در مورد سناریوی آن فکر کردهاند و در فرهنگ به اصطلاح نقطهزنی کردهاند.
نگاه رهبری به فرقههای شیعی
تاریخ اسماعیلیه در ایران اسلامی و کنشهای شیعیان اسماعیلی در حاشیه بایستهای قرار ندارد. حتی در کتابهای درسی تاریخی ما به آنها توجه مناسب نشده است؛ در حالی که رهبر معظم انقلاب از فرق شیعه با عنوان «ایتام آل محمد» یاد کردند. به این معنا که باید فرقههای شیعی را زیر پر و بال گرفت و با آنها تعامل هوشمندانه و عالمانه برقرار و آنها را زیر چتر اهلبیت (ع) باز تعریف کرد. به باور من باید درباره رابطهمان با نزاریها به بازنگری بپردازیم و این مسأله را جدی بگیریم. با این که آقاخانها سکولار هستند، اما مقام معظم رهبری فرمودهاند که فرق شیعه ایتام آلمحمد هستند. بالاخره از دل شیعه برجوشیدهاند و باید با آنها تعامل داشت. این ذهنیت باز رهبری باعث خوشحالی است که در سردمداری کشور عزیزمان، چنین شخصیتی را با افق فکری باز داریم.
منبع: روزنامه جام جم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی