Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-05-07@16:15:21 GMT

قساوت دشمنان ایران و افغانستان به روایت محمدطاهر زهیر

تاریخ انتشار: ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۹۳۴۲۸۹

قساوت دشمنان ایران و افغانستان به روایت محمدطاهر زهیر

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، به دنبال حادثه تلخ تروریستی اخیر در افغانستان که به شهادت تعداد بسیاری از دانش آموزان دختر مکتب سیدالشهدای کابل منجر شد، شاعرانی از ایران، افغانستان و پاکستان عصر دیروز یکشنبه ۲۶ اردیبهشت، همزمان با هفتمین روز شهادت این دانش آموزان، در عصر شعر مجازی «لاله‌های دشت برچی» در سوگ شهدای مکتب سیدالشهدا (ع) گرد هم آمدند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در این‌برنامه مجازی، ضمن شعرخوانی شاعران حاضر، تعدادی از اعضای کودک و نوجوان کتابخانه های عمومی نیز در سوگ خواهران شهیدشان به شعرخوانی پرداختند.

محمد طاهر زهیر وزیر اطلاعات و فرهنگ جمهوری اسلامی افغانستان در ارتباط تصویری در این نشست، ضمن قدردانی و سپاسگزاری از مسئولان نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور برای برگزاری این نشست، طی سخنانی گفت: ملت شریف افغانستان روزها و روزگار سخت، دردناک و حزن انگیزی را می گذراند؛ شرایطی بی نهایت دشوار. ما با یک دشمن جنایتکار و دست های پیدا و پنهانی رو به رو هستیم که با هستی و حیات ما بازی می‌کند. ما با دشمن بی رحمی مواجه هستیم که ذره‌ای رحم و شفقت نمی شناسد.

وی با اشاره به گذشت یک هفته از حادثه خونین مدرسه سیدالشهدا (ع) در دشت برچین افزود: در این حادثه بیشتر از ۲۵۰ نفر شهید و مجروح شدند. تصور کنید که دشمنان افغانستان و این ملت چقدر قساوت بکار بردند؛ طوری که علاوه بر بمبی که در جلوی مدرسه منفجر کردند، در چهار طرف مدرسه مین‌گذاری کردند تا به هر طرفی که این معصومان بی پناه رو آوردند، از همان جهت بمبی منفجر شد و صدای انفجاری شنیده شد. تصور کنید در یک لاله زار، یک غول بیابانی وارد این لاله زار شود و با بی رحمی تمام همه را با خاک یکسان کند. طفلکان معصوم و بی پناهی که به کام مرگ فرستاده شدند مانند همان لاله های همان دشت بودند که توسط دشمنان افغانستان از زمین چیده و راهی دیار مرگ و نیستی شدند. حادثه ای بی نهایت دردناک و حزن انگیز که تصورش هم تا حدی ناممکن است.

وزیر اطلاعات و فرهنگ افغانستان با تقدیر از پیام‌های ارسال‌شده و اقدامات صورت گرفته از سوی جمهوری اسلامی ایران در پی این حادثه گفت: از اینکه این حادثه موجب همبستگی ملت‌ها، موجب بیداری وجدان‌ها و ایجاد یک فضای عاطفی و همبستگی و اتحاد شد دلگرم هستیم و از همه کسانی که در این مسیر گام برداشتند تشکر می کنیم، به خصوص از مردم شریف جمهوری اسلامی ایران، فرهنگیان و مسئولانی که مسئولانه و انسان دوستانه به ما دلداری دادند.

زهیر در ادامه گفت: ما هرگز فراموش نمی کنیم که برج میدان آزادی تهران را با پرچم افغانستان مزین کردید و در فراز این برج و بالای پرچم افغانستان نوشته شد «بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ» که این نشانی از همدردی ملت ایران با افغانستان بود. هرگز فراموش نمی کنیم و این اقدامات را به دیده قدر و احترام می‌بینیم. همچنین محفلی که امروز برگزار شده است گام نیکویی است که نشان دیگری از توجه و همسویی ملت ایران با افغانستان است.

محمد طاهر زهیر در بخش دیگری از سخنان خود گفت: افغانستان با دشمنان بی رحمی مواجه است. مردم این کشور با یک جنگ تحمیلی مواجه هستند که این جنگ علاوه بر مقاومت و ایستادگی مردم قهرمان افغانستان، مستلزم یاری و همراهی همسایگان این کشور است. این افراط گرایی مرز نمی شناسد. چنانچه در روز گذشته نیز یکی از عالمان برجسته و معتدل که دارای اصول اعتدال اسلامی بود، قربانی ترور شد و در بمب گذاری یک مسجد به شهادت رسید. در افغانستان افراط‌گرایی، ترور و ایجاد وحشت، شیعه و سنی این فرقه و آن فرقه نمی شناسد و هرکس که در مقابل آنها بایستد قربانی خواهد شد.

وزیر طلاعات و فرهنگ افغانستان تأکید کرد: بدون شک مقاومت و ایستادگی مردم افغانستان شرط اصلی پیروزی در این مصاف و نبرد نابرابر است، اما همسویی و همفکری شما نه تنها بی تاثیر نیست بلکه یکی از شرایط پیروزی در این مصاف و رزمگاه است. ما همکاری شما را یک ضرورت و البته به دیده احترام می‌بینیم. به خصوص همکاری‌های فرهنگی با کشور دوست جمهوری اسلامی ایران.

وی افزود: وزارت اطلاعات و فرهنگ از هر نوع همکاری و همسویی فرهنگی تعامل و تعالی فرهنگی و داد و ستد فرهنگی استقبال می کند. ما تحکیم روابط ملت‌ها را بر پایه فرهنگ بسیار مهم و ضروری می دانیم. دیدگاه مسئولان و رئیس جمهور افغانستان هم همین است و از روابط فرهنگی فوق العاده استقبال می کنیم و برگزاری این محفل ادبی را گامی نیکو در این زمینه می دانیم و امیدواریم این روابط بیش از پیش گسترش و توسعه پیدا کند. ما در این راستا آماده هستیم و از هرنوع همکاری فرهنگی استقبال می‌کنیم.

زهیر در پایان، با تقدیر از همه دست اندرکاران برگزاری این محفل گفت: از دکتر شیراحمد سعید که در ایران مشغول تحصیل هستند و سفیر جمهوری اسلامی ایران در افغانستان که باعث هماهنگی برای حضور من در این محفل شدند تشکر می‌کنم؛ از همه شاعران گرانقدر ایران و افغانستان که شعرهای خود را در این محفل تقدیم می‌کنند قدردانی می کنم و امیدوار هستیم که این همسویی ها و همدردی و برگزاری چنین محافل شکوهمند فرهنگی باعث تحکیم روابط دو ملت شود. ما خود را مدیون محبت شما می دانیم و دست شما را به گرمی می‌فشاریم.

محافل ادبی مقدمه ارتباط بیشتر ایران و افغانستان هستند

در ابتدای این مراسم نیز مهدی رمضانی معاون توسعه کتابخانه‌ها و ترویج کتابخوانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور طی سخنانی گفت: موظف هستم که سلام و احترام دبیرکل محترم نهاد را به همه عزیزان ابلاغ کنم و از حضور گرم شما در این جلسه تشکر کنم. تاسف خودمان را برای اتفاق تلخی که برای فرزندان مان در مدرسه سید الشهدا در کشور افغانستان رخ داد ابراز و همدردی خودمان را با مردم افغانستان اعلام می‌داریم.

وی افزود: ما تفاوتی میان دو ملت برادر ایران و افغانستان نمی بینیم و در خدماتی که در کتابخانه های عمومی تعریف و برنامه‌ریزی می‌کنیم، برنامه‌هایی ویژه عزیزان و هموطنان افغانستانی ما که توفیق داریم در ایران در خدمت آنها هستیم، تدارک دیده شده که ان‌شاءلله تسهیل و روان‌سازی برای خدمات کتابخانه‌ها و برنامه‌هایی که با موضوع اشتراکات این دو ملت برگزار شده با شدت بیشتری ادامه خواهد داشت.

معاون توسعه کتابخانه‌ها و ترویج کتابخوانی نهاد در پایان سخنانش گفت: ان‌شاءلله این برنامه و سایر برنامه‌های از این دست، مقدمه ای باشد برای ارتباط تنگاتنک و بیشتر میان دو کشور. نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور آماده همکاری و میزبانی از این برنامه‌های مشترک خواهد بود.

تنها راه مقاومت گسترش فرهنگ و آگاهی است

بهادر امینیان سفیر جمهوری اسلامی ایران در افغانستان نیز در این مراسم طی سخنانی گفت: متاسفانه در روزهای ماه مبارک رمضان فاجعه‌ای در افغانستان رخ داد که در نوع خودش قلوب بسیاری از انسان‌های آگاه و دردمند را جریحه دار کرد. در جمهوری اسلامی ایران هم این امر انعکاس گسترده‌ای داشت و اقشار و شخصیت‌های مختلف در مقابل این مسئله عکس العمل نشان دادند و میزان همدردی و پیام‌های تسلیتی که از سوی مقامات جمهوری اسلامی ایران اعم از مقام‌های سیاسی، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، شخصیت‌های فرهنگی و مذهبی در سطوح مختلف ارسال شد، به نوعی بی‌نظیر بوده است.

وی با اشاره به فاجعه اخیر در دانشگاه کابل گفت: در فاجعه دانشگاه کابل که با برند «جان پدر کجاستی؟» جهانی شد، عکس‌العمل گسترده‌ای را در ایران شاهد بودیم که شخصیت‌ها و اقشار مختلف مردم عکس العمل نشان دادند و حتی میدان آزادی تهران در آن حادثه عزادار شد. اما من فکر می‌کنم ابعاد گسترده عکس‌العمل و تأثری که این فاجعه این بار در ایران برانگیخت حتی از آن مورد قبلی هم بیشتر بود. چراکه مظلومیت و معصومیتی که در این واقعه وجود داشت، بسیار بیشتر بود.

امینیان با اشاره به وضعیت امروز افغانستان گفت: ما در یک وضعیت بحرانی در افغانستان قرار داریم و اشغالگران خارجی پس از ۲۰ سال که در این کشور حضور داشتند و فرصت‌های موجود در این کشور را به خود اختصاص دادند، سرانجام با یک سرافکندگی این کشور را ترک کردند. تنها کاری که انجام دادند این بود که با دشمنان این ملت که به عنوان مقابله با آنها وارد افغانستان شده بودند، وارد معامله شدند و تلاش کردند امنیتی برای خودشان ایجاد کنند و هیچ دستاوردی برای این ملت نداشتند.

سفیر جمهوری اسلامی ایران در افغانستان همچنین گفت: من فکر می‌کنم جسد شهدای دشت برچی گواهی ناکارآمدی و افتضاحی بود که اشغالگران در این کشور به بار آوردند و متاسفانه بهای برنامه‌های غلط و توطئه های توهم آمیز بیگانگان را مردم افغانستان و در این حادثه شهدای دشت برچی پرداختند؛ دختران مظلومی که هر کدام برای خودشان آرزوها و امیدهای بزرگی داشتند.
وی درباره حجم قساوت موجود در این حادثه گفت: این واقعه آنقدر فاجعه آمیز و وحشتناک است که امروز همه از نقش داشتن در آن سر باز می زنند و مسئولیت آن را بر عهده نمی گیرند. حتما جنایتکارانی که مجریان این طرح بودند، وقتی ابعاد گسترده این جنایت بشری را دیدند، اسم خودشان را از زیر این جنایت برداشتند.

امینیان ادامه داد: من به همه مردم افغانستان، به اهل ادب، فرهنگ و مردم مظلوم غرب کابل و دشت برچی تسلیت می گویم و امیدوارم که آنها در این عرصه با تداوم راه شهدای مظلوم مکتب سیدالشهدا انتقام خون این عزیزان را بگیرند. باید با تداوم حرکت در این راه و گسترش فرهنگ استقامت و مقاومت، انتقام خون این شهدای مظلوم را بگیرند. جمهوری اسلامی ایران نیز در سوگ این عزیزان همراه و شریک غم مردم افغانستان است و با اتحاد در کنار میلیون ها نفر از اتباع افغانستان که در ایران حضور دارند، در مقابل توطئه های جریان های افراطگرایی و تروریسم خواهیم ایستاد و نخواهیم گذاشت این جریان‌ها ادامه پیدا کنند.

سفیر جمهوری اسلامی ایران در افغانستان خطاب به اهالی فرهنگ و ادب افغانستان گفت: از شاعران و فرهنگیان افغانستان تقاضا دارم در این مسیر ادامه حرکت بدهند و در جبهه فرهنگی پرچم مقاومت در مقابل افراط، بنادگرایی و سلفیت را در مقابل توده های بیگانه افراشته نگه دارند؛ چراکه تنها راه مقاومت در مقابل آنها از راه فرهنگ و گسترش آگاهی می‌گذرد.

در ادامه افشین علا ضمن بیان نکاتی درباره حادثه تلخ شهادت دانش آموزان دختر مدرسه سیدالشهدای کابل به شعرخوانی پرداخت و این‌اشعار را خواند:

بیا ملا محمد جان به کابل
به سیل لاله و نسرین و سنبل

"مزار" اینجاست این اقلیم خون بار
بیا کابل برای سیر گلزار

ببین یک سو گلی افتاده بر خاک
گلی آن سو گریبان می کند چاک

بیا چون من ببین با دیده ی تر
چه گلهایی که ظالم کرد پرپر

ببین بس پشته ها از کشته اینجاست
بسی دختر به خون آغشته اینجاست

بسی بلبل بسی کفتر به خون خفت
بسی آهو بسی دختر به خون خفت

بیا در سوگ طفلم یاری ام ده
در اندوه گلم دلداری ام ده

گلم می آمد از مکتب، پیاده
خرامان مثل کبکی روی جاده

می آمد خانه تا رویش ببوسم
دو چشم و طاق ابرویش ببوسم

ولی کشتند گرگان، طفلکم را
دریدند آن غزال کوچکم را ...

***

کجا رفتی گلم؟ درمان دردم!
کجا باید به دنبالت بگردم؟

عزیزم! ساق همچون کوکبت کو؟
مداد نازک مشق شبت کو؟

چه شد آن بازوان نازنینت؟
کجا افتاده دست مرمرینت؟

چرا دختر! النگویت شکسته؟
چرا خون روی کیفت نقش بسته؟

فدای کفش های پاره ی تو
فدای سرخی رخساره ی تو

فدای آن لبان روزه دارت
فدای نرگس مست خمارت

گل من! تشنه بودی آخرین بار
بیا بابا که آمد وقت افطار

کجا افتاده ای؟ جانم فدایت
بیا در خانه، اینجا نیست جایت

ندارم تاب جای خالی ات را
بیا باید ببافی قالی ات را

شدی صدپاره، چون آیم به سویت؟
سرت کو؟ تا ببوسم من گلویت

جدا شد دستَکت بابا بمیرد!
چه دستی بعد از این دستم بگیرد؟

جدا شد پایَکت نیلوفر من
چه سان لِی لِی کنی پس دختر من؟

دگر عطرت نمی پیچد به خانه
مگر از تار گیسویت ز شانه ...

***

چه بی رحمی چه خونخواری تو ای خصم
نه دین داری نه آئین داری ای خصم

بگو از طفل معصومم چه دیدی؟
که همچون گرگ، جسمش را دریدی

چه زاری ها از این بیداد کردم
علی شیر خدا را یاد کردم

علی شیر خدا صبرم بیاموز
تو مرهم نه بر این زخم جگرسوز

علی شیر خدا ای شاه مردان
بلا از خطه ی کابل بگردان ...

در این‌مراسم محمد کاظم کاظمی شعر زیر را برای شهدای حادثه مدرسه سیدالشهدا (ع) خواند:

حلق سرود پاره، لب های خنده در گور
تنبور و نی در آتش، چنگ و سَرَنده* در گور

این شهر بی تنفس لَت خورده ی چه قومی است؟
یک سو ستاره زخمی، یک سو پرنده در گور

دیگر کجا توان بود، وقتی که می خرامد
مار گزنده بر خاک، مور خورنده در گور

گفتی که جهل جانکاه پوسیده ی قرون شد
بوجهل و بولهب ها گشتند گَنده در گور

اینک ببین هُبل را، بُت های کور و شَل را
مردان تیغ بر کف، زن های زنده در گور

جبریل اگر بیاید از آسمان هفتم
می افکنندش این قوم، با بالِ کنده در گور

شعرخوانی محمدمهدی عبداللهی به شرح زیر، بخش بعدی این‌نشست بود:

بهار با غزلی سرخ پشت پرچین است
بخوان که داغ شقایق همیشه سنگین است

نگاه خیره تزویر چون شقاوت شب-
به دشت برچیِ آلاله های رنگین است

مگر نه اینکه خزان تیغ بر بهار کشید
بهار را چه کند آن دلی که خونین است؟

کدام غصه پدر را به سوگ سرخ نشاند؟!
کدام قصه، بگو شرح ماجرا این است!

به دست خاک سپرد آن همه شقایق را
کجاست جان پدر؟ آه دست گلچین است!

کنار ماهِ خدا، ماه خویش را بخشید
به دست بی رمقش ربّنای آمین است

زبان گرفته پدر رو به ماه کابلی اش
مسیر سرخ شهادت چقدر شیرین است!

قسم به منتقم خون این کبوترها
نگاه زخمی کابل سوی فلسطین است

سید ضیاء قاسمی شعر زیر را در این‌برنامه خواند:

گاهی پدر شدیم و پسر را گریستیم
گاهی پسر شدیم و پدر را گریستیم

هر روز و شب، درست چهل سال می‌شود
ساعات تلخ پخش خبر را گریستیم

هر دم به خون خویش فتادیم و ساختیم
هی قبر تازه کوه و کمر را، گریستیم

مادر شدیم و از پس هر زخم انفجار
هی چشم‌های مانده به در را گریستیم

در خون نشست روسری دختران‌مان
رخساره‌گان قرص قمر را گریستیم

بعد از تو روزگار همانی که بود، ماند
هر سال ما قضا و قدر را گریستیم

بعد از تو نیز مثل خودت عاصی عزیز!
«شب را گریستیم، سحر را گریستیم»

سید عبدالله حسینی از شاعران پاکستانی نیز در این نشست شعری در سوگ این حادثه خواند:

از زخمِ تنت آتشی افتاده به جان‌ها
بند آمده از شدتِ دردِ تو زبان‌ها

غم بود و الم بود و جفا بود و ستم بود
ما هرچه شنیدیم از این‌ها و از آن‌ها

در مدرسه این‌بار سرِ درسِ ریاضی
غلتیده به خون بود عددها به توان‌ها

قرمز شده دیوار و درِ مسجدِ این شهر
خون می‌چکد از حنجره‌ سبزِ اذان‌ها

بر بامِ فلک نیست مگر طائرِ فریاد
از خاک نخیزد مگر آواز فغان‌ها

پرسید که این شهر که گفتید، کجا هست؟
جایی که به پیری نرسیدند جوان‌ها

الهام سادات حسینی از شاعران نوجوان پاکستان نیز شعر زیر را خواند:

کتاب و دفتر و خون
کتاب‌های جغرافی
این همه خون و ناله
دیگه بسه و کافی
.
فرشته‌ها می‌خوان که
خونه برن، بخندن
دستیارِ مادر باشن
دورِ مادر بگردن
.
ولی دشمنِ ظالم
خط زده رو رویاشون
رویای شادی‌آور
تبدیل شد به دشتِ خون

عاطفه جوشقانیان شاعر دیگری بود سوگنامه زیر را در این‌برنامه مجازی خواند:

فرو می ریزد آخر اقتدار سست آهک ها
به دام تورها می افتد آری برق پولک ها

خدایا سکه سکه پر شده جیب جهان از فقر
ببین لبخندها ماسیده بر لب های قلک ها

میان پیچ و خم ها گم نباید کرد مقصد را
که گل ها رو به خورشیدند حتی بین پیچک ها

نمی ترسیم از تهدید قدرت های پوشالی
عقابان را هراسی نیست از اخم مترسک ها

دلم قرص است و راهم روشن، این ماهی که ما داریم
رهایی می دهد ما را از این شب ها و این شک ها

مبارک باد روزی که جهان از شوق می گرید
همان روزی که نازل شد به شوق آن تبارک ها

سید حکیم بینش از شاعران دیگری بود که سوگ‌سرودی را به این‌شرح خواند:

چشمش به در که گلپری‌اش‌ را بغل کند
با اشتیاق دلبری‌اش را بغل کند

با موج اضطراب تکان خورد و بعد رفت
در کوچه مهر مادری‌اش را بغل کند

این‌بار زنگ آخر مکتب غریب بود
می‌خواست سوز آخری‌اش را بغل کند

مادر رسیده بود ولی میوه‌ی دلش
می‌رفت سهم نوبری‌اش را بغل کند

مادر رسیده بود ولی قطعه پاره‌ها
هی می‌دوید دیگری‌اش را بغل کند

هر یک درخت و جوی خیابان دویده بود
کیف و کتاب و روسری اش را بغل کند

«مادر بلند شو» نتوانست دخترش
اینبار حرف مادری‌اش را بغل کند

دریای سرخ پر تپش و پر تلاطم است
در بستری شناوری‌اش را بغل کند

یک میز و یک دقیقه سکوت و فقط همین
دنیا نشسته داوری‌اش را بغل کند

سید ابوالفضل مبارز نیز از دیگر شاعرانی بود که طی ارتباطی مجازی از مشهد شعر زیر را خواند:

خسته ی روزگار نا آرام، من همانم که جان نمیخواهد
کشتنم انتخاب سختی نیست، زدنم امتحان نمیخواهد

لبی از خون حنجرم تر کن، تا کمی تازه تر شود نفست
بعد بنشین و قصه کن با من، گرچه این آسمان نمی خواهد

قصه کن از تحمل وطنم، از لب بی تمایل وطنم
آخرین شاخه ی گل وطنم وطنی که جوان نمی خواهد

وطن من کجای دنیایی؟! همه با شعر متحد شده اند!
واقعا بعد از این چه باید کرد؟! در دهاتی که خان نمیخواهد

در دهاتی که دیگر از امروز، سر تعظیمش از تن افتاده
در دلش شوق زندگی دارد!، نان بماند ! دهان نمیخواهد!

کشورم از شکستن عاصی باش حرف خود را بزن ولو با سنگ
مطمئن باش بعد از این احدی، شهر بی قهرمان نمیخواهد!!!

ما اگر چه که سوگوار خودیم! داغداریم و بی قرار خودیم !
خودمان عاقلیم و می فهمیم، بعد از این دیگران نمیخواهد ...

سورنا جوکار هم در ادامه، این‌شعر را در سوگ حادثه غمبار مدرسه سیدالشهدا (ع) خواند.

کابل به یادآور شکوهِ باستانت را
از خواب برخیزان یلان قهرمانت را

تا کی مدارا می‌کنی با دشمنان در گود
بر خاک مالیدند پشت پهلوانت را

عمری‌ست می‌گرییم و دیگر اشک مرهم نیست
داغ دل هَزّاره‌های مهربانت را

در فکر رختِ بختشان بودی، ولی افسوس
با خون حنا بستند دست دخترانت را

جان را فدا کردی برای دوستانی که
با دشمنی بر لب رسانیدند جانت را

هرچند کامت تلخ ایام است، می‌دانم
شیرین به پایان می‌رسانی داستانت را

کد خبر 5213935 صادق وفایی

منبع: مهر

کلیدواژه: شهر کابل افغانستان نهاد کتابخانه های عمومی کشور انفجار مدرسه سیدالشهدا شب شعر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ترجمه تازه های نشر موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران فلسطین مقاومت فلسطین درگذشت چهره ها پیام تسلیت جهاد دانشگاهی نشر افکار تجدید چاپ محمدرضا باطنی رژیم صهیونیستی بزرگداشت فردوسی سفیر جمهوری اسلامی ایران در افغانستان نهاد کتابخانه های عمومی کشور ایران و افغانستان مدرسه سیدالشهدا مردم افغانستان اش را بغل شعر زیر مدرسه سید عکس العمل دشت برچی بی رحمی ی کابل

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۹۳۴۲۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

افغانستانی‌ها بمانند یا بروند؟!/ ردّ پای ۲۰ ساله لیدر اصلاح‌طلبان در مشکلات مردم و ایران

بر اساس منطق حکمرانی و عقلانیت اقتصادی؛ ظرفیت‌های یک کشور در حالتی که نیاز به نیروی کار یا تشکّل‌های جمعیتی نیست، باید تبدیل به ارزش افزوده شود.

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

ردّ پای ۲۰ ساله لیدر اصلاح‌طلبان در مشکلات مردم و ایران

محمد خاتمی، لیدر جبهه اصلاحات به تازگی در سخنانی که سایت جماران آنها را منتشر کرد با طرح این کنایه که امیدواریم بزرگان کشور نگرانی این را داشته باشند که مشکلات را حل کنند(!) گفته است:

"تنها یک سال از برنامه چشم‌انداز ۲۰ ساله مانده است، باید ببینیم چرا به شاخص‌های نهایی آن نزدیک نشده‌ایم."[۱]

*اگرچه ایران اسلامی توانسته است به برخی اهداف خود در سند چشم‌اندازه ۲۰ ساله برسد و برخی از آنها هم نزدیک شود لکن سؤال خاتمی درباره برخی از شاخص‌ها همچنان موجه است و باید به آن پاسخ داد...

نکته اول در قبال پاسخ به سؤال خاتمی این است که بخش زیادی از مجموع ۲۰ سال متعلق به تحقق سند چشم انداز در اختیار مدیریت دولتی اصلاح‌طلبان بوده است و جا دارد آنها بیشتر از هر کس دیگری به مردم درباره میزان پیشرفت در سند چشم‌انداز گزارش بدهند.

نکته دوم این است که نمی‌شود از مسیر پیشرفت حرف زد اما از طوفان‌ها و بلایا و دره‌های خطرناک دستکند شده در طول مسیر چیزی نگفت!

آقای خاتمی آیا می‌داند که اثر فتنه او و دوستانش در سال ۸۸ بر سرعت پیشرفت کشور و زیاد شدن تحریم‌ها علیه مردم ایران چه بود؟

۳ دوره "تحریم انتخابات" که خاتمی حامی آن بود چه؟ آیا تحریم انتخابات که عملا به معنی هدف گرفتن شقیقه نظام سیاسی کشور است هیچ تأثیری در کاهش سرعت پیشرفت کشور نداشته است؟

"سیاه‌نمایی از اوضاع کشور و دعوت دائم مردم به خیابان" که قاتق نان اصلاح‌طلبان در شب و روز بود را چطور باید ارزیابی کرد؟

خاتمی باید بداند که بخش اعظمی از وقت و انرژی و تدبیر کشور طی ۲۰ سال گذشته صرف مقابله با این توطئه‌های خانمانسوزی شده است که هر یک به تنهایی می‌توانست تمام ابعاد زندگی و اقتصاد و معیشت و امنیت مردم را با مخاطره مواجه کند. اما نظام اسلامی در مقابل تمام این دسیسه‌های خطرناک ایستاد و در عین حال به یک هژمونی جهانی تبدیل شد که امروز نه تنها از معیشت مردمش دفاع کرده است بلکه همپیمانان خود در اقصی نقاط جهان را نیز زیر چتر حمایت خود دارد. و ایضا درخشش موشک‌های ایران در آسمان تلاویو نیز که حتما به سمع و نظر آقای خاتمی رسیده است.

ملاحظه می‌شود که ایران علیرغم تمام توطئه‌هایی که بخش بزرگی از آنها نیز عامل داخلی داشته؛ اما به جایگاه امروزینی رسیده است که عده کثیری در جهان با اطلاق هژمونی به ایران موافقت یافته‌اند.

پس باید واقعیت مطلوب ایران را دید و البته سؤالات فوق‌الذکر را هم از آقای خاتمی و دوستانش پرسید!

درباره وضعیت پیشرفت ایران در سند چشم‌انداز ۲۰ ساله همچنین خوانش این تحلیل ۲ سال قبل مشرق که با عنوان "اشک‌ها و لبخندهای سند چشم انداز ۱۴۰۴؛ امروز کجا هستیم!؟" منتشر شد نیز خالی از لطف نیست.

***

کارنامه‌هایی که باید آنها را به مردم معرفی کرد

آیت‌ا... محمدجواد فاضل لنکرانی، رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) طی سخنانی در مراسم تجلیل از استادان منتخب این مرکز گفته است:‌ استادان حوزوی باید از جهت معیشت تأمین شوند.

به گزارش شفقنا، او در عین حال تصریح کرده است: برخی از تلاش های آیت الله اعرافی در تأمین معیشت استادان به ثمر رسیده است.[۲]

*اذعان آیت‌ا... فاضل لنکرانی به کارآمدی مدیریت حوزه‌های علمیه یک اذعان باارزش و حاوی این معناست که کارآمدی نصب‌العین برنامه‌های مدیریت حوزه‌های علمیه است.

کارآمدی موثر و دور از شعارزدگی و نمایش که می‌بینیم مورد اشاره استادان حوزه نیز قرار گرفته است و همگان وظیفه داریم برای معرفی آنها به مردم تلاش کنیم.

دقت شود که معنای "کارآمدی" و مدیریت اصولی همین است و باید اثرات چنین مدیریتی آنچنان ملموس باشد که جامعه هدف نیز بتواند دقیقا بدان‌ها اشاره کند.

آیت‌ا... علیرضا اعرافی که از اعضای مجلس خبرگان نیز هست؛ مدتی قبل در نامه‌ای سرگشاده به رئیس‌جمهور با برشمردن ایرادات طرح نهضت ملی مسکن به عدم توانایی عمده مردم برای بازپرداخت اقساط این طرح اشاره کرده بود.[۳]

***

نگاهی به الزامات "حکمرانی پیشرفته اسلامی" برای مهاجرین خارجی

افغانستانی‌ها بمانند یا بروند؟!

محمد کرمی، استاندار سیستان و بلوچستان به تازگی طی سخنانی در دیدار با جمعی از مدیران استانی و شهرستانی پیرامون ظرفیت‌های صنعتی و پیشرفت این استان گفته است: همکاری ایران با کشورهای همسایه و برعکس باید در یک چرخه مثبت باشد تا موفقیت متقابل را ممکن سازد چون همه این کشورها مکمل یکدیگر هستند و باید از ظرفیت‌های یکدیگر استفاده کنند.
به گزارش ایرنا، او به ارتباط ایران با افغانستان اشاره کرد و افزود: افغانستان درخواست کرده با کارخانه‌های فرآوری ایران به صورت مشترک سرمایه گذاری کند و از آن طرف بخشی از استخراج معادنشان را به این طرف بیاورند و از این طریق می‌توانند از معادنشان استفاده کنند.
کرمی تصریح می‌کند: اگر اقتصاد افغانستان را درست کنیم قطعا اقتصاد ایران نیز بهره می‌برد. از آن طرف نیاز نیست افغانستانی‌ها را از ایران خارج کنیم"![۴]

*سخنان استاندار محترم کاملا صحیح است الّا در بخش آخر که می‌گوید با عنایت به پیشرفت ایران و توسعه همکاری با کشورهای همسایه از جمله افغانستان آنگاه نیازی نیست افغانستانی‌ها را از ایران خارج کنیم!

باید دانست که بر اساس منطق حکمرانی و عقلانیت اقتصادی؛ ظرفیت‌های یک کشور در حالتی که نیاز به نیروی کار یا تشکّل‌های جمعیتی نیست؛ باید تبدیل به ارزش افزوده شود نه اینکه در اختیار اتباع خارجی قرار گیرد.

زیرا در این حالت مفهوم مرز و ملت و حکمرانی و پرچم مورد استشکال قرار می‌گیرد.

بله! ما با افغانستانی‌ها برادریم و همدرد آنها در مصائب و مشکلات افغانستان هستیم. و ایضا بر اساس همین برادری و هم‌کیشی بود که مهاجران جنگ‌زده افغانستان را پذیرفتیم و همچنان نیز میزبان آنها (اعم از شیعه و سنی) هستیم.

اما به لحاظ منطق حکمرانی؛ افغانستانی‌ها باید به کشورشان بازگردند و در خاک خودشان نموّ داشته باشند.

چه در این حالت است که سطح همکاری‌های دو کشور نیز می‌تواند ارتقای بیشتری بیابد چون بخشی از جمعیت بازگشته؛ دارای استعداد و تخصصی هستند که در ایران اسلامی به دست آورده‌اند و لذا اکنون که در سنین ثمردهی هستند، می‌توانند کمک‌کار کشور و حکومتشان باشند.

از سوی دیگر ایران اسلامی نه تنها در گستره جمعیت فعلی خود بلکه در گستره جمعیت بسیار بیشتر (که نیازمند آن است) نیز نیازمند تمام ظرفیت‌های خویش است و هر توجیهی برای اختصاص بخشی از این ظرفیت به اتباع خارجی مسموع نیست. مگر همانطور که اشاره شد در حالت نیاز به نیروی کاری که مشاغلی را در داخل کشور میزبان بر عهده بگیرد که شهروندان بنا به هر دلیلی در آن شغل‌ها نیستند. پدیده‌ای که البته در ابعادی از اقتصاد ایران هم بروز کرده و برای جبران آن می‌توان در کنار افغانستانی‌ها به اتباع کشورهای دیگری غیر از افغانستان هم نگریست.

من‌حیث‌المجموع باید این مسئله نصب‌العین مدیران حکمرانی خاصّه در وزارت کشور باشد که ترتیباتی اتخاذ کنند تا اتباع محترم افغانستانی نه تنها فی‌الفور به کشور مادر بازگردند بلکه تدابیری هم برای حاضرین افغانستانی در ایران (اعم از مجاز و غیر مجاز) لحاظ شود تا هم حضور معیشت و کارکرد آنها برای خودشان و برای حاکمیت ایران بهینه شود و هم اگر نیازی به کار یا تخصص آنان در بازار کار ایران وجود دارد؛ فی‌الفور به سمت آن شغل راهنمایی شوند.

این الزامات "حکمرانی پیشرفته اسلامی" بایستی مد نظر تمام مسئولان و مدیران کشور باشد و هرگز از آنها تخطی نکنند.

***

۱_https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-۱۶۳۰۴۴۶

۲_https://fa.shafaqna.com/?p=۱۷۸۸۲۲۰

۳_khabaronline.ir/xk۵dz

۴_https://irna.ir/xjQrZz

دیگر خبرها

  • «هلال» و دنیایی که از خرده فرهنگ می‌سازد
  • بارگیری غیراستاندارد محموله افغانستان توسط کنسرسیوم ریلی+عکس
  • محموله تجاری ریلی افغانستان به مقصد ترکیه از ایستگاه راه‌آهن تهران عبور کرد
  • عبور محموله تجاری ریلی افغانستان به مقصد ترکیه از ایستگاه تهران
  • روایت دختران حاج قاسم از اصفهان تا خانه پدری
  • ۱۰ واگن جدا شده محموله های ترانزیتی افغانستان به مرز رازی رسید
  • عبور محموله تجاری ریلی افغانستان به مقصد ترکیه از ایستگاه راه آهن تهران
  • بار ترانزیتی افغانستان به ترکیه از تهران گذشت/ آمادگی راه‌آهن برای حمل محموله‌های بعدی
  • بار ترانزیتی افغانستان بدون مجوز از ایستگاه تهران عبور کرد
  • افغانستانی‌ها بمانند یا بروند؟!/ ردّ پای ۲۰ ساله لیدر اصلاح‌طلبان در مشکلات مردم و ایران