Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-04-29@20:19:59 GMT

روایت صادق آهنگران از خواندن نوحه‌های حماسی در جریان آزادی خرمشهر

تاریخ انتشار: ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۹۵۴۱۳۰

روایت صادق آهنگران از خواندن نوحه‌های حماسی در جریان آزادی خرمشهر

‍‍‍‍‍‍

خبرگزاری فارس ـ گروه حماسه و مقاومت: روایت روزهای منتهی به خرداد سال ۶۱ در مناطق جنوبی و جنوب غربی کشورمان حکایت از دلاورمردی‌ها و جانفشانی‌های رزمندگانی است که تنها با سلاح ایمان، تقوا و توکل به درگاه باری تعالی توانستند اتفاقی را رقم بزنند که حدود ۵ هزار کیلومتر از سرزمین کشور را از دست دشمن بعثی عراق رها سازند و با یاد شهدا در مسجد جامع خرمشهر گرد هم بیایند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آن روزها ایران اسلامی حال و هوای دیگری داشت. در این میان، دهه شصتی‌ها و حتی دهه هفتادی‌ها بارها نواهای «سوی دیار عاشقان»، «لاله سرخ پرپرم» و «سرباز سرافرازم من» با گوش جان شنیدند و با یاد شهدا لحظاتی خود را در آن فضا تصور کرده‌اند.

صادق آهنگران را بیش‌تر با نواهایش می‌شناسند، اما او از آن روزهای سراسر غرور فتح خونین‌شهر روایتی دیگر دارد. روایتی که شاید بتواند پنجره‌ای از فضای آن روزهای خرمشهر را برایمان باز کند. 

این روایت را با هم می‌خوانیم:

عملیات بیت‌المقدس در چند مرحله اجرا شد. این عملیات ۲۵ روز طول کشید و بالاخره رزمندگان به خرمشهر رسیدند. من نوحه «سوی دیار عاشقان» را در اردیبهشت ماه سال ۶۱ خواندم، شب عملیات؛ دهم اردیبهشت. در قرارگاه مرکزی کربلا دعای توسل خواندم.

 

سوی دیار عاشقان سوی دیار عاشقان

سوی دیار عاشقان سوی دیار عاشقان
رو به خدا می‌رویم رو به خدا می‌رویم

بهر ولای عشق او بهر ولای عشق او
به کربلا می‌رویم به کربلا می‌رویم...

منتظریم کی شب حمله فرا می‌رسد
امر ز فرماندهی کل قوا می‌رسد

دمی که رمز یا علی به گوش ما می‌رسد
پی‌ نبرد خصم دون چو شیرها می‌رویم

در آن شرایط خداوند به رزمندگان ما کمک کرد. در عملیات‌ها من گاهی جوانان ریزنقشی را می‌دیدم که وزن تجهیزاتشان از وزن خودشان بیش‌تر بود، اما سخنان حضرت امام با روح پاک آن‌ها کاری کرده بود که چند برابر قدرت و توان جسمانی‌شان را تحمل می‌کردند. در خدمت جنگ و جبهه بودند و برای انجام دادن هر کاری در جبهه سر از پا نمی‌شناختند. در نتیجه همین تلاش‌ها و مجاهدت‌ها پیروزی‌های غرور آفرینی مانند عملیات بیت‌المقدس بود.

بیت‌المقدس،‌ عملیات بسیار سخت و سرنوشت‌سازی بود و اگر خدای نخواسته با شکست مواجه می‌شد، تأثیر خیلی بدی بر روند جنگ می‌گذاشت. صدام هم در جنگ روانی ـ تبلیغاتی خودش گفته بود اگر ایرانی‌ها خرمشهر را پس بگیرند، من کلید بصره را به آن‌ها می‌هم. لذا همه هم و غم فرماندهان این بود که عملیات با موفقیت به پایان برسد. من هم برای تقویت روحیه رزمندگان در اواخر اردیبهشت نوحه «لاله سرخ پرپرم» را خواندم:

 

لاله سرخ پرپرم

لاله سرخ پرپرم غرق در خونم
نعش تو در برابرم غرق در خونم

در جبهه اسلامیان رزم و پیکار است
هنگامه‌ای کرده به پا عشق و ایثارت...

شهادتت مبارک ای سرو آزادم
شهادتت مبارک ای تازه دامادم

امانت خدا بُدی من تو را دادم
شهادتت تاج سرم غرق در خونم

وقتی خبر آزادسازی خرمشهر را شنیدم،‌ اشک شوق از چشمانم سرازیر شد. به سیدمحمد جهان آرا فکر می‌کردم که جایش کنار فاتحان خرمشهر خالی بود. با خودم گفتم کاش جهان آرا هم بود و این لحظات را می‌دید. گرچه مطمئن بودم او همه چیز را می‌بیند. 

بعد از آزادسازی خرمشهر، به تعلق خاطری که به این شهر داشتم،‌ نتوانستم یک جا بنشینم. بلافاصله سوار موتورسیکلت شدم و به تنهایی به سمت خرمشهر راه افتادم. در دروازه ورودی شهر، سیدمحمد امام یکی از مداحان معروف اهواز که سابقه دوستی با او را داشتم، دیدم. او را پشت موتور سوار کردم و با هم به سمت شهر حرکت کردیم.

به اولین دژبانی که رسیدیم، دژبان مانع شد و گفت: شما برگ تردد ندارید. نمی‌توانید وارد شوید. خطرناک است. حق با او بود. شهر پاکسازی نشده بود. خطر جانی وجود داشت، ولی ما دست بردار نبودیم. دژبان با اصرار ما زنجیر را باز کرد و گفت: با مسؤولیت خودتان بروید. احتمالاً من را شناخته و توی رودربایستی گیر کرده بود. در داخل شهر، خیل اسرای عراقی را دیدیم که فریاد می‌زدند و به سمت خروجی شهر می‌دویدند. عده‌ای از رزمندگان مراقب آن‌ها بودند.

به همراه سیدمحمد به سمت مسجد جامع خرمشهر رفتیم. در مسیر، همه خاطرات و تصاویری که از آن مسجد در ذهنم داشتم، مرور کردم. وقتی به مسجد رسیدیم، از دیدن آن شوکه شدم. مسجد جامع آن مسجدی نبود که آخرین بار دیده بودم.

رزمنده‌ها در حیاط مسجد جامع جمع شده بودند و شادی می‌کردند. خیلی از خوشحالی اشک شوق می‌ریختند. من از سیدمحمد امام جدا شدم و به گوشه خلوت‌تری از مسجد رفتم. چفیه‌ای که بر گردنم بود، روی سرم کشیدم تا از تیررس نگاه افرادی که من را می‌شناختند، دور باشم. همان جا نماز شکر به جای آوردم.

وعده نصرت الهی تحقق پیدا کرده بود. این آیه را با خودم زمزمه می‌کردم: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرکُم وَیُثَبِّت أَقدامَکُم» احساس می‌کردم محمد جهان‌آرا هم در مسجد است و او هم از شادی رزمندگان شاد است. در همین حال و هوا بودم که صدای سیدمحمد من را به خودم آورد،‌ پرسید: کجایی؟ به چه فکر می‌کنی؟!

تحت تأثیر آن فضا، همه احساسم را به مرحوم معلمی منتقل کردم و او هم درددل عاشقانه من با خرمشهر را این طور به نظم آورد:

تو خرمشهر خونین کربلای عشق و ایمانی
به رزمت آفرین به پیکارت درود

معطر گشته از خون عزیزان و شهیدانی
به عزمت آفرین به ایثارت درود...

 

سرباز سرافرازم من

چند روز بعد از آزادی خرمشهر هم در جمع نیروهای ارتشی شعر «سرباز سرافزارم من» را خواندم. سراسر آن شعر، واژه‌های حماسی بود:

سرباز سرافرازم من سرباز سرافرازم من
سر بر کف و جانبازم من سر بر کف و جانبازم من...

با انتخاب شهادت خرسند و سرافرازم من
سر بر کف و جانبازم من سر بر کف‌ و جانبازم من

منبع: کتاب «با نوای کاروان»، به نویسندگی حجت‌الاسلام محمدمهدی بهداروند، به روایتگری تاریخ شفاهی دفاع مقدس از زبان محمدصادق آهنگران پرداخته که توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شده است.

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: صادق آهنگران بیت المقدس با نوای کاروان مسجد جامع

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۹۵۴۱۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دهم اردیبهشت، سالروز آغاز عملیات غرورآفرین بیت‌المقدس

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما آبادان، آزادسازی خرمشهر در ۳ خرداد سال ۱۳۶۱ش از رخداد‌های مهمِ جنگ ایران و عراق است. این شهر پس از ۵۷۸ روز اشغال توسط ارتش حزب بعث عراق به‌دست نیرو‌ها و رزمندگان ایرانی آزاد شد. 
خرمشهر، اولین شهری بود که مورد تهاجم عراقی‌ها قرار گرفت. این شهر، علی‌رغم ۳۴ روز مقاومت و تلاش رزمندگان و مردم، سرانجام در ۴ آبان سال ۱۳۵۹ش، به اشغال ارتش بعثی عراق درآمد.
در فاصله ماه‌های مهر تا دی ۱۳۵۹ش، پس از سقوط خرمشهر، نزدیک به سه ماه عملیات‌هایی برای آزادسازی شهر از طرف ارتش، سپاه پاسداران و نیرو‌های مردمی انجام شد، اما نتیجه مؤفقیت‌آمیزی حاصل نشد.
 پس از ماه‌ها تصرف و اشغال شهر، در نهایت در طی عملیات گسترده‌ای با نام عملیات «بیت المقدس» که ۲۵ روز به طول انجامید و در چهار مرحله اجرا شد، شهر به محاصره کامل نیرو‌های ایرانی درآمد و پس از انهدام قوای عراقی و اسارت شماری از نیرو‌های آن، در ۳ خرداد سال۱۳۶۱ش خرمشهر به‌طور کامل آزاد شد و پرچم جمهوری اسلامی ایران بر فراز مسجد جامع این شهر به اهتزاز درآمد.
به همین مناسبت تنی چند از فرماندهان عملیات بیت المقدس برای دانشجویان افسری این عملیات را تشریح کردند.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

دیگر خبرها

  • دهم اردیبهشت، سالروز آغاز عملیات غرورآفرین بیت‌المقدس
  • نقش‌آفرینی تحسین‌برانگیز صداوسیما در انعکاس اقدام حماسی «وعده صادق»
  • از عملیات بیت المقدس تا فتح خرمشهر
  • عملیات بیت المقدس نقطه عطف دفاع مقدس است
  • نامه دانشجویان دیار حافظ و سعدی به دانشجویان آمریکایی و اروپایی
  • تشییع دو شهید گمنام در ایام شهادت امام صادق (ع) در قم
  • عملیات وعده صادق انگیزه دانشجویان آمریکا را افزایش داد
  • باقری: عملیات وعده صادق انگیزه دانشجویان آمریکا علیه صهیونیست‌ها را افزایش داد
  • مداح معروف عراق برای عملیات وعده صادق نوحه خواند | ویدئو
  • ویدئو| نوحه‌خوانی مداح عراقی برای عملیات «وعده صادق»