Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «همشهری آنلاین»
2024-04-30@00:24:48 GMT

می‌خواستم یوسف ما را پیدا کند

تاریخ انتشار: ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۹۶۷۲۱۴

می‌خواستم یوسف ما را پیدا کند

اما حالا پس از یک‌سال وقفه، از پنجم تا دوازدهم خردادماه، سی و هشتمین جشنواره‌ی جهانی فیلم فجر به‌دبیری «محمدمهدی عسگرپور» کار خود را با رعایت پروتکل‌های بهداشتی از سر می‌گیرد. در آستانه‌ی برگزاری این جشنواره، در این دو صفحه، دو گفت‌وگو با دو کارگردان حاضر در این جشنواره را برایتان آماده کرده‌ایم.
* * *
می‌گوید هفت سال طول کشیده تا بتواند فیلم‌نامه‌ی «حافظ برادر» را آن‌طوری بنویسد که دوستش دارد و آن را دور نیندازد! «فریت کاراهان»، فیلم‌ساز ۳۸ساله‌ی ترکیه‌ای، فیلم‌سازی را با فیلم کوتاه از سال ۲۰۱۰ میلادی آغاز کرد و حافظ برادر، چهارمین فیلم بلند سینمایی او به‌حساب می‌آید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این فیلم که پیش از این جایزه‌ی «فیپرسی»‌ (کشف استعدادها) را از هفتاد و یکمین جشنواره‌ی جهانی فیلم برلین به‌دست آورده، در این دوره‌ی جشنواره‌ی فجر در بخش رقابتی «سینمای سعادت» (مسابقه‌ی فیلم‌های بین‌الملل) حضور دارد.
* * *
تا جایی که می‌دانم، شما هم در مدرسه‌ی شبانه‌روزی تحصیل کرده‌اید. چه‌قدر این تجربه‌ی شخصی در ایده‌ی ساخت فیلم حافظ برادر تأثیرگذار بود؟
سال ۲۰۰۹ میلادی نوشتن درباره‌ی این موضوع را شروع کردم، اما خیلی زود متوقفش کردم. دیدم نمی‌توانم بین احساساتم و داستانی که می‌خواستم بنویسم، تعادل ایجاد کنم. برای من تجربه‌ی حضور در مدرسه‌ی شبانه‌روزی، دردی بزرگ است. شش‌سال در آن مدرسه حضور داشتم و موقعیت سخت و همراه باخشونت را تجربه کردم.کل جامعه در دهه‌ی ۱۹۹۰ میلادی به‌خشونت عادت داشتند و مدرسه نیز از این قاعده مستثنی نبود. بعد از اولین تلاشم برای نوشتن، بار دیگر در سال ۲۰۱۳ میلادی دست به‌قلم شدم. این‌بار هم برایم راضی‌کننده نبود. در سال ۲۰۱۶، جو ترکیه درباره‌ی کُردها تغییر کرد و فکر کردم که حالا آماده‌ی نوشتن نسخه‌ی جدید فیلم‌نامه هستم. نشستم پای نوشتن و هفت روز بعد، به این نسخه از فیلم رسیدم.
چه‌چیزی باعث شد متوجه شوید هنوز برای روایت این داستان، به‌اندازه‌ی کافی از آن درد بزرگ فاصله نگرفته‌اید؟
اگر این داستان را در زمان درست نمی‌نوشتم، نتیجه‌ی تلاشم داستانی تک‌بعدی می‌شد که صرفاً درباره‌ی سیاست بود. فهمیدم معلمان هم قربانیان همین سیستم هستند. آن‌ها در فضایی سرکوب‌گرانه احاطه شده بودند و راه برون‌رفت از آن تقریباً غیرممکن بود. گذشته از این، امروزه بسیاری از آن‌ها هنوز در حال تدریس‌اند و سیستم هم هنوز همان سیستم قبلی است.
چیزی که قلبم را به‌درد می‌آورد، این است که صدای بچه‌ها در این سیستم شنیده نمی‌شود و گویی آن‌ها اصلاً دیده نمی‌شوند.
موافقم؛ این مشکلی بزرگ است. اساساً دلیلش این است که بزرگ‌سالان باور ندارند که کودکان و نوجوانان قدرت تعقل دارند، مسائل را درک می‌کنند و می‌توانند با بزرگ‌ترها صحبت کنند. اگر شرایط متفاوت بود، بسیاری از مشکلات حل می‌شد. معتقدم هرچه در دوران کودکی و نوجوانی رفتار بهتری با این گروه سنی شود، در بزرگ‌سالی به انسان‌های موفق‌تر و اندیشمندی تبدیل خواهند شد و آینده روشن‌تر می‌شود.
این فیلم را ساختم، چون می‌خواستم شرایط را تغییر دهم. نقش‌های اصلی را به بچه‌ها دادم. استراتژی‌ام در ساخت فیلم را برایشان توضیح دادم و با آن‌ها مثل بازیگران بزرگ‌سال حرف می‌زدم. این رویکرد جواب داد و آن‌ها کاملاً متوجه موضوع شدند. برایشان تازگی داشت که کسی با آن‌ها مثل انسان‌های بالغ برخورد کند و حرف‌هایشان را بشنود و بفهمد.
بازیگران را چه‌طور پیدا کردید؟
همه‌ی معلمان از بازیگران حرفه‌ای انتخاب شدند و برخی‌شان هم بسیار محبوب‌اند. اگرچه این فیلم می‌تواند انتقادی سیاسی قلمداد شود، اما همه‌شان حضور در این فیلم را پذیرفتند. وقتی نوبت به پیدا کردن بازیگر نقش «یوسف» رسید، اوضاع چندان آسان پیش نرفت. از بیش از ۱۰۰ کودک تست بازیگری گرفتم و بی‌نتیجه بود. یک‌ماه تا شروع تصویربرداری زمان داشتیم و هم‌چنان یوسف را پیدا نکرده بودیم. کم‌کم اضطراب همکارانم بیش‌تر و بیش‌تر می‌شد. اما می‌خواستم این یوسف باشد که ما را پیدا کند و همین‌طور هم شد. او را ملاقات کردم و ساعتی را با هم گذرانیدم. از خانواده، حیوانات و روزگار صحبت کردیم و چیزی خوردیم. او همان بود که می‌بایست باشد.
چه‌طور نابازیگران کودک و نوجوان را با دوربین آشنا کردید که با آن راحت باشند؟
کارکردن با آن‌ها بسیار مفرح بود. در هفته‌ی اول وقتی ازشان می‌خواستم تا از نقطه‌ای به نقطه‌ی دیگر صحنه حرکت کنند، طوری قدم برمی‌داشتند که انگار اعضای یک باند مافیایی هستند! بچه‌ها عاشق سریال‌های تلویزیونی بودند، برای همین فکر می‌کردند باید شبیه گانگسترهای تلوزیونی باشند؛ نه‌تنها در حرکات، بلکه در لحن حرف زدنشان! اما به‌سرعت کار را یاد گرفتند. برای این‌که ذهنشان متمرکز شود، هنگام فیلم‌برداری بسیار جدی بودم. هرگز نمی‌خندیدم و این بسیار مؤثر بود. آن‌ها هم بلافاصله مثل من بسیار جدی شدند. این رفتار لازم بود وگرنه از پس کنترل ۵۰۰ کودک و نوجوانی که آن‌جا داشتیم برنمی‌آمدیم!
مکان فیلم‌برداری را چه‌طور انتخاب کردید؟
فیلم‌برداری در یک مدرسه‌ی شبانه‌روزی واقعی انجام شده است. در ابتدا جای دیگری را در ذهن داشتیم، اما وقتی رئیس آموزش و پرورش آن منطقه از سوابق سیاسی من مطلع شد، از دادن اجازه به‌ما خودداری کرد. من هم درست مثل شخصیت اصلی فیلم، خودم در کاغذبازی‌های اداری و سنگ‌اندازی‌ها گیر کردم. به همین دلیل مجبور شدیم به روستای دیگری برویم.
هنگام تماشای فیلم شما، یاد فیلم «عباس کیارستمی» افتادم. برای ساخت این فیلم از کجا الهام گرفتید؟
معمولاً الهامات خود را در ادبیات جست‌وجو می‌کنم. درباره‌ی شخصیت یوسف، از یکی از شخصیت‌های «مارسل پروست» الهام گرفتم. شخصیتی که درباره‌ی همه‌چیز خود را صاحب نظر می‌داند، درحالی که اغلب نظراتش اشتباه‌اند!
علی‌رغم موضوع تلخ و گزنده‌ی فیلم، موفق شدید رگه‌هایی از طنز را در آن وارد کنید.
اصلاً قصدم این نبود که فیلم را خنده‌دار جلوه دهم، اما موقعیت، وضعیتی تراژدی‌کمدی بود. فضایی مثل رمان‌های «فرانس کافکا» که مرا به خنده می‌انداخت. با تکرار در برخی صحنه‌ها، به طنز رسیدم. مثل راه‌رفتن روی سطحی لغزنده که تکرارش به خنده‌ی مخاطب می‌انجامد. استفاده از تکرار موقعیت، باعث شد تا مخاطب در این چرخه وارد شود و او هم به موقعیت، با لبخندی بر لب نگاه کند.

کد خبر 601944 برچسب‌ها نوجوان همشهری دوچرخه

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: نوجوان همشهری دوچرخه درباره ی ی نوشتن ی فیلم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۹۶۷۲۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مرگ اسرار آمیز دو جوان در تهران!

همشهری آنلاین: نخستین حادثه مربوط به مرگ مشکوک پسری ۲۲ ساله بود که ساعت ۱۲ ظهر یکشنبه به قاضی سالار صنعتگر بازپرس جنایی تهران اعلام شد و او دستور تحقیقات در این باره را صادر کرد.

جسد پسر جوان در خانه اش پیدا شده که بر اثر ضربه کاتر به دستش و خونریزی شدید جان باخته بود. آنطور که خانواده اش می‌گفتند وی اقدام به خودکشی کرده بود. آنها مدعی بودند که جوان جان باخته، اعتیاد به مواد مخدر داشته و وقتی شنیده که خانواده اش قصد دارند وی را به کمپ ترک اعتیاد ببرند، اقدام به خودکشی کرده است.

با این حال تحقیقات به دستور بازپرس جنایی تهران ادامه دارد تا مشخص شود که آیا گفته‌های خانواده وی درباره مرگ پسر جوان صحت دارد یا نه.

دومین حادثه که ساعت ۱۳:۳۰ یکشنبه به بازپرس جنایی تهران اعلام شد و مربوط به مرگ مردی جوان بود که جسد سوخته اش در زمین خاکی پیدا شده بود.

در نزدیکی جسد گالن بنزین و فندک به چشم می‌خورد. همچنین یک خودروی پرایدی در نزدیکی محل کشف جسد پیدا شد که متعلق به مرد جان باخته بود. یافته‌های تیم جنایی نشان می‌داد که خانه مرد جان باخته در همان محدوده بوده است.

خانواده اش می‌گفتند که متوفی با کسی خصومت شخصی نداشته است. با این حال تحقیقات برای کشف اسرار مرگ مرد جوان ادامه دارد.

tags # اخبار حوادث سایر اخبار اسرار تکامل آلت‌ جنسی؛ رابطه جنسی انسان‌های اولیه مثل گوریل‌ها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غول‌پیکری که توسط انسان‌ها به وجود آمد! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی می‌شوند (تصاویر) کشف پرنده‌ عجیبی که سمت راست بدنش نر است و سمت چپش ماده!

دیگر خبرها

  • مرگ اسرار آمیز دو جوان در تهران!
  • بحران سیاسی در اسکاتلند با کناره گیری وزیر اول
  • کناره گیری وزیر اول مسلمان اسکاتلند
  • کناره‌گیری وزیر اول اسکاتلند از سمت خود
  • وزیر اول اسکاتلند استعفا داد
  • نخست وزیر اسکاتلند قصد استعفا دارد
  • از سکته گوش چه می‌دانید؟
  • خاخام صهیونیست: ما جلوی موشک‌های ایران را گرفتیم!
  • فیلم| غرق شدن دو جوان در رودخانه نازلوچای ارومیه
  • انتشار کتاب یوسف گم گشته باز آید در ماهشهر