پیرامون شعارهای انتخاباتی این روزها
تاریخ انتشار: ۸ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۰۵۴۵۳۸
بنا بر وظیفه شغلی و اداری خودم ناچارم هر روز مطالب بیربط و باربط زیادی را بخوانم. با نزدیک شدن به موعد بـــرگــــزاری انتخابات، فعلاً مباحث انتخاباتی و شعارهای نامزدها در صدر اخبار قرار گرفتهاند و همچنین مسائل حول و حوش تأیید صلاحیتها نیز محل گفتوگو و نقدها شده است. من در این مقاله فارغ از آثار سیاسی - اجتماعی فرایند تأیید صلاحیتها، قصد پرداختن به شعارها و برنامههایی را دارم که این روزها از افراد کنشگر در انتخابات بخصوص نامزدهای مورد تأیید شورای محترم نگهبان میشنویم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۱. کانون مواضع برخی افرادی که در این زمینه به اظهارنظر میپردازند و حتی برخی کاندیداها بر بنیان بدانگاری و انکار گذشته بخصوص نفی دولت وقت قرار گرفته و هیچ برنامه ایجابی در میان حرفهایشان مشاهده نمیشود و ...
از قضا تکرار نقدهای مخالفان دولت در هشت سال گذشته از تریبونهای مختلف و حتی رسانههای خارجی است. با توجه به اینکه انتخابات ریاستجمهوری در ایران برآمده از سابقه و تجارب و دیدگاههای احزاب نیست و جامعه قادر به ارزیابی اهداف کاندیداها و سرنوشت آیندهشان نیستند، اظهارات انتخاباتی میباید این نقیصه سامان سیاسی نارس را جبران کرده و مهمترین برنامهها و چگونگی دست یافتن به آن را برای جامعه تبیین کنند. ایران امروز با تحمل جنگ عظیم اقتصادی و بینظیر تاریخی و فشارهایی که هیچ ملتی آن را تجربه نکرده، نیازمند فهم چگونگی به عقب رانده شدن تحریمها و درک سیاستهای اجتماعی، فرهنگی و نیز پولی، مالی، تولیدی، اشتغال و تجاری است که به تعبیر مقام معظم رهبری «باید با توجه به واقعیات و امکانات کشور وعده و شعار داد.» متأسفانه من تاکنون چنین مانیفستی را مشاهده نکردهام و محتوای اکثر مطالب بیان شده را سلبی و نفیانگارانه میدانم.
۲. اگر کسی به برنامههای سختگیرانه برای اصلاحات ساختاری بیماریهای دیرین و مزمن اقتصاد ایران اشاره نکند و نیز برای خروج از مشکلات ناشی از تحریم برنامهای ارائه ندهد، حرفی برای گفتن ندارند. سخنگویان جناحها و کارشناسان مختلفی که این روزها برای دفاع از اینان پیدا شدهاند و از همه مهمتر خود نامزدهای محترم باید بگویند که با تحریم و آثار آن و با اقتصاد نفت زده شصت ساله که این روزها به کمترین میزان فروش آن هم با هزار راه پرپیچ و خم رسیده است، چه خواهند کرد؟ (مشاهده کردم نمایندهای صاحب تریبون آنچنان با درک ضعیف از روابط بینالملل و جهان پیرامون از تولید عظیم و صادرات به همسایگان سخن میگفت گویا نمیدانست این کشورها جزئی از ایران نیستند و در ساختار اقتصاد بینالملل فعالیت میکنند. به نحوی که با بهترین دوستان همسایه ما حتی برای ادای وجه کالای خریداری شده خود و برای خرید واکسن توسط ایران، بعد از چند ماه چانهزنی هنوز نتیجه مطلوبی به دست نیامده است.) آنانی که فقط وعده شیرین از وام، مسکن، یارانه و حتی حل ۴ ماهه ریشههای تورم میدهند (دیدم یکی از این کارشناسان حامی کاندیداها، آنچنان تقلیلگرایانه و سادهانگارانه نسبت به حل مسائل اقتصادی، مالی و پولی و بخصوص ایجاد اشتغال سخن میگفت که صد رحمت به طرح اول انقلاب موسوم به ساماندهی دیپلمههای بیکار) و از تلخی تصمیمهای سخت برای تداوم اصلاح اقتصاد و جامعه تحریم و کرونازده چیزی نمیگویند، از سخنانشان تلقی بیان صادقانه و راهگشا نخواهد شد.
۳. تحلیل محتوای شعارها و برنامههای ارائه شده تاکنون نشان میدهد بیش از ۸۰درصد اظهارات صورت گرفته درباره معیشت و جبرانهای معیشتی و سیاستهای رفاهی است. بنابراین در این مقاله قصد دارم کنکاشی در سیاستهای رفاهی صورت داده و نسبت آن را با این وعدهها مشخص کنم. نگاهی به سیر تطور نظری در سیاستهای رفاهی چهل ساله ایران نشان میدهد، سیاستهای رفاهی در اوایل انقلاب بیشتر آرمانگرایانه و مبتنی بر شعار حقوق مستضعفان بوده است و هیچگونه نظریه یا برنامهای در این دوران مشاهده نمیشود یعنی آرمان رفاه جامعه، بدون سیاست و برنامه اجرایی بوده است. از همین رو نگارنده معتقد است با توجه به اینکه رسیدگی به اقشار پایین اقتصادی از آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی و رهبران آن بوده، چون فاقد نظریهپردازی و قرار نگرفتن در الگوهای توسعه بوده، به نتیجه مطلوب نرسیده است. در دوران دفاع مقدس، هژمونی جنگ همه چیز را تحتالشعاع خود قرار داده بود و جامعه ایران نه به فکر سیاست رفاهی بلکه به جامعهای فداکار و ازخودگذشته تبدیل شد که حتی به بخشیدن دارایی شخصی خود برای پیروزی در دفاع مقدس دست میزد. در دوران بعد از جنگ، با فروکاستن از هژمونی جنگ، جامعه مطالبهگر و نوعی سیاست رفاهی موسوم به «تور» به گفتمان رفاهی دولت تبدیل میشود. این تعبیر را از رئیس سازمان برنامه وقت وام گرفتهام به این معنا که وقتی بیان میشد در توسعه شتابان طبقههایی زیر چرخدهندهها قرار خواهند گرفت یا از کشتی توسعه به بیرون پرتاب میشوند، بیان شد که ما سیاست پهن کردن تور را اتخاذ خواهیم کرد. پس از آن شاهد یک دوران گذار هستیم و وزارت رفاه پدید میآید. در دوره بعد، به سیاست رفاهی موسوم به «اعانهای» میرسیم. در این دوره هدف رفاه، ارتقای منزلت اجتماعی نیست بلکه بیش از آنکه طبقات اقتصادی پایین توانمند به کسب معیشت شوند، نظریه تقویت سفره مردم غلبه یافت که متأسفانه این دیدگاه هنوز هم کاربرد داشته و در اظهارات برخی نامزدها میتوان مشاهده کرد. تصور من این است که سیاستهای رفاهی توانمندساز نیازمند دانشی عمیق بوده و نتایج آن نیز در درازمدت مشاهده خواهد شد.
از این رو فقدان دانش، کسب رضایت کوتاهمدت، شنیدن هورا از جامعه و کنش سیاسی در سامان سیاسی نارس، ناگزیر سیاستگذاران را به سیاستهای رفاهی اعانهای تودهستایانه سوق داده است. با مطالعه نظریههای رفاهی و سابقه تاریخی آن در شرایط امروز به مصلحت ملی ایرانیان است که این سیاستها منجر به توانمند کردن همه مردم شود. اساساً حکمرانی در کشورهای جهان سوم برای ایجاد ثبات و امنیت خود از یک وجه نیازمند نظریه رفاهی است؛ و معمولاً سیاستهای رفاهی متأثر از کنشهای سیاسی اجرا میشود. یعنی بخشی از نظریههای رفاهی در کشورهای در حال گذار از جمله در کشور ما مبتنی بر رقابت در سامان سیاسی نارس و وعدهها شکل میگیرد. این نوع سیاست رفاهی باید بیشتر یک کنش سیاسی در نظر گرفته شود. یک سیاست رفاهی درست و کارآمد این است که این سیاستها، بخشی از برنامههای توسعه همهجانبه و موزون انگاشته شده و در کنار سیاستهای رشد به عنوان دیدگاهی عدالتگونه از الگوی توسعه مطرح شود.
چون سیاستهای رفاهی توانمندساز درازمدت هستند دولتها ناچار میشوند به سیاستهای رفاهی ثباتساز برگردند. الزامات سیاست رفاهی که مدنظر من است مبتنی بر سیاستهای رشد فراگیر، اشتغال فراگیر و توانمندسازی و مهارتافزایی جامعه است.
آسیبشناسی از سیاستگذاری در ایران نشان میدهد که سیاستهای رفاهی سازوکاری دشوار بوده و از اینرو در این فضای انتخاباتی سیاستهای رفاهی رضایتبخش ساختوساز میشوند. اساساً میان ساختوساز و سازوکار تفاوت وجود دارد. سیاست رفاهی یک پروژه اجتماعی است که به تعبیر من با پروژههای «فنسی» ساختوسازی متفاوت است. بهعنوان مثال در میدان انقلاب فنس کشیده شده و یک تندیس بالا میآید، در بیابان فنسی کشیده شده و آسمانخراشی به بالا میرود اما سیاستهای اجتماعی سیاست فنسی نیستند، با اجرای دشوار و سخت مواجهند زیرا ذینفعان متعدد دارند که همه آنها باید رشد کنند و منتفع شوند. اتفاقاً سیاست رفاهی اعانهای، از جنس سیاستگذاری فنسی است. هیچ سیاست رفاهی را بدون درگیر کردن نخبگان سیاستگذاری و جامعه ذینفع نمیتوانیم به جلو ببریم.
رویهای که اکنون برخی تریبونها و نامزدها در پیش گرفتهاند، فریاد قوی سیاست رفاهی مبتنی بر توزیع ثروتهای موهومی و بدون خلق پایدار ثروت است. اکثر کاندیداها و واضعان نظریههای آنها مدتهاست از دولت مردمی سخن میگویند. من هم با این واژه موافقم اما باید بدانیم، اگر منظور از دولت مردمی دولتی است که بدون کمک به خلق ثروت، صرفاً سیاستهای توزیعی و بازتوزیعی بدون درآمد و مبتنی بر ایجاد کسر بودجه ساختاری را مد نظر قرار دهد، این چیزی جز مردمستیزی نخواهد بود. کشور دیگر ظرفیت این گونه اقدامات را ندارد. اگر چنین نکتهای مدنظر قرار نگیرد، آن وقت پیشبینی میکنم که در آینده سیاسی ایران و به طور غلیظی در چهار سال آینده به سیاست رفاهی اعانهای بازگشت خواهیم کرد و نه تنها شاهد توسعه و پیشرفت به طور ساختاری نخواهیم بود بلکه نوعی بازگشت به عقب (دوران سیاستهای رفاهی اعانهای) خواهد بود.
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: سیاست های رفاهی سیاست رفاهی برنامه ها سیاست ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۰۵۴۵۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پژوهشگر فلسطینی: اعتراضات دانشجویی، نتانیاهو، بایدن و حتی ترامپ را سردرگم کرده است
«محمد جرادات» نویسنده و پژوهشگر سیاسی فلسطینی درباره تظاهرات اخیر دانشجویان دانشگاههای آمریکایی که در حمایت از ملت فلسطین به ویژه غزه در برابر جنایات رژیم صهیونیستی و در اعتراض به سیاستهای آمریکا در حمایت از این رژیم برگزار شد، گفت: این اعتراضات که دانشگاههای آمریکا شاهد آن است به دانشگاههای اروپایی، استرالیایی و دانشگاههایی در آسیا، جهان عرب و اسلام از جمله ایران و لبنان و حتی دانشگاه بیرزیت در کرانه باختری فلسطین گسترش یافت
وی اظهار داشت، این دانشگاهها در خیزش جهانی خود حامل پیامی بسیار قوی برای آمریکا و سیاستهای استعماری و استکباری آن در مقابله با مظلومان جهان به ویژه مردم فلسطین و غزه هستند که از زمان حمله هفتم اکتبر مقاومت فلسطین در معرض کشتار جمعی از سوی اسرائیل قرار گرفتند؛ حملهای که هدف آن دفاع و پیروزی ملت فلسطین در برابر هفتاد و پنج سال مظلومیت و مقابله با اشغالگری رژیمی بود که موجودیت خود را بر فراز تپه های فلسطین اشغالی بنا کرد.
جرادات عنوان داشت، این اعتراضات و این جنبشها در دانشگاههای آمریکا از سوی دانشجویان متعلق به نسل دهه بیست هستند؛ نسلی که به نظر میرسد به نخبگان و گروه سیاسی حاکم آمریکا در سنا و کنگره و احزاب دموکرات و جمهوریخواه و این نخبگان سیاسی که اسیر لابی صهیونیستی شدهاند اعتقادی ندارند.
وی ادامه داد: یکی از این سیاستمداران فاقد اراده آمریکایی را دیدیم که به «نعمت شفیق»، رئیس دانشگاه کلمبیا میگوید «آیا میدانید اسرائیل موهبتی از جانب خداست و وقتی در مقابل اسرائیل میایستید نفرین میشوید». این سیاستمدار آمریکایی به این طرز عجیب و وحشتناک درباره پرستش اسرائیل صحبت میکند.
اعتراضات دانشجویی در آمریکاپژوهشگر فلسطینی تصریح کرد: بنابراین، این جنبش دانشجویی آمریکایی که علیه سیاستهای آمریکا شورش کرده، انتظار ندارد که این نخبگان سیاسی موضع خود را تغییر دهند، زیرا آنها با اسرائیل به عنوان یک معبود برخورد میکنند و آن را فراتر از منافع آمریکا میدانند. این افراد به اسرائیل به عنوان مروارید تاج تمدن غرب مینگرند. بنابراین، این بیگانگی فرهنگی و بیگانگی سیاسی که نخبگان سیاسی در آمریکا، بخشهایی از اروپا، در آلمان و در انگلیس از آن رنج میبرند، در بینش و فرهنگ غرب علیه ملت عربی و اسلامی ریشه دوانده است. بنابراین آنها به عنوان مثال با ایران به عنوان یک اشتباه موجودیتی برخورد میکنند. چرا؟ چون تسلیم سیاست اسرائیل در منطقه نمیشود و در مقابل سیاست آمریکا ایستاده است که میخواهد اسرائیل مقصد و قبله همه سازشکاران و عادیسازان روابط و کسانی باشد که منافع آنها و منافع اسرائیل را تامین میکنند.
نویسنده فلسطینی درباره آثار و نتایج این انتفاضه دانشجویی آمریکایی عنوان داشت، جنبش آمریکایی امروز در چندین سطوح فوایدی داشته و اگر تشدید شود، ممکن است نتایج بیشتری محقق کند. این جنبش، نتانیاهو و تیمش در تلآویو، بایدن و حتی ترامپِ کاندیدای انتخابات را سردرگم کرده و همه را در مظان اتهام قرار میدهد. اکثریت این نسل جدی میخواهند سیاست آمریکا را از خدمت کردن مطلق به منافع رژیم اسرائیل دور نگه دارند و جلوی جنایات را در غزه بگیرند.
جرادات تصریح کرد: این دانشجویان در ابتدای جنبش خود مطالبات سادهای را مطرح کردند، به طور مثال، از دانشگاه کلمبیا خواستند تمام تحقیقاتی را که برخی از دانشجویان به نفع وزارت جنگ رژیم اسرائیل انجام میدهند و در زمینه هواپیماهای بدون سرنشین و توسعه برخی موشکها است متوقف کند. آنها میخواستند دانشگاهشان از شرکتهایی که با ارتش اشغالگر سر و کار دارند فاصله بگیرد، اما رئیس دانشگاه با وجود اینکه اصالتا عرب است، به پلیس مجوز ورود به حریم دانشگاه را داد و از ارتش آمریکا خواست به دانشگاهها حملهور شود.
محمد جرادات، تحلیلگر فلسطینیوی افزود: ۴۰ دانشگاه آمریکایی درگیر چیزی شبیه انقلاب و جنبش هستند. این امر نمیتواند سیاست آمریکا را تغییر دهد، مگر اینکه وارد حوزه قضایی شود و دستگاه قضایی آمریکا نسبت به این خیزش دانشجویی جانبدارانه وارد عمل شود و یا اینکه تبدیل به یک جریان سیاسی انتخاباتی شود که وضعیت سیاسی انتخاباتی را علیه حزب دموکرات و حزب جمهوریخواه تغییر دهد.
نویسنده فلسطینی در پاسخ به میزان اثرگذاری جنبشهایی از این دست بر سیاستهای آمریکا گفت: بله این جنبشها میتواند تاثیرگذار باشند. اما کسانی که دنیا را فقط با عینک اسرائیل میبینند، خواه بایدن و یا ترامپ و احزابشان، این افراد قطعا به این نسل جدید اهمیت نمیدهند و بایدن دانشجویان دانشگاه خود را اینگونه خطاب قرار میدهد که شما متوجه نیستید و این مربوط به مرحله ناپختگی سیاسی است. بنابراین یک انفصال و جدایی ذهنی و شکاف بزرگ در این نسل وجود دارد؛ نسل پیر در آمریکا و این نسل جوان. اما اگر این نسل جوان بتواند ابتکار عمل را در دست بگیرد و واقعیت را تحمیل کند، اوضاع میتواند تغییر کند، اما این امر نیازمند زمان، افزایش تحرکات و تحولات بسیاری است که چه بسا فراتر از جنبش سیاسی دانشجویی میرود.
انتهای پیام
منبع: خبرگزاری ایسنا