۱۲۷ میلیون انسان قربانی ۱۲ نسلکشی متمدنها!
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۰۸۶۸۰۷
به بهانه پذیرش مسئولیت کشتارهای جمعی در «نامیبیا» و «رواندا» از سوی آلمان و فرانسه مهمترین نسلکشیهای کشورهای اروپایی و آمریکا را مرور کردهایم.
به گزارش مشرق، این یک لطیفه تلخ، اما واقعی است؛ کشورهایی که امروز مدعی حفاظت از حقوق بشر هستند، بزرگترین پروندههای نسلکشی تاریخ بشری را در کارنامه خود دارند و خیلی وقتها به روی مبارک هم نمیآورند! پروندهها عموماً قدیمی هم نیستند؛ یعنی زمانی تشکیل شدهاند که غربیها از سرزمینهای خودشان، با عنوانهای پرطمطراقی مانند «مهد آزادی»، «مهد دموکراسی» و .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
طی چند هفته اخیر و بعد از سالها اعتراض و تعقیب قضایی، سرانجام دو کشور آلمان و فرانسه، مسئولیت خود را در نسلکشیهایی که در آفریقا مرتکب شده بودند، پذیرفتند؛ آلمانیها قبول کردند که در نامیبیا، هزاران مرد، زن و کودک را از بین بردهاند. فرانسویها نیز، پذیرفتهاند که در جریان نسلکشی رواندا، با حمایت از قاتلان، نقشی مستقیم در کشتار صدها هزار انسان ایفا کردهاند.
بیشتر بخوانید: اعتراف به نسل کُشی در روآندا و نامیبیا با چه هدفی انجام میشود؟طبق بند دوم بیانیه سازمان ملل متحد، در سال ۱۹۴۸م، درباره «جلوگیری و مجازات جرم نسلکشی»، «هرگونه اقدام به نابودی کل یک گروه نژادی، ملی، مذهبی، مانند کشتار جمعی یک گروه خاص، ایجاد لطمات روانی و جسمانی بر یک گروه ویژه، ضربه زدن تعمدی به افراد یک گروه خاص، تحمیل معیارهایی برای جلوگیری از تولد فرزندان آنها یا جابهجایی اجباری فرزندان این گروهها، طرحریزی برای آسیب رساندن به گروهی خاص و... همه از مصداقهای بارز نسلکشی هستند.» هرچند این تعریف جامع نیست، اما اگر آن را به عنوان یک تعریف قابل قبول بینالمللی بپذیریم، آنوقت غربیها در این تعریف چه جایگاه بالایی پیدا خواهند کرد!
به بهانه اعترافات اخیر فرانسه و آلمان به ایفای نقش در نسلکشیهای نامیبیا و رواندا، ۱۲ نمونه از این وحشیگریها را که طی چهار سده اخیر روی دادهاست، با هم مرور میکنیم؛ هر چند که اینها فقط مشهورترین موارد هستند و به هیچ وجه، حتی بخش کوچکی از حجم بزرگ جنایات غربیها علیه جامعه بشری را شامل نمیشوند؛ یک حساب سرانگشتی، تنها در همین ۱۲ نسلکشی، خبر از قربانی شدن بیش از ۱۲۷ میلیون انسان میدهد.
آمریکا؛ کشتار ۶۰ میلیونی سرخپوستها
نسلکشی توسط سفیدپوستان آمریکایی، یک رویداد شناخته شده جهانی است که حتی در سینمای غرب هم، بازخوردی گسترده دارد. طبق گزارش روژه گارودی در کتاب «تاریخ یک ارتداد»، آمریکاییهای سفیدپوست، بین سالهای ۱۷۰۰ تا ۱۹۰۰ میلادی به شکلی هدفمند، بیش از ۶۰ میلیون سرخپوست بومی آمریکا را برای تصاحب زمینهای آنها از بین بردند. آمریکاییها در بخش مربوط به نسلکشی سیاهپوستان نیز، فعال بودهاند؛ آنها رقم سنگین ۴۰ میلیون سیاهپوست را طی ۳۰۰ سال، به عنوان آمار مقتولانشان یدک میکشند.
کانادا؛ ذبح کودکان به بهانه گسترش تمدن
طی چند روز اخیر، کشف بقایای جسد ۲۱۵ کودک در بریتیش کلمبیای کانادا، آن هم در یک مؤسسه آموزشی که برای تربیت کودکان بومی تأسیس شدهبود، دنیا را تکان داد. طی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، سفیدپوستان کانادایی به بهانه متمدنکردن کودکان سرخپوستان بومی، آنها را از والدینشان جدا کردند و در چنین مؤسسههایی نگه داشتند؛ ارقام بسیار وحشتناک هستند؛ برآورد آمار اطفال نگونبختی که سر از چنین مراکزی درآوردند، به میلیونها نفر میرسد؛ هر چند که منابع دولتی کانادا از رقم ۱۵۰ هزار نفر صحبت میکنند.
بلژیک؛ فقط ۱۵ میلیون قربانی!
بلژیک در بین دولتهای استعماری اروپا، خیلی حائز اهمیت نبود، اما این کمبود به آن معنا نیست که از قافله نسلکشی عقب مانده باشد. لئوپلد دوم، پادشاه این کشور، طبق کنفرانس برلین، در سال ۱۸۸۴م، منطقه کنگو در آفریقا را به عنوان مستعمره به دست آورد. هموطنان هرکول پوآرو، وقتی به کنگو رسیدند، برای واداشتن سیاهپوستان به کار، دست و پا قطع میکردند و گردن میزدند؛ این کار، به زعم بلژیکیها، برای رام کردن بومیهای آفریقایی لازم و ضروری بود؛ آمارها از کشته شدن ۱۵ میلیون انسان در این نسلکشی خبر میدهد.
آلمان؛ کشتار در صحرای کالاهاری
آلمانیها اواخر قرن نوزدهم به جرگه کشورهای استعمارگر پیوستند و کامرون در آفریقا را به دست آوردند؛ نسلکشی در کامرون و کشتار مردم این کشور، یکی از تلخترین فجایع انسانی در تاریخ قاره سیاه است. آلمانیها در سال ۱۹۰۴ توانستند بخشهایی از نامیبیا را با عنوان «آفریقای جنوب غربی آلمان» بهدست آورند؛ همینجا بود که به جان بومیها افتادند و به زور، آنها را به صحرای مهیب کالاهاری راندند؛ در جریان این جابهجایی اجباری و خشونتآمیز، ۶۵ هزار بومی جان خود را از دست دادند.
فرانسه؛ ساطوری شدن به نام آزادی!
فرانسه کارنامه سیاهی در نسلکشی دارد و در این مجموعه، به دو مورد آن اشاره کردهایم. فرانسویها سالها کشور رواندا را به عنوان مستعمره در اختیار داشتند و بعد از ترک این کشور، با حمایت معنوی و تسلیحاتی از قوم هوتو، زمینه قتلعام گسترده اقلیت توتسی را فراهم کردند. در جریان این نسلکشی که در سال ۱۹۹۴م و با هدف حذف قومیت توتسی اتفاق افتاد، ۸۰۰ هزار نفر، عموماً با استفاده از ساطور، کشته شدند. دولت رواندا این آمار را بیشتر میداند و معتقد است بیش از یک میلیون نفر در جریان این نسلکشی نابود شدهاند.
هلند؛ زهر چشم گرفتن با نسلکشی
هلند یکی از نخستین کشورهایی بود که در مسیر استعمار قدم گذاشت. هلندیها در جنوب غربی آسیا، مناطقی را به دست آوردند که بخشهای مهمی از اندونزی امروزی نیز، جزوی از آنها بود. در سال ۱۷۴۰م، در جریان نسلکشی هلندیها در اندونزی، فقط در شهر جاکارتا، ۲۰ هزار مرد، زن و کودک قتلعام شدند. ۲۰۷ سال بعد و درست دو سال بعد از اعلام استقلال اندونزی در ۱۹۴۵م، هلندیها که حاضر به ترک اندونزی نبودند، برای زهر چشم گرفتن، ۳۴۱ نفر ساکن روستای «راواگدی» را قتل عام کردند.
انگلیس؛ جنایت در استرالیا
انگلیسیها پس از به اصطلاح کشف استرالیا، مهاجرت به آن را محدود کردند تا زمینهای بیشتری در اختیار داشتهباشند. در سال ۱۷۸۸م، جمعیت بومیان استرالیایی حدود ۷۵۰ هزار نفر بود که در اراضی اجدادی خود روزگار میگذراندند. اما سیاست انگلیس مبنی بر یکدستکردن استرالیا، باعث شد تا سال ۱۹۱۱، طی ۱۲۳ سال، جمعیت بومیان استرالیایی به ۳۰ هزار نفر کاهش یابد و همین تعداد اندک نیز، در اردوگاهها و زیرنظر انگلیسیها زندگی میکردند و از هر نوع امکانات اولیه برای حیات بیبهره بودند.
ایتالیا؛ نسل کشی در صحرای بزرگ
ایتالیا، پس از یکپارچه شدن در اواخر قرن نوزدهم، نشان داد که همچون دیگر کشورهای اروپایی خوی استعمارگری دارد؛ ایتالیاییها به حبشه و لیبی در آفریقا حمله کردند. در لیبی این تهاجم با مقاومت جدی مردم به رهبری عمر مختار روبهرو شد. ارتش ایتالیا به فرماندهی ژنرال گراتزیانی و در راستای محو جمعیت هوادار عمر مختار، ۵۷۰ هزار لیبیایی را در اردوگاههای مستقر در اطراف طرابلس زندانی کرد. گرسنگی، بیماری و آزار هدفمندی که ایتالیاییها نسبت به مردم لیبی اعمال میکردند، به مرگ بیش از ۳۰۰ هزار نفر انجامید.
فرانسه؛ موشهای آزمایشگاهی اتمی
استعمار الجزایر توسط فرانسویها، در قرن نوزدهم اتفاق افتاد، آنها تا همین اواخر، جمجمه مبارزان الجزایری را به عنوان یادگاری در موزه نگه میداشتند! فرانسویها با شنیعترین و فجیعترین شکل ممکن، ۴۴۵ هزار نفر از مردم این کشور را به صورت هدفمند کشتند تا مانع از گسترش انقلاب شوند؛ اما این کار فایدهای نداشت. بعدها فرانسه رقم کشتار را تا حدود ۷۰ هزار نفر پذیرفت. استعمارگران از مردم این کشور در آزمایش سلاحهای میکروبی و شیمیایی هم استفاده کردند؛ ۳۸ هزار الجزایری، قربانی این آزمایشها شدند.
انگلیس؛ ۸ میلیون قربانی در ایران
در جریان سالهای ابتدایی جنگ جهانی اول، بین سالهای ۱۲۹۳ تا ۱۲۹۶ش، بیش از هشت میلیون ایرانی، قربانی سیاستهای منطقهای انگلیس شدند. بریتانیا با محدود کردن ورود غلات به ایران، به دنبال خالی کردن کشور از فضایی بود که رقبایش مانند آلمان، به دنبال استفاده از آن بودند. انگلیسیها حتی مانع از جابهجایی غلات میان شهرهای مختلف ایران میشدند. با این روش وحشیانه، جمعیت ایران در سال ۱۲۹۸ش، نسبت به چهار سال قبل از آن، به نصف کاهش یافت و از ۱۶ به هشت میلیون نفر رسید.
اسپانیا؛ آدمکشی بدون مرز!
اسپانیاییها دقیقاً از زمان ورود به قاره آمریکا، نسلکشی را آغاز کردند؛ این نسلکشی به دو بهانه انجام میشد؛ تصرف زمینها و استفاده از نیروی کار ارزان بومی. گزارشهای لئونارد، کشیشی که همراه اسپانیاییها، در سال ۱۶۰۲م به دومینیکن رفتهبود، تکاندهندهاست؛ تنها ظرف سه دهه، جمعیت یکی از قبایل بومی دومینیکن که اکثریت ساکنان این جزایر را شامل میشد، از ۳۰۰ هزار نفر، به سه هزار نفر رسید و در نهایت منقرض شد. اسپانیاییها در دیگر نقاط آمریکای لاتین نیز، چنین رویکردی داشتند.
پرتغال؛ نسل کشی در آمازون
گزارشهای مربوط به نسلکشی پرتغالیها در برزیل که طی چند قرن به عنوان مستعمره، مورد چپاول آنها قرار میگرفت، مختلف، اما ناشناختهاست. شاید ندانید که پرتغالیها برای عقب راندن بومیان، دست به کشتارهای وسیع و بردهگیریهای وحشیانه میزدند. آنگونه که جمعیت بومیان این منطقه که روزگاری از چند میلیون نفر تجاوز میکرد، در سال ۱۹۹۷م، ۳۰ هزار نفر گزارش شد. بخش مهمی از این بومیان، از دست پرتغالیها گریختند و به جنگلهای تاریک آمازون پناه بردند؛ این بومیان بعدها دوباره کشف شدند!
منبع: روزنامه خراسانمنبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا فلسطین آلمان حقوق بشر انسان نامیبیا نسل کشی قرن نوزدهم فرانسوی ها هزار نفر یک گروه سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۰۸۶۸۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آمریکا قربانی اسرائیل میشود؟
۲۱۰ روز از جنگ در غزه میگذرد و این روزها نظرات مختلفی درباره احتمال حمله زمینی نیروهای نظامی رژیم صهیونیستی به رفح یا لبنان مطرح میشود. در این خصوص به نظر میرسد سرنوشت بنیامین نتانیاهو به رفح گره خورده است، زیرا اگر دست به ماجراجویی بزند، برخلاف اراده مقامات آمریکایی و اروپایی عمل کرده است، زیرا آنها حمله به رفح را به دلیل اینکه چالش جدی منطقهای بشمار میآید، خط قرمز میدانند.
لازم به یادآور است که رفح با مصر هم مرز است و چنانچه رژیم صهیونیستی به این منطقه حمله نظامی زمینی انجام دهد، صدها هزار نفر به سمت مرز مصر کوچ خواهند کرد و این شرایط برای مصر مناسب نیست. به همین دلیل احتمال دارد که مصر از دایره همکاری اروپا و آمریکا خارج شود و مسیر دیگری را در پیش بگیرد و در نتیجه فضای منطقه بحرانیتر خواهد شد.
چنین مسائلی در خصوص حمله زمینی به رفح سبب شده است که برای پیشگیری از این اقدام هشدارهایی از سوی کاخ سفید برای بنیامین نتانیاهو ارسال شود. اما اگر این اتفاق بیفتد، اختلاف نظرها بین آمریکا و کابینه نتانیاهو تشدید خواهد شد.
در این بین البته بحث و احتمال حمله ارتش رژیم صهیونیستی به لبنان نیز مطرح است. با توجه به این شرایط و اینکه نتانیاهو تلاش میکند، برای رهایی از باتلاق غزه بحران را به کشورهای دیگر منطقه منتقل کند. اما آمریکاییها تلاش میکنند که بحران را هرچه زودتر تحت کنترل در آورند، زیرا این روزها آنها در آستانه انتخابات قرار گرفته و شرایط مناسبی ندارند؛ ۳۰ ایالت آمریکا درگیر جنبش دانشجویی است و نیروهای فدرال و ایالتی بشدت در حال کنترل اوضاع هستند. در واقع چنانچه شرایط از کنترل خارج شود، اساسا آمریکا قربانی اسرائیل خواهد شد.
بنابراین به نظر میرسد آمریکاییها به دنبال این هستند که وضعیت غزه را کنترل کنند و مانع از این شوند که اسرائیل به منطقه دیگری حمله کند. در راستای این تلاشها اخیرا نیز وزیر خارجه فرانسه به لبنان سفر کرده بود. با این حال به نظر میرسد اسرائیل در شرایطی قرار ندارد که بتواند به لبنان حمله کند. اما احتمال حمله نظامی زمینی به رفح از سوی رژیم صهیونیستی وجود دارد.
به این ترتیب لازم به یادآوری است که آمریکا و اروپا در آستانه یک تحول سیاسی اجتماعی قرار دارند. آنها هزینه پشتیبانی از رژیم صهیونیستی را پرداخت میکنند و جنبش دانشجویی اخیر که آمریکا و برخی کشورهای اروپایی را فرا گرفته است به نوعی حکم بیداری وجدان بشریت را دارد که حاکمان آمریکا تلاش میکردند، آن را نادیده بگیرند.