بازخوانی پروندۀ قتل دکتر سامی به بهانۀ ادعای داوری دربارۀ احمدینژاد
تاریخ انتشار: ۱۳ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۱۱۹۲۲۰
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- مشاور پیشین محمود احمدینژاد به او هشدار داده «اگر به بازتولید رفتارهای منافقین و فرقۀ رجوی در انتخابات ادامه دهد، پرونده قتل و ترور مرحوم دکتر کاظم سامی در آذر 1367 را بازخوانی خواهم کرد.»
هر چند این اولین بار نیست که عبدالرضا داوری رییس و مراد پیشین خود را متهم میکند اما این فقره سنگینترین اتهامی است که میتواند وارد سازد و بعید نیست بر سر این یکی کار به شکایت بینجامد اگرچه کلمات را به گونهای چیده تا بتواند بگوید به صورت مستقیم اتهام وارد نکرده و تنها گفته «پرونده را بازخوانی میکند».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اتهامات مالی و اخلاقی هم نیاز به اثبات دارد چه رسد به این که ادعایی دربارۀ پروندۀ قتل یک چهرۀ مشهور به میان آید.
نکتۀ قابل توجه تر اما این است که چنین ادعایی قبل تر تنها از زبان رسانه های برانداز مطرح شده بود و در داخل هم جدی گرفته نشد اما این که عبدالرضا داوری پیش بکشد قضیه را متفاوت میسازد.
البته بلافاصله این پرسش قابل طرح است که پرونده را به تازگی خوانده و به نکاتی در آن دست یافته یا هنگامی که در تشکیلات احمدینژاد فعال بود؟
جدای اینها به این بهانه میتوان از دکتر کاظم سامی کرمانی گفت اگرچه تا سی و سومین سالگرد قتل او (اول آذر) چند ماه مانده است.
جایگاه سیاسی دکتر کاظم سامی را می توان در «اولین» های او پس از پیروزی انقلاب اسلامی دریافت: اولین وزیر بهداری بعد از انقلاب، کاندیدای اولین انتخابات ریاست جمهوری و نمایندۀ مردم تهران در اولین دورل مجلس شورای اسلامی.
دومین سالگرد دکتر علی شریعتی؛ از راست: دکتر ناصر میناچی (وزیر ارشاد ملی)، آیتالله خامنهای (عضو شورای انقلاب)، دکتر کاظم سامی (وزیر بهداری)، احمد صدر حاج سید جوادی (وزیر دادگستری) و شیخ جعفر شجونی (واعظ)
هر چند در نگاه کلی ذیل عنوان نیروهای ملی مذهبی تعریف میشد اما نه عضو نهضت آزادی بود نه جبهۀ ملی و نه شورای فعالان ملی مذهبی بلکه تشکیلات خاص خود را داشت: جنبش انقلابی مردم ایران با سرواژۀ «جاما» و البته بعد از انقلاب، واژۀ مسلمان هم به آن اضافه شد: جنبش انقلابی مردم مسلمان ایران.
سامی یک سوسیالیست مسلمان بود و دغدغۀ عدالت و آزادی را تؤامان پی می گرفت و در 23 تیر 1358 در جایگاه وزیر بهداری دولت موقت، طرح «طب ملی» را در اجتماع مدیران بهداریهای سراسر کشور که در شهر مشهد برگزار شده بود اعلام کرد.
به موجب این طرح، هزینه پزشک، دارو و درمان همه ایرانیان را دولت تأمین و تأسیس بیمارستان غیردولتی غیرقانونی میشد. این طرح البته مراجعه داوطلبانه مردم به مطب خصوصی پزشکان را در ساعات غیراداری منع نمیکرد.
چنین طرحی البته مستلزم تصویب در شورای انقلاب به عنوان جانشین قوۀ مقننه یا قبل از آن تصویب در دولت و پس از آن ارایه به شورای انقلاب بود. دکتر سامی اما می خواست ایده ای را که به عنوان یک آرمان از دیرباز مد نظر داشت به اجرا گذارد در حالی که اولویت دولت موقت نبود.
برخی هم با هدف انتخابات ریاست جمهوری ارزیابی کردند چندان که چند ماه بعد ابوالحسن بنی صدر در مسند وزارت اقتصاد با 30 هرار تومان سپرده 300 هزار تومان وام داد (در حالی که قیمت آپارتمان در بهترین نقطۀ تهران هر متر مربع 4500 تومان بود و با 500 هزار تومان می شد در سال 1358 در خیابان گاندی تهران خانه خرید).
اختلاف دکتر سامی و مهندس بازرگان پس از آن بالا گرفت و قبل از استعفای دولت موقت، کناره گرفت و استعفانامه را هم تقدیم امام خمینی کرد.
دکتر سامی در انتخابات ریاست جمهوری در 5 بهمن 1358 نامزد بود و آرای اندکی نصیب اوشد. در حالی که تصور می شد بخشی از هواداران مجاهدین خلق پس از حذف مسعود رجوی به او رأی دهند اما این پندار نادرست و ناشی از تلقی نزدیکی جاما با مجاهدین بود در حالی که دکتر سامی مرزبندی های آشکاری با آنان داشت و در انتخابات برای جلب آرای آنان نکوشید و تنها همان شعار طب ملی را پیش کشید. در ان زمان اما دغدغۀ غالب مردم این نبود و بنی صدرعملا مجالی برای دیگران باق نگذاشته نبود.
دکتر سامی مردی بسیار سلیم النفس اما فاقد کاریزمای یک لیدر سیاسی بود و به همین خاطر در مجلس هم تحتالشعاع چهره هایی چون مهندس بازرگان قرار گرفت و پس از آن نیز عملا به حاشیه رانده شد و تمام تمرکز خود را بر خدمات پزشکی خود قرار داد بی آن که در طلب نان و نام باشد و از این رو قتل او در مطب، بسیار تراژیک و تکاندهنده بود.
روابط سامی با آیت الله منتظری از دوران زندان رزیم شاه برقرار بود و گفته میشد در میان منتقدین دهۀ 60 قائم مقام وقت رهبری بیش از همه به او اعتماد داشت.
در حالی که در رسانه های رسمی از به کار گیری لفظ «شهید» برای او خودداری می شد آیتالله منتظری دکتر سامی را «شهید» خواند و چون کرمانی بود و قائم مقام وقت رهبری در پیام خود چنین توصیف کرده بود در روزنامۀ اطلاعات هم انعکاس گسترده ای یافت.
جمعیت حاضر در مراسم ترحیم دکتر سامی در مسجد حجت ابن الحسن علیه السلام نیز پس از اتمام برنامه در خیابان سهروردی با شعارهایی قتل را سیاسی توصیف کردند.
این در حالی بود که وزیر وقت کشور – حجت الاسلام علی اکبر محتشمی پور- سیاسی بودن قتل را رد کرد و از فردی به نام «محمود جلیلیان» به عنوان قاتل نام برد که چند روز بعد از ارتکاب قتل به اهواز رفته و خود را در حمام برلیان حلق آویز کرده است.
این که چرا فردی باید پی از قتل به اهواز برود و چگونه می توان با دوش حمام خود را دار زد البته توضیح داده نشد اما پس از آن مراسم عملا آیین دیگری برای سامی برگزار نشد و روابط آقای محتشمی پور با آیتالله منتظری هم رو به تیرگی گذاشت.
خبرگزاری جمهوری اسلامی روز 25 آذر 1367 به تقل از علیاکبر محتشمیپور وزیر کشور خبر داد: نام قاتل دکتر سامی، محمود جلیلیان – کارمند اخراجی شیر و خورشید سابق – است که از دکتر سامی در دوران تصدی هلال احمر کینه داشته و پس از قتل در حمام «برلیان» اهواز خودکشی کرده و مرده است.
چنان که اشاره شد دکتر سامی از زندانیان پیش از انقلاب بوده و به همین خاطر هاشمی رفسنجانی با او آشنا بود و در خاطرات خود نوشته است:
«در جلسه علنی قبل از دستور، مرگ دکتر سامی را تسلیت گفتم. در مطبش توسط شخص ناشناسی با چاقو ترور شده و پس از انتقال به بیمارستان و کارگر واقع نشدن معالجات فوت کرده است. رسانههای خارجی با شیطنت به گونهای صحبت میکنند که نظام را متهم به قتل او کنند. آیتالله منتظری هم پیام مفصلی به پدرش دادهاند.»
اشارۀ او به نطقی است که در آن گفت: «قتل ناجوانمردانه آقای دکتر سامی را به خانوادهشان تسلیت عرض میکنم. آقای دکتر سامی از نمایندگان دوره اول مجلس و وزیر بهداری جمهوری اسلامی پس از انقلاب بودند. از نیروهای انتظامی و اطلاعات و امنیت بهطور جدی میخواهیم که این قتل مشکوک را حتماً پی گیری کنند که کشف بشود، چون در این جریان سرنخ یک شیطنتی به چشم میخورد.»
در خاطرات روز ۱۱ آذر 1367 هم می نویسد: «آقای محتشمی تلفنی اطلاع داد قاتل دکتر سامی را دستگیر کردهاند و مجدداً اطلاع داد شناخته شده ولی فراری است و دستگیر نشده است.»
به این ترتیب روشن می شود که دو هفته پیش از مصاحبه محتشمیپور، رد پای قاتل سامی را کشف کرده بودند. نکتۀ مهم اما این است که در خاطرات هاشمی رفسنجانی در سه ماه بعد و در 27 اسفند در صحت ادعای خودکشی قاتل دکتر سامی تشکیک می شود:
«آقای موسوی اردبیلی – رییس دیوان عالی کشور یا عالی ترین مقام قضایی وقت - گزارش داد در پزشکی قانونی در صحت ادعای خودکشی قاتل دکتر سامی تردید به وجود آمده و احتمال اینکه باندی بوده و او را کشتهاند و کشتهاش را حلقآویز کرده باشند وجود دارد. قرار شد پی گیری شود تا حقیقت مکشوف گردد.»
با این نگاه است که برخی ریشۀ قتل های خودسر در سال 1377 را در 10 سال قبل جست و جو می کنند و قتل داریوش فروهر و همسرش را که درست در دهمین سالگرد قتل سامی رخ داد بی ربط نمی دانند.
فروهر هم مانند سامی منتقد و فعال سیاسی با گرایش های ملی و با سابقۀ زندان در رژیم شاه بود. اگر سامی یک سازمان کوچک به نام جاما را اداره می کرد فروهر هم با حزب ملت ایران شناخته می شد. هر دو هم وزیر دولت موقت بازرگان و هر دو نیز نامزد ریاست جمهوری اول شدند و هر دو هم با دشنه و ضربات کارد به فجیع ترین شکل ممکن یکی در مطب و دیگری در خانه به قتل رسیدند. با این تحلیل قتل سامی پیامی بود برای آقای منتظری و ملی ها و قتل فروهر پیامی برای آقای خاتمی و اصلاح طلبان.
ناقض این تحلیل اما این است که مگر محتشمی پور هم حزبی آقای خاتمی و عضو مجمع روحانیون مبارز نبود؟ چرا متوجه این سناریو نشد و فرضیه خودکشی در حمام برلیان اهواز را تأیید کرد؟
در پاسخ به این ابهام گفته می شود چون در آن زمان نیروهای خودسر در دستگاه اطلاعاتی گزارش درست به وزیر کشور ندادند و 10 سال بعد تسلیم این گزارش ها نشدند.
با فرض صحت این مدعاها اما این داستان چه ربطی به محمود احمدی نژاد دارد که در آن زمان چهره ای ناشناخته بوده است.
تفاوت دیگر قتل دکتر سامی با داریوش فروهر این است که در اولی همسر سامی را حبس کردند و نکشتند و در دومی همسر فروهر هم کشته شد و البته این قیاس در حالی معنی دارد که قتل سامی را با انگیزه های انتقام جویانۀ شخصی ندانیم.
دکتر نظامالدین قهاری از دوستان نزدیک دکتر کاظم سامی در سال ۷۸ به نشریه «پیام هاجر» گفته بود:
«قاتل، همسر سامی را در اتاق دیگری حبس میکند اما او پس از یک ساعت با شکستن شیشه اتاق خود را رها میکند و شوهرش را که غرق در خون بوده، به بیمارستان میرساند. خانه دکتر سامی در طبقه بالای مطب بود وهمسرش با شنیدن فریادهای او به اتاق مطب میرود و با سر شکافته شده دکتر مواجه میشود.»
جزییات قتل پزشکی که همۀ عمر خود را وقف خدمت به بیماران ساخته بود نیز واقعا تراژیک و تکان دهنده است:
«نخستین ضربه هنگامی به سر او وارد شد که روی دسته کاغذهای نسخه خم شده بود و احتمالاً مشغول نوشتن نام و مشخصات و نوع بیماری قاتل بوده است. قاتل پشت صندلی می رود، از پشت گردن او را محکم می گیرد، چهار ضربه که به سر او وارد می کند به هر دو نیمۀ جمجمه و مغز اصابت می کند و جراحات شدیدی وارد می سازد. دکتر برای دفاع دست خود را بالای سر می برد و بهاینترتیب دست او هم زخمی شده بود و پیش از آن که از پای درآید با تمام وجود فریاد می زند و همسرش میشنود.»
در همان مصاحبه دکتر قهاری می گوید: «قاتل هیچ سابقه آشنایی قبلی با دکتر نداشته است. آن موقع گفتند به دلیل اینکه دکتر سامی، اوایل انقلاب قاتل را از جمعیت هلال احمر پاکسازی کرده، او هم انتقام گرفته است اما این پاکسازی مربوط به دکتر سامی نبود. ایشان ریاست عالیه را داشت و پاک سازی را گروه دیگری انجام میداد. این شخص اتفاقا دوباره به کار دعوت میشود و توسط مدیریتهای بعدی باز هم پاکسازی میشود. پس شخصی نبوده چون دیگران بیشتر و به طور مستقیم در پاک سازی او دست داشتند.»
با توجه به این که حجت الاسلام محتشمیپور وزیر کشور هنگام قتل در آذر 67 در بیمارستان بستری و به شدت درگیر کروناست و حتی دیشب شایعۀ درگذشت او هم منتشر شد طبعا دربارۀ ادعای داوری و پروندۀ دکتر سامی نمی توان سراغ او رفت و پیش از این هم اطلاعات بیشتری ارایه نداده اما اکبر اعلمی نمایندۀ پیشین مجلس که در آن زمان معاون مدیر کل امور انتظامی وزارت کشور بوده چه بسا اطلاعاتی داشته باشد خاصه این که یک بار گفته بود 6 شبهه در پرونده دیده است.
جدای ادعاهای آقای داوری اگر به این پرسشها هم پاسخ داده شود خوب است که چرا قاتل بعد از ۹ سال به فکر انتقام افتاده بود و چگونه دوش حمام آن هیکل درشت را تحمل کرد؟
برخی رسانهها البته قضیه را چنان سیاسی تحلیل کردند که گفتند دکتر سامی رییس جمهوری مورد نظر آقای منتظری در دوران رهبری آیندۀ خود بوده است. ادعایی که نظامالدین قهاری درهمان مصاحبه مردود دانسته و گفته بود:
« درست نیست. چون صرفاً پزشک مورد اعتماد قائممقام وقت رهبری بود و تنها در زمینههای پزشکی مورد مشورت قرار میگرفت و تنها ارتباطی عاطفی بین ایشان و آقای منتظری برقرار بود».
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: آیت الله منتظری دکتر کاظم سامی قاتل دکتر سامی ریاست جمهوری دکتر سامی دکتر سامی وزیر بهداری محتشمی پور احمدی نژاد دولت موقت رسانه ها پاک سازی پس از آن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۱۱۹۲۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا این «دوازدهوجهی» باستانشناسان را حیرتزده کرده است؟ (+عکس)
شاید صدها یا هزاران سال بعد، کسانی که آثاری از تمدن ما را پیدا میکنند، ندانند که آن اشیاء برای ما واقعا چه کاربردی داشتهاند. خود ما هم در نسبت با برخی از آثار باستانی همین وضع را داریم. یکی از رازآمیزترین اشیاء باستانشناسی که تا کنون کشف شدهاند، «دوازدهوجهیهای رومی» هستند.
به گزارش فرادید، ما تقریباً هیچ چیز در مورد این اشیاء مرموز نمیدانیم؛ در واقع آنقدر اطلاعات باستانشناسان و مورخان دربارۀ این اشیاء کم است که تا کنون نظریههای کاملا مختلفی در مورد معنی و عملکرد آنها شکل گرفته است.
یکی از قویترین سرنخهایی که در مورد این اشیاء در اختیار داریم، نقشهای است که محل کشف دهها مورد از آنها را نشان میدهد؛ این نقشه به ما میگوید که آنها در بخشی از امپراتوری روم محبوبیت خاصی داشتند: شمال فرانسه، انگلستان و آلمان امروزی.
دربارۀ دوازدهوجهی رومی چه میدانیم؟دوازدهوجهیهای رومی اجسامی توخالی و 12 ضلعی هستند که هر ضلع آن به نوبۀ خودش حالت یک پنج ضلعی را دارد و تقریباً همیشه حاوی یک سوراخ است. لبههای بیرونی این اشیاء اغلب دارای برجستگیهای گرد هستند.
بیشتر این اشیاء از برنز ساخته شدهاند، اما برخی نیز از جنس سنگ هستند و سوراخ یا دستگیره ندارند. قطر آنها از حدود 1.5 تا 4.5 اینچ (4 تا 11 سانتی متر) متغیر است و اندازه سوراخها نیز متفاوت است، از 0.2 تا 1.5 اینچ (6 تا 40 میلی متر).
اشیایی از این نوع قبلا ناشناخته بودند تا اینکه اولین مورد در سال 1739 در هرتفوردشایر پیدا شد. در مجموع، حداقل 116 مورد از این اشیاء پیدا شدهاند که بیشتر آنها در حوضه راین، در سوئیس کنونی، شرق فرانسه و جنوب آلمان یافت شدهاند. برخی از آنها در میان گنجینههای سکه یافت شدند که نشان میدهد صاحبانشان آنها را ارزشمند میدانستند. قدمت بیشتر آنها را میتوان قرن دوم و سوم پس از میلاد دانست.
اسباببازی، ابزار، تقویم . . .؟هیچ اشارهای به دوازده وجهی در متون مربوط به زمان رومیان باقی نمانده است و بنابراین هر نظریهای در مورد عملکرد آنها صرفا بر اساس حدس و گمان است. تا کنون چندین فرضیه مختلف دربارۀ کارکرد این اشیاء ارائه شده است:
1. نوع خاصی از تاس که در یک بازی مثل نرد به کار میرفته است.
2. یک شیء جادویی، احتمالاً از مذهب سلتیک.
3. یک اسباب بازی برای کودکان.
4. وزنهای برای تورهای ماهیگیری
5. سر عصای روسای قبیله یا افراد مهم.
6. نوعی ساز موسیقی
7. ابزاری برای تخمین فواصل و بررسی زمین، به ویژه برای اهداف نظامی.
8. دستگاهی برای تشخیص سکههای تقلبی.
9. تقویمی برای تعیین اعتدال بهار و پاییز ویا تاریخ بهینه کاشت گندم.
10. یک جا شمعی. (بقایای موم در یکی دو مورد از اشیاء بازیابی شده یافت شده است.)
11. یک اتصالدهنده برای تیرهای فلزی یا چوبی.
12. ابزار بافندگی مخصوص دستکش. (این توضیح میدهد که چرا هیچ دوازده وجهی در مناطق گرمتر امپراتوری یافت نشد.)
13. وسیلهای برای تعیین قطر لولههای آب.
14. پایهای برای علامتهای عقاب. (هر لژیون رومی یک پرنده نمادین را بر روی یک میله در میدان نبرد حمل میکرد.)
15. نوعی ابزار طالعبینی (بر روی یک دوازده وجهی که در سال 1982 در ژنو یافت شد، نام لاتین 12 علامت زودیاک نوشته شده بود.)
اما همانطور که گفته شد، هیچ یک از این نظریات تایید نشدهاند و بنابراین هنوز راز دوازدهوجهی رومی حل نشده باقی مانده است.
کانال عصر ایران در تلگرام