دورهمی و خندوانه پدیده سلبریتیسم را سرعت میبخشند/ مقابله با عوارض منفی نیازی به حذف سلبریتیها ندارد
تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۲۰۴۹۹۸
برنامههای تلویزیونی واقعگرا و واقعنمایی مثل "دورهمی" و "خندوانه" که سلبریتیها را جلوی دوربین میآورند و خارج از حیطه تخصصیشان با آنها گفتوگو میکنند، به پدیده سلبریتیسم تسریع میبخشند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سلبریتیها در فضای رسانه محور کنونی نقشی کلیدی دارند و تغییر در کنشهای اجتماعی، سبک زندگی، پوشش و اولویتهای فکری و فرهنگی جامعه، تابعی از رفتارهای این گروه است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برای بحث در این خصوص و روشنتر شدن زمینههای اجتماعی و فرهنگی شکلگیری پدیده سلبریتیسم و حضور سلبریتیها در عرصههای عمومی پرسشهای خودمان را با دکتر احمد اولیائی، پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی و استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع)، به بحث گذاشتیم که متن کامل آن را در زیر میخوانید:
تسنیم: دوگانه سلبریتی و سلبریتیسم در ذهنیت عمومی جامعه تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند و به سختی میتوان مرزهای نظری روشنی میان این دو قائل شد، نگاه شما به این پدیده چگونه است و آیا میتوان هر چهره مشهوری را در دایره سلبریتیسم جای داد؟
سؤال بسیار خوبی است، تفاوت میان سلبریتی و سلبریتیسم حتماً باید لحاظ شود. معمولاً در کارهای تئوریکی که اندیشمندان حوزههای علوم اجتماعی و فرهنگشناس انجام دادهاند، با پدیده سلبریتیسم مواجهه منفی کردهاند گویی ذات پدیده سلبریتیسم واجد سویههای منفی ذاتی است در حالی که اینگونه نیست و ما میتوانیم سلبریتیهایی داشته باشیم که کاملاً مثبت عمل کنند و اساساً نفس مشهور بودن آنها هیچگونه خللی به جامعه وارد نمیکند.
ما در میان مقامات مذهبی، معنوی و سیاسی خودمان افرادی را داریم که مشهورند و شاید تعداد زیادی در جهان آنها را بشناسند اما هنوز وارد حوزه دلالی سلبریتیسم نشدهاند، سلبریتیهای داخلی در گستره درون مرزی هم داریم؛ یعنی کسانی هستند که فقط مردم کشور ما آنها را میشناسند، برخی از سلبریتیها نظیر بازیکنان فوتبال در سطوح بالا هم هستند، که کل جهان آنها را میشناسند، مثل رونالدو. آنجا دیگر سلبریتیسم، جهانی میشود؛ میخواهم بگویم که این دوگانه سلبریتی و سلبریتیسم را باید لحاظ کنیم تا یک قضاوت یکسان نسبت به همه افراد مشهور و سلبریتیها نداشته باشیم.
- پدیده سلبریتیسم با مباحث متعددی از جمله گروههای مرجع، سبک زندگی، الگوسازی و الگوگیری اجتماعی ارتباط تنگاتنگی دارد، از این منظر تفاوتی میان فرهنگ شهرت در دوره مدرن و پیشامدرن به چشم میخورد؟
نقش سلبریتیها در مشارکت مردم، انسجام اجتماعی، تغییر سبک زندگی و ... مسائلی است که پس از آغاز پدیده سلبریتیسم شروع میشود. ما در دنیای پیشامدرن هم مفهوم شهرت را داشتهایم. اساسا فرهنگ شهرت، یک فرهنگ نوپا و مبتنی بر جهان مدرن نیست، بلکه در گذشته هم وجود داشته. با این شاخصههایی که عرض کردم، شاید ارسطو و افلاطون هم سلبریتیهای زمان خودشان بودهاند اگرچه در عصر سنت شهرتها متفاوت بود، یعنی گاهی شهرت اعطایی بود. مثلاً شاهزادگان یا خاندان سلطنتی دارای شهرت بودند و دقیقا همین سلبریتی که ما میگوییم، بودند.گاهی اوقات هم این شهرتها اکتسابی بود؛ یعنی فرد تلاش میکرد و مثلاً نجار یا ورزشکار مشهوری میشد. آنها هم نوعی از شهرت اکتسابی داشتند. گاهی هم شهرتها انتسابی بودند؛ یعنی مردم آنها را مشهور خطاب میکردند، مثل جادوگران و ساحران. اینها انواع شهرتی بود که در فضای پیشامدرن وجود داشت. در دنیای مدرن که بحث سلبریتیسم پیش میآید، فرهنگ شهرت متفاوت میشود و بین سبلریتیهای مدرن و افراد مشهور پیشامدرن تفاوتهای عمدهای وجود دارد.
- شاخصههای کلی سلبریتیسم در دنیای مدرن از منظر شما چیست؟
در وهله نخست واسطهگری فرهنگی؛ در سلبریتیسم ما با واسطهگری فرهنگی مواجهیم. پس اولین مشخصه و بارزترین مؤلفه سلبریتیسم این است که سلبریتیها با یک واسطه فرهنگی به این شهرت میرسند نه اینکه لزوما اعطایی و اکتسابی یا انتسابی باشد، بلکه مثلاً حاصل بازنماییهای رسانهای است. شما مشاهده میکنید که از سال 2001 به بعد برنامههای تلویزیونی واقعگرا و واقعنما سلبریتیها را جلوی دوربین آوردند و خارج از حیطه تخصصی با آنها گفتوگو کردند. ما موارد بسیار مشابه در ایران داریم؛ مثل برنامه دورهمی و خندوانه یا برنامههای شبکههای خانگی مثل برنامه همرفیق آقای شهاب حسینی که سلبریتیها را میآورند و با آنها گفتوگو میکنند. اینها برنامههای واقعنمایی هستند که وارد عرصههای خصوصی سلبریتیها میشوند و به پدیده سلبریتیسم تسریع میبخشند. پس واسطهگری فرهنگی و واسطه داشتن فرهنگی، اولین مشخصه و اولویت مؤلفه سلبریتیسم مدرن است. دومین مؤلفهای که به پدیده سلبریتیسم دامن میزند و این پدیده را تقویت میکند، بحث هوادار است. هوادار یا همان مخاطب، رکن دیگر سلبریتیسم است. ما دو نوع مخاطب داریم: گاهی مخاطب فعال و گاهی منفعل است. مخاطب منفعل آن است که در مقابل پیام رسانهای هیچ واکنشی نشان نمیدهد. به عبارت دیگر، پیام رسانهای کاملاً بر او اثر مستقیم و قدرتمند میگذارد.
در نظریههای رسانه، اثرات رسانه را تقسیمبندی کرده و میگویند یکی از اثرات رسانه، جنس اثر است که جنس قدرتمند و عمیق است. اینها عموماً روی مخاطب منفعل تأثیرگذار است، چه وارد نظریههایی مانند برجستهسازی و نظایر اینها شویم و چه نشویم، مخاطب اینجا خیلی در مقابل پیام رسانهای مقاومت نمیکند. سلبریتیها وقتی با این مخاطب مواجه میشوند، به سرعت میتوانند وارد مرحله تسخیر مخاطب شوند و پدیده سلبریتیسم را وسعت بیشتری ببخشند.
گاهی اوقات مخاطب و هوادار، مخاطب فعال است. به عبارت دیگر، نوعی مقاومت و نوعی تحلیل دارد، یعنی خودش را به مؤلف پیام تبدیل میکند و میرود در کنار فردی که پیام رسانهای را تولید میکند، قرار میگیرد و اجازه نمیدهد هر مدلی که تولیدکننده پیام دلش خواست، پیام را در مغز یا قلب یا تمام قوای ادراکی او بکارد. آنها در مقابل سلبریتیها، آدمهای توانمندیاند. به همین دلیل، میبینیم که عموماً نوجوانان و جوانانی که احساسات بر آنها غلبه میکند، بیشتر هوادار سلبریتیها هستند. ممکن است در بین خانمها به خاطر غلبه احساسات، هوادارهای سلبریتی بیشتر باشد، یا در نوجوانان و کسانی که تازه وارد دوره نوجوانی شدند، قدرت فعالیت مخاطب هنوز سامان پیدا نکرده است. مخاطب منفعل سلبریتی را بهتر دنبال میکند.
- به نظر میرسد که سرعت حیرت انگیز کسب شهرت در دنیای مدرن هم در قیاس با جوامع پیشامدرن به کلی تغییر کرده باشد، شما این طور فکر نمیکنید؟
بله دقیقا. اتفاقاً مشخصه مهم بعدی که میخواستم مطرح کنم همین مسئله سرعت شهرت بود که اشاره کردید. گاهی در جوامع پیشامدرن اتفاق میافتاد که فرد در 60 یا 70 سالگی به شهرت میرسید و کلمه «شهیر» را در مورد او به کار میبردند، اما امروزه کسانی را میبینید که در سنین حدود 20 سالگی با بازی در یک فیلم سینمایی یا تأسیس یک صفه مجازی، به سرعت تبدیل به سلبریتی میشوند و یا فردی را میبینید که با بازی در یک تیم ورزشی و پذیرش و شناخت قواعد صنعت فوتبال، در همان سنین جوانی تبدیل به سلبریتی میشود. فرد شهیری که در دنیای پیشامدرن سلبریتی میشد، دارای یک پختگی هم بود اما سلبریتیای که به این سرعت به درجه بالای شهرت میرسد، هنوز آن پختگی را ندارد. این پختگی میتواند در تحلیل مسائل یا در رشد فردی، ذهنی، شخصی و اجتماعی و یا حتی در سطوح کلان جامعه خودش را نشان بدهد.
وقتی سلبریتی دارای آن پختگی قبل از شهرت نباشد، در عرف عام میگویند ظرفیت آن شهرت را ندارد. و وقتی کسی ظرفیت آن شهرت را نداشته باشد، کنشمندیهایی از خودش نشان میدهد که نمیتوانیم خوب با آن ارتباط برقرار کنیم. در کنار اینها تنوع شهرت هم امر مهمی است. این اندازه تنوع شهرتی که در جهان مدرن به چشم میخورد، در دنیای پیشامدرن وجود نداشت. در آن زمان زمینه کسب شهرت به شدت محدود بود و نوعاً هم علما مشهور میشدند ولی الان فردی فقط تقلید صدا میکند و شما میبینید که بعد از مدتی سلبریتی شده است؛ یعنی در سلبریتی شدن تنوع زمینهای وجود دارد که این، خاصیت صنعت سلبریتیسم است. نکته آخر هم مسئله جابجایی شهرت است؛ یعنی فردی مثلا در زمینه بازیگری سلبریتی شده است، اما صحبتهایی در غیر از زمینه تخصص خودش دارد که تمام بحثها هم از همینجا شروع میشود؛ یعنی آغاز پدیده سلبریتیسم اینجاست، و اینجاست که سلبریتیسم خیلی خودش را نشان میدهد و نگرانکننده میشود.
- یکی از محورهای اساسی بحث در خصوص پدیده سلبریتیسم، توجه به زمینههای اجتماعی و فرهنگی حضور سلبریتیها در عرصههای عمومی است، به اعتقاد شما مهمترین عوامل مؤثر در کنشگری سلبریتیها چیست؟
به نظر من مهمترین عاملی که سبب میشود سلبریتیها در جامعه محلی از اعراب داشته باشند و فالو(follow) شده و دیده شوند، قدرت رسانه است، یعنی رسانه است که به سلبریتی کمک میکند تا شهرت پیدا کند. بحث دوم، بحث تغییرات سبک زندگی است. چیزی که ما الان در دنیای مدرن با آن مواجهیم، نوعی فردگرایی است. قبلا اوقات فراغت، مشخصات خاصی داشت، مثلاً در مهمانی دورهمی مردم دور هم جمع میشدند یا در پارکها افراد در کنار خانواده بودند، اما با آمدن گوشیهای موبایل هوشمند و اپلیکیشنهای ارتباطی موبایلی شما میبینید که فرد وارد خانه میشود، روی مبل دراز میکشد و با گوشی خودش اوقات فراغتش را آغاز میکند؛ مادر خانه همینطور، پدر خانه همینطور، جوان خانه هم همینطور است. در این فردگرایی کاملاً زمینه برای ظهور سلبریتی آماده است. توجه به این نکات است که میتواند ما را از آفتهای سلبریتیسم دور کند.
برای مقابله با عوارض منفی سلبریتیسم نیازی به حذف سلبریتیها نیست، همین که اوقات فراغت را اصلاح کنیم، خود به خود سلبریتیها کانال و مجالی برای بروز و ظهور ندارند. والتر بنیامین در این زمینه تعبیر جالبی دارد. او میگوید ما در عصر مدرن، با بازتولید مکانیکی اثر هنری مواجهیم. قبلا که وضعیت رسانهای به این شکل نبود، شما اگر میخواستید یک نقاشی اصیل از یک نقاش مشهور جهان ببینید، حتما باید به موزه پاریس میرفتید و آن نقاشی را با چشمانتان میدیدید، اما الان با یک تور مجازی میتوانید تابلو را ببینید. ممکن است شما در بدو امر بگویید چقدر خوب که انتشار این اثر هنری سریع شده و در دسترس همگان قرار گرفته است، اما والتر بنیامین میگوید درست است که دسترسی به اثر هنری زیاد شده است، اما دیگر آن اثر هنری فاقد هاله، روح، قداست و آن نورانیت هنریاش است. آن کپی هیچ وقت برابر با اصل نیست. بنیامین از تعبیر بازتولید مکانیکی اثر هنری استفاده میکند. چیزی که الان هم در جامعه با آن مواجه شدهایم، همین است. کالاییشدن باعث میشود که سبک زندگی سلبریتی برای من، خود به خود دارای ارزش شود، بدون اینکه من به آن هاله پیرامون سبک زندگی توجه کنم.
یادداشت| همه نگرانیم که خوب انتخاب نکنیممستند «جستجوگر» با موضوع مرگ مشکوک شریعتی رونمایی شدانتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: خندوانه دورهمی خندوانه دورهمی پدیده سلبریتیسم دنیای مدرن سلبریتی ها پیام رسانه ای سبک زندگی اثر هنری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۲۰۴۹۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا سلبریتیها جای کسی را در تئاتر تنگ کردهاند؟
حضور بازیگران سینما و تلویزیون، روی صحنه تئاتر، طی سالهای اخیر، با موجی از واکنشهای متفاوت مواجه بوده است. عدهای این حضور را غنیمت شمرده و آن را به نفع مصادیقی، چون جریان اقتصادی تئاتر نسبت دادند و در مقابل، برخی این حضور را ناامن دانسته و ساحت نمایش و صحنه را مبرا از آن رخدادهایی که مقابل دوربین سینما و تلویزیون میگذرد، میدانند.
خاک صحنه دامنگیر است
این تقابل طی سالیان اخیر، همواره به محلی در جهت مناقشه دو گروه تبدیل شده است، اما کفه قضاوت همواره به نفع موافقان این حضور، سنگینی کرده است علیالخصوص آنکه طی ماههای اخیر، اخباری مبنی بر حضور اینفلوئنسرها روی صحنه نمایش حسابی خبرساز شده بود. در چنین شرایطی استدلال موافقان حضور بازیگران سینما و تلویزیون در تئاتر این بود که در این زمینه، آیا حضور بازیگر حرفهای موجه است یا حضور اینفلوئنسرها؟
بسیاری از بازیگرانی که امروز به ستارههای دنیای سینما، شبکه نمایش خانگی و تلویزیون تبدیل شدهاند، از تئاتر شروع کردهاند و خاستگاه تئاتری دارنددر حال حاضر بازیگرانی، چون فرهاد آئیش، صابر ابر، بهرام افشاری، نادر فلاح، بهنام تشکر، کوروش سلیمانی، رامین ناصرنصیر، امیرحسین فتحی، نورا هاشمی، صدف اسپهبدی، محمد نادری نمایشهایی را به روی صحنه دارند؛ حضور بازیگران شناختهشده دیگر به پای ثابت تقویم سالیانه کشور تبدیل شده بهگونهای که در هر برهه زمانی در طول سال، بازیگران چهرهای را یافت میکنیم که نمایشهایی را به روی صحنه دارند.
لازم است به این نکته مهم اشاره کنیم که بسیاری از بازیگرانی که امروز به ستارههای دنیای سینما، شبکه نمایش خانگی و تلویزیون تبدیل شدهاند، از تئاتر شروع کردهاند و خاستگاه تئاتری دارند و اکنون که پس از مدتی، دوباره به صحنه تئاتر بازگشتهاند، نمیتوان این ایراد را بر آنها وارد دانست که چرا خود را به هنر نمایش سنجاق میکنند. خاک صحنه دامنگیر است و اگر باید انتقادی را به این دسته از بازیگران وارد دانست، باید عنوان کرد که چرا در طول این مدت، در عرصه نمایش کمکاری داشتهاند.
فارغ از این اتفاق، اگر بازیگری، خاستگاه تئاتری نداشته باشد و حالا به هر دلیلی درصدد تجربهاندوزی در این عرصه است، چرا باید جلوی این حضور را گرفت؟ نخست آنکه تمرینات منحصر تئاتر سبب کسب مهارتهای نوین و متفاوتی در آن بازیگر میشود که در ادامه مسیر بازیگری او تاثیرات مثبتی به همراه خواهد داشت.
چندین نمایش وجود دارند که از هیچ بازیگر چهرهای استفاده نکرده و بنابراین فضا برای کسانی که منحصرا فعالیت خود را در تئاتر دنبال میکنند به راحتی فراهم استثانیا سبب رونق اقتصادی تئاتر میشود که در تمام این سالها بهعنوان پاشنه آشیل نمایش مطرح بوده و ناملایمات بسیاری را در این هنر اصیل رقم زده است. ثالثا، هر نمایشی، نویسنده، کارگردان و تهیهکننده دارد. با توجه به حساسیتهای بالایی که در این زمینه وجود دارد و البته وسواسی که به ویژه در نگاه کارگردان موجود است، نمیتوان اینگونه اندیشید که یک بازیگر با هر قابلیتی که داشت، میتواند به روی صحنه رفته و اساسا شایستگی چنین حضوری را ندارد چرا که تمام این موارد، از فیلتر کارگردان و دیگر صاحبان نمایش عبور کرده و چیزی به دلخواه بازیگر رقم نمیخورد.
فارغ از تمامی این موارد، هماکنون چندین نمایش وجود دارند که از هیچ بازیگر چهرهای استفاده نکرده و بنابراین فضا برای کسانی که منحصرا فعالیت خود را در تئاتر دنبال میکنند به راحتی فراهم است و اینکه برخی عنوان میکنند حضور سلبریتیها، محدود شدن فضای کاری هنرمندان عرصه تئاتر را تشدید میکند، منطق درستی نداشته و نمیتوان بر آن تکیه کرد.
«حضور سلبریتیها در عرصه تئاتر تاکنون منتج به اتفاقهای خوبی شده که مهمترین آن، فروش بالای آن آثار بوده که اقتصاد این هنر را در طول سال با افزایش قابلتوجهی همراه کرده و سبب میشود تا سانسهای برخی از این نمایشها تا روزهای متوالی رزرو شده و سالنها پر شوند»
هنر تئاتر در کشور، نسبت به سینما و شبکه نمایش خانگی، از برخی محدودیتهای بعضا تاریخی رنج میبرد. در طول این سالها تلاشهای بسیاری صورت گرفته تا بسیاری از این محدودیتها مرتفع شود. رویکردی که قطعا با استقبال دوستداران و دلسوزان این هنر همراه است بنابراین نباید با ایراداتی از این دست، زمینه فعالیت در این عرصه را محدود کرد و مخاطب را نسبت به این هنر، دلسرد کرد. حداقل امروز که هنر نمایش، تلالویی ویژه در حیات پساکرونایی خود دارد، باید با همبستگی و دلسوزی، زمینه اعتلای بیشتر هنر تئاتر در کشور را رقم زد و موانع پیشرو را عقلانی و حسابشده مرتفع کرد.
منبع: ایرنا
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی