کشف روشی موثر برای درمان یک سرطان مغزی نادر در کودکان
تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۲۱۳۴۶۲
به گزارش مدیکال اکسپرس، مدولوبلاستوما یک سرطان مغزی نادر، اما ویرانگر در کودکان است. این سرطان میتواند از طریق مایع نخاع گسترش یافته و در جای دیگری در مغز یا ستون فقرات رسوب کند. پرتودرمانی به کل مغز و ستون فقرات و به دنبال آن یک دز تابشی اضافی به پشت مغز از این گسترش جلوگیری کرده و استاندارد مراقبت بوده است، با این حال اشعهای که برای درمان چنین تومورهایی استفاده میشود، باعث آسیب به مغز شده و عملکرد شناختی را تحت تاثیر قرار میدهد، به ویژه در بیماران جوان که مغز آنها در حال رشد است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یک مطالعه ملی به سرپرستی دانشکده پزشکی دانشگاه واشنگتن در بیمارستان تحقیقات کودکان سنت لوئیس و سنت جود نشان میدهد که کودکان مبتلا به مدولوبلاستوما با خطر متوسط میتوانند «تقویت» اشعه با حجم کمتری را در پایان دریافت کنند. یک دوره شش هفتهای با پرتودرمانی، کنترل بیماری را در افرادی که در منطقه وسیعتری اشعه دریافت میکنند، حفظ میکند، اما محققان دریافتند دز درمانهای پرتویی پیشگیرانه که به کل مغز و ستون فقرات در طی شش هفته داده میشود، بدون کاهش بقا و پایداری نمیتواند، کاهش یابد. به علاوه محققان نشان دادند که سرطان در بیماران با توجه به بیولوژی تومورها، به درمان پاسخ متفاوتی میدهند و زمینه را برای آزمایشهای بالینی آینده درمورد درمانهای هدفمندتر فراهم میکنند.
در کودکان مبتلا به مدولوبلاستومای متوسط خطر بقای پنج ساله از ۷۵ تا ۹۰ درصد است. در مقابل در کودکان مبتلا به آنچه «مدولوبلاستومای پرخطر» نامیده میشود، پنج سال بقا از ۵۰ ٪ تا ۷۵ ٪ است. عوامل دیگر از جمله سن کودک و میزان گسترش تومور به تعیین گروه خطر کمک میکند. برای این مطالعه محققان بر روی بیماران مبتلا به مدولوبلاستوما با خطر متوسط تمرکز کردند.
جف ام. میچالسکی استاد برجسته دانشگاه واشنگتن در این باره گفت: مدولوبلاستوما یک بیماری ویرانگر است. این یک تومور بدخیم مغزی که در مخچه ایجاد میشود، قسمت تحتانی عقب مغز که برای هماهنگی حرکت، گفتار و تعادل مهم است. درمان پرتویی برای این تومور نیز میتواند چالش برانگیز باشد به ویژه در کودکان کوچکتر که مغز آنها فعال است، در این شرایط تعادل بین درمان موثر تومور بدون آسیب رساندن به توانایی حرکت، تفکر و یادگیری کودکان وجود دارد.
کودکانی که به طور متوسط در معرض خطر مدولوبلاستوما قرار دارند، معمولا تحت عمل جراحی قرار میگیرند که این امر تا حد امکان تومور را از بین میبرد. آنها همچنین شیمی درمانی و پرتودرمانی را برای جلوگیری از گسترش تومور به سایر قسمتهای مغز و ستون فقرات از طریق مایع مغزی- نخاعی دریافت میکنند.
میچالسکی گفت: میخواستیم بررسی کنیم که آیا میتوانیم با اطمینان میزان تابش پرتو در این بیماران را کاهش دهیم یا خیر. این امر بخشهای طبیعی مغز را کم کرده و عوارض جانبی را برای کودکان مبتلا به این نوع سرطان مغز کاهش میدهد و در عین حال درمان موثر را حفظ میکند.
او افزود: دریافتیم کاهش دز تابش دریافتی طی دوره شش هفتهای درمانی بر روی بقا تاثیر منفی میگذارد و نیز دریافتیم که میتوانیم با خیال راحت اندازه حجم مغز را که در پایان اشعه بیشتری دریافت میکند، کاهش دهیم. امیدواریم چنین اقداماتی بتواند به کاهش عوارض جانبی این روش درمانی به ویژه در بیماران جوان کمک کند.
با همکاری بیمارستانهای کودکان در سراسر آمریکا و در سطح بینالمللی، محققان ۴۶۴ بیمار تحت مدولوبلاستوما با خطر متوسط را بین سنین ۳ تا ۲۱ سال، ارزیابی کردند. بیماران مسن همه دز استاندارد دریافت کردند، زیرا رشد مغزی آنها در برابر اشعه آسیب پذیر نیست، علاوه بر این در پایان شش هفته درمان به همه بیماران به طور تصادفی دو اندازه متفاوت «تقویت» پرتویی اختصاص داده شد.
بیمارانی که حجم تقویت کمتری دریافت کردند، تا ۸۲.۵ ٪، شانس زنده ماندن تا پنج سال را داشته و بیماری آنها بدتر نشد. این درحالی است که در کودکان کوچکتر، دز کمتر تابش در طی شش هفته منجر به میزان بقای مشابهی نشد. از کسانی که دز استاندارد تابش مغز نخاعی را دریافت کردند؛ حدود ۸۳ ٪، پنج سال زنده مانده و شاهد عود بیماری نبودند. این اختلاف در بقا از نظر آماری معنادار بود.
میچالسکی گفت: ما در بیماران جوان که دز کمتری از پرتودرمانی مغز نخاعی دریافت کردند، میزان بالاتری از عود و گسترش تومور را مشاهده کردیم. به طور کلی کاهش دوز تابش در کودکان مبتلا به مدولوبلاستوما ایمن نیست حتی اگر بدانیم که دز پایین ممکن است عملکرد شناختی آنها را کاهش دهد، بنابراین ما در حال انجام مطالعات تنها با این بیماران خاص هستیم تا ببینیم آیا میتوانیم با اطمینان دز تابش را برای آنها کاهش دهیم یا خیر. نتایج حاصل از این مطالعه نقش مهمی در طراحی نسل بعدی آزمایشهای بالینی برای کودکان مبتلا به مدولوبلاستوما خواهد داشت.
منبع: اکوفارس
کلیدواژه: دریافت کردند ستون فقرات پنج سال شش هفته
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۲۱۳۴۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«مه مغزی» عارضه جدید کرونا
به گزارش قدس خراسان، سرفههای خشک، تنگی نفس، تب، کاهش اکسیژن خون و گاهی مرگ، سناریو تلخی بود که در دسامبر ۲۰۱۹ در ووهان چین برای جهان نوشته شد و همه را درگیر کرد؛ اما این همه ماجرا نبود و با پایان همهگیری این بیماری مرگبار، حالا در میان روزمرگیهایمان شاهد تنگی نفس و سرفههای خشک روح و روانمان هستیم که بیصدا در گوشهای از زندگی خزیدهاند، گاه مضطرب و دستپاچه، گاه افسرده و زمانی گیج و منگ روی پاهایی لرزان، جسم خسته و بیجانشان را جابهجا میکنند و حتی در خواب هم آرام و قرار ندارند و با کابوسهای شبانه درگیرند. عواقبی که بیشتر از همه گریبانگیر کادر درمان خط مقدم مبارزه با کرونا شد.
تأثیرات روحی- روانی کرونا بر کادر درمان پررنگتر از بقیه بود
یک عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در این باره به خبرنگار ما میگوید: اگرچه استرس شغلی در همه مشاغل وجود دارد؛ اما در حرفههایی که با سلامتی انسانها مرتبط هستند، این موضوع اهمیت و فراوانی بیشتری پیدا میکند. هرچند کادر درمان، نقش مهمی در حفظ و بهبود سطح کیفی مراقبتهای بالینی و سلامت جامعه ایفا میکند؛ اما این قشر از جامعه به اقتضای وظایف شغلی و شرایط خاص محیط کار در مواجهه با تهدیدهایی هستند که میتواند با اعمال فشارهای شدید روانی، سلامت آنها را در ابعاد مختلف جسمانی، روانی و اجتماعی به مخاطره انداخته و موجب تضعیف عملکرد کاری آنان شود.
۶۰درصد کادر درمان در برخی از جوامع، از فرسودگی شغلی رنج میبرند
دکتر زنیره سلیمی اضافه میکند: شیفتهای کاری فشرده و زیاد، مشاهده رنج و مرگ بیماران، استرس ناشی از بیماری، تصمیمگیریهای بالینی دشوار، مسئولیتهای حرفهای و مراقبت از بیماران از جمله شایعترین عوامل استرسزایی هستند که پرسنل، روزانه در محیطهای بیمارستانی و درمانی با آن روبهرو میشوند و گاهی سلامت روان آنها را به مخاطره میاندازد و گاهی عملکردشان را تحت تأثیر قرار میدهد.
وی با بیان اینکه به دلیل استرس مزمن در این افراد، ریسک بالای بروز اضطراب و فرسودگی شغلی نیز برای آنها در درازمدت محتمل است، عنوان میکند: بر اساس مطالعات صورت گرفته، مشخص شده حدود ۶۰درصد کادر درمان در برخی جوامع از فرسودگی شغلی رنج میبرند.
این روانپزشک یادآور میشود: چنین حوادث تروماتیکی، میتوانند احساس امنیت افراد را کاهش دهند، واقعیت مرگ را به آنها یادآوری کنند و عوارض مضری بر سلامت روان افراد داشته باشند.
سلیمی متذکر میشود: علائم و اثرات روانشناختی منفی این همهگیری از جمله اختلال استرس پس از سانحه، اضطراب، افسردگی، ترس، استرس و مشکلات خواب، فرسودگی شغلی و تغییر عملکرد روزانه در کادر درمان بسیار شایع بود. همچنین برخی ویژگیهای اختصاصی کووید۱۹ مانند همراهی آن با بیماری شدید و مرگ و میر، قدرت سرایت بالا و اینکه بسیاری از مبتلایان بدون علامت هستند، زمینهساز افزایش اضطراب سلامتی در افراد بود.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد با بیان اینکه کادر درمان به ویژه جزو گروههای آسیبپذیر در این دوران بیسابقه بودند، میگوید: این افراد به دلیل افزایش احتمال تماس با ویروس در محیط بالینی، در خطر بالاتری برای ابتلا به عفونت بوده و ترس زیادی از انتقال آن به اعضای خانواده و عزیزانشان داشتند. سایر عوامل استرسزا شامل اضطراب سلامتی، طولانی شدن زمان قرنطینه، ناامیدی، نگرانی، درماندگی، خستگی، کمبود لوازم محافظتی، اطلاعات ناکافی و آگاهی محدود از این ویروس، شایعات مختلف در سطح جامعه، ابهام و غیرقابل پیشبینی بودن شرایط، مسائل مالی، باورهای منفی درباره واکسیناسیون و انگ ناقل بودن منجر به کاهش سلامت روان و افت کیفیت زندگی کاری کادر درمان شد.
سلیمی خاطرنشان میکند: در کل میتوان گفت نگرانی از ابتلا به بیماری و مرگ یا انتقال بیماری به خانواده، فشار کاری زیاد، شیفتهای متناوب و ساعت کاری زیاد، نگرانی از کمبود وسایل محافظتی، فشار فیزیکی ناشی از تجهیزاتی مانند ماسک، شیلد و گان، محدود شدن استقلال و دستورالعملهایی که موجب افزایش کار و نبود فراغت و مرخصی برای آنها میشد، نگرانی از ناتوانی در انجام درست کارها، مواجهه با خشم و پرخاشگری بیماران و خانوادههایشان، مواجهه با مرگ بیماران و سوگواری خانوادهها، تنش و نگرانی در مورد مدیریت امور خانواده، مواجهه با انگ بیماری و طرد شدن به خاطر کار در محیط پرخطر، همه و همه موجب فشار مضاعف روانی بر کادر درمان شد تا جایی که هنوز هم با گذشت چند سال از همهگیری کرونا برخی افراد درگیر مشکلات روحی ناشی از آن هستند. به خصوص افرادی که سوگوار شدند و عزیزانشان را از دست دادند؛ چراکه اغلب در آن شرایط امکان برگزاری مراسم عزاداری به صورت کامل وجود نداشت و این افراد سوگ حل نشده دارند و برخی همچنان به ما مراجعه میکنند و تحت درمان هستند.موضوع سوگ پایان نیافته و تبعات آن در کادر درمان خیلی پررنگتر بود.
بروز اختلال شناختی در ۴۵ درصد افرادی که کرونا را تجربه کردند
وی متذکر میشود: اختلالات شناختی ناشی از کرونا یکی از تبعات این بیماری بود. ویروس کرونا میتواند تأثیرات مخربی روی مغز انسان داشته باشد به طوری که سبب مشکلات حافظه، تمرکز، نقص توجه و سایرعملکردهای شناختی مغز میشود. این مشکلات شناختی حتی در افرادی که بیماری خفیف کووید را تجربه کردند نیز دیده میشود.
سلیمی ادامه میدهد: در ۴۰ تا ۴۵ درصد افرادی که مبتلا به کرونا شدند، اختلال شناختی بروز کرده و ۲۷ درصد افرادی که دچار این بیماری شدند، عملکرد حافظه و توان مغزیشان به وضوح دچار افت شده است. این اختلال در برخی بیماران بهبود یافته شدید بوده به طوری که پس از مدتها هم که دوباره مورد بررسی قرار گرفتند، تغییر چندانی در عملکرد شناختی آنها رخ نداده بود.
این استاد دانشگاه تشریح میکند: اختلالات شناختی طیف وسیعی دارد و از یک مشکل کوچک در حافظه و تمرکز و نقص توجه تا بیماریهای سنگین و جدی مانند آلزایمررا در بر میگیرد. در واقع افرادی که به کووید مبتلا میشدند به خصوص افراد جوان، وقتی پیش ما میآمدند، اظهار میکردند حافظهشان مثل قبل نیست و نمیتوانند تمرکز کافی در انجام کارها داشته باشند.
بروز اختلال خواب در ۷۰ درصد افراد
این روانپزشک اضافه میکند: بیماری کرونا عملکرد اجرایی مغز را تحت تأثیر قرار داده؛ یعنی علاوه بر تأثیر مستقیمی که ویروس بر سلولهای مغز گذاشت، اختلال خوابی که ایجاد میکرد موجب تشدید اختلال شناختی میشد تا ۷۰ درصد بیماران کووید به ویژه در کادر درمان دچار اختلال خواب شدند و با علائم بیخوابی، پرخوابی، خوابآلودگیهای روزانه، کابوسهای شبانه و خوابهای منقطع به ما مراجعه میکنند.
سلیمی تشریح میکند: کووید در مناطق مهمی از مغز سبب تسریع پیری سلولهای مغزی میشود و احتمال خطر ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی و عصبی مانند آلزایمر، پارکینسون و سایر بیماریهای شناختی را افزایش میدهد. ما به وضوح دیدیم سالمندان و افرادی که بیماری زمینهای داشتند، دچار اختلالات شناختی جدی و مزمن شدند، به خصوص علائم آلزایمر تشدید شد.
وی میگوید: دربیماران آلزایمر مراجعهکننده، پس ازهمهگیری کووید، عواملی همچون قرنطینه کرونا و کاهش روابط اجتماعی و رفت و آمدهای حضوری، سبب تشدید علائم شناختی شده بود. در افرادی که بر اثر کرونا بستری میشدند، مشکلات شناختی خیلی واضحتر از بقیه بود.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در ادامه به یکی دیگر از تبعات کرونا اشاره و اظهار میکند: کرونای طولانی علائمی شبیه سندرم مزمن دارد و بسیاری از افرادی که کووید را از سر گذراندند، به سندرم خستگی بعد ویروس مبتلا شدند که شامل مجموعهای از علائم است؛ علائم و نشانه هایی که پس از بهبود بیماری کرونا در افراد بروز کرد و آنها را برای هفتهها، ماهها و حتی سالها درگیر خستگی و دردهای مزمن، احساس مهمغزی، تنگی نفس و اختلال در حافظه و توجه و افسردگی کرد. بروز این نشانهها در خانمها، افرادی که سن بیشتر یا بیماری زمینهای داشتند، بیشتر بود و با استراحت هم برطرف نمیشد البته خیلیها با گذشت زمان به تدریج بهبود یافتند.
بروز مهمغزی در ۳۰ درصد افرادی که به کووید ۱۹ دچار شدهاند
سلیمی عنوان میکند: حدود ۳۰ درصد افرادی که به کووید۱۹ دچار شدهاند، یک وضعیت روانشناختی طولانی با عنوان مهمغزی را گزارش کردهاند؛ این اختلال شامل علائم کاهش و ضعف حافظه و مشکل در تمرکز است و توضیحی که بیماران در مراجعه به ما داشتند این بود که انگار وضوح ذهنیمان کم شده، فعالیتهای روزانه را فراموش میکنیم، در انتخاب کلمات مشکل داریم و وقتی میخواهیم صحبت کنیم، در به یاد آوردن کلمات مشکل داریم. احساس سردرگمی و کند پیش رفتن کارهایی که پیش از این به راحتی و در زمان کمتری انجام میشد، آشفتگی افکار، کاهش انرژی، بیحسی عاطفی و تغییرات خلق و خو از دیگر نشانههای مهمغزی است. در واقع مهمغزی روی حافظه، تمرکز و عملکرد روزانه فرد اثر میگذارد و متأسفانه در برخی افراد هنوز پس از گذشت یکی دو سال از تمام شدن همهگیری کرونا همچنان علائم با شدت و ضعف گزارش میشود، به ویژه در کادر درمان چون استرسهای روزانهشان بیشتر است.
وی ادامه میدهد: ما در گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد چندین مطالعه درخصوص اثرات کرونا بر بروز یا تشدید اختلالات روانی و شناختی داشتیم و نتایجی که بدست آمد، خیلی شبیه نتایج مطالعات بینالمللی بود. در پژوهشی که داشتیم متوجه شدیم کادر درمانی که در خط مقدم مبارزه با کرونا کار میکردند بیشتر در معرض اضطراب کرونا، اضطراب سلامتی، افت کیفیت زندگی، افسردگی و استرس مزمن قرار داشتند. همچنین کادر درمانی که ساعات بیشتر و شیفتهای متوالیتری در بخشهای کرونا کار کردند، نسبت به افرادی که در بخشهای کمخطرتر فعالیت داشتند، مشکلات روانشناختی بیشتری را تجربه کردند. در تمام پرسشنامهها و مصاحبههایی که در این پژوهش انجام دادیم، فرسودگی شغلی کادر درمان نسبت به سایر پرسنل غیر درمان، بسیار بیشتر بود.
خبرنگار: مـعصومـــه مؤمنیــان