Web Analytics Made Easy - Statcounter

متن این نامه به شرح زیر است:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

«با یأس بیعت نمی‌کنیم»

حضرات حجج اسلام و آقایان:

سیدمحمد خاتمی

علی‌اکبر ناطق نوری

سیدهادی خامنه‌ای

سیدحسن خمینی

محمد هاشمی رفسنجانی

علی لاریجانی

محمدرضا عارف

بهزاد نبوی

مسعود پزشکیان

من باب النَّصِیحَةُ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِینَ وَ اللُّزُومُ لِجَمَاعَتِهِمْ

با سلام و ادای تحیات وافره؛

همانگونه که مستحضرید، فضای انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران از جهات گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی بین‌المللی واجد ویژگی‌های منحصربه‌فرد و حساسی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بدون تردید این انتخابات به دلایل متعدد از دیگر نمونه‌های مشابه طی چهار دهه عمر جمهوری اسلامی، مهم‌تر و قابل تامل‌تر است. با توجه به شرایط بین‌المللی، منطقه‌ای و داخلی، الزامی برای روی کار آمدن دولتی عقلانی و معتدل جهت مدیریت کشور با رویکرد به حکمرانی اقتصادی، تعامل با دنیا و در نهایت بهبود وضع اقتصادی و معیشتی مردم ایران به وجود آمده است.

در این مسیر گروهی از انحصارطلبان با توسل به برخی بهانه‌های واهی سعی دارند تا از نمد وضعیت خاص کشور برای خود کلاهی بدوزند. به همین دلیل است که عوامل و عناصر جریان تمامیت‌خواه سعی در دلسرد کردن و ناامید ساختن مردم از حضور در عرصه انتخابات دارند. چه این‌که اینان تلاش می‌کنند تا نتیجه این رقابت را پیش از شروع آن مشخص کنند؛ و هم از این‌روست که تخم یأس و ناامیدی را در همسویی با براندازان رادیکال در جامعه می‌کارند.

در چنین وانفسایی و با مشاهده این قبیل صحنه‌گردانی‌ها، ما امضاء کنندگان این نامه برآن شدیم تا با تکیه بر «بذر هویت»مان که همانا «امید» است، به مبارزه با موج ناامیدی، انجماد سیاسی- اجتماعی و یأس فراگیر عمومی برخیزیم. در این مسیر نیز زاد و توشه‌ای جز تکیه بر آرمان‌های اصیلی چون استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی، اهداف امام راحل (ره)، خون مطهر شهدا، تاکیدات و منویات رهبر معظم انقلاب و حمایت‌های پدرانه بزرگان انقلاب نداریم. تمام همت ما برآن است از تمامیت «جمهوری اسلامی» که امروز به‌واسطه عملکرد برخی جمهوریت آن در حال تضعیف است، دفاع کنیم. چرا که تضعیف جمهوریت همانا تضعیف اسلامیت نظام نیز محسوب می‌شود.

به‌این سبب و از باب ملاحظات جوانان به بزرگان، نکاتی را متذکر شویم:

• هدف اصلی امضاکنندگان این نامه پیش از رقابت با رقبای اصولگرا، مبارزه و مخالفت با «انسداد سیاسی» و «ترویج یأس» است. به این اعتبار حضور در میدان مبارزه‌ای نفس‌گیر به انفعال، بی‌تفاوتی و مسخ‌شدگی اولی و ارجح تشخیص داده شده است. چه اینکه صیانت از صندوق‌های رأی به‌عنوان مهمترین دستاورد آزادی‌خواهان ایران عزیز، از انقلاب مشروطه تا انقلاب شکوهمند اسلامی به هر موضوع دیگری تفوق و برتری دارد.

• خوب می‌دانیم بخشی از جریانات سیاسی افراطی به چیزی کمتر از حذف اندیشه و کنش انتقادی و عقلایی رضایت نمی‌دهد و هر زمان که اراده کرده و توانسته، با برخوردهای قهری بسیاری از نخبگان سیاسی، اجتماعی، علمی و حتی دینی ما را منزوی و منکوب کرده و مردم و جامعه را محدود، مرعوب و دچار فقر اقتصادی و فکری کرده‌اند. اما هرگاه با اجماع و وحدت در میدان انتخابات حضور یافته و بدنه اجتماعی را اقناع و تشویق به مشارکت کرده‌ایم، خواست و رای مردم که تامین رفاه اقتصادی، آزادی و نشاط و... است، حاکم شده است. بنابراین یقینا انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ در زمره اندک فرصت‌های باقیمانده به‌منظور تقویت پایه‌های جمهوریت نظام تلقی می‌شود.

• به یاد داریم که در انتخابات ۱۳۷۶ نیز حضور مردم که منتج به خلق حماسه دوم خرداد شد و سبب شکوفایی و ثبات اقتصادی در کشور و متعاقبا رفاه اقتصادی، تقویت آزادی‌های فردی و اجتماعی مردم و تزریق نشاط و شادابی به جامعه شد.

• جریان اصلاحات تجربه تلخی از تشتت و چنددستگی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ که نتایج زیان‌بار آن را همگان ملاحظه کردند، در کارنامه دارد. بدین جهت از رهبران و بزرگان اصلاحات و اعتدال و عقلای ایران تقاضا داریم که از هم‌اکنون وارد میدان شده و با معرفی گزینه اجماعی خود، مردم ایران را قانع و تشویق به شرکت در انتخابات و حمایت از این کاندیدا کنند.

• ما امضاکنندگان این نامه که فضای خاکستری و غبارآلود سپهر سیاست ایران پیش از ۲۴ خرداد ۱۳۹۲، ناروایی‌های ۸۸ و رد صلاحیت ناباورانه مرحوم آیت‌الله هاشمی را درک کرده‌ایم، به تکرار تجربه‌های نابی چون دوم خرداد ۷۶، ۹۲ و ۹۶ که با تمسک به خرد جمعی و امید عمومی در سایه درایت عقلای قوم و در راس آن‌ها مرحوم آیت‌الله هاشمی، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی و حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر ناطق نوری به‌دست آمد، خوشبین و امیدواریم؛ حتی اگر در این مسیر تنها باشیم. بی‌شک انتظار نمی‌رود که بزرگان و استخوان خردکرده‌های میدان مبارزات سیاسی، جهت حرکت‌شان به همان سمت و سویی باشد که تمامیت‌خواهان در پی آن هستند.

• درست است که برخی از کاندیداهای اصلی که نمایندگی بخشی از جریان‌های سیاسی و اجتماعی کشور را به عهده داشته‌اند، از ورود به صحنه انتخابات بازمانده‌اند، که این امر موجب دلسردی و سرخوردگی بخشی از بدنه اجتماعی شده، اما با وجود کاندیدایی که اقتصاددانی متخصص و کارکشته، اصلاح‌طلبی توسعه‌طلب، تحول‌خواه، مترقی و ایران‌دوست است، جریان عقلایی کشور با نگاه به منافع ملی و به دور از نگاه‌های حزبی، همچنان کاندیدایی اصیل دارد.

• در پایان یادآور می‌شود که جریان اصلاحات و عقلانیت که در خرداد ۱۳۹۲ با اتحاد و اجماعی که حاصل تدبیر مرحوم آیت‌الله هاشمی و حجت‌الاسلام والمسلمین جناب خاتمی بود، توانست ایران عزیز را که از مسیر اصلی آبادانی، توسعه منحرف شده بود به ریل خود بازگرداند، نباید انحراف دیگری را در این مسیر تاب بیاورد. لذا از جنابتان استدعای عاجل داریم تا با حمایت از ظرفیت‌های محدود باقیمانده در آوردگاه نابرابر انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ و دعوت از همه کاندیداهای بازمانده از رقابت با اجماع، زمینه و زمانه را جهت خلق حماسه و شگفتی دیگری چون انتخابات‌های۱۳۷۶ و ۱۳۹۲ مهیا و فراهم سازید تا خدای ناکرده ریشه نهال دوباره جان گرفته اصلاحات، عقلانیت و توسعه ایران در این طوفان بلا خشک نشود. عدم تصمیم‌گیری و نپذیرفتن مسئولیت نقش‌آفرینی در این اجماع، منجر به خسران و پشیمانی در آینده نه چندان دور خواهد شد که راه بازگشتی برای آن متصور نیستیم. ایمان و اعتقاد داریم که اگر مرحوم آیت‌الله هاشمی در این برهه از تاریخ در قید حیات می‌بودند، قطعا تدبیری جز این نمی‌اندیشیدند.

                        درختی که اکنون گرفته‌است پای                                  به نیروی شخصی برآید زجای

                        وگر همچنان روزگاری هلی                                        به گردونش از بیخ برنگسلی

                        سر چشمه شاید گرفتن به بیل                                       چو پر شد نشاید گذشتن به پیل

جمعی از دغدغه‌مندان جمهوریت نظام اسلامی ایران

27215

کد خبر 1525351

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: دولت اصلاحات سید محمد خاتمی اصلاح طلبان انتخابات ۱۴۰۰ مرحوم آیت الله هاشمی جمهوری اسلامی ریاست جمهوری

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۲۳۱۴۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زندگی لاکچری قالیباف زیر ذره بین /رضاخان حزب اللهی‌ها، تکنوکرات می‌شود؟ /۵ پرده از زندگی سیاسی رئیس مجلس

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در گزارشی که سایت فراز منتشر کرده به مقاطع مختلف زندگی قالیباف پرداخته و نوشته است؛

محمدباقرقالیباف، سیاستمداری بدون تعلق سیاسی به یک خط فکری یا اجرایی است؛ عدم ثبات رویکردی او به یک جریان سیاسی یا حتی یک مانیفست سیاسی، تعیین هویت، باورها و خطوط قرمزش درعالم سیاست را مبهم کرده. واکاوی منش و رویکرد سیاسی-اجرایی او نشان می‌دهد، قالیباف بیش ازآنکه عُلقه‌ای به یک تفکر داشته باشد، در سودای این بوده که در بزنگاه‌ها، برخی افراد و طیف‌ها را به خود جلب کند. زمانی ژست جهادی وانقلابی گرفته و صندلی مدیرانش را به چهره‌های حزب اللهی و بسیجی سپرده و زمانی دیگر در قاب مدیری اجرایی تغییر مسیر داده و مدیرانی با رزومه اصلاح طلب و تکنوکرات را منصوب کرده است. عدم ماندگاری چهره‌های هر دو طیف در تیمش نشان می‌دهد، قالیباف نه درپی افزایش بهروه‌وری تیمش که در سودای استفاده ابزاری از نیروهای شاخص و موثر جریان‌های سیاسی باهدف جلب نظر و اعتماد سازی موقت طیف‌های هدفش بوده واعتقادی به آن رویکرد یا باورنداشته است.

چنانکه همیشه و به سهولت مدیران و یاران نزدیکش را قربانی یارگیری‌های جدید سیاسی می‌کند. شاید بیراهه نباشد که بگوییم او افراد و تفکرات را محلل اهداف و آرزوی‌های خود قرار می‌دهد و بی پروا سر آن‌ها گردش و چرخش می‌کند.

جمعی دیگر از منتقدانش نیز معتقدند که رویکرد و مشی سیاسی قالیباف نوستالژی‌فروشی است و با این روش تلاش دارد، نبض هیجانات جامعه را بگیرد و اسب شانسش را زین کند و به مطلوب خود برسد. باوجود گنگ بودن مرام و مسلک سیاسی قالیباف، اما آنچه عیان است اینکه چند صباحی است طی طریق او در عالم سیاست بیش از آنکه با اوج گیری همراه باشد رو به افول وسقوط است. به نظر می‌رسد که نگاه ابزاری قالیباف به سیاست و عدم پایبندی او به یک جریان فکری مشخص، او را به چهره‌ای غیرقابل اعتماد میان جریان‌های سیاسی و فردی طالب قدرت در عالم سیاست بدل کرده است.

اما «محمد باقر قالیباف کیست وچرا به جای اینکه به عنوان مدیری با سابقه و دارای بدنه اجتماعی مشخص و رویکردی قوام یافته در نظام جمهوری اسلامی صاحب نام و اعتبار شود، شیب سقوط و افول را در پیش گرفته؟» این پرسشی است که پاسخ آن را در این گزارش با بررسی رزومه سیاسی محمد باقر قالیباف در ۵ پرده بررسی کرده‌ایم.

محمد باقر قالیباف کیست؟

زاده طرقبه است و اول شهریورماه که برسد ۶۳ می‌شود. از ۲۱ سالگی در جمهوری اسلامی صاحب عنوان شد و در ۴۴ سالگی سودای ریاست جمهوری به سرش افتاد و وارد مسیر پر فراز و فرود سیاست شد؛ مسیری که این روزها روی سختش را به او نشان داده و هفته‌هاست با بزرگترین چالش حیات سیاسی‌اش دست به‌گریبان است و برای ابقا در کرسی ریاست مجلس بی وقفه تقلا می‌کند.

درپرونده‌های عظیمی، چون هلدینگ یاس، املاک نجومی، بانک سرمایه، ارتشا و پولشویی عیسی شریفی قائم مقام ۱۲ ساله‌اش، رشوه ۶۵ میلیارد تومانی به نماینده مجلس و حتی داغ‌ترین پرونده این روزهای کشور یعنی باغ ازگل و داستان عجیب حوزه علمیه منتسب به کاظم صدیقی، همگی ردی از دوره مدیریتی قالیباف وجود دارد.

در ۳ انتخابات ۸۴، ۹۲ و ۹۶ رسما اعلام کاندیداتوری کرد و ماحصلش ۲ باخته و یک انصراف تحمیلی شد. قالیباف در دو انتخابات ۸۸ و ۱۴۰۰ هم توصیه به نیامدن گرفت و بیرون گود منتظر بهبود شرایط ماند.

همین حالا هم تحلیلگران سیاست داخلی کشور معتقدند هدف قالیباف برای ماندن در کرسی ریاست مجلس پس از باخت بزرگش در انتخابات اسفندماه گذشته، تحقق آرزوی رییس جمهور شدنش است.

باوجود تکرار این دو شاخصه در رزومه قالیباف، اما هویت سیاسی و تشکیلاتی او سیال است و بیراهه نیست، اگر بگوییم جیوه‌ای عمل کرده. یعنی در هر دوره سازی متفاوت زده و به قالب آن درآمده. زمانی خود را «رضا خان حزب اللهی‌ها» نامیده و با لباس خلبانی مقابل رقبا عرض اندام کرده و زمانی هم سودای تصاحب آرای خاکستری به سرش افتاده و خودش را تکنوکرات جلوه داده. روزگاری هم شعارمرد میدان بودن سر داده است. اخیرا هم با چفیه‌ای که در بزنگاه‌ها و میتینگ‌های سیاسی بر گردنش می‌نشاند، سودای انقلابی‌گری دارد.


پرده اول؛ از لباس رزم تا ناظم امنیتی

سال ۶۱، دربحبوحه جنگ ایران و عراق فرمانده تیپ ۲۱ امام رضا شد. پس از جنگ به سپاه پاسداران پیوست و به ریاست قرارگاه خاتم الانبیا و فرماندهی نیروی هوایی سپاه رسید تا اینکه در سال ۷۹ به فرماندهی نیروی انتظامی منصوب شد. حضور در نیروی انتظامی دوران اوج محمدباقر قالیباف بود. ایجاد دفاتر ملاقات مردمی در نیروی انتظامی، راه‌اندازی پلیس ۱۱۰ و... از جمله اقدامات او در نیروی انتظامی بود. اوهمچنین مبدع طرح امنیت اخلاقی در نیروی انتظامی بود و در گامی فراتراز این طرح، در دوره‌ای او جمعی از هنرمندان، نویسندگان و روشنفکران به اداره اماکن احضارشدند. رویکردی که به فرماندهی نوگرایانه قالیباف چاشنی امنیتی هم اضافه می‌کرد.

قالیباف همزمان با فرماندهی‌اش بر نیروی انتظامی در سال ۸۳ با حکم رئیس دولت اصلاحات به ریاست ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز رسید. جایگاهی که حواشی‌اش ۱۳ سال بعد به یک عنوان اتهامی علیه او بدل شد. در پایان اولین پرده زندگی سیاسی قالیباف، او فروردین سال ۸۴، سودای ریاست جمهوری به سرش افتاد و برای حضور در کارزار نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری از فرماندهی نیروی انتظامی استعفا کرد.

پرده دوم؛ رضا خان حزب اللهی‌ها، تکنوکرات می‌شود

خرداد سال ۸۴ محمدباقرقالیباف با ادعای «من رضاخان حزب اللهی‌ها هستم» وارد کارزار نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شد. او تصور می‌کرد با بازسازی شمایل نیروی انتظامی می‌تواند روی موج نوستالژی تاریخی رضاخان سوار شود. چنانکه بنرهایی از او با لباس فرم خلبانی (تیپ کادری) درسطح شهرنقش بسته و برخی از هوادارنش نیز به مزاح با شعار «هم خوشگله هم بوره خود رئیس جمهوره» سعی در جلب‌نظر طبقه متوسط به او را داشتند.
نوستالژی فروشی قالیباف و یارانش از عزم رضاخانی در مصاف با دیگر رقبایش دیده نشد و او دراین انتخابات پس از محمود احمدی نژاد، مهدی کروبی و هاشمی رفسنجانی، چهارم شد.

شهرداری با کت‌وشلوار تکنوکراتی

انتخابات تمام شد و قالیباف رزومه کاپیتانی و عزم رضاخانی‌اش را بایگانی کرد و وقتی با ۸ رای از ۱۵ رای شورای شهر سوم تهران به شهرداری پایتخت رسید، کت‌وشلوار برتن کرد و در قامت مدیر اجرایی درآمد؛ ردایی که سه دوره برای او ماندگار شد و مدیریت شهر تهران را تا ۱۲ سال به نام او زد. تا زمانی که با تصاحب کامل شورای شهر پنجم از سوی اصلاح طلبان در سال ۹۶ او شهرداری را واگذار کرد. اگرچه در زمان شهرداری قالیباف پرونده‌های هلدینگ یاس و املاک نجومی رسانه‌ای شده بودند، اما پس از خروجی قالیباف از شهرداری تهران حجم عمده فساد شکل گرفته طی آن ۱۲ سال از سوی محمدعلی نجفی شهردار تهران فاش شد. نجفی در گزارشی به شورای شهر از بدهی ۵۲ هزار میلیارد تومانی شهرداری سابق که برای مجموعه جدید به ارث گذاشته شده در کنار ۳۴ هزارمیلیارد تومان تعهد پرداخت به پیمانکاران، استخدام ۱۳ هزار نفر در آستانه انتخابات و... پرده برداشت.

پرده سوم؛ از ترک موتور ۱۰۰۰ با چوب تا غائله ۴ درصدی‌ها

قالیباف از سال ۸۴ تا ۸۸ مشغول شهرداری تهران بود و با آمدن میرحسن موسوی به عرصه دهمین دوره انتخابات بیرون گود نشست و نظاره‌گر رقابت‌ها بود. ۴ سال بعد، اما بازهم سودای ریاست جمهوری به سرش افتاد و خود را مقابل حسن روحانی قرار داد.

سال ۹۲ تصورش این بود که به دنبال افتتاح پروژه‌های مکرر عمرانی در شهرتهران و حواشی انتخابات سال ۸۸ و سرخوردگی بخش از طبقه متوسط، در قامت یک مدیر کت‌وشلواری درمقابل یک رقیب ملبس به لباس روحانیت و کاندیدای نه چندان محبوب طیف پایداری بازمانده ازدولت معجزه هزاره سوم یعنی سعید جلیلی، می‌تواند در جذب آرای خاکستری موفق باشد. به همین دلیل در مصاف با حسن روحانی و درتقابل با سعید جلیلی سعی در اتخاذ مشی دوگانه در این انتخابات داشت که نه به کام طیف خاکستری خوش آمد و نه مقبول جریان حزب اللهی‌ها افتاد. به ویژه اینکه رقبای درون جریانی‌اش با افشای فایلی از او در روزهای پایانی انتخابات، تناقض کارنامه سیاسی و ادعاهای انتخاباتی او را عیان کردند.

فایل منتشر شده مربوط به سخنرانی او در جمع دانشجویان بسیجی با موضوع حوادث کوی دانشگاه در سال ۷۸ بود. قالیباف دراین فایل گفته بود: «حادثه سال ۷۸ که در کوی دانشگاه اتفاق افتاد، آن نامه‌ای را که نوشته شد، من نوشتم (اشاره او به نامه فرماندهان سپاه به سید محمد خاتمی رئیس‌جمهور وقت است). بنده فرمانده نیروی هوایی سپاه بودم. عکس من الان روی موتور ۱۰۰۰ با چوب هست. با حسین خالقی، ایستادم کف خیابان که کف خیابان را جمع کنم، آن جایی که لازم باشد، بیاییم کف خیابان و چوب بزنیم. جزو چوب زن‌ها هستیم. افتخار هم می‌کنیم...». به این ترتیب ۹۲ هم سال شانس قالیباف نبود و او باز هم باخت.

سال ۹۶؛ از لوله کردن دانشجویان درحملات گازانبری تا پرونده سال ۸۴ قالیباف در شعام

عشق قالیباف به رئیس جمهور شدن آنقدر دو آتشه بود که شکست دوباره‌اش او را دلسرد نکرد. او ۴ سال بعد، درحالی که همچنان شهردار تهران بود، بازهم کاندیدای انتخابات ریاست‌جمهوری شد و این بار با راه انداختن غائله ۴ درصدی‌ها سودای فسادستیزی، پاکدستی و مردمی بودن را جایگزین شعارهای قبلی‌اش کرد. درهمین انتخابات بود که در پاسخ به اتهامات اوعلیه رویکرد اقتصادی دولت یازدهم، حسن روحانی علیه او دست به افشاگری زد. روحانی در مناظره تلویزیونی کاندیداها خطاب به قالیباف، به پرونده‌ای اشاره کرد که برای برملا نشدن آن اصطلاحا «مردانگی» کرده بود. اگر چه حسن روحانی اشاره‌ای به ماهیت پرونده نکرد، اما گفت: «بعضی از نکات را اصلا مایل نیستم بیان کنم، اما مجبورم به ملت شریف ایران بگویم. من اگر پرونده سال ۸۴ آقای قالیباف که دست من بود و نگذاشتم پرونده بشود و دعوا کردم با بعضی‌ها در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی (شعام) که نباید کسی مطلع شود اگر آن مردانگی را نکرده بودم هم اکنون شما اینجا ننشسته بودید.»

تنها دقایقی پس از سخنان روحانی، گمانه‌زنی‌ها در خصوص «پرونده سال ۸۴ قالیباف» آغاز شد. از کشته شدن ۷ نفر در ماجرای مسابقه فوتبال، رشوه ۲۰ میلیونی، قاچاق ۷۰۰ میلیونی سوخت در سیستان و... همه در کف رسانه‌ها مطرح شدند. اما یادآوری توییت عبدالله رمضان زاده سخنگوی دولت اصلاحات مبنی بر اینکه «چرا گزارش ستاد مبارزه با مواد مخدر درباره نقش پول‌های کثیف در انتخابات ۸۴ منتشر نمی‌شود؟» گزاره اصلی را نمایان کرد.

البته که پاسخ کوبنده حسن روحانی، قالیباف را از تک وتا نینداخت و او در ادامه مانورهای تبلیغاتی‌اش با پیوستن به کمپین «فرزندت کجاست؟» اتهاماتی را علیه جمعی از وزرای روحانی مطرح کرد.

او سپس فهرست اموال خود و اسحاق قالیباف فرزند تحت تکفلش را رسانه‌ای کرد؛ فهرستی که کذب بودنش ۶ سال بعد با افشای حساب بانکی اسحاق قالیباف همگان را شوکه کرد. اسفندماه سال گذشته با افشای پرینت حساب اسحاق قالیباف پسرکوچک سردار خلبان در ماجرای رد درخواست اقامتش ازسوی دولت کانادا، عیان کرد که ادعای او درباره حساب یک میلیون تومانی پسرش به عنوان تنها فرزند تحت تکفلش درسال ۹۶ دروغ بوده. یعنی درست همان روزها موجودی حساب بانک پاسارگاد اسحاق قالیباف ۲۹۵ هزار دلار یعنی بیش از یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان بوده است.

پرده چهارم؛ زندگی لاکچری

اگرچه قالیباف در سال ۹۶ کرسی ریاست جمهوری و شهرداری تهران را به موج امید اصلاحات باخت، اما بازهم دلسرد نشد و دو سال بعد یعنی در سال ۹۸ در اوج سرخوردگی بدنه اجتماعی جریان امید در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی کاندیدا شد و در انتخاباتی با نرخ مشارکت ۲۶ درصدی در تهران، به عنوان رای اول تهران به بهارستان رسید. در حالی که درانتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف با یک میلیون ۶۰۸ هزار رای به عنوان رای اول تهران وارد مجلس شده بود.

او درمجلس یازدهم به ریاست رسید. ریاستی که بازهم مانع طرح شایعه کاندیداتوری او در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم نشد. به ویژه اینکه در سال ۹۹ نیز بعد از ترور شهید قاسم سلیمانی، لباسی شبیه به حاج قاسم را بر تن کرد و با انتشار عکس‌ها و خاطراتش با سردار سلیمانی درصدد بازنمایی اقدامات انقلابی ایام رزمندگی‌اش برآمد. روندی که منتقدانش آن را به تحرکات انتخاباتی او تعبیر می‌کردند. این تحرکات که به افشای سبک زندگی لاکچری او و فرزندانش در همان سال منجر شد و غائله سیسمونی گیت (خرید حجم زیادی وسایل سیمسونی دخترش مریم از ترکیه) و مدارس لاکچری الیاس پسرارشدش در تهران و کیش را به کف شبکه‌های مجازی کشاند. افشاگران او که از جامعه عدالتخواهان بودند قالیباف را به «ریا و تشرع دروغین» متهم کردند و گفتند این سبک زندگی با ساده‌زیستی و تشرع جریان انقلابی و حزب اللهی همخوانی ندارد و چگونه می‌توان با این تناقض رویکردی به او به عنوان شاخصه یک جریان اعتماد کرد؟

در نهایت اسفندماه سال ۹۹ و به توصیه بزرگان اصولگرا به نفع ابراهیم رئیسی از حضور در انتخابات انصراف داد و بازهم ناکام ماند و این بار در رقابتی غیررسمی به رئیسی باخت.

پرده پنجم؛ بلوای درخواست اقامت اسحاق قالیباف از کانادا و سقوط ۴ پله‌ای سردار

او در مجلس ماند، اگرچه شیوه عملکردی و رودرویی چراغ خاموشش با دولت و افشای انبوهی از ناگفته‌های رویکردی و مدیریتی او همچون ماجرای سیمسونی گیت، تراول گیت، ماجرای شاسی بلندها و... جایگاه سیاسی و ریاست او را بر مجلس را نزد جریان انقلابی که از سال ۹۶ به آن پیوسته بود، سست‌تر از پیش کرد.

چنانکه در دو هفته منتهی به انتخابات دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی تعدد افشاگری‌ها علیه او از ماجرای رد درخواست اقامت اسحاق پسرکوچکش درکانادا و سرقت ۷ کیلو طلا از منزل الیاس، پسرارشدش در سال ۱۴۰۰ و حذف چهره‌های شناسنامه‌دار جریان حزب‌اللهی از دایره نزدیکانش، جریان انقلابی را مقابلش قرار داد و سبب سقوط ۴ پله‌ای او درانتخابات شد. قالیباف در این دوره از انتخابات تنها ۴۴۷ هزار رای به دست آورد و آرایش نسبت به دوره قبل ۸۱۷ هزار رای کاهش یافت. او این بار نه به حسن روحانی یا ابراهیم رئیسی که به محمود نبویان، امیرحسین ثابتی و حمید رسایی باخت.

سال ۱۴۰۲، سال سقوط قالیباف از جریان انقلابی و رویگردانی بدنه اجتماعی‌اش بود. سقوطی که سبب طرح بحث انصراف او از حضور در مجلس از سوی جمعی از مشاورانش شد، اما طمع ماندگاری در قدرت مانع از انصراف او شد. حالا چند هفته‌ای است که باز هم ایده جذب رای نمایندگان مستقل و اصلاح طلب حاضر در مجلس دوازدهم مجددا او را به فکر چرخش و گردش از راست به چپ کرده است. گردشی که بار دیگر منجر به بی اعتمادی بیش از پیش حزب اللهی‌ها به او خواهد شد.

حال باید منتظر ماند و دید سرانجام تز جدید حلقه مشاوران سردار چیست و پرده ششم زندگی «رضاخان حزب اللهی» سال ۸۴ و فرمانده شورای ائتلاف نیروهای انقلاب ۵ سال اخیر را به کدام سمت‌وسوی خواهند کشاند؟

۲۷۲۱۸

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903913

دیگر خبرها

  • زندگی لاکچری قالیباف زیر ذره بین /رضاخان حزب اللهی‌ها، تکنوکرات می‌شود؟ /۵ پرده از زندگی سیاسی رئیس مجلس
  • واکنش نوری قزلجه به احتمال بازگشت طرح صیانت به صحن مجلس /کسی با تمامیت خواهی و زیاده‌طلبی نمی‌تواند در این دوره رییس مجلس شود
  • هدف رادیکال‌ها از تبلیغ سبک زندگی غیررسمی چیست؟ / ادعای یک روزنامه اصلاح‌طلب درباره یک لیست انتخاباتی!
  • مزیت اصلاح‌طلبان رو به اضمحلال؛ بالشتک ضربه‌گیر بین جامعه و حکومت از میان رفته
  • مصوبه تعیین نماینده ویژه رئیس‌جمهوری در مناطق آزاد اصلاح شد
  • ادعای بدون سند حجاریان درباره روحانی/ سخنی که خاندوزی باید تکذیب کند
  • چالش‌های بایدن و ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴ ریاست جمهوری آمریکا
  • ردادی: مردم با حضور در انتخابات مجلسی قوی را رقم بزنند
  • افغانستانی‌ها بمانند یا بروند؟!/ ردّ پای ۲۰ ساله لیدر اصلاح‌طلبان در مشکلات مردم و ایران
  • افغانستانی‌ها بمانند یا بروند؟!/ ردّ پای 20 ساله لیدر اصلاح‌طلبان در مشکلات مردم و ایران