Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری مهر، گروه بین‌الملل: نشست رهبران جی ۷ در حالی در ۱۱ ژوئن در انگلیس برگزار شد که ترامپ اعتقاد داشت این‌گونه کنفرانس‌ها ملال آور است و طی سال ها بیانیه های عریض و طویل اش دردی را از معضلات جهانی درمان نکرده است.

با ورود جو بایدن به کاخ سفید و اعلام بازگشت وی به گذشته، جی ۷ با همان ترتیبات قبل برگزار شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حالا اعتبار جی ۷ در میان اظهارات ترامپ و بایدن نوسان دارد. این نوسان بدین معنی است که تمدن غرب مراحل توسعه و بالندگی خود را پشت سر گذاشته و وارد دوران افول خود شده و هنوز راه های مسالمت آمیز برای برون رفت از این معضل را که می بایست تداوم هژمونی دنیای غرب را حفظ کند، مد نظر ندارد.

در سال ۲۰۱۶ دو رویداد غیرمنتظره دنیای سیاسی غرب را دگرگون کرد و تندبادی در بادبان کشتی لیبرال دموکراسی با انتخاب دونالد ترامپ در آمریکا انداخت. برگزیت در بریتانیا نیز سوراخی در کشتی ایجاد کرد و با شیوع کرونا و بحران اقتصادی و اجتماعی ناشی از آن کشتی آسیب دیده لیبرال دموکراسی به گل نشست.

مواضع سیاسی ترامپ نشان داد که حتی قبل از انتخاب او به عنوان رئیس جمهور، نهادهای آمریکایی گرفتار زوال شده بودند و ساختار سیاسی و دولت آمریکا بگونه ای بی سابقه در چنبره گروه های مقتدرِ منافع و الیگارش های نفوذ گرفتار شده بود، بطوریکه واشنگتن از انجام هرگونه اصلاحات حیاتی در این ساختار بازمانده بود. جریان ناسیونال - پوپولیسم ترامپ محصول چنین فرآیند و تسهیل کننده آن بود.

اکنون مولفه های اقتصادی، مالی و امنیتی ملی گرایانه این جریان به ضرر حتی متحدان دیرپای آمریکا عمل می کند و نظم جهان لیبرال غربی را مورد تهدید جدی قرارمی دهد. پوپولیست های یک جانبه گرا که در دو دهه اخیر نمودی کُند داشتند، به دنبال برگزیت و ترامپیسم، تقویت شدند و با زیر سوال بردن مبانی لیبرال دموکراسی برای خود مشروعیت کسب کردند و به طور کاریزماتیک خود را به مردم منتسب کردند و توانستند پدیدارهای نو اندیش نژادی، ملی و قومی را برجسته کنند تا مردم به نهادها و پیمان های بین‌المللی بی اعتنا شوند.

نگاهی اجمالی به تاریخچه دموکراسی و پارلمانتاریسم نشان می دهد که دموکراسی خواهی های جدیدتر از اوایل دهه هفتاد قرن گذشته و عمدتاً در ممالک غربی شروع شده است. در سال ۱۹۷۰ حدود ۳۵ دموکراسی انتخابی در سراسر دنیا وجود داشت. طی سه دهه بعدی به تدریج بر این تعداد افزوده شد و در آغازین سال های هزاره سوم به حدود ۱۲۰ دموکراسی با کیفیتهای متفاوت رسید.

بالاترین رشد ممالکی که از دموکراسی برخوردار شدند، بین سال های ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۱ اتفاق افتاد و آن زمانی بود که بلوک کمونیسم در اروپای شرقی و در اتحاد شوروی فروپاشید و در این مناطق نیز که گرایش به نظام های غربی پیدا کرده بودند، نوعاً دموکراسی حکمفرما شد.

از نیمه سال ۲۰۰۰ روند مذکور به تدریج معکوس و از تعداد دموکراسی ها کاسته شد و کشورهای اقتدارگرا با پشتوانه معنوی چین کمونیست شروع به رشد کردند. در این دوران دموکراسی هایی نظیر تونس و اوکراین و میانمار هرگز نتوانستند در ایجاد و تثبیت نهادهای دموکراتیک توفیقی پیدا کنند.

دموکراسی موقتی در مصر که با بهار عربی شکل گرفته بود و امیدهای زیادی در دنیای استبداد زده عرب ایجاد کرده بود، با کودتای نظامیان تحت حمایت دموکراسی های غربی، به شکست کامل منجر شد، همینطور دموکراسی های تحمیلی در افغانستان و عراق که با جنگنده ها و بمب افکن ها ایجاد شده بودند، با ناکامی مواجه شدند.

در وجهی تعدیل شده تر حتی سیستم های اقتدارگرای انتخاباتی در روسیه پوتین، ترکیه اردوغان، مجارستان ویکتور اوربان، در برزیل بولسونارو، در فیلیپین رودریگو دوترته، میانمار سوچی و دیگر ممالک کم و بیش در این دسته بندی جای می گیرند.

مواضع سیاسی ترامپ نشان داد که حتی قبل از انتخاب او به عنوان رئیس جمهور، نهادهای آمریکایی گرفتار زوال شده بودند و ساختار سیاسی و دولت آمریکا بگونه ای بی سابقه در چنبره گروه های مقتدرِ منافع و الیگارش های نفوذ گرفتار شده بود

به موازات رشد جاذبه های اقتصادی و تکنولوژیک چین مخصوصاً طی یک دهه اخیر، شک و تردیدها نسبت به کارآمدی دموکراسی ها در شرق و غرب نیز قوت گرفته است. بدون تردید سرعت، کارآمدی و ثبات سیاسی سیستم چین بویژه در دوران کرونا مورد رشک و تأسی دیگر کشورها شده و امروزه حتی در کشورهای پیشرفته غرب تمایل نسبت به مدل چینی حکمرانی بیشتر نمود پیدا کرده است.

بروز بحران مالی سنگین سال های ۲۰۰۹/۲۰۰۸ به خوبی نشان داد که دموکراسی ها مشکل بزرگی در مقابله با بی عدالتی های اقتصادی و اجتماعی و هم چنین جلوگیری از شکاف فزاینده میان فقیر و غنی و ساختارهای بدخیم مالی دارند و از درمان زیربنایی این ساختارها عاجزند. اما سیستم حکمرانی دموکراتیک مبتنی بر مریتوکراسی یا شایسته سالاری به میزانی مورد توجه قرار گرفته که توانسته ثبات سیاسی و توسعه اقتصادی کشوری مانند چین و روسیه را در هر شرایطی تضمین کند. مضافاً اینکه رودربایستی و نواقص اساسی دموکراسی در قاب شایسته سالاری جای نمی‌گیرد.

به این نکته اساسی هم باید توجه داشت که تنزل جاذبه دموکراسی ها، پیش از آنکه متأثر از ترقی و بالندگی روزافزون سیستم های غیر دموکراتیک بخصوص سیستم چینی باشد، متأثر از برداشت غلط از سیستم نئولیبرال و انواع نواقص درون سیستمی و ناتوانی در رقابت و رویارویی با رقبای رو به رشد، نظیر چین و هند است. این ناتوانی در وهله اول، سیستم های سیاسی و اجتماعی و مناسبات خارجی مبتنی بر تبعیض و استانداردهای دوگانه غربی ها را مورد سوال و ابهام قرار می دهد.

نگاه به آلمان ژئو اکونومیک نشان می دهد که برلین برونگرا در وسوسه بازارهای آتیه دار چین با یک و نیم میلیارد جمعیت به فضای پر انرژی و پر قدرت شرق دل بسته و با شتاب به دنبال حاکمیت فنآوری های پیشرفته خود است. فرانسه برغم بضاعت کم و رنگین کمان مشکلات داخلی، با ژست بلند پروازانه، نگاه درونگرا به اروپا دارد و گویا می خواهد رنسانس و انقلابی دیگر در آن ایجاد کند. انگلیس با خروج از اتحادیه اروپا چون کشتی سرگردان در امواج متلاطم مناسبات با چین، روسیه، آمریکا و اروپا غوطه ور است. ایتالیا با توافق تجاری با چین از هر سو به دنبال یافتن مفری برای خروج از بحران فزاینده اقتصادی و مالی خود است و کشورهای جنوب اروپا هم در همکاری با طرح های بلندپروازانه راه جدید ابریشم چین با یکدیگر مسابقه می دهند.

شخصیت های عروسکی ساخته شده از رهبران جی ۷ و نمایش اختلافات میان آنها بر سر واکسن کرونا از سوی معترضین به جی ۷

ایالات متحده مدتهاست که در اتخاذ راهبرد روشن در برابر چین و رقبای نوظهور و جمع و جور کردن بهینه مناسبات در حوزه پاسیفیک، از جنبه های اقتصادی و امنیتی، آشکارا دچار پریشانی و سردرگمی راهبردی است. تکلیف نیمه دیگر غرب یعنی اروپا در این میان در مقابله با چالش های قدرت بزرگ آسیایی و روسیه از همه نامعلوم تر است.

اینک اروپا با آن پیشینه استعماری و استیلای تاریخی پیش از آنکه بخواهد به رئالیسم سیاسی تن دهد یا در مقابل پیدایش یک قدرت بزرگ و کهن شرقی از خود تمکین نشان دهد، یا باید به گذارِ طبیعی تاریخ باور داشته باشد یا در برابر ِ نتایجِ دهه ها راهبرد کوته اندیشانه در قبال چین و روسیه و سایر تحولات جهانی درجا بزند و برده سیاسی آمریکا باشد. تصمیم با اروپا است که در انتخاب میان چین به عنوان رقیب برخوردار از سیستم سیاسی و ایدئولوژیک متنافر و ایالات متحده که هر روز ناسیونالیست تر و مهاجم تر می شود و اروپا را حیاط خلوت خود می داند، یکی را انتخاب کند.

با طلوع هزاره سوم و برآمدن آفتاب چین و سایر ممالک شرقی، افول و تشدید بحران در دنیای غرب کاملاً محسوس است. در آمریکای شمالی و اروپا ظهور ناسیونالیسم، پوپولیسم و پروتکسیونیسم که زائیده چنین فرآیندی است، دگردیسی محتومی را در مناسبات کلاسیک و مستقر بین المللی رقم زده و بلوک بندی های سیاسی و اقتصادی نوینی را شکل خواهد داد.

در چنین شرایطی دموکراسی های انتخابی تحت تأثیر قرار می گیرند و معلوم نیست بتوانند تا نیمه یا حداکثر انتهای قرن حاضر به بقای خود ادامه دهند. امروزه با توجه رشد سریع تکنولوژی که کمبود منابع را بهمراه دارد دغدغه اصلی مردم در اروپا و آمریکا مثل گذشته حفظ لیبرال دموکراسی نخواهد بود. عصر پیش رو عصر معیشت و ثباتِ اقتصادی و آزادی های اجتماعی است که غرب یا باید درک کند و خود را برای شرایط بازسازی نماید و یا به ادامه افول تا مرز از هم پاشیدگی ادامه دهد.

کد خبر 5235314

منبع: مهر

کلیدواژه: جی هفت انگلیس ایالات متحده امریکا چین روسیه ایالات متحده امریکا فلسطین رژیم صهیونیستی افغانستان روسیه ایران عراق ناتو جو بایدن جی هفت نفتالی بنت لبنان رجب طیب اردوغان برجام لیبرال دموکراسی دموکراسی ها سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۲۳۷۴۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شاهد «یقه‌گیری» نمایندگان مجلس دوازدهم نخواهیم بود

«عبدالوحید فیاضی» منتخب مردم نور و محمودآباد در مجلس دوازدهم در گفت‌وگو با خبرنگار مهر، با اشاره به آرایش سیاسی مجلس آینده اظهار کرد: فراکسیونی که منافع ملی را اولویت اصلی خود دانسته و خود را ملزم به تحقق مطالبات مردم بداند، قطعاً مهم‌ترین فراکسیون و فراکسیون اکثریت مجلس دوازدهم باید باشد.

وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا تفاوت‌های سیاسی و حزبی منتخبان مجلس آینده باعث می‌شود که آن‌ها در مجلس آینده با یکدیگر وارد چالش شوند، افزود: در حال حاضر شاهد تنوع و تکثر از لحاظ گرایش سیاسی و حزبی بین منتخبان مجلس دوازدهم هستیم اما قطعاً تمام تلاش خود را می‌کنیم که این تفاوت‌ها منجر به اختلاف اساسی بین نمایندگان مجلس آینده یا به عبارت دیگر، یقه‌گیری آن‌ها نشود.

فیاضی درباره گزینه احتمالی ریاست مجلس دوازدهم، گفت: از آنجایی که شاهد تکثر و گستردگی گرایش‌های سیاسی بین منتخبان مجلس دوازدهم هستیم، پیش‌بینی درباره ریاست مجلس دوازدهم تا حدودی سخت است.

منتخب مردم نور و محمودآباد در مجلس دوازدهم در ادامه درباره راهکارهای تحقق شعار سال، اظهار کرد: مجلس دوازدهم باید در آغازین روزهای خود درباره راهکارهای رفع مشکلات اقتصادی کشور با رویکرد جهش تولید مسایل لازم را در نظر گیرد.

فیاضی گفت: مسأله مهم بعدی درباره مشارکت مردم است و مجلس دوازدهم باید مکلف باشد که درباره مشارکت مردم بازنگری‌های لازم را داشته باشد؛ مشارکت مردم باید در حوزه‌های مختلف سیاسی و اقتصادی و کاملاً به صورت همه‌جانبه در نظر گرفته شود چراکه حکمرانی درست زمانی محقق می‌شود که مشارکت مردم را شاهد باشیم.

منتخب مردم نور و محمودآباد در مجلس دوازدهم گفت: ما بعضاً از جهش تولید و رفع تورم حرف می‌زدیم اما مشارکت مردم را نادیده می‌گرفتیم و به همین دلیل، فرمایش مقام معظم رهبری درباره مشارکت مردم در امر تولید می‌تواند بسیار مؤثر باشد و زمینه مشارکت مردم را در عرصه اقتصادی فراهم کند.

وی تصریح کرد: در امر اقتصادی، موانعی برای مشارکت مردم وجود دارد که برخی از این موانع، مربوط به موانع تولید و صدور و دریافت مجوز کسب و کار است که مجلس و دولت باید با همکاری یکدیگر، به دنبال گره‌گشایی از مشکلات اقتصادی مردم و مشارکت مردم در حوزه اقتصاد باشند.

فیاضی تاکید کرد: اصلاح نظام بانکی و ارزی هم مسأله بسیار مهمی است چراکه ما در حال حاضر شاهد افزایش شدید قیمت ارز هستیم که به علت فقدان مدیریت در حوزه ارز است؛ دلارزدایی هم بسیار ضرورت دارد چراکه سلطه دلار به نظام اقتصادی ما آسیب وارد کرده و باید با سیاست‌های درست کاری کنیم که نقش دلار در اقتصاد کشور به مرور کمرنگ شود.

کد خبر 6084389 زهرا علیدادی

دیگر خبرها

  • دانشجویان مشهدی در حمایت از خیزش دانشجویان آمریکایی تجمع کردند
  • وزیر کار: جامعه کار و تولید مخاطب اصلی شعار سال
  • عبور از خام‌فروشی، رشد بهره‎‌وری و توسعه برداشت گاز با حرکت به سمت دانش بنیان شدن
  • ضرورت قدم‌برداشتن در مسیر تولید برای تحقق شعار سال
  • نمایندگان مجلس دوازدهم «یقه‌گیری» نخواهند کرد
  • شاهد «یقه‌گیری» نمایندگان مجلس دوازدهم نخواهیم بود
  • بیانیه سازمان بسیج اساتید خراسان رضوی در حمایت از غزه
  • باکو: اروپا در امور داخلی جمهوری آذربایجان دخالت نکند
  • تقویت اقتصاد کشور دشمنان را ناامید خواهد کرد
  • هشدار ارزی قالیباف به دولت