چرا تخریب سازههای مشهور در فیلمها برای مخاطب جذاب است؟
تاریخ انتشار: ۶ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۳۷۰۸۸۱
به گزارش خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، یکی از ماندگارترین لحظات تاریخ سینما در فیلم سینمایی «سیاره میمون ها» محصول سال ۱۹۶۸ رقم خورد. در این فیلم، یک مرد و زن سوار بر اسب هستند و از یک ساحل متروک عبور میکنند تا اینکه چیزی در افق توجه آنها را به خود جلب میکند.
این مرد به آرامی به این سازه بزرگ نزدیک میشود و وقتی آن را میبیند، شوکه میشود و افرادی که مسبب خرابی این سازه شده اند را نفرین میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشتر بخوانید
۹ رازی که هالیوود در تلاش برای سر به مهر ماندنشان است ۸ عنصر ضروری در فیلمهای ترسناک برای ایجاد وحشت حقههای سینمایی که تابه حال به آن توجه نکرده اید + تصاویردر این فیلم چارلتون هستون نقش یک فضانورد آمریکایی را بازی کرده و در دنیای عجیبی که انسان ها در آن توسط میمونها به بردگی گرفته شدهاند، گرفتار شده است. داستان «سیاره میمون ها» در سیاره زمین و در دنیایی روایت میشود که به نظر میرسد تمدن بشری مدتها پیش به دلیل جنگ های هستهای از بین رفته است.
اما چرا تماشای خرابهها و تخریب سازههای معروف جهان چه برای فیلمسازها و چه برای مخاطبان جذابیت دارد؟
جذابیت اسرارآمیز دنیای آخرالزمانی
«سیاره میمون ها» تنها فیلم آخرالزمانی نیست که برای افزایش تأثیرگذاری و غم انگیز کردن داستان، از تخریب اماکن تاریخی کمک گرفته است. در واقع، تخریب اماکن و سازههای مشهور، حتی تخریب کل شهرها، یکی از محبوبترین لحظات در سینمای آمریکا بوده اند. فیلمهای ژانر فاجعه از دهه ۳۰ میلادی بخشی از هالیوود بوده اند، اما در دهه ۹۰ میلادی محبوبیت آنها افزایش پیدا میکند. روندی که تا به امروز متوقف نشده است. جواب این سوال که چرا به تصویر کشیدن مخروبه سازههای معروف برای مخاطبان جذابیت دارد، در موارد مختلف متغیر است؛ اما بیشتر به همان دلیل لذت بردن مردم از تماشای فیلمهای ترسناک مربوط میشود.
پُل گلدن گیت در سان فرانسیسکو نمادی از امید در فیلم «او از زیر دریا میآید»/ سال ۱۹۵۵ مورد حمله یک اختاپوس دریایی قرار گرفت
گویی انسان در تضاد با دیدن بدترین ترسش، احساس راحتی میکند. همانطور که زیگموند فروید هنگام تحقیق برای کتاب خود به نام «ورای اصل لذت» در سال ۱۹۲۲ متوجه شد که قربانیان تروما غالباً خاطره آسیب دیدن خود را در ذهنشان تکرار میکنند. پدیدهای که فروید آن را «اجبار در تکرار» نامگذاری کرده است.
تخریب کاخ سفید در فیلم سینمایی «روز استقلال» ساخته رونالد امریش
یک اصل مشابه در محبوبیت فیلمهای ترسناک، شهرت و استقبال از فیلم های ژانر فاجعه ای را توضیح میدهد. اصلی که نشان میدهد بیننده یک فیلم ترسناک هنگام خارج شدن از سینما ترس کمتری نسبت به زمان وارد شدن به سینما و تماشای فیلم دارد.
اصابت شهاب سنگ به ایستگاه گراند سنترال در فیلم سینمایی «آرماگدون» محصول سال ۱۹۹۸
در حالی که فیلمهای ترسناک به مردم امکان میدهند تا با بدترین ترسهای خود در یک محیط امن کنار بیایند، فیلمهای پادآرمانشهری هم در زمینه ترسهای انتزاعی یا اضطرابهای مربوط به سیاست و آینده، عملکردی مشابه دارند. اکر کسی نسبت به نابرابری ثروت نگرانی دارد، چرا مجموعه فیلمهای «بازیهای گرسنگی» را نبیند که در رابطه با نابرابری است. به همین ترتیب فیلم «سیاره میمون ها» هم به آمریکاییهای دوران جنگ سرد اجازه داد تا جهانی را که با جنگ هستهای کاملاً نابود شده بود، تخیل کنند. تهدیدی که در آن زمان به شدت ذهن ها را به خود مشغول کرده بود.
ضربه خوردن پل هزاره لندن در فیلم «هری پاتر و شاهزاده دورگه»
صحنههای تخریب اماکن برجسته جهان، هیجان انگیزترین ویژگیهای فیلمهای ترسناک و فیلمهای پاد آرمانشهری را با هم ترکیب میکند. از طرفی تماشای ویران شدن یک سازه آشنا، عده زیادی را تحت تاثیر قرار میدهد و میتواند برای آنها ترسناک باشد؛ چرا که گردشگران زیادی از آنها بازدید کرده اند؛ مثل دو موردی که در ادامه میبینید:
تخریب مسجمه «ابوالهول» در فیلم «تیم آمریکا:پلیس جهانی» محصول سال ۲۰۰۴
سقوط برج ایفل در فیلم «جی. آی. جو: ظهور کبرا»
منبع: architizer
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: سینمای جهان فیلم های ترسناک سیاره میمون ها فیلم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۳۷۰۸۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بحران ادبیات داریم
مریم حسینیان با تأکید بر اینکه بحران ادبیات داریم، میگوید: مسئله نقد ادبی، کارگاههای ادبی و خاموششدن چراغ جایزههای معتبر را از دلایلی میدانم که در فضای ادبی ما بحران، ایجاد کرده و این تقصیر مخاطب نیست.
این نویسنده در گفتوگو با ایسنا درباره مسئله مخاطب اظهار کرد: در واقع بحران ادبی است که سبب ریزش مخاطب میشود یا باعث میشود مخاطب سخت سراغ خواندن کارهای جدید برود؛ نباید همیشه توپ را در زمین مخاطب بیندازیم. به نظرم مخاطب خیلی باهوش است.
او با اشاره به تغییرات سیستم اطلاعرسانی و معرفی کتاب، گفت: زمانی رسانههای معتبری چون مجلات ادبی و مطبوعات و خبرگزاریها که منابع محدود و مشخصی بودند به مخاطب برای انتخاب کتاب کمک میکردند و تکلیف مخاطب روشن بود؛ اما حالا هر کسی میتواند یک رسانه برای پیشنهاد کتاب باشد که این موضوع به سردرگمی مخاطب منجر میشود. همچنین با رشد ناشران خصوصی تعداد عنوانهای کتاب افزایش پیدا کرده است و ما با دریایی از انواع کتابها با ژانرهای مختلف مواجه هستیم و نمیدانیم کدام را انتخاب کنیم.
حسینیان خاطرنشان کرد: در یک دهه گذشته کثرت کارگاههای آموزشی به ادبیات آسیبزده است؛ در واقع این موضوع باعث شده نویسندگان جدید با رزومه پروپیمان نداشته باشیم. از هر کارگاهی که در تهران یا شهرستان برگزار میشود، دو یا سه نفر کتاب منتشر میکنند، در واقع بحران ادبی دقیقاً اینجاست.
او ادامه داد: زمانی که برای انتشار کتاب سختگیری خاصی وجود نداشته باشد و فردی که دوسه سال است شروع به نوشتن کرده با فیلتر کارگاهی که از آن بیرونآمده رمان یا مجموعه داستانی مینویسد و ناشران نیز کارشناسی سختگیرانهای در ادبیات داستانی نداشته باشند، این موضوعها باعث میشود کتاب درجه یک مخصوصاً در ادبیات داستانی نداشته باشیم. در این سالها عنوانهای گردنکلفت نداشتیم.
این داستاننویس یادآور شد: در این سالها بحث معرفی کتاب پررنگ بوده؛ اما بحث نقد ادبی کمرنگ شده است. مخصوصاً بعد از دوره کرونا و رشد فضای مجازی، هر کسی در صفحه خود کتابی را مطابق سلیقه شخصیاش معرفی میکند و معیارهایی که قبلاً برای معرفی کتاب وجود داشت، دیگر وجود ندارد. همچنین خاموششدن چراغ جایزههای ادبی معتبر نیز در بحران ادبیات مؤثر بوده است؛ بههرحال کتابها از چند مسیر داوری عبور میکردند که همه اینها فروکش کرده است.
او با بیان اینکه باتوجهبه قیمت بالا کتاب، کتاب کالای تجملی محسوب میشود، گفت: قبلاً مخاطب سه عنوان کتاب که اسمش را شنیده بود میخرید و شاید از دوتایش خوشش میآمد؛ اما حالا فیلتر مخاطب باتوجهبه قیمت بالای کتاب، مقداری دقیقتر شده و میخواهد کتابی را بخرد که مطمئن باشد کتاب خوبی است. در سالهای اخیر منابع کمک به مخاطب برای انتخاب کتاب، کمتر شده است و به همین دلیل ریزش مخاطب را داشتیم.
حسینیان خاطرنشان کرد: در طول چند سال گذشته عنوانهای متعدد در ادبیات داستانی دارد منتشر میشود اما کتابها کمفروغ هستند. البته این موضوع به نسلهای مختلف داستاننویسی نیز بر میگردد و قرار نیست یک جمعیت چند هزارنفره همه نویسنده باشند، از میان آنها شاید ۱۰ نویسنده ماندگار باقی بماند. الان ما با این مسئله مواجه هستیم که به نظرم بحران قابل تأملی است و نامش را بحران ادبیات میگذارم و همین باعث میشود احساس کنیم بحران مخاطب داریم.
او درباره اینکه گاه اینطور برداشت میشود که نویسنده برای مخاطبان خاصی مینویسد و به مخاطب وسیع فکر نمیکند، جایگاه مخاطب نیز اظهار کرد: همانطور که ادبیات سطحبندی شده است، مخاطب نیز سطحبندی میشود. هر کتابی برای هر مخاطبی نوشته نمیشود. ما سبکهای مختلف نوشتن داریم؛ مخاطبی که کتاب رئالیستی دوست دارد، کتاب رئالیسم جادویی و فانتزی دوست ندارد؛ زیرا مخاطب این اثر نیست. این موضوع نه به معنای پایینبودن سطح مخاطب است نه ضعیفبودن اثر.
نویسنده «بهار برایم کاموا بیاور» و «ما اینجا داریم میمیریم» ادامه داد: گاه منِ مخاطب از ناداستان اطلاعی ندارم و زمانی که یک ناداستان میخوانم شاید درک درستی از آن نداشته باشم و بگویم کتاب بدی بود. یا ممکن است مخاطبِ ادبیات عامهپسند بودم و بعد کتابی از یک نویسنده صاحبنام بخوانم و ناگهان با جهانی مواجه شوم که تابهحال با آن مواجه نبودم. برخی از نویسندهها سبک خاصی دارند و نمیشود گفت نویسنده به مخاطب توجه ندارد. شخصاً این را قبول ندارم و به نظرم در هر ژانر از نویسنده اثر قابل تأملی خلق کند، اثر حتماً خوانده میشود.
این داستاننویس خاطرنشان کرد: بهشدت معتقدم اثر خوب هنوز هم سینهبهسینه و از طریق خود مخاطب کشف میشود. اگر کار قابلتأمل باشد، فرق نمیکند از یک کارگاه ادبی بیرون بیاید یا اتاق شخصی یک نویسنده حرفهای، خوانده میشود. گاه در کارگاهها اثر شگفتانگیزی نوشته میشود که نشان میدهد نویسنده خوبی است؛ اما نویسنده حرفهای هم داریم که کتاب چهارم و پنجمشان کمرمق و اثر ضعیفی است. اگر اثر ضعیف باشد مخاطب درک میکند. هر ژانر مخاطب خود را دارد و اگر خوب باشد، حتماً دیده میشود.
مریم حسینیان ارتباط خود با مخاطب را عالی میداند و با بیان اینکه صفحات مجازیاش کاملاً خصوصی است، گفت: در دوران کرونا دو کتاب «بانو گوزن» و «نئوهاوکینگها» منتشر کردم، دو کتاب با دو سبک متفاوت؛ خب دو سال است درگیر بیماری بودم و «نئوهاوکینگها» هم روایت این بیماریام است و در این دو سال نمیتوانستم در جلسهای حضور فیزیکی داشته باشم و همه ارتباطهایم مجازی بود و ارتباط خوبی با مخاطبان خود گرفتم. من برای همه مخاطبانم احترام قائلم و جز نویسندههایی هستم که پاسخ تمامی پیامها را میدهم. واکنش مخاطبانم برایم مهم است. برایم مهم است که مخاطبانم درباره کتابهایم چه نظری دارند و از جمعبندی نظرها استفاده کردهام.
انتهای پیام