چه اتفاقی برای اتوبوس خبرنگاران در ارومیه رخ داد؟/ یک خبرنگار: به راننده میگفتند تندتر برو/ گفتند کمربندها را ببندید، اما کمربندی نبود!
تاریخ انتشار: ۱۰ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۴۱۲۲۴۹
به گزارش جماران؛ ایسنا نوشت: این چند جمله روایت همان لحظهای است که مسافران اتوبوس مرگ، دنیا دور سرشان چرخید، دو نفرشان همانجا آسمانی شدند، باقی به بیمارستان رفتند و یکنفرشان همچنان در بیمارستان بستری است؛ ابراهیم نژادرفیعی، خبرنگار خبرگزاری تسنیم.
ارومیه هنوز میزبان نژادرفیعی است چون یک لخته خون در ریهاش ایجاد شده و نمیتوان او را به تهران منتقل کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
روایتش را اینگونه آغاز میکند: «حدود ۳۰ نفر بودیم. ۲۰ خبرنگار و مابقی از ستاد احیای دریاچه ارومیه و سازمان محیط زیست. ساعت پنج صبح فرودگاه بودیم و ساعت ۶ و نیم هواپیما از زمین بلند شد. وقتی به مقصد رسیدیم دیدیم برنامه فشردهای گذاشتهاند و بدون هیچ استراحتی بازدیدها از همان دقایق ابتدای ورود به آذربایجان غربی آغاز شد و تا ساعت ۶ بعد از ظهر که حوالی زمان وقوع حادثه بود ادامه داشت. تا آن موقع هم همکاران تقریبا ناشتا بودند و فقط یک لقمه بینشان توزیع شده بود.»
او ادامه میدهد: «قبل از سفر، روابط عمومی سازمان محیط زیست برای هماهنگیها با من تماس گرفت اما آنطور که شنیدهام ستاد احیا میزبان اولیه ما بود.»
بوی لنت میآمدنژادرفیعی ادامه این سفر مرگبار را تعریف میکند: «پس از بازدید از سد و دریاچه به منطقهای رفتیم که در آن همکاران در یک بالابر وارد تونل شدند تا فرایند انتقال آبهای مرزی را ببینند. لباس بچهها بعد از بازدیدی طولانی و طاقتفرسا خیس و کثیف شده بود و آن بالابر هم شرایط مناسبی نداشت. من سوار بالابر نشدم. به نظرم خبرنگاران محیط زیستی یک جسارت خاصی دارند.»
و روایت از وضعیت اتوبوس: «در زمان رفت، دقایقی که پشت سر راننده نشسته بودم بوی لنت به مشامم رسید. از راننده پرسیدم که آیا منشاء این بو طبیعی است؟ او گفت مشکل خاصی نیست و چون زیاد ترمز کردم بو بلند شده است. چون خونسرد بود من گمان کردم که حتما مشکل خاصی وجود ندارد.»
از جاده فرعی بازگشتیماین خبرنگار با اشاره به آنچه در مسیر بازگشت بر خبرنگاران گذشته است، میگوید: «قرار بود ساعت چهار و نیم خبرنگاران در محلی که برای ناهار تدارک دیده بودند حاضر شوند اما پس از بازدید از این مکان، ساعت حدود پنج و ربع شده بود و به دلیل اینکه برنامه مطابق زمانبندی روابط عمومی پیش نرفت، مسیر بازگشت را تغییر دادند. مسیر رفت جاده نسبتا بهتر و به قول خودشان جاده اصلی بود اما زمان برگشت، اتوبوس از یک جاده فرعی راهی شد تا زودتر به مقصد برسیم. جاده برگشت، خاکی و باریک بود و آنطور که شنیدهام برای اینکه زودتر به ادامه برنامهها برسیم این مسیر از سوی روابط عمومی انتخاب شده بود. این جاده به شکلی بود که دو ماشین همزمان نمیتوانستند از آن عبور کنند و برای عبور اتوبوس، ماشین دیگر باید با سرعت کم و با احتیاط حرکت میکرد.»
به راننده میگفتند تندتر برونژادرفیعی در روایت خود از لحظات منتهی به وقوع حادثه میگوید: «یک طرف جاده دره و طرف دیگر صخره بود. من به دلیل اینکه جلوی اتوبوس نشسته بودم میشنیدم که یک نفر از مسئولان اجرایی از سرعت کم اتوبوس گلایه داشت. راننده ابتدا با سرعت کم حرکت میکرد اما در مسیر بازگشت گویا کمی به سرعت اضافه شده بود. اعضای روابط عمومی و مسئولانی که همراه ما بودند با ماشین شاسیبلند جلوتر از اتوبوس در حرکت بودند. همین مساله احتمالا باعث میشد که بیشتر به راننده برای بالابردن سرعت فشار وارد شود.»
فریاد زد کمربندها را ببندید«کمی که گذشت شخصی از جلوی ماشین بلند فریاد زد کمربندها را ببندید. در آن لحظه اولین چیزی که به ذهنم آمد این بود که او دارد شوخی میکند. بچهها هم در حال گپ و گفت با هم بودند اما ناگهان دیدیم خبرنگارانی که جلوی اتوبوس نشستهاند بلند فریاد میزنند «یا ابوالفضل، ترمز بریده». فضای اتوبوس به طور کامل عوض شد و سرعت اتوبوس افزایش یافت. چپ و راست خودم را نگاه کردم و دیدم کمربندی وجود ندارد و تنها قسمت قفل کمربند بود. بعد از حادثه از خبرنگاران دیگر که پرسیدم خیلیها گفتند صندلی ما هم کمربند نداشت. احتمال دارد که یا طناب زیر صندلی بوده باشد یا اینکه برخی از صندلیها کمربند نداشتند. اتوبوس یک لحظه به سمت گاردریل رفت و وسط جاده آمد و محکم به صخره برخورد کرد. اول شیشهها به سمت صورت همکاران خرد شد و به نظر میرسید که راننده کنترل اتوبوس را به دست گرفته و شرایط تحت کنترل است اما مجدد اتوبوس در یک سرپایینی قرار گرفت و نمیدانم چرا راننده نتواست اتوبوس را کنترل کند و مجددا ماشین دور گرفت. جاده ناهموار بود و حاشیه جاده همسطح نبود که همین موضوع موجب شد اتوبوس واژگون شود. کل زمانی که متوجه شرایط غیرعادی شدیم تا این لحظه، ۳۰ ثانیه بیشتر طول نکشید. من در این زمان اشهدم را خواندم و خودم را به دست تقدیر سپردم. در ثانیههای آخر، صندلی جلویی را محکم بغل کردم. افرادی که کمربند خود را بسته بودند یا صندلی جلویی را چسبیده بودند از صندلی جدا نشدند اما برخی افراد هنگام واژگونی اتوبوس به سمت ما پرتاب و افرادی که وزن سبکتری داشتند یا به دلایل دیگر از اتوبوس خارج شدند.»
از انفجار ترسیدیماین خبرنگار بعد از واژگونی را اینگونه روایت میکند: «وسایلی که داخل اتوبوس بود روی همکاران ریخته بود و وزن همکاران روی یکدیگر نیز فشار وارد میکرد. همان دقایق ابتدایی حادثه یکی از همکاران بلند فریاد میزد که پاهایم کجاست؟ یکی از پاهایش شکسته و از زیر آوار با شیبی تقریبا عمودی بیرون زده بود. در آن لحظه یکی گفت بنزین یا گازوئیل در حال نشتکردن است و احتمال انفجار اتوبوس وجود دارد. این ترس باعث شد افراد از روی فرد مصدوم عبور کنند. در این شرایط تنها کاری که توانستم با وجود شکستگیهای خودم انجام دهم خالیکردن آوار از روی او بود تا بقیه از رویش رد نشوند. خدا را شکر بعدا که پرس و جو کردم فهمیدم آن همکار با چند عمل جراحی شرایطش بهبود یافته اما باید چند ماه استراحت و درمان کند.»
آن دو عزیز ...و ماجرای مرگ مهشاد کریمی و ریحانه یاسینی: «افرادی که جثه کوچکتری داشتند توانستند از زیر وسایل خارج شوند اما من به دلیل آسیبی که به کمرم وارد شده بود دیگر نتوانستم حرکت کنم. صدای همکاران را میشنیدم. متوجه شدم که دو نفر از خبرنگاران در زیر اتوبوس ماندهاند و باوجود تلاش همکاران و رانندگان خودروهای دیگر، موفق نشدهاند آنها را خارج کنند. دو عزیز خبرنگار که همسفر ما بودند درجا فوت کردند و بر قلب ما زخم زدند.»
او ادامه میدهد: «در آن منطقه تلفن آنتن نمیداد و یکی از همکاران که حال بهتری داشت برای برقراری ارتباط و تماس تلفنی با نیروهای امدادی بالای صخره رفت. نیروهای امدادی حدود ۱۰ دقیقه بعد از حادثه رسیدند و آمبولانس به حد کافی حاضر شد. لحظات بسیار سختی را در آن زمان تجربه کردیم و هرگز از یاد نخواهیم برد. بعد از وقوع حادثه مسئولانی به عیادت من آمدند و گفتند که بررسیها نشان میدهد ترمز اتوبوس سالم بوده و احتمالا راننده هول کرده است. مسئولان محیط زیست هم در گوشی موبایلشان عکس معاینه فنی اتوبوس را به من نشان دادند. این حادثه هرچه بود، داغ بزرگی بر دل خبرنگاران گذاشت؛ کسانی که مظلومانه به دنبال حق دیگران هستند اما برای خودشان چیزی نمیخواهند. ای کاش هزینه گلهایی که برای مهشاد و ریحانه عزیزمان کردید را برای یک وسیله نقلیه مناسب میدادید تا امروز حال دلمان این نباشد.»
منبع: جماران
کلیدواژه: سهام عدالت انتخابات 1400 ویروس کرونا لایحه بودجه 1400 لیگ برتر 99 اتوبوس خبرنگاران در ارومیه ریحانه یاسینی اتوبوس خبرنگاران مهشاد کریمی سهام عدالت انتخابات 1400 ویروس کرونا لایحه بودجه 1400 لیگ برتر 99 روابط عمومی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۴۱۲۲۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ضرورت صدور کارت شهری برای رانندگان حوزه اتوبوسرانی
معاون حملونقل و ترافیک شهرداری تهران گفت: صدور کارت شهری برای رانندگان حوزه اتوبوسرانی ضروری و لازمه تحقق آن همکاری پلیس راهور است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، محسن هرمزی امروز _چهارشنبه دوازدهم اردیبهشت_ در نشست معاونان حملونقل شهرداری و پلیس راهور کلانشهرها، اظهار کرد: در حوزه حملونقل شهری با چالش جدی مواجه هستیم که یکی از این چالشها بحث تبلیغات ناوگان حملونقل عمومی است که هم مصوبه شورای ترافیک را دارد و هم پلیس راهور تاکید کرده است و در تمام کشورها اجرا میشود.
وی با تاکید بر اینکه با توجه به وضعیت بد اقتصادی حاکم بر جامعه نرخ کرایهها باید کنترل شود، افزود: در حالی که قیمت همه کالاها در کشور تغییر میکند زمانی که نرخ حملونقل عمومی تغییر پیدا میکند اعتراض مردم را به همراه دارد در حالی که مبلغی که رانندگان حوزه حملونقل کشورمان دریافت میکنند با هزینهها همخوانی ندارد و با افزایش آن است که کمک هزینه رانندگان تامین میشود.
معاون حملونقل و ترافیک شهرداری تهران با اشاره به اینکه پایه یکم در اتوبوسرانی تهران تبدیل به دغذغه شده است، خاطرنشان کرد: پس از سالها پیگیری توانستیم با کمک دولت سیزدهم و وزارت کشور اتوبوس را به چرخه حملونقل عمومی وارد کنیم، شهرداری با تمام گرفتاریها پول تهیه کرد و اتوبوس خرید که تعدادی از این اتوبوسها به دلیل نبود راننده پایه یک در پارکینگ است.
هرمزی تاکید کرد: فرآیند اخذ پایه یک برای رانندگان اتوبوس را تسهیل میکنیم، اما رانندگان با دریافت پایه یکم با وجود اینکه حقوق دریافتی آنها از حوزه حملونقل شهری بالا است یا مهاجرت میکنند یا مشغول کار دیگری میشوند، یکسری مهاجرت از شهرستانها به شهر تهران داربم چراکه این شهر حقوق خوبی به رانندگان پرداخت میکند و از سوی دیگر افرادی به خارج از کشور مهاجرت میکنند.
وی ادامه داد: با یک چالش جدی مواجه هستیم که تنها راه حل آن صدور کارت شهری است و طی سالهای گذشته نیز اجرا شده بود، تنها تخصص راننده اتوبوس رانندگی در حوزه اتوبوسرانی شهری باشد که در این راستا نیاز به یکسری الزاماتی داریم که با همکاری پلیس راهور حل شدنی است تا این معضل اجتماعی از حوزه حملونقل شهری رفع شود.
معاون حملونقل و ترافیک شهرداری تهران گفت: در حوزه وزارت کشور میتوان سامانههایی همچون سرویس مدرسه و مسافربرهای اینترنتی ایجاد کرد، اگر این تبادل اطلاعات به صورت استعلام با پلیس شکل بگیرد به حوزه حملونقل کمک میکند.
هرمزی افزود: در حوزه سرویس مدارس حساس هستیم، راننده نباید تخلفاتش بالا و پرخطر باشد که رسماً به پلیس اعلام کردیم، میخواهیم بدانیم که تخلفات راننده در چه وضعیتی است و آیا گواهینامه راننده اصالت دارد یا خیر.
کد خبر 749670