امید اصلاحطلبان به تدبیر رئیسی
تاریخ انتشار: ۱۶ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۴۶۱۱۳۸
عباس عبدی معتقد است که «اگر آقای رئیسی بتواند بخشی از وعدههایش را عملی کند، همه از او حمایت خواهند کرد نه فقط یک یا دو حزب و جریان.»
به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، اصلاحطلبان تا اینجای کار امیدها به تدبیر رئیسی بستهاند! آنها رویکردی نرم و محافظهکارانه در قبال «تدبیر آینده کشور به دست رئیسی» دارند و در فضایی که به نظر نمیرسد غیرواقعی باشد، این احتمال را دادهاند که فضای جدید کشور این امکان را به رئیسی بدهد که کشور را تا حدودی از شرایط بحرانی حاضر خارج کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برخی از اصلاحطلبان گفتهاند باید به رئیسی مهلتی چهارساله بدون تخریب و درگیر شدن با او را داد. اگر کشور را از بحران خارج کرد که به او تبریک میگوییم و اگر ناتوان از این مهم بود که برخی یا بسیاری از دعاوی ما درباره وجود ایرادات اساسی حاکمیتی در کشور ثابت و معین میشود. حتی تندروترینشان که به اعتراف کرباسچی «فاقد برنامه و کارنامه است و فقط حرف میزند»، یعنی تاجزاده گفته است «یک سال دیگر با برخی پرسشها به سراغ رئیسی میروم» و این یعنی او نیز امید یکساله بسته یا دستکم فهمیده است که نباید بیگدار به آب بزند.
در واقع اگرچه جریان اصلاحات خیلی دیر و پس از هشت سال از رئیس دولت برآمده از اصلاحات دل کنده و ناامید شده است، اما اکنون به تدبیر رئیسجمهور منتخب که البته نسبتی سیاسی با آنها ندارد امیدوار شده و این یعنی خود را در میان زمین و هوا رها نکرده است.
این گزاره را میتوان در مواضع پیدا و پنهان فعالان سیاسی جریان اصلاحطلبی به روشنی رصد کرد. برخی به دلیل ملاحظات سیاسی از ابراز علنی رویگردانی از روحانی ابا دارند و برخی دیگر با صراحت بیان میکنند. روش ابراز ناامیدی از «دولت تدبیر و امید» البته محل مناقشه نیست و نوعاً اصلاحطلبان در این رویکرد و نگاه متفقاند. برخی منتقدان البته این چرخش را چندان صادقانه ارزیابی نمیکنند و معتقدند در این تغییر نگاه نوعی سهمخواهی نهفته است، اما بیشتر ناظران این را کاملاً واقعی و عملگرایانه توصیف میکنند. فارغ از اینکه کدامیک از این نگاهها به واقعیت نزدیکتر باشد، آنچه که امروز واجد اهمیت است، ابراز امیدواری به تدبیر آیتالله رئیسی در تمشیت امور اجرایی کشور است. هم او که همواره فارغ از دستهبندیهای سیاسی بر تشکیل دولتی خدمتگزار تأکید کرده است. امیدواریای که حتی به درون اصلاحات هم رفته و آنها معتقدند رئیسی متفاوت از روحانی است. آنها معتقدند «روحانی هم به لحاظ روحیات شخصی و هم نظریهای که دولتش بر اساس آن مدیریت کشور را پیش میبرد، با روحیه جمع گرایی و همگرایی فاصله داشت.»
عبدی فعلاً مثبت است!
در این میان عباس عبدی، تحلیلگر پرکار روزنامههای اصلاحطلب، اگرچه عموماً نگاه مثبتی به «آینده کشور تحت زعامت اصولگرایان» ندارد و همواره با ناامیدی و بعضاً سیاهنمایی از گفتار و رفتار اصولگرایان -به زعم خود- پردهبرداری میکند، در آخرین اظهارنظر خود پیرامون اهمیت همسو شدن سهقوه در دوره ریاستجمهوری رئیسی مینویسد: «چرا از یکدستی احتمالی با آمدن آقای رئیسی استقبال میکنم؟ چون در عمل ما نه تنها دو دولت داشتیم، بلکه نهادهای مکمل دولت نیز در تقابل با آن بودند. وضعیت مجلس، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت، دستگاه قضایی، دستگاههای اطلاعاتی و نظامی، حتی نیروهای غیررسمی همه و همه در تقابل با دولت بودند. حتی درون دولت نیز سازهای ناساز کوک میشد و این تعارضات کل ماجرای قدرت اجرایی کشور را در سیاست خارجی، سیاست داخلی و اقتصادی دچار فلج کرده بود. از این رو یکدست شدن این مجموعه میتواند موجب کاهش زیانها و نیز افزایش مسئولیتپذیری شود. آیا این هدف محقق میشود؟ به نظر من در کوتاهمدت بله، ولی در میانمدت، دوباره تنش و اختلاف، آنان را رو در روی یکدیگر قرار میدهد.»
عبدی در جای دیگری هم میگوید: «اصلاحطلبان باید با دید مثبت به دولت آقای رئیسی نگاه کنند. آقای احمدینژاد درآمد نفتی هنگفتی در اختیارش بود و برای مدیریت آن نیازمند مدیران شایسته بود که در اختیار نداشت. او میتوانست خیلی کارها انجام دهد، اما برنامه لازم را برای آن نداشت، اما آقای رئیسی دستش خالی است و باید خیلی در انتخاب مدیران شایسته دقت به خرج بدهد؛ لذا او خیلی نیازمند دقت در سیاست خارجی است. احمدینژاد سیاست خارجی بدون منطق داشت و سبب شد تا مردم تاوان سنگینی بدهند. فکر میکنم که رئیسی ابداً این کار را انجام نخواهد داد و نشانه آن هم صحبتهایش درباره توافق هستهای است. علاوه بر این شخصیت و رفتار رئیسی از احمدینژاد کاملاً متفاوت است لذا معتقدم که اساساً دولت رئیسی با دولت احمدینژاد تفاوت خواهد داشت.»
عبدی معتقد است که «اگر آقای رئیسی بتواند بخشی از وعدههایش را عملی کند، همه از او حمایت خواهند کرد نه فقط یک یا دو حزب و جریان.»
نقش پدری رئیسی
برخی اصلاحطلبان هم در گذرگاههای مجازی خود و برخی اظهارات خصوصیتر اذعان میکنند که رفتار رئیسی تا اینجای کار رفتاری توأم با شفقت و مهربانی بوده و به نظر میرسد او قصد همگرایی بین سیاسیون و برهمزدن چیدمان سیاسی فعلی را دارد که با آنکه این چیدمان جدید به معنی از دست رفتن «اصلاحطلبان با رهبر سنتی خود» است، اما چون لزوماً به معنی از بین بردن «اصلاحطلبی» نیست، با نگاه امیدوارانه به آن نگاه میکنند. از جمله احسان مازندرانی پیش از این با اشاره به مناظرات گفته بود: «در این مناظرات آیتالله رئیسی همان نقش پدر دلسوز و مهربان مردم را داشت. با این تفاوت که در دو سه مانوری که آیتالله رئیسی در مناظره داشت، نشان داد که اگر بخواهد صحبت کند و از آن موضع پدر مهربان و دلسوز خارج شود برای تمام افرادی که میخواهند با آن چالش کنند، جواب دارد. در نتیجه آنها آقای رئیسی را دست کم گرفتند، ولی او چند جواب داد که جوابهای متین و معقول بود و جلب توجه کرد.»
شیفت انتظارات از روحانی به رئیسی!
به هر تقدیر، انتظاراتی را که دولت تدبیر و امید اصلاحطلبان نتوانست برای مردم برآورده سازد، اصلاحطلبان برای دولت بعدی لیست میکنند و از ابراهیم رئیسی میخواهند. اشکالی هم ندارد و نشان میدهد «امید» اصلاحطلبان هم به «تدبیر» سید ابراهیم رئیسی است. از سویی آنچنان که خود رئیسی گفته، و اگر هم نگفته بود، تکلیفش چنین بود، او رئیسجمهور «همه» مردم ایران است. بنابراین، اصلاحطلبان هم میتوانند خواستههایشان را که شعارهای انتخاباتی رئیسجمهور منتخبشان در سالهای ۹۲ و ۹۶ بود و به آنها جامه عمل نپوشاند، از رئیسی مطالبه کنند، گرچه جزو وعدههای رئیسی نبوده باشد. از جمله روزنامه اصلاحطلب اعتماد در یادداشتی به قلم «حسین راغفر» کارشناس اقتصادی اصلاح طلب نوشت: «اولین اقدامی که دولت سیزدهم باید پیگیر آن باشد کاهش شدید قیمت ارز است که اگر این اتفاق رخ دهد به تدریج مشکلات حل خواهد شد، البته این موضوع همکاری دستگاههای قضایی و مجلس را میطلبد تا قیمت کالاها و اجناس به تدریج پایین بیاید.»
ادامه آنچه راغفر نوشته، جالب توجه است و آن اذعان به فقیر شدن جامعه متوسط ایران در دولت حسن روحانی است: «افزایش قیمت ارز در این مدت باعث شد که گروههای محروم در جامعه بهشدت آسیب ببینند و طبقات متوسط نیز فقیر شوند و این گرانیها در این مدت بر بخش سرمایه انسانی کشور نیز بهشدت اثر گذاشت، به گونهای که تنها در سال ۱۳۹۹ حدود ۹۰۰ نفر از اعضای هیئت علمی جوان دانشگاه کشور مهاجرت کردهاند و این موضوع نشان میدهد که با این دستمزدی که به اعضای هیئت علمی دانشگاهها داده میشود و این نرخ دلار قدرت خرید همه افراد جامعه بهشدت آسیب دیده است و به نظر میرسد که مؤثرترین اقدام دولت در شرایط کنونی کاهش قیمت ارز باشد».
کاهش و ثبات قیمت ارز از جمله شعارهای اصلی حسن روحانی در سال ۹۲ بود. او به شدت دولت نهم و دهم را متهم به سوءمدیریت در کنترل بازار میکرد و اصلاحطلبان هم برای او هورا میکشیدند.
اقدامات رئیسی برای اداره بهتر جامعه است
حسن رسولی، عضو بنیاد امید ایرانیان هم در گفتگو با مهر، درباره تماسهای اخیر رئیسجمهور منتخب با فعالان سیاسی و رسانهای اصلاح طلب میگوید: «با شناختی که از شخصیت و روحیات شخصی سید ابراهیم رئیسی دارم، باید بگویم آنچه رئیسجمهور آینده برای آن اقدام کرده مبتنی بر رویکرد استفاده از همه ظرفیتهای کشور برای کمک به اداره بهتر جامعه است. برداشت من از این اقدام و تماس با اصلاحطلبان، برداشت مثبتی است. چالشهای کشور در شرایط فعلی به قدری عمیق و گسترده است که ظرفیت یک جریان سیاسی برای کاستن بار مشکلات مردم و حل آنها کافی نیست؛ این یک واقعیت است؛ بنابراین با پایان یافتن رقابتهای انتخاباتی، اگر باب تعامل و رفاقت میان جبهههای مختلف گشوده شود، طلیعه مثبتی در اداره کشور آغاز خواهد شد. حسن روحانی هم به لحاظ روحیات شخصی و هم نظریهای که دولتش بر اساس آن مدیریت کشور را پیش میبرد، با روحیه جمع گرایی و همگرایی فاصله داشت.»
رسولی با یادآوری سرمایه اجتماعی ۷۶ درصدی روحانی تأکید میکند: «روحانی با بالاترین سطح مقبولیت اگر روحیه همگرایی را در دولت اجرایی میکرد، میتوانست با تعامل مناسبی با بدنه جامعه هم پایگاه اجتماعی و سازمان رأی خود را افزایش دهد و هم از ظرفیتهای پراکنده و متنوع موجود در کشور استفاده بهتری کند. روحیات شخص روحانی، روحیه همراهی با مشکلات مردم و مبتنی بر تعامل با ظرفیتهای متفاوت در کشور نبود؛ سازمان مدیریت دولت او نیز هم تحت تأثیر همین روحیات از این نوع رویکرد و عملکرد فاصله گرفت.»
محمد هاشمی فعال سیاسی اصلاحطلب نیز در خصوص تحلیل و ارزیابی خود از تماسهای رئیسجمهور منتخب با برخی فعالان سیاسی اصلاحطلب و درخواست ارائه راهحل از سوی آنها میگوید: «ایشان پس از پیروزی در انتخابات در صحبتی گفتند رئیسجمهور همه هستند نه رئیسجمهور یک جناح و گروه خاص و حالا در راستای گفته خود با چهرههای اصلاحطلب هم تماس گرفتند تا با این اقدام ثابت کنند رئیسجمهور همه هستند.»
سنباده سیاست را چه کسی نرم کرد؟
اگر در میان اظهارات اصلاحطلبان بگردیم موارد بسیار مثبتتر از آنچه گفته شد، یافت میشود. فضای آرام کشور و کاهش حساسیتها به حواشی مضر و خسارتبار سیاسی البته بیش از همه مرهون رفتار خود رئیسجمهور منتخب است. او شاید بیش از همه از فضای حاشیهساز و جنجالآفرین روحانی و معاون اولش درس سیاست گرفت و دانست که برای نرمکردن سنباده سیاست نمیتوان از سنبادهای دیگر بهره گرفت و باید سنباده را در جریان آب مستمر و جاری قرار داد تا زنگ زده و مستهلک شود.
منبع:روزنامه جوانمنبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: اصلاح طلبان سیدابراهیم رئیسی عباس عبدی رئیس جمهور منتخب اصلاح طلبان هم احمدی نژاد آقای رئیسی اصلاح طلب قیمت ارز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۴۶۱۱۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مهدی نصیری; زیر تیغ اصلاحطلبان و اصولگرایان/ توهم یا شوخی یا پروژه هدفمند؟! +جدول
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، واکنش ها به جنجال اخیر «مهدی نصیری» سوپر حزب اللهی دیروز و سوپر منتقد این چند ماه اخیر، ادامه دارد. او که در دهه ۶۰ و سال های حضورش در کیهان، در قامت یک چهره تند و افراطی جناح راست فعالیت می کرد، این روزها از منتهی الیه حکومت به منتهی الیه اپوزیسیون شیفت کرده است.
بنا بر آنچه عباس سلیمی نمین فعال سیاسی اصولگرا که سابقه همکاری با او را داشته است، روایت میکند او آن سال های ابتدایی بعد از انقلاب مواضع افراطی داشته و مواضع این روزهایش تلاش او برای پاک کردن آن مواضع از ذهن مردم است.
مصاحبه نصیری با بی بی سی فارسی و نسخه پیچی او برای اصلاح طلبان را باید در راستای همین مشی او تفسیر کرد. وی در این گفتگو خواستار آن شده که اپوزیسیون، شکاف بین مصطفی تاجزاده و رضا پهلوی را با یک اتحاد پر کند. او مدعی است که پادشاهی مشروطه و جمهوریخواهی میتوانند متحد شوند. نصیری از میرحسین موسوی، مصطفی تاجزاده، نرگس محمدی و فائزه هاشمی به عنوان افراد اصلاحطلبی نام برده که میتوانند این جریان جدید را پوشش بدهند و برای رفع مشکلات کشور با سلطنتطلبان چارهاندیشی کنند.
ایده او در گفتگو با بی بی سی که یک هفته بعد از خروجش از ایران و حضور در کانادا، بیان شده است به سرعت واکنش اصلاح طلبان را به دنبال داشت.
سید محمد علی ابطحی، عضو مجمع روحانیون مبارز، در یادداشتی در شبکه اجتماعی ایکس، با تاکید بر اینکه مهدی نصیری سوپر افراطی حزب اللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزیسیون امروز شود، نوشت: «گفته اند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش می داند نه شاهزاده می تواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقه مند به همکاری با شاهزاده است.»
همچنین غلامحسین کرباسچی، مدیرمسئول روزنامه هممیهن، در واکنش به این مصاحبه، با اشاره به اینکه وی اصلا مهدی نصیری را فرد متعادلی نمیداند، گفته؛«نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر کسی از مخالفین نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»
محمد مهاجری نیز در نقد حرف های نصیری در یادداشتی نوشته است؛«چه شده که شاهزاده را همسنگ تاج زاده و دیگران می دانید؟ صنمی با مصطفی تاجزاده ندارم، اما یک موی گندیده تاجزاده به همه هیکل شاهزاده کثیفی که وطن فروشی کمترین جرمش است و همه حامیانش شرف دارد. با برخوردهایی که با برخی چهره های سیاسی منتقد و حتی مخالف در داخل ایران شده بشدت مخالفم ، اما اینها چه دخلی دارند به آن شاهزاده بدنام بدکار؟»
سکوت اصولگرایانه؟عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب، اما موضعی متفاوت گرفت و سکوت اصولگرایان در این ماجرا را به چالش کشید. او در گفتگو با خبرآنلاین تاکید کرد؛«واقعیت این است که در این مورد خاص اصولگرایان عزیز هستند که باید موضعگیری صریحی میکردند، آنان که درباره همه چیز برای اعلام موضع پا به رکاب هستند در این مورد سکوت کردهاند. ولی چون نمیخواهند به انتساب گذشته ایشان اشاره شود یا به این علت که به درستی گمان میکنند موضعگیری آنان فاقد نفوذ است زحمت این کار را بر دوش اصلاحطلبان انداختهاند.»
این نقد عبدی با واکنش روزنامه اصولگرای جوان روبرو شد. این رسانه به نوعی مسئولیت این اظهارات نصیری را متوجه اصلاح طلبان کرده و با حمله به چپ گرایان نوشته است؛« مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد. اصلاح طلبان چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، اما حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.»
در جدول زیر مروری بر اظهارات انتقادی اشخاص و رسانه های مطرح اصلاح طلب و اصولگرا، به مصاحبه مهدی نصیری با بی بی سی، داشتهایم؛
ردیف | نام/ گرایش سیاسی | اظهارات |
۱ | محمد علی ابطحی/ فعال سیاسی اصلاحطلب | * آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزب اللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزیسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است. * نه بولتن نویسی واظهار نظرهای تند حزب اللهی اش در گذشته توانست ریشه اصلاح طلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونی اش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. |
۲ | عباس عبدی/ فعال سیاسی اصلاح طلب | * مشکل آقای نصیری این است که به دلائل پیشگفته و سوابق موجود، احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلام شده ایشان همدلی کند، لذا همه در پی یافتن طرح و برنامهای پیچیده در پشت ماجرا هستند. با این حال باید منتظر بود تا حقیقت روشن شود. *دنیای سیاست بیش از این که دنیای ایدهها باشد دنیای قدرت است. میان قدرت و ایده باید رابطه نزدیکی باشد. این حرفها را دیگرانی هم در خارج زدهاند ولی بسرعت به حاشیه رفتهاند. در شرایط کنونی همان کسانی که علیه آنان حرف میزد، قدری از این فضا بهرهمند میشوند. به نظرم یک دو راهی قرار خواهد داشت که هر دو سویش زیان است. ولی ایده او بیشتر ناشی از این است که سیاست به امری شخصی تقلیل یافته و گویی ارادههای افراد به تنهایی منشأ اثرات تعیین کننده است. بعلاوه براندازی قابل جمع با اصلاحطلبی نیست. |
۳ | محمد مهاجری/ فعال رسانهای اصولگرا | * چه شده که شاهزاده را همسنگ تاج زاده و دیگران می دانید؟ صنمی با مصطفی تاجزاده ندارم، اما یک موی گندیده تاجزاده به همه هیکل شاهزاده کثیفی که وطن فروشی کمترین جرمش است و همه حامیانش شرف دارد. *برگردید آقای نصیری! منظورم برگشتن به تهران و قم نیست. این حق شماست که هرجای عالم می خواهید زندگی کنید. عدهای خوشحال میشوند که شما در مغرب زمین بمانید و به قول آنها تمام شوید. گروهی میگویند شما پلهای پشت سرتان را خراب کرده اید و برنمیگردید. من، اما پیش بینی ام این نیست. |
۴ | غلامحسین کرباسچی/ فعال سیاسی اصلاح طلب | * آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر کسی از مخالفین نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست. *نصیری آن زمانی هم که در کیهان و پیش آقای شریعتمداری بود و جاهای عمومی کشور در دست آنان قرار داشت، فضاحتی علیه شخصیتهای ملی، مذهبی و فرهنگی به وجود آورد و آن همه توهین، ناسزا و تهمت علیه آن افراد زد که آن زمان هم معلوم بود که ایشان تعادل ندارد. در حال حاضر هم به دنبال همان مسیر است فقط ورق را برگردانده است. میداند که کسی به او وقعی نمیگذارد و جایگاهی ندارد، میخواهد این سمت افراط را بگیرد تا دیگران به حرف او گوش بدهند. *به نظر من آقای نصیری نه جایگاهی در محافل اصلاحطلبها دارد، با توجه به سوابق ایشان، براندازها میفهمند که فقط به درد همین تبلیغات در رسانههایی مانند بیبیسی میخورد که مثلا حرف تازهای زده شود. در هر صورت ایشان جایگاهی ندارد. |
۵ | علی باقری/فعال سیاسی اصلاحطلب | * از "شاهزاده" تا "تاجزاده"، فاصلهای به وسعت و عظمت مردمیترین انقلاب تاریخ معاصر وجود دارد. ولو آنکه تحقق اهداف بلند انسانی و آرمانی آن انقلاب، دستخوش دستاندازی "نااهلان" و "نامحرمان" قرار گرفته باشد. |
۶ | محمود صادقی/ نماینده مجلس دهم | * اساسا بین تاجزاده، به عنوان یک اصلاحطلب دموکراسیخواه مخالف با قدرت متمرکز فردی و شاهزاده به عنوان نماد بازگشت به سلطنت موروثی فرد محور هیچ وجه اشتراکی وجود ندارد. آقای نصیری ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی! کاین ره که تو میروی به ترکستان است. |
۷ | جواد امام/فعال سیاسی اصلاحطلب | * نصیری یک چهره اصولگرای تند و رادیکال است که در رزومه او فعالیت در روزنامه کیهان درج شده است. امروز حسین شریعتمداری وارث دیدگاههایی است که قبلا توسط مهدی نصیریها پایهگذاری شده بود. در عین حال مشخص نیست آیا اظهارات نصیری در راستای یک پروژه تعریف شده، مطرح شده یا پای موارد دیگری در میان است. |
۸ | شهابالدین طباطبایی/فعال سیاسی اصلاح طلب | * اظهارات مهدی نصیری تکرار یک شوخی بیمزه و توهمی است که ۱۴۰۱ هم براندازان خارج نشین برایشان ایجاد شده بود. نه مردم و نه نخبگان سیاسی هیچکدام نگاهشان به بیرون از کشور نیست. |
۹ | حمیدرضا جلاییپور/فعال سیاسی اصلاح طلب | * این طرح نه جدید و نه جدی است و قبلا توسط آقای رضا علیجانی و یکی از سخنرانان همایش نجات ایران مطرح شده بود. اما دربارهٔ طرح مجدد این ایده توسط آقای نصیری، به طور خاص نقد اصلی دارم. *آقای نصیری چه زمانی که در کیهان بنیادگرایانه و اقتدارگرایانه علیه مصلحان مینوشتند و بعد با گرایشی شبهتفکیکی هر گونه مدرنشدن و همهٔ دستاوردهای علمی و عرفانی بشر را تخطئه میکردند و چه امروز که طرفدار نوعی انقلاب آرام شدهاند و پیشنهاد چنین ائتلافی را میدهند در دیدن واقعیت و پیچیدگیاش ضعف شدیدی داشتند و با رویکردی هیجانی که بلوغ شناختی ندارد، به خاطر شیفتگی به ایدهها و تغییرات رادیکال در نظر از روی واقعیت میپریدند. *به نظر من رضا پهلوی با شکست شدید «همبستگی»اش و حمایت بیشرمانه از نتانیاهو نمیتواند، حتی در آینده، مورد حمایت اکثریت ایرانیان قرار بگیرد و در این چندماه اسرائیلشیفتگیاش و به ویژه بعد از عملیات وعدهٔ صادق و روشن شدن امتناع آمریکا و ناتوانی اسرائیل در حملهٔ نظامی به ایران ضربهٔ کاریای خورده است. عجیب است که بعد از این افول شدید آقای نصیری به فکر احیای او و ائتلاف با او افتاده است. |
10 | عباس سلیمینمین/ فعال سیاسی اصولگرا | * آقای نصیری مجبور است که این کار را برای فراموش شدن مواضع تند و افراطی خود در گذشته انجام دهد. روز به روز مواضع افراطیتری اتخاذ خواهد کرد تا اینگونه پذیرفته شود. هیچکس نمیتواند به او اعتماد کند و در این وادی بیشتر سقوط خواهد کرد. بنابراین، فاجعهای رخ خواهد داد که در رابطه با منافقین و سایر نیروهای افراطی رخ داد. * قبلا مواضع افراطی داشتند الآن تفریطی. ایشان بر این باور بود که زن برای لذتبخشی به مرد آفریده شده است. هرچی به ایشان گفته میشد که این دیدگاه با نظر اسلام نمیخواند و نظرات امام خمینی(ره) و رهبری اینگونه نیست، حرف خودش را میزد. در بحث تکنولوژی هم یک دیدگاه بسیار عقبافتاده داشت که اینها نشانه مدرنسیم است و نباید استفاده کنیم. * شما یک وقتی جریان اصلاحطلب را نقد میکنید، اشکالی ندارد و خوب است، یک عده هم اصولگرایان را نقد میکنند و بسیار خوب است اما هتاکی و حرمتشکنی هرگز نقد نیست. در گذشته یکبار آقای مخملباف درباره زندگی خودش در یک جلسه خصوصی توضیحاتی ارائه کرد و یک بحثی را درباره مادرش بیان کرد. من هر چه به آقای نصیری گفتم که این حرف در جلسه خصوصی بیان شده و درز پیدا کردن آن خلاف اخلاق است، شما یک موضع و نقدی را به نسبت به آقای مخملباف نسبت به کارهای هنری دارید، اما نباید به مادر او پرداخته و در روزنامه منعکس کنید، غلی رغم تذکر جدی که به ایشان داده شد، این مطلب را منعکس کرد. |
11 | حسین نورانینژاد/ قائممقام دبیرکل حزب اتحاد ملت | * مرور یکی از اتفاقهای اخیر برای شناخت فضای سیاسی کشور خالی از لطف نیست. چند روز پیش آقای مهدی نصیری در مصاحبه بیبیسی فارسی پیشنهاد شاذ «جبههای از شاهزاده تا تاجزاده» داد. شاذ از آن جهت که قرابتی بین این دو در جزء و کل سیاست نیست. از تبار و خاستگاه که بگذریم، یکی استقلال از دولتهای خارجی را اصل میداند و دیگری در پی تجمیع نیروهای خارجی علیه حاکمیت با هدف قدرت گرفتن خودش است. * یکی در پی گذار به دموکراسی است و دیگری در پی گذار به خودش. اساساً طبیعی است که ائتلاف با «شاهزاده» معنایی ندارد جز پذیرش سروری شاهزاده و حداکثر یافتن جایی ذیل دم و دستگاه او. شاه که با کسی فالوده نمیخورد. کما اینکه در پی تلاش برای مصادره اعتراضات ۹۶ و ۹۸ شعارهای سلطنتطلبانه حتی در شکل واکنشی داده نشد، اما رضا پهلوی با عدهای دیگر شورایی ائتلافی درست کرد که به چند ماه نکشیده برچیده شد. * به هرحال، این پیشنهاد عجیب از جانب آقای نصیری داده شد. پیشنهادی که برای یک برانداز که تنها به «گذار از» با هر هزینه و هر سرانجامی فکر کند شاید معنادار باشد، اما برای آنکه «گذار به» و چگونگی آن را اصل میداند، نمیتواند معتبر باشد. * آقای نصیری که عضو هیچ جریان سیاسی خاصی محسوب نمیشود که آن مجموعه را در مظان اتهام و پاسخگویی قرار دهد. پس این همه موضعگیری و مصاحبهها و یادداشتهای قطاری که با شدت و حدت خاصی هم بیان میشوند، به چه معناست؟ بهخصوص که حاصل این هیاهو چیزی جز جدی کردن این ایده و مشابه آن در آینده نیست. اما به نظر میرسد که این محاسبات در موضعگیریها ملاحظه نشده است. * میتوان پذیرفت که برخی افراد در نتیجه فضای شکلگرفته در این باره ورود کرده و حرفی زده باشند. اما نوع ادبیات بهکاررفته و غلظت آن و تعداد زیاد مواضع، با عرض پوزش از بسیاری از افراد محترمی که در این باره ورود کردند، نشان از نوعی انجام وظیفه و ریاکاری سیاسی دارد. شاید بیان غیرمستقیم اما روشن تاجزاده که در پی این هیاهوها و بعد از ملاقات هفتگی با خانواده، فایل صوتی مناظرهاش با مراد ویسی در نقد سلطنتطلبی را بازنشر و در کانالش دیده شد، نمونهای از یک واکنش کافی باشد. |
12 | سید عبدالجواد موسوی/ روزنامه نگار اصلاح طلب | تحلیلی که من بر اساس شناختم از مهدی نصیری دارم. او هر پروژه ای را که در این سال ها کلید زده از عدالتخواهی تا دشمنی با فلسفه و عرفان، و عصر حیرت، خیلی زود به نقطه جوش رسانده. یعنی در همه این موارد تا ته خط رفته. روزی هم که شروع کرد به انتقادهای بی پروا و صریح از حاکمیت، من و چندتن از دوستانی که او را تا حدودی می شناختیم حدس می زدیم کار به این جاها بکشد. فعلا در نقد تئوری اتحاد شاهزاده و تاجزاده چیزی نمی گویم جز این که این تئوری زاییده آن شتابِ منحصر به فرد است. |
13 | روزنامه سازندگی/ رساانه اصلاح طلب | * مهدی نصیری در سالهای اخیر به ناگهان مسیر سیاسی خود را از چپ رادیکال انقلابی به راست افراطی و سلطنتطلب تغییر داد و با راهاندازی یک کانال تلگرامی آنچنان مطالب تند و تیزی علیه حاکمیت نوشت که برای کسانی که او را میشناختند، حیرتانگیز بود. کسانی که کیهان اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ را میخواندند، فراموش نکردند که وی چگونه به یک فیلمساز ایرانی به دلیل تراشیدن ریشهایش خرده گرفت و او را از دایره حزبالله خارج خواند و در گام بعدی مادر آن فیلمساز را صیغهای خواند و با این جمله جنجالی به پا کرد. * اکنون مردی با آن سوابق در رادیکالیسم از این سو افتاده است. او چندی مطالب تند و تیزی را علیه حاکمیت منتشر کرد بیآنکه بازداشت شود. در حالی که دیگران با مطالبی خفیفتر از آنچه نصیری مینوشت، بازداشت و دادگاهی میشدند. حال وی بیهیچ مانعی به خارج از کشور رفته و در گفتوگو با بیبیسی، رضا پهلوی را شاهزاده میخواند و او را پیشاپیش بر سریر پادشاهی مینشاند و از جانب کسانی که در دوره سلطنت شکنجه شدند، زندان افتادند و ستم و ظلم دیدند، سخن میگوید و خواهان یک اتحاد نامقدس میشود. آقای مهدی نصیری «این تذهبون»؟ به کجا چنین شتابان؟ شما آیا نماینده مهندس میرحسین موسوی هستید که از جانب او که سالها در حصر است، سخن میگویید؟ شما آیا نماینده جمهوریخواهان ایرانی هستید و سخنگوی آنها شدهاید؟ تاجزاده اگر قرار بود پیوندی با رضا پهلوی داشته باشد که در ایران نمیماند. از افکار فائزه هاشمی علیه سلطنتطلبان خبر دارید؟ نرگس محمدی چیزی در این خصوص نوشته که شما باور کردید باید چنین پیشنهادی بدهید؟ |
14 | روزنامه فرهیختگان/ رسانه اصولگرا | * در نگاه اول مشخص است نصیری دیگر توان فکر کردن یا ایده تازهای به همراه ندارد و سرخورده از وضعیت فعلی به رادیکالیسمی تند روی آورده است. قرار دادن پهلوی و تاجزاده دقیقا همان پازلی است که برخی از رسانههای حکومت هم سال گذشته به آن اشاره داشتند و حالا نصیری آن را بهصراحت بیان میکند و بهوضوح مشخص میکند همایش آینده ایران دقیقا طراحی و پازل دستگاههای غربی برای براندازی بوده است. آنچه رسانههای حکومت بیان میکردند فقط یک تحلیل نبوده و کاملا مصادف است با صحنهای واقعی؛ چراکه یکی از سخنرانان اصلی آن جلسه مهدی نصیری بوده است. * اما به نظر بحث نصیری دارای فرامتن پراهمیتی است. نصیری در واقع با زدن چنین حرف شاذی نشان میدهد که اپوزیسیون ایران نه از شکستهای گسترده در سالهای اخیر بلکه از تحولات جهانی که در حال شکلگیری است هم حیرتزده شدهاند و نمیدانند چطور خود را از وضعیت بهشدت سختی که در آن قرار گرفتهاند نجات دهند.» واکنش تند و انتقادی چهرههای شناختهشده اصولگرا و اصلاحطلب به سخنان نصیری و خط جداکنندهای که خیلی پررنگ روی این مرز کشیدند، نشان از تمیز دادن خطمشی چهرههای شناختهشده اصلاحطلبی و اصولگرا از آنچه نصیری در خیال خود میپروراند، دارد و به او گوشزد میکند با چنین سخنانی نمیتواند برای خود یار بخرد و همتیمی جذب کند و حالا باید دید سریال سرنوشت این نواپوزیسیون تازهمهاجرتکرده از کشور تا کجا ادامه خواهد داشت. |
15 | روزنامه جوان/ رسانه اصولگرا | * مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد. * نصیری عین اصلاحطلبان است، بلکه خود اصلاحطلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرفهای پشتصحنه را که از او میپسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام میآموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارششده تاجزاده را به این زودی بسوزانید! شما اکنون ترسیدهاید و یک بهیک به صحنه میآیید و نصیری را تکفیر میکنید. اما مگر میشود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامهنگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر میکنید خودتان را تکفیر میکنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست. * سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود میبرند و به اردوگاه اصلاحطلبی میزنند. نمیدانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمیکردند که از آن دولت و حمایتها به جایی برسند که اکنون حرف مشترکشان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری بهتعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد! |
16 | روزنامه صبح نو/ رسانه اصولگرا | * سخنان مهدی نصیری در مصاحبه با بیبیسی فارسی واکنش برانگیز شده است. او در این مصاحبه از ضرورت اتحاد اپوزیسیون جمهوری اسلامی سخن گفته؛ یعنی اتحاد شاهزاده با تاجزاده. جمهوریخواهان با هواداران سلطنت. این سخنان چندان قابل نقد نیست، نه از آن باب که سخن بسیار دقیق و فکر شده و ایدهای است که از عطاری هیچکس جز عطاری نصیری نمیتوانسته بیرون بیاید، نه از تاجزاده که از شاهزاده تا مسیح هم نتوانستند چند ماهی دور یک میز بنشینند و امروز به یکدیگر فحشهای مثبت ۱۸ میدهند. بنابراین امتناع این ایده از روز روشنتر است. و باز نه جای تعجب که نصیری چنین سخنانی را بر زبان رانده که جای تعجب نیست؛ چراکه مسیر هر فرد رادیکالی، افتادن در چرخه رادیکالیسم است. * باید مسیر طی شده و جریان روشنفکری ایرانی نقد شود که امروز مهدی نصیری در این نحله خود را قرار داده است. نقد روشنفکران نه از باب غرض با این جماعت، بلکه از فرط بیگانگی است که با جامعه دارند و رؤیاهایی که اینها در دویست سال اخیر به جای فکر، ایده و اندیشه پیشرفت بهعنوان جنس بنجل به مردم ایران فروختهاند و به جای پیشرفت و توسعه برای مردم ایران، وضعیتی ایجاد کردند که بعد از دویست سال دوباره ایده بازگشت به وضعیت دویست سال گذشته را تئوریزه میکنند. * روشنفکر ایرانی ۲۰۰ سال است که اسیر این توهم است، از مردم سخن میگوید؛ اما فهمی از مردم ندارد. روشنفکر ایرانی که علیه سلطنت شورید و امروز دوباره به سلطنت رسیده است. زمانی مخالف شهر بود و زندگی در روستا را تئوریزه میکرد و امروز مقلد غرب و مدرنیته شده است. |
۲۷۲۱۹
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901698