Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا، ششمین جلسه کانون شعر تهران محور اصلی خود را به بررسی ساخت فیلمی درباره فروغ فرخزاد اختصاص داد و شاعرانی در این خصوص اظهارنظر کردند.

در ابتدای این جلسه مهدی نورقربانی، دبیر این کانون گفت: ساخت فیلمی درباره فروغ فرخزاد توسط جهانگیر کوثری بهانه‌ای شد تا از عمران میری و سمانه نائینی و شاعران دارای کسوت دعوت کنیم تا در این زمینه کمی گپ بزنیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تا مدت‌ها حرف زدن درباره فروغ تابو بود و از یک جایی به بعد درباه فروغ به راحتی صحبت می‌شد و حالا قرار است فیلمی درباره او ساخته شود.

او افزود: جهانگیر کوثری تهیه‌کننده بسیاری از آثاری است که صاحب گیشه و موفق بوده‌اند. بعضی‌ها درخشیده‌اند و نگاه ویژه به مسائل زنان در آن‌ها محسوس است ضمن این‌که او تهیه‌کنندگی فیلم‌های همسرش رخشان بنی‌اعتماد را بر عهده داشته است. از جهاتی برایم جالب است که او قصد دارد اولین فیلم خود را درباره فروغ فرخزاد بسازد. اما خانم نائینی فکر نمی‌کنید به عنوان اولین تجربه کارگردانی ساخت چنین فیلمی با توجه به محدودیت‌ها، تنها یک ژست روشنفکری باشد؟ یا او واقعا دغدغه این موضوع را دارد؟

اگر کوثری را از نزدیک نمی‌شناختم فکر می‌کردم قصد و غرضی پشت ماجراست

در ادامه سمانه نائینی، شاعر در این خصوص اظهار کرد: ضرورت فیلم ساختن درباره مفاخر و مشاهیر در اقلیم ما بررسی جداگانه‌ای نیاز دارد. درباره شهریار سریالی ساخته شد و با این‌که هیچ تابویی در کار نبود ۷۰ درصد فیلم تحریف شده بود. من اصلا نمی‌دانم این فیلم قرار است چطور ساخته شود و چه از فروغ ببینیم. اگر جهانگیر کوثری را از نزدیک نمی‌شناختم فکر می کردم قصد و غرضی پشت ماجرا است که معرفی دیگری از فروغ داشته باشند و او را آن‌طور که خودشان می‌خواهند معرفی کنند. الان هم خیلی مطمئن نیستم که دستی پشت پرده نباشد. به نظرم آن چرایی یک بخش ماجرا است ولی چگونگی برایم خیلی جالب‌تر است و می‌خواهم بدانم چه چیزی قرار است درباره فروغ بدانیم و ببینیم. جهانگیر کوثری استاد من در درس تهیه‌کنندگی سینما بوده است بعید می‌دانم ژست باشد. او آدم اهل ژستی نیست و کارش را خوب بلد است.

دفاع از بازیگری باران کوثری

او در ادامه بیان کرد: نشست و برخاست با رخشان بنی‌اعتماد کافی است تا هر بنی‌بشری را به موضوعات زنان علاقه‌مند کند. اما نکته‌ای که خیلی روی آن حرف است بازی باران کوثری در این فیلم است. این‌که چقدر مخالف و چقدر موافق هستیم به نظرم بحث کردن درباره چیزی که اتفاق نیفتاده است بحث‌برانگیز است. باران بازیگر توانایی است. صنعت سینما بخش مهمی به نام گریم دارد. چه کسی در سینمای جهان نقشی این‌چنینی بازی کرده و شبیه فرد اصلی بوده است؟ کسی گفته بود چرا مژده شمسایی بازی نکند. به نظرم کاراکترش هم خیلی شبیه است. عصیانگری فروغ را دارد. اما باران بازیگر خوبی است و قبل از کارنامه بازیگری او کارنامه تئاترش را باید دید که چه کارهای درخشانی دارد.

اگر کوثری پشت این کار نبود می‌خواستند چیزی از فروغ به خورد مردم بدهند که نیست

نائینی سپس بیان کرد: با بازی باران کوثری نه موافق و نه مخالف هستم. اظهار نظر دراین زمینه کمی زود است. از آن‌جایی که باران کوثری بازیگر توانمندی است به نظرم نمی‌آید که از پسش برنیاید. او در حوزه زنان و فضای هنر دغدغه‌مند است. اگر کاراکتر جهانگیر کوثری پشت این کار نبود قطع به یقین می‌گفتم می‌خواهند چیزی از فروغ نشان بدهند و به خورد عوام بدهند که نیست. خیلی مبهم است که قرار است چه اتفاقی بیفتد.

شاعر کتاب «چای آغاز یک جهان‌بینی» با اشاره به برنامه تلویزیونی‌ای که اولین‌بار بعد از مدت‌ها نام فروغ را آورده، تاکید کرد: گفت‌وگوهای آن برنامه در شبکه چهار را کامل به خاطر دارم، اگرچه بسیار برنامه بد و تحریف‌شده‌ای بود و علی‌رغم این‌که به خود برنامه خیلی نقد داشتم آن را به فال نیک گرفتم. شعری از فروغ برای اجرا مجوز گرفت و یادم هست کیان مقدم در آلبومش یک کار از فروغ خواند و استاد بهمنی ماه‌ها جنگ و دعوایی داشت در شورای شعر و موسیقی ارشاد که این کار مجوز بگیرد. صرفا به این دلیل که کار فروغ بود. ممیزی هم نداشت و فقط چون شعر فروغ بود مجوز نمی‌گرفت.

رفتن نام فروغ فرخزاد روی پرده سینما اتفاق مثبتی است

این شاعر همچنین در پاسخ به نورقربانی که به شکسته شدن تابو درباره فروغ اشاره می‌کرد و درباره میزان استقبال احتمالی مردم نسبت به فیلمی درباره فروغ می‌پرسید، تاکید کرد: در ادبیات معاصر دانشگاه، فروغ تدریس نمی‌شود. تا چندسال پیش که مطمئن هستم این اتفاق نمی‌افتاد. در این بستر رفتن نام فروغ فرخزاد روی پرده سینما به‌ذات اتفاق مثبتی است. اما واقعیت این است که تا وقتی ساخته نشود و بیرون نیاید نمی‌شود درباره آن قضاوتی داشت.

سینما، تئاتر و تلویزیون تا به حال سراغ چه شاعرانی رفته‌اند؟

در ادامه نورقربانی به دیگر نمونه‌های آثاری که درباره شاعران ساخته شده از جمله فیلم «مست عشق» درباره شمس و مولانا، «رویای سهراب» در خصوص زندگی سهراب سپهری و سریالی با نام «جلال‌الدین» درباره مولانا اشاره کرد و سریال «شهریار» ساخته کمال تبریزی را در بین این نمونه‌ها موفق‌تر دانست و گفت گرچه  تحریف‌هایی نیز در آن صورت گرفته است. او همچنین از آثار بهروز غریب‌پور در خصوص شاعرانی چون خیام، حافظ، شمس و مولانا و پری صابری درباره فروغ، خیام و سهراب سپهری در تئاتر نام برد و از عمران میری در خصوص تاثیرگذاری ساخت چنین فیلمی با توجه به محدودیت‌ها سوال کرد.

هر فیلمی ساخته شود به ادبیات کمک می‌کند

عمران میری، شاعر و منتقد پاسخ داد: فکر می‌کنم در ایران فیلم هر شخصیتی را بخواهیم بسازیم مورد نیاز است حتی اگر ضعیف باشد. اصلا اگر بخواهیم درباره ادبیات حرف بزنیم حتما سعدی و حافظ بهتر است. داستان‌های بیشتری دارند. خانم فروغ را ابراهیم گلستان فروغ کرد. فروغ قبل از او زمین تا آسمان فرق می‌کند. بعد مشخص می‌شود که روابط عاشقانه با یکدیگر داشته‌اند. بعد جمله معروف ابراهیم گلستان که اصلا من به خانواده اعتقاد ندارم و رابطه رابطه است. این‌ها زندگی فروغ است. البته از یک جایی استارتی باید زده شود. یعنی هر فیلمی ساخته شود می‌خواهد درباره عبدالجبار کاکایی باشد یا دیگری به ادبیات کمک می‌کند.

او افزود: آقای کوثری چطور می‌خواهد این فیلم را بسازد؟ روابط تعریف‌نشده فروغ، حجاب او و سیگار کشیدنش را چطور پنهان می‌کند؟ چطور می‌خواهد نفوذ او را در بین مردم نشان بدهد مثلا بگوید این آدم با حزب توده در ارتباط بوده است؟ اختلافاتش را با پرویز شاپور، رابطه‌اش با ابراهیم گلستان و اتفاقاتی را که برای خانواده‌اش می افتد چطور می‌خواهد نشان بدهد و...

این شاعر یادآور شد: به همه دوستان پیشنهاد می‌کنم زندگینامه سهراب سپهری را بخوانید. محتول می‌شوید. نگاه سطحی که جامعه دارد و زندگی‌ای که در حقیقت سهراب دارد و برایش تلاش می‌کند چقدر در عرصه جهانی بولد می‌شود و همین الان به غیر از شعر «تولدی دیگر» فروغ و «آغاز فصل سرد» جامعه چه چیزی از او می‌داند؟ پس نیاز است که از طریق فیلم، تئاتر، رادیو و... درباره فروغ صحبت شود تا آگاهی بیشتری داشته باشیم.

جهش اجتماعی فریادهای فروغ است که او را فروغ می‌کند

این منتقد در ادامه بیان کرد: مردم می‌دانند که فیلم ساختن درباره فروغ سخت است. تا وقتی که مقام معظم رهبری چندسال پیش جراحی کردند و شاعران به ایشان سر زدند، ایشان یک جمله می‌گوید فروغ این اواخر خوب شده بود و داشت خوب پیش می‌رفت. از بُعد ادبی نمی‌گویند از بُعد اخلاقی می‌گویند. فروغ کمی جمع و جور شده بود. باز هم نمی‌گویند داشت در ادبیات تحولی ایجاد می‌کرد. همین باعث شد راجع به فروغ صحبت شود. قیصر اگر زنده بود کاری می‌کرد که حالا نمی‌گویم مثل نیما بود اما تمام وقت داشت حرکت‌هایی روی زبان انجام می‌داد. در بحث ادبی اگر بخواهیم به فروغ بپردازیم نیما اتفاقات بزرگ‌تری رقم زده بود اما این جهش اجتماعی فریادهای فروغ است که او را فروغ می‌کند.

اساسا ساخت فیلم درباره مشاهیر در تمام دنیا حاشیه‌دار می‌شود

سمانه نائینی نیز در جمع‌بندی سخنانش اظهار کرد: دو نکته می‌گویم. سینما وظیفه‌اش کمک به جامعه ادبی نیست و فیلم برای این ساخته نمی‌شود که کمک کند. خود فیلم تعیین می‌کند که مخاطبش چه کسانی باشند. شاید مردم باشند. موضوع دیگر این‌که اساسا ساختن فیلم در تمام دنیا درباره مشاهیر این حواشی را داشته است. همه فیلم‌هایی که ساخته شد از جمله «تختی» با پیشینه عجیب و غریبی که داشت همه حاشیه بود. گریزی از این ماجرا نیست. عده‌ای مثل ما روی فروغ متعصب هستند و می‌گویند اگر فیلمی ساخته شود فروغ تمام می‌شود. اتفاقا شروع می‌شود و کلی آدم که لای کتاب را باز نمی‌کنند می‌روند و فیلم را می‌بینند. فیلم به هر حال اتفاق مثبتی است.

بعید است فیلم فروغ به اکران برسد

او یادآور شد: ما آن چیزی را که باید درباره فروغ بدانیم در فیلم‌های خودش و آثارش می‌بینیم. این حواشی اگر پیش نمی‌آمد عجیب بود. خود فروغ آدم حاشیه‌داری است. درباره کاراکتر تختی که مطلقا مثبت است این همه حواشی به وجود آمد و فیلم به نظرم متوسط رو به پایین بود. بنابراین معتقدم ساختن این فیلم و حرف زدن درباره آن که تا چند سال پیش چیزی شبه جرم بود خوب است. به نظرم می‌آید فیلم وظیفه‌ای در قبال جامعه ادبی ندارد، اتفاقا جامعه ادبی وظیفه دارد که از فیلم استقبال کند و تلاش کند که این اتفاق بیفتد. این تهیه‌کننده ریسک می‌کند. خیلی بعید است این اثر به اکران برسد.

جامعه ادبی باید از فیلم حمایت کند

این دانش‌آموخته سینما افزود: با جسارتی که از آقای کوثری سراغ دارم بعید می‌دانم فیلمی بسازد که خیلی با آن چیزهایی که قابلیت اکران به آن می‌دهد منطبق باشد. وظیفه جامعه ادبی این است که از این نگرش و این نگاه به این موضوع حمایت کند. باید نگاه کنیم ما در مقابل کسی که به سراغ موضوعی رفته است که همه ما از شنیدنش شاخ درمی‌آوریم چه وظیفه‌ای داریم. باید جامعه را به فکر فرو ببریم.

عمران میری نیز در پایان گفت: این‌قدر در این مملکت سانسور وجود دارد که حتی از خود رستم و سهراب نتوانستند شخصیت ویژه‌ای برای‌مان ترسیم کنند. بعد ساخت این فیلم حسنش این است که می‌رویم آثار فروغ و سهراب را ورق می‌زنیم و درباره‌شان می‌خوانیم. هیچ فیلمی در ایران ساخته نشده است که روی کل یک جامعه تاثیر گذاشته باشد. «قرمز» یک تحول اجتماعی بود اما نمی‌توانیم ۱۰ فیلم را نام ببریم که این‌طور بوده باشند. متاسفانه صنعت ضعیف سینما در ایران نتوانسته است از این کارهای موفق دوباره تولید کند.

بر اساس خبر رسیده، سامی تحصیلداری، علی رکن‌الدین، سجاد رشیدی‌پور، نوید کلانکی، امیر پیرنهان، مریم جاویدپور، علی سعیدپور، مبین اعرابی، بهاره قزلو، رضا نورپور، نازنین مرادی، میثم سلطانی و ... از جمله دیگر شاعران حاضر در این نشست بودند که به شعرخوانی و نقد آثار پرداختند.

جلسات کانون شعر تهران هر دو هفته یک بار دوشنبه‌ها از ساعت ۱۷ در فرهنگسرای تهران (واقع در میدان المپیک، خیابان ساحل) برگزار می‌شود.

کد خبر 612920 برچسب‌ها ادبیات

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: ادبیات جهانگیر کوثری فیلمی درباره فروغ فرخزاد باران کوثری درباره فروغ جامعه ادبی ساخته شود

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۴۶۹۳۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بهترین فیلم های وسترن با بازی «لی ون کلیف»؛ از Beyond the Law تا The Grand Duel

بیش از سه دهه از آخرین نفس‌هایی که لی ون کلیف فقید کشید می‌گذرد، اما او یکی از مشهورترین و دوست داشتنی ترین بازیگرانی است که در آمریکا و ایتالیا (جایی که بسیاری از وسترن‌های اسپاگتی خود را در آنجا بازی کرده است) در لوکیشن های فیلمسازی قدم زده است.

به گزارش روزیاتو، ون کلیف پرکار و مشهور بود، به طور میانگین هر سال حدود سه فیلم بازی می کرد و بر خلاف دیگر بازیگران قدیمی هالیوود که بیشتر نقش قهرمان یا نقش منفی داستان را بازی می‌کردند، یک بازیگر متنوع الکار بود که همیشه از انتخاب تمامی بخش های طیف اخلاق استقبال می کرد.

ون کلیف پس از خدمت به عنوان خدمه سونار در طول جنگ جهانی دوم، به هالیوود پیوست. او با رضایت تمام نقش های مکمل را پذیرفت تا اینکه در سال ۱۹۶۵ زمانی که سرجیو لئونه برای فیلم چند دلار بیشتر (For a Few Dollars More) او را انتخاب کرد، اتفاق بزرگ دوران حرفه ایش رخ داد و به شهرت رسید.

از آنجا به بعد، مسیر حرفه ای لی ون کلیف همواره رو به جلو بود و هر روز بر اعتبار و شهرت این بازیگر افزوده می شد. این بازیگر مشهور در طول دوران حرفه ای درخشان خود در بیش از ۵۰ فیلم وسترن بازی کرد، بنابراین کسانی که می‌خواهند کل فیلم شناسی این بازیگر را ببینند، کار دشواری در پیش دارند.

با این حال، چند فیلم وسترن لی ون کلیف وجود دارد که هر کسی که طرفدار ژانر وسترن یا این بازیگر است حتماً باید آن ها را تماشا کند. بدین بهانه، در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ مورد از بهترین فیلم های وسترن لی ون کلیف آشنا کنیم.

۱۰- The Stranger and the Gunfighter (1974)

ادغام ژانرها در صنعت فیلمسازی رایج است، اما ترکیب ژانرهای رزمی و وسترن زیاد اتفاق نمی افتد. خوشبختانه، تب کونگ فو در اوایل دهه ۷۰، کارگردان ایتالیایی، آنتونیو مارگریتی را به تلاش برای ساخت چنین تلفیقی تشویق کرد.

در نتیجه این تلاش ها بود که فیلم The Stranger and the Gunfighter متولد شد. در این فیلم، یک جنگسالار تشنه ثروت، هو چیانگ (لو لیه) را مجبور می‌کند تا به غرب قدیم برود، تا گنج متعلق به عموی مرده‌اش را پیدا کند، در غیر این صورت خانواده‌اش را خواهد کشت. زمانی که چیانگ به آمریکا می‌رود، مجبور می‌شود با قاتل عمویش، داکوتا (ون کلیف) متحد شود که البته اتحادی از روی رضایت نیست.

به عنوان یک استاد هنرهای رزمی در سرزمینی پر از ششلول بند، چیانگ بدون شک در این فیلم شبیه یک ماهی در خارج از آب است، اما او هنوز هم به لطف کمک های داکوتا موفق می شود خارج از زیستگاه طبیعی خود زنده بماند.

پیوند و همکاری غیرمنتظره بین این دو چیزی است که فیلم را به اوج جذابیتش می رساند. رویدادها بین نبرد تن به تن رزمی و تیراندازی‌های به سبک سنتی در حال تغییرند که احساس خوشایند خاصی ایجاد می‌کنند. طرح داستان به همان اندازه که خلاقانه است بامزه نیز هست.

برای مثال، مشخص می شود که عموی چیانگ قبل از مرگ، مسیر مایکل اسکافیلد در سریال فرار از زندان را رفته و نقشه گنج را بر روی بدن چهار معشوقه‌اش نقاشی کرده است. بنابراین چیانگ و داکوتا مجبور می شوند این چهار زن را پیدا کنند، اما وادار کردن آن ها به نشان دادن نقاشی های پشت شان برای نقشه خوانی، کار راحتی نیست.

۹- Beyond the Law (1968)

در فیلم Beyond the Law، کارگردان جورجیو استگانی یک انتقال غافلگیرکننده از راهزن به کلانتر را به مخاطبان ارائه می دهد. یک سارق حرفه ای و کاربلد، کادلیپ (ون کلیف)، که ترجیح می‌دهد بدون خشونت دزدی کند، پس از اینکه گروه دیگری از راهزنان را از دزدی از دلیجانی باز می دارد که خودش قصد سرقت از آن را داشت، به شکل غیرمنتظره ای خود را در سمت مجریان قانون می‌بیند.

شجاعت کادلیپ نشان کلانتری را برایش به ارمغان می‌آورد، اما او متوجه می‌شود که این شغل بسیار سخت‌تر از آن چیزی است که انتظار داشت.

تماشای فیلم وسترن Beyond the Law بسیار خوشایند است زیرا بیشتر شخصیت محور است تا اکشن یا طرح محور. مخاطبان اغلب وارد ذهن کادلیپ می‌شوند و از این که او به چه چیزی فکر می‌کند یا قرار است چه کاری انجام دهد مطلع می شوند.

به لطف این رویکرد، تشخیص مهارت های بازیگری برتر ون کلیف ساده تر می شود. در اینجا بارها شاهد نگاه خیره تند و تیز همیشگی ون کلیف با چشمان ترسناک، پوزخند کینه توزانه و حرف زدن آرام و دقیق او هستیم.

با خشونت محدود، این فیلم برای تشریح مضمون اخلاق نیز زمان می گذارد. کادلیپ دائماً با انتخاب‌های سختی روبرو می‌شود، مانند اینکه آیا به همکاران سابق خود دستبند بزند و یا از پولی که وظیفه نگهبانی آن را بر عهده دارد، مقداری کش برود یا نه. به نوعی، او همیشه انتخاب درستی می کند، اما این انتخاب هرگز آسان نیست.

۸- Barquero (1970)

گوردون داگلاس بزرگ، که کار خود را به عنوان یک کودک بازیگر آغاز کرد، از تست کردن لذت می برد. در فیلم Barquero، او با موفقیت لی را متقاعد کرد که یک بار دیگر نقش یک شخصیت خوب و مهربان را بازی کند و نتایج فوق العاده ای بدست آمد.

در اینجا، لی نقش تراویس، اپراتور یک کشتی مسافربری را بازی می کند که مردم را از طریق رودخانه از آمریکا به مکزیک منتقل می کند. وقتی متوجه می شود که یک دسته راهزن خطرناک در راه هستند، با خود عهد می بندد که به این گروه اجازه ندهد از رودخانه رد شوند. بنابراین یک درگیری پرتنش ایجاد می شود.

فیلم وسترن Barquero حدود ۱۱۵ دقیقه زمان دارد و از این مقدار ۱۰۰ دقیقه صرف زمینه سازی برای رویارویی نهایی می شود. خب، تماشاگران به دلیل مناظر زیبا، از این زمینه سازی سینمایی طولانی خسته نخواهند شد. کل طرح داستان بر جغرافیا تکیه دارد. نماهایی از رودخانه، سواحل و اطراف این لوکیشن ها همه به شکل زیبایی به تصویر کشیده می شوند.

طرح داستان نیز بسیار خوش ساخت است، و هیچ انتخاب غیر منطقی وجود ندارد. تراویس کاملاً حق دارد که به خاطر شغلش به عنوان اپراتور کشتی بدخلق و عنق باشد، زیرا می داند که رهبر دیوانه دسته راهزنان پس از عبور از رودخانه، ساکنان شهر مجاور را قتل عام خواهد کرد.

البته این یک نمایش ارتش یک نفره هم نیست. تراویس چند نفر را نیز دارد که به او کمک می کنند، به‌ویژه شخصیت سرسخت و بددهان ماونتن فیل، که حتی شخصیت شرور داستان را به چالش می کشد که گلوله های بیشتری به سمت او شلکی کند. او پس از برخورد یک گلوله، با لحنی تمسخر آمیز و دیوانه وار می گوید: “یک گلوله کار من را نمی سازد، پسر.” خوشبختانه، تراویس در نهایت به این خونریزی ها پایان می دهد.

۷- Sabata (1969)

اولین قسمت از سه گانه ساباتا اثر جیانفرانکو پارولینی، تماماً درباره توطئه و فساد است. در اینجا، کلیف نقش یک جایزه بگیر را بازی می کند که وظیفه دارد سارقانی را که ۱۰۰,۰۰۰ دلار از پول ارتش ایالات متحده را دزدیده اند، شکار کند. برای این ماموریت ۵,۰۰۰ دلار به او وعده داده شده است.

در کمال تعجب، مشخص می شود که برخی از مقامات فاسد شهر این سرقت را سازماندهی کرده اند تا بتوانند از این پول برای خرید یک قطعه زمین ارزشمند که برای توسعه راه آهن اختصاص داده شده، استفاده کنند. وقتی آن را بفروشند، ۱۰ برابر ثروتمندتر می شوند. قابل درک است که ماموریت شخصیت اصلی داستان مانعی برای نقشه های آن هاست، بنابراین آن ها عهد می کنند که او را بکشند.

اکثر شخصیت‌های وسترن شیوه استفاده از اسلحه را به خوبی می دانند، اما ساباتا بدون شک یکی از ماهرترین جایزه بگیران ژانر وسترن است. در طول فیلم، انبوهی از مهاجمان برای دستگیری او فرستاده می شوند، اما او بدون هیچ زحمتی و بدون نیاز به نزدیک شدن بیش از حد به آن ها، حسابشان را می رسد. او بسیار دقیق هدف می گیرد و چشمان باریک کلیف همه چیز را باورپذیر می کند.

از نظر شخصیت، ساباتا همچنان جذاب است زیرا عامدانه بد اخلاقی و بی اخلاقی را انتخاب یم کند. از آنجایی که او یک ضدقهرمان است، عهد می‌کند که پس از کشف توطئه، پول دزدیده شده را برای خودش نگه دارد. بخش زیادی از اعتبار این فیلم نیز به پارولینی باز می گردد. او برای منحصر به فرد ساختن فیلمش، در باب سلاح های استفاده شده توسط شخصیت ها خلاقیت به خرج می دهد.

این همان جایی است که اولین بار اسلحه بانجو (تفنگ پنهان شده در یک آلت موسیقی) ظاهر می شود. سالها بعد، این سلاح پس از بیرون کشیده شده توسط ال ماریاچی (آنتونیو باندراس) در فیلم Desperado دوباره محبوب شد.

۶- The Grand Duel (1972)

پس از یک دهه خدمت به عنوان دستیارِ سرجیو لئونه، سرانجام جیانکارلو سانتی به تنهایی کار خود را آغاز کرد و فیلم وسترن The Grand Duel را ساخت. از بخت خوشش، او هنوز یکی از اسباب بازی های مورد علاقه استادش را داشت که با آن بازی کند.

لی ون کلیف در این فیلم در نقش کلانتر کلایتون بازی می کند، مرد قانونی که معتقد است یک فراری متهم به کشتن یک سرمایه دار، در واقع بی گناه است. از آنجایی که او از آن دسته کلانترهایی نیست که شاهد وقوع بی عدالتی باشد، تصمیم می گیرد که از این فراری بی گناه محافظت کند، در حالی که جایزه بگیران عرصه را بر او تنگ می کنند.

تا آنجایی که بحث فیلم هایی در مورد مردی در حال فرار در میان باشد، فیلم دوئل بزرگ با برخی از بهترین های این عرصه رقابت می کند. نیمه اول فیلم پر اکشن است، در شرایطی که کلانتر و متهم بیگناه با جایزه بگیرانی که به دنبال پول هستند و حاضر به گفتگو در مورد بی گناهی نیستند، مبارزه می کنند.

تماشای مرد متهم به شکلی ویژه ای جذاب است، جایی که او از یک بام به پشت بام دیگر می پرد و حتی در هنگام تیراندازی، پشتک وارو می زند. قسمت دوم فیلم نیز مانند یک فیلم پلیسی روایت می شود، جایی که کلیتون تلاش دارد تا بفهمد قاتل واقعی کیست.

این طرح و اکشن داستان با یک موسیقی فوق العاده از آهنگساز برنده اسکار آینده، لوئیس انریکز باکالوف ترکیب می شود. این موسیقی متن آنقدر خوب است که کوئنتین تارانتینو از آن برای Kill Bill: Volume 1 نیز استفاده کرد.

۵- The Big Gundown (1967)

Big Gundown یک وسترن با تماشای ضروری برای علاقمندان به ژانر وسترن به ویژه در ژانر فرعی زاپاتا (فیلم های وسترن در مورد مکزیک و انقلاب این کشور در دوران غرب وحشی) است که بهترین مکزیک و غرب قدیمی را به تصویر می کشد.

در اینجا، یک سرمایه دار راه آهن، جاناتان کوربرت (کلیف) فعال سیاسی- هفت تیرکش را با وعده حمایت مالی از کمپین سیاسی اش وسوسه کرده، و او را مأمور می کند تا یک قانون شکن مکزیکی به نام کوچیلو را شکار کند.

این سرمایه دار بانفوذ ادعا می کند که کوچیلو یک متجاوز، قاتل و یک مرد تماماً نفرت انگیز است، و کوربرت به عنوان فردی که برای رفتار خوب ارزش قائل است، به سرعت کلت خود را برمی دارد و شروع به جستجوی این مرد شرور می کند.

این وسترن مورد تحسین منتقدان با غافلگیری قهرمان داستان و تماشاگران، اثرگذار است. در ابتدا، به نظر می رسد که همه چیز یک مسابقه و ماموریت آسان است. کوچیلو به عنوان یک شخصیت کودن به تصویر کشیده می شود و کوربرت سابقه بسیار خوبی در برابر مردانی مانند او دارد.

با این حال، کوچیلو ثابت می کند که یک فراری بدقلق و استاد در قال گذاشتن است. او قبل از اینکه حقیقت را برای کوربرت فاش کند، از تله های او دوری می کند. داماد الکلی سرمایه دار مقصر واقعی جنایت مورد نظر است و کوچیلو قربانی دیگری از یک دسیسه چینی کلاسیک است. پس از آن مناسبات تغییر می کند و اکنون فیلم صاحب دو قهرمان و دو شرور می شود.

۴-Death Rides a Horse (1967)

برای هرکسی که مشتاق است ببیند شخصیت های منفی تاوان گناهانشان را می پردازند، ده‌ها وسترن انتقام‌جویی فوق العاده وجود دارد، و Death Rides a Horse یکی از بهترین‌هاست.

این فیلم به کارگردانی جولیو پترونی در مورد هفت تیرکش جوانی به نام بیل است که در حال آماده شدن برای شکار و کشتن قانون شکنانی است که ۱۵ سال قبل خانواده اش را قتل عام کرده اند. او به زودی با یک تبهکار به نام رایان (ون کلیف) که به تازگی با قید وثیقه از زندان آزاد شده است، برخورد می کند، کسی که اتفاقاً بخشی از دارودسته ای بوده که آن جنایت را انجام داده است.

با این حال، رایان برای خودش بهانه ای می تراشد و اصرار می کند که اعضای گروهش برای او دسیسه چیده و او در واقع بیل را نجات داده است. شخصیت های فیلم در مورد به زبان آوردن دیالوگ بسیار مقرون به صرفه عمل می کنند، اما این موضوع اصلاً چیز بدی نیست.

حدود ۲۰ دقیقه طول می کشد تا رایان دهانش را باز کند و در این مدت، به طور مداوم به تماشاگران یادآوری می شود که نگاه خیره ون کلیف تا چه اندازه جذاب و مسحور کننده است.

علاوه بر این، در این فیلم وسترن تاکید زیادی بر کار دوربین وجود دارد. کلوزآپ های متعددی از چهره های غبار گرفته و زوم های غیرمنتظره زیادی در این فیلم وجود دارد. چیزی که فیلم کم دارد طرح منطقی است، اما اکشن داستان این نقص را جبران می کند.

برای مثال، هرگز به شکلی قانع کننده توضیح داده نمی‌شود که چرا این گروه به خانه خانواده بیل حمله کرده و هرگز چیزی به سرقت نبردند، اما این چیزی است که به راحتی فراموش می‌شود، به ویژه اینکه شلیک مداوم گلوله ها به شما فرصت نمی دهد به این موضوع فکر کنید.

۳- Day of Anger (1967)

فیلم وسترن روز خشم ساخته تونینو والری قبل از تبدیل شدن به یک درام در مورد دشمنی، به‌عنوان یک داستان در باب راهنمایی و مربیگری آغاز می‌شود. اسکات، رفتگر شهر که از اینکه به عنوان یک احمق دیده می شود، خسته شده است، عهد می بندد که نحوه استفاده از سلاح را یاد بگیرد.

وقتی یک هفت تیرکش به نام تالبی (ون کلیف) وارد شهر می شود و تصمیم می گیرد تیراندازی را به او یاد دهد، اوضاع برای اسکات آسان تر می شود. متأسفانه، زمانی که اسکات با مرد دیگری دوست می شود، این رابطه از بین می رود، که منجر به رویارویی پر تنشی در پایان بین دو دوست سابق می شود.

تماشای تبدیل شدن اسکات از یک شخصیت ضعیف که توسط هر مردی در شهر مورد تحقیر قرار می گیرد به یک هفت تیرکش خبره، الهام بخش است. انعطاف پذیری و سختکوشی او از صفحه نمایش بیرون می زند و بیننده را ترغیب می کند که برایش دل بسوزاند.

از سوی دیگر، تالبی به عنوان ابزاری استفاده می شود برای توضیح اینکه سوء استفاده چگونه عمل می کند. او خود نقشه ای می کشد تا به صدر قدرت در شهر برسد، اما در حالی که این کار را می‌کند، مرد دیگری با کاشتن ایده‌هایی در سر اسکات، علیه او نقشه می‌کشد.

بنابراین، داستان تالبی به عنوان یک داستان هشدار دهنده عمل می کند. او به آنچه که آرزویش را داشت می‌رسد، اما نمی تواند شاگردش را کنار خود نگه دارد. در نهایت این موضوع به سقوط او منجر می شود.

۲- For a Few Dollars More (1965)

لی ون کلیف با بازیگران زیادی کار کرد، اما همکاری‌های او با کلینت ایستوود به یاد ماندنی‌تر است. در فیلم For a Few Dollars More، او نقش سرهنگ مورتیمر، کهنه سربازی را بازی می کند که در جستجوی قانون شکنی به نام ال ایندیو است. او خیلی زود با یک هفت تیرکش ماهر به نام مانکو (ایستوود) که به دنبال همان مرد است برخورد می کند.

آنها به جای رقابت برای جایزه، موافقت می کنند که با هم کار کنند. آنچه در ادامه می‌آید یک داستان حماسی شگفت‌انگیز است که بسیار هیجان‌انگیزتر از سانجوروی آکیرو کوروساوا است (فیلم اصلی که سرجیو لئونه این فیلم را از آن اقتباس کرده است).

«هنگامی که دو شکارچی به دنبال یک طعمه می روند، معمولاً در نهایت از پشت به یکدیگر شلیک می کنند». این یکی از دیالوگ های مشهور سرهنگ مورتیمر در فیلم است که پایه و اساس همکاری بین دو شخصیت اصلی را ایجاد می کند.

از آنجا به بعد، کشتار رخ می دهد. مورتیمر و مانکو به نقاط قوت یکدیگر تکیه می کنند، در حالی که دومی کارهای جسورانه انجام می‌دهد و اولی از موهبت هوشیاری بالای خود برای پشتیبانی از شریکش استفاده می کند.

جدای از آن، فیلم مملو از صحنه هایی است که مطمئناً در ذهن بیننده می مانند. چه ون کلیف باشد و چه ایستوود که به سمت کلاه یکدیگر تیراندازی کنند، چه این دو در حال شلیک به سیب هایی روی درخت باشند، همه چیز سرگرم کننده و هیجان انگیز است. علاوه بر آن، فهرست بلندبالایی از سرسپردگان شروری وجود دارد که با لباس های شیک مقابل این دو قرار می گیرند. برای لئونه، یک فرد شرور باید زشت باشد، بنابراین چهره های ترسناک در اینجا کم نیست.

۱-The Good, the Bad and the Ugly (1966)

آخرین قسمت از سه گانه دلار به طور گسترده ای بهترین وسترن تمام دوران شناخته می شود. داستان خوب، بد، زشت حول محور سه مرد است که به دنبال طلای متعلق به نیروهای کنفدراسیون هستند که در یک قبرستان مخفی دفن شده است.

یکی از آن ها شخصیت ون کلیف، چشم فرشته ای، یا همان شخصیت بد داستان است. او به عنوان یک سرباز قدیمی که اکنون مزدور است به مخاطب معرفی می شود، کسی که حاضر است تا زمانی که دستش به گنج برسد، ز هیچ زورگویی و کشتاری دریغ نکند.

همه چیز در مورد خوب، بد و زشت شایسته ستایش است. تنش، کار با دروبین، موسیقی، دیالوگ، اکشن و روایت عالی، همه با هم ترکیب شده و فیلمی بی عیب و نقصی را خلق کرده اند. ون کلیف، کلینت ایستوود و الی والاش در طول فیلم در بهترین فرم خود باقی می مانند و بازی های آن ها با موسیقی شگفت انگیز انیو موریکونه بزرگ تکمیل می شود.

سوت زدن و دل دلی کردن لحن فیلم را تعریف می کند، در حالی که استفاده از سازهایی مانند فلوت و اوکارینا به تقویت خطر و تنش کمک می کند. در مجموع، این فیلم تاثیر زیادی بر ژانر وسترت و به طور کلی سینما داشت.

رویارویی نهایی به سبک دوئل مکزیکی در بسیاری از فیلم‌ها و تولیدات دیگر تقلید شده است، در حالی که الگوی شل دادن به یک داستان حول سه شخصیت با دیدگاه‌های اخلاقی متضاد نیز چندین بار در پروژه های سینمایی دیگر استفاده شده است.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • نشست منتخبان مجلس دوازدهم برگزار شد
  • کنایه حسن روحانی به جنجال ساختن مسجد در پارک قیطریه/ مگر در انقلاب کسی را به زور باحجاب کردیم؟
  • اوزونیدیس: رتبه پنجم و هفتم تفاوت ندارد، مهم ساختن تیم است
  • آیا می‌توانید در سنین بالا عضلاتتان را بسازید؟
  • افعی تهران، راسکولنیکُف و احساس منحصر به فرد بودن در جهان
  • رئیسی: تعلیم‌وتربیت اساسی برای ارتقا یک نسل است (فیلم)
  • بهره‌برداری از پروژه خانه وثوق تا پاییز و فروغ تا پایان سال
  • آموزش و پرورش برای ما «مساله اول کشور» است
  • سردار کوثری: کار آمریکا به جایی رسیده که دانشجو سرکوب می‌کند
  • بهترین فیلم های وسترن با بازی «لی ون کلیف»؛ از Beyond the Law تا The Grand Duel