Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-05-01@15:05:40 GMT

خولی‌های لیلی‌آبـاد

تاریخ انتشار: ۱۷ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۴۷۲۹۶۵

خولی‌های لیلی‌آبـاد

کاشکی می‌شد میرزاحسن رشدیه یک لحظه سر از قبر بلند کند و چند روزی از ملک‌الموت مرخصی استعلاجی بگیرد و بیاید، به من و تمام کودکان پیرشده این خاک، جزء عم و گلستان و جامعه‌عباسی و نصاب و ترسل و ابواب‌جنان و تاریخ نادر و تاریخ معجم یاد بدهد و مجدد برگردد قبرستان‌اش.

یا او پا می‌شد و ما را می‌برد محله ششگلان در سال 1306 قمری و توضیح می‌داد که برای بنیان گذاشتن اولین مدرسه نوین در این مملکت چه ریاضت‌ها کشیده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

قشنگ دانه به دانه توضیح می‌داد که در این مملکت، آدم‌های فناتیک چگونه او را هر بار به جرم تأسیس مدرسه زجرکش‌ می‌کردند و او جانش را برمی‌داشت و فرار می‌کرد سمت خراسان و آب‌ها که از آسیاب می‌افتاد دوباره می‌افتاد توی خندق بلا و از نو مدرسه جدیدی بنیان می‌گذاشت. قشنگ از خولی‌هایی می‌گفت که می‌گفتند «مدرسه، پرورشگاه شیطان است و نباید جایگزین مکتب شود.» قشنگ روایت می‌کرد که خولی‌ها در طول زندگی‌اش چندین و چندبار برای غارت مدرسه‌‌ای که او برای بالا بردن هر آجرش پیه چشمش را سوزانده بود قصد جانش را کرده بودند و او هربار که پناه می‌برد به دامن ضامن آهو، امام غریب و دوباره برای تأسیس مدرسه برمی‌گشت به تبریز و در محله‌ای دیگر دبستانی تازه بنیان می‌گذاشت. اکنون ششگلان بوی میرزاحسن را می‌دهد. نه تنها ششگلان، گذرگاه خوشگلان که محله‌های خیابان و چرنداب هم که بعد رفت در آنجاها مدارسی راه انداخت؛ اما هربار عالم‌نمایانی پیدا شدند که فریاد زدند هر کس که ملکش را برای مدرسه رشدیه اجاره دهد برای مادرش نامحرم است.

باید برویم گورستان شیخ عبدالکریم و میرزا، قشنگ سر از قبرش بیرون بیاورد و تعریف کند از هنگامی که عاشق کودکان بی‌بضاعت بود و تمام عشق‌اش به این که مدرسه‌اش، واقع در محله چرنداب، 357 کودک فقیر و بینوا داشت که قرار بود آینده مملکت را به‌دست خود بسازند. نه تنها مدرسه رشدیه در ششگلان و چرنداب که چهارمین و پنجمین دبستان‌اش در محله‌های نوبر و بازار را هم بستند و کودکان مدرسه‌اش را آنقدر زدند و شکستند و کشتند و چاپیدند و بردند که دیگر کسی جرأت نکرد طفلش را در مدرسه او به تحصیل بگمارد. میرزاحسن اما از مرگ هراسی نداشت. هربار که جزغاله‌های مدرسه‌های سوخته‌اش را به نظاره ‌نشست برای تسکین قلبش راه پادشاه پرعطوفت خراسان را در پیش گرفت و آنجا نیز مدرسه‌ای می‌ساخت و صدحیف که آن مدرسه‌اش نیز غارت شد. این مرد برای غارت شدن آفریده شده بود و آخرین‌بار که در مشهد یک دل سیر کتک خورد باز برگشت به تبریز و این بار در محله لیلاوا (لیلی‌آباد) مدرسه ساخت؛ مدرسه‌ای که پُرِ پُرش اگرچه سه سال دوام آورد اما در تیراندازی اراذل به او، پایش آبکش شد. درد شلیدن پا برای اهداف مدرسه‌سازی او، چیزی در طعم‌های یخ‌دربهشت بود. او به دنیا آمده بود که کودکان سرزمین‌اش را با اصول الفبایی مدارس نوین دنیا آشنا کند و در این راه اگر خاکستر سوختگی‌های مدرسه‌هایش را هم می‌دید نوش بود. نوش علی نوش. جایی نماند که او در آنجا مدرسه بسازد و معلم اختیار  و محصل ثبت‌نام کند اما خاک مدرسه‌اش را به توبره نکشند. این بار مسجد شیخ‌الاسلام تبریز را که ویران شده بود مرمت کرد و با اجازه علمای نجف، مدرسه‌ای در آن ساخت که آن نیز ساقط شد. میرزاحسن باز به مشهد گریخت. انگار که مقدّر بود تمام عمر او در جاده غمدار تبریز-مشهد بگذرد که هفته‌ها طول می‌کشید. حتی آنگاه که به تهران دعوت شد تا با کمک امین‌الدوله، مدرسه‌ای آبرومند در باغ کربلایی‌عباسعلی بسازد آن نیز ویران شد. چون بلافاصله بعد از برکناری امین‌الدوله، نه تنها مدرسه‌اش تعطیل ،که حقوق دیوانی و مقرری دبستان‌اش نیز قطع شد اما میرزاحسن این‌بار به مشهد نگریخت بلکه به قم پناهنده شد. وقتی خبر تحصن‌اش به گوش مظفرالدین شاه رسید میرزا را شاه به تهران دعوت کرد و این‌بار نیز اتابک در کارش موش دواند و احداث «تربیتگاه ایتام» رشدیه با انحلال مواجه شد. میرزاحسن باید در تمام عمر از دست خولی‌ها می‌گریخت. چه به سمت ولایت پادشه آهوان در خراسان و چه به حوالی بارگاه خواهر دُردانه امام هشتم در قم.

این بار هنگام گریز به شهر قم دوام چندانی نیاورد و هنگامی که برای تأسیس مدرسه‌ای دیگر به پایتخت آمد اتابک دستور داد او را به محبس اردبیل ببرند؛ اما حاج شیخ هادی مردانگی کرد و رشدیه را با هزارتومان توجیبی به زیارت کعبه فرستاد تا آب‌ها از آسیاب بیفتد. رشدیه در بازگشت به طهران باز با هجوم به مدرسه‌اش مواجه شد و این بار دست به انتشار نشریه مکتب زد تا تفکرات مردمان وطنش را نوسازی کند. اکنون نیز نوبت نیرالدوله حاکم تهران بود که او را دستگیر و روانه کلات کند. در کلات اما روزهای اسارت کم بود و هنگامی که فرمان مشروطیت صادر شد رشدیه از محبس آزاد شد و به پایتخت بازگشت تا مدرسه حیات‌جاوید را بسازد؛ مدرسه‌ای که برنامه آموزش انگلیسی‌اش مطابق برنامه کالج امریکایی‌ها و بقیه دروس اش مشابه برنامه‌های درسی دارالفنون بود، اما بدبختی این بود که حتی این مدرسه او را هم تعطیل و منحل کردند. پس میرزا دوباره راه قم در پیش گرفت و مجاور تکیه ملامحمود، مدرسه‌ای دایر کرد و به تربیت اطفال بی‌بضاعت پرداخت و کلاسی نیز مخصوص نابینایان تشکیل داد و آنها را با اسلوب‌های جدید آموزش داد. روزی که میرزاحسن در قبرستان حاج شیخ عبدالکریم دفن می‌شد روزنامه‌ها تیتر زده بودند که «پدر تربیت جدید ایران» رفت.

اکنون سال‌هاست که از قبرستان شیخ عبدالکریم به جایی نمی‌گریزد. دیگر جایی ندارد که بگریزد. گاه که زشت‌کاری‌های ما را می‌شنود روحش در قبر می‌لرزد. هر گاه خبردار می‌شود که مؤلفه‌های «تربیت» و انسان‌سازی گم شده روحش در قبر هراسان است. هرگاه که تربیتگاه‌ها روح کودکان را کشته‌اند، روح او نیز دچار عسرت و خسارت شده است. دیگر جایی ندارد برود پیرمرد. اگر گریزد کجا گریزد وگر بماند کجا بماند؟

منبع: ایران آنلاین

کلیدواژه: مدرسه اش مدرسه ای خولی ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۴۷۲۹۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

محمدحسین لطیفی فیلمی درباره امام رضا (ع) می‌سازد

آفتاب‌‌نیوز :

لطیفی که برای اولین بار دبیری جشنواره هنری امام رضا را هم برعهده دارد، عنوان کرده این فیلم سینمایی را می‌سازد و با احتمالی در جشنواره فجر امسال هم حضور داشته باشد. «عشق آباد تا عشق آباد» یک فیلمنامه اقتباسی است که حامد عنقا نوشته و قرار است محمدحسین لطیفی کارگردان آن باشد. به گفته این فیلمساز، این فیلم کار سنگینی است پیش تولیدش همزمان با شروع جشنواره هنری امام رضا (ع) آغاز می‌شود.

آخرین فیلم سینمایی این فیلمساز «غریب» بود که در جشنواره چهل و یکم به نمایش درآمد. این فیلم درباره شهید بروجردی بود که بابک حمیدیان نقش اول را بازی کرد.

منبع: همشهری آنلاین

دیگر خبرها

  • مشق ایثار در مدارس‌ استثنایی/ گزارش تسنیم را ببینید + فیلم
  • خلاقیت و استفاده از روش‌های نوین آموزشی دلیل انتخاب معلم نمونه کیش
  • دستگیری سارق محتویات خودرو در خرم آباد
  • اتصال خط ۵۰۰ مخزن عباس آباد به خط اصلی آبرسانی منطقه ۹ پله ارومیه
  • حمایت امام جمعه خلیل آباد از طرح «نور»
  • وعدۀ افتتاح بیمارستان نیایش خرم‌آباد در سال ۱۴۰۴
  • محمدحسین لطیفی فیلمی درباره امام رضا (ع) می‌سازد
  • «نوبت لیلی» نامزد جشنواره سریال آلمان شد
  • افزایش یک و نیم برابری کشت دانه روغنی در پارس آباد
  • ۲ مدرسه خیر ساز در جوادآباد ورامین افتتاح می‌شود