مرد شیطان صفت در حیاط دادسرای تهران دستگیر شد / او به کودکان معلول هم رح نکرد
تاریخ انتشار: ۲۷ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۵۵۳۰۶۴
شامگاه اواسط تیر مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و از سرقت خانهاش توسط مأموران قلابی خبر داد و گفت: میهمان داشتیم و در حال فراهم کردن وسایل شام بودیم که زنگ آپارتمانمان به صدا درآمد. صدای مردی از پشت در به گوش رسید که خودش را مدیر ساختمان معرفی کرد. در را که باز کردم سه مرد جوان در حالی که لباس پلیس پوشیده و شوکر و تجهیزات پلیسی همراه داشتند پشت در بودند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش رکنا، آنها خودشان را مأمور مبارزه با مواد مخدر معرفی کرده و گفتند گزارش شده که من در کار خرید و فروش مواد هستم و داخل خانه مواد مخدر دارم. هر چه به آنها گفتم اشتباه شده قبول نکردند و پس از ورود به خانه شروع به بازرسی کرده و درنهایت طلاهای داخل خانه، پول و گوشیهای من و همسرم و میهمانهایمان را به سرقت بردند. تازه آن موقع بود که متوجه شدیم آنها مأموران قلابی بوده و تمام اینها سناریویی برای سرقت اموالمان بوده است.
با شکایت این مرد تحقیقات برای دستگیری مأموران قلابی آغاز شد. مدتی بعد در حالی که زوج جوان برای پیگیری پروندهشان به دادسرای ویژه سرقت رفته بودند به محض ورود به حیاط دادسرا، با مرد جوانی مواجه شدند که چهرهای آشنا داشت. با کمی دقت بلافاصله زوج جوان، او را شناسایی کردند. مرد جوان یکی از مأموران قلابی بود که چند روز قبل وارد خانهشان شده و اموالشان را به سرقت برده بود.
بازداشت مامور قلابی در حیاط دادسرابا شناسایی مأمور قلابی ، زوج جوان خود را به مأموران دادسرا رسانده و ماجرا را تعریف کردند. پس از هماهنگیهای لازم با بازپرس شعبه هشتم دادسرای ویژه سرقت مرد جوان بازداشت شد. او ابتدا مدعی شد که وی را اشتباه گرفتهاند.
اما پس از انتقال به شعبه، مأمور قلابی که بهروز نام داشت، ادعایش را تغییر داد و گفت: مدتی قبل در یک ماجرای آدم ربایی بهعنوان مظنون بازداشت شدم.
پدرم با گذاشتن فیش حقوقی ضمانتم را کرد و آزاد شدم. اما بعد از تکمیل تحقیقات مشخص شد که در ماجرا نقشی ندارم و بیگناه هستم. با اثبات بیگناهی ام، برای گرفتن فیش حقوقی پدرم و آزاد کردن آن به دادسرا آمده بودم که بازداشت شدم. اما در ماجرای سرقت از خانه زوج جوان تحت عنوان مأمور نقشی ندارم و اشتباه شناسایی شدهام.
در حالی که بهروز اصرار بر بیگناهی خود داشت، شاکی دیگری نیز او را شناسایی کرد. شاکی دوم که صاحب یک مغازه صوتی و تصویری است در تحقیقات گفت: چند روز قبل بهروز به مغازهام آمد و مدعی شد که قصد اجاره باند و ضبط و وسایل مربوط به اجرای یک برنامه را در مرکز خیریه معلولین دارد.
باتوجه به اینکه برنامه برای یک مرکز خیریه بود حرفشان را باور کردم و وسایل را به آدرس خیریهای که بهروز داده بود فرستادیم، اما بعد از آن دیگر نه از وسایل خبری شد و نه از بهروز هر چه با شمارهای که داده بود تماس گرفتم بیفایده بود. راهی مرکز خیریه شدم اما مسئول خیریه گفت که بعد از اجرای برنامه همه وسایل را با یک وانت بردهاند و نمیداند چه اتفاقی برای وسایل افتاده است.
با شناسایی دومین شاکی پرونده، دوباره از بهروز تحقیق شد و متهم در نهایت به سرقتها اعتراف کرد. او گفت: به همراه دو نفر از دوستانم تصمیم به سرقت گرفتیم. با تهیه لباس پلیس راهی خانه زوج جوان شدیم و طلاها و پولهایشان را سرقت کردیم که حدوداً 400 میلیون تومان ارزش داشت. سرقت دوم را هم من انجام دادم و برای اینکه همه چیز طبیعی به نظر برسد و مشکلی پیش نیاید با مسئول خیریه صحبت کردم. او هم که فکر میکرد من آدم خیری هستم و برای شادی بچههای معلول دست به چنین کاری زدهام موافقت کرد. بعد هم وسایل را حدود 30 میلیون تومان فروختم.
با اعتراف متهم جوان به دستور بازپرس رسولی تحقیقات برای دستگیری همدستان بهروز و شناسایی سایر جرایم احتمالی او ادامه دارد. همچنین بررسیها برای علت حضور او در دادسرا نیز به دستور بازپرس جنایی ادامه دارد.
منبع: رکنا
کلیدواژه: سهام عدالت قیمت خودرو کرونا وعده های انتخاباتی سرقت مواد مخدر مأمور قلابی اخبار حوادث سرقت مواد مخدر مامور قلابی سارق فریبکار سهام عدالت قیمت خودرو کرونا وعده های انتخاباتی مهدی طارمی و سحر قریشی سحر قریشی قیمت قتل مهناز افشار فیلم قیمت دلار قیمت خودرو ایران خودکشی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۵۵۳۰۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شکار سوژههای سرقت مقابل مدارس
با دستگیری دختر فراری که با همدستی مردی سابقهدار طلاهای زن جوانی را در پارکینگ خانهاش سرقت کرده بودند، راز سرقتها و خفتگیریهای متعدد قبلی شان برملا شد.
به گزارش مشرق، چندی قبل زن جوانی هراسان با پلیس تماس گرفت و از سرقت النگوهای طلایش خبر داد. به دنبال این تماس مأموران راهی محل شده و زن جوان در تحقیقات گفت: صبح؛ دخترم را به مدرسه رساندم و به همراه پسرم سوار بر تاکسی به خانه برگشتیم. به محض اینکه با پسرم از در پارکینگ وارد خانه شدیم، مردی پشت سرم وارد پارکینگ شد. او با تهدید چاقو، طلاهایم که ۳ عدد النگو بود از دستم قیچی کرد و متواری شد. با داد و فریاد به دنبال مرد سارق رفتم که دیدم او سوار بر یک خودروی جیپ شد که رانندهاش یک زن جوان بود.
با شکایت زن جوان، تحقیقات برای دستگیری سارقان جیپسوار به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت آغاز شد. در بررسیهای اولیه کارآگاهان به بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل سرقت پرداختند. پلاک خودرو مخدوش شده بود و با توجه به اینکه چهره سارقان با ماسک پوشیده شده بود، برای شناسایی هویت متهمان، تیم تحقیق در این شاخه نیز با بنبست مواجه شد.
درحالی که بررسیها در این رابطه ادامه داشت، شاکی بار دیگر به پلیس مراجعه کرد و گفت: در فضای مجازی میگشتم که چشمم به آگهی فروش خودروی جیپی افتاد که به نظرم شبیه خودروی متهمان بود. آنچه مرا در این مورد مطمئنتر کرد، عروسک قرمز رنگی بود که روی آیینه جلوی خودرو آویزان بود و همان عروسک روی آیینه این خودرو هم بود.
بهدنبال اطلاعاتی که شاکی داد، مأموران در تحقیقات دریافتند، خودرو متعلق به مردی است که سابقه کیفری سرقت در پرونده خود دارد. بنابراین کارآگاهان در قراری سوری با حامد او را بازداشت کردند.
مرد جوان در مواجهه با مدارک پلیسی به سرقت اعتراف کرد و گفت: سارق تکرو منزل بودم و بعد از آزادی هم چند موردی سرقت کردم. مدتی قبل در فضای مجازی با آناهیتا دوست شدم و او با ترغیب من از خانهاش فرار کرد و نزد من آمد. اوایل هزینه زندگیمان را با فروش طلاها و دلارهایی که آناهیتا از خانهاش دزدیده بود، گذراندیم. اما پولها که تمام شد در نهایت، من پیشنهاد سرقت را به آناهیتا دادم. چارهای نداشت جز اینکه قبول کند و با من همراه شود. نقشه من خفتگیری و سرقت طلا بود. سوژههایمان را از میان مادرانی که صبحها بچههایشان را به مدرسه میرساندند یا کودکانی که به تنهایی به مدرسه میآمدند، انتخاب میکردیم. مقابل مدارس میایستادیم و با دیدن کسانی که طلای زیادی همراه داشتند آنها را تعقیب میکردیم تا در فرصتی مناسب طلاهایشان را سرقت کنیم. چند باری اقدام کردیم اما موفق نشدیم، تا اینکه آخرین مورد را که یک مادر جوان بود تعقیب و در نهایت با تهدید ۳ النگویش را سرقت کردیم.
با اعتراف متهم سابقهدار، زن جوان نیز بازداشت شد و بررسیها نشان میداد که خانواده این زن جوان بعد از فرارش از خانه، ناپدید شدن او را به پلیس اعلام کرده بودند. متهمان به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت، در اختیار اداره آگاهی قرار داده شده و تحقیقات برای شناسایی سایر جرایم احتمالی آنها ادامه دارد.
منبع: روزنامه ایران