Web Analytics Made Easy - Statcounter

آفتاب‌‌نیوز :

دولت‌ها در عدم رسیدگی به رفع مشکلات و تنگناهای روستاها و شهرهای خوزستان از نظر حل مشکل فاضلاب و آبرسانی و ده‌ها مشکل دیگر، در عمل و نتیجه، و پس از چهل سال، عملکردی یکسان داشته‌اند. «آب را برده‌اند و مشکلات اولیه مردم را نیز حل نکرده‌اند». گویی قرار است خوزستان را زمین سوخته نمایند. ظاهراً کاری هم از دست خوزستانی برنمی‌آید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

امام جمعه و اعضای خبرگانِ خوزستان و نمایندگان مجلس خوزستان و سایر شخصیت‌های دانشگاهی و رسانه‌ها، با دیدگاههای متفاوت، مجدانه و صادقانه پیگیر مشکلات آب بوده و هستند، اما صدایشان به جایی نمی‌رسد. چرا؟ آنهم داستانی است.

صاحب منصبان سنتی ثلاثِ و سرقفلی‌داران مرکزنشین خوزستانی، در معادلات اجرایی کشور هم تنها نقشی درجه سوم و چهارم دارند، و یا چهل سال است منافع خود را بر منافع استان ترجیح داده‌اند. شمشیرهای مرصّع نشان، برای پست‌ها و مراسم و ایامِ خاص، اما نقشی تعیین‌کننده در تصمیم سازی یا تصمیم‌گیری استان نداشته‌اند. یا به بازی گرفته نشده‌اند و یا نخواسته‌اند که نقشی تعیین‌کننده داشته باشند.

به نوشته روزنامه جمهوری اسلامی، همه دولت‌ها از نظر منابع آب استان خوزستان، یک الگو و برنامه واحد را تاکنون دنبال کرده‌اند. مردم خوزستان هم این را فهمیده‌اند که با دلخوش کردن به اصول‌گرا یا اصلاح‌طلب، هاشمی، خاتمی یا احمدی‌نژاد و روحانی و حالا رئیسی، هیچ تفاوت و تغییری در سیاست‌های کلان انتقال آب نخواهد افتاد.

سیاستمداران و مدیران اجرایی خوزستانی، در وزارتخانه‌های مربوط به آب، برق، نفت و گاز، حداکثر در رده‌های دوم و سوم اجرایی، آنهم به ندرت حضور دارند. داستان مصائب منافع خوزستان، نیازی به تفصیل ندارد.

نخبگان خوزستانی و ان‌جی‌اوهای مستقل و فعال هم در تنگنا و در محاق، در افت و خیزند، و چون کارون بی‌رمق و بی‌جانشان کرده‌اند.

مردم با مشکلاتشان رها شده‌اند. خوزستان دین خود را به اسلام ادا کرد، اما مسئولان خوزستان را فراموش کردند و با ‌نقمت‌های جنگ و پس از آن تنها رها کردند.

چه کسی می‌داند، گریه کهن‌مردی در کنار گاوی افتاده بر زمین، که همه چیز او بود یعنی چه؟ چه‌ کسی می‌داند نابودی زمین و کشت و ماهی و هور یعنی چه؟ چه کسی گریه و بغض جوان بیکار خوزستانی را در کنار نفت و بندر و پتروشیمی و فولاد و نیشکر را می‌فهمد؟ چه کسی از تشنگی حتی روستاهای شمال خوزستان و در کنار سد و سرچشمه کارون خبر دارد و این یعنی چه؟؟

روحانی، با کارگردانی امثالِ واعظی و حمایت برخی اصلاح طلبان، با انتخاب برخی استانداران بی‌لیاقت و بی‌کفایت، به بدترین وجه ناسپاسی خود را به مردم خوزستان نشان دادند و توسعه خوزستان را سال‌ها به عقب راندند. البته در این مسأله دست ِ برخی اصول گرایانِ منفعت طلب هم در کار بود.

خوزستان با چوب و تفنگ و تشر، اداره نمی‌شود با مهر و محبت و احترام به راه می‌آید. اعتراض مردم و کشاورزان تشنه طبیعی است، آنهم مردمی که در دفاع از تمامیت ارضی ایران و اسلام ذره‌ای کم نگذاشته‌اند. تدبیر و بصیرت در برخورد با معترضان وظیفه قانونی و اخلاقی و انسانی همه مسئولان انتظامی و امنیتی است.

با این حال، نه تجزیه‌طلبان و وابستگان آنها، به بهانه‌های قومی، و نه افراطی‌های تندمزاج داخلی و خارجی از اعتراض مردم تشنه سودی نمی‌برند.

مردم و زمین و تالاب، پرنده و گیاه و گاومیش آب می‌خواهند آب.

راه‌حل کلی پیش‌روی نظام، همانگونه که هزاران بار گفته شده است، انجام طرح جامعِ آمایش سرزمینی است.

راه نجات خوزستان و بلکه کشور، اجرای طرح کلان آمایش سرزمین برای توسعه ایران است.

تخصیص امکانات و منابع کشور در قالب کار کارشناسی علمی و بی‌طرفانه و با حضور شخصیت‌های علمی و مستقل و با حضور کارشناسان سازمان‌های مردم نهاد، می‌تواند زمینه و بستر ِ اعتماد سازی برای اجرای هرگونه طرحی است.

باید به فکر اعتماد و سرمایه اجتماعی جامعه خوزستان و ایران بود.

آنان که به خواسته‌ها و گرایشات متنوع و متکثر مردم وقعی نمی‌نهند، باید باور کنند که اعتماد مردم روز به روز به مسئولان، و در تمامی سطوح، اعم از اصلاح‌طلب و اصول‌گرا در حال فروپاشی است.

برچسب براندازی به معترضان، سرکوب مطالبات است

همچنین نماینده سابق مجلس در واکنش به اظهارات برخی از چهره‌های جریان اصلاحات مبنی بر آنکه سیاست کف خیابان راه حل نیست، بلکه معضلات و مشکلات را پیچیده‌تر، آزادی‌ها را محدودتر می‌کند و هزینه‌هایی فراتر از ظرفیت‌های جامعه به جامعه تحمیل می‌کند،‌‌ می‌گوید: مردم‌ بارها مطالبات‌شان را از طرق دیگر ازجمله: فضای مجازی و قانونی بیان کردند، اما از آنجایی که کسی به آن رسیدگی نکرد، به خیابان آمدند.‌ ‌

«تشکیل اجتماعات و راهپیما‌ئیها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.» این نه یک توصیه‌ و نه یک بخشنامه پیش پا افتاده بلکه اصل 27 قانون اساسی جمهوری اسلامی است. البته در اصل 26 قانون اساسی نیز تأکید شده است:«هيچ كس را نمی‌توان از شركت در آنها منع كرد يا به شركت در يكي از آنها مجبور ساخت.»

چند روزی‌‌ می‌شود که مردم خوزستان برای حل بحران‌‌ بی‌آبی و خشکسالی که سال‌هاست دامن‌گیر آنها و این منطقه شده است، به خیابان آمده‌اند؛ یک ماهی‌‌ می‌شود که کارگران پیمانی صنعت نفت، پتروشیمی و پالایشگاه اعتصاب و تجمع برای حل مشکل حداقل دو دهه‌‌ای‌شان، دست به اعتصاب و اعتراض زده‌اند. طیبه سیاوشی نماینده اصلاح‌طلب مجلس دهم در این باره به همدلی‌‌ می‌گوید: «ما نمی‌توانیم مانع مطالبات مردم شویم. کافی است که به وضعیت استان‌ها نظاره کرد، تماشای تصاویر آن نیز زندگی انسان را مختل‌‌ می‌کند. به طور مثال آنچه امروز در خوزستان در جریان است و نابودی دامداری و کشاورزی و شرایط امروز مردم استان واقعا دردناک است. کدام مرکزنشینی قادر به تحمل چنین شرایطی است! سال‌هاست مردم این استان، گرد وغبار و‌‌ بی‌آبی و ... را تحمل کردند؛ ضمن ‌این‌که بارها مطالباتشان را از طرق دیگر ازجمله: فضای مجازی و قانونی بیان کردند اما از آنجایی که کسی به آن رسیدگی نکرد، به خیابان آمدند.»‌ ‌ وی ادامه‌‌ می‌دهد:«قضاوت درباره ‌این‌که اعتراض در خیابان یا برگزاری تجمع درست یا غلط است، کار بسیار سختی است؛ به نوعی باید صدای آنها شنیده شود. این موضوع بارها از طریق قانونی مطرح شده است، شورای شهر هم پیگیر این موضوع بود که محل‌هایی برای حضور مردم و بیان مطالباتشان تعبیه شود؛ همان طور که در سایر کشورهای دنیا این موضوع رخ‌‌ می‌دهد. تاکنون هر بار مردم برای پیگیری و بیان مطالبات‌شان به خیابان آمده‌اند، به آنها برچسب سودجویی و براندازی خورده است، به نوعی سرکوب مطالبات عمومی است.»

این نماینده سابق تهران با اشاره به ‌این‌که ممکن است عده‌‌ای هدف آشوب داشته باشند، تصریح‌‌ می‌کند: «مردم به هیچ وجه حاضر نمی‌شوند یک ساختمان پنج طبقه یا یک ساختمان بانک در اسلامشهر را به آتش بکشند و از بین ببرند یا به اموال‌ دیگران آسیب برسانند. این رفتارها را نمی‌توان به افراد عادی‌ نسبت داد. با این حال ضروری است، در شهرها جایی برای تجمع و حضور مردم و معترضان تعبیه شود تا مردم به طریقی، فرصت بیان و پیگیری مطالباتشان را داشته باشند. این حقی است که در هر جایی از دنیا برای مردم قائل‌اند، شما‌‌ می‌بینید 500 نیروی پلیس در خیابان ایستاده‌اند و به طور مثال 40نفر در حال راهپیمایی‌اند.» سیاوشی با بیان ‌این‌که اگر این فرصت برای مردم در نظر گرفته شود، شاهد نتایج آن خواهیم بود،‌‌ می‌گوید: «در مقابل اگر هر بار مردم برای پیگیری مطالبات‌شان به خیابان بیایند و برچسب و اتهام بخورند، به نظر من به هیچ وجه راه‌گشا نخواهد بود. این نوع مواجهه آینده روشنی در پی نخواهد داشت. »

وی درباره ‌این‌که راهکار چیست، توضیح‌‌ می‌دهد:«بی‌شمار قانون برای حل مشکلات مردم مناطق مختلف در کشور وضع شده است که در خوش‌بینانه‌ترین حالت، 20 تا 30درصد آن‌ اجرایی شده است؛ البته ما همچنان سند آمایش ملی نداریم! ما در جایی مانند خوزستان صنایع مختلفی از جمله: کاشی‌سازی و فولاد و کشاورزی چون‌ کشت برنج داریم که ناشی از اشتباهات مسئولان محلی و استانی یا رانت بوده است. این کاستی‌ها هیچ‌گاه برای مردم این مناطق توضیح داده نشده است؛ به همین دلیل مردم استان با مشکلات متعددی مواجه شده‌اند که ناشی از تصمیم‌گیری‌های نادرست مدیران است. از این رو، این مردم و مسئولان هستند که باید این اشتباه و کاستی را جبران کنند. اگر بر مبنای قانونی مردم را توجیه کنند که کشت در فلان منطقه ممنوع است، مردم در آنجا کشت نخواهند کرد. کما‌این‌که در برخی از مناطق، کشاورزان بر اساس سیاست‌های جدید کشاورزی با وزارت جهاد همکاری‌‌ می‌کنند.»

عضو فراکسیون امید در مجلس دهم تاکید‌‌ می‌کند:«راه را اشتباه رفتند و امروز منتظرند مردم هیچ‌گونه مطالبه‌‌ای نداشته باشند و از حداقل مطالبات‌شان نیز محروم شوند.»

منبع: آفتاب

کلیدواژه: خوزستان اصلاح طلبان اصولگرایان اعتراضات خوزستان داشته باشند مطالبات شان اصلاح طلب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۵۷۷۹۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عباس عبدی: ضربه ایران به اسرائیل پیروزی راهبردی بود /جذب حمایت مردم از این حمله در تعارض با برخورد با زنان در خیابان ها است

 عباس عبدی روز قبل از حمله ایران به اسراییل یادداشتی نوشت که درباره ایران و اسرائیل بود. این یادداشت روز بعد و پس از حمله پهپادها وموشک‌های ایران به سرزمین‌های اشغالی منتشر شد.   به گزارش اعتماد، تحریریه روزنامه و همچنین آقای عبدی اطلاع نداشتند که حمله‌ای در راه است. بعد از حمله در برخی رسانه‌ها اعلام شد که علیه آقای عباس عبدی و روزنامه اعتماد اعلام جرم شده است. از آنجا که 10 روز از این ماجرا گذشته و احضاریه‌ای برای هیچ‌کدام ارسال نشده، تصمیم گرفتیم درباره نظرات آقای عباس عبدی که در آن مصاحبه اعلام شده بود گفت‌و گویی داشته باشیم که می‌خوانید:   آقای عبدی! ماجرای احضار شما به کجا انجامید؟ هنوز اقدام قضایی به بنده اعلام نشده است.

آیا فکر می‌کنید منتفی شده است؟ نمی‌دانم؛ ولی با توجه به توضیحاتی که داده‌ام و از مفاد آن مطلع هستند، به گمانم برداشت دقیقی از نوشته من نداشتند. البته معتقد نیستم که برای نوشتن باید برای کسی اعلام جرم کرد، اگر نوشته افراد متضمن دروغ و جعل نباشد، صرفا تحلیل و نظر باشد، باید محترم شمرده شود. و این را نشانه قدرت می‌دانم. هر چند معتقدم که با توجه به شرایط کلی کشور نیز برخی از مسائل را باید به عنوان نویسنده رعایت کنیم.   البته اکنون که مرز رسانه داخلی و خارجی برداشته شده است، متأسفانه نویسندگان داخل و در رسانه‌های رسمی کشور در موقعیت نابرابری با کسانی که در خارج هستند قرار دارند و این نابرابری یکی از عوامل خروج مرجعیت رسانه‌ای از داخل است و این خطر امنیتی برای ایران دارد.   با توجه به آن اعلام جرم، گفتید که دیگر در این موضوع خاص نمی‌نویسید. آیا اکنون که حداقل تا حالا منتفی شده، باز هم اظهارنظر نخواهید کرد؟ اگر اعلام جرم را اعلام نکرده بودند، بهتر بود. من متأسف شدم که چرا باید چنین تصوری را در جامعه القا کرد کسانی که سعی در نوشتن تحلیل‌های منطقی دارند، نیز با اعلام جرم مواجه می‌شوند؟ اگر بدون اعلام بود، من هم خبرش را مثل موارد دیگر منتشر نمی‌کردم. با این حال اکنون می‌توانم حرف بزنم، چون گمان می‌کنم نظراتم دچار تعبیرهای ناخواسته نخواهد شد.   پس اولین سوال را می‌پرسم؛ آیا ایران می‌توانست پاسخ ندهد؟ در عمل می‌توانست، همچنان که در موارد دیگر هم چنین کرده بود. ولی در سیاست نمی‌توانست، زیرا سیاست با روابط شخصی فرق می‌کند. در روابط شخصی «گذشت و عفو» و «بزرگ‌منشی» و این گونه رفتارها معنی می‌دهد و اتفاقا پسندیده هم هست. با گذشت از دیگران می‌توان اختلافات را بهتر حل کرد تا انتقام گرفتن. در عفو لذتی است که در انتقام نیست. ولی در سطح سیاست به‌ویژه در سطح بین‌الملل، گذشت بی‌معناست و چه بسا موجب تشدید خصومت هم باشد. پس پاسخ ندادن موجب تشدید بحران می‌شود   . ولی در هر حال باید به اثرات این پاسخ توجه داشت. این اتفاقات موجب می‌شود تنش میان دو طرف از حالت انعطاف‌پذیر و الاستیکی به وضعیت متصلب تغییر شکل بدهد. پیش از این طرفین اقداماتی را علیه یکدیگر انجام می‌دادند. گاه مستقیم، گاه غیرمستقیم و اغلب بدون پذیرش رسمی، در حالی که ناظران سیاسی می‌دانستند که کدام طرف، مستقیم یا با واسطه پشت ماجراست.   با این حال وضعیت آنها مثل مشت‌هایی است که بوکسورها به کیسه چرمی لاستیکی می‌زنند. ابتدا قدری تغییر شکل داده، فرورفتگی و عقب‌نشینی کرده، سپس بازگشت به حالت اول را شاهدیم.   پس اکنون ماجرا فرق کرده و از حالت الاستیکی و انعطاف‌پذیری به حالت نیمه شکننده تبدیل شده و در ادامه به وضعیت شکنندگی خواهد رسید. به عبارت دیگر ضربات علیه یکدیگر پرهزینه است و به‌ صورت متعارف قابل ترمیم نیست و هزینه بازی را بالا برده و امکان ادامه بازی را کم کرده است.   پس آیا می‌توان نتیجه گرفت که بحران میان ایران و اسراییل تشدید شده است؟ در واقع همان‌گونه که گفتم این بحران شکننده‌تر شده است. شما به راحتی می‌توانید به یک جسم الاستیک ضربه بزنید بدون اینکه نگران شکستن آن باشید، ولی چنین ضربه‌ای را به راحتی به شیشه نمی‌زنید. بنابراین مدیریت امور از این پس اهمیت دارد.   آیا به همین علت ایران پاسخ حمله بعدی اسراییل را نداد؟ طبیعی است که طرف مقابل هم نمی‌خواسته که ایران پاسخ بدهد، لذا ضربه محدودی را انتخاب کرده که این شیشه نشکند. به عبارت دیگر طرفین از یکدیگر تحلیلی داشته‌اند که منجر به مهار بحران شود. فراموش نکنیم که موضع غربی‌ها به ویژه ایالات متحده نیز در عدم رغبت آنان به رشد تنش نیز مهم بوده است.   گمان می‌کنید که زدن سفارت و پاسخ ایران و نیز پاسخ بعدی اسراییل متوازن بود؟ به نظر می‌رسد که این ماجرا از نظر تاکتیکی و نظامی و خسارات وارده متوازن نبود. در هر حال سفارت ایران را زدند و ایران تعدادی از فرماندهان خود را از دست داد و چنین خسارتی حداقل با اطلاعات موجود به اسراییل وارد نشده است.   ولی از نظر راهبردی کفه حمله کاملا به سود ایران بود. به عبارت دیگر اعلام رسمی و با اطلاع یافتن طرف مقابل و حمله از خاک ایران به اسراییل، فارغ از جزییات ماجرا و با آن حجم حمله یک پیروزی راهبردی بود. به‌ویژه که انتظار قبلی به عدم حمله بوده است.   به نظر می‌رسد که اقدام ایران نیز معطوف به همین هدف بوده و نه وارد کردن خسارت. فراموش نکنیم که ایالات متحده و بریتانیا و دیگر کشورهای غربی دربست در کنار اسراییل ایستاده بودند.   این پیروزی راهبردی چه آثاری در ایران می‌تواند داشته باشد. رسیدن به پیروزی همیشه ممکن است و حتی در مواردی ممکن است راحت رخ بدهد، مهم حفظ و تثبیت آن است. اجازه بدهید که مستندتر صحبت کنم. در سال ۱۳۸۸ تحلیلی نوشتم از وضع ایران و برای اطلاع مقامات فرستادم. بخشی از این تحلیل چنین است: پیش از خرداد ۸۸ بارها نوشته بودم که حکومت در ایران از ۴۰۰ سال گذشته یعنی از زمان اوج صفویه تا کنون هیچگاه بدین پایه که اکنون هست، قدرتمند نبوده است، ولی همیشه بلافاصله اضافه می‌کردم که متاسفانه این قدرت با نوعی از بی‌ثباتی هم همراه است.

افزایش قدرت حکومت مثل مناره‌ای است که قد می‌کشد و بلند‌تر می‌شود، اما به تناسب این ارتفاع پایه‌های آن عمیق‌تر و پهن‌تر نشده است. بنابراین به‌رغم اوج گرفتن، بر ناپایداری آن افزوده شده است و این پایه‌ها در حکومت چیزی نیست جز قدرت نرم‌افزاری آن. اگر از این زاویه نگاه کنیم، هر دستاورد خارجی باید از دو طریق پایدار و مستحکم شود. اول از طریق قرار دادن آن در دل یک سیاست خارجی معقول و قابل دفاع و عملی. دوم از طریق حمایت داخلی.

یک دستاورد خارجی را می‌توان مثل دست یافتن به یک بازیکن عالی فوتبال دانست که فقط هنگامی مفید و موثر است که ۱۰ بازیکن دیگر نیز کمابیش هم‌سطح او باشند؛ زمین و امکانات و دریافتی و استادیوم و اقتصاد باشگاه خوب باشد والا آوردن رونالدو در یک تیم ایرانی هیچ فایده‌ای برای فوتبال ما ندارد و همه هزینه‌های آن، زیان است. حمایت داخلی از این اقدام از دو طریق ممکن است. اول احترام گذاشتن به مردم و مطالبات آنان.   روشن است که وضعیت کنونی در مواجهه با زنان و با این ویدیوهایی که منتشر شده در تعارض با این مساله است. دوم و سوم و چهارم نیز بهبود اقتصادی است. پیروزی‌های خارجی به سرعت فراموش می‌شوند باید از طریق بهبود شرایط تثبیت شوند والا به ضد خودشان بدل خواهند شد.   نکته مهم ضربه راهبردی است که اسراییل در مجموعه ماجرای اخیر خورده است که در آینده به آن خواهم پرداخت. کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • تجاوز جنسی ۴ مرد افغان به نوجوان ایرانی در تهران | التماس کردم فایده نداشت! +فیلم
  • کیفیت و بی‌توجهی: دست اندازی در جاده پیشرفت راهسازی ایران
  • هزینه فایده سفر رئیس جمهور به پاکستان
  • شهرداران از مصائب شهری با استاندار سخن گفتند
  • آبراهه‌های چند صدساله خراسان‌شمالی تشنه برف و باران
  • به مایلی‌کهن زنگ زدم و گفتم بیا با هم فالوده بخوریم ! | میانجیگری میان محمد مایلی کهن و امیر قلعه نویی فایده دارد؟
  • مصائب شیراز پس از باران (+ عکس)
  • مصائب شیراز پس از باران / تصاویر
  • مصائب شیراز پس از باران
  • عباس عبدی: ضربه ایران به اسرائیل پیروزی راهبردی بود /جذب حمایت مردم از این حمله در تعارض با برخورد با زنان در خیابان ها است