برخی از عجیبترین رسوم مردم جهان
تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۷۹۵۷۲۳
فرهنگ یکی از وجوه تمایز انسانهاست که هر یک بر آداب و رسوم خاص خود متکی است و روشهای خاص خود را میطلبد، در این بین ممکن است رسومی در یک فرهنگ وجود داشته باشد که از نظر بسیاری از مردم در دیگر فرهنگها عجیب بهنظر میرسد.
به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، یکی از مهمترین وجوه تمایز میان انسانها، تمایل هر قشر برای حفظ آداب و رسوم و فرهنگ خود به حساب میآید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از دیگر رسم و رسومات عجیب ایالاتمتحدهآمریکا، فرهنگ پیچیده انعام دادن است. برخلاف بسیاری از کشورها که یا به هیچ وجه انعام نمیدهند و یا تنها در صورتی که غذا یا برخورد فروشنده خوب باشد انعام میدهند، در اکثر رستورانهای آمریکایی، انعام دادن اجباری است. در واقع، انتظار میرود که مشتریان بین ۱۰ تا ۲۰ درصد از صورتحساب را بهعنوان روی میز بگذارند. کارکنان رستورانها واقعاً برای امرارمعاش خود روی این پول حساب میکنند، چرا که در آمریکا دستمزد قانونی پیشخدمتها بسیار پایین است. علاوه بر این چند قانون برای انعام دادن به پرسنل خدمات، پیکها و کارکنان رستورانها وجود دارد و در حالی که بسیاری از مردم این شیوه را بسیار غیرمنطقی میدانند، فرهنگ انعام دادن در ایالاتمتحدهآمریکا، ایجادکننده انگیزهای برای پیشخدمتها و ارائهدهندگان خدمات است تا خدمات بهتر ارائه دهند.
روز موش خرمابسیاری از کشورها تعطیلات نسبتاً عجیبی دارند که یادآور تاریخ متمایز آنها است. با این حال ایالاتمتحدهآمریکا با وجود اینکه نسبت به سایر کشورها، کشوری تازه به حساب میآید پر از تعطیلات عجیب و غریب است. برای مثال روز موش خرما. از سال ۱۸۸۷، در روز دوم فوریه، مردم با صبر و حوصله منتظر میمانند تا ببینند یک موش خرمای پونکسوتاونی فیل رد میشود تا سایهاش را ببینند. اگر رد شد به این معنی است که زمستان شش هفته دیگر باقی میماند. عجیبتر از این، شاید دار و دسته "مردان فداکار انجمن موش خرمای پونکسوتاونی فیل" باشند که مطابق با سنت، هر سال در حالی که کتوشلوار مشکی پوشیده و کلاً بر سر گذاشتهاند، در روز موش خرما حضور به هم میرسانند.
وقتگذرانی در گورستانهر چند گورستان در بسیاری از کشورها مکانی ترسناک و حتی افسانهای است، مردم دانمارک چنین نظری ندارند. بسیاری از مردم در سراسر جهان ترجیح میدهند اوقات فراغت خود را در پارکها بگذرانند، ولی مردم دانمارک با تبدیل گورستانها به مناطق تفریحی از این فضاها استفادهای واقعبینانه و عملگرایانه داشتهاند. زمانی که هوا بالاخره شروع به گرم شدن میکند، گورستانهای دانمارک به محلی آراسته و مملو از مردم محلی تبدیل میشود که دور هم جمع شده و با هم معاشرت میکنند. نمونه کامل این معاشرتها در Assistens Kirkegård، گورستان پایتخت دانمارک دیده میشود که محل دفن افراد مشهوری همچون «هانس کریستین اندرسن» است.
زانو زدن یا سجده کردن برای سلاممراسم سلام و احوالپرسی برای قوم یوروبا در نیجریه، مراسمی مهم و کاملاً جدی است خصوصاً در برابر بزرگترها. جوانان یوروبا باید در مقابل بزرگترها زانو بزنند. این عمل نشانه احترام به بزرگان جامعه انجام میگیرد.
ممنوعیت استفاده از دست چپ برای کارهادر بعضی کشورها و مناطق از جمله خاورمیانه، سریلانکا، هند و بخشهایی از آفریقا، استفاده از دست چپ برای غذا خوردن یا سایر فعالیتها بسیار بیادبانه و توهینآمیز تلقی میشود. ایمن بودن در این مناطق نیازمند انجام تمامی کارها، از جمله سلام و احوالپرسی، حمل کالا، مبادله پول و البته غذا خوردن با دست راست است.
کد خبر 513579منبع: ایمنا
کلیدواژه: فرهنگ آداب و رسوم سنت عجیب ترین عجیب ترین آداب و رسوم سنت های عجیب شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق انعام دادن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۷۹۵۷۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
هنری که لاکچری شده!
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مصطفی میرزاباقری ـ مسئله گرانی موضوعی نیست که کسی از آن خبر نداشته باشد و حتی پولدارها هم از وضعیت گرانی مینالند. هر روز یک کالایی گران میشود، یک روز گوشت، یک روز نوبت مرغ است، یک روز نوبت میوه و روز دیگر گرانی مسکن و. هر روز یک موضوع در اقتصاد ما مطرح و به چالش تبدیل میشود.
این گرانیها به فرهنگ هم رسوخ پیدا کرده و به کنسرتها هم کشیده شده است. بلیت کنسرتها از روزهای اول سال به حدود یک میلیون تومان هم رسیده و این سوال مطرح است که طی یک ماه گذشته مگر چه اتفاقی افتاده که بلیت کنسرت به صورت چراغ خاموش این همه افزایش قیمت داشته است؟
برگزاری کنسرت در بسیاری از جوامع امری رایج به شمار میرود و سالانه هنرمندان مطرح موسیقی در فصول مختلف سال در فستیوالها و یا تورهای کنسرت خود روی صحنه میروند؛ بدین ترتیب مردم میتوانند با حضور در این کنسرتها اوقات خوشی را تجربه کنند. هرچند که کنسرت رفتن حداقل در ژانرهای عامهپسند در سایر کشورها امری عادی به شمار میرود و کنسرت رفتن بجز در ژانرهای اپرا یا کلاسیک کالایی لوکس به شمار نمیآید، اما با بالا رفتن نرخ تورم، مردم عادی کمتر میتوانند در یک کنسرت شرکت کنند.
نکته تلخ ماجرا اینجاست که گرانیها وافزایش نامتعارف هزینهها از سبد فرهنگی خانوادههای ایرانی کاسته و بیشترین ضربه را به اهالی فرهنگ و هنر وارد کرده و کنسرتهای چند صد هزار تومانی باعث شده خیلی از خانوادهها خط قرمزی دور اینگونه برنامههای فرهنگی و شاد بکشند. در حال حاضر ارتباط با موسیقی فقط با دانلود و شنیدن آهنگ از سایتهای رسمی و غیررسمی اتفاق میفتد و فقط کسانی که توانایی مالی دارند میتوانند به کنسرت بروند.
باید قبول کرد که کنسرت هم به کالایی لوکس و لاکچری تبدیل شده که دیگر همگان امکان استفاده از این شرایط را ندارند و افزایش قیمت بلیط باعث شده مخاطبان بالقوه کنسرتهاهرگز به مخاطب فعال بدل نشوند و نیز از مخاطبان بالفعل موسیقی کاسته شود که در دراز مدت به نفع هیچکسی نیست.
وقتی بلیت کنسرتی حدود ۹۰۰ هزارتومان باشد، یک خانواده چهار نفره باید سه میلیون و ۶۰۰ هزارتومان هزینه کند. با احتساب پایه حقوق یک کارمند یا کارگر مطابق با پایه دستمزد وزارت کار، این رقم یک سوم میزان حقوقشان است.
گران شدنی هر کالایی منجر به ریزش مخاطبان آن کالا یا خدمات است، اما مردم مجبورند خود را با این شرایط وفق دهند و خود را با این شرایط سازگار کند نه اینکه عادت کنند و افزایش قیمتها باعث حذف کالای فرهنگی از سبد خانوارها شده است.
به هر حال با توجه به شعار امسال امیدواریم حتی مردم در صحنه هنر هم دخیل شوند و حتی برگزاری جشنوارههای موسیقی هم به بخش خصوصی واگذار شود و ارگانها، بنیادها و سازمانهای مربوطه با توجه به نامگذاری سال ۱۴۰۳ به عنوان «جهش تولید با مشارکت مردم» از سوی رهبر انقلاب برای کمک به تولید آثار ارزشمند هنری قدم برداردند.
اگر هزینه فعالیتهای فرهنگی بالا رود و اگر سینما و موسیقی کشور تعطیل شود، چه چیزی از فرهنگ باقی میماند؟
البته همه تقصیرها را نباید به گردن قیمت بلیت کنسرت انداخت و باید فرآیند اقتصادی برگزاری کنسرتها هم اصلاح شود تا شاهد حضور همه اقشار جامعه در کنسرتها باشیم.
باید قبول کرد که کنسرتها تثیر بالایی در شادیبخشی دارند و باید پیش از هر چیزی برای ایجاد این شادی زیرساختهای اصلی مانند سالنهای مناسب ایجاد شود و سپس با حمایتهای دولتی نرخ قیمت بلیتها را کنترل کرد تا عامه مردم بتوانند حداقل سالی دو بار به کنسرت بروند و از شادیهای جمعی محروم نشوند.
انتهای پیام/