اندیشکده صهیونیستی: توافقهای عادیسازی روابط وضعیت راهبردی اسرائیل را تغییر نداده است
تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۸۴۴۲۲۴
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، اندیشکده امنیت داخلی رژیم صهیونیستی (INSS) وابسته به دانشگاه تلآویو، به تازگی در یکی از گزارشهای خود خبر داد که به رغم گذشت یک سال از زمان امضای توافق عادیسازی روابط با امارات و ملحق شىن چند کشور به آن، از تمام پتانسیلهای این توافق استفاده نشده است.
روزنامه فرامنطقهای «القدس العربی»، امروز (سهشنبه)، با استناد به گزارش مذکور نوشت: این اندیشکده در گزارش جدید خود بر این باور است که توافقهای عادیسازی روابط یک امتیاز سیاسی محسوب میشود؛ اما با این وجود، منجر به بهبود وضعیت راهبردی اسرائیل در برابر تهدیدهای پیشرو نشده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این گزارش عنوان شده است که چالش منطقهای مشترک از سوی ایران همچنان یکی از محرکهای اصلی برای امضای توافقهای عادیسازی روابط بوده و هست؛ اما قدرت این محرک در پی تغییر سیاستهای دولت آمریکا پس از کنار رفتن «دونالد ترامپ» رئیسجمهور پیشین آمریکا و در نتیجه، کاهش سطح آمادگی آمریکا برای تأمین امنیت و دادن امتیازات اقتصادی به کشورهای امضاءکننده توافق، تحلیل رفته است.
اندیشکده امنیت داخلی رژیم صهیونیستی میافزاید: «همچنان تشکیل یک محور همکاری در خاورمیانه به منظور جلوگیری از دامنه حضور ایران در منطقه یک چالش و هدف محوری به شمار میرود ازاینرو اسرائیل خواهان تکمیل کاستیهای امنیتی موجود و پیشبرد این توافقهاست تا به ثمره صلح برسد».
این اندیشکده خاطر نشان میکند که توافق میان تلآویو و امارات با عنوان «توافق صلح» شناخته میشود که کِنست (پارلمان رژیم صهیونیستی) آن را تصویب کرده است حال آنکه مابقی توافقها با بحرین، سودان و مغرب یک «اعلام صلح» بودهاند که در این خصوص به اظهارات «انو قرقاش» مشاور دیپلماتیک رئیس امارات و وزیر مشاور سابق این کشور در امور خارجه اشاره شده است که پیشتر بیان کرد تصمیم امارات برای برقراری روابط با اسرائیل حکایت از انگیزه ساخت آیندهای جدید و بهتر برای منطقه داشت که این تصمیم از تمایلی مبتنی بر به گردش درآوردن یک راهبرد و نگرش عملگرایانه نشأت میگرفت.
در ادامه این گزارش همچنین با اشار به اینکه عادیسازی روابط با امارات در مقایسه با دیگر توافقها با سرعت بیشتری در حال پیشرفت است و ثمره اقتصادی به همراه خواهد داشت، عنوان شده است: «امارات از ویژگی خاصی برخوردار است-جمعیت کم، نبود مخالف، منابع بسیار، سران متعهد به یک طرح راهبردی طولانیمدت؛ طرحی که شامل چند برنامه است و بهصورت نظاممند اجرا میشود».
اندیشکده یادشده ادامه داد: «امارات خود را قطب تجدد و پیشرفت میداند و روابط با اسرائیل را در راستای تحقق این هدف در نظر میگیرد. از زمان امضای توافق عادیسازی روابط عملا میزان تجارت اعلامشده میان اسرائیل و امارات تقریبا به یک میلیارد دلار رسیده است و شروطی نیز درباره ایجاد صلح میان دو طرف مطرح شده است. توافقهایی نیز در زمینه آکادمیک، فرهنگی و محیطزیست، امنیت، غذا و آب، پزشکی، همکاریهای سایبری و... امضاء شده است؛ اما برخی از شراکتها میان دو طرف از جمله صندوق سرمایهگذاریهای مشترک همچنان در حالت تعلیق قرار دارد».
چالشهای پیشروی عادیسازی روابط
اندیشکده امنیت داخلی رژیم صهیونیستی میگوید که ترامپ محرک توافقهای عادیسازی بود و در قلب این توافق ملاحظات امنیتی، مسئله تهدید ایران و ملاحظات اقتصادی دیگری گنجانده شده است و همچنین عنوان میکند که منافع طرفهای توافق به علت امتیازهایی که از طرف دولت آمریکا به آن دست پیدا کردهاند، به داشتن روابط با واشنگتن مرتبط خواهد بود.
در ادامه ادعا شده است، با آنکه دولت بایدن سیاستهای دولت ترامپ رد میکند-البته به جزء مسئله عادیسازی روابط- اما تاکنون، بایدن برای عادیسازی روابط با تلآویو امتیازی برای کشورهای قصد این گام را دارند در نظر نگرفته است و هنوز واشنگتن آمادگی چشمپوشی از مسائل مربوط به حقوق بشر در کشورهای عربی به عنوان مثال در عربستان سعودی را ندارد.
فلسطین
بر اساس این گزارش، توافقهای عادیسازی روابط باعث شده است که تشکیلات خودگردان فلسطین در برخی ابعاد متضرر باقی بماند و آمادگی عادیسازی روابط پیش از حلوفصل نزاع را نداشته باشد ازاینرو تشکیلات خودگردان فلسطین پیوستن به آن دسته ابتکارهای اقتصادی و مرتبط با حوزه انرژی را که مبتنی بر توافق عادیسازی روابط هستند، رد میکند و پیشنهادهای کمک امارات را نمیپذیرد.
در این گزارش همچین عنوان شده است که اولین امتحان بنیادین برای توافق عادیسازی روابط نبرد اخیر تلآویو با غزه بود چراکه به رغم استفاده تلآویو از خشنونت بیشاز حد علیه فلسطینیان در جریان این جنگ، اما هیچ یک از کشورهای عربی که روابط خود را عادیسازی کردند، واکنشی به آن نشان ندادند و حتی هیچ یک از سیاستمداران آنها اظهاراتی علیه تلآیو بر زبان نیاورد.
مسئله ایران
این اندیشکده در گزارش مذکور مدعی شده است که ایجاد اختلاف میان تلآویو و برخی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به نفع ایران است و کشورهای عربی یادشده هماکنون بر برنامه هستهای ایران و آنچه تهدیدهای تهران خوانده شده، متمرکز شدهاند.
این اندیشکده همچنین ادعا میکند که کشورهای عربی مذکور نگران این هستند که ایران شیعیان موجود در این کشورها را به انجام اقداماتی که کینهتوزانه خوانده شده، ترغیب کند.
در گزارش یادشده ادعا شده است که تهران از حضور اطلاعاتی تلآویو در منطقه خلیج فارس نگران است و برخی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نیز احساس میکنند که قدرت بازدارندگی آنها با تغییر دولت آمریکا دچار آسیب شده است و دولت بایدن تمایل دارد که به توافق هستهای به تهران بازگردد ازاینرو «کشورهای حاشیه خلیج [فارس] میخواهند روابطی موازی با ایران شکل دهند و اختلافاتشان را با این کشور از راه مذاکره حلوفصل کنند. این در حالی است که تهران در این مذاکرات از ابوظبی و منامه میخواهد که روند عادیسازی روابط خود با اسرائیل را کُند کنند و به عدم حضور نظامی اسرائیل در خاک خود پایبند باشند».
افکار عمومی در کشورهای عربی
اندیشکده امنیت داخلی رژیم صهیونیستی در بخش دیگری از گزارش خود اذعان میکند که توافقهای عادیسازی روابط در سطح سازمانی باقی مانده و مردم همچنان به تلآویو معترض هستند و با آن دشمنی دارند درست همانند توافقهایی که پیشتر با مصر و اردن امضاء شد. با این حال، این اندیشکده مدعی میشود که چهل درصد از مردم در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از عادیسازی روابط با تلآویو حمایت میکنند.
در این گزارش همچنین با اشاره به اینکه برخی از کشورهای عربی و اسلامی همچنان تصمیم خود مبنی بر پیوستن به توافق عادیسازی روابط را به تعویق انداختهاند، آمده است که این کشورها به محض اینکه به این نتیجه برسند که این توافق میتواند آنها را به آمریکا نزدیک گرداند و برای آنهای ثمره اقتصادی و دیپلماتیک به همراه خواهد داشت، به آن ملحق میشوند و در عین حال، تلآویو نیز باید در تلاش برای توسعه دامنه روابط خود با کشورهای مختلف باشد.
در بخش دیگری از این گزارش عنوان شده است که عربستان سعودی یکی از کشورهای مهم برای برقراری روابط محسوب میشود و روابط رسمی با ریاض میتواند به این روابط آنچه «مشروعیت دینی-اسلامی» خوانده شده، ببخشد و زمینه برای پیوستن برخی دیگر از کشورها تسهیل کند.
گزارش مذکور تنها به فاصله کمی از گزارش پیشین این اندیشکده منتشر شده است؛ این مرکز مطالعاتی در ابتدای ماه جاری نیز در گزارشی به «اسحاق هرتزوک» رئیس رژیم صهیونیستی خبر داد که ایران همچنان تهدید اول این رژیم محسوب میشود. (جزئیات بیشتر).
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: امارات عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی ایران توافق های عادی سازی روابط عادی سازی روابط کشورهای عربی عنوان شده حاشیه خلیج خلیج فارس توافق ها تل آویو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۸۴۴۲۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بالانسر ایران و اسرائیل
نشریه فارنافرز در تحلیلی از چشمانداز تنش در منطقه مینویسد: تشکیل اتحاد ضدایرانی نوظهور در خاورمیانه پس از حملات بیسابقه جمهوری اسلامی علیه (رژیم) اسرائیل آنگونه که صهیونیستها به تصویر میکشند و از آن به تغییر پارادایم یاد میکنند، با پیچیدگیهای خاورمیانه ناسازگار و بیش از حد سادهانگارانه است. واقعیت این است که اعراب دیگر سر ستیز با ایران ندارند.
به گزارش دنیای اقتصاد، دالیا داسا کای عضو ارشد مرکز روابط بینالملل یوسیاِلاِی و صنم وکیل مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا چتم هاوس ۲۶ آوریل ۲۰۲۴ در نشریه فارن افرز نوشتند: زمانی که ایران در ۱۳ آوریل بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد را به سمت اسرائیل پرتاب کرد، اردن به دفع حملات کمک کرد.
گزارشهای اولیه رسانهها حاکی از آن بود که چند کشور عربی دیگر در دفاع از اسرائیل مشارکت داشتهاند، تلاشهایی که البته این کشورها آن را رد کردند. با وجود این، گروهی از رهبران اسرائیل و همچنین برخی ناظران در واشنگتن، این اقدامات را نشانهای از یک تغییر بزرگ تفسیر کردند. مبنی بر اینکه کشورهای عربی در صورت ادامه تشدید درگیری (رژیم) اسرائیل با ایران، سمت اسرائیل خواهند بود. هرزی هالوی، رئیس ستاد کل نیروهای نظامی (رژیم) اسرائیل، اعلام کرد که حمله ایران «فرصتهای جدیدی برای همکاری در خاورمیانه ایجاد کرده است.»
موسسه مطالعات امنیت ملی، یک اندیشکده اسرائیلی، اعلام کرد که «ائتلاف منطقهای و بینالمللیای که در رهگیری حملات ایران به اسرائیل مشارکت داشت، پتانسیل ایجاد اتحاد منطقهای علیه ایران را نشان میدهد.»
پس از آنکه پاسخ (رژیم) اسرائیل به حمله ایران با یک ضربه نسبتا محدود به تاسیساتی در ایران انجام شد، دیوید ایگناتیوس ستوننویس واشنگتن پست، اظهار کرد که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقهای علیه ایران رفتار میکند.»
او نوشت: «به نظر میرسد که (رژیم) اسرائیل با پاسخ محدود، منافع متحدانش را در این ائتلاف - عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اردن - که همگی در رهگیری آخر هفته گذشته بیصدا کمک کردند، مورد سنجش قرار داد.» به نظر ایگناتیوس، این یک «تغییر پارادایم بالقوه برای (رژیم) اسرائیل» است. تغییری که به خاورمیانه «شکل جدیدی» میبخشد. با این حال، این ارزیابیها بیش از حد ساده انگارانه هستند و نمیتوانند پیچیدگی چالشهای منطقه را درک کنند.
مطمئنا، با توجه به ماهیت بیسابقه تبادلات نظامی آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقهای را بیشتر در نظر بگیرد. اما واقعیتهای منطقه که مانع همکاری اعراب و اسرائیل میشود، تغییر قابلتوجهی نکرده است. حتی قبل از حمله حماس در ۷ اکتبر و متعاقب آن جنگ (رژیم) اسرائیل با غزه، کشورهای عربی که توافقنامه ۲۰۲۰ ابراهیم را امضا کردند و عادیسازی با (رژیم) اسرائیل را پذیرفتند، از حمایت بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل از گسترش شهرکسازیهای اسرائیل در کرانه باختری و رویکرد او نسبت به غزه، ناامید شده بودند.
مجموعهای از حملات مرگبار شهرک نشینان اسرائیلی به فلسطینیها در کرانه باختری در بهار سال ۲۰۲۳ به تنشهای منطقهای دامن زد. پس از آغاز عملیات نظامی اسرائیل در غزه در ماه اکتبر، که موجی از اعتراضات را در سراسر خاورمیانه برانگیخت، رهبران عرب تردید بیشتری در حمایت آشکار از (رژیم) اسرائیل پیدا کردند، چرا که میدانستند همکاری آشکار میتواند به مشروعیت داخلی آنها لطمه بزند.
هیچ چیزی درباره واکنش اعراب به این دور از رویارویی ایران و (رژیم) اسرائیل نشان نمیدهد که این مواضع تغییر کرده باشد. گروهی از دولتها که بسیاری از اسرائیلیها از آنها به عنوان «اتحاد سنی» یاد میکنند، همچنان به دنبال متعادل کردن روابط با ایران و اسرائیل، حفاظت از اقتصاد و امنیت خود، و مهمتر از همه، جلوگیری از درگیری منطقهای گستردهتر هستند.
آنها همچنین احتمالا پایان دادن به جنگ فاجعه بار در غزه را بر رویارویی با ایران در اولویت قرار خواهند داد. با این حال، با افزایش تنش بین ایران و (رژیم) اسرائیل، اشتیاق کشورهای عربی برای تسریع در ادغام منطقهای (رژیم) اسرائیل بیش از هر زمان دیگری به پذیرش تشکیل کشور فلسطینی از سوی اسرائیل بستگی دارد.
طرح موازنهپیش از حمله ۱۳ آوریل ایران به اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی اطلاعاتی درباره این حمله قریب الوقوع با ایالات متحده به اشتراک گذاشتند. سپس فرماندهی مرکزی ایالات متحده از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با (رژیم) اسرائیل و سایر شرکا استفاده کرد. اردن به هواپیماهای نظامی آمریکا و بریتانیا اجازه ورود به حریم هوایی این کشور را داد تا هواپیماهای بدون سرنشین و موشکهای ارسالی ایرانی را رهگیری کنند. گزارشهای اولیه رسانهها بهویژه در ایالات متحده و (رژیم) اسرائیل، تاکید میکردند که تلاشهای گسترده منطقهای در مورد حمله تهران انجام شده است. اما به زودی مشخص شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان سعودی و هم امارات به صراحت هرگونه کمک نظامی مستقیم به دفاع از اسرائیل را تکذیب کردند.
مقامات اردنی از مشارکت برای حفاظت از منافع خود دفاع کردند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، با تاکید بر اینکه کشورش برای کمک به (رژیم) اسرائیل اقدامی نکرده است، اعلام کرد که «امنیت و حاکمیت» اردن بالاتر از همه ملاحظات قرار دارد. تلاشهایی که کشورهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریبا به طور قطع ناشی از تمایل به حفظ روابط با ایالات متحده بود، نه برای همسویی بیشتر با (رژیم) اسرائیل. از زمانی که اسرائیل عملیات خود را در غزه آغاز کرد، رهبران عرب از اینکه جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده نتوانسته در مهار رفتار (رژیم) اسرائیل در غزه موفقیتی کسب کند، شگفت زده شدهاند. اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاری خود با واشنگتن هستند.
آنها هیچ منبع جایگزینی برای نوع امنیتی که ایالات متحده تامین میکند، نمیبینند. در ماههای اخیر؛ کشورهای عربی خلیج فارس و همچنین مصر و اردن به تشویق واشنگتن، کمک به مدیریت پویاییهای امنیتی خاورمیانه، مهار فعالیتهای ایران و جلوگیری از یک جنگ منطقهای گستردهتر را ادامه دادهاند. پایان دادن به جنگ در غزه همچنان یک اولویت فوری منطقهای است و کشورهای عربی در حال کار برای یک طرح صلح با دولت بایدن هستند. رهبران عربستان همچنان معتقدند که یک معاهده دفاعی دوجانبه با ایالات متحده باید بخشی از هر توافق عادیسازی آینده با اسرائیل باشد. امارات نیز به تلاش خود برای مذاکره درباره توافقنامه دفاعی با دولت بایدن ادامه داده است.
اما در عین حال کشورهای حوزه خلیج فارس اکنون تعامل نزدیکتری با تهران دارند. آنها به خوبی میدانند که نزدیکی به ایران آنها را در معرض خطر قرار میدهد. در سال ۲۰۱۹، پس از خروج دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا از توافق هستهای که ایالات متحده و سایر قدرتهای بزرگ با ایران بر سر آن توافق کرده بودند، تهران آنچه بیثباتی در سراسر خلیج فارس خوانده میشود را گسترش داد، به کشتیها در نزدیکی بنادر امارات حمله کرد و برای اولین بار حملات دقیقی را علیه تاسیسات نفتی عربستان انجام داد. پس از امضای توافقنامه ابراهیم، تهران به صراحت به بحرین و امارات هشدار داد که حضور نظامی اسرائیل در خلیج فارس خط قرمزی برای ایران خواهد بود.
خیلی پیش از حمله حماس در ۷ اکتبر، کشورهای عربی به طور کلی تصمیم گرفته بودند که بهترین راه برای کاهش خطر ایرانی که به طور فزاینده تهاجمیتر میشود، تلاش برای قرابت است، نه تلافی. امارات و عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود را با ایران به ترتیب در سالهای ۲۰۲۱ و ۲۰۲۳ احیا کردند.
از ۷ اکتبر، این کشورها همراه با بحرین و عمان، پیامها و هشدارهایی را بین ایران و (رژیم) اسرائیل مخابره کرده و برای مدیریت تنشها پیشنهادهایی را برای خروج از این پیچ دشوار، ارائه کردهاند. دو روز پس از حمله ایران در ۱۳ آوریل، وزیر امور خارجه مصر با همتایان ایرانی و اسرائیلی خود به منظور مهار تشدید درگیری بهصورت تلفنی تماس گرفت.
منافع آیندهدر ماههای آینده، کشورهای عربی احتمالا تلاش خواهند کرد تا این اقدام متعادلکننده را حفظ کنند و همه طرفها را به خویشتنداری دعوت کنند و از اقدامات تهاجمی بیشتر اسرائیل فاصله بگیرند. اگر تشدید تنش بین ایران و (رژیم) اسرائیل ادامه یابد، آنها احتمالا حتی بیشتر از اکنون تمایلی به حمایت از عملیات اسرائیل نخواهند داشت. هزینههای داخلی آنها برای حمایت آشکار از اسرائیل احتمالا با گذشت زمان افزایش خواهد یافت، بهویژه اگر نیروهای اسرائیلی به سمت رفح حرکت کنند. بسیاری از کشورهای عربی نگرانیهای اسرائیل در مورد فعالیتهای منطقهای ایران، بهویژه حمایت تهران از شبهنظامیان غیردولتی را دارند.
اما کشورهای عربی خلیج فارس، به وضوح محاسبه کردهاند که باز کردن باب گفتوگوهای مستقیم دیپلماتیک، اعمال فشار با انگیزههای اقتصادی، و انجام دیپلماسی پشتیبان با تهران امنترین راهها برای حفاظت از منافع آنها و جلوگیری از سرریز درگیری است. به هر میزان که درگیری ایران و اسرائیل تشدید شود، کشورهای عربی احتمالا از این اشکال تعامل عقبنشینی نخواهند کرد. تلاشهای آنها برای عادیسازی روابط با ایران از زمان آغاز جنگ غزه سرعت گرفته است، در حالی که تلاشها برای عادیسازی روابط آنها با اسرائیل متوقف شده است.
در تلاش برای ترغیب اسرائیل به تفکر فراتر از جنگ غزه، عربستان سعودی همچنان چشمانداز عادیسازی را مشروط به مشارکت در یک فرآیند سیاسی با هدف ایجاد کشور فلسطینی خواهد کرد. با این حال، (رژیم) اسرائیل این درخواستهای عربستان را نادیده گرفته است، شاید به دلیل اطمینان بیش از حد که پس از پایان جنگ در غزه، روند عادیسازی میتواند از همان جا که متوقف شده بود ادامه یابد. عادیسازی بیشتر اعراب و اسرائیل در این شرایط بعید است. کشورهای عربی به همکاری با واشنگتن در زمینه دفاع موشکی ادامه خواهند داد، اما این همکاری مستلزم هماهنگی مستقیم با (رژیم) اسرائیل نیست.
همچنین به این زودیها به سطح یک اتحاد رسمی دفاعی نزدیک نخواهد شد. این امر مستلزم همسویی بهتر سیستمهای دفاعی کشورهای عربی و همچنین اعتماد بیشتر است، که هر دوی این موارد در خاورمیانه وجود ندارد و ایجاد آن زمانبر است. کشورهای عربی، بهویژه دولتهای عرب خلیج فارس، از تلاشهای اسرائیل برای تنزل دادن تواناییهای نیابتی ایران استقبال خواهند کرد.
اما آنها به احتمال زیاد با هرگونه حمله مستقیم به ایران که میتواند چشمانداز اقتصادی شکننده منطقه را بیثبات کند مخالفت خواهند کرد. با وجود اینکه کشورهای عربی علاقهمند به حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن هستند، آنها نمیخواهند به بلوکی بپیوندند که آشکارا علیه ایران و حامیان جهانی آن مانند روسیه عمل میکند.
آنها ترجیح میدهند روابط چندمنطقهای و جهانی را متعادل کنند، نه اینکه پلها را پشت سر خود خراب کنند. با وجود این محدودیتها، کشورهای عربی میتوانند نقش مهمی در جلوگیری از تشدید بیشتر تنش بین ایران و (رژیم) اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو طرف - و ایجاد خطوط گرم برای مدیریت بحران - بیش از هر زمان دیگری حیاتی است.
دقیقا به این دلیل که تعدادی از کشورهای عربی روابط خود را با ایران و اسرائیل تقویت کردهاند، آنها میتوانند از این روابط برای تشویق به خویشتنداری و کمک به انتقال پیامها بین دو طرف استفاده کنند و در صورت شروع درگیریها برای جلوگیری از درگیری یا کاهش آسیب تلاش کنند. در درازمدت، برای ایجاد ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید پلتفرم خود را برای گفتوگوی منظم ایجاد کنند. حملات اخیر که ایران و (رژیم) اسرائیل را در آستانه جنگ قرار داد، نشان میدهد که تا چه میزان نیاز به چنین گفتوگویی ضروری شده است. اما جهان باید انتظارات خود را برای همکاری نزدیکتر بین کشورهای عربی و اسرائیل کاهش دهد.
همکاری کاملا فنی که کشورهای عربی و اسرائیل اخیرا در زمینههای مورد علاقه مشترک از جمله انرژی و تغییرات آب و هوا داشتهاند، احتمالا ادامه خواهد داشت. با این حال، گردهماییهای منطقهای پرمخاطب که آشکارا تعامل سیاسی کشورهای عربی با اسرائیل را تبلیغ میکنند، در کار نیست مگر اینکه اسرائیل به جنگ خود علیه غزه پایان دهد. تا آن زمان، تلاش کشورهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی با اسرائیل نیز محدود خواهد بود. یک استراتژی کوتاهمدت واقع بینانهتر، حمایت از توانایی آنها برای میانجیگری و جلوگیری از درگیریهای آینده بین ایران و (رژیم) اسرائیل را در اولویت قرار خواهد داد.