«گنجشک و جبرئیل»؛ سندی متقن در ظرفیت عظیم شعر نو برای عاشورا
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۸۵۱۱۷۴
ادبیات در هر سرزمینی با در نظر گرفتن اقلیم و بافت اجتماع و ساختار آن جامعه بی شک به عنوان آیینه افکار، باورها و گرایشهای زبان و گویای هنر و اندیشه آن سرزمین است. در نگاهی کلانتر ادبیات بستریست برای ماندگارسازی بخشی از دغدغههای بشر که شایستگی ماندگاری و حضور دائم اجتماعی دارند.
از میان گونههای رایج ادبیات، زبان شعر صریحترین؛ خوش آهنگترین و در بسیاری از موارد ماندگارترین حضور ادبی در بطن و ذهن مردم هر کشوری به شمار میرود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آنگونه که مهدی شادکام اوغانی پژوهشگر و منتقد ادبی در مقالهای مطول با عنوان عاشورا در آینه شعر کهن فارسی آورده: حضور شعر در بافت ذهنی مردم، نشانه بارزی از حضور مداوم و بی واسطه ادبیات - حال چه به صورت شفاهی چه مکتوب - در درونمایهها و ساختار زندگی فردی-اجتماعی افراد یک عصر و جامعه است.
شعر سرخ پیوند دهنده دلهای سوخته و باعث اعتلای جریان شعر ایران است
با در نظر گرفتن همین مقدمه؛ علت چرایی حضور «قیام عاشورا» در ادبیات فارسی - خصوصا شعر فارسی - و پرداخت نزدیک به هزار ساله به آن در شعر فارسی تا جایی که از شعر عاشورایی به شعر سرخ یاد میکنند، خود به به یکی از مهمترین گونهها و مکاتب ادبیات منظوم ایران در این سیر و گذار بیش از هزار ساله بدل شده است.
بنا به متن مقاله عاشورا در آینه شعر کهن فارسی: ورود حماسه کربلا به حیطه شعر، یقینا یکی از عوامل ماندگاری و پایایی نهضت عاشوراست. چرا که حضور پر رنگ شعر در روایت ماجرا و قالب نافذ مرثیه از سویی پیوند دهنده عواطف، دلهای سوخته و حقیقت ماجرای ظهر عاشوراست و از سوی دیگر به نوبه خود باعث غنا و اعتلای اشعار و مراثی ست.
ادبیات عاشورایی، از غنی ترین و حماسی ترین ذخایر فکری و احساسی شیعی است و برخی از شاعران نیز تمام شهرت خود را مدیون همین ذخیره فکری - احساسی شیعی هستند که مشخصترین و نام آشناترینشان آنها محتشم کاشانی و ترکیببند درخشان «باز این چه شورش است...» اوست که با تصویر کشیدن و توصیف واقعه عاشورا به شاخصترین شاعر عاشورایی از ابتدا تا زمان حال بدل شده است.
تقسیمبندی اشعار عاشورایی از دو دیدگاه درونمایه و ساختار
اغلب مراثی و اشعار عاشورایی از دیدگاه درونمایه و ساختاری به دو دسته مشخص قابل تقسیم هستند، دسته اول با پرداختن به جنبه تاریخی؛ روحی و عاطفی ماجرا با سرایش سوزناکترین مراثی به ویژه با محوریت ظهر عاشورا، عواطف خویش را در قالب سوگواره نویسی و مقتل نگاری منظوم کردند.
دسته دوم گروهی هستند که کاربردیتر، اجتماعیتر و حماسیتر عمل کردهاند.این دسته یقینا با در نظر گرفتن ظلم ناحق و مظلومیت حضرت امام حسین(ع) ماجرا را بیشتر از زاویه ظلم ستیزی، حرکت مصلحانه و انقلابی اباعبدالله و در نهایت عاقبت کار نگریسته و سرودهاند.
این زاویه که بیشتر در میان شعرای متاخر به ویژه بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی دیده میشود تمام تلاش خود را به کار بسته تا فراتر از به شعر کشیدن در کربلا چه شد؟ به چرایی وقوع ماجرا یا چرایی ختم ظلمستیزی به حادثه کربلا بپردازند.
به بیانی دیگر این دسته از شعرا، شعر خود را با نشان روشن واقعه کربلا و نهضت حسینی به برهانی برای حرکتهای انقلابی و ظلمستیزی بدل کردهاند. اتفاق و جریانی که میان شاعران عاشورایی چهار دهه اخیر کشورمان به وضوح قابل رصد است.
حال که این روزها و در دهه نخست محرم ۱۴۰۰ خورشیدی (۱۴۴۳ قمری) بر آن شدیم تا در کنار تعزیت بر مقام شامخ حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و یاران باوفای ایشان در دشت کربلا، به معرفی آثاری از حوزه ادبیات منظوم به عنوان کهنترین شناسنامه هویت فرهنگی ایران زمین که محملی برای روایت و استمرار نهضت حسینی شدهاند بپردازیم.
سومین گزارش از سلسله گزارشهای معرفی آثار شاخص شاعران سرخگو و عاشورایی کشورمان به منظومه گنجشک و جبرئیل دفتر شعر عاشورایی زندهنام سیدحسن حسینی شاعر، پژوهشگر و منتقد فقید و نامدار کشورمان اختصاص دارد.
«گنجشک و جبرئیل» مهمترین مجموعه شعر نو عاشورایی
کتاب گنجشک و جبرئیل دربردارنده ۳۱ قطعه شعر نو اعم از سپید و نیمایی است که نخستین بار در تابستان ۱۳۷۱ توسط انتشارات افق به چاپ رسید.
گنجشک و جبرئیل بیتردید یکی از مهمترین مجموعه شعرهای پس از انقلاب اسلامی و مهمترین مجموعه شعر آئینی این دوران است. کتابی که به صورت کلی شامل اشعار آیینی در قالبهای نو ست.
در واقع سیدحسن حسینی با گنجشک و جبرئیل نظریه افرادی را که قالبهای نو را، قالبهایی در خدمت بیان دیدگاههای روشنفکری میخواندند رد میکند و معبر و منظری تازه برای شاعران آئینی پس از خود باز میکند.
البته ناگفته پیداست که پیش از زندهنام حسینی افرادی چون سیدعلی موسوی گرمارودی و زندهیاد طاهره صفارزاده مضامین آئینی را وارد شعر نو کرده بودند که شعرهای ماندگاری چون «در سایه سار نخل ولایت» و «خط خون» مبین این نکته است ولی به قول زندهنام قیصر امینپور این سیدحسن حسینی بود که برای اولین بار به صورت نظاممند و در قالب یک مجموعه مستقل شعرهای نو و مذهبی خود را ارائه داد.
منظومهای که قرار است شفیع شاعرش نزد خداوند باشد
سیدحسن حسینی از شاعران نسل اول پس از انقلاب اسلامی است که همواره جزئی از جریان سازان اصلی شعرانقلاب اسلامی بوده است. چه آن زمان که در ابتدای انقلاب با سرودن اشعار در حوزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس پیشرو بود و دفتر شعر «همصدا با حلق اسماعیل» خود گواهی بر این مدعا است و چه بعد از جنگ و در اوایل دهه ۷۰ خورشیدی که با دفتر «گنجشک و جبرئیل» تاثیر شگرفی در شعر نو آئینی و بالاخص شعر عاشورایی گذاشت. یا حتی بعد که با مجموعه «نوشداروی طرح ژنریک» خود را به عنوان یکی از مهمترین طنزپردازان معاصر مطرح کرد.
اما اهمیت گنجشک و جبرئیل در بین کارهای حسن حسینی تا حدی است که وی وصیت کرده بود که هنگام مرگ این کتاب را بر روی سینهاش بگذارند و همراه با او دفن کنند تا به تعبیر این شاعر این منظومه بتواند در آن دنیا شفیع او در پیشگاه خداوند باشد.
مسائل دینی و مذهبی در شعر نو فارسی کمتر مجال بروز و ظهور داشته است
سیدعلیرضا جعفری منتقد ادبی و نویسنده درباره منظومه گنجشک و جبرئیل نوشته است: در ناخودآگاه ذهن عامه مردم، شعر مذهبی، شعریست که وزن دارد و در یکی از قالبهای معمول شعر کلاسیک سروده شده باشد که تجلی اعلی آن در نوحهها و مدیحههاست. شعرآیینی از آغاز شعر فارسی تا حال وجود داشته است اما در شعر نو فارسی مسائل دینی و مذهبی مانند شعر کلاسیک بازتاب نداشته است.
دلیل اصلی آن شاید این باشد که بزرگان شعرنو و شاعران این سبک، کمتر دغدغه مضامین دینی داشتند و بیشتر از قشر روشنفکران جامعه بودهاند یا شاید کارکرد شعر نو را در موضوعات دیگری مانند مسائل اجتماعی، سیاسی و روز جامعه میدانستند.
بعداز انقلاب اسلامی و تغییر جو ادبی به نفع موضوعات دینی و اسلامی، شاعران نوپرداز کمکم به طرح مسائل مذهبی در شعر خود روی آوردند. در این میان مجموعه شعر «گنجشک وجبرئیل» اولین مجموعهای ست که به طور کامل و متمرکز، آیینی و عاشورایی است. پر بی راه نیست که این مجموعه شعر آیینی را جریان ساز در قالب نو بدانیم.
زندهنام حسن حسینی با آگاهی از آسیبهای شعر آیینی که مهمترین آن شعار زدگی و مستقیم گوییست، با زبانی غیر مستقیم و تلمیح گونه به بیان واقعه عاشورا پرداخته است. این بیان غیرمستقیم و هنرمندانه حسینی ویژگی مهم و اصلی شعرهای مجموعه «گنجشک و جبرئیل» است.
به عنوان نمونه شاعر در شعر «منطق سیال» و «سرنوشت آفتابی» به شهادت حضرت علی اصغر(ع) پرداخته بیآنکه نامی از آن حضرت بیاورد. ترکیبهای «سه شعله»، «راه شیری» و «سیلانی بیسقوط» درحقیقت معادل عبارتهای؛ تیر سه شعبه، شیرخوار بودن و پرتاب خون به آسمان، است. این ها همه تلمیحاتی زیبا هستند که استادانه در شعر به کار رفته است.
همراه با «راز رشید» زندهنام سیدحسن حسینی
در پایان مطلب و برای آشنایی هر چه بیشتر با زبان، روایت و ساختار منظومه گنجشنک و جبرئیل سروده زندهنام سیدحسن حسینی، شعر«راز رشید» یکی از معروفترین شعرهای این دفتر شعر عاشورایی را مرور میکنیم.
به گونه ماه
نامت زبانزد آسمانها بود
و پیمان برادریات
با جبل نور
چون آیههای جهاد
محکم
تو آن راز رشیدی
که روزی فرات
بر لبت آورد
و ساعتی بعد
در باران متواتر پولاد
بریده
بریده
افشا شدی
و باد
تو را با مشام خیمهگاه
در میان نهاد
و انتظار در بهت کودکانة حرم
طولانی شد
تو آن راز رشیدی
که روزی فرات
بر لبت آورد
و کنار درک تو
کوه از کمر شکست
برچسبها طاهره صفارزاده شعر کتاب كتاب های عاشورایی علی موسوی گرمارودیمنبع: ایرنا
کلیدواژه: طاهره صفارزاده شعر کتاب طاهره صفارزاده شعر کتاب كتاب های عاشورایی علی موسوی گرمارودی گنجشک و جبرئیل انقلاب اسلامی سیدحسن حسینی شعر عاشورایی مجموعه شعر مهم ترین زنده نام شعر نو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۸۵۱۱۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گنج داریوش سوم هخامنشی؛ گنجینه ای عظیم که هنوز پیدا نشده است
اسکندر مقدونی در زمان تسخیر سرزمینهای پادشاهی هخامنشی و تصاحب غنایم شوش، ایسوس (شهری در ترکیه امروزی)، دمشق و پارسه (تخت جمشید)، بخش مهمی از گنجینه هخامنشیان را به دست آورد؛ اما آنچه که بهعنوان گنجینه داریوش سوم مانند رازی در دل تاریخ گم شده است، میتواند یکی از بزرگترین و ارزشمندترین گنجهای ایران باشد.
گنج داریوش سوم هخامنشی کجاست؟اگر از خود میپرسید بزرگترین گنج گمشده ایران چیست و مربوط به کدام دوره است؟ یک پاسخ ممکن برای این سوال میتواند گنج رازآلود و گمشده داریوش سوم، آخرین پادشاه هخامنشی باشد.
به گزارش گجت نیوز، تردیدی نیست که اگر داستان گنجینه آخرین پادشاه هخامنشی واقعیت داشته باشد، این گنج میتواند یکی از مهمترین و ارزشمندترین گنجهای ایران باشد.
گنجینه داریوش، ثروت تاریخی خاندان هخامنشیان بوده که در طول سالها جمعآوری شده بود و اگرچه اسکندر بخشهایی از آن را تصاحب کرد، اما داریوش سوم در جریان فرار خود بخش عمده آن را با هدف تشکیل ارتشی بزرگ برای مقابله با اسکندر حمل میکرده است.
داریوش سوم کیست و چگونه به پادشاهی رسید؟داریوش سوم معروف به دارا، آخرین پادشاه شاهنشاهی هخامنشی محسوب میشود که از ۳۳۶ تا ۳۳۰ قبل از میلاد سلطنت کرد. او فرزند آرشام و سیسی گامبیس و آخرین پادشاه رسمی هخامنشی بود.
داستان داریوش سوم در زمان پادشاهی اردشیر سوم آغاز میشود. بنا بر اسناد تاریخی، در زمان آغاز سلطنت اردشیر سوم و تصمیم او برای حذف دیگر شاهزادگان رقیب، خبری از داریوش نبود و این میتواند حاکی از این باشد که نقش و رده داریوش در آن زمان چندان حائز اهمیت نبوده است.
با وجود این، شاهزاده جوان هخامنشی در نبرد با کادوسیان تواناییهای خود را اثبات کرد؛ بهنحوی که اردشیر سوم، داریوش را دلیرترین پارسیان نامید و به مقام ساتراپی ارمنستان برگزید.
بعدها اما، باگواس، وزیر بزرگ دربار هخامنشی، اردشیر سوم را مسموم کرد و پسرش ارشک را بر تخت نشاند. طولی نکشید که وزیر خائن ارشک را هم مسموم کرد و تصمیم گرفت ساتراپی ارمنستان یعنی داریوش را بر تخت بنشاند تا بتواند او را بازیچه کرده و کنترل کند. باگواس اما به خواسته خود نرسید و این داریوش سوم بود که وزیر خائن را به قتل رساند.
در سال ۳۳۰ پیش از میلاد و در شرایطی که پادشاهی هخامنشی بعد از دو شکست پیاپی در نبرد با اسکندر، در خطر سرنگونی توسط ارتش مقدونی قرار داشت، داریوش تصمیم گرفت در هگمتانه در ماد، ارتش بزرگ دیگری برای نبرد با اسکندر تشکیل دهد. اما حمله اسکندر به این سرزمین، نقشه داریوش را عقیم کرد و به همین دلیل شاهنشاه با برادرزادهاش به نام بسوس و جمعی از بزرگان هخامنشی از ری به سمت شرق حرکت کرد.
در مسیر و در حوالی دامغان، بسوس از ترس نزدیک بودن لشکر مقدونی به شاه خیانت کرده، او را زخمی کرد و به باختر رفت تا به عنوان اردشیر پنجم، پادشاه جدید هخامنشی حکومت کند.
از سوی دیگر و در همین شرایط، اسکندر به کاروان داریوش سوم رسید؛ اما در این زمان شاهنشاه فوت کرده بود. پس او برای مشروعیت بخشیدن به فتوحات خود، ابتدا جسد شاه را با احترام و تشریفات دفن کرد و سپس به تعقیب بسوس یا اردشیر پنجم رفت تا او را مجازات کند.
ماجرای گنج داریوش سوم چیست؟بنا بر اسناد تاریخی، اسکندر در پارسه حدود ۹ هزار تالنت طلا و ۴۰ هزار تالنت نقره به دست آورد. تالنت در معیارهای وزنی امروزی، چیزی برابر با ۲.۲۶ کیلوگرم است و با این اوصاف باید گفت اسکندر از تنها یکی از شهرهای بزرگ پادشاهی هخامنشی، حدود ۱۰۰۰ تن جوهرات و غنیمت بهدست آورد.
دیودور سیسیلی، مورخ مشهور یونانی در اینباره نوشته که اسکندر بعد از تصرف پارسه، غنیمتها را بر بیش از ۳ هزار شتر بارکش و ۱۰ هزار جفت قاطر (یعنی ۲۳ هزار حیوان بارکش) سوار کرد و به کشور خود برد.
با وجود این، همه اینها تنها بخشی از ثروت بیکران پادشاهی هخامنشیان بود؛ چرا که داریوش سوم قبل از رسیدن اسکندر به پارسه، با کاروانی از گنجینههای مهم به پایتخت تابستانی قلمرو خود یعنی هگمتانه رفت.
گفته میشود داریوش سوم پیش از مرگ و در شرایطی که احساس خطر کرده بود، دستور داد تمام طلاها، نقرهها و اشیای قیمتی را در اطراف این شهر دفن کنند. این موضوع سبب شد تا اسکندر بعد از تصرف هگمتانه، هیچ اثری از گنج بزرگ داریوش سوم پیدا نکند.
بهگفته پژوهشگران تاریخ، گنج داریوش سوم چیزی معادل نیمی از کل دارایی خاندان هخامنشی بوده و قرار بوده برای بازسازی ایران و جمعآوری یک لشکر بزرگ برای مقابله با اسکندر صرف شود.
لازم به ذکر است، تمام تلاشها برای یافتن گنج داریوش سوم تا امروز بینتیجه بوده و هیچکس نتوانسته رد یا نشانی از آن پیدا کند.
کانال عصر ایران در تلگرام