Web Analytics Made Easy - Statcounter

روسیه از دیرباز برای خود مأموریت جهانی تعریف کرده و بر اساس همین انگار غالب است که خود را برای مداخله در حوزه‌های پیرامونی‌اش مجاز دانسته و بر مبنای این فرهنگ توسعه گراست که بزرگ‌ترین قلمرو سرزمینی را در میان کشور‌های جهان از آن خود کرده است.

خبرگزاری میزان - با ترسیم نمودار تحول نگرش روسیۀ پساشوروی به ایران، جابه جایی‌هایی با شدت نوسان گسترده قابل مشاهده است که در یک سوی آن، ایران به مثابه «متحدی مطمئن و قابل اتکا در منطقه و جهان» و «متحدی در برابر دشمان مشترک» و در سوی دیگر به عنوان «تهدید جنوبی و به منزله ابزاری برای تنظیم روابط با غرب» مورد شناسایی قرار گرفته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

یکی از جلوه‌های عملی این نوسان، در ارائه دو رای متفاوت و مهم در شورای امنیت سازمان ملل متحد در قبال ایران مشاهده می‌شود، مخالفت و وتوی قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت در ۲۶ فوریه ۲۰۱۸ و موافقت و رای به قطعنامه ضد ایرانی ۱۹۲۹ در ۹ ژوئن ۲۰۱۰ است.

«ایران در هندسه سیاست خارجی روسیه» عنوان کتابی به قلم محمد شاد است که وی در این اثر کوشیده است تصویری منطبق با واقعیت، از نحوه سیاستگذاری خارجی روسیه در مقابل ایران و عناصر دخیل در شکل‌گیری این سیاست‌ها ارائه دهد. خبرگزاری میزان در نظر دارد هر روز برشی از این کتاب را با خوانندگان خود به اشتراک بگذارد.

این جمله مشهور جان ویتروپ، فرماندار ماساچوست، که در سال ۱۶۳۰ بیان شده است. نمونه بارزی است که این باور در حافظه تاریخی مردمان آمریکا نمایندگی می‌کند «این عهدی میان ما و خداست... ما باید آمریکا را شهری بر فراز تپه بدانیم... چشم‌های جهانیان به سوی ماست»
همچنین در برخی مقاطع، استثناد به «الهیات میثاقی» ایالات متحده نیز نقش هم افزایانه‌ای در تغلیظ این باور عمومی ایفا کرده است.
مفاهیمی نظیر سرنوشت محتوم و استثناگرایی که برآمده از هویت تاریخی و بیان مشترک عامه در ایالات متحده هستند، آثار خود را بر نگرش نخبگان سیاست خارجی ایالات متحده نیز گذاشته‌اند.   برخی از محققان نتایج سیاسی این تعلق هویتی را در جهت‌گیری‌های سیاسی رؤسای جمهور ایالات متحده استخراج، و تأثیرات این گفتمان را بر ادبیات رهبران سیاسی این کشور بررسی کرده‌اند.
اگر در ادبیات سیاسی وودرو ویلسون به عنوان رئیس جمهوری دموکرات، سیاستی با عنوان تلاش تلاش در راستای «ایمن‌سازی جهان برای دموکراسی» مشاهده می‌شود یا در ادبیات رونالد ریگان، در مقام رئیس جمهوری جمهوری‌خواه، «مبارزه علیه امپراتوری شیطان» جواز طرح می‌یابد. ریشه در همین انگاره هویتی توسعه‌گرا، رسالت پایه و مداخله محور دارد.
برخی از متفکران و سیاسیون لیبرال در ایالات متحده در مقام نظر، انتقاداتی بر اندیشه استثنابودگی و نیز توسعه طلبی ایالات متحده وارد، و آن را مشی سیاسی محافظه‌کاران تلقی کرده‌اند.   اما آزمون علمی سیاست خارجی ایالات متحده مبین این نتیجه کلی است که سایه نگرش رسالت محور و مداخله‌گرایانه در ادوار گوناگون سیاست خارجی این کشور- چه در دوره‌های حاکمیت جمهوری‌خواهان و چه در بازه‌های حاکمیت دموکرات‌ها_ بر ادراک نخبگان ایالات متحده مستولی بوده و آثار مثنی و بینامتنی خود را بر حوزه سیاست‌گذاری خارجی به جای گذارده است.
بنابراین، باید دانست که مبنای فرهنگی و انسان شناختی نظام هویتی حاکم بر سیاست خارجی ایالات متحده همواره از این الگوواره‌های تبعیت کرده است. استثناگرایی آمریکایی، الگو تلقی کردن خود را برای کل جهان قائل بودن نقش محافظی مشروع برای نیمکره غربی و اختصاص سرنوشتی محتوم و یزدانی برای ایالات متحده، جملگی خمیر مایه تاریخی «هویت ملی» و «فرهنگ عمومی» در ایالات متحده بوده که نظام ساسی ایالات متحده را شکل داده است.
در فدراسیون روسیه نیز این استثناگرایی در حافظه تاریخی و ادبیات عامه کاملاً هویداست و با دکترین «اوسوپی پوت»، به معنای «راه خصوص» شناخته می‌شود.   روسیه از دیرباز برای خود مأموریت جهانی تعریف کرده و بر اساس همین انگار غالب است که خود را برای مداخله در حوزه‌های پیرامونی‌اش مجاز دانسته و بر مبنای این فرهنگ توسعه گراست که بزرگ‌ترین قلمرو سرزمینی را در میان کشور‌های جهان از آن خود کرده است.
این محدوده جغرافیایی در طول تاریخی نه در قلمرو و حاکمیت‌های غربی ادغام شده و نه تعلق سرزمینی به امپراتوری‌هیا شرقی داشته است؛ بلکه همواره الگوواره «راه سوم» را طرح، و نظام اندیشه سیاسی خود را بر استثناگرایی و خاص بودگی معطوف کرده است.   بیشتر بخوانید:  ائتلاف‌سازی منطقه‌ای با ایران؛ از جمله اقدامات روس‌ها برای مهار آمریکا   انتهای پیام/  برچسب ها: روسیه ایران

منبع: خبرگزاری میزان

کلیدواژه: روسیه ایران ایالات متحده سیاست خارجی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۸۵۴۰۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

استدلال‌های مضحک نهادهای اطلاعاتی آمریکا از اوضاع جهان

فرارو- مارکو کارنلوس؛ دیپلمات سابق ایتالیایی است. او در سمت‌های دیپلماتیک در سومالی، استرالیا و سازمان ملل متحد منصوب شده بود. کارنلوس در فاصله سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۱ میلادی در دستگاه سیاست خارجی ایتالیا در دوران زمامداری سه نخست وزیر آن کشور خدمت کرده بود. اخیرا او نماینده ویژه دولت ایتالیا برای هماهنگی روند صلح خاورمیانه برای سوریه و تا نوامبر ۲۰۱۷ سفیر ایتالیا در عراق بوده است.

به گزارش فرارو به نقل از میدل ایست آی، جامعه اطلاعاتی ایالات متحده اخیرا ارزیابی تهدید سالانه خود را منتشر کرده که بر تهدیدات جهانی علیه امنیت ملی آن کشور تمرکز دارد. این سند بازتاب دهنده تحلیل‌ها و بینش‌های جمعی سیا،  آژانس امنیت ملی، دفتر تحقیقات فدرال و بیش از ده‌ها آژانس دیگر امریکا است.

پیشگفتار آن گزارش حس روشنی از وجود تفکر دیستوپیایی و خودارجاعی آن جامعه اطلاعاتی را نشان می‌دهد برای مثال، در جایی که آمده است: "در طول سال آینده ایالات متحده با نظم جهانی شکننده فزاینده‌ای مواجه می‌شود که به دلیل تسریع رقابت استراتژیک بین قدرت‌های بزرگ، چالش‌های فرا ملی شدیدتر و غیرقابل پیش بینی‌تر و درگیری‌های منطقه‌ای متعدد با پیامد‌های گسترده‌تر ایجاد خواهد شد".

در ادامه آن گزارش آمده است: "چین بلندپرواز، اما مضطرب، روسیه متخاصم، برخی از قدرت‌های منطقه‌ای مانند ایران و بازیگران غیردولتی توانمندتر، قوانین دیرینه نظام بین الملل و هم چنین اولویت آمریکا را به چالش می‌کشند". از این رو  ایران، روسیه و چین از سوی امریکا به عنوان کشور‌های شرور اصلی برای به چالش کشیدن قوانین دیرینه نظام بین الملل قلمداد شده اند.

چنین تحلیلی جای تعجب ندارد چرا که شعار سیاست ایالات متحده برای سالیان متمادی بوده است. مشکل آنجاست که مشخص نیست گزارش به کدام قواعد اشاره دارد: حقوق بین‌الملل عرفی مندرج در منشور سازمان ملل متحد و کنوانسیون‌های سازمان ملل یا به اصطلاح نظم جهانی مبتنی بر قوانین تحت رهبری ایالات متحده. مشکل مفهومی اصلی آن است که برای تشکیلات سیاسی ایالات متحده و متحدان کلیدی غربی آن کشور هیچ گونه تمایزی وجود ندارد. با این وجود، همان گونه که اغلب رخ می‌دهد آنان به شدت در اشتباه به سر می‌برند.

حقوق بین‌الملل و منشور سازمان ملل ستون‌های نظم جهانی هستند که پس از جنگ جهانی دوم ایجاد شد و ایالات متحده سهم برجسته‌ای در آن داشت. برعکس نظام بین الملل مبتنی بر قواعد تحت رهبری آمریکا تحولی جدیدتر از تفکر سیاسی آمریکاست: یک ذهنیت خودارجاعی که به سوی منافع واشنگتن و متحدان آن کشور منحرف شده است. این نظم مبتنی بر ایدئولوژی نولیبرال و آغشته به استاندارد‌های دوگانه است که فاجعه در حال وقوع در غزه بارزترین و تازه‌ترین نمونه آن است.

این نظام بر اساس مجموعه‌ای از مفروضات مانند استثناگرایی ایالات متحده و برتری بی چون و چرای دموکراسی‌های غربی (یعنی تمدن غربی)، قوانین ملی را قوانینی جهانی قلمداد کرده و مجموعه‌ای از ارزش‌ها و قوانین مرتبط را در نظر می‌گیرد، اما کاملا مراقب است که آن قوانین و هنجار‌ها را در صورت تلاقی و تضاد با منافع خود اجرا نکند. این دستور کار را می‌توان با  یک شعار غیر رسمی خلاصه کرد: "برای دوستان من همه چیز برای دشمنان من قانون".

به چالش کشیدن هژمونی آمریکا

جای تعجبی ندارد که گزارش جامعه اطلاعاتی آمریکا، چین، روسیه و ایران را به همراه تعدادی از بازیگران غیردولتی (از جمله حزب‌الله لبنان، حماس در فلسطین و انصارالله در یمن) متهم می‌کند که قوانین نظام بین الملل را به چالش می‌کشند. با این وجود، مهم از همه آن‌ها "اولویت" ایالات متحده با طرح این استدلال است. به نظر می‌رسد که جرم واقعی به چالش کشیدن نظام بین‌الملل نیست بلکه به چالش کشیدن هژمونی ایالات متحده است. با این وجود، علیرغم آن که امکان پذیرش چنین رویکرد مضحکی از سوی دیگر کشور‌ها نیز تا چند سال پیش وجود داشت، اما اکنون آشکارا از سوی بسیاری از کشور‌های به اصطلاح جنوب جهانی نه تنها پذیرفته نمی‌شود بلکه به چالش کشیده شده یا دست کم مورد خشم قرار می‌گیرد. تنها تعداد کمی از کشور‌ها در اروپا و شرق آسیا برتری ایالات متحده را پیش نیاز اساسی یک سیستم بین المللی باثبات می‌دانند. در واقع، بررسی دقیق دو دهه اخیر تاریخ خلاف آن را اثبات می‌کند.

نظم جهانی از یک پیکربندی تک قطبی متمرکز بر ایالات متحده به یک پیکربندی چند قطبی در حال تغییر است. در طول تاریخ، امپراتوری‌ها ظهور کرده و سپس از هم فروپاشیده اند. عاقلانه خواهد بود که سیاستگذاران ایالات متحده خود را با این قواعد تاریخ تطبیق دهند. آنان اکنون بر سر یک دو راهی برای انتخاب قرار دارند: حکم تاریخ را بپذیرند همان طور که بریتانیا به تدریج از سال ۱۹۴۵ انجام داده یا به طور فاجعه آمیزی در برابر آن مقاومت کند.

اشاره به بحران غزه در گزارش مذکور دید روشن تری درباره دیدگاه‌های دیستوپیایی نهاد‌های اطلاعاتی امریکا ارائه می‌دهد جایی که می‌نویسد:" فقط باید به بحران غزه نگاه کرد که توسط یک گروه تروریستی غیردولتی بسیار توانمند درون حماس آغاز شد. این اقدام با بلندپروازی ایران و با روایت تشویق شده توسط چین و روسیه برای تضعیف ایالات متحده در صحنه جهانی تشدید می‌شود. این وضعیت نشان می‌دهد که چگونه یک بحران منطقه‌ای می‌تواند تاثیرات گسترده‌ای داشته باشد و همکاری بین المللی را در سایر موضوعات مبرم پیچیده سازد".

این بخش نشان می‌دهد که جامعه اطلاعاتی ایالات متحده اساسا نمی‌تواند درگیری در غزه را دقیقا ببیند: یک مبارزه آزادیبخش ملی که توسط چندین دهه اشغال بیرحمانه و بدون مجازات اسرائیل در سرزمین‌های فلسطینی آغاز شده اشغالگری‌ای که با تحویل تسلیحات گسترده از سوی امریکا به اسرائیل و ایجاد یک سپر سیاسی برای اسرائیل از سوی امریکا میسر شده است. هم چنین، باید به نقش امریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد در حمایت از اسرائیل اشاره کرد حمایتی که اگر وجود نداشت اسرائیل مسئول ارتکاب جنایات جنگی شناخته می‌شد.

رویکرد امریکا به وقایع ۷ اکتبر که آن را نیز به تلاش‌های چین و روسیه برای تضعیف واشنگتن در صحنه جهانی مرتبط می‌کند واقعا مضحک است.

استاندارد‌های دوگانه

عامل واقعی تضعیف جایگاه جهانی ایالات متحده اقدامات ادعایی برخی دولت‌های خارجی نیست بلکه عمدتا رفتار بین‌المللی و استاندارد‌های دوگانه واشنگتن است از جمله حمایت بی دریغ امریکا از حمام خون به راه انداختن اسرائیل در غزه حمله‌ای که تمام قوانینی که ایالات متحده ده‌ها سال آن را موعظه می‌کند نقض کرده است.

 رفتار دولت بایدن پس از تصویب اخیر قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که خواستار آتش بس در غزه شده بود کاملا این موضوع را نشان می‌دهد. ایالات متحده پس از طرح قطعنامه با آن مخالفت کرد و تلاش نمود با غیر الزام اور خواندن آن معنا و تاثیر قطعنامه را به حداقل سطح ممکن تقلیل دهد.

پس از کشته شدن بیش از ۳۴۰۰۰ نفر در غزه قطعنامه شورای امنیت خواستار آتش بس فوری است. طنز غم انگیز ماجرا آنجاست که دولت نتانیاهو حتی به توصیه امریکا هم برای پذیرش آتش بس نیازی ندارد و در هر حال قطعنامه را چه امریکا رای مثبت به آن می‌داد و چه منفی نادیده می‌گرفت. بنابراین، دولت بایدن فرصت عالی دیگری را برای فاصله گرفتن از استاندارد‌های دوگانه ریاکارانه امریکا از دست داد.

دیگر خبرها

  • استدلال‌های مضحک نهادهای اطلاعاتی آمریکا از اوضاع جهان
  • نقشه جهانی اعتراضات دانشجویی ضداسرائیلی (+عکس)
  • نظم جایگزین چین و آن چه آمریکا باید از آن بیاموزد
  • محور تحولات و حذف دشمن مشترک
  • پولیتیکو : مرد شماره دو روسیه از ولادیمیر پوتین هم ترسناک تر است/ نیکلای پاتروشف استفاده از سلاح هسته ای را تبلیغ می کند
  • مدودف خواستار مصادره دارایی‌های شهروندان کشور‌های غیردوست شد
  • کمک‌ های جدید آمریکا چه معنایی برای اوکراین و پوتین دارد؟
  • کمک‌های جدید واشنگتن چه معنایی برای کی‌یف و پوتین دارد؟
  • آیا اعتراضات دانشجویی باعث تغییر سیاست آمریکا می‌شود؟
  • روسیه به کانادا هشدار داد