«تو جای همه آرزوهایم»؛ فراز و فرودهای زندگی شهید افغان «نعمت الله نجفی»
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۸۶۳۴۷۰
یک نویسنده کتاب گفت: کتاب «تو جای همه آرزوهایم» در حقیقت بخش هایی از زندگی یک مهاجر افغان به نام نعمت الله نجفی را مطرح میکند، او مهاجری بود که در ایران بزرگ شده بود و سختی ها همچنین دشواری های بسیاری را تحمل کرده بود.
سمیه گنجی در گفتوگو با میزان پیرامون مضمون کتاب «تو جای همه آرزوهایم» گفت: کتاب «تو جای همه آرزوهایم» به زندگی نامه یکی از رزمندگان لشکر فاطمیون تعلق دارد، «شهید نعمتالله نجفی» عارفی که به مکتب نرفته مراحل رشد را طی کرد و به معبود نزدیک شد، شهید نجفی در منطقه تل قرین همراه با شهید فاتح و شهید ابوحامد به آسمان عروج کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی پیرامون علت نگارش کتاب «تو جای همه آرزوهایم» بیان کرد: هنگامی که برای سرکشی به زندگی برخی از خانوادههای لشکر فاطمیون به خانه های آنها رفته بودم و با همسر این شهید گفتوگو کردم، متوجه جذابیت داستان زندگی شهید نعمت الله نجفی شدم، همین امر سبب شد تا همانجا تصمیم بگیرم که کتابی پیرامون زندگی این شهید بزرگوار بنویسم لذا پس از بازگشت با دفتر انتشارات روایت فاتح در این مورد صحبت کردم و آنها نیز قبول کردند که پیرامون شهید نجفی کتاب بنویسم.
گنجی پیرامون شخصیت شهید نعمتالله نجفی ابراز کرد: زندگی این شهید بزرگوار جذابیتهای خاصی دارد خصوصاً بخشهایی از زندگیاش که همراه با سلوک رفتار است، هنگامی که به زندگی این شهید بزرگوار می اندیشیدم به نوعی او را همچون عبدالحسین برونسی میدیدم زیرا مسیری که برای رشد و خودسازی در پیش گرفته بود بسیار جذاب و در عین حال قابل تامل است.
بیشتر بخوانید: برای مطالعه معرفى آخرین كتب منتشر شده اینجا کلیک کنیدوی پیرامون داستان کتاب «تو جای همه آرزوهایم» اظهار کرد: کتاب «تو جای همه آرزوهایم» در حقیقت بخش هایی از زندگی یک مهاجر افغان به نام نعمت الله نجفی را مطرح میکند، او مهاجری بود که در ایران بزرگ شده بود و سختی ها همچنین دشواری های بسیاری را تحمل کرده بود، مستاجر بودن، بیکاری های طولانی مدت مشکلات اقتصادی متعدد را بر او تحمیل کرده بود با این همه با استقامت با چالش ها برخورد می کرد، تا اینکه در یک برهه زمانی این شهید بزرگوار تصمیم می گیرد همراه با خانوادهاش به افغانستان برگردد لذا بخشی از زمین خانه پدریاش را گرفت و شروع به ساخت خانه کرد اما در اینجا نیز سختیهای فراوانی برای ساخت خانهاش به وجود آمد، پس از این ماجرا زمان زیادی طول نمیکشد که خانواده وی دل تنگ زیارت «امام رضا(ع)» می شوند و علاقه فراوانی دارند که بار دیگر به ایران برگردند.
گنجی به بخش دیگری از کتاب «تو جای همه آرزوهایم» اشاره و ابراز کرد: شهید نجفی نسبت به حلال بودن دستمزد خود حساسیت ویژهای داشت لذا برای کارکردن نیز این حساسیت را به کار میبرد به همین دلیل به سختی می توانست کاری مناسب پیدا کند، در بخش هایی از خاطرات همسر شهید نجفی بیان شده وی برای مدتی در یک نانوایی مشغول به کار میشود اما از آنجا که این نانوا به نانهای خرد شده اهمیت چندانی نمی داد و آنها را در سطل زباله می ریخت و یا در برخی از مواقع نان های سوخته را به مشتریان به جای نانهای سالم می فروخت از ادامه کار در آن نانوایی منصرف شد و معتقد بود نمی تواند با چنین شرایطی کار کند زیرا این گونه فعالیت نان حلال با خود به همراه نداشت.
نویسنده کتاب «تو جای همه آرزوهایم» به دیگر ویژگیهای اخلاقی شهید نعمت الله نجفی اشاره و ابراز کرد: شهید نعمت الله نجفی هنگامی که در مترو و اتوبوس حدیثی را می دید آن را به خاطر می سپرد و تا مدتها در مورد آن به تدبیر میپرداخت و در عین حال تلاش میکرد تا آن را سرلوحه زندگی خود قرار دهد و زندگی را بر طبق آن تنظیم کند با وجود اینکه او تنها یک کارگر بود، خود سازی و تقوا همچنین رشد فکری به همراه بلوغی باورنکردنی را به همراه داشت این گونه نگاه عارفانه عموماً مختص افرادی خاص است اما سبک زندگی او و تلاش برای خودسازیاش وی را به فردی با ویژگیهای منحصر به فرد تبدیل کرده بود.
وی به شیوه نگارش کتاب «تو جای همه آرزوهایم» اشاره و اظهار کرد: کتاب «تو جای همه آرزوهایم» بر اساس مستندات نوشته شده و راوی آن دانای کل است با این همه تلاش کردم تا با فضا سازی های انجام گرفته در نگارش و مطرح کردن توصیف حالات، مکان ها، لباس ها و جزئیات حوادث کتابی جذاب تهیه و تدوین کنم، کتاب «تو جای همه آرزوهایم» را نمیتوان یک کتاب داستانی صِرف و یا یک کتاب مستند نامید بلکه این اثر ترکیبی از هر دو نوع سبک نگارش است.
این نویسنده کتاب به نامگذاری کتاب «تو جای همه آرزوهایم» اشاره و ابراز کرد: اسامی متعددی پیرامون نام این کتاب پیشنهاد شد خود من علاقمند بودم تا نام کتاب را «بوی بهشت» بگذارم اما پس از چکشهای فراوان کتاب به «تو جای همه آرزوهایم» نامگذاری شد، دلیل این نامگذاری به تفکرات و اعتقاداتی که در منزل شهید نعمت الله نجفی رواج داشت بر میگردد زیرا همواره در سخت ترین شرایط و در عمق دلتنگی هایشان به «امام زمان(عج)» متوسل میشدند آنها معتقد بودند که حضرت «ولیعصر(عج)» میتواند جای همه آرزوهای ما باشد به عبارت دیگر ظهور «امام زمان(عج)» می تواند پایانی برای آرزوهای بیپایان ما باشد.
گنجی به پیام کتاب «تو جای همه آرزوهایم» اشاره و خاطرنشان کرد: وقتی به زندگی سراسر سختی و دشواری شهید نعمت الله نجفی نگاه می شود همواره ردپایی از انتظار برای ظهور «امام زمان(ع)» در آن دیده می شود همین طرز تفکر و همین روح صیقل یافته که آراسته با عرفانی خاص و ویژه است سبب شد تا خداوند به شهید نعمت الله نجفی تقوایی ویژه نائل کند و او را شهید راه خود قرار دهد.
انتهای پیام/
برچسب ها: اخبار ادبیات معرفی کتابمنبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: اینجا اخبار ادبیات معرفی کتاب تو جای همه آرزوهایم شهید نعمت الله نجفی شهید بزرگوار بخش هایی شهید نجفی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۸۶۳۴۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زندگی سخت است آیا فلسفه میتواند کمک کند؟
فرارو- کی رن ستیا، استاد فلسفه در دانشگاهام آی تی در کمبریج در ماساچوست است. عمده فعالیتهای فلسفی او در زمینه اخلاق، معرفتشناسی و فلسفه ذهن هستند. از ستیا کتاب «راهنمای مواجهه فلسفی با میانسالی» با ترجمه «سینا بحیرایی» توسط انتشارات «مهرگان خرد» به زبان فارسی چاپ شده است. تازهترین کتاب او «زندگی سخت است» نام دارد و با مضمونی فلسفی دارای فصولی در مورد ناتوانی، تنهایی، اندوه، شکست، بیعدالتی، پوچی و امید است. این کتاب به عنوان یکی از بهترین کتابهای معرفی شده از سوی نشریه «نیویورکر» در سال ۲۰۲۲ میلادی انتخاب شده است. از دیگر کتابهای او میتوان به «شناخت درست از غلط» (انتشارات آکسفورد، ۲۰۱۲ میلادی) و «دلایل بدون عقل گرایی» (انتشارات دانشگاه پرینستون، ۲۰۰۷ میلادی) اشاره کرد.
به گزارش فرارو به نقل از وُکس، فلسفه چیست؟ این یک پرسش قدیمی است شاید یکی از قدیمیترین پرسشها در تاریخ فلسفه و هرگز یک پاسخ متفق القول درباره آن وجود نداشته است. برخی از افراد فکر میکنند هدف فلسفه این است که دنیا را معنا کند تا نشان دهد چگونه همه چیز به یکدیگر پیوند خورده است. برای عدهای دیگر فلسفه ابزاری عملی است که باید به ما بگوید چگونه زندگی کنیم. اگر شما در اردوگاه دوم قرار دارید پس منصفانه است که بگویم فلسفه را نوعی خودیاری قلمداد میکنید. این یک سنت فکری است که دست کم از لحاظ نظری میتواند شما را به سوی زندگیای بهتر یا چیزی شبیه به آن راهنمایی کند.
من در کتاب خود تحت عنوان "راهنمای مواجهه فلسفی با میانسالی" نشان داده ام که فلسفه میتواند به ما در مواجهه با مشکلات عینی زندگی و روزمره و دست و پنجه نرم کردن با آن کمک کند.
من در کتاب ام نوشته ام "زندگی سخت است". آیا فلسفه زندگی میتواند در این سه واژه خلاصه شود به گمان ام میتواند. فیسلوفان عصر باستان مانند افلاطون و ارسطو در مورد زندگی ایده آل میاندیشیدند و سعی میکردند نقشهای برای آن ارائه دهند. این میتواند غیر واقع بینانه و هم به نوعی خود تنبیه کننده باشد. اغلب راه درست برای نزدیک شدن به زندگی ایده آل این است که فکر کنید: "این در دسترس نیست. من نباید خود را بخاطر این واقعیت که در دسترس نیست سرزنش کنم". واقعیت آن است که خوب زندگی کردن یا تا آنجا که میتوانید خوب زندگی کردن مربوط به مواجهه با روشهایی است که در آن زندگی سخت است.
بحران میانسالی یکی از آن پدیدههای فرهنگی است که تاریخ پیدایش خاصی دارد. "الیوت ژاک" روانکاو کانادایی در سال ۱۹۶۵ میلادی مقالهای با عنوان "مرگ و بحران میانسالی" و منشاء اصطلاح بحران میانسالی از آنجاست. ژاک به بیماران و زندگی هنرمندانی که بحرانهای خلاقانه میانسالی را تجربه کرده بودند نگاه میکرد. آنان اکثرا در دهه سوم عمرشان به سر میبردند و این موضوع واقعا با کلیشه بحران میانسالی امروزی سازگاری ندارد. تغییری در طرز فکر مردم در مورد بحران میانسالی ایجاد شده است. اکنون ایده این است که رضایت از زندگی افراد به شکل U با شیب ملایمی است که اساسا حتی اگر یک بحران نباشد افراد در دهه چهارم عمر خود در پایینترین سطح آن شیب قرار دارند. این موضوع برای زنان و مردان صدق میکند و در سراسر جهان به درجات مختلف صدق میکند و بسیار فراگیر است. بنابراین، وقتی افرادی مثل من در مورد بحران میانسالی صحبت میکنند چیزی که واقعا در ذهن دارند بیشتر شبیه یک بیماری میانسالی است ممکن است به سطح بحران نرسد، اما به نظر میرسد چیزی به طور مشخص در مورد یافتن معنا و جهت گیری در این دوره میانسالی چالش برانگیز است.
بسیاری از موارد درباره بحران میانسالی وجود دارد. برخی در آن مقطع به گذشته نگاه میکنند و احساس پشیمانی میکنند. همیشه این حس وجود دارد که گزینههای شما محدود شده اند. این احساس وجود خواهد داشت که پیشتر فرصتهایی باز برای شما وجود داشتند و انواع مختلفی از زندگی وجود داشند که واقعا برای تان جذاب بودند، اما اکنون به روشی واضح، مادی و عینی نمیتوانید با آنها زندگی کنید. هم چنین این پشیمانی وجود دارد که همه چیز در زندگی شما اشتباه پیش رفته است شما اشتباه کرده اید اتفاقات بدی رخ داده و اکنون پروژه این است:"چگونه بقیه عمرم را در این شرایط ناقص زندگی کنم"؟ زندگی رویایی برای بسیاری از ما گزینهای خارج شده از دسترس قلمداد میشود.
افراد هم چنین این احساس را دارند که بخش عمده زندگی درگیر روزمرگی است. به جای چیزهایی که زندگی را با ارزش به نظر میرسانند فقط یکی پس از دیگری درگیر روزمرگی هستیم. سپس مرگ به نظر میرسد که در فاصلهای قرار دارد که میتوانید آن را با عباراتی که واقعا قابل درک هستند اندازه گیری کنید. شما این حس را خواهید داشت که یک دهه چگونه است و در بهترین حالت صرفا سه تا چهار دهه باقی مانده پیش روی تان خواهد داشت.
بخشی از احساس از دست دادن به چیزی مربوط میشود که فیلسوفان آن را "ارزشهای غیر قابل مقایسه" مینامند. این ایده که اگر بین ۵۰ تا ۱۰۰ دلار انتخاب کنید و ۱۰۰ دلار را بگیرید لحظهای پشیمان نمیشوید. اما اگر بین رفتن به کنسرت یا ماندن در خانه و گذراندن وقت با فرزندتان یکی را انتخاب کنید در هر صورت چیزی غیر قابل جایگزین را از دست خواهید داد.
یکی از چیزهایی که ما در میانسالی تجربه میکنیم انواع زندگیهایی است که نمیتوانیم زندگی کنیم که با زندگی ما متفاوت است و هیچ جبرانی واقعی برای آن وجود ندارد و این میتواند بسیار دردناک باشد. فکر این که "من میتوانستم زندگی بهتری داشته باشم همه چیز میتوانست برای من بهتر پیش برود" تقریبا همیشه وسوسه انگیز است، اما میتوانید این گونه فکر کنید که اگر هرگز فرزند فعلی تان را نداشتید با افراد فعلیای که دوست هستید ملاقات نمیکردید، اما واقعیت آن است که در غیر این صورت یعنی در صورت نداشتن فرزند چند دوست دیگر داشتید که عالی بودند.
نقطه شروع آن است که با سختیها بنشینیم و آنها را تصدیق کنیم و سپس برای درک آن چه واقعا در حال رخ دادن است تلاش کنیم و ویژگی آن را واقعا توصیف کنیم. این با نوعی روش شناسی فلسفی مرتبط است که من آن را پذیرفته ام. بین توصیف ادبی و انسانی پدیدههایی مانند غم و اندوه و تأمل فلسفی تداوم واقعی وجود دارد.
اغلب آن چه تأمل فلسفی ارائه میدهد کمتر دلیلی بر این است که شما باید این گونه زندگی کنید و مفاهیم بیشتری را برای بیان تجربیات خود و سپس ساختار و راهنمایی نحوه ارتباط خود با واقعیت را نشان دهید. از این طریق میتوانیم بفهمیم که چگونه فلسفه میتواند به عنوان خودیاری عمل کند.