تغییر زیرنظامهای جامعه راهبرد اساسی دولت سیزدهم
تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۸۷۶۰۶۷
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن ۱۳۵۷ نظام سیاسی حاکم بر کشور از هم پاشید و حکومت دیکتاتوری دست نشانده محمدرضا پهلوی جای خود را به نظام جدید و نوپای مردمسالاری دینی داد و این آغاز راه پر فراز و نشیب انقلاب اسلامی در جهانی مملو از شرک و کفر بود. به سخنی دیگر پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تشکیل هسته سخت مقاومت در جهان بود، هسته سختی که نه تنها الهامبخش، بلکه راهبر و پشتیبان آزادیخواهان جهان بهشمار میآمد؛ در این میان و درست در اوج احساس پیروزی، جنگ مهم دیگری در جریان بود؛ جنگی مابین دانشمندان ایران زمین که میخواستند زیرنظامهای لیبرالیسم را که جامعه ایران بر اساس آن اداره میشد، تغییر دهند و نظام اقتصاد، نظام تعلیم و تربیت و .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اداره کننده کشور، جلو تحقق اهداف انقلاب اسلامی را بگیرند؛ در این میان آمریکا به عنوان کدخدای نظام سرمایهداری، در این راه از هیچ تلاشی خودداری نکرد؛ از ترور متفکران و نخبگان نظامسازی چون شهید آیتالله مطهری و شهید آیتالله بهشتی گرفته تا ترور هوشمندانه بسیاری از خواص ایران زمین، تحمیل جنگ خانمانسوز هشت ساله، تحریمهای ظالمانه و انواع دسایس و حیل دیگر.
باید گفت انقلاب اسلامی ایران هر چند با تغییر نظام سیاسی حاکم بر کشور و روی کار آوردن نظام سیاسی مترقی مردمسالاری دینی موفقیتهای خیره کننده و غیر قابل توصیفی در جهان کسب کرده، اما تا کنون نتوانسته است تغییرات بنیادین و پایدار در زیرنظامهای ادارهکننده جامعه پدید آورد و درنتیجه بسیاری از عوارض ذاتی این زیرنظامهای لیبرال گریبانگیر این انقلاب شده است: ایجاد فاصله طبقاتی، فساد اداری، گسترش فقر، فرهنگ مصرفگرایی، توسعه نامتوازن و ... از جمله این عوارض هستند اما در این میان بسیار جالب است بنگاههای خبرپراکنی غرب با نادیده گرفتن دستاوردهای بی شمار انقلاب اسلامی تمامی این عوارض ذاتی نظام سرمایهداری را که در کشورهای بلوک غرب امان را از مردم آن بلاد گرفته است به حکومت دینی نسبت میدهند و بسیار بدتر آنکه برخی به اصطلاح دانشگاهیان کمسواد نیز سخنان سراسر دروغ و فریبکارانه آنها را تکرار میکنند و در جامعه تحت فشارِ ایران نشر میدهند. حال آنکه اصولاً هنوز هیچیک از نظامهای اداره کننده کشور بهغیر از نظام سیاسی حاکم بر جامعه به صورت بنیادین دچار تحول نشده است، هنوز نظام تعلیم و تربیت و نظام اقتصاد همان نظامهای لیبرال و نظامهای سرمایهداری هستند و نباید تغییرات سطحی و ظاهری نخبگان و آحاد جامعه را دچار خطای محاسباتی کند و پر واضح است تا زمانی که نظامهای سرمایهداری بر کشور حاکم هستند، تغییر محسوس و پایداری حاصل نخواهد شد؛ چرا که از کوزه همان برون تراود که در اوست.
بنابراین لازم است دولت محترم سیزدهم توجه به ایجاد نظامهای جدید اداره جامعه به خصوص دو نظام تعلیم و تربیت و اقتصاد را سرلوحه برنامههای راهبردی خود قرار دهد؛ امری که بسیار سخت و طاقتفرسا خواهد بود و لازمه آن انتخاب مسئولانی آگاه، بصیر و تحولخواه در همه مسئولیتهای اجرایی است.
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: انقلاب اسلامی سرمایه داری نظام سیاسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۸۷۶۰۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«بی حجابی» گرهای که با دست باز میشود
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مصطفی خدابخشی- طی روزهای اخیر موضوع حجاب وعفاف به عنوان یک موضوع مهم فرهنگی یکبار دیگر با اجرای «طرح نور» از سوی فراجا و با نزدیک شدن به نهایی شدن لایحه حجاب در مجلس شورای اسلامی محور توجه قشر گسترده ای از مردم جامعه قرار گرفته است.
طرحی که به دلیل نبود برنامه ریزی مدون و انجام وظیفه از سوی دستگاه ها، سازمان ها و نهادها در حوزه عفاف و حجاب پس از حدود 20 ماه کش و قوس فراوان در بین ارکان مختلف تصمیم گیر فرهنگی کلان جامعه یکبار دیگر با تغییر نام از سوی نیروی انتظامی به مرحله اجرا گذاشته شده تا این نیرو به تنهایی در این میدان خطیر بار سنگین بر زمین مانده دیگر نهادها را به دوش بکشید، شاید که در قبل آن اوضاع آشفته نوع پوشش در جامعه سامانی یابد.
طی ماه های گذشته موضوع حجاب و نمایش نسخه جدیدی از آن که سنخیتی با جامعه اسلامی ایرانی ندارد ابعادی فراتر از حوزه فرهنگ به خود گرفته تا شیطنت رسانه ای آن را به نماد و رویکردی سیاسی امنیتی برای رویا رویی با نظام اسلامی مبدل سازد. یقینا شرایط ایجاد شده در مقوله حجاب در این روزهای جامعه زائیده یک رویداد و یا مولفه ای تک بعدی نیست بلکه باید آن را معلولی از مسائل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دانست که با چاشنی فتنه انگیزی به صورت گسترده جامعه را به سه بخش درگیر، همسو و ضد تبدیل کرده است.
بر این اساس و باتوجه به قرار دادن پازل های شکل گیری این رویداد فرهنگی و اجتماعی که ردپای برنامه ریزانی غربی در آن به راحتی مشهود است باید کشف حجاب را جز در مواردی معدود که ناشی از کم دانشی و عدم برخورداری از تحلیل درست است، آن را شعاری بصری بر علیه نظام حاکمه دانست. برهمین اساس رویا رویی با آن نیاز به دست فرمانی جدید دارد، دست فرمانی که بتواند این حرام شرعی و حرام سیاسی که به چالش مهم ماه های گذشته کشور مبدل شده است را مدیریت و سلامت بصری را به جامعه ارائه کند.
حال سوال اینجاست آیا با توجه به شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه باید چشم بر مقوله عفاف و حجاب بست؟ آیا می توان به بهانه حفظ وحدت و انسجام اجتماعی، انسجام دینی را نا دیده گرفت؟ پاسخ به این سوال را می توان در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب اسلامی یافت به گونه ای که ایشان حجاب را مولفه سوم مورد نیاز جامعه امروز بعد از موضوعات اقتصادی و منطقه ای دانسته اند. بر این اساس حجاب را باید نقطه مرکزی حکمرانی فرهنگی و نمادی از فرهنگ دیرینه مردم ایران زمین در نظام و ساختاری دینی در طول تاریخ دانست که بن مایه آن شکل دهنده ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران است. به عبارت بهتر چشم پوششی بر این واقعیت یعنی رسیدن به نقطه پایان حکمرانی فرهنگی در ایران.
یعنی همان چیز که دشمن طی سال ها برای آن برنامه ریزی کرده و رویای شیرین آن را برای خود تصویر کرده است. رویایی که می توان آن را با اطلاع رسانی صحیح و استفاده نو آورانه از ابزارهای رسانه ای و با افزایش سطح آگاهی مردم از این فرایند به سراب تبدیل کرد.
عبور از این میدان پر مخاطره نیاز به نقشه عملیاتی دارد. متاسفانه در فرایند روایت میدان آنچنان که باید و شاید نتوانسته ایم میدان داری کنیم و عملا میدان در این بخش به شهروند خبرنگاران ضد امنیتی واگذار شده که سازنده خوراک خبری برای رسانه های معاند هستند. کسانی که به صورت عمده نقش موثری در مخالف سازی مردم با مقاله حجاب دارند اما کمتر دیده می شوند. حال باید در این میدان فرهنگی به بحث رسانه توجه ویژه ای شود تا حجاب به عنوان یک حکم شرعی در جامعه باز تعریف و مردم بر لزوم رعایت حدود آن آگاهی یابند. تحقق این مهم میسر نخواهد بود جز افزایش سواد رسانه ای مردم و استفاده درست دستگاه های تبلیغاتی از رسانه. این یعنی استفاده از ابزار فرهنگی برای یک رویداد یا تهاجمی فرهنگی.
یقینا موضوع حجاب در کشور ما کلاف سر در گم و غیر قابل حل نیست و هم زمان با یافتن سر رشته آن می توان امید به باز کردن گره آن داشت. گره ای که می شود آن را با دست باز کرد و نه با دندان. یقینا میدان مبارزه فرهنگی نیازمند نقشه عملیات فرهنگی است و در آن ترازوی رویکردهای ایجابی می بایست بر رویکردهای سلبی سنگینی کند چیزی که امروز برعکس شده و همین عامل باعث شکل گیری تقابلی جدید با حجاب خواهد شد.
انتهای پیام/