Web Analytics Made Easy - Statcounter

همزمان با تحولات اخیر در افغانستان و سیطره نیروهای طالبان بر پهنه خاکی این کشور، گروه پژوهش و بررسی های خبری خبرگزاری ایرنا، وبیناری با عنوان «سیطره طالبان در افغانستان و نقش ایران و کشورهای منطقه» برگزار کرد. در این وبینار «محسن روحی صفت» مسوول پیشین ستاد پشتیبانی افغانستان و «عبدالمحمد طاهری» کاردار و رایزن فرهنگی پیشین ایران در افغانستان به بیان دیدگاه های خود در این زمینه پرداختند که محتوای کامل آن در چند شماره در اختیار مخاطبان قرار خواهد گرفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ایرنا: از نظر کمی و کیفی اینک چه میزان از افغانستان در دست طالبان قرار دارد؟

روحی‌صفت: همان طور که می دانید موضوع طالبان در افغانستان عملاً تمام شده است و دیگر منطقه ای نیست که دست طالبان نباشد. اینک حاکمیت افغانستان به طور سراسری در دست طالبان قرار گرفته است. به طور کل می توان گفت که در حال حاضر همه استان ها تحت حاکمیت طالبان قرار دارند.

طاهری: آخرین اطلاعات حاکی از آن است که طالبان به دو دلیل عمده هنوز نتوانسته اند به پنجشیر دست پیدا کنند؛ دلیل اول اینکه بخشی از نیروهای مجاهد آن به سمت پنجشیر حرکت کردند و حتی برخی از مسئولان اشرف غنی و مسئولان رده بالای حکومتی به این منطقه نقل مکان کردند. موضوع دوم اینکه من هنوز سقوط شهر «چاریکار» را که در ۴۰ کیلومتری کابل قرار دارد تاکنون نشنیده ام. نه اینکه سقوط چاریکار مانعی برای طالبان باشد اما خبر آن به طور رسمی منتشر نشده است. در مورد پنجشیر نیز اطمینان دارم که تا این لحظه هنوز در دستان طالبان قرار نگرفته است.

ولسوالی ها به زبان فارسی همان شهرک هایی هستند که حومه مرکز ولایات واقع شده اند. به عنوان مثال شهریار را در نظر بگیرید روستاهای بزرگ که در حد یک بخش اطراف شهریار قرار دارند ولسوالی نامیده می شوند. در واقع ولسوالی تعریف ای بین بخش و شهرستان است.

ایرنا: در حال حاضر می‌توان گفت نیروهای دولتی که با طالبان مبارزه می کردند، اسلحه‌های خود را پایین آورده و تسلیم شده اند؟

طاهری: به قدری برق‌آسا این رخدادها صورت گرفت که نمی‌توان به همین راحتی آن را داوری کرد؛ اما اطلاعاتی که در دست هست، نشان می دهد گروهی از نیروها به سمت بازسازی نیروهای مجاهدین حرکت کرده اند. به همین دلیل است که اکثر آنان به سمت پنجشیر در حرکت اند و حتی شواهدی وجود دارد که به همین سرعت نیروهایی در حال تجهیز شدن برای مقابله با طالبان هستند، اما اینکه این اقدامات عینیت پیدا می کند و در چه شرایطی صورت خواهد گرفت به زمان نیاز دارد تا این نیروها به طور کامل مستقر شوند. چون تا این لحظه هیچ کدام از سران طالبان به شکل رسمی در ارگ حضور پیدا نکرده اند و همه فرماندهان میانی هستند. فرماندهان ارشد هنوز در ارگ مستقر نشده اند تا بتوانند یک سیاست مناسب برای نظم عمومی شهر و تغییر و تحول انتخاب کنند.

ایرنا: تغییر قدرت یک اعلام رسمی خواهد داشت و با توجه به اینکه اینک قدرت در دست طالبان است، امکان دارد در آینده نزدیک اعلام رسمی در این زمینه صورت گیرد؟

طاهری: امکان دارد این اتفاق رخ دهد اما آنقدر روند تحولات در افغانستان خاص بود که نمی توانیم نمونه‌ای از آن را در دنیا پیدا کنیم و همین دلیل بعید می دانم  روند آن مشابه تمام انتقال قدرت هایی که در دنیا پس از فتح یا فروپاشی صورت می‌گیرد، باشد. علت این است که وقتی طالبان تمام قدرت را یک شبه قبضه کردند، نقل و انتقال قدرت به آن معنا وجود نخواهد داشت و گروهی نیز که تحت عنوان گروه هماهنگی در کابل با عضویت حامد کرزی، عبدالله عبدالله و گلبدین حکمتیار باقی ماندند، به این دلیل است که از فروپاشی و نابسامانی های برق آسا در شهر جلوگیری کنند. به این دلیل که این چند نفر در در ذهن مردم جایگاهی بالا دارند بعید به نظر می رسد که این افراد بتوانند نقشی در انتقال قدرت داشته باشند و طالبان هم اجازه نخواهند داد که این افراد نقشی در انتقال قدرت داشته باشند.

ایرنا: موضوع بعدی درباره هیئت انتقال است. بعد از اینکه مثلث حکمتیار عبدالله و کرزی خود را به عنوان هیئت انتقال معرفی کردند طالبان اعلام کردند که نیازی به هیئت انتقال نیست و عملاً همه چیز تمام شده است. به تازگی نیز حکمتیار مصاحبه ای گفت که این هیئت عملاً تشکیل نشده و خود را که از این موضوع کنار کشید. هیئت مذکور چه کارکردی دارد و آیا طالبان آنها را به بازی وارد خواهند کرد؟

روحی صفت: در این زمینه دو نکته وجود دارد: نخست تشکیل دولت موقت و نکته دوم تشریفات مربوط به انتقال حکومت است. موضوع مهم درباره تشکیل دولت انتقالی همان موضوعی است که پیشتر گفته شد و آن اینکه وقتی طالبان تمام قدرت را در دست دارند، موضوع دولت انتقال یا آتش‌بس معنایی ندارد. آتش‌بس زمانی موضوعیت داشت که اشرف غنی بود و حکومت وجود داشت در این صورت دو طرف با یکدیگر مذاکره می کردند تا به توافق برسند اما در حال حاضر طرف دوم وجود ندارد. بنابراین به نظر می‌رسد که دولت موقت موضوعیت نداشته باشد.

اما موضوع دوم درباره تشریفات انتقال دولت است.  در سال ۱۳۷۱ که دولت موقت «صبغة الله مجددی» قرار بود تشکیل شود، در کابل مراسمی برگزار شد که در برگزاری آن مراسم سفارت ایران نیز نقش عمده‌ای داشت. به این ترتیب به طور رسمی حکومت از دولت قبل به دولت جدید منتقل شد. هر چند رهبران دولت قبلی در این مراسم حضور نداشتند اما کارمندان و مقامات وزارتخانه‌ها و یا نهادهای دولتی در نهاد ریاست جمهوری حضور داشتند. به این ترتیب با تشریفاتی که صورت گرفت انتقال قدرت انجام شد.

ایرنا: چرا بسیج مردمی در افغانستان نتوانست نقش تعیین کننده در مقابله با تصرف شهرها از سوی طالبان ایفا کند؟

طاهری: دلیل اصلی این امر را می توان اینگونه عنوان کرد که با کمال تاسف تمام دولتمردانی که حاکمیت بیگانه را می‌پذیرند تا لحظه آخر این حاکمیت بیگانه را منجی خود می پندارند. دلیل دوم اینکه کسانی که می‌خواستند متولی بسیج مردمی باشند افرادی بودند که آنقدر به قدرت و ثروت آغشته شده بودند که دیگر نمی توانستند به بازسازی دوباره نیروها بپردازند. دلیل سوم نیز این است که این اقدام به شدت دیر، با تاخیر و با مکانیزم بدی آغاز شد. در واقع پس از آن که دو سوم ولایات افغانستان توسط طالبان تصرف شده بود، اشرف غنی با وساطت دو والی «عطامحمد نور» والی سابق بلخ و وساطت مارشال «عبدالرشید دوستم» رهبر حزب جنش اسلامی افغانستان تصمیم گرفت از کشور دفاع کند. بنابراین در ارگ جلسه ای برگزار شد و در این حین اشرف غنی نیز به مزارشریف رفت و قرار بود این بسیج صورت بگیرد، اما این فرصت فراهم نشد. از زمان حامد کرزای و شکل گیری دولت جدید در افغانستان باید این بسیج مردمی برای تقویت حکومت و ارتقاء قدرت دولت مرکزی شکل می‌گرفت که متاسفانه تشکیل پیدا نکرد. بنابراین آنها به سمت اردوی ملی و پلیس ملی پیش رفتند و از آنجا که اکثر سربازان هم به خاطر فقر به این نیرو پیوسته بودند، نتوانستند کارکرد درستی داشته باشند.

آنها هرگز نتوانستند پاسخگوی نیازهای مردم افغانستان در راستای حضانت و حراست از از مرز و بوم کشورشان باشند. بنابراین آن سه دلیل اصلی را همیشه باید مد نظر داشته باشیم: اولا خیلی دیر به این مسئله روی آوردند. دوم این که تسلیم محض بیگانگان بودن  نتیجه ای جز این شرایط نخواهد داشت. سوم اینکه کسانی که خواستند منادی این جریان باشند توان انجام چنین کاری را نداشتند در واقع از سال ۱۳۵۸ و ۱۳۶۰ به بعد مجاهدین نبودند تا با آن لباس و هیبت قدرت خود را به رخ دشمنان بکشند.

ایرنا: نگاه مردم ایران که از بیرون به مسائل افغانستان نگاه می‌کنند، به طالبان  بسیار منفی است اما نگاه مردم افغانستان به این قضیه مهم است؛ اتفاقی که در این شرایط افتاد این بود که بسیاری از شهرهای افغانستان بدون جنگ و خونریزی در اختیار طالبان قرار گرفت. از یک جنبه این موضوع به اذهان عمومی تداعی می شود که نبود غرور و غیرت ملی مانع مقاومت در برابر طالبان شد. از یک جنبه دیگر، آنچه می تواند باعث خوشحالی شود آن است که تلفات بین دو طرف افغانی پایین بوده است. ارزیابی شما از این رویکرد چیست آیا این رویکرد درستی است یا خیر؟

روحی صفت: یکی از مهمترین دلایل این شکست سرخوردگی مردم از نظام حاکم بود. در این مدت یک گسست آشکاری بین مردم و دولت وجود داشت در واقع انگیزه کافی برای قربانی شدن در راستای حفظ امنیت کشور وجود نداشت؛ چراکه این کشور غرق در فساد سیستماتیک بود. حتی در حلقه های امنیتی و مقامات عالی نیز این فساد به چشم می خورد. بنابراین مردم با دیدن چنین شرایطی انگیزه‌ای برای دفاع از کشور نداشتند و به شدت از حاکمیت سرخورده بودند. برآیند این سرخوردگی را می توان در انتخابات ریاست جمهوری این کشور دید که کمتر از یک میلیون نفر به رئیس جمهوری رای می دهند وقتی مردم به عنوان مهمترین فاکتور تعیین کننده قدرت یک کشور کنار زده می‌شوند، کسانی در راس هرم قدرت قرار می گیرند که از طرف کشورهای دیگر سازماندهی شده باشند.

اما در پاسخ به سوال دوم شما که گفتید چه وضعیتی است  باید گفت که این مردم افغانستان هستند که باید در مورد نظام یا حاکمان خود تصمیم بگیرند. نه کشورهای همسایه و نه قدرت های بزرگ اجازه تصمیم گیری در مورد سرنوشت مردم افغانستان را نخواهند داشت. البته طالبان که اینک زمام امور را در دست دارند، بخشی از جامعه افغانستان را شامل می شود و آن هم بخش روستایی و قومی یک جامعه حدود ۴۰ درصدی در افغانستان.

ایرنا: یک بخشی از ۴۰ درصد؟

روحی صفت: بله، اگر افغانستان ۴۰ درصد پشتون داشته باشد، طالبان تنها بخشی از این جمعیت است لذا تصور نمی‌کنم که با چنین جمعیتی بتوان نظام پایداری را ترتیب داد. حکومت وقتی پایدار خواهد بود که تمامی اقوام در آن حضور و مشارکت داشته باشند به نظر من بخشی از مبارزات مردم افغانستان از امروز شروع خواهد شد که مطالبات خواسته‌ها و حقوق خود را از نظام جدید طلب کنند تا بتوانند حقوق زنان، اقوام و اقلیت ها را از سوی حاکمیت جدید برآورده سازند. بنابراین مبارزه تمام نشده است، بلکه شکل آن عوض شده است قبلاً بیشتر به چه شکل جنگ و خونریزی بود از این پس پس می تواند شکلی مدنی تر به خود بگیرد.

ایرنا: در مجموع نبود جنگ و خونریزی هنگام تصرف شهرهای مختلف افغانستان از سوی طالبان را شما مثبت ارزیابی می‌کنید یا منفی؟

روحی صفت: هر موضوعی بستگی به شرایط موجود آن دارد. وقتی انگیزه ای از سوی مردم برای مبارزه وجود نداشت، به این معنی است که شرایط آن نیز فراهم نبود. پس طبیعی است که در چنین شرایطی شکل مبارزه عوض شود.

برچسب‌ها وبینار طالبان محسن روحی صفت تحولات افغانستان پروندهٔ خبری تحولات افغانستان

منبع: ایرنا

کلیدواژه: وبینار طالبان وبینار طالبان تحولات افغانستان مردم افغانستان داشته باشند انتقال قدرت طالبان قرار دست طالبان روحی صفت اشرف غنی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۸۷۶۷۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طالبان در سیلاب هم آب را به ایران بست | چانه‌زنی بر سر آب به کجا رسید؟

یکی از بزرگترین مشکلات استان سیستان و بلوچستان، خلف وعده مقامات کشور همسایه یعنی افغانستان در رهاسازی حقابه ایران از رودخانه هیرمند است. البته قسمت‌هایی از این استان به‌طور میانگین هر سه سال یکبار بیش از ۳ تا ۵ میلیارد مترمکعب بارش باران را تجربه می‌کند و حتی سیل نیز خسارت‌های قابل توجهی به این نقطه از کشور وارد کرده است.

به گزارش فرهیختگان، اما به دلیل مدیریت نه‌چندان مناسب، این حجم از آب وارد دریا شده و فرصت استفاده از آن از بین می‌رود. همین بارش‌ها در صورت مدیریت صحیح می‌تواند استان را از بحران اولیه آبی نجات دهد، اما ضعیف بودن راهبرد‌های مدیریتی باعث شده تا سیستانی‌ها بهره چندانی از این نزولات آسمانی نداشته باشند.

از سوی دیگر مسائل امنیتی که پس از ناآرامی‌های سال ۱۴۰۱ در سیستان‌وبلوچستان شکل گرفت و حملات تروریستی که در راسک و چابهار صورت گرفت، نگاه توسعه‌ای استان را به امنیتی تغییر داده و اولویت‌ها را جابه‌جا کرده است.

نیم قرن چانه‌زنی بر سر آب

به دنبال کشمکش‌های تاریخی بر سر ذخایر آبی در منطقه، معاهده حقابه میان افغانستان و ایران بر سر رود هیرمند که از کوه‌های هندوکش سرچشمه می‌گیرد در اسفندماه سال ۱۳۵۱ به امضای نخست‌وزیران دو کشور رسید و سه ماه بعد در خردادماه ۱۳۵۲ مجالس قانونگذاری دو کشور این معاهده را تصویب کردند. تصویب این معاهده شرایط حقوقی استفاده از هیرمند را برای ایران و افغانستان مشخص کرد. بر‌اساس این معاهده، حقابه ایران ۲۶ مترمکعب در ثانیه آن هم در سال‌های معمولی و نرمال آبی است.

این معاهده، سال معمولی و نرمال آبی را نیز تعریف کرده که براساس سنجش مرکز سنجش دهراوود مشخص می‌شود و آن هم طوری است که یک سال نرمال آبی در حوضه آبی هیرمند چیزی حدود شش میلیارد و ۵۰۰ میلیون مترمکعب آب می‌باشد. براساس محاسبه حقابه ایران سالانه به ۸۲۰ میلیون مترمکعب می‌رسد. با این حال از زمان به امضا رسیدن این معاهده تاکنون، دولت افغانستان آنچنان که باید به مفاد آن عمل نکرده است. چنانچه در سال‌های اخیر با وجود دیدار‌ها و گفتگو‌های متعدد میان مقامات دو کشور بر سر احقاق حقوق ایران و رهاسازی آب هیرمند به سوی دریاچه هامون، در سال آبی جدید، ۱۱ درصد از حقابه ۸۲۰ میلیون مترمکعبی به سمت ایران روانه شده است.

ماجراجویی اردوغان در چهارراه آسیا

کارشناسان معقتدند مساله آب در سیستان به دلیل قرارگیری در شرایط خاص و بحرانی، تبدیل به یک ابزار سیاسی و انتفاعی شده است. چنانچه بسیاری از سد‌هایی که در افغانستان ساخته می‌شود به صورت سفارشی هستند. در این میان، کشور‌هایی مثل هندوستان و ترکیه به دلایل سیاسی، اقتصادی و استراتژیکی در سدسازی‌های افغانستان روی کانال هیرمند و سد‌های دربندی‌خان و هریرود نقش بسزایی دارند.

درواقع افغانستان با این سرمایه‌گذاری‌های خارجی موفق به اجرای برنامه‌های آبی خود شد و ایران یکی از کشور‌هایی است که از این پروژه‌ها متضرر می‌شود. امنیتی‌سازی موضوع آب در کابینه کابل، مردم این کشور را نیز تحت تاثیر قرار داده است. مردم افغانستان و حتی دانشجویان افغانستانی که در خارج از این کشور زندگی می‌کنند نیز نسبت به کوچک‌ترین کنش آبی در منطقه، واکنش نشان می‌دهند. این درحالی است که کشور ما از چنین نیرو‌های فعالی کم‌نصیب است و متاسفانه نسبت به دغدغه‌ها و طرح‌های همان تعداد محدود هم بی‌توجهی می‌شود. برای درمان مشکل آب، طی دهه‌های اخیر سرمایه‌های زیادی به بهانه اجرای طرح‌های توسعه‌ای روانه جنوب شرق کشور شده، اما این طرح‌های پرهزینه تقریبا هیچ آورده‌ای برای مردم این منطقه نداشته است.

مقامات: امیدواریم ادامه داشته باشد

در روز‌های اخیر تصاویر منتشر شده حاکی از رهاسازی آب هیرمند به سمت هامون است. این اتفاق درحالی رخ داده که در سال جاری افغانستان شاهد بارش‌های قابل توجهی بوده و برخی از کارشناسان بر این باورند که این رهاسازی آب تحت اختیار مقامات افغانستان نبوده و به عبارتی آن‌ها چاره‌ای جز روانه کردن آب‌های سرریز شده به سمت ایران نداشته‌اند. با این حال مقامات دو کشور واکنش‌های مثبتی نسبت به این موضوع نشان داده‌اند.

ملا عبدالغنی برادر، معاون اقتصادی نخست‌وزیر طالبان، در دیدار با حسن کاظمی قمی، سفیر ایران در افغانستان اعلام کرد که آب رودخانه هیرمند پس از پایان خشکسالی چندساله، به استان سیستان‌وبلوچستان رسیده است. کاظمی قمی نیز در دیدار با امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه طالبان ضمن تشکر از تعهد و اقدامات کابل به تامین حقابه ایران، ابراز امیدواری کرده که این روند رهاسازی آب از سد‌ها تداوم داشته باشد و حقابه ایران از رود هیرمند تامین شود.

علی سلاجقه، رئیس سازمان حفاظت از محیط‌زیست هم با ابراز امیدواری از ادامه‌دار بودن روند رهاسازی آب، از رایزنی‌ها و نشست‌های متعدد میان مقامات دو کشور خبرداد و اعلام کرد که مسئولان حاکم بر افغانستان رویکرد مناسبی نسبت به مساله حقابه داشتند.

درویش: طالبان اراده مثبتی ندارد

محمد درویش فعال محیط‌زیست با تاکید بر اینکه هیرمند رودخانه‌ای است که آورده‌اش بیش از ۵ میلیارد مترمکعب در سال است، گفت: «حقابه ایران از مجموع آورد سالانه رودخانه هیرمند ۱۴ درصد است؛ بنابراین کشورما از این حقابه ۸۲۰ میلیون مترمکعب سهم دارد. در حال حاضر گفته می‌شود که از ۸۲۰ میلیون متر مکعب ۷ درصد و در خوش‌بینانه‌ترین حالت ۱۱ درصد وارد کشور شده، یعنی چیزی حدود ۸۰ تا ۹۰ میلیون مترمکعب. پس هنوز بخش قابل توجهی از آن حقابه وارد ایران نشده است.

دلیلش هم این است که دولت طالبان به کمک سد «کمال خان» توانسته مسیر رودخانه هیرمند را تغییر دهد و سرریز آبی که از سد «کجکی» و سد کمال خان خارج می‌شود به جای اینکه مسیر طبیعی خود را طی کرده و وارد ایران شود، به سمت تالاب «گود زره» در مرز بین افغانستان و پاکستان می‌رود. گزارش‌هایی که دریافت شده حاکی از آن است که بیش از یک میلیارد مترمکعب آب به سمت گود زره رفته است، یعنی بیش از حقابه ایران که ۸۲۰ میلیون متر مکعب است. متاسفانه ایران هم نتوانسته که حقابه را از طالبان بگیرد و این آبی که اخیرا آمده بیشتر از رودخانه «فراه‌رود» آمده.

فراه‌رود یکی دیگر از رودخانه‌هایی است که از افغانستان جاری می‌شود و به ایران و تالاب «هامون صابوری» که در مرز ایران و افغانستان و یکی از تالاب‌های تشکیل‌دهنده دریاچه هامون است، می‌رسد. بارندگی در آن ناحیه خیلی زیاد بوده و افغانستان هم هنوز آنجا سد ندارد، بنابراین آب از کنترلش خارج شده و وارد ایران شده است. پس هیچ اراده مثبتی در دولت طالبان برای این مقدار آبی که وارد ایران شده نبوده و آن‌ها اگر می‌توانستند این آب را هم نمی‌دادند.

در حال حاضر هم یک پروژه برای ساخت سد روی فراه‌رود دارند و به محض تکمیل شدن ساخت این سد، یک قطره آب هم از افغانستان وارد خاک ایران نخواهد شد. گود زره محصول طبیعی رودخانه هیرمند است. یعنی هیرمند در طول سالیان سال با طی کردن مسیرش وارد هامون می‌شده و سرریز آن به سمت گود زره جریان پیدا می‌کرده. گود زره هم یک تالاب مثل بقیه تالاب‌ها است. وقتی آب داشته باشد، پوشش هم ایجاد می‌کند و پرندگان برمی‌گردند.

اگر گود زره شوره‌زار است، پس هامون هم شوره‌زار حساب می‌شود. بالاخره اگر آب نداشته باشد تبدیل به شوره‌زار می‌شود. اتفاقا دیالوگی که ایران باید با طالبان برقرار کند این است که ما مخالف گود زره نیستیم و می‌خواهیم مسیر طبیعی رودخانه طی شود. یعنی آب وارد هامون شود، در هامون سرریز کند و وارد گود زره شود. اگر آن مسیر طبیعی اتفاق می‌افتاد، هم ایران از آن نفع می‌برد و هم افغانستان. حتی پاکستان هم می‌توانست از آن منتفع شود و کل منطقه سرسبز و خرم می‌شد و چشمه‌های گرد و خاک هم مهار می‌شد.

اما افغان‌ها میانبر زده‌اند و اجازه نمی‌دهند که آب وارد ایران شود و می‌خواهند آن را مستقیم وارد گود زره کنند. این اتفاق می‌تواند در کوتاه‌مدت میزان ورودی آب به گود زره را بهبود ببخشد، اما چشمه بزرگ گرد و خاک در ایران به وجود می‌آید و با توجه به اینکه باد غالب از غرب به شرق است، بخش‌های غربی افغانستان و منطقه هرات متاثر خواهند شد و آن‌ها هم آسیبش را خواهند دید.»

رهاسازی آب به نفع افغانستان است

متاسفانه مذاکره‌کنندگان ایرانی بلد نیستند که یک مذاکره برد-برد با دولت افغانستان و طالبان انجام دهند که ورود آب به ایران درنهایت به نفع هر سه کشور ایران، افغانستان و پاکستان خواهد بود. این اتفاق می‌تواند به شکل گرفتن حسن همجواری بهتر کمک کند. ما باید به سمتی برویم که بتوانیم با یکدیگر وارد تعامل شویم و نیاز‌های خود را به شکلی مطرح کنیم که حل آن‌ها منجر به ضرر برای کشور دیگر نباشد؛ بلکه یک منفعت مشترک ایجاد کند. چنانچه از سمت خراسان جنوبی رودخانه‌هایی هستند که وارد افغانستان می‌شود و ایران هم جلوی آن‌ها را نگرفته.

اما چه دلیلی دارد که افغانستان جلوی این آب‌ها را بگیرد؟ ما باید رفاقت خود را به همدیگر اثبات کنیم و تلاش کنیم که بگوییم هر چقدر حال این کشور‌ها بهتر باشد و وضعیت رفاهی‌شان بهبود پیدا کند، به نفع همدیگر است و می‌توانند به یکدیگر کمک کنند که درنهایت تجارت قوی‌تری شکل بگیرد. افغانستان باید بداند که بزرگ‌ترین شریک تجاری آن در منطقه ایران است و بنابراین بهتر است که هوای ایرانی‌ها را داشته باشد تا آن‌ها هم هوای افغانستانی‌ها را داشته باشند. تروریسم در منطقه کنترل شود و امنیت برقرار شود. به این ترتیب یک معامله برد-برد تعریف می‌شود.

می‌توانیم حتی بیشتر حقابه بگیریم

درویش معتقد است که افغانستان به‌شدت به انرژی نیاز دارد. وی در این باره گفت: «در آن منطقه باد‌های ۱۲۰ روزه وجود دارد که الان به باد‌های ۱۶۰ روزه تبدیل شده. خوشبختانه اخیرا چندین توربین بادی در آنجا جانمایی کرده‌اند و ما می‌توانیم از انرژی بادی آنجا برق تولید کنیم و البته باید تعداد این توربین‌ها زیاد شود. سپس برق را به کشور‌های همسایه صادر کنیم و در ازای آن حتی حقابه بیشتری از آن ۸۲۰ میلیون مترمکعب بگیریم. افغانستان هم می‌تواند به مردم خودش توضیح دهد که اگر ما داریم به ایرانی‌ها آب می‌دهیم، در عوض از آن‌ها برق می‌گیریم و این یک معادله برد-برد است.

به این ترتیب اگر پوشش طبیعی هامون برگردد و چشمه‌های تولید گرد و خاک مهار شود کیفیت دریافت انرژی هم بهتر می‌شود و حتی می‌توان در آنجا پنل‌های خورشیدی احداث کرد و تولید برق را افزایش داد. مشکل و خطایی که در ایران اتفاق افتاده این است که می‌خواستند از حقابه برای تامین آب نه‌فقط در زابل بلکه در کرمان و زاهدان استفاده کنند و طرف افغانستانی هم متوجه شد که این آب هرگز به گودزره نمی‌رسد و ایرانی‌ها می‌خواهند برای توسعه شهر‌های خودشان از آن استفاده کنند؛ بنابراین حقابه‌ای به تالاب بین‌المللی هامون نرسید و چشمه‌های تولید گرد و خاک افزایش یافت.

باید توجه داشته باشیم که بخش قابل توجهی از متخصصان آب افغانستان در دانشگاه‌های ایران و در همین دانشگاه تهران تحصیل کرده‌اند و ما خودمان این فهم بوم‌شناختی را به آن‌ها منتقل کردیم. اگر تا الان هم اجازه دادند آبی وارد ایران شود به دلیل این است که آن‌ها وزارت نیرویی مثل وزارت نیروی ما نداشتند که اگر داشتند ۳۰ سال پیش همان بلایی که ما بر سر زاینده‌رود آوردیم و گاوخونی را از بین بردیم؛ بلایی که با زدن سد‌ها روی «کر» و «سیوند» بر سر «بختگان» آوردیم؛ همان بلایی که با زدن سد روی کرخه و کارون بر سر «هورالعظیم» و «چادگان» آوردیم؛ افغانستانی‌ها همین بلا‌ها را بر سر هیرمند و هریرود می‌آوردند و اجازه نمی‌دادند که یک قطره آب به سمت ایران بیاید. ما متوجه نیستیم که باید یک معامله برد - برد تعریف کنیم تا ضمن احترام به قوانین طبیعت، همگی از آن سود ببریم.»

حداقل آب شرب این استان را تصفیه کنید

درویش با اشاره به اینکه بیش از ۹۵ درصد بارندگی که امسال در استان سیستان‌وبلوچستان اتفاق افتاد، در قسمت بلوچستان بود، گفت: «در این استان شیب زمین به نحوی است که امکانی برای هدایت آب به سمت بالا فراهم نمی‌کند. سیستان منطقه بسیار کم‌بارشی است و میانگین بارندگی‌هایش زیر ۵۰ میلیمتر است و همیشه مدیون ورودی آب هیرمند بوده که از سمت افغانستان و ارتفاعات هندوکش می‌آمده. ما باید سعی کنیم با بجا آوردن حسن‌همجواری کاری کنیم که این حقابه به ایران برسد و در عین حال کار دیگری که باید بکنیم این است که سیستم تصفیه‌خانه فاضلاب را در زابل راه بیندازیم. شما اگر وارد زابل شوید با پدیده عجیبی روبه‌رو می‌شوید و آن بوی تعفنی است که در شهر هست. این به دلیل این است که آب شربی که مردم استفاده می‌کنند تصفیه نمی‌شود و به صورت کنترل نشده در معابر عمومی جاری می‌شود و به این ترتیب بوی بد آن امکان زیست باکیفیت را سلب کرده است. چرا ما آنجا یک تصفیه‌خانه نزنیم و با بازچرخانی این آب ارزشمند، دوباره از آن استفاده نکنیم؟ دست‌کم بر‌ای کشاورزی می‌شود از آن استفاده کرد. این کار‌های مهمی است که ایرانی‌ها باید در آن منطقه انجام دهند.»

دیگر خبرها

  • سیل در افغانستان/ ۱۱ نفر کشته و زخمی شدند
  • جنایات اسرائیل نفرت مردم آمریکا را برانگیخته است
  • کانادا کمک‌ها به افغانستان را از سر می‌گیرد
  • طالبان در سیلاب هم آب را به ایران بست | چانه‌زنی بر سر آب به کجا رسید؟
  • شورا‌ها مظهر انتقال قدرت متمرکز دولتی به مدیریت مردمی
  • طالبان: برای حفظ دستاوردهای جهاد افغانستان تلاش می‌کنیم
  • سه سال انتظار برای ارشاد مدیران
  • این تحلیل که جز خشونت راهی نمانده ایران را به کجا می برد؟ / آیا وضعیت هراسناک است؟ / امید با توافق روی آغاز نو، و بازتعریف جدید شکل می گیرد
  • این که جز خشونت راهی نمانده ایران را به کجا می برد؟ / آیا وضعیت هراسناک است؟ / امید با توافق روی آغاز نو، و بازتعریف جدید شکل می گیرد
  • ایران تنها کشوری است که با تمام قدرت علیه اسرائیل ایستاده است