Web Analytics Made Easy - Statcounter

مثلا وقتی کسی از بیرون به خانه می‌آید و خبر می‌دهد «باران گرفته‌ است» با خودتان می‌گویید از ابری بودن آسمان پیدا بود دیر یا زود این خبر به زمین می‌رسد اما وقتی با دوست‌تان که در شهر دیگری زندگی می‌کند تلفنی حرف می‌زنید و حال و اوضاعش را می‌پرسید و او هم می‌گوید همه چیز درست و روی روال است و نیم‌ساعت بعد با شما تماس می‌گیرد و می‌گوید زلزله آمد و سقف خانه‌ام فرو ریخت، خبر تکان‌تان می‌دهد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ریختن سقف خانه دوستی که نیم‌ساعت پیش صدای خنده‌اش را شنیده‌اید، خبری است که توقعش را نداشته‌اید و حالا در یک جمله طوری مخابره شده که انگار فقط یک جمله‌ خبری ساده است. اشرف غنی، رئیس‌جمهور سابق افغانستان سخنرانی می‌کرد و به شهروندان اطمینان می‌داد دولت افغانستان تا آخرین نفس ماندنی است و به هیچ وجه پایتخت به دست طالبان نمی‌افتد. رسانه‌های مختلف سراسر دنیا میزگرد می‌گذاشتند و کارشناس سیاسی دعوت می‌کردند و کارشناس با اطمینان می‌گفت احتمال رسیدن طالبان به کابل صفر است. خبرنگارهای حاضر در افغانستان می‌گفتند مگر می‌شود ارتشی که ۲۰ سال زیر نظر ارتش آمریکا آموزش دیده و حالا تا دندان مسلح است جا بزند و کشور به دست طالبان بیفتد؟ یک شب، یک جمله خبری کوتاه، تمام چیزی بود که مردم عوامی که اطلاعات‌شان را از رسانه‌ها می‌گیرند توقع شنیدنش را نداشتند: «کابل، پایتخت افغانستان به دست طالبان افتاد.»
شاید تحلیلگران بگویند اکثریت مردم افغانستان سال‌ها زیر پرچم طالبان زندگی کردند و آنهایی که در شهرهای تحت حکومت دولت بودند هم دل خوشی از دولت نداشتند و دل‌شان با کسی بود که بیاید و اوضاع و امنیت را درست کند و حالا شاید آن کس را طالبان می‌دیدند و به همین خاطر درگیری خاصی در تصرف شهرها پیش نیامد. ولی در آغوش کشیدن و فرار کردن کسی که تا دیروز در سخنرانی‌اش به مردم اطمینان می‌داد که خواهد ماند، حساب و کتاب همه تحلیل‌ها را به هم ریخت.
خبرهای عجیب و غریبی بعد از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان از دریچه رسانه‌ها پخش شد که در این گزارش قصد داریم به بررسی یکی از آنها بپردازیم. یکی از آن خبرهایی که با وجود هر پیش‌زمینه‌ای که داشته‌باشد، برای مخاطب تکان‌دهنده‌ بود. ویدئویی در رسانه‌ها منتشر شد که نشان می‌داد دو نفر که از چرخ‌های هواپیمای آمریکایی آویزان شده‌اند، بعد از اوج‌ گرفتن هواپیما به زمین می‌افتند. البته بعد از چندی مشخص شد این تمام تراژدی نبوده و تعداد کسانی که در فرودگاه کابل جان‌شان را از دست داده‌اند بیشتر از اینها بوده‌است. رفته رفته این اتفاق به نماد تراژدی این روزهای افغانستان تبدیل شد.
طیاره نجات آمریکایی
کسانی که در فرودگاه کابل دنبال هواپیما می‌دویدند و از چرخ‌های آن آویزان می‌شدند، در حال فرار از چه چیزی بودند؟ از یک هیولای سه‌سر که رسانه‌ها می‌گفتند اگر دستش به شما برسد یا سرتان را خواهد برید یا برای همیشه در چاردیواری خانه‌ حبس‌تان خواهد کرد.
طالبان رسانه درست و درمانی ندارد. بسیاری از مردمی که زیر پرچم طالبان ۲۰سال زندگی کرده‌اند هم به دلیل محرومیت و سبک زندگی صوفی‌گری‌شان از فناوری دور بوده‌اند و رسانه شخصی برای بازتاب آنچه بر آنان گذشته ندارند. البته فیلم‌های مستند و روایت‌های شخصی معدودی از دل طالبان توسط افرادی که به هر طریقی توانستند بین آنان نفوذ کنند در دست است، که هیچ کدام تصویری مطابق آن‌ هیولایی که رسانه‌ها می‌سازند نمی‌دهند.
این اواخر کار رسانه‌ها در افغانستان عجیب‌تر از همیشه بود. برای مثال، یک عملیات انتحاری در دل کابل اتفاق می‌افتاد، طالبان آن را محکوم می‌کرد و داعش رسما آن را به عهده می‌گرفت اما رسانه‌ها و دولت نهایتا آن را به دامن طالبان می‌چسباندند. با همین رویه هر ویدئو و عکسی که مربوط به هر گروه تروریستی سلفی در افغانستان هزار رنگ و هزار گروه بود، به طالبان نسبت داده می‌شد و ترس روز به روز بیشتر گریبان مردم را می‌گرفت. یک دفعه، یک سر این جریان وحشت‌سازی، پایتخت را تحویل همان هیولایی که ساخته‌بود داد و کشور را ترک کرد و این شروع هجوم مردم به فرودگاه بود برای فرار به هر قیمتی. حتی به قیمت خرد شدن بین چرخ‌های هواپیمای آمریکایی.
طالبان روی کار آمد. مجری‌های زن تلویزیون که خواب سر بریده شدن می‌دیدند، با پوشش اسلامی سر کار برگشتند. کارکنان دولت که جان و مال‌شان را به غارت رفته می‌دیدند عفو عمومی خوردند اما هنوز بخشی از مردم، شاید با تصور این که در حکومت طالبان راه مهاجرت بسته‌است، در فرودگاه کابل سرگردانند که شاید طیاره‌ نجاتی آنان را از این برزخ بیرون بکشد.
به پاریس سلام کن!
قهوه‌خانه‌ها و کافه‌ها مهم‌اند. شاید بتوان گفت کافه‌ها نمودی از وضعیت جامعه را به طور زنده و هر روز در اختیار کارشناسان و تحلیلگران قرار می‌دهند. کسانی که در شهرهای جنگ‌زده سوریه قدم زده‌اند گواه‌اند بر این که این سرزمین، هر قدر هم در جریان جنگ داخلی زیر و رو شده‌ باشد، هنوز کافه‌هایش با همان سر و شکلی که داشتند، نفس می‌کشند. کافه‌هایی که بیشترشان سر و شکل سوری دارند و قهوه عربی، مته و قلیان سوری دست مشتری‌هاشان می‌دهند. مشتری‌ها هم بر مخده‌های سوری تکیه می‌دهند و درباره آینده و اوضاع کشورشان با هم گپ می‌زنند. سوریه بعد از جنگ هم هنوز سوریه است. عراق بعد‌از حضور آمریکایی‌ها هنوز عراق است و مردمش هنوز در کافه‌هایی با سر‌و‌شکل عراقی، چای عراقی می‌نوشند. اما اگر کافه‌های پایتخت افغانستان را جست‌وجو کنید می‌بینید در دل سبک زندگی سنتی و اصیل افغانستان که در روستاها و شهرهای کشور جریان دارد، نقاشی‌های مینیاتوری کوچکی از اروپا در جای‌جای شهرهای بزرگ مثل پایتخت سربرآورده‌اند. بخشی از نسل جوان که از نمودهای مجازی‌شان پیداست بیشتر به فرهنگ غربی وابسته‌اند تا فرهنگ افغانستان (شاید مثل قشر بزرگی از همه جوانان خاورمیانه) در کافه‌هایی که سعی دارند بیشتر پاریس باشند تا کابل (شاید مثل کافه‌های زیادی در شهرهای مختلف خاورمیانه) اسپرسو می‌نوشند و درباره آینده کشور اروپایی‌شان با هم گپ می‌زنند. فارغ از این که بیرون از چاردیواری این کافه، فرانسه نیست. افغانستان است با سبک زندگی سنتی که بخش مهمی از مردمش هم زیر پرچم طالبان زندگی می‌کنند و رویه‌ای متفاوت با مردم اروپا دارند.
چه کسی خون را گردن می‌گیرد؟
هر چه که بود، پروژه وحشت بود یا قساوت طالبان، رویای آمریکایی بود یا خیانت دولت، این مردم افغانستان بودند که مستأصل خودشان را به باند فرودگاه کابل رسانده‌بودند و این هواپیمای آمریکایی بود که جان مردم را به هیچ انگاشته‌بود. مردم مستأصل به ۳۰۰۰ نیروی آمریکایی متوسل می‌شدند که امنیت فرودگاه کابل را به دست گرفته‌بودند و کاری با امنیت شهر و مردم نداشتند.
در نهایت، بسیاری از مردم بر اثر اصابت گلوله سربازان در فرودگاه جا‌ن‌شان را از دست دادند، یا از هواپیما افتادند. هواپیمای آمریکایی به دلیل نقصی که در چرخ‌ها داشت مجبور به فرود اضطراری در یک فرودگاه نزدیک‌تر شد و پس از فرود مشخص شد باقی‌مانده جنازه یک شهروند افغانستانی در محفظه چرخ‌ها به جا مانده‌ است. جنازه‌ای که بعدا مشخص شد متعلق است به بازیکن تیم فوتبال جوانان افغانستان. جوانکی که احتمالا همه آینده‌اش را در فوتبال می‌دیده و لابد از رسانه‌ها شنیده‌بوده طالبان که بر سر کار بیاید، اگر سرش را نبرد، حتما نمی‌گذارد دیگر فوتبال بازی کند یا اصلا نخواهد گذاشت افغانستان تیم فوتبال داشته‌باشد.
حالا این سوال مطرح است که خون جوانکی که فقط دوست داشت آینده‌ای در فوتبال جهان داشته‌باشد گردن کیست؟ خودش که تنها راه نجات را آویزان شدن از چرخ‌های هواپیما می‌دید؟ هواپیمای آمریکایی که جا برای یک جوان افغان نداشت؟ طالبان که حکومت را دست گرفته‌بود؟ یا رسانه‌هایی که آینده این جوان را برایش سیاه نقاشی کرده‌ بودند؟
مرهم نمی‌شوی، زخم نزن
بسامد این اتفاق فضای رسانه‌ای و مجازی دنیا را گرفت. بسیاری از مردم ابراز تأسف کردند و بسیاری دیگر آن را نمودی از اعتماد به آمریکا انگاشتند. گروهی دنبال مقصر گشتند و گروهی دیگر با خانواده‌های قربانیان هم‌دردی کردند. در این میان اما عجیب‌ترین واکنش، واکنش تمسخرآمیز
یک‌طراح و فروشنده لباس بود. پس از این اتفاق، یک تی‌شرت در سایت‌های غربی برای فروش گذاشته‌شد که با تمسخر این اتفاق، کنار طرحی از افتادن دو انسان از هواپیما نوشته‌بود: «باشگاه پرش از آسمان کابل، تأسیس ۲۰۲۱»   علیرضا رافتی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم 

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: افغانستان آمریکا اشرف غنی طالبان کابل هواپیمای آمریکایی فرودگاه کابل رسانه ها کافه ها چرخ ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۸۷۹۳۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

از جوابیه جواد هاشمی به ماجرای رپ خوانی تا حاشیه ای برای «نون.خ»

خبرگزاری مهر-گروه هنر-علیرضا سعیدی؛ فرآیند تولید و ارایه آثار و محصولات موسیقایی و حاشیه‌های ریز و درشت دنیای موسیقی طی سال‌های اخیر تبدیل به «فرصت» و «چالش» مهم و جالب توجهی شد که بسیاری از دست‌اندرکاران و فعالان عرصه موسیقی را بر آن داشت تا فارغ از رسانه‌های رسمی به ارائه و انعکاس فعالیت‌های موسیقایی خود در بسترهای متنوع «فضای مجازی» بپردازند و در این مسیر بسیار مهم و مؤثر بر افکار عمومی جامعه، حضور چشمگیری داشته باشند. حضوری که بعضاً برای آن‌ها دربرگیرنده اتفاقات مبارک و ارزشمندی در جهت معرفی خود و محصولات موسیقایی‌شان شد و در برخی موارد هم باعث دردسرهای زیادی شد که می‌تواند در ابعاد مختلف اجتماعی و فرهنگی‌اش مورد بررسی و واکاوی بیشتری قرار گیرد.

شرایطی دارای اهمیت که اکنون نمی‌توان به راحتی از آنچه در این بستر رسانه‌ای روی می‌دهد، بی‌تفاوت گذشت. چارچوبی دارای چالش و پر از فراز و نشیب‌های عجیب و غریب که تبدیل به اقیانوس پهناور و بی‌انتهایی شده که هر چه قدر در آن حضور داشته باشیم، بیشتر متوجه ابعاد پیچیده آن می‌شویم. شرایطی که در دنیای موسیقی فرآیند بسیار پررنگی دارد و تقریباً تمامی فعالان موسیقی را برآن داشته تا در این راه پر پیچ و خم اما جذاب برای مخاطب، به معرفی و به اصطلاح بیگانه «پرزنت» محصولات و دیدگاه‌های خود بپردازند. شرایطی که شاید بیان بسیاری از آنها در قالب رسمی خبرگزاری‌ها و رسانه‌های رسمی کشور جایگاهی نداشته باشد اما دربرگیرنده ابعادی است که می‌تواند برای طرفداران و دوستداران موسیقی مشتمل بر رویدادهای مکتوب و تصویر جالب توجهی باشد.

اتفاقاً ظهور و بروز چنین شرایطی است که هم موجب رشد و تولید اخبار و نوشتارها و تصویرهای به اصطلاح «زرد» و «غیرقابل انتشار در رسانه‌های رسمی» شده و هم ایجاد کننده فضای رقابتی بین رسانه‌های رسمی و رسانه‌های فعال در فضای مجازی شده است که این مسایل نیز دربرگیرنده ملاحظات فراوانی است. ملاحظاتی که رجوع به آنها می‌تواند ویترین حواشی و اظهارنظرهایی باشد که رجوع به آنها با در نظر گرفتن ملاحظات و باید و نبایدهایش امری اجتناب ناپذیر است.

«یک هفته با فضای مجازی موسیقی» عنوان سلسله گزارش‌های هفتگی سرویس هنر خبرگزاری مهر برای مرور متن و حاشیه منتخب رویدادهای موسیقایی از پنجره فضای مجازی است که روزهای پایانی هر هفته با استفاده از مطالب منتشر شده هنرمندان و فعالان عرصه موسیقی کشورمان در بسترهای مختلف فضای مجازی پیش روی مخاطبان قرار می‌گیرد.

حسین حقیقی؛ واکنش به یک موسیقی ضد صهیونیستی

حسین حقیقی از خوانندگان فعال موسیقی پاپ که طی سال های اخیر علاوه بر تولید آثار عاشقانه، حضور فعالی نیز در عرصه تولیدات مربوط به آثار اجتماعی و موضوعی دارد و اخیرا هم خوانندگی موسیقی تیتراژ فیلم سینمایی «ضد» را به عهده داشت، طی روزهای گذشته و از پس تجمع ضد اسراییلی دانشجویان حامیان فلسطین در آمریکا اقدام به انتشار سلسله استوری هایی درباره یک موسیقی اعتراضی به نام «leve palestina» کرده است و در این باره نوشت:

این روزها در راهپیمایی ها و تجمعات ضد اسراییلی و در میان حامیان فلسطین یک موسیقی خاص پخش می شود که با وجود تلاش صهیونیست ها خیلی خوب منتشر شده و دست به دست می شود.

این موزیک به زبان سوئدی است و جورج توتاری ۴۷ سال پیش آن را ساخته است. توتاری فلسطینی است اما سال ۱۹۷۰ اجبارا به سوئد پناهنده شده است. در همان سال ها برای اینکه صدای وطنش باشد و از ظلم رژیم غاصب حرف بزند، یک گروه موسیقی به نام «کوفیا» تشکیل می دهد به معنی «چفیه». ترجیع بند آن هم چنین است: زنده باد فلسطین، مرگ بر صهیونیسم.

علیرضا عصار؛ انتشار یک تک آهنگ جدید با آرزوهای خوب

علیرضا عصار از خوانندگان گزیده کار و کم حاشیه موسیقی پاپ ایران که این روزها در بی خبری کامل مشغول به سرانجام رساندن پروژه جالب توجهی است، طی روزهای گذشته بود که پس از مدت ها تک آهنگ جدیدی به نام «پیرمغان» را منتشر کرد.

وی در صفحه شخصی اش پیرامون انتشار این تک آهنگ که همچون سایر کارهایش از حال و هوایی متفاوت تر از جریان فعلی موسیقی پاپ برخوردار است، نوشت:

ترانه «پیر مغان» با آرزوی روزهای روشن و به امید شنیدن خبرهای خوب با عشق به شما عزیزان تقدیم می‌شود.

در این قطعه سبزه منصور شاعر بخش اول، بهرام آقاخان و همایون نصیری تنظیم کنندگان، دارا دارایی نوازنده گیتارباس، پویا نیکپور نوازنده پیانوو میکس و مستر، همایون نصیری نوازنده پرکاشن، بهرام آقاخان نوازنده گیتار نایلون، رضا عسگرزاده نوازنده دودوک برخی از اعضای گروه اجرایی را تشکیل می دهند.

حسین صفامنش؛ اعتراض در فضای مجازی پاسخ در نشست خبری

پس از پخش آخرین قسمت های سریال تلویزیونی «نون.خ» به کارگردانی سعیدآقاخانی بود که حسین صفامنش از خوانندگان موسیقی کردی با انتشار ویدیویی نسبت به استفاده آثارش در سریال «نون. خ» اعتراض کرد و گفت: به زودی پیگیری قانونی و قضایی نسبت به این موضوع را آغاز خواهد کرد.

صفامنش در این ویدیو عنوان کرده که استفاده از آثارش بدون کسب اجازه و قرارداد با این خواننده و مدیربرنامه اش بوده است.

گویا مدیر برنامه های حسین صفامنش شکایت رسمی و قانونی خود درباره این روند غیرقانونی را علیه سعید آقاخانی در مرجع قضایی ثبت کرده است.

پس از طرح این انتقادها بود که مهدی فرجی تهیه کننده سریال «نون.خ» در نشست خبری این سریال که طی روزهای گذشته برگزار شد در رابطه با موضوع مطرح شده از سوی صفامنش توضیح داد: موضوع ربطی به آقای آقاخانی ندارد و به من به عنوان تهیه کننده مربوط می شود. ما در یکی از فصل ها هم از «شیرین شیرین» آقای محمدیان استفاده کردیم که او تماس گرفت و بسیار هم تشکر کرد و گفت این موسیقی موجب شعف و تحسین شده است. ما در بخش کولبرها از موسیقی آقای صفامنش استفاده کردیم، البته نافی موضوع مالکیت معنوی نیستم ولی تصورم نبود شکایت کنند. فکر می کردم او زنگ می زند و می گوید دمت گرم وقتی به کولبرها پرداختی از این قطعه استفاده کردی. حتما برای جبران ماجرا در خدمت هستم. در این ۲ فصل قبلی تلاشی هم صورت گرفت که بتوانیم با او مذاکره کنیم. سعید آقاخانی دنبال صدای بکری بود اما نشد از ایشان استفاده کنیم. آرزو دارم موفق باشند.

سید جواد هاشمی؛ ماجرای رپ خوانی و پاسخ به حواشی در شبکه دو

از دیگر نکاتی که طی روزهای گذشته در فضای مجازی سر و صدای زیادی به پا کرد، مربوط به ماجرای رپ خوانی سید جواد هاشمی در پوشش غیرمتعارف آنچه از او دیده ایم، با همراهی خواننده ای به نام علی حسینی در یک کلیپ است که واکنش های زیادی را در فضای مجازی به همراه داشت.

هاشمی اما سرانجام در برنامه تلویزیونی «مداربسته» شبکه دو سیما بود که در گفت‌وگو با حسین رفیعی مجری برنامه نسبت به این اتفاق واکنش نشان داد و گفت: من در این فیلم یک «هودی (به سویی‌شرت‌هایی که کلاه داشته باشند هودی گفته می‌شود)» پوشیده بودم و موسیقی را که توسط خواننده اجرا می شد لب می زدم. موضوعی که گویا با حواشی و واکنش های بسیار زیادی مواجه شد که برایم بسیار جالب توجه بود. در حالی که بسیاری از دوستان می دانند من در آموزش و پرورش موسیقی کار می کردم و بسیاری از هنرمندانی که اکنون به صورت حرفه ای موسیقی کار می کنند عضو گروه های سرودی بودند که بنده در آنها به عنوان مربی حضور داشتم. به هر حال من کارم موسیقی بوده و حالا آمدم با یک جوان، موسیقی اش را لب زدم. شرایطی که موجب شد خیلی به من بد و بیراه بگویند.

وی افزود: حتی برخی از کاربران دایم اعتراض می کردند که چرا «هودی» پوشیدی؟ حالا که پوشیدی چرا مارک دارش را به تن کردی؟ خلاصه که در معرض انواع و اقسام حرف در فضای مجازی بودم. در حالی که جالب است بدانید همین علی حسینی که با او در قطعه لب خوانی کردم از خوانندگان خوبی است که کارهای مذهبی هم زیاد خوانده و حتی در حمایت از فلسطین نیز کارهایی را تولید کرده و این بار از من خواست تا در کنارش باشم.

این بازیگر اظهار کرد: وقتی هودی را به من دادند تا بپوشم می دانستم که ممکن است مساله شود ولی هیچ نگفتم و پوشیدم و رفتم، اجرا کردم. حتی هادی حسینی پدر علی حسینی که از تهیه کنندگان موسیقی بود به من گفت: «آقا ترکاندید» و من به او نگفتم که این من را می ترکاند.


محسن چاوشی؛ حرف های محمدعلی بهمنی کذب محض است

محسن چاوشی از خوانندگان مطرح موسیقی پاپ که فعالیت هایش همواره زیر ذره بین اصحاب رسانه و فضای مجازی است، طی روزهای گذشته بود که از پس مصاحبه تصویری محمدعلی بهمنی شاعر و ترانه سرای پیشکسوت کشورمان با سامانه «بیلبورد» که انتقادات تندی را بر علیه محسن چاوشی درباره مجوز شعر یکی از آثارش بر زبان آورده بود، واکنش نشان داد.

وی در کامنتی برای پست منتشر شده این مصاحبه تصویری نوشت:

خوب است شاعران پا به سن گذاشته و پیشکسوت حرمت عمر و قلم خود را نگه دارند و لااقل از حافظه به دروغ کمک نگیرند یا نه ... از قول کسی، دیگر خاطره و خطاب شخصی در نیاورند. من کسی را فلانی جان صدا که نمی کنم هیچ؛ از اساس چنین مکالمه و مراوده ای که آقای محمدعلی بهمنی ذکرش را می کنند به یاد نمی آورم. حرف های شاعر در گفت‌وگویی که داشته از اساس کذب است و محلی از اعراب ندارد. جز به جز آن.

کد خبر 6093770 علیرضا سعیدی

دیگر خبرها

  • طالبان خواستار افزایش همکاری‌های تجاری با ازبکستان شد
  • از جوابیه جواد هاشمی به ماجرای رپ خوانی تا حاشیه ای برای «نون.خ»
  • آمریکا: برای حفظ منافع ملی با طالبان تعامل می‌کنیم
  • روایت روزنامه جمهوری اسلامی از مدارا با طالبان بدون خط قرمز/ جازدن سیل به جای دادن حقابه!
  • سقوط اف ـ۱۶ حامل مواد شیمیایی در آمریکا
  • سقوط اف-۱۶ حامل مواد شیمیایی در آمریکا
  • امضای قرارداد صادراتی ازبکستان با تجار افغانستانی
  • طالبان افغانستان برای جذب توریست خارجی دست به کار شده اند
  • کابل خطاب به مسکو: حکومت افغانستان فراگیر است
  • قزاقستان: کشورهای مختلف به برقراری روابط با کابل تمایل دارند