Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «باشگاه خبرنگاران»
2024-04-29@06:20:36 GMT

راز‌های ناگفته یک انقلاب

تاریخ انتشار: ۳ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۹۱۲۸۷۶

راز‌های ناگفته یک انقلاب

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، تاریخ معاصر کشور ما به قدری افراد مهم و تاثیرگذار دارد که فیلم‌ها و سریال‌های زیادی درباره فراز و نشیب زندگی آن‌ها می‌توان ساخت. آن هم برای شناخت نسل جوان و نوجوان امروزی که با زندگی ایشان آشنایی چندانی ندارند.

ازجمله شهید باهنر که در طول این سال‌ها اثر نمایشی مستقلی درباره اش ساخته نشده و حالا امین امانی، کارگردان، همراه گروه سازنده اش از سال گذشته مشغول ساخت سریالی با عنوان «راز ناتمام» شده اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این سریال روایت زندگی دکتر محمدجواد باهنر و زندگی پرفراز و نشیب این شهید گرانقدر است و به مرور اتفاق‌های سال‌های پس از جنگ و نفوذ دشمن در ارکان دولت در زمان حال را می‌پردازد.

این مجموعه به قلم جلال الدین دری به نگارش درآمده و همچنان در مرحله تصویربرداری است. از این رو خبرنگار ما به پشت صحنه این سریال رفته و گزارشی از روند تولید آن تهیه و با کارگردان و بازیگران اصلی سریال گفتگو کرده است. این سریال به سفارش مرکز سیمای استان‌ها و تولید صداوسیمای مرکز کرمان است.

هتلی در قلب پایتخت

مجموعه راز ناتمام در دو فاز زمانی گذشته و حال تولید می‌شود. روزی که ما برای تهیه گزارش از این سریال به پشت صحنه آن رفتیم، اعضای گروه در هتل پارسیان آزادی مستقر بودند و سکانس‌های زمان حال را می‌گرفتند. کارگردان و گروهش در محوطه بیرونی هتل مستقر شده بودند و روبه روی در اصلی ورودی هم یک سینه موبیل قرار داشت که فیلمبردار روی آن در حال تصویربرداری از یکی از سکانس‌های شلوغ این سریال بود.

در این سکانس عده‌ای با عجله از در هتل خارج می‌شدند و تعدادی بادیگارد هم آن‌ها را به سمتی هدایت می‌کردند. در این میان یک مرد زن پوش هم بود که با شمایل خاصی از لابه لای جمعیت عبور می‌کرد. گاهی رفت وآمد خودرو‌های مهمانان هتل، کارگردان را مجبور به کات دادن می‌کرد؛ چون خودرو‌ها مانع کار می‌شدند. با این حال این سکانس پس از چند برداشت ضبط شد و اعضای گروه به داخل لابی هتل رفتند و دوربین‌ها را در آنجا قرار دادند.

کارگردان با فیلمبردار‌ها زاویه دوربین‌ها را بررسی می‌کرد تا همان سکانس از زاویه دیگری ضبط شود. این در حالی بود که مهمان‌های زیادی در هتل مشغول آمدوشد بودند و اغلب بدون این که توجهی به دوربین‌ها داشته باشند به کار خود می‌پرداختند. حتی پرسنل هتل نیز بدون این که خللی در کارشان ایجاد شود، به وظایف خود عمل می‌کردند. با صحبت کارگردان، هنرور‌ها خودشان را به در اصلی می‌رسانند و به سرعت از هتل خارج می‌شوند.

سکانس فرار از هتل

با صلاحدید کارگردان، دوربین‌ها به طبقه دوم هتل و مقابل آسانسور‌ها منتقل می‌شوند تا سکانس فرار هنرور‌ها از این زاویه ضبط شود. شاید به ظاهر پلان راحتی باشد، اما وقتی از نزدیک با آن برخورد می‌کنید متوجه می‌شوید کار بسیار سخت و زمان بری است.

هنرور‌ها در آسانسور‌ها منتظر می‌مانند، اما به دلیل این که در طبقات بالاتر مسافران از آسانسور استفاده می‌کنند، اتفاقی را که کارگردان می‌خواهد رقم نمی‌خورد و مدام آسانسور‌ها بالا و پایین می‌روند. به همین دلیل مدام به مشکل برمی خوردند. بادیگارد‌ها با بی سیم در طبقه پایین منتظرند، اما کار آن طور که باید پیش نمی‌رود.

نکته جالب، شلوغی هتل در شرایط کروناست. شهرام عبدلی و رامین راستاد در گوشه‌ای از هتل ایستاده اند که تعدادی از مهمانان هتل با دیدن آن‌ها به سمت شان می‌روند و با این بازیگران عکس یادگاری می‌گیرند و مدام هم اصرار دارند که بازیگران ماسک شان را بردارند. اعضای گروه به طبقه پایین و لابی برمی گردند و دوربین‌ها را مستقر می‌کنند.

جالب این که یک مرد جوان بدون اطلاع از اصل ماجرا درحالی که جعبه‌های پیتزا در دست دارد وارد شده و با سکانس فرار هنرور‌ها روبه رو می‌شود و متعجب دنبال کسی است که به سوالش پاسخ دهد. دو خانم توریست هم در گوشه‌ای از لابی نشسته اند و با هم گپ می‌زنند که توجه شان به فیلمبرداری و سکانس فرار جلب می‌شود، اما عده‌ای هم هستند که روی مبل‌ها نشسته و توجه شان به نمایشگر بزرگی است که اخبار پخش می‌کند.

کمی که گوش هایمان را تیز می‌کنیم متوجه می‌شویم گاهی هم وارد مسائل سیاسی و اقتصادی و کرونا می‌شوند و نظرات کارشناسی می‌دهند. در نهایت این سکانس بار‌ها و از جهات مختلف فیلمبرداری می‌شود تا مورد تایید کارگردان قرار گیرد.

فرهاد جم از بازی در نقش شهید باهنر می‌گوید

صبوری و وقار، مهم‌ترین ویژگی شهید باهنر بود

ایفای نقش‌هایی که در تاریخ معاصر حضور دارند، سختی‌های خودش را دارد، زیرا زیر ذره بین منتقدان و مردم قرار دارند، این موضوع تا چه میزان برای بازیگر چالش برانگیز است؟

واقعا بازی در قالب چنین نقش‌هایی برای هر بازیگری چالش برانگیز است و نیاز به تفکر، تحقیق و بررسی موقعیت و جوانب امر دارد. البته در عین این که بازی در چنین نقش‌هایی سخت است، اما جذاب هم هست و به نوعی با چنین نقش‌هایی بازیگر می‌تواند خودش را محک بزند. در مجموع چالش جذابی است.

کدام بخش از زندگی و شخصیت شهید باهنر توجه تان را جلب کرد؟

در کنار جذابیتی که این شخصیت برای من داشت، فیلمنامه هم برایم جذاب بود. به هرحال من نوجوان بودم که این اتفاق در تاریخ افتاده بود؛ بنابراین همیشه در پس ذهنم این سوال وجود داشت که چرا مسببین این اتفاق دستگیر نشدند و اصلا چطور توانستند رخنه کنند. سال‌ها از این ماجرا گذشته است و من هم فراموش کرده بودم، ولی با پیشنهادی که به من شد، انگار این دفتر قدیمی باز شد و برایم جذاب بود ببینم واقعا چه اتفاقی افتاد و دلیلش چه بود.

پس از این شخصیت شناخت نسبی داشتید.

بله، شناختم تا پیش از این سریال نسبی بود، اما وقتی این سریال پیشنهاد شد تحقیق بیشتری کردم و فیلم‌ها و عکس‌ها و سخنرانی‌های شهید باهنر را دیدم و شنیدم. همچنین راجع به شخصیت ایشان خیلی گفتگو کردیم و تلاش کردم این نزدیکی و قرابت را بین بازیگر و نقش ایجاد کنم.

گریم و لباس و فضاسازی صحنه چقدر توانست در نزدیک‌تر شدن شما به نقش کمک کند و برای خودتان باورپذیر باشد؟

یکی از ویژگی‌های کار‌های این چنینی گریم و صحنه است. یعنی شما نمی‌توانید این دو را در کار لحاظ نکنید و مد نظر قرار ندهید. به هرحال به لحاظ ظاهری آدم‌هایی که ۴۰سال قبل زندگی می‌کردند با مردم امروز بسیار متفاوت بودند و وقتی این اتفاق در یک سریال درست می‌افتد باعث می‌شود در ابتدا برای بازیگر باورپذیر باشد و بعد مخاطب آن را باور کند؛ بنابراین گریم، صحنه و لباس خیلی مهم است، در این کار هم فکر می‌کنم این بخش از کار نمره قبولی گرفته است.

از تعامل تان با کارگردان بگویید و این که با خانواده شهید باهنر هم در ارتباط بودید؟

آقای امانی خیلی روی قصه، شخصیت هاو موقعیت اشراف دارد؛ بنابراین درباره این شخصیت و نکات ریزی که در فیلمنامه وجود داشت خیلی گفتگو کردیم. حتی در نوع جمله بندی ها، گفتمان‌ها و اتفاقات هم با هم بحث و مشورت کردیم؛ بنابراین ارتباط خوبی در کار با هم داریم. خیلی دلم می‌خواست با خانواده شهید باهنر ملاقات کنم، اما متاسفانه میسر نشد.

البته می‌دانم یکی از فرزندان ایشان همسن من است و به همین دلیل خیلی دوست داشتم با فرزند ایشان ارتباط بگیرم که متاسفانه این فرصت مهیا نشد.

کدام ویژگی اخلاقی شهید در کار بیشتر دیده می‌شود و روی شما هم تاثیرگذار بود؟

فکر می‌کنم من و آقای امانی مهم‌ترین ویژگی شهید را که در گفتگو‌ها و بحث‌های بسیار به آن رسیدیم و سعی کردیم پررنگ ترش کنیم، صبوری اش بود. حتی در مواقعی که عصبانی هم بود، وقار خاصی داشت و حتی من در سخنرانی‌های شهید هم عصبانیت و فریادزدن ندیدم.

به نوعی آرامش همراه با صبوری، هوش و ذکاوت پشت چهره مهربان و در عین حال جدی و مصمم ایشان بود. در مجموع فکر می‌کنم نوجوان‌هایی که در آن موقع مثل من بودند و همیشه در ذهنشان این سوال بود که چه اتفاقی و چرا در آن سال‌ها افتاد، با ساخت و پخش این مجموعه به نوعی این رازی که ناتمام مانده و پرسشی که شاید برای عده‌ای بی جواب مانده، پاسخ داده شود. امیدوارم زحماتی که همه گروه کشیدند دیده شود و سریال مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد.

رامین راستاد از بازی در نقش مرحوم هاشمی می‌گوید

آرزو داشتم نقش آیت الله هاشمی رفسنجانی را بازی کنم

رامین راستاد در این سریال نقش آیت ا... هاشمی رفسنجانی را بازی می‌کند که در این باره می‌گوید: نقشی را که بازی می‌کنم خیلی دوست دارم. این حرفم به دلیل بازی در این سریال و حرف امروزم نیست. ۱۰سال پیش هم در مصاحبه هایم می‌گفتم آرزو دارم یک روز نقش ایشان را بازی کنم که خوشبختانه این اتفاق افتاد.

وی درباره جذابیت این نقش توضیح می‌دهد: ایشان سال‌های بسیاری در راس امور بود و خیلی کار‌ها برای کشور کرد. ما هشت سال در کشور جنگ داشتیم، اما اصلا نمی‌دانستیم تورم چیست و این اتفاق عجیبی است. به نظرم آیت الله رفسنجانی یکی از بهترین سیاستمداران خاورمیانه بود و یک طنازی خاصی در گفتگو‌ها و سخنرانی هایش بود که خیلی دوست داشتم.

راستاد درباره نزدیک شدن به نقش و باورپذیرتر کردن آن در بازی عنوان می‌کند: تا جایی که توانستم تمام سخنرانی‌های آقای رفسنجانی را دیدم و رصد کردم، اما معمولا دو دهه آخر زندگی ایشان را بیشتر به یاد داریم و کسی دهه ۵۰ را یادش نیست. یکی از جذابیت‌هایی که قصه این سریال برای من داشت این بود که مستقیم وارد تاریخ نمی‌شدیم و قصه با زمان حال شروع می‌شود و در فلاش بک‌ها مبارزه‌ها و تاثیر روحانیت را می‌بینیم.

آقای رفسنجانی از آن شخصیت‌هایی است که خیلی خوب در ذهن مخاطب مانده و خیلی از افراد با لحن و بیان ایشان شوخی می‌کردند. من هم سعی کردم در این سریال که ۳۰سالگی ایشان را می‌بینیم و صدایشان خیلی خش دار نیست، فقط لهجه شان را در بازی نشان دهم و خیلی کم سراغ این که صدایی که معمولا شنیده ایم را بازی کنم.

این بازیگر درباره حساسیت‌های بازی در این نقش و واکنش‌های احتمالی می‌گوید: حساسیت موقعی ایجاد می‌شود که در واقع اتفاقی تحریف شده باشد و به عنوان بازیگر در آن اتفاق بازی کنم، اما تاریخی که ما به تصویر کشیدیم، براساس مستندات است، یعنی بسیاری از روحانیون خاطرات شان را نوشته اند و به آن‌ها در این سریال رجوع شده است، اما به هر حال کار بسیار سختی بود. بازی در نقش‌هایی که شخصیت حقیقی هستند و مردم می‌شناسند، سخت و حساس است.

وی درباره کلیت سریال بیان می‌کند: مخاطب را هیچ وقت نمی‌توان پیش بینی کرد، اما تا به حال سریالی درباره آن مقطع از تاریخ تا این حد کامل ساخته نشده و معمولا این شخصیت‌ها را در حاشیه می‌دیدیم. در این سریال به این شخصیت‌ها کامل پرداخته می‌شود و قصه این شخصیت‌ها و کشمکش‌های سیاسی آن دوران است؛ بنابراین فکر می‌کنم مخاطب سریال را دوست خواهد داشت و آقای امانی از جمله کارگردان‌های آینده داری است که به زودی از او بیشتر خواهیم شنید.

مسعود رحیم پور از تجربه اش می‌گوید: جذابیت زندگی شخصیت‌های تاریخی

مسعود رحیم پور که نقش شهید بهشتی را در این سریال بازی می‌کند در این باره می‌گوید: من در هیچ سریالی تاکنون نقش یک شخصیت حقیقی را به طور گسترده بازی نکرده بودم. البته در معمای شاه و ستارخان در حد چند سکانس نقش تاریخی بازی کرده بودم، اما شخصیتی به این بزرگی و معروفی را تاکنون نداشته ام. فکر می‌کنم نه فقط برای ما به عنوان بازیگران این سریال بلکه برای همه مردم تماشای چنین سریالی جذاب باشد که به زندگی و مبارزات شخصیت‌های تاریخی می‌پردازد.

وی ادامه می‌دهد: تمام تلاشم را کردم تا این نقش را به خوبی بازی کنم. ماه‌ها فیلم‌های بسیاری درباره شهیدبهشتی دیدم و فقط به فیلمنامه بسنده نکردم. به نوعی خیلی برای این نقش زحمت کشیدم. یک خطبه‌ای از ایشان در نماز جمعه در شبکه مستند بود که من بار‌ها آن را دیدم و با دقت هم دیدم و به حرکات دست و سر ایشان هم خیلی دقت می‌کردم.

این بازیگر درباره صداسازی این نقش هم می‌افزاید: در فیلم‌هایی که از شهیدبهشتی دیدم احساس کردم یک گرفتگی خاصی در صدایش هست و من هم به وسیله یک شیء که در بینی ام گذاشتم صداسازی را انجام دادم و به قدری خودم را به ایشان نزدیک کردم که دیگر بدون آن شیء هم می‌توانستم صدای ایشان را تقلید کنم. به نوعی صدای من به صدای ایشان تبدیل شده بود. یادم هست یک بار از پشت نمایشگر بازی خودم را دیدم و دیگر خودم را نمی‌دیدم و فقط شهیدبهشتی را می‌دیدم.

وی در ادامه درباره حساسیت‌های بازی در چنین نقش‌هایی هم می‌گوید: به آقای امانی اعتماد داشتم و فیلمنامه هم درست و بدون هیچ تحریفی نوشته شده بود. خودم هم تلاش کرده بودم که حساسیتی ایجاد نشود و برای مردم باورپذیر باشد. به خصوص در گریم که بسیار گریم سختی داشتم و حدود چهار ساعت هر بار زیر دست گریمور بودم.

حتی گاهی آقای امانی ایراد‌های کار را می‌گرفت و باز هم گریم من طول می‌کشید؛ بنابراین دقتی که کارگردان در گریم داشت باعث شد برای خودم باورپذیر باشد و امیدوارم در زمان پخش این اتفاق برای مردم هم بیفتد. البته فکر می‌کنم مردم همچنان سریال‌های تاریخی را دوست دارند و با آن همراه خواهندشد. از آقای امانی هم خیلی ممنونم که به من اعتماد کرد و این نقش را به من سپرد.

رحیم پور در پایان می‌گوید: کار کردن در شرایط کرونا خیلی سخت است. من ساعت‌ها بدون ماسک زیر دست گریمور بودم و این نگرانی مدام با من بود. ضمن این که ما دوستان زیادی را در این دوران از دست دادیم. این اواخر هم که علی سلیمانی عزیز از میان ما رفت. امیدوارم هر چه زودتر بازیگر‌ها واکسن بزنند. چون همه می‌توانند در محیط کارشان ماسک بزنند، اما ما نمی‌توانیم و این خطر و نگرانی همراه ما هست.

گفتگو با نگین معتضدی که در این سریال نقش همسر یک مامور امنیتی را بازی کرده است

به قهرمان‌های تاریخی مان بیشتر اهمیت بدهیم

در ادامه او در گفت وگویی که با خبرنگار ما داشت از جزئیات این ماجرا تعریف کرد.

در مورد نقشی که در این سریال بازی می‌کنید توضیح دهید و این که حضور در سریالی که بخشی از تاریخ معاصر را به تصویر می‌کشد، چقدر برایتان جذاب بود؟

من نقش لیلا را بازی می‌کنم که همسر یک مامور امنیتی است و ناخواسته به علت شغل همسرش وارد چالش‌هایی می‌شود که به پایان نامه خودش هم بی ربط نیست. زمانی که فیلمنامه اولیه را خواندم برایم بازی در آن جذابیتی نداشت، چون نقشی بود که در روند داستان تاثیرگذار نبود، اما در بازنویسی دوباره چالش‌هایی به این نقش اضافه شد که برایم جذابیت به وجود آورد.

این که سریال دو فاز گذشته و حال دارد ابتدا برای من کمی ترسناک بود، چون می‌ترسیدم روایت تحریف شده‌ای از تاریخ را ارائه بدهیم، اما در ادامه با دیدن دقت کارگردان برای درست به تصویر کشیدن وقایع گذشته کار برایم جذاب و باعث شد اطمینانی ایجاد شود که بخواهم در این سریال حضور داشته باشم و بکوشم در سریالی که همه اتفاقات و شخصیت‌ها به درستی پیش می‌رود نقشم را آنطور که باید ایفا کنم.

معمولا زوج‌های هنرمند موقع کار بسیار حرفه‌ای برخورد می‌کنند. با توجه به این که همسر شما کارگردان سریال است، مساله‌ای در طول کار پیش نیامده؟

این دومین همکاری من با آقای امانی بود و قطعا اگر همکاری اول ما دلچسب و راضی کننده نبود، این اتفاق تکرار نمی‌شد. من به شدت از کار با آقای امانی لذت می‌برم و به نظرم جدیت و پشتکاری که در زمان فیلمبرداری دارد، باعث می‌شود نتیجه نهایی جا برای صحبت زیاد داشته باشد. این از نکاتی است که فارغ از این که آقای امانی همسر من است به عنوان کارگردان علاقه مندم با ایشان همکاری کنم.

با توجه به فیلمنامه‌ای که مطالعه کردید و در جریان قصه و کلیت کار هستید، پیش بینی می‌کنید با شرایط موجود که مردم مشغله بسیاری دارند، سریال در زمان پخش چقدر می‌تواند مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد؟

به نظرم دغدغه‌مند بودن مردم دلیل بر ندیدن سریال‌های تلویزیونی نیست، چون تلویزیون به عنوان مهم‌ترین رسانه هر کشوری همیشه باید بالاترین میزان مخاطب را داشته باشد، اما در سال‌های اخیر به دلایلی این اتفاق نیفتاده و برخی سریال‌ها باب طبع سلیقه مخاطبان نبوده است.

در مورد این سریال با اطمینان می‌گویم مخاطب علاقه‌مند به تاریخ را جذب خواهد کرد، چون سریال‌های تاریخی در تلویزیون به تعداد انگشت شماری ساخته می‌شوند؛ بنابراین قسمت تاریخی سریال «راز ناتمام» قطعا می‌تواند مخاطب علاقه‌مند به کار‌های تاریخی را جذب کند.

حضور در سریالی که به وقایع و شخصیت‌های حقیقی تاریخی می‌پردازد برای خودتان چقدر جذاب بود؟

من در بخش دوم کار که بر اساس تخیل نویسنده ساخته شده و وقایع حقیقی نیستند، بازی می‌کنم، اما بخش تاریخی قصه برایم خیلی جذابیت داشت. از طرفی درباره شهید باهنر یا شهید بهشتی و خیلی از شخصیت‌های تاثیرگذار تاریخ نمی‌دانستم، ولی بودن در این سریال و خواندن فیلمنامه خیلی شخصیت‌ها را به من شناساند.

ضمن این که فکر می‌کنم آن طور که باید و شاید به شخصیت‌های تاریخی در طول این سال‌ها نپرداخته ایم و هرگز درباره قهرمانانی که در تاریخ تاثیرگذار بودند آن قدر که در خورشان باشد به آن‌ها توجه نشده است، بنابراین باید به قهرمان‌های گذشته بیشتر اهمیت بدهیم.

امین امانی، کارگردان و تهیه کننده این سریال درباره این تجربه سخت و جذاب نکاتی را بیان کرد: تلاش برای نشان دادن تصویر واقعی از تاریخ

من پیش از این سریال تجربه کارگردانی سریال‌های تلویزیونی را داشتم. اما «راز ناتمام» اتفاق ویژه‌ای برای من است و به نوعی خودم را با آن محک می‌زنم. گرچه بودجه‌ای که برای این سریال در نظر گرفته شد بودجه سریال‌های (الف) نیست، با وجود این تمام تلاشم را برای ساخت این مجموعه به کار گرفتم.

به لحاظ فنی هیچ نگرانی نداشتم و سختی این کار برای من وجود این شخصیت‌ها در کنار هم بود. در همان چند سریالی که به تاریخ معاصر پرداخته شده بود، به این شخصیت‌ها خیلی توجه نشده و فقط اشاره‌هایی به آن‌ها شده بود.

درباره شهیدباهنر هم که تا به حال اصلا سریالی ساخته نشده است، اما قصه «راز ناتمام» درباره حزب جمهوری اسلامی است؛ بنابراین کنار هم قرار گرفتن این افراد برای من کار را به شدت سخت می‌کرد؛ چه به لحاظ گریم و چه به لحاظ انتخاب بازیگر. چراکه در انتخاب بازیگر باید به قد بازیگر‌ها وقتی کنار هم قرار می‌گرفتند دقت می‌کردم.

در این سریال پلانی داشتیم که پنج نفر از بازیگران باید کنار هم راه می‌رفتند؛ بنابراین باید فیزیک و قد و وزن مطابق همان شخصیت‌ها و مهم‌تر از آن خود بازیگران باشد. چون من نمی‌خواستم از نابازیگر در کار استفاده کنم. به همین دلیل فرآیند انتخاب بازیگر زمان زیادی برد. با گریم هم سعی کردیم این شباهت ایجاد شود و حتی در راه رفتن و حرف زدن هم می‌خواستیم این اتفاق بیفتد. چون صدا‌ها هم واقعی و مربوط به سرصحنه هستندو بازیگر‌ها صداسازی کرده اند.

نگاه شهیدباهنر به سریال

من به جرات می‌گویم تا به حال کسی جرات نکرده بود چنین کاری انجام بدهد. اولین چیزی که به من می‌گفتند این بود که نمی‌گذارند بسازی یا اجازه پخش نمی‌دهند. من هم در پاسخ معمولا می‌گفتم شما سریال خوب بساز، دروغ نگو و شعار نده، حتما پخش می‌شود.

من در این سریال تک تک شخصیت‌ها را به تصویر کشیدم و تلاش کردم تصویر درستی از این شخصیت‌ها به مخاطب ارائه کنم. البته محوریت ما شهیدباهنر بود و به روابط خانوادگی ایشان پرداختیم. به همین دلیل فضاسازی آن دوران خیلی سخت بود. با این اوصاف معتقدم نگاه شهیدباهنر روی این کار هست.

چون در خیلی اوقات با موانع و مشکلات بسیاری در کار روبه رو می‌شدیم که در ادامه رفع می‌شد. در کل خودم خیلی به این شخصیت علاقه داشتم. از طرفی همشهری شهید باهنر هم هستم و همیشه دوست داشتم سریالی درباره ایشان ساخته شود. با فرزند ایشان هم خیلی در ارتباط بودیم. به خصوص برای لحظه شهادت شهیدباهنر با هم صحبت کردیم تا اطلاعات درستی از آن‌ها برای تصویرسازی وقایع بگیریم.

دروغ نگفتیم و تحریف نکردیم

یکی از سختی‌های کار مساله کرونا بود. یعنی باید در هیچ سکانسی کسی ماسک نمی‌زد. گرچه یکی از بخش‌های سریال به زمان حال و سال ۱۴۰۰ برمی گردد، ولی در کل کار کردن در شرایط کرونا خیلی سخت بود. به هر حال بازیگر‌ها که با ماسک نمی‌توانستند کار کنند و نگرانی بیماری هم وجود داشت. با این حال فکر می‌کنم مخاطب فضاسازی دهه ۵۰ را در سریال‌ها دوست دارد و البته این که چگونه به آن پرداخته شود، مهم است. این که جذابیت را برای مخاطب ایجاد کنیم، تاریخ را هم تحریف نکنیم و دروغ نگوییم.

شهرام عبدلی از ایفای نقش مسعود کشمیری می‌گوید

نقش عجیب، ولی وسوسه کننده

کشمیری از آن شخصیت‌هایی است که کسی اطلاع درستی از آن ندارد و کسی هم از سرنوشت این فرد مطلع نیست؛ بنابراین همین موضوع کار را برای بازیگر سخت می‌کرد. البته کشمیری از آن نقش‌های بسیار عجیب، اما برای بازیگر بسیار وسوسه کننده است؛ چون دست به کار‌هایی زده که غیرقابل باور است.

برای بازی در این نقش هم از فیلمنامه کمک گرفتم و هم زیاد تحقیق کردم. البته کارگردان هم اطلاعات خیلی خوبی در این زمینه داشت. از نظر درام شخصیت فوق العاده‌ای برای بازیگر داشت و، چون شخصیتی بسیار پیچیده دارد، بازی کردن در قالب چنین نقشی چالش‌های بسیاری برای بازیگر دارد.

البته این شخصیت گریم بسیارسختی داشت و من هم عادت به چنین گریمی نداشتم و همین کار را برای من سخت می‌کرد. اما چون نقشم را دوست داشتم با وجود سختی‌ها و بیماری کرونا، حضور در این سریال را پذیرفتم.

از طرفی امین امانی کارش را به خوبی می‌شناسد و بلد است و می‌توان به او در کار اعتماد کرد. در کل اولین چیزی که برای من مهم است فیلمنامه است. فیلمنامه خوب را حتی اگر به کارگردان غیرحرفه‌ای بدهید باز هم اثر متوسطی می‌شود، اما اگر فیلمنامه بد باشد حتی کوبریک هم نمی‌تواند کاری کند؛ بنابراین فیلمنامه در اولویت است و این کار فیلمنامه خوبی دارد.

بعد از آن کارگردان برای من مهم است که آقای امانی هم کارگردان جوان، اما با تجربه و پرتلاشی است. عوامل پشت صحنه هم خوب بودند و در کل گروه تیم خوبی داریم؛ بنابراین فکر می‌کنم کار خروجی خوبی داشته باشد و مردم هم با قصه و شخصیت‌ها همراه شوند.

منبع: جام‌جم

انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: اخبار تلویزیون شهید باهنر شخصیت ها همین دلیل برای بازیگر تاریخ معاصر آقای امانی دوست داشتم برایم جذاب راز ناتمام شهید باهنر سکانس فرار فکر می کنم دوربین ها بازیگر ها برای بازی بازی کنم ایشان هم هنرور ها سریال ها زمان حال برای من کنار هم فیلم ها سال ها کار ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۹۱۲۸۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

برای کار التماس نمی‌‌کنم

    اوهمچنین کارگردانی سریال آ‌ینه را که در دهه ۶۰ از تلویزیون پخش می‌شد وبسیار پرمخاطب بود، برعهده داشته است. لطفی در سینما نیز دو فیلم سرخپوست‌ها و پاک‌باخته را ازخود به یادگارگذاشته است.مخاطبان تلویزیون لطفی رابیشتر با سریال خانه به دوش و نقش اصلان به یاد می‌آورند. این هنرپیشه پیشکسوت تاکید می‌کند که نقش اصلان را به‌عنوان یک کاراکتر منفی و منفور با طنز و کمدی درآمیخته تا شخصیتی جذاب و ماندگار خلق کند. گفت‌وگو وخاطره‌بازی با غلامحسین لطفی و بیان برخی مسائل از زبان او برای اولین‌بار جذاب است و ماحصلش هم خواندنی. کارگردان وبازیگری که نیم‌قرن ازفعالیت‌های هنری‌اش می‌گذرد و با کوله‌باری از تجربه دارد قطعا خاطرات و ناشنیده‌های زیادی برای گفتن دارد.

این روزها چه می‌کنید؟
حدود ۱۰سال است که در قزوین زندگی می‌کنم و در این مدت فقط در فیلم نارگیل دو بازی داشته‌ام. اکثر مواقع در خانه هستم و فیلم می‌بینم، کتاب می‌خوانم و شعر می‌نویسم. از آن آدم‌هایی نیستم که بگویم چون تنها هستم، بنشینم و در و دیوار را نگاه کنم تا عمرم بگذرد. فیلم زیاد می‌بینم، در حدی که اگر بر بدن من تیغ بکشید به جای خون، فریم‌های فیلم بیرون می‌زند. 

شما در دهه ۷۰ و تا حدودی ۸۰ بازیگر به نسبت پرکاری بودید اما ناگهان خیلی کم‌کار شدید. چه اتفاقی افتاد؟ آیا خودتان در انتخاب نقش‌ها سختگیر بودید؟
اوضاع و احوال ساخت فیلم چند سالی است که خیلی بد شده. ۱۵سال پیش هم سر فیلمبرداری سریال بایرام، سقوط کردم و کمر و پاهایم دچار آسیب شد. از طرف دیگر، پیشنهادات زیادی داشتم اما دندان‌گیر نبودند. نقش‌های شبیه به هم را بازی نمی‌کنم. نقش باید متفاوت باشد. متأسفانه برخی ‌کارگردانان و تهیه‌کنندگان هم نقش‌هایی را پیشنهاد می‌کنند که انسان تصور می‌کند اینها اصلا در دنیا و جامعه امروز ما زندگی نمی‌کنند. وقتی من بازیگر نقش را درک نمی‌کنم، چگونه می‌توانم بازی‌اش کنم؟! برای همین هم هست که خیلی از کارها با استقبال مردم مواجه نمی‌شوند.

با توجه به این‌که سال‌هاست کار نمی‌کنید، امرار معاش‌تان از چه طریق می‌گذرد؟
من استثنائا جزو کارگردانان استخدام وزارت ارشاد هستم و یک حقوق پایه دریافت می‌کنم، در صورتی‌که دکترای کارگردانی دارم. به هرحال، باهمین حقوق حداقلی کنار آمده‌ام.اگر طلب‌هایم دربازیگری‌ام را پرداخته بودند و پس‌انداز می‌کردم، الان میلیاردر بودم. 

در جایی خواندم که شما یک شهربازی و کافی‌شاپ در قزوین دارید. واقعیت دارد؟
نه، اصلا صحت ندارد. ۱۵سال پیش برای راه‌اندازی یک شهربازی اقدام کردم اماآن‌قدر برایم زدند که پشیمان شدم ورهایش کردم. 

سکونت در قزوین و دوری از تهران در فعالیت‌تان تأثیرگذار نبوده است؟
تهران هم که بودم بیشتر با تلفن کار می‌کردم. از آن بازیگرانی نبودم که هر روز در دفاتر فیلم‌سازی باشم و برای کار التماس کنم یا برای فلان تهیه‌کننده هدیه بخرم. اگر از گرسنگی بمیرم هم چنین کاری نمی‌کنم. معتقدم اگر خودشان به فکر من بازیگر بودند ارزش دارد، نه این‌که خودم را تحمیل کنم. دور از ادب و فرهنگ من هنرمند است. 

در کارنامه بازیگری‌تان نقش‌های متفاوت و ماندگاری دیده می‌شود اما مردم همچنان شما را بیشتر با نقش اصلان سریال خانه به دوش به یاد می‌آورند. 
اصلانی که من بازی کردم یک نقش منفی کاملا منفور بود. همیشه از نقش‌های منفی استقبال کرده‌ام چراکه می‌دانم در این نقش‌ها چیزهایی نهفته است که بازیگر می‌تواند ارائه کند. البته من اصلان را از قالب یک کاراکتر منفی خشن درآوردم و با طنز درآمیختم، طوری که وقتی او در دو سه سکانس نباشد، مخاطب دنبالش می‌گردد. بازیگر باید تلاش کند تا کارهایش برای مردم تکراری و یکنواخت نباشد. من نقش‌های متفاوتی ازجمله کارگر، پلیس، پزشک و...بازی کرده‌ام. در جوانی با یک ضبط صوت در پارک‌ها با مردم صحبت می‌کردم و ارتباط می‌گرفتم. دیالوگ‌های کارمندان بازنشسته را یادداشت و روی صحبت‌ها، لباس‌ها و حرکات‌شان تحقیق می‌کردم تا نقشم با واقعیت یکی شود. تمام توانم را برای نقش می‌گذاشتم. بازیگر نباید فقط دیالوگ را حفظ کند و کارگردان هم خوشش بیاید. باید برای نقش زحمت کشید. من به خودم سخت می‌گرفتم تا نقش به دل مردم بنشیند. مثلا وقتی نقش یک نمایشگاه‌‌دار را داشتم مردم فکر می‌کردند واقعا نمایشگاه‌چی هستم. با تحقیقات این کار را انجام می‌دادم. 

همین اواخرشبکه آی‌فیلم درحال بازپخش سریال خانه به‌دوش بود.به نظرتان چراباوجودگذشت۲۰سال این سریال باوجود بازپخش‌های متعدد، همچنان مخاطب دارد؟
نزدیکان من حتی سی‌دی این سریال را در خانه دارند. خانه به دوش یک کارگردان خوب مثل رضا عطاران داشت و انتخاب نقش‌ها در آن به درستی صورت گرفته بود. یک کارگردان آمریکایی می‌گوید اگر بازیگران درست انتخاب شده و سر جای خودشان باشند، ۸۰ درصد کار یک فیلم انجام شده است. در خانه به‌دوش هم هر کسی سر جای خودش بود. بیشتر سریال‌های قدیمی هم‌چنین وضعیتی داشتند. به‌نظرم در حال حاضر آی‌فیلم یکی از موفق‌ترین شبکه‌های تلویزیون است، چون سریال‌های قدیمی و خاطره‌انگیز را پخش می‌کند. البته من نقش‌های خوب زیاد داشته‌ام و فقط به اصلان محدود نمی‌شود اما مردم از اصلان خوش‌شان آمده و مرا با این کاراکتر می‌شناسند.

خودتان کدام نقش‌تان را بیشتر دوست دارید؟ 
در سال ۱۳۶۱که دانشجوی سال دوم بودم نقش مالکوم ایکس از رهبران سیاهپوست آمریکا را بازی می‌کردم که در سخنرانی کشته می‌شد.۴۵دقیقه در سخنرانی حرف می‌زدم. مرتب باید صدایم را بالا و پایین می‌کردم تا یکنواخت نباشد و مخاطب دلزده و کسل نشود. خودم این نقشم را خیلی دوست دارم. 

علاوه بر بازیگری، تجربه کارگردانی دو فیلم هم در سینما دارید. چرا روند فیلم‌سازی‌تان ادامه پیدا نکرد؟
فیلم ساختن پول می‌خواهد؛ باید تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار باشد. من الان هم مدام در حال نوشتن هستم و سناریو زیاد دارم. اجازه نمی‌دهم مغزم زنگ بزند. 

یکی از فیلم‌های‌تان پاک‌باخته است که اتفاقا فروش خوبی هم داشت. 
پاک‌باخته یک فیلم سفارشی بود. سوژه فیلم تکراری بود اما طوری ساختمش که تکراری به نظر نرسد. کار خوبی هم شده بود. آن زمان آقایان اکبر عبدی و علیرضا خمسه با هم قهر بودند. با فیلم پاک‌باخته آشتی‌شان دادم. این دو غول بازیگری در فیلم روبه‌روی هم بازی کردند. 
 
در تلویزیون هم سریال موفق آینه را کارگردانی کرده‌اید که در زمان خودش فوق‌‌العاده پرمخاطب بود. 
درهمه جای دنیا وقتی سریالی موفق می‌شود ادامه‌دار می‌شود ولی در ایران این‌گونه نیست و برعکس عمل می‌کنند. وقتی سریال آینه را می‌ساختم حتی پشت صحنه برایم مهم بود.درکارسختگیرهستم ولی درحال حاضر کسانی هستند که فرق قاشق وچنگال را نمی‌دانند و به همین‌خاطر دوست ندارم با آنها کار کنم. 

یکی ازبازی‌های ماندگار دیگر شما به فیلم پرده آخر بازمی‌گردد.حیف نیست که کارگردانی مثل واروژ کریم مسیحی فقط دو فیلم ساخته باشد؟
بالاخره همه ما یک دلیل برای کم‌کاری داریم.آقای کریم مسیحی دستیارآقای بیضایی بودند و کارشان درخشان و عالی بود. امیدوارم همیشه تندرست باشند. کارگردان و نویسنده درجه یکی هستند. حیف است که ایشان کنار گذاشته شوند و نتوانند کار کنند. هرازگاهی در فضای مجازی عکس من و چند همکارم را می‌گذارند و از بیکاری ما می‌نویسند اما الان با قاطعیت می‌گویم که کسی نمی‌تواند ما را کنار بگذارد و خودمان نمی‌خواهیم با هر شرایطی کار کنیم. 

در سریال شب روباه هم یک تیپ جدید و جالب از پلیس ارائه دادید. یک کارآگاه به شدت خونسرد که همیشه یک پاکت آلبالو خشکه در جیب داشت و به همه و حتی مظنونین تعارف می‌کرد. 
تا به امروز هیچ خبرنگاری حرف شب روباه رابا من نزده بود وبرایش مهم نبود.شب روباه یکی ازبهترین سریال‌های کارآگاهی است که نسخه سینمایی‌اش هم ساخته شد. یکی ازبهترین با‌زی‌هایم در نقش استوار سجادی شب روباه است. این سریال راخیلی دوست دارم.

میان کارگردانی و بازیگری کدام را ترجیح می‌دهید؟
هر دو را دوست دارم اما درحال حاضراولویت من،کارگردانی است.البته اگر پیشنهادخوبی هم دربازیگری داشته باشم قبول می‌کنم. 

شما با کارگردانان بزرگی مثل مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، واروژ کریم مسیحی، شاپور قریب و ... کار کرده‌اید. دوست داشتید با کدام فیلمساز همکاری داشته باشید و فرصتش پیش نیامد؟
دلم می‌خواست با مرحوم مهرجویی کار کنم که متأسفانه فرصت نشد. برخی ‌هنرپیشه‌ها شانس می‌آورند و با کارگردانان بزرگ کار می‌کنند. امیدوارم در آینده فرصت همکاری با فیلم‌سازان بزرگ را داشته باشم. 

دیگر خبرها

  • جزییات ناگفته از سرقت بانک ملی توسط کاراگاه پرونده
  • بهترین فیلم های وسترن با بازی «لی ون کلیف»؛ از Beyond the Law تا The Grand Duel
  • برای کار التماس نمی‌‌کنم
  • ترورهای حسن صباح و پیروانش هدفمند بود / سریال حشاشین با واقعیت بیگانه است
  • پیامد‌های شکست در اراک؛ ضربه به شخصیت پرسپولیس، نمایان شدن مشکلات دفاعی و عیار گلر جوان
  • در مستند «آقای خاص»؛فرزاد حسنی راوی ناگفته‌های زندگی سرمربی تیم ملی شد
  • اربعین به برکت انقلاب اسلامی جهانی شده است
  • فرزاد حسنی راوی ناگفته‌های زندگی سرمربی تیم ملی شد
  • تقدیر شورای عالی انقلاب فرهنگی از سریال «رستگاری»
  • افشاگریِ وحیدِ نون‌خ: در چابهار چندین بار بیهوش شدیم