کرونا با بچهها چه میکند؟
تاریخ انتشار: ۶ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۹۳۳۰۴۷
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایسنا، این جامعهشناس و پژوهشگر حوزه کودک و نوجوان درباره تاثیر کرونا بر فرهنگ به طور مشخص به بررسی این موضوع در گروه سنی کودکان و نوجوانان پرداخت و در ادامه اظهار کرد: هرچند در ابتدای شیوع بیماری، بسیاری از متخصصان گمان میکردند ویروس کرونا کودکان را مورد حمله قرار نمیدهد، اما بهمرور زمان مشخص شد تأثیر آن بر کودکان تنها کمتر از بزرگسالان است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از آنجاییکه کیفیت زندگی کودکان یا منابع، امکانات و قدرت در اختیار جامعه بزرگسالی است، و علیرغم باور پزشکی مبنی بر تأثیرگذاری کمتر ویروس بر کودکان، این محدودیت فضای زیست ممکن است آسیب عمیقتر و وسیعتری بر کودکان بگذارد.
او تاکید کرد: مهمترین تأثیری که محدودیت فضای کنش در آینده کودکان و نوجوانان میگذارد، «فشار روانی و عصبی» است. طبق آنچه آمارها و مشاهدات گواهی میدهد حضور نوجوانان در اعتراضات اخیر بود. این افراد بهاقتضای شرایط سنیشان، نیازمند محیطی هستند که بتوانند فریاد بکشند و بهنوعی انرژیشان را تخلیه کنند، اما تمام فضاهایی که این امکان را فراهم میکنند، از آنها دریغ شده است. پس بسیاری از آنها به سمتِ این اجتماعات اعتراضی خودجوش سوق داده شدند. کما اینکه اکثر کودکان و نوجوانان بهدنبال محیطی هستند تا در آن فشار انباشته بر خود را تخلیه کنند.
کرمانی در ادامه افزود: آنها حتّی در رسوم مذهبی همچون تاسوعا و عاشورا شرکت میکنند تا در قالب عزاداری بهنوعی رهایی برسند؛ هرچند اغلب خانوادهها به جهت حفظ پروتکلهای بهداشتی از حضور آنها ممانعت میکنند. در دهه اول ماه محرم امسال، تنشهای بسیاری بر سر حضور یا عدم حضور در هیئتهای مذهبی، میان نوجوانان و والدین صورت گرفت؛ بدین صورت که نوجوانان به شرکت در مراسم تمایل داشتند اما پدر یا مادر که از مخاطره تجمعها آگاه بودند، از رفتن فرزندشان جلوگیری میکردند.
مدیرکل اسبق آموزش و پژوهش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان همچنین تاکید کرد: آثار طولانیمدت کرونا بهطور مستقیم بر خشونتهای رفتاری نوجوانان قابل تشخیص نیست اما زمانیکه جامعهای به لحاظ اقتصادی دچار مشکل، فروپاشی و یا نزول میشود، بهطور حتمی بر روی تمام اجزاء از جمله کودکی اثر میگذارد. کرونا باعث شد تا «فقر» با شدت بیشتری در جامعه فراگیر شود و تعداد خانوادههایی که رسماً فقیر شدهاند بسیار افزایش پیدا کرده است. براساس گزارشهایی که بارها منتشر شده، خانوادههایی که کمتر از ۱۰ میلیون تومان در ماه درآمد داشته باشند، زیر خط فقر قرار میگیرند. بهنظر میرسد اگر تا پیش از کرونا، ۱۰درصد خانوادهها فقیر بودند، حالا بیش از ۵۰ درصد خانوادهها فقیر شدهاند. و از آنجایی که میان «فقر» و «فساد» ارتباط مستقیمی وجود دارد، با بیشتر شدن فقر، بزهکاری و نابهنجاری نیز در جامعه بیشتر میشود. شرایط اقتصادی نابسامان، افراد کمتوان از جمله کودکان را مجبور میکند تا برای تأمین زندگیشان ناچار به سرقت شوند. جدا از اینکه این خشونت اجتماعی رایج از کودکان افرادی پرخاشگر و ناهنجار میسازد، گرفتاریهای اقتصادی بزرگسالان باعث میشود که مراقبتهای والدین هم کمتر شود.
کرمانی سپس درباره تأثیرات فاصله بلندمدتی که میان کودکان و اجتماع افتاده است نیز چنین بیان کرد: در بررسی این معضل، دو منظر مورد بررسی است؛ یکی مشکلاتی که آموزش کودکان، دانشآموزان و ارزشهای مربوط به آن را درگیر کرده، و دیگری اتفاقاتی که خود نفس آموزش را دستخوش تغییرات زیادی کرده است. همانطور که از ابتدای پاندمی کراراً گفته شده، یکی از مهمترین پروتکلهای پیشگیری از ابتلا به کرونا، قطع تماسهای فیزیکی میان افراد، حذف یا به حداقل رساندن هرگونه تجمع است. به همین علت، فضاهایی که میتوانستند مناسب رشد کودکان باشند، مانند مدرسه، زمینهای بازی، کلاسها و پارکها از آنها دریغ شدند. این فضاها بسترهایی بودند که کودکان میتوانستند براساس ارزشهای خودشان در آنها فعالیت کنند و لذت ببرند. بر همین اساس، کرونا عرصه زندگی و زندگی کردن را برای کودکان تنگ کرد و بهعبارتی، زیستجهان کودکی را، که پیش از آن محدود بود، محدودتر کرد. تا پیش از کرونا، کودکان علاوهبر خانه، در فضاهای آموزشی و تفریحی (مثل زمین بازی، محلات، پارکها و...) حاضر میشدند و با همسالان خود ارتباط میگرفتند، اما بعد از شیوع کرونا از این امکانات محروم شدند.
او همچنین درباره تغییر رویه آموزش تا این مرحله از پاندمی اینطور توضیح داد: پس از کرونا، اتفاقات خوب و بد زیادی پیش روی حوزه آموزش قرار گرفت. مهمترین اتفاق خوب در آموزش این بود که پس از تعطیلی مدارس، دانشآموزان این امکان را داشتند که از طریق اینترنت درسها را فراگیرند و همین مسئله فراغتی را برای آنان حاصل کرد. اگرچه این اوقات را نمیشد در مکانی بهجز خانه سپری کرد، ولی بسیاری از دانشآموزان این فرصتها را برای مطالعه کتابهای داستانی، رمان و آموزش زبانهای خارجی غنیمت دانستند. اما بهطور کلی، بهنظر میرسد مدرسهها علیرغم ضعفهای بسیار، انضباطی داشتند که پیشرفت تحصیلی را بهمراتب سهولت میبخشیدند؛ چراکه بعد از تعطیلی مدارس، کیفیت تحصیلی دانشآموزان افت زیادی کرد. تمام این نظرات، سویههایی مثبت و منفی است که کرونا بر زیستجهان کودکی داشته و تأثیرات بسیاری از آنها همچنان آشکار نیست و در آینده هویدا میشود.
این مدیر پژوهشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره تاثیر تألمات روحی و روانی فوت بستگان بر کودکان و نوجوانان نیز گفت: آمار مرگومیر بر اثر کرونا، بیش از بزرگسالان بر روی کودکان اثرگذار است؛ چراکه معمولاً بزرگسالان زودتر فوت میکنند و کودکان تنها میمانند؛ بنابراین تبعات منفی مرگ بر جامعه کودکی بهمراتب بیشتر از بزرگسالی است. اغلب کودکان با نبود پدر و مادر دستوپنجه نرم میکنند. تبعات بیسرپرست یا اصطلاحاً یتیم شدن، در جوامع ماقبل مدرن، بهظاهر چندان آزارنده نبود؛ چراکه خانوادهها گسترده بودند و بعد از والدین، سرپرستی کودکان به پدربزرگ و مادربزرگ واگذار میشد. اما در جوامعی که خانواده بهصورت هستهای است، خصوصاٌ جوامع شهریشده امروزی که خانوادهها اغلب بهدلیل انتقال و مهاجرت از هم دور شدهاند، انتقال حضانت فرزندان چندان ممکن نیست و اختلافات طبقانی، فرهنگی و گفتمانی بسیاری را بهدنبال دارد. لازم به ذکر است در جوامعی که مدرنیته اتفاق ناقصی بوده، مانند جامعه ما که نهادهای تکمیلی در آن متناسب با خانواده هستهای نیست و سازوکارهای نهادین حمایتی برای نگهداری از کودکان بیسرپرست تمهید نشده و نهاد جایگزینی وجود ندارد، از دست دادن والدین، مصیبت دردناکی خواهد بود. بسیاری از سویهها و تأثیرات مرگومیرهای بیماران مبتلا به کرونا، در حال حاضر نهفته است و در آینده نمایان میشود.
کرمانی درباره تغییر سبک مصرف بعد از کرونا در خانوادهها هم بیان کرد: تبیینکننده بسیاری از رفتارهای اجتماعی، اقتصاد است. زمانیکه اقتصاد دچار نزول و نابسامانی شود، الگوهای مصرف هم کاهش پیدا میکند. کاهش سطح مصرف، خصوصاً در مصارف فرهنگی بهمراتب بیشتر میشود. حتّی در وضعیت اقتصادی عادی هم خانوادهها خرید پوشاک را نسبت به کالایی مانند کتاب ارجح میدانند و برطرف کردن نیازهای فرهنگی را به تعویق میاندازند. متأسفانه از آنجایی که قدرت دست بزرگسالان است، خانوادهها در شرایط بحرانی ترجیح میدهند نیازهای اولیه و اصلی فرزندان را فراهم کنند. گواه این شرایط نیز تعطیلی انتشاراتیها و کتابفروشیهای مختلفی است که مشتری چندانی ندارند.
این جامعهشناس و فعال فرهنگی حوزه ادبیات کودک و نوجوان در پایان با اشاره به نبود هیچگونه برنامهای برای واکسیناسیون بچهها گفت: نبود برنامهریزی درست و کافی برای واکسیناسیون جوانترها ترس ایجاد میکند. اینکه نوجوانان گمان کنند در جامعه رها شدهاند و کسی به فکر آنها نیست، احساس بدی را در وجودشان ایجاد میکند اما متأسفانه غفلت از این قشر در بزنگاههای اجتماعی و تاریخی، امر جدیدی نیست.
در روایات مختلف تاریخی آمده که در بسیاری از قحطیها و بیماریها، بسیاری از بزرگسالان کودکانشان را میخوردهاند. شاید عجیب نباشد اگر بگوییم شکل دیگری از آن توحش در حال شکلگیری است. در روابط قدرت، فرادستی از آن بزرگسالان است. هرچند میزان خطر کرونا برای افراد مسن بیشتر است اما سویههای جدید بیماری بر بچهها نیز اثرگذار بوده و میبایست برنامهریزی درستی برای واکسیناسیون این قشر تدوین شود.
پربیننده ترین پایان ممنوعیت تردد کرونایی از امشب دولت نسبت به همه مردم کشور وظیفه دارد / انشالله در این سفر بتوانیم بخشی از مشکلات استان خوزستان را برطرف کنیم داروی جایگزین برای مبتلایان قارچ سیاه اعلام شد ۲ میلیون و ۲۲۰ هزار واکسن کرونا وارد کشور شد چرا فوق العاده ویژه معلمان پرداخت نشد؟!منبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: کرونا کودکان و نوجوانان دانش آموزان خانواده ها بر کودکان شده اند
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۹۳۳۰۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بهترین و بدترین خاطره معلم کودکان کار
خبرگزاری مهر_ گروه جامعه؛ روز معلم که می شود همه ما به یاد معلمانمان می افتیم؛ خانوادهها از معلمان فرزندانشان تقدیر می کنند؛ مدیران مدارس برای معلمان خود هدایایی در نظر می گیرند و آموزش و پرورش در هر استان و شهر هم سعی دارد هر ساله به مناسبت روز معلم از معلمان نمونه خود تقدیر کند.
در این میان اما معلمانی هستند که بدون چشم داشتی، بدون آنکه از تدریس و زحماتشان کسی تقدیری داشته باشد؛ همچنان معلمی را با شوق و علاقه ادامه می دهند.
به بهانه روز زیبای معلم تلاش می کنیم در چند مصاحبه با تعدادی از این معلمان گفتوگو داشته باشیم.
یکی از این دسته از معلمان که کمتر به آنها پرداخته و از آنان تقدیر می شود معلمان مدارس کودکان کار و کودکان اتباع است؛ کودکانی که شناسنامه یا خانواده ندارند؛ کودکانی که ناچارند چند روز در هفته کار کنند و یا کودکان اتباع؛ همگی از جمله کودکانی هستند که مدارس معمولی از ثبت نام آنها سرباز می زنند.
در چنین شرایطی مراکز و یا مدارسی با مجوز از وزارت کشور یا سازمان بهزیستی اقدام به ثبت نام این کودکان می کنند تا علاوه بر سواد آموزی این کودکان، از افتادن آنان به دام آسیب های اجتماعی هم تا آنجا که می توانند جلوگیری کنند.
شقایق راد یکی از این معلمان است که ده سالی است در مدرسه کودکان کار ارفک فعالیت دارد. او مدتی تدریس و سواد آموزی به زنان سرپرست خانوار را برعهده داشت و حالا چند سالی است به صورت ویژه معلم ابتدایی کودکان است.
معلمی کودکان در مقطع ابتدایی به تنهایی خیلی سخت است؛ آیا آموزش به کودکان کار سخت تر نیست؟
معلمی شغل سختی است اما من هیچگاه معلمی را به عنوان شغل نگاه نمیکنم؛ معلمی مسیری است که باید معلمان آن را انتخاب کنند. البته مسیری بسیار سخت است که چالشهای زیادی هم دارد اما در کنار همه سختیهایش لذتهایی دارد که تا معلم نباشید نمیتوانید لذتهای معلمی را لمس و تجربه کنید.
آیا تفاوتی بین معلمی برای کودکان تحت آسیب با کودکان معمولی وجود دارد؟
بله آموزش به کودکان تحت آسیب متفاوت است؛ با توجه به شرایط زیستی که این کودکان دارند درسها متفاوت است. در بسیاری از کتب درسی از نقش خانواده، محل سکونت و تاریخ تولد گفته میشود در حالی که کودک آسیب دیده حتی ممکن است شناسنامه نداشته باشد. ممکن است خانواده خوبی نداشته باشد و یا نداند حتی کجا به دنیا آمده است. ما با توجه به شرایط این کودکان کار و یا کودکان اتباع طرح درسهای منسجمی بر طبق کتب درسی رسمی کشور طراحی کردیم؛ هیچ مطلبی حذف نشده اما روش تدریس متفاوت از سایر مدارس است تا کودک با دیدن تصاویر و مطالب کتابهای درسی به فکر چیزهایی که ندارد نیفتد. کودکان باید بدون حسرت خوردن مفاهیمی همچون خانواده و هرم غذایی را بدانند. به عنوان مثال در کتب درسی هرم غذایی آموزش داده شده است؛ متاسفانه برخی از این کودکان بسیار کمتر از کودکان معمولی پروتئین مصرف می کنند؛ تلاش میکنیم به آنان بیاموزیم که از چه مواد غذایی استفاده کنند تا جایگزین گوشت بوده و منبع پروتئین باشد.
آیا شرایط حضور غیاب دانش آموزان مدارس عادی با مدارس کودکان کار متفاوت است؟
شرایط حضور غیاب دانش آموزان مدارس عادی با مدارس کودکان کار هم متفاوت است؛ مدارس عادی با هماهنگی خانوادهها بر حضور و غیاب کودکان در مدرسه نظارت دارند اما ما در مدارس کودکان کار با خانواده یا بستگانی از کودک مواجهیم که اصرار می کند که کودک بتواند کارش را هم ادامه دهد. ما ناچاریم با خانواده این کودکان به نوعی یک تفاهمنامه در روز ثبت نام امضا کنیم تا کودک سه روز در هفته بتواند در کلاسهای درس حاضر شود و سه روز دیگر را کار کند. دختران سه روز و پسران سه روز دیگر هفته در مدرسه حضور دارند و روزهایی که در مدرسه نیستند به سر کار میروند.
کودکان کار دانش آموز در مدرسه ارفک معمولاً چه کارهایی میکنند؟
بیشتر این کودکان دست فروش هستند و چیزهایی را میفروشند که متاسفانه خودمان هم در خیابان این دستفروشی را مشاهده میکنیم؛ تعدادی از این کودکان در کارگاههایی کار میکنند که چندان در دید عموم نیستند؛ کارگاههای خیاطی، تولیدی کیف و کفش و کارگاه های بستهبندی از جمله مهمترین این کارگاهها هستند؛ پسرهای بزرگتر هم در تعمیرگاهها مثل تعمیرگاههای ماشین یا کارگاه های صنعتی فعالیت میکنند. برخی از دختران هم در منزل مشاغل خانگی دارند. مشاغل خانگی سود کمی دارند و برای اینکه یک خانواده بتواند امرار معاش داشته باشد لازم است همه اعضای خانواده یک شغل خانگی مثل بسته بندی را انجام دهند.
چه طور خانواده یا بستگان کودک کار را مجاب میکنید که کودکشان تحصیل را ادامه دهد؟
در روز ثبت نام ما از خانواده یا بستگان این کودکان با یک فرم تفاهم نامه قول میگیریم که سه روز در هفته کودک حتماً به مدرسه بیاید و او را به کار نفرستند. البته این موضوعی است که برای کودکان اتباع متفاوت است زیرا کودکان اتباع ممکن است در یک زمانی ناچار شوند همراه خانواده مهاجرت کنند.
آموزش به کودکان کار اتباع چه تفاوتی با کودک کار ایرانی دارد؟
خوشبختانه بین آموزش به کودکان کار ایرانی و اتباع در ارفک تفاوتی وجود ندارد؛ این دوستی و همدلی بین کودکان را خود بچه ها یاد گرفتند و این دوستی بین آنها وجود دارد دانش آموزان کوچکتر از بزرگترها یاد میگیرند که این دوستیها را حفظ کنند. تنها موضوعی که ما معلمان و مربیان آن را در نظر میگیریم این است که کودکان اتباع مهاجر هستند؛ نحوه آموزش به کودکان مهاجر بدین صورت است که دورههای آموزشی فشرده و خلاصه است. مشخص نیست که این کودکان تا چه زمانی در کنار ما در مدرسه هستند. ما در هنگام ثبت نام به کودک و بستگانش میگوییم که یک سال لازم است که کودک به مدرسه بیاید؛ اما با توجه به شرایط این مهاجرین ممکن است کودک از ایران برود برای همین ما به گونهای طرح درسها را برنامهریزی کردیم و به معلمها ارائه دادیم که این طرح درسها خلاصهای از پایههای مورد نیاز کودکان باشد. در طرح آموزشی توسعهای، دو طرح الف و ب طراحی شده، در طرح الف دو پایه اول و دوم ابتدایی و در طرح ب سه پایه سوم چهارم و پنجم ابتدایی گنجانده شده است.
طوری برنامهریزی شده است که کودک به صورت خلاصه مطالب اصلی را فرا بگیرد و ضمناً به مسائل فرهنگی هم ورود نکردیم؛ تلاش کردیم تا مسائل فرهنگی تداخلی در مسائل آموزشی ایجاد نکند.
بهترین و بدترین خاطره شما از ده سال معلمی کودکان کار چه بوده است؟
بهترین خاطره برای من توانایی خواندن و نوشتن نوجوانی است که پس از ۱۴ سال بیسوادی توانست بخواند و متنی را با گریه برایم بخواند که عنوان اش این بود: من دیگر باسواد شدم.
بدترین خاطره ما معلمان کودکان کار هم ترک تحصیل اجباری کودکان است که بسیاری از آنها مجبور میشوند درس خواندنشان را ترک کنند. گاهی به خاطر تغییر محل کارشان ناچار می شوند تحصیل را رها کنند. علی رغم اینکه ما با سرکارگر یا کارفرما یا صاحب کارگاهشان صحبت میکنیم که کودک را جا به جا نکند اما باز هم گاهی اصرار ما بی فایده است و کودک برای کار اجباری به منطقه دیگری می رود و دیگر نمیتواند برای ادامه تحصیل به این مدرسه بیاد؛ البته امیدواریم این تغییر محل کار به ترک تحصیل دائمی کودک منجر نشود.گاهی هم مهاجرت موجب می شود کودک مجبور شود درس را رها کند.
کد خبر 6092574 علی قدمی