طلب زندگی از طالبان
تاریخ انتشار: ۸ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۹۵۷۲۰۳
«برای اولین بار در زندگیام گفتم کاش دختر نبودم.» این را حمیده دانشجوی طب (پزشکی) دانشگاه کابل با لحنی پر غصه میگوید. طالبان حالا همه افغانستان را در سیطره خود گرفته و دیگر همه چیز برای کسانی که زندگی در افغانستان را انتخاب کردهاند جور دیگری شده.
برای برخی هنوز روزنههایی از امید گشوده است و برخی جز هول و هراس پیش روی خود نمیبینند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«من دانشجوی رشته پزشکی هستم، در این چند روزی که کابل را تصرف کردهاند نتوانستم به دانشگاه بروم. هرلحظه به فکر آرزوهایم هستم و آیندهای که میخواستم برای خودم بسازم. حال احساس ترس و وحشت دارم. هرچند سعی میکنم روحیه خودم را نبازم اما هرچه فکر میکنم میبینم طالبان در گذشته، خود را به مردم ثابت کردهاند. پدرم از همان روزی که طالبان آمد خواب به چشم ندارد و نگرانی را میشود از چشمهایش خواند، او هم مثل من آرزوهایی داشت؛ این که دخترانش تحصیل و به جامعه خدمت کنند و تشکیل خانواده دهند، اما این گروه نمیدانند ازدواج بهطور شرعی یعنی چه. آنها زنان را غنیمت جنگی شمرده و به نکاح خودشان درمیآوردند.» همه این ترسها باعث شده نه تنها زنان و دختران در افغانستان آرامش نداشته باشند، که خانوادههایشان هم در رعب و وحشت به سر ببرند. روزهای سختی که حتی تصورش برای ما ممکن نیست. مرد و زن و پیر و جوان نمیدانند چه آیندهای در انتظارشان است؟
اما آنها چه خواسته مشخصی از طالبان دارند؟ حمیده جواب این سؤالم را خیلی روشن و واضح میدهد: «فقط میخواهیم انسانیت را فراموش نکنند. خیلیها میگویند آنها تغییر کردهاند اما من این را باور ندارم. چون آنها هرگز تغییر نخواهند کرد. «ذات بد نیکو نگردد چونکه بنیادش بد است» تنها خواستهام بازگشت دوباره به دانشگاه است. امیدی که راستش کمرنگ یا حتی نزدیک به صفر است. آیندهای که در آن علم و پیشرفت نباشد به نظرتان چگونه خواهد بود؟ آن موقع باید مثل انسانهای اولیه زندگی کنیم.»
اما همه هم مثل حمیده نسبت به آینده زنان در افغانستان بدبین نیستند. مثل زینب که فعال حقوق زنان است: «مردم و بخصوص زنان افغانستان هر روز مقاومتهای بیشتری در مقابل طالبان میکنند؛ مقاومتهایی که گاه جایی در رسانههای خبری ندارد یا آنطور که باید دیده نمیشود. مردم افغانستان عوض شدهاند. جوانان درس خواندهاند، تحصیلات عالیه دارند، رفت و آمد به خارج زیاد شده و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی گسترش یافته است. حتی حضور زنان در ارتش و پلیس قابل توجه بوده. با این حال، فساد دولت غنی شرایطی را پیش آورد که جوانان نتوانند کارهای بیشتری انجام دهند، این را نمیشود انکار کرد. الان همانهایی که در خیابان درحال مقاومت هستند همین جوانان هستند. من به این تلاشها نگاه مثبت دارم و معتقدم باید حمایت شوند، اما به این مفهوم نیست که بپذیرم طالبان با این مخالفتها برخورد نمیکند و مثل بقیه کشورها حقوق برابر زنان را به رسمیت میشناسد.»
یک فعال دیگر حقوق زنان هم که در بلخ کار میکرده و بعد از تسلط طالبان به کابل گریخته و الان هم امیدوار است بتواند از کشور خارج شود، میگوید ترس و وحشت مردم از روزهای نخست تصرف طالبان کمتر و کمتر شده است: «حالا تسلط طالبان بر همهجا از هرات، قندوز، کابل و... مشخص شده اما من فکر میکنم ترس کمتر و کمتر میشود چون طالبان سعی میکنند به طرق مختلف مردم را خوشبین و راضی کنند و حمایت مردم را داشته باشند. بههرحال در دوره قبل از عدم حمایت مردم ضربه اساسی خوردند و مردم 20 سال است درباره خشونتها، نقض حقوق بشر و محدودیتهای زمان طالبان صحبت میکنند. آنچه میشنویم این است که آنها میخواهند گذشته را جبران کنند و من معتقدم لااقل تا یک مدت این کار را میکنند تا حمایت جامعه جهانی و مردم را داشته باشند و حاکم شوند. برای همین بر مردم عفو عمومی اعلام میکنند و از مردم در رسانه میخواهند بر سر کار و بارشان بروند.»
او در پاسخ به این سؤالم که برخی معتقدند طالبان مجبور به تغییرند و دیگر طالبان 20 سال قبل نیستند، میگوید: «ذبیحالله مجاهد که سخنگوی طالبان است و وزیر فرهنگ تعیین شده در اولین صحبتش با رسانهها گفت ما طالبان 20 سال قبل نیستیم و تغییر کردهایم. من فکر میکنم که بیشتر مردم مثل من این طورند که گاهی خوشبین میشوند و خیلی اوقات هم ترس از آینده دارند، اما چیزی که برای مردم خوب بوده اینکه اخبار جنگ در رسانهها نیست و بیرون هم زورگویی، تفنگدار و فساد نیست. این تغییرات برای مردم بد نیست اما با همه اینها نگرانیهای زیادی درباره آینده هست. قبلاً خیلی چیزها برای آینده خوب پیش میرفت که الان نیست و دوباره باید از صفر شروع کنیم. برخی معلمها و دخترها به مکاتب میروند، برخی دانشگاههای خصوصی درس را شروع کردهاند و ستاد فرهنگ در بلخ از رسانهها خواسته نشریات خود را داشته باشند و به دخترها گفتهاند میتوانید کار کنید، اما ما گروهی که در کابل هستیم هنوز از خانه بیرون نرفتهایم. شنیدهایم دخترهای کمی در شهرها دیده میشوند و برخی زنها در جادهها هم دیده شدهاند و برخی هم حاضر به مصاحبه میشوند؛ اینها خبرهایی است که از طریق زنان و دوستان دیگر از آنها باخبر شدهایم. ما همه در حالت نگرانی هستیم.»
دختر، یکی از بستگان نزدیکش را در حمله چند ماه پیش داعش به دانشگاه کابل از دست داد؛ حملهای که در آن ۲۲ دانشجو کشته شدند. میگوید نمیدانم این همه خشونت و جنگ و خونریزی کی تمام میشود و روزی ما هم روی صلح را میبینیم یا نه؟
او هم دانشجوی طب در دانشگاه کابل است و بیش از هر چیز از تنها ماندن افغانستان در این روزهای سخت ناراحت است: «من بهعنوان یک دانشجو از طالبان میترسم. همسالان من هم این ترس را دارند. میترسیم مثل قبل اجازه تحصیل نداشته باشیم و اذیت و آزار زنان شروع شود. چون در دوره قبل هم دختران از رفتن به مکتب و دانشگاه بازماندند. طالبان این بار یک دفعه آمدند و ولایتها را گرفتند و ما اصلاً انتظار نداشتیم آنقدر سریع به کابل برسند و این شهر را هم بگیرند. خانواده ما تجربه حضور طالبان را در گذشته داشتند و همیشه از ظلمهایشان برای ما میگفتند، ما هم فیلمهای زیادی از آنها دیده بودیم که به بانوان اجازه کار و تحصیل نمیدادند و این ترسها هنوز با ماست. خانوادههای ما برای دخترانشان میترسند.»
با این همه امیدوار است طالبان تغییر کرده باشند: «ما با اطمینان نمیتوانیم بگوییم که طالبان عوض شدهاند یا نه؟ صد درصد نمیتوانیم قضاوت کنیم. ترس و هراس با ما هست اما امیدواریهایی هم هست. سخنگوی طالبان تا به حال چند بار قول داده که دختران با حجاب اسلامی میتوانند درس بخوانند و کار کنند و حتی گفتهاند در افغانستان بعد از ظهور طالبان در همین چند روز هیچ جنایتی اتفاق نیفتاده، اینها نکات خوبی است اما درباره زنان و دختران ما نمیدانیم که چقدر آنها راست میگویند؛ آیا فقط برای شروع حکومت حرفهای امیدوارکننده میگویند یا بعد هم همینطور خواهد بود؟
اینها برای ما نامعلوم است و به مرور زمان معلوم میشود که روی گپ خود هستند یا نه؟ اما هر بار که میگویند ما میتوانیم به دانشگاه برگردیم من خیلی امیدوار میشوم. اگر از دانشگاه محروم شوم خیلی ناامید میشوم چون هرکس برای راه یافتن به دانشگاه خیلی زحمت میکشد و من هم برای رسیدن به دانشکده طب خیلی زحمت کشیدم و اگر نتوانم درسم را ادامه بدهم خیلی ناامید میشوم. آن وقت با اینکه افغانستان را دوست دارم مجبورم برای ادامه تحصیل از اینجا بروم.»
مردم افغانستان روز و شب خود را با همین بیم وامیدها میگذرانند؛ اینکه سرانجام این کشور هم روی صلح را خواهد دید یا همچنان همه چیز طعم خون و مرگ و انتحاری خواهد داد. آنها از خود میپرسند افغانستان چند سال بعد چگونه جایی برای زنان و دختران خواهد بود؟
/ایران
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: رسانه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۹۵۷۲۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طالبان در سیلاب هم آب را به ایران بست | چانهزنی بر سر آب به کجا رسید؟
یکی از بزرگترین مشکلات استان سیستان و بلوچستان، خلف وعده مقامات کشور همسایه یعنی افغانستان در رهاسازی حقابه ایران از رودخانه هیرمند است. البته قسمتهایی از این استان بهطور میانگین هر سه سال یکبار بیش از ۳ تا ۵ میلیارد مترمکعب بارش باران را تجربه میکند و حتی سیل نیز خسارتهای قابل توجهی به این نقطه از کشور وارد کرده است.
به گزارش فرهیختگان، اما به دلیل مدیریت نهچندان مناسب، این حجم از آب وارد دریا شده و فرصت استفاده از آن از بین میرود. همین بارشها در صورت مدیریت صحیح میتواند استان را از بحران اولیه آبی نجات دهد، اما ضعیف بودن راهبردهای مدیریتی باعث شده تا سیستانیها بهره چندانی از این نزولات آسمانی نداشته باشند.
از سوی دیگر مسائل امنیتی که پس از ناآرامیهای سال ۱۴۰۱ در سیستانوبلوچستان شکل گرفت و حملات تروریستی که در راسک و چابهار صورت گرفت، نگاه توسعهای استان را به امنیتی تغییر داده و اولویتها را جابهجا کرده است.
نیم قرن چانهزنی بر سر آببه دنبال کشمکشهای تاریخی بر سر ذخایر آبی در منطقه، معاهده حقابه میان افغانستان و ایران بر سر رود هیرمند که از کوههای هندوکش سرچشمه میگیرد در اسفندماه سال ۱۳۵۱ به امضای نخستوزیران دو کشور رسید و سه ماه بعد در خردادماه ۱۳۵۲ مجالس قانونگذاری دو کشور این معاهده را تصویب کردند. تصویب این معاهده شرایط حقوقی استفاده از هیرمند را برای ایران و افغانستان مشخص کرد. براساس این معاهده، حقابه ایران ۲۶ مترمکعب در ثانیه آن هم در سالهای معمولی و نرمال آبی است.
این معاهده، سال معمولی و نرمال آبی را نیز تعریف کرده که براساس سنجش مرکز سنجش دهراوود مشخص میشود و آن هم طوری است که یک سال نرمال آبی در حوضه آبی هیرمند چیزی حدود شش میلیارد و ۵۰۰ میلیون مترمکعب آب میباشد. براساس محاسبه حقابه ایران سالانه به ۸۲۰ میلیون مترمکعب میرسد. با این حال از زمان به امضا رسیدن این معاهده تاکنون، دولت افغانستان آنچنان که باید به مفاد آن عمل نکرده است. چنانچه در سالهای اخیر با وجود دیدارها و گفتگوهای متعدد میان مقامات دو کشور بر سر احقاق حقوق ایران و رهاسازی آب هیرمند به سوی دریاچه هامون، در سال آبی جدید، ۱۱ درصد از حقابه ۸۲۰ میلیون مترمکعبی به سمت ایران روانه شده است.
ماجراجویی اردوغان در چهارراه آسیاکارشناسان معقتدند مساله آب در سیستان به دلیل قرارگیری در شرایط خاص و بحرانی، تبدیل به یک ابزار سیاسی و انتفاعی شده است. چنانچه بسیاری از سدهایی که در افغانستان ساخته میشود به صورت سفارشی هستند. در این میان، کشورهایی مثل هندوستان و ترکیه به دلایل سیاسی، اقتصادی و استراتژیکی در سدسازیهای افغانستان روی کانال هیرمند و سدهای دربندیخان و هریرود نقش بسزایی دارند.
درواقع افغانستان با این سرمایهگذاریهای خارجی موفق به اجرای برنامههای آبی خود شد و ایران یکی از کشورهایی است که از این پروژهها متضرر میشود. امنیتیسازی موضوع آب در کابینه کابل، مردم این کشور را نیز تحت تاثیر قرار داده است. مردم افغانستان و حتی دانشجویان افغانستانی که در خارج از این کشور زندگی میکنند نیز نسبت به کوچکترین کنش آبی در منطقه، واکنش نشان میدهند. این درحالی است که کشور ما از چنین نیروهای فعالی کمنصیب است و متاسفانه نسبت به دغدغهها و طرحهای همان تعداد محدود هم بیتوجهی میشود. برای درمان مشکل آب، طی دهههای اخیر سرمایههای زیادی به بهانه اجرای طرحهای توسعهای روانه جنوب شرق کشور شده، اما این طرحهای پرهزینه تقریبا هیچ آوردهای برای مردم این منطقه نداشته است.
مقامات: امیدواریم ادامه داشته باشددر روزهای اخیر تصاویر منتشر شده حاکی از رهاسازی آب هیرمند به سمت هامون است. این اتفاق درحالی رخ داده که در سال جاری افغانستان شاهد بارشهای قابل توجهی بوده و برخی از کارشناسان بر این باورند که این رهاسازی آب تحت اختیار مقامات افغانستان نبوده و به عبارتی آنها چارهای جز روانه کردن آبهای سرریز شده به سمت ایران نداشتهاند. با این حال مقامات دو کشور واکنشهای مثبتی نسبت به این موضوع نشان دادهاند.
ملا عبدالغنی برادر، معاون اقتصادی نخستوزیر طالبان، در دیدار با حسن کاظمی قمی، سفیر ایران در افغانستان اعلام کرد که آب رودخانه هیرمند پس از پایان خشکسالی چندساله، به استان سیستانوبلوچستان رسیده است. کاظمی قمی نیز در دیدار با امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه طالبان ضمن تشکر از تعهد و اقدامات کابل به تامین حقابه ایران، ابراز امیدواری کرده که این روند رهاسازی آب از سدها تداوم داشته باشد و حقابه ایران از رود هیرمند تامین شود.
علی سلاجقه، رئیس سازمان حفاظت از محیطزیست هم با ابراز امیدواری از ادامهدار بودن روند رهاسازی آب، از رایزنیها و نشستهای متعدد میان مقامات دو کشور خبرداد و اعلام کرد که مسئولان حاکم بر افغانستان رویکرد مناسبی نسبت به مساله حقابه داشتند.
درویش: طالبان اراده مثبتی نداردمحمد درویش فعال محیطزیست با تاکید بر اینکه هیرمند رودخانهای است که آوردهاش بیش از ۵ میلیارد مترمکعب در سال است، گفت: «حقابه ایران از مجموع آورد سالانه رودخانه هیرمند ۱۴ درصد است؛ بنابراین کشورما از این حقابه ۸۲۰ میلیون مترمکعب سهم دارد. در حال حاضر گفته میشود که از ۸۲۰ میلیون متر مکعب ۷ درصد و در خوشبینانهترین حالت ۱۱ درصد وارد کشور شده، یعنی چیزی حدود ۸۰ تا ۹۰ میلیون مترمکعب. پس هنوز بخش قابل توجهی از آن حقابه وارد ایران نشده است.
دلیلش هم این است که دولت طالبان به کمک سد «کمال خان» توانسته مسیر رودخانه هیرمند را تغییر دهد و سرریز آبی که از سد «کجکی» و سد کمال خان خارج میشود به جای اینکه مسیر طبیعی خود را طی کرده و وارد ایران شود، به سمت تالاب «گود زره» در مرز بین افغانستان و پاکستان میرود. گزارشهایی که دریافت شده حاکی از آن است که بیش از یک میلیارد مترمکعب آب به سمت گود زره رفته است، یعنی بیش از حقابه ایران که ۸۲۰ میلیون متر مکعب است. متاسفانه ایران هم نتوانسته که حقابه را از طالبان بگیرد و این آبی که اخیرا آمده بیشتر از رودخانه «فراهرود» آمده.
فراهرود یکی دیگر از رودخانههایی است که از افغانستان جاری میشود و به ایران و تالاب «هامون صابوری» که در مرز ایران و افغانستان و یکی از تالابهای تشکیلدهنده دریاچه هامون است، میرسد. بارندگی در آن ناحیه خیلی زیاد بوده و افغانستان هم هنوز آنجا سد ندارد، بنابراین آب از کنترلش خارج شده و وارد ایران شده است. پس هیچ اراده مثبتی در دولت طالبان برای این مقدار آبی که وارد ایران شده نبوده و آنها اگر میتوانستند این آب را هم نمیدادند.
در حال حاضر هم یک پروژه برای ساخت سد روی فراهرود دارند و به محض تکمیل شدن ساخت این سد، یک قطره آب هم از افغانستان وارد خاک ایران نخواهد شد. گود زره محصول طبیعی رودخانه هیرمند است. یعنی هیرمند در طول سالیان سال با طی کردن مسیرش وارد هامون میشده و سرریز آن به سمت گود زره جریان پیدا میکرده. گود زره هم یک تالاب مثل بقیه تالابها است. وقتی آب داشته باشد، پوشش هم ایجاد میکند و پرندگان برمیگردند.
اگر گود زره شورهزار است، پس هامون هم شورهزار حساب میشود. بالاخره اگر آب نداشته باشد تبدیل به شورهزار میشود. اتفاقا دیالوگی که ایران باید با طالبان برقرار کند این است که ما مخالف گود زره نیستیم و میخواهیم مسیر طبیعی رودخانه طی شود. یعنی آب وارد هامون شود، در هامون سرریز کند و وارد گود زره شود. اگر آن مسیر طبیعی اتفاق میافتاد، هم ایران از آن نفع میبرد و هم افغانستان. حتی پاکستان هم میتوانست از آن منتفع شود و کل منطقه سرسبز و خرم میشد و چشمههای گرد و خاک هم مهار میشد.
اما افغانها میانبر زدهاند و اجازه نمیدهند که آب وارد ایران شود و میخواهند آن را مستقیم وارد گود زره کنند. این اتفاق میتواند در کوتاهمدت میزان ورودی آب به گود زره را بهبود ببخشد، اما چشمه بزرگ گرد و خاک در ایران به وجود میآید و با توجه به اینکه باد غالب از غرب به شرق است، بخشهای غربی افغانستان و منطقه هرات متاثر خواهند شد و آنها هم آسیبش را خواهند دید.»
رهاسازی آب به نفع افغانستان استمتاسفانه مذاکرهکنندگان ایرانی بلد نیستند که یک مذاکره برد-برد با دولت افغانستان و طالبان انجام دهند که ورود آب به ایران درنهایت به نفع هر سه کشور ایران، افغانستان و پاکستان خواهد بود. این اتفاق میتواند به شکل گرفتن حسن همجواری بهتر کمک کند. ما باید به سمتی برویم که بتوانیم با یکدیگر وارد تعامل شویم و نیازهای خود را به شکلی مطرح کنیم که حل آنها منجر به ضرر برای کشور دیگر نباشد؛ بلکه یک منفعت مشترک ایجاد کند. چنانچه از سمت خراسان جنوبی رودخانههایی هستند که وارد افغانستان میشود و ایران هم جلوی آنها را نگرفته.
اما چه دلیلی دارد که افغانستان جلوی این آبها را بگیرد؟ ما باید رفاقت خود را به همدیگر اثبات کنیم و تلاش کنیم که بگوییم هر چقدر حال این کشورها بهتر باشد و وضعیت رفاهیشان بهبود پیدا کند، به نفع همدیگر است و میتوانند به یکدیگر کمک کنند که درنهایت تجارت قویتری شکل بگیرد. افغانستان باید بداند که بزرگترین شریک تجاری آن در منطقه ایران است و بنابراین بهتر است که هوای ایرانیها را داشته باشد تا آنها هم هوای افغانستانیها را داشته باشند. تروریسم در منطقه کنترل شود و امنیت برقرار شود. به این ترتیب یک معامله برد-برد تعریف میشود.
میتوانیم حتی بیشتر حقابه بگیریمدرویش معتقد است که افغانستان بهشدت به انرژی نیاز دارد. وی در این باره گفت: «در آن منطقه بادهای ۱۲۰ روزه وجود دارد که الان به بادهای ۱۶۰ روزه تبدیل شده. خوشبختانه اخیرا چندین توربین بادی در آنجا جانمایی کردهاند و ما میتوانیم از انرژی بادی آنجا برق تولید کنیم و البته باید تعداد این توربینها زیاد شود. سپس برق را به کشورهای همسایه صادر کنیم و در ازای آن حتی حقابه بیشتری از آن ۸۲۰ میلیون مترمکعب بگیریم. افغانستان هم میتواند به مردم خودش توضیح دهد که اگر ما داریم به ایرانیها آب میدهیم، در عوض از آنها برق میگیریم و این یک معادله برد-برد است.
به این ترتیب اگر پوشش طبیعی هامون برگردد و چشمههای تولید گرد و خاک مهار شود کیفیت دریافت انرژی هم بهتر میشود و حتی میتوان در آنجا پنلهای خورشیدی احداث کرد و تولید برق را افزایش داد. مشکل و خطایی که در ایران اتفاق افتاده این است که میخواستند از حقابه برای تامین آب نهفقط در زابل بلکه در کرمان و زاهدان استفاده کنند و طرف افغانستانی هم متوجه شد که این آب هرگز به گودزره نمیرسد و ایرانیها میخواهند برای توسعه شهرهای خودشان از آن استفاده کنند؛ بنابراین حقابهای به تالاب بینالمللی هامون نرسید و چشمههای تولید گرد و خاک افزایش یافت.
باید توجه داشته باشیم که بخش قابل توجهی از متخصصان آب افغانستان در دانشگاههای ایران و در همین دانشگاه تهران تحصیل کردهاند و ما خودمان این فهم بومشناختی را به آنها منتقل کردیم. اگر تا الان هم اجازه دادند آبی وارد ایران شود به دلیل این است که آنها وزارت نیرویی مثل وزارت نیروی ما نداشتند که اگر داشتند ۳۰ سال پیش همان بلایی که ما بر سر زایندهرود آوردیم و گاوخونی را از بین بردیم؛ بلایی که با زدن سدها روی «کر» و «سیوند» بر سر «بختگان» آوردیم؛ همان بلایی که با زدن سد روی کرخه و کارون بر سر «هورالعظیم» و «چادگان» آوردیم؛ افغانستانیها همین بلاها را بر سر هیرمند و هریرود میآوردند و اجازه نمیدادند که یک قطره آب به سمت ایران بیاید. ما متوجه نیستیم که باید یک معامله برد - برد تعریف کنیم تا ضمن احترام به قوانین طبیعت، همگی از آن سود ببریم.»
حداقل آب شرب این استان را تصفیه کنیددرویش با اشاره به اینکه بیش از ۹۵ درصد بارندگی که امسال در استان سیستانوبلوچستان اتفاق افتاد، در قسمت بلوچستان بود، گفت: «در این استان شیب زمین به نحوی است که امکانی برای هدایت آب به سمت بالا فراهم نمیکند. سیستان منطقه بسیار کمبارشی است و میانگین بارندگیهایش زیر ۵۰ میلیمتر است و همیشه مدیون ورودی آب هیرمند بوده که از سمت افغانستان و ارتفاعات هندوکش میآمده. ما باید سعی کنیم با بجا آوردن حسنهمجواری کاری کنیم که این حقابه به ایران برسد و در عین حال کار دیگری که باید بکنیم این است که سیستم تصفیهخانه فاضلاب را در زابل راه بیندازیم. شما اگر وارد زابل شوید با پدیده عجیبی روبهرو میشوید و آن بوی تعفنی است که در شهر هست. این به دلیل این است که آب شربی که مردم استفاده میکنند تصفیه نمیشود و به صورت کنترل نشده در معابر عمومی جاری میشود و به این ترتیب بوی بد آن امکان زیست باکیفیت را سلب کرده است. چرا ما آنجا یک تصفیهخانه نزنیم و با بازچرخانی این آب ارزشمند، دوباره از آن استفاده نکنیم؟ دستکم برای کشاورزی میشود از آن استفاده کرد. این کارهای مهمی است که ایرانیها باید در آن منطقه انجام دهند.»