Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «پارس نیوز»
2024-05-01@23:09:40 GMT

قتل برادر بر سر آشپزی !

تاریخ انتشار: ۹ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۹۶۸۶۱۸

قتل برادر در تهران رخ داد. قتل برادر بر اثر آشپزی بود. قاتل بعد از قتل برادر فرار کرد.

به گزارش مشرق، ساعت‌۱۳ یکشنبه هفتم شهریورماه قاضی مصطفی واحدی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری‌۱۵۹ بی‌سیم از قتل مرد جوانی با خبر و به همراه تیمی از کارآگاهان اداره‌دهم پلیس آگاهی راهی محل شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تیم جنایی در محل حادثه که داخل حیاط خانه قدیمی دو طبقه در نزدیکی میدان خراسان بود با جسد مردی حدوداً‌۴۰‌ساله به نام آرش روبه‌رو شدند که با ضربات چاقو به قتل رسیده بود.

نخستین بررسی‌ها حکایت از آن داشت که مقتول در درگیری با برادر کوچکترش به قتل رسیده است. همچنین مشخص شد خانه قدیمی دو اتاق در طبقه اول دارد که در یکی از اتاق‌ها قاتل و در اتاق دیگر آن خواهرش زندگی می‌کرده و در طبقه دوم نیز مقتول همراه دو برادر و مادر ۷۰‌ساله‌اش زندگی می‌کرده‌است.

تحقیقات اولیه مأموران نشان داد مقتول قصد داشته در آشپزخانه داخل حیاط غذا درست کند که با اعتراض برادر کوچکترش کیومرث روبه‌رو می‌شود و این درگیری مرگبار رخ می‌دهد و قاتل هم پس از حادثه از خانه فرار می‌کند.

حرف‌های خواهر مقتول

خواهر مقتول که شاهد حادثه خونین بود در توضیح ماجرا گفت: برادرم کیومرث در یکی از اتاق‌های طبقه اول زندگی می‌کرد و من هم در اتاق دیگری زندگی می‌کردم و سه برادر دیگرم و مادرم در طبقه دوم زندگی می‌کردند، اما ما داخل حیاط اتاقکی داشتیم که داخل آن آشپزی می‌کردیم.

وی ادامه داد: برادرم آرش گاهی برای آشپزی به اتاق داخل حیاط می‌آمد که کیومرث همیشه اعتراض می‌کرد و می‌گفت شما باید در همان طبقه خودتان آشپزی کنید. آن‌ها همیشه سر این موضوع با هم مشاجره لفظی داشتند و گاهی هم با هم درگیر می‌شدند، اما ما هرگز فکر نمی‌کردیم که برادرم روزی دست به چاقو ببرد و برادر بزرگتر خودش را به خاطر آشپزی به قتل برساند. لحظه حادثه آرش برای آشپزی به طبقه پایین آمد و به داخل اتاق داخل حیاط رفت که متوجه سر و صدای برادرم از داخل اتاق شدم که به او اعتراض می‌کرد. هنوز لحظاتی نگذشته بود که ناگهان کیومرث از پنجره خودش را به داخل حیاط انداخت و با آرش درگیر شد به سرعت خودم را داخل حیاط رساندم که دیدم کیومرث با چاقو ضربه‌ای به آرش زد و بعد هم فرار کرد. برادر بزرگترم خونین نقش بر زمین شد که با داد و فریاد درخواست کمک کردم، اما قبل از اینکه اورژانس برسد برادرم به‌خاطر شدت خونریزی فوت کرد.

اظهارات برادر مقتول

برادر مقتول هم در ادامه تحقیقات ادعای دیگری را درباره حادثه مرگبار مطرح کرد. وی گفت: وقتی پدرم فوت کرد و این خانه را برای ما به ارث گذاشت اختلافات برادر بزرگترم با کیومرث که برادر کوچکم است، شروع شد.

کیومرث دوست داشت خانه ارثی را بفروشیم و هرکس سهم خود را بردارد و از یکدیگر جدا زندگی کنیم، اما برادر بزرگترم قبول نمی‌کرد و می‌گفت بهتر است خانه را نگه داریم و همگی در یک جا زندگی کنیم.

او معتقد بود که بهتر است فعلاً خانه را نفروشیم و همه با هم زندگی کنیم، چون مادرمان تنها می‌شد. به‌هر حال آن‌ها همیشه با هم به خاطر خانه ارثی مشاجره لفظی داشتند و گاهی با هم درگیر می‌شدند.

وی ادامه داد: در گیری آن‌ها سر ارث و میراث بود و آشپزی در آشپزخانه داخل حیاط هم بهانه‌ای شد که با هم درگیر شوند و این حادثه تلخ اتفاق بیفتد. همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی مأموران تحقیقات گسترده‌ای را برای دستگیر قاتل فراری آغاز کردند.

منبع: پارس نیوز

کلیدواژه: پلیس آگاهی زمین فوت پایتخت پلیس آگاهی زمین فوت قتل قتل برادر داخل حیاط

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۹۶۸۶۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر

مقابل یکی از شعبه‌های دادگاه خانواده زن جوانی در حالی که یک روسری قرمز در دست داشت و با بی‌قراری قدم می‌زد چند دقیقه‌ای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگی‌ام را به تو می‌گفتم هرچند گذشته‌ها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.

 در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پرونده‌ای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.

به محض ورود به شعبه زن جوان بی‌مقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی می‌خواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.

قاضی با شنیدن این حرف‌ها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید این‌طور من متوجه نمی‌شوم ماجرای زندگی شما چیست آهسته‌تر برایم از اول تعریف کن!

ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین می‌گفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاری‌ام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی می‌کند و اینجا تنها زندگی می‌کند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانه‌ای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه می‌شدم.

بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.

چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق می‌خواهم.

قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرف‌های همسرت را تأیید می‌کنی تو واقعاً زن داشتی؟

آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا این‌طوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی می‌کند من در هفته یک روز او را می‌بینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که این‌طوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. می‌خواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و می‌خواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران می‌کنم.

آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.

ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمی‌توانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.

قاضی که حرف‌های این زوج جوان را شنید، گفت می‌دانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاس‌های مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر می‌کنم.

امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی

دروغ و پنهانکاری مثل یک سم کشنده در زندگی مشترک عمل می‌کند. در این پرونده می‌بینیم که مرد جوان اشتباه بزرگی مرتکب شده که قبل از ازدواج حقیقت را بیان نکرده است. او باید اجازه می‌داد ساناز خودش تصمیم بگیرد در واقع آرمین با پنهانکاری بشدت همسرش را ناراحت کرده است.البته ساناز هم کمی مقصر است او باید در مورد آرمین تحقیق می‌کرد و بدون شناخت کافی از او وارد این رابطه نمی‌شد اما با ساده‌انگاری راجع به این مسأله مهم وارد رابطه شد و این پیامد اصلی ازدواج بدون شناخت کافی و از روی ظواهر است.

با این حال زوج‌های جوان باید بدانند اصل و اساس یک زندگی مشترک موفق بر پایه صداقت و تعهد است. زندگی بدون اعتماد محکوم به شکست است پنهانکاری و دروغگویی تمام پل‌های پشت سر را خراب می‌کند.

باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی

دیگر خبرها

  • خانه موزه‌ای در تهران که نماد عقل و عشق است
  • آموزش آشپزی / روشی خاص برای تهیه و طبخ ماهی کبابی
  • کارگاه آموزشی مهارت های زندگی با موضوع پیشگیری از اعتیاد برگزار شد
  • طرز تهیه بستنی در خانه + ویدئو | فوت و فن درست کردن بستنی ساده بدون ثعلب و دستگاه | فقط ۱۰ دقیقه وقتتان را می‌گیرد
  • طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
  • رازگشایی از ۷ علت ابتلا به سرطان
  • (ویدئو) حضور ترسناک یک کورکودیل در حیاط یک خانه‌!
  • رویای خرید برای تهرانی‌ها / ۵ میلیارد بدهید، صاحب خانه شوید
  • ببینید | حضور ترسناک یک کورکودیل در حیاط یک خانه‌!
  • (تصاویر) این زن زندگی خود را وقف گربه‌ها کرد