اخبار جدید از کارت اعتباری سهام عدالت
تاریخ انتشار: ۱۱ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۹۹۱۹۶۲
آفتابنیوز :
اکبر حیدری، سخنگوی کانون شرکتهای سرمایهگذاری سهام عدالت، در مورد فروش این دارایی گفت: کسانیکه روش مستقیم مدیریت سهام عدالت را انتخاب کردهاند باید دستاندرکاران فروش به این نکته توجه داشته باشند که طبق منویات رهبری در نامه ۲۶ خرداد سال گذشته، فروش سهام عدالت نباید موجب تسلط سرمایهداران بر سهام عدالت مردم شود بنابراین فروش بلوکی باید از دستور کار خارج شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی همچنین گفت: اجرای طرح فروش سهام عدالت در روش مستقیم نباید موجب محدود شدن حق مالکیت و اعمال مدیریت مردم بر سهام خود باشد در حالیکه کارگزاریها درخواست مردم را نگه میدارند و این تقاضاها را به صورت بلوکی میفروشند.
به گفته سخنگوی کانون شرکتهای سرمایهگذاری سهام عدالت، تقاضاهای تجمیع شده برای فروش سهام عدالت باید ملغی شود اما کسانیکه به دلیل اضطرار مالی اصرار به فروش سهام عدالت خود دارند باید بتوانند مانند سایر سهامداران بازار سهام خود را به صورت خرد به فروش برسانند.
حیدری در مورد اینکه الان تنها ۶۰ درصد سهام عدالت آزاد شده چگونه دارنده سهام عدالت این سهام را بفروشد، گفت: سهام عدالت در روش مستقیم هم باید مانند سایر سهام در پرتفوی سهامداران قرار گیرد و آنها به انتخاب خود بتوانند به میزان ۶۰ درصد از سهام خود را انتخاب کرده و بفروشند.
واگذاری «تعداد ناچیزی» کارت اعتباری
وی در مورد اینکه قرار بود با وثیقه کردن سهام عدالت کارت اعتباری به سهامداران پرداخت شود، عنوان کرد: در راستای نگه داشتن سهام عدالت باید کارت اعتباری ویژه به آنها پرداخت میشد اما برخی از بانکها از کارتهای اعتباری معمولی به سهامداران عدالت دادند که در این زمینه تعداد ناچیزی در حد ۱۰۰ هزار نفر توانستند از این کارتها استفاده کنند که این کارتها مزیت خاصی برای سهامداران عدالت ندارد. یعنی همانطور که مشتریان معمولی بانک کارت اعتباری میگیرند بانکها سهام عدالت را هم به عنوان وثیقه در قبال این کارتها قبول میکنند.
سخنگوی کانون شرکتهای سرمایهگذاری سهام عدالت گفت: ما پیشنهاد میکنیم با محوریت شرکتهای سرمایهگذاری و شرکتهای تعاونی سهام عدالت کارتهای اعتباری با ویژگیهای بهتر برای سهامداران عدالت در نظر بگیرند و در قبال آن سهام عدالت را وثیقه کنند تا مردم به ماندگاری در سهام عدالت تشویق شوند.
مزیت فروش سهام عدالت به روش خرد
وی بیان کرد: اگر فروش سهام عدالت به روش خرد انجام شود، این کار هم مانع تسلط سرمایهداران بزرگ بر سهام عدالت میشود و هم به عمقبخشی به بازار کمک میکند.
سهام عدالت که با هدف گسترش عدالت در جامعه از سال ۸۵ بین ۶ دهک کمدرآمد جامعه توزیع شد بعد از ۱۵ سال ابتدا ۳۰ درصد و سپس ۶۰ درصد آزاد شد و در حال حاضر از ۴۹ میلیون سهامدار عدالت حدود ۱۹ میلیون نفر روش مدیریت مستقیم را انتخاب کردند که و ۳۰ میلیون نفر در روش مدیریت غیرمستقیم یعنی از طریق شرکتهای سرمایهگذاری استانی مدیریت سهام خود را برگزیدند.
همچنین عمده شرکتهای سرمایهگذاری استانی وارد بورس شدهاند و تنها شرکتهای سرمایهگذاری استان تهران، البرز و سمنان هنوز پذیرش نشدهاند.
کسانی که روش مدیریت غیرمستقیم را انتخاب کردهاند سهام آنها در پرتفوی شرکت سرمایهگذاری قرار گرفته و معادل آن شرکت سرمایهگذاری استانی به آنها داده شده است که سهامداران در این روش میتوانند مانند سایر سهامداران عادی سهام خود در شرکت استانی را خرید و فروش کنند.
منبع: خبرگزاری فارسمنبع: آفتاب
کلیدواژه: بازار سرمایه بازار سهام سهام عدالت بورس شرکت های سرمایه گذاری فروش سهام عدالت کارت اعتباری سهام خود کارت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۹۹۱۹۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اینجا از هر ۱۰ سرمایه، ۹ تا بر باد میرود
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله _ علیرضا رأفتی: بگذارید اول قصه را با یک جوک بی مزه، حتی چند دهه قدیمیتر از گروههای خانوادگی، شروع کنیم. همان حکایتی که احتمالاً شنیدهاید: مردی که در ساحل نشسته بود و داشت یک سطل ماست را میریخت توی آب دریا! گفتند: «چیکار میکنی؟»؛ گفت: «دوغ درست میکنم.»؛ گفتند: «نمیشه!»؛ گفت: «ولی اگه بشه چی میشه!»
دو دههای میشود که دنیا روی کسب و کارهای نوآور کوچک، اسم «استارتآپ» را گذاشته است. مفهومی که از دل ایالات متحده آمریکا شکل گرفت و حتی میشود آن را برد در پوشه «رؤیای آمریکایی»: «بنیانگذارانی که یک ایده خلاقانه، قدری پول، پشتکار فراوان و مهارت کافی دارند و با هم جمع میشوند در گاراژ یک خانه و یک محصول بر پایه اینترنت را میسازند که دنیا را تکان میدهد و ظرف چند سال تبدیلشان میکند به ثروتمندترین انسانهای روی زمین!» این تعریفی اغراقآمیز است که مخاطب از مفهوم خلق استارتآپ گرفته بود.
کم کم رویدادهایی مثل Startup weekend در سراسر دنیا، و از اوایل دهه نود در ایران خودمان، شکل گرفتند که صاحبان ایده میآمدند و برای سرمایهگذاران خطرپذیر ایدهها یا محصولات اولیهشان (MVP) را ارائه میدادند.
چرا سرمایهگذار خطرپذیر؟ چون پذیرفته که در سرمایهگذاری استارتآپی قرار است ۹۰ درصد مواقع زیان بدهد و ۱۰ درصد سود کند. سرمایهگذاری خطرپذیر به یک معنی نوعی از سرمایهگذاری است که شرکت یا شخص، سرمایهگذاریاش را روی یک ایده یا محصولی که تا به حال به آن شکل در بازار جهان یا آن منطقه نبوده انجام میدهد.
هم نبود ذهنیت واقعی از بازار و هم نداشتن برآورد درست از کارکرد محصول ریسک را بالا میبرد. برای همین هم احتمال ۹ شکست از ۱۰ سرمایهگذاری اصطلاح رایجی بین این سرمایهگذاران است. اما در صورت نتیجهدهی محصول و بازار، سودی که از برد یکی از ۱۰ سرمایهگذاری به جیب سرمایهگذار میرود، تمام ۹ شکست قبلی را پوشش میدهد. این شکل از سرمایهگذاری دانش کافی مدیریتی، شناخت بازار، فناوری و محصولات بر پایه فناوری را میطلبد که غالباً سرمایهگذاران و مشاورانشان این دانش را دارند و بیگدار به آب نمیزنند.
اما نمای بیرونی این سرمایهگذاریها و بنیانگذاریها برای تماشاگری که دانشی در این زمینه ندارد، همان دوغ کردن دریا با یک سطل ماست است! شیوهای که بسیاری از کسانی که فکر میکنند صاحب ایدههایی هستند که میتواند دنیا را تکان دهد هم با آن درگیرند. رویدادهای ارائه طرح و محصول به سرمایهگذار پر است از نوجوانان و جوانانی که فکر میکنند خلاقانهترین ایده دنیا را دارند و استراتژیشان برای به ثمر رسیدن محصول این است: «اگه بشه چی میشه!»
شاید بشود گفت بخشی از این نگاه به استارتآپ برمیگردد به همین نوع نگاه به مسئله «موفقیت»؛ موفقیت قبلاً در فرهنگ ما کنار مفهوم «رستگاری» قرار میگرفت و برای رسیدن به آن مجموعهای از تلاشهای مادی و معنوی نیاز بود و منابع مورد رجوع هم مجموعهای از کتابها و سخنانی از دل مذهب و ادبیات بودند. حالا اما موفقیتی که نوجوان و جوان امروزی میشناسد، ورقی است که از دل همان پوشه رؤیای آمریکایی بیرون آمده و مخاطب آن، در کتابها و سخنرانیهای انگیزشی به دنبالش میگردد. کتابها و سخنرانیهایی که بسیاریشان نه پایه روانشناسی دارند، نه ادبیات و نه هیچ حوزه تخصصی دیگر! تنها حرفهای قشنگیاند که میتوانند چند روزی یک نوجوان را ساعت ۵ صبح از خواب بیدار کنند که دنیا را عوض کند!
اما با این وجود، نمیتوان آثار بعضی اساتید مدیریت یا روانشناسی که به این شیوه نوشته شده و در این دسته قرار گرفته اما واقعاً مبنای علمی دارد را نادیده گرفت. در یکی از همین آثار استیون کاوی، نویسنده و تاجر آمریکایی جملهای دارد که به نظر برآمده از تجربه بینظیر در کسب و کار است: «با یک پایانبندی در ذهنت، شروع کن!»
مسئله بیشتر جوانانی که در رویدادهای استارتآپی میخواهند با ایدههاشان دنیا را عوض کنند این است که حتی برای همان ایدهای که فکر میکنند فوقالعاده است یک «پایان» خوب یا بد در نظر ندارند. به همین خاطر است که حتی بسیاری از مدیران استارتآپی در کشورمان خودشان و کسب و کارشان را یک هویت واحد میدانند که بی هم هیچاند و قرار نیست هیچ وقت از هم جدا شوند. تا کی؟ لابد الی الابد!
چندی پیش خبر خروج برادران محمدی (بنیانگذاران دیجیکالا) از این شرکت و فروش سهمشان رسانهای شد اما به سرعت مهر تکذیب رویش خورد. مدتی قبلتر البته شاهد خروج میلاد منشیپور (مدیرعامل و همبنیانگذار تپسی) از ترکیب سهامدار و بعد از مدیرعاملی این شرکت بودیم. اتفاقی که تلنگری برای زیستبوم استارتآپی کشور بود و نمونه خوبی برای اینکه بتوان گفت: «کسب و کار هم میتواند مثل یک فیلم سینمایی خوب، پایانبندی مناسب داشته باشد.»
شرکت سرمایهگذاری گلرنگ با مبلغی بیش از ۲ هزار میلیارد تومان ۷۰ درصد سهام تپسی را از سهامداران خرید. البته درصد بسیار کمی از این سهام متعلق به بنیانگذاران حقیقی بود اما همان درصد کم هم در ۲ هزار میلیارد تومان عددی میشود که میتواند تحقق همان رؤیای استارتآپی اوایل دهه ۹۰ در ایران باشد.
در نمونه بزرگ خارجی این اتفاق که زمان زیادی هم از آن نگذشته، مالک تسلا و اسپیسX سهام عمده توئیتر را از سهامدارانش با ارزش چند ده میلیارد دلاری خرید. پولی که از این فروش سهام نصیب جک دورسی (همبنیانگذار توئیتر) شد، ۹۷۸ میلیون دلار بود.
پشت برادران محمدی و میلاد منشی پور ایرانی و جک دورسی خارجی، هزاران هزار جوان هستند که در مرحله ایده یا اجرا شکست خوردهاند و رویایشان محقق نشده است. اما حالا که نمونههایی از خروج موفق از کسب و کار را در کشورمان میبینیم، بد نیست به این هم توجه کنیم که چهقدر از آن هزاران هزار شکست، واقعاً مبنای علمی و حسابشدهای برای موفقیت داشتهاند؟ اصلاً چهقدر از موفقیتهای فعلی که میبینیم «پایانبندی» مناسب خواهند داشت؟
کد خبر 6087769