Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری دانشجو»
2024-04-29@03:45:20 GMT

حکومت طالبان در افغانستان باقی می‌ماند؟

تاریخ انتشار: ۱۳ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۰۰۲۰۰۲

حکومت طالبان در افغانستان باقی می‌ماند؟

اندیشکده بروکینگز نوشت: داعش خراسان در حال حاضر نمی‌تواند طالبان را از قدرت ساقط کند امّا می‌تواند تبدیل به اردوگاهی برای هرگونه نیروهای مرتد از طالبان در آینده شود.

گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو - ایلیا فروزش؛  اندیشکده «بروکینگز» - برترین اندیشکده جهان در گزارشی با عنوان «رژیم طالبان دوام می‌آورد؟» و به قلم «وندا فلباب-براون» نویسنده و تحلیلگر ارشد این اتاق فکر آمریکایی نوشت: بازگشت طالبان به قدرت در آستانه بیستمین سالگرد واقعه یازده سپتامبر ۲۰۰۱ بی‌نهایت برای آمریکا و ناتو دردناک است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ایالات متحده در سال ۲۰۰۱ امارت طالبان را سرنگون کرد تا القاعده را شکست دهد. امّا آمریکا بدنبال درهم شکستن طالبان و ایجاد یک دولت افغان کثرت گرا و پایدار از نظر اقتصادی بود. در این اهداف شکست خورد. مشکلات و خطاهایی بسیاری در مسیر تلاش‌های بین المللی پیرامون افغانستان وجود داشت، امّا مهمتر از همه این بود که آمریکا هرگز موفق به ایجاد یک حکمرانی خوب در افغانستان و یا متقاعده کردن پاکستان برای توقف پشتیبانی همه جانبه از طالبان نشد. رهبران افغانستان به صورت مداوم منافع شخصی فاسد و کوته‌ بینانه خود را مقدم بر مصالح ملّی  قرار می‌دانند. حتی نیرو‌های امنیتی افغان که آمریکا طی ۲۰ سال برای ایجاد آن ۸۸ میلیارد دلار هزینه کرد، از درون تهی کردند. 

امّا با این تفاسیر، طالبان قادر است در قدرت باقی بماند؟ پاسخ این سوال بستگی به «نحوه اداره کشور»، «جلوگیری از مخالفان مسلح دربرابر حکومت خود» و «مدیریت اقتصاد افغانستان و روابط آن با بازیگران خارجی» از سوی طالبان دارد.

 

مخالفان مسلح

قابل توجه ترین تهدید برای حکومت طالبان می‌تواند از جریانات داخل این گروه باشد. موفقیت طالبان متکی بر توانایی آن در حفظ انسجام ساختار خود با وجود تلاش‌های ناتو برای انشقاق بود. امّا اکنون که طالبان به قدرت رسیده‌، چالش حفظ انسجام میان جناح‌های متعدد آن با منافع ایدئولوژیک و مادی مختلف دشوارتر است. 

جناح‌های طالبان تقریباً در همه ابعاد حکمرانی نگرش متفاوتی پیرامون نحوه اداره حکومت جدید دارند: فراگیر بودن، مواجهه با جنگجویان خارجی، اقتصاد و روابط خارجی از جمله این ابعاد است. بسیاری از فرماندهان میانی میدان نبرد که افرادی جوان تر، مرتبط تر با شبکه نیروهای ج-ه-اد-ی‌ جهان و فاقد تجربه شخصی از اداره شکست خورده طالبان در حکومت دهه ۹۰ میلادی، تندروتر از رهبران ملی و محلی اصلی و مسن‌تر هستند. 

علاوه بر دیدگاه سیاسی، طالبان باید اطمینان حاصل کند که فرماندهان اصلی و نیروهای آن در رده‌های مختلف درآمد کافی داشته باشند تا فکر انشعاب و جدایی به سرشان نزند. در واقع، یکی از عوامل اصلی حمله برق آسای طالبان «معامله با شبه نظامیان محلی و کارگزاران ملّی بود که به آنان وعده دادند، طالبان اجازه حفظ درآمد اقتصادی به آنان در مناطق محلی نظیر حفاری در بدخشان و قطع درختان در کونار را می‌دهد. 

رویگردانی احتمالی جناح‌های طالبان یا جنگجویان خارجی در افغانستان می‌تواند منجر به تقویت شاخه خراسان داعش (ISK) به عنوان رقیب اصلی طالبان شود. طالبان سال‌ها با داعش خراسان جنگیده است. داعش خراسان در حال حاضر نمی‌تواند طالبان را از قدرت ساقط کند امّا می‌تواند تبدیل به اردوگاهی برای هرگونه نیروهای مرتد از طالبان در آینده باشد. هسته مرکزی داعش خراسان از فرماندهان سابق طالبان  است که رهبر پیشین طالبان یعنی ملااختر منصور آن‌ها را اخراج کرد، زیرا بیش از حد وحشی و فرقه محور بودند. 

شاخه خراسان داعش چندین چالش‌ قابل توجه دیگری برای طالبان ایجاد می‌کند. ادعای اصلی طالبان این است که در دوران امارت دهه ۹۰ میلادی و نیز مناطقی طی سالیان اخیر حکمرانی کرده توانایی برقراری نظم و سرکوبی درگیری و جنایت را داشته است. اگر طالبان در ممانعت از حملات خونین داعش خراسان به شهرها شکست بخورد، این ادعا تضعیف خواهد شد. 

خشونت مداوم مانع سرمایه‌گذاری اقتصادی چین در افغانستان می‌شود. طالبان پول چین را می‌خواهد و به آن نیاز دارد. شاخه خراسان داعش که مکرّراً به اقلیت هزاره‌ای شیعه در افغانستان حمله کرده، بدنبال راه اندازی جنگ شیعه و سنی در این کشور است، چیزی که ملااختر منصور (رهبر پیشین طالبان) خواهان جلوگیری از آن بود. درصورتی که طالبان در کنترل حملات شکست بخورد، روابط بهبودیافته شان با ایران می‌تواند خراب شود.

اگر طالبان مانع نشت تروریسم ضد شیعه به ایران از سوی جناح‌های طالبان/جنگجویان خارجی/شاخه خراسان داعش نشود، ایران واحدهای فاطمیون خود را در افغانستان فعال می‌کند. لشکر فاطمیون نیروهای افغانستانی هستند که تعداد آن‌ها به ده‌ها هزار نفر می‌رسد. ایران نیروهای فاطمیون را آموزش داده و آن‌ها را در سوریه و لیبی(!) مستقر کرد. فاطمیون می‌تواند در صورت بازگشت به افغانستان با حکومت طالبان بجنگند. این تهدیدات آینده بسیار قدرتمندتر از نیروهای کوچک، ضعیف، تقسیم شده و محصور احمد مسعود و امرالله صالح هستند که درحال حاضر در دره پنجشیر مستقر شده‌اند. 

 

حکمرانی طالبان

طالبان در دوران حکومت در سایه خود طی سالیان اشغال توسط آمریکا، به طرز موثری نظم را برقرار و قوانین را اجرا کرد. در مالیات بستن بر فعالیت‌های اقتصادی افغانستان (قانونی یا غیرقانونی) عملکردی عالی داشت ـــ دامنه اخذ مالیات از کامیون‌های تدارکاتی ناتو گرفته تا برنامه‌های کمک به دولت، مواد مخدر و چوب بری را شامل می‌شد.

اما هیچ تجربه‌ای برای ارائه یا حتی نگهداری سایر خدمات موجود نظیر توزیع برق و آب ندارند؛ چه برسد به مقابله با مسائل پیچیده مانند تعیین سیاست های اقتصاد کلان یا مقابله با خشکسالی. طالبان هم در حوزه میدانی و هم در حوزه مشاوری، به تکنوکرات‌ها و کمک خارجی نیاز دارد. درصورتی که حکومت طالبان متمرکز بر انتقام و پاکسازی باشد که البته گزارشات ناراحت کننده‌ای نیز به گوش می‌رسد، فرار افراد فنی ادامه خواهد یافت. طالبان تنها می‌تواند آن قدر به آنان فشار بیاورد که بالاجبار کار کنند. 

مضاف بر این، اگر طالبان بی رحمانه حکومت کند، بازیگران بین المللی تحریم‌ها علیه این گروه را حفظ خواهند کرد و شاید آن را  تشدید نیز بکنند. کشورها و شرکت‌های تجاری که به دنبال تعامل مشروع با افغانستان تحت حکومت طالبان هستند، از این کار باز می‌مانند. 

اقتصاد و منطقه

در حال حاضر طالبان با از دست دادن میلیاردها دلاری مواجه است که از سوی صندوق بین الملل پول، بانک جهانی، آمریکا و اتحادیه اروپا به افغانستان تخصیص یافته بود. ذخایر بانک مرکزی این کشور در ایالات متحده توسط دولت آمریکا مسدود شد.

اقتصاد غیر رسمی و غیرقانونی افغانستان فقط بخشی از این ضررها را می‌تواند جبران کند. طالبان نمی‌تواند به آسانی اقتصاد مبتنی بر خشخاش خود را دوبرابر کند ـــ بازارهای جهانی همین الان نیز از مواد افیونی اشباع است؛ به خصوص از نوع صنعتی. ممنوعیت کشت خشخاش به شدت می‌تواند منجر به انفجار اجتماعی شود. فراتر از فقیر شدن بیشتر مردم فقیر افغانستان در کشوری که ۹۰ درصد مردم در فقر زندگی می‌کنند، ۳۰ درصد آنان امنیت غذایی ندارند و همین حالا هم از کرونا، خشکسالی و تورم اقتصادی ضربه خوردند، چنین ممنوعیتی بر کشت خشخاش درآمد فرماندهان میانی و جنگجویان رده‌های مختلف طالبان را از بین می‌برد. 

حفظ درآمد طالبان از تجارت با ایران، چین و آسیای مرکزی که صدها میلیون دلار عایدی از طریق اخذ مالیات غیرقانونی داشته، بستگی به این دارد که طالبان آیا می‌تواند منافع ضد تروریسم تهران، پکن و مسکو را تامین کند یا خیر. در صورتی که نشت تروریسم به مناطق پیرامونی گسترده باشد، تجارت افغانستان تنها با پاکستان احتمالا باقی می‌ماند.

علاوه بر این، تنها چین و کشورهای منطقه خلیج(!) هستند که جیب گشاد برای هرچیزی فراتر از مسائل بشردوستان دارند. پاکستان می‌تواند کمک اطلاعاتی و نظامی ارائه کند ولی اقتصاد آن در تنگنای وخیمی قرار دارد. پاکستان ممکن است شادی بیش از حدش در پیروزی طالبان سریعاً سرد شود. اکنون که طالبان به قدرت رسیده، مشتاق خواهد بود که از زیر یوغ پاکستان بیرون بیاید و تنوع در روابط خارجی را تعمیق کند. پیروزی طالبان افغانستان ممکن است شبه نظامیان طالبان پاکستان را تشویق به امری مشابه کند.

اندیشکده «بروکینگز» در پایان نوشت «این چالش‌های متعدد به معنای این نیست که غرب به راحتی می‌تواند رژیم طالبان را سرنگون کند. رژیم‌های بی رحم نظیر میانمار با سواستفاده از شکاف عمیق میان بازیگران بین المللی، اقتصاد غیررسمی و قاچاق می‌تواند سال‌ها با وجود اقتصاد متلاشی باقی بمانند. تحریم‌ها و تحمیل انزوا تنها رنج مردم افغانستان را بدتر خواهد کرد.» 

*مطالب «بروکینگز» صرفاً جهت آگاهی مخاطبان از ادعاها و نگرش این جریده غربی ترجمه شده است. *در پشت پرده مطلب بروکینگز می‌تواند به راهبرد احتمالی آمریکا در افغانستان پی برد. احتمالاً واشنگتن و لندن درصدد خواهند بود تا جناح‌های ضدایرانی طالبان را نسبت به جناح متعدل‌تر تقویت کنند. تهران باید بدون توجه به جنجال‌های رسانه‌ای، رویکردی فعال در افغانستان اتخاذ کند و با رهبران طالبان که اکنون بر افغانستان حاکم شدند، ارتباط نزدیک برقرار کند تا راهبرد احتمالی غرب و ارتجاع عرب را علیه کشورمان به شکست بکشاند.  لازم به ذکر است که ملااختر منصور - رهبر پیشین طالبان که گویا نگرشی مثبت به ایران داشت در سال ۱۳۹۵ توسط آمریکا و با کمک اطلاعاتی پاکستان ترور شد.

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: سیاسی افغانستان طالبان شاخه خراسان داعش حکومت طالبان داعش خراسان ا می تواند

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۰۰۲۰۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طالبان در سیلاب هم آب را به ایران بست | چانه‌زنی بر سر آب به کجا رسید؟

یکی از بزرگترین مشکلات استان سیستان و بلوچستان، خلف وعده مقامات کشور همسایه یعنی افغانستان در رهاسازی حقابه ایران از رودخانه هیرمند است. البته قسمت‌هایی از این استان به‌طور میانگین هر سه سال یکبار بیش از ۳ تا ۵ میلیارد مترمکعب بارش باران را تجربه می‌کند و حتی سیل نیز خسارت‌های قابل توجهی به این نقطه از کشور وارد کرده است.

به گزارش فرهیختگان، اما به دلیل مدیریت نه‌چندان مناسب، این حجم از آب وارد دریا شده و فرصت استفاده از آن از بین می‌رود. همین بارش‌ها در صورت مدیریت صحیح می‌تواند استان را از بحران اولیه آبی نجات دهد، اما ضعیف بودن راهبرد‌های مدیریتی باعث شده تا سیستانی‌ها بهره چندانی از این نزولات آسمانی نداشته باشند.

از سوی دیگر مسائل امنیتی که پس از ناآرامی‌های سال ۱۴۰۱ در سیستان‌وبلوچستان شکل گرفت و حملات تروریستی که در راسک و چابهار صورت گرفت، نگاه توسعه‌ای استان را به امنیتی تغییر داده و اولویت‌ها را جابه‌جا کرده است.

نیم قرن چانه‌زنی بر سر آب

به دنبال کشمکش‌های تاریخی بر سر ذخایر آبی در منطقه، معاهده حقابه میان افغانستان و ایران بر سر رود هیرمند که از کوه‌های هندوکش سرچشمه می‌گیرد در اسفندماه سال ۱۳۵۱ به امضای نخست‌وزیران دو کشور رسید و سه ماه بعد در خردادماه ۱۳۵۲ مجالس قانونگذاری دو کشور این معاهده را تصویب کردند. تصویب این معاهده شرایط حقوقی استفاده از هیرمند را برای ایران و افغانستان مشخص کرد. بر‌اساس این معاهده، حقابه ایران ۲۶ مترمکعب در ثانیه آن هم در سال‌های معمولی و نرمال آبی است.

این معاهده، سال معمولی و نرمال آبی را نیز تعریف کرده که براساس سنجش مرکز سنجش دهراوود مشخص می‌شود و آن هم طوری است که یک سال نرمال آبی در حوضه آبی هیرمند چیزی حدود شش میلیارد و ۵۰۰ میلیون مترمکعب آب می‌باشد. براساس محاسبه حقابه ایران سالانه به ۸۲۰ میلیون مترمکعب می‌رسد. با این حال از زمان به امضا رسیدن این معاهده تاکنون، دولت افغانستان آنچنان که باید به مفاد آن عمل نکرده است. چنانچه در سال‌های اخیر با وجود دیدار‌ها و گفتگو‌های متعدد میان مقامات دو کشور بر سر احقاق حقوق ایران و رهاسازی آب هیرمند به سوی دریاچه هامون، در سال آبی جدید، ۱۱ درصد از حقابه ۸۲۰ میلیون مترمکعبی به سمت ایران روانه شده است.

ماجراجویی اردوغان در چهارراه آسیا

کارشناسان معقتدند مساله آب در سیستان به دلیل قرارگیری در شرایط خاص و بحرانی، تبدیل به یک ابزار سیاسی و انتفاعی شده است. چنانچه بسیاری از سد‌هایی که در افغانستان ساخته می‌شود به صورت سفارشی هستند. در این میان، کشور‌هایی مثل هندوستان و ترکیه به دلایل سیاسی، اقتصادی و استراتژیکی در سدسازی‌های افغانستان روی کانال هیرمند و سد‌های دربندی‌خان و هریرود نقش بسزایی دارند.

درواقع افغانستان با این سرمایه‌گذاری‌های خارجی موفق به اجرای برنامه‌های آبی خود شد و ایران یکی از کشور‌هایی است که از این پروژه‌ها متضرر می‌شود. امنیتی‌سازی موضوع آب در کابینه کابل، مردم این کشور را نیز تحت تاثیر قرار داده است. مردم افغانستان و حتی دانشجویان افغانستانی که در خارج از این کشور زندگی می‌کنند نیز نسبت به کوچک‌ترین کنش آبی در منطقه، واکنش نشان می‌دهند. این درحالی است که کشور ما از چنین نیرو‌های فعالی کم‌نصیب است و متاسفانه نسبت به دغدغه‌ها و طرح‌های همان تعداد محدود هم بی‌توجهی می‌شود. برای درمان مشکل آب، طی دهه‌های اخیر سرمایه‌های زیادی به بهانه اجرای طرح‌های توسعه‌ای روانه جنوب شرق کشور شده، اما این طرح‌های پرهزینه تقریبا هیچ آورده‌ای برای مردم این منطقه نداشته است.

مقامات: امیدواریم ادامه داشته باشد

در روز‌های اخیر تصاویر منتشر شده حاکی از رهاسازی آب هیرمند به سمت هامون است. این اتفاق درحالی رخ داده که در سال جاری افغانستان شاهد بارش‌های قابل توجهی بوده و برخی از کارشناسان بر این باورند که این رهاسازی آب تحت اختیار مقامات افغانستان نبوده و به عبارتی آن‌ها چاره‌ای جز روانه کردن آب‌های سرریز شده به سمت ایران نداشته‌اند. با این حال مقامات دو کشور واکنش‌های مثبتی نسبت به این موضوع نشان داده‌اند.

ملا عبدالغنی برادر، معاون اقتصادی نخست‌وزیر طالبان، در دیدار با حسن کاظمی قمی، سفیر ایران در افغانستان اعلام کرد که آب رودخانه هیرمند پس از پایان خشکسالی چندساله، به استان سیستان‌وبلوچستان رسیده است. کاظمی قمی نیز در دیدار با امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه طالبان ضمن تشکر از تعهد و اقدامات کابل به تامین حقابه ایران، ابراز امیدواری کرده که این روند رهاسازی آب از سد‌ها تداوم داشته باشد و حقابه ایران از رود هیرمند تامین شود.

علی سلاجقه، رئیس سازمان حفاظت از محیط‌زیست هم با ابراز امیدواری از ادامه‌دار بودن روند رهاسازی آب، از رایزنی‌ها و نشست‌های متعدد میان مقامات دو کشور خبرداد و اعلام کرد که مسئولان حاکم بر افغانستان رویکرد مناسبی نسبت به مساله حقابه داشتند.

درویش: طالبان اراده مثبتی ندارد

محمد درویش فعال محیط‌زیست با تاکید بر اینکه هیرمند رودخانه‌ای است که آورده‌اش بیش از ۵ میلیارد مترمکعب در سال است، گفت: «حقابه ایران از مجموع آورد سالانه رودخانه هیرمند ۱۴ درصد است؛ بنابراین کشورما از این حقابه ۸۲۰ میلیون مترمکعب سهم دارد. در حال حاضر گفته می‌شود که از ۸۲۰ میلیون متر مکعب ۷ درصد و در خوش‌بینانه‌ترین حالت ۱۱ درصد وارد کشور شده، یعنی چیزی حدود ۸۰ تا ۹۰ میلیون مترمکعب. پس هنوز بخش قابل توجهی از آن حقابه وارد ایران نشده است.

دلیلش هم این است که دولت طالبان به کمک سد «کمال خان» توانسته مسیر رودخانه هیرمند را تغییر دهد و سرریز آبی که از سد «کجکی» و سد کمال خان خارج می‌شود به جای اینکه مسیر طبیعی خود را طی کرده و وارد ایران شود، به سمت تالاب «گود زره» در مرز بین افغانستان و پاکستان می‌رود. گزارش‌هایی که دریافت شده حاکی از آن است که بیش از یک میلیارد مترمکعب آب به سمت گود زره رفته است، یعنی بیش از حقابه ایران که ۸۲۰ میلیون متر مکعب است. متاسفانه ایران هم نتوانسته که حقابه را از طالبان بگیرد و این آبی که اخیرا آمده بیشتر از رودخانه «فراه‌رود» آمده.

فراه‌رود یکی دیگر از رودخانه‌هایی است که از افغانستان جاری می‌شود و به ایران و تالاب «هامون صابوری» که در مرز ایران و افغانستان و یکی از تالاب‌های تشکیل‌دهنده دریاچه هامون است، می‌رسد. بارندگی در آن ناحیه خیلی زیاد بوده و افغانستان هم هنوز آنجا سد ندارد، بنابراین آب از کنترلش خارج شده و وارد ایران شده است. پس هیچ اراده مثبتی در دولت طالبان برای این مقدار آبی که وارد ایران شده نبوده و آن‌ها اگر می‌توانستند این آب را هم نمی‌دادند.

در حال حاضر هم یک پروژه برای ساخت سد روی فراه‌رود دارند و به محض تکمیل شدن ساخت این سد، یک قطره آب هم از افغانستان وارد خاک ایران نخواهد شد. گود زره محصول طبیعی رودخانه هیرمند است. یعنی هیرمند در طول سالیان سال با طی کردن مسیرش وارد هامون می‌شده و سرریز آن به سمت گود زره جریان پیدا می‌کرده. گود زره هم یک تالاب مثل بقیه تالاب‌ها است. وقتی آب داشته باشد، پوشش هم ایجاد می‌کند و پرندگان برمی‌گردند.

اگر گود زره شوره‌زار است، پس هامون هم شوره‌زار حساب می‌شود. بالاخره اگر آب نداشته باشد تبدیل به شوره‌زار می‌شود. اتفاقا دیالوگی که ایران باید با طالبان برقرار کند این است که ما مخالف گود زره نیستیم و می‌خواهیم مسیر طبیعی رودخانه طی شود. یعنی آب وارد هامون شود، در هامون سرریز کند و وارد گود زره شود. اگر آن مسیر طبیعی اتفاق می‌افتاد، هم ایران از آن نفع می‌برد و هم افغانستان. حتی پاکستان هم می‌توانست از آن منتفع شود و کل منطقه سرسبز و خرم می‌شد و چشمه‌های گرد و خاک هم مهار می‌شد.

اما افغان‌ها میانبر زده‌اند و اجازه نمی‌دهند که آب وارد ایران شود و می‌خواهند آن را مستقیم وارد گود زره کنند. این اتفاق می‌تواند در کوتاه‌مدت میزان ورودی آب به گود زره را بهبود ببخشد، اما چشمه بزرگ گرد و خاک در ایران به وجود می‌آید و با توجه به اینکه باد غالب از غرب به شرق است، بخش‌های غربی افغانستان و منطقه هرات متاثر خواهند شد و آن‌ها هم آسیبش را خواهند دید.»

رهاسازی آب به نفع افغانستان است

متاسفانه مذاکره‌کنندگان ایرانی بلد نیستند که یک مذاکره برد-برد با دولت افغانستان و طالبان انجام دهند که ورود آب به ایران درنهایت به نفع هر سه کشور ایران، افغانستان و پاکستان خواهد بود. این اتفاق می‌تواند به شکل گرفتن حسن همجواری بهتر کمک کند. ما باید به سمتی برویم که بتوانیم با یکدیگر وارد تعامل شویم و نیاز‌های خود را به شکلی مطرح کنیم که حل آن‌ها منجر به ضرر برای کشور دیگر نباشد؛ بلکه یک منفعت مشترک ایجاد کند. چنانچه از سمت خراسان جنوبی رودخانه‌هایی هستند که وارد افغانستان می‌شود و ایران هم جلوی آن‌ها را نگرفته.

اما چه دلیلی دارد که افغانستان جلوی این آب‌ها را بگیرد؟ ما باید رفاقت خود را به همدیگر اثبات کنیم و تلاش کنیم که بگوییم هر چقدر حال این کشور‌ها بهتر باشد و وضعیت رفاهی‌شان بهبود پیدا کند، به نفع همدیگر است و می‌توانند به یکدیگر کمک کنند که درنهایت تجارت قوی‌تری شکل بگیرد. افغانستان باید بداند که بزرگ‌ترین شریک تجاری آن در منطقه ایران است و بنابراین بهتر است که هوای ایرانی‌ها را داشته باشد تا آن‌ها هم هوای افغانستانی‌ها را داشته باشند. تروریسم در منطقه کنترل شود و امنیت برقرار شود. به این ترتیب یک معامله برد-برد تعریف می‌شود.

می‌توانیم حتی بیشتر حقابه بگیریم

درویش معتقد است که افغانستان به‌شدت به انرژی نیاز دارد. وی در این باره گفت: «در آن منطقه باد‌های ۱۲۰ روزه وجود دارد که الان به باد‌های ۱۶۰ روزه تبدیل شده. خوشبختانه اخیرا چندین توربین بادی در آنجا جانمایی کرده‌اند و ما می‌توانیم از انرژی بادی آنجا برق تولید کنیم و البته باید تعداد این توربین‌ها زیاد شود. سپس برق را به کشور‌های همسایه صادر کنیم و در ازای آن حتی حقابه بیشتری از آن ۸۲۰ میلیون مترمکعب بگیریم. افغانستان هم می‌تواند به مردم خودش توضیح دهد که اگر ما داریم به ایرانی‌ها آب می‌دهیم، در عوض از آن‌ها برق می‌گیریم و این یک معادله برد-برد است.

به این ترتیب اگر پوشش طبیعی هامون برگردد و چشمه‌های تولید گرد و خاک مهار شود کیفیت دریافت انرژی هم بهتر می‌شود و حتی می‌توان در آنجا پنل‌های خورشیدی احداث کرد و تولید برق را افزایش داد. مشکل و خطایی که در ایران اتفاق افتاده این است که می‌خواستند از حقابه برای تامین آب نه‌فقط در زابل بلکه در کرمان و زاهدان استفاده کنند و طرف افغانستانی هم متوجه شد که این آب هرگز به گودزره نمی‌رسد و ایرانی‌ها می‌خواهند برای توسعه شهر‌های خودشان از آن استفاده کنند؛ بنابراین حقابه‌ای به تالاب بین‌المللی هامون نرسید و چشمه‌های تولید گرد و خاک افزایش یافت.

باید توجه داشته باشیم که بخش قابل توجهی از متخصصان آب افغانستان در دانشگاه‌های ایران و در همین دانشگاه تهران تحصیل کرده‌اند و ما خودمان این فهم بوم‌شناختی را به آن‌ها منتقل کردیم. اگر تا الان هم اجازه دادند آبی وارد ایران شود به دلیل این است که آن‌ها وزارت نیرویی مثل وزارت نیروی ما نداشتند که اگر داشتند ۳۰ سال پیش همان بلایی که ما بر سر زاینده‌رود آوردیم و گاوخونی را از بین بردیم؛ بلایی که با زدن سد‌ها روی «کر» و «سیوند» بر سر «بختگان» آوردیم؛ همان بلایی که با زدن سد روی کرخه و کارون بر سر «هورالعظیم» و «چادگان» آوردیم؛ افغانستانی‌ها همین بلا‌ها را بر سر هیرمند و هریرود می‌آوردند و اجازه نمی‌دادند که یک قطره آب به سمت ایران بیاید. ما متوجه نیستیم که باید یک معامله برد - برد تعریف کنیم تا ضمن احترام به قوانین طبیعت، همگی از آن سود ببریم.»

حداقل آب شرب این استان را تصفیه کنید

درویش با اشاره به اینکه بیش از ۹۵ درصد بارندگی که امسال در استان سیستان‌وبلوچستان اتفاق افتاد، در قسمت بلوچستان بود، گفت: «در این استان شیب زمین به نحوی است که امکانی برای هدایت آب به سمت بالا فراهم نمی‌کند. سیستان منطقه بسیار کم‌بارشی است و میانگین بارندگی‌هایش زیر ۵۰ میلیمتر است و همیشه مدیون ورودی آب هیرمند بوده که از سمت افغانستان و ارتفاعات هندوکش می‌آمده. ما باید سعی کنیم با بجا آوردن حسن‌همجواری کاری کنیم که این حقابه به ایران برسد و در عین حال کار دیگری که باید بکنیم این است که سیستم تصفیه‌خانه فاضلاب را در زابل راه بیندازیم. شما اگر وارد زابل شوید با پدیده عجیبی روبه‌رو می‌شوید و آن بوی تعفنی است که در شهر هست. این به دلیل این است که آب شربی که مردم استفاده می‌کنند تصفیه نمی‌شود و به صورت کنترل نشده در معابر عمومی جاری می‌شود و به این ترتیب بوی بد آن امکان زیست باکیفیت را سلب کرده است. چرا ما آنجا یک تصفیه‌خانه نزنیم و با بازچرخانی این آب ارزشمند، دوباره از آن استفاده نکنیم؟ دست‌کم بر‌ای کشاورزی می‌شود از آن استفاده کرد. این کار‌های مهمی است که ایرانی‌ها باید در آن منطقه انجام دهند.»

دیگر خبرها

  • تعداد جان‌باختگان سیل در افغانستان افزایش یافت
  • کانادا کمک‌ها به افغانستان را از سر می‌گیرد
  • طالبان در سیلاب هم آب را به ایران بست | چانه‌زنی بر سر آب به کجا رسید؟
  • دیپلمات افغان: جهان به سمت تعامل با کابل پیش می‌رود
  • دستاوردهای جهاد افغانستان را حفظ می کنیم
  • طالبان: برای حفظ دستاوردهای جهاد افغانستان تلاش می‌کنیم
  • افغانستان در اقتصاد و سیاست رو به پیشرفت است
  • اعلام همکاری مالزی در زمینه امنیت سایبری با افغانستان
  • کابل: هیچ گروه تروریستی در افغانستان فعال نیست
  • طالبان: سه کشور همسایه زمینه داعش در منطقه را فراهم کرده‌اند