پرشورها گول خوردند؛ بازی با احساسات هواداران
تاریخ انتشار: ۱۴ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۰۲۰۴۷۶
روزی که تراکتورسازی تبریز به لیگ برتر صعود کرد، شاید خوشحالتر از پر شورهای تبریزی، فوتبال ایران بود. فوتبالی که سالها پس از تعطیلی تیمهایی چون شاهین و پاس یا افول استقلال اهواز، ملوان بندر انزلی، داماش، شاهین بوشهر و صنعت نفت آبادان شور و هیجان فوتبال را از پایتخت سرخابی به یک شهر دیگر ایران هم برد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تراکتورسازی که جزو محبوبترینهای لیگ بود و پس از استقلال و پرسپولیس از تیم با قدمتی چون سپاهان اصفهان هم پیشی گرفته بود، فارغ از نظرسنجیهای تلویزیونی، حتی در حضور هوادارانش در ورزشگاهها به سرخابیهای پایتخت تنه میزد، اما اوضاع این تیم تغییر کرد. تراکتورسازی محبوب در سراسر ایران، کمکم در حال رفتن به حاشیه بود. شاید میتوان گفت بزرگترین ضربه به تراکتورسازی نایب قهرمانی عجیب لیگ چهاردهم بود که پس از آن حاشیهها نیز بیشتر شد تا روزها سپری شود و تاریخ به خرداد ماه سال 97 رسید تا مالکیت این باشگاه مردمی به محمدرضا زنوزی مطلق، مالک باشگاه گسترش فولاد تبریز برسد.
بسیاری امیدوار بودند که با خصوصی شدن یکی از باشگاههای بزرگ ایران، اوضاع بر وفق مراد باشد، اما بسیاری هم تصور استیل آذین شدن تراکتور را داشتند. مالکی که با خرید سه کاپیتان تیم ملی، آوردن مربیان بزرگی چون مصطفی دنیزلی، جان توشاک و ژرژ لیکنز بلژیکی سعی در بینالمللی کردن باشگاهش داشت، اما زمان چندانی نگذشت که مشخص شود اوضاع بر وفق مراد نیست. عمر کوتاه حضور مدیران و مربیان مختلف در تراکتورسازی که نامش بعدها و با حضور زنوزی به تراکتور تغییر کرد، نشان میداد شکلگیری ساختار حرفهای در این باشگاه سرابی بیش نیست و او فقط در حال بازی دادن مدیران و مربیان مختلف است. حالا نیز اوضاع بدتر از هر زمان دیگری شده و مالک این باشگاه با احساسات هواداران نیز بازی میکند.
تراکتور در آستانه دیدار حساس با النصر عربستان در مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان آسیا قرار دارد، اما تصمیمات نابود کردن این باشگاه را نشان میدهد که چیزی جز بازی با احساسات هواداران نیست. اینکه مدیریت باشگاه یک روز تمرین را تعطیل میکند و یک روز دیگر صدای ضبط شده اکبر ایمانی در جلسه با مدیرعامل باشگاه و سرمربی تیم به بیرون درز پیدا میکند. فارغ از درخواستهایی که اکبر ایمانی در این جلسه داشته و در نهایت حق را هم باید به باشگاه بدهیم، چرا چنین اتفاقاتی در تراکتور رقم میخورد؟ چرا هیچکس پاسخگوی این اتفاقات، انتشار فایل صوتی و بازی با احساسات هواداران پر تعداد این تیم نیست؟
اینکه مسئولان باشگاه هر سال وعده بستن تیمی خوب را میدهند و در پایان فصل تیم آنطور که باید نتیجه نمیگیرد و در نهایت با اعتراض و هیاهوی 150 هوادار یا افرادی ناشناس فعالیتهای باشگاه تعلیق میشود، دور از منطق و حرفهایگری است. آن هم در شرایطی که یکی از مهمترین بازیهای تراکتور پیشروست و آنها باید مقابل النصری قرار بگیرند که خود را تا بُن دندان مسلح کرده و مسلماً در کنار نتیجه این تیم برای هوادارانش، حیثیت و اعتبار فوتبال ایران نیز در میان است.
ضرباتی که مالک تراکتور به این تیم زده را مخالفان و دشمنان هم به تراکتور نزدهاند؛ از تغییرات پیاپی افراد در همه ارکان باشگاه تا تصمیمات لحظهای و احساسی و به بار آوردن بدهیهای میلیاردی به واسطه شکایت متعدد بازیکنان به فیفا و دادگاه Cas. شاید بهتر است افرادی که میخواهند وارد فوتبال شوند یک دوره مدیریت را پشت سر بگذارند تا بدانند باشگاهداری، بچهبازی نیست که هر وقت دلشان خواست کاری را انجام دهند و هر وقت «عشقشان» کشید، بروند.
اتفاقات تراکتور یادآور روزهایی است که ماشینسازی نیز طی سه فصل اخیر تجربه کرد. باشگاهی که مالکیت آن را هم زنوزی به عهده داشت، اما هر بار از آن طفره میرفت. یک روز از واگذاری مالکیت باشگاه خبر میآمد و روز دیگر بخش رسانهای باشگاه ماشینسازی از دستور زنوزی برای واگذاری خبر میداد، در حالی که پیش از آن مدعی واگذاری امتیاز باشگاه بودند. ماشینسازی هم در نهایت با همین تصمیمات و مالکیت دمدمی و دلبخواهی که یک روز واگذار میشد و یک روز تعطیل، در نهایت به لیگ دسته اول سقوط کرد، اما شرایط در تراکتور ابعاد گستردهتری دارد. در شرایطی که حالا این تیم باید برای بازی مهم با النصر عربستان و فصل آینده لیگ برتر آماده شود، اما اسیر تصمیماتی احساسی شده که امیدواریم سرانجام خوشی برای تراکتور و پرشورها داشته باشد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: تراکتور محمدرضا زنوزی احساسات هواداران یک روز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۰۲۰۴۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۷ چیزی که فقط افرادی که در خانواده ای با روابط سمی بزرگ شده اند درکشان می کنند
نحوه بزرگ شدن شما تا بزرگسالی، چه خوب و چه بد، بر رفتارتان تأثیر می گذارد.
تجربیات مخرب اولیه زندگی زخم های عاطفی ماندگاری از خود به جای می گذارند.
آنها اغلب روابط شما را به گونه ای تحت تاثیر خود قرار می دهند که درک آن دشوار است.
به گزارش روزیاتو، در ادامه به بررسی ۷ چیز در زندگی می پردازیم که طبق اصول روانشناسی، افرادی که در خانواده ای با روابط سمی بزرگ شده اند درکشان می کنند.
۱) زندگی در تنش مداومبزرگ شدن در یک خانواده سمی می تواند به معنای زندگی در یک تنش دائمی باشد. هرگز نمی دانید که درگیری بعدی چه زمانی رخ خواهد داد.
روانشناسان خاطرنشان می کنند که اعضای سمی خانواده ممکن است معتاد به درگیری های مداوم باشند.
در نتیجه، آنها از نظر احساسی بیش از حد واکنش نشان داده و در جمع یا در فضای خصوصی عصبانیتشان را نشان می دهند.
بزرگ شدن در چنین محیط ناآرامی مانند حرکت در میدان مین بوده که در آن هر قدم مملو از خطر است.
از لحظهای که از خواب بیدار میشوید، تا زمانی که به رختخواب میروید، یک حس تنش وجود دارد؛ مانند طوفانی که در حال وقوع است.
شما در چنین شرایطی مجبور هستید که همیشه رفتارها و سخنان خود را بررسی کنید و هرگز نمی دانید که یک نظر ظاهراً بی ضرر چه زمانی طوفانی را برمی انگیزد.
این حالت حتی پس از مستقل شدن به سختی از بین می رود.
۲) احساس می کنید که در افت و خیز احساسی هستیداعضای سمی خانواده همیشه در آستانه انفجار نیستند.
گاهی اوقات، آنها آرام، دوستداشتنی و خوب به نظر می رسند. درست پیش از اینکه بدون هیچ هشداری وارد حالت سمی خود شوند.
این دقیقاً همان چیزی است که باعث می شود احساس کنید که انگار در یک ترن هوایی احساسی هستید.
درست زمانی که فکر می کنید در امانید، یک طغیان شما را به قلمروی دلواپسی پرتاب می کند.
این تغییرات سریع خلق و خو باعث ایجاد حس بی ثباتی می شوند.
بچههایی که در چنین شرایطی بزرگ میشوند و نمیدانند که چه چیزی انتظارشان را می کشد، ممکن است دچار اضطراب شده و دائماً خود را برای حمله عاطفی بعدی آماده کنند.
۳) مراقبت از دیگرانکودکان در خانوادههای سمی ممکن است خود را در نقش هایی بیابند که معمولاً برای بزرگسالان تعریف شده اند؛ مانند نقش مراقب.
این امر آنها را وادار می کند که خیلی سریع بزرگ شوند و کودکی و معصومیت آنها را می رباید.
بر اساس اصول روانشناسی، اگر مجبور باشید از همان ابتدا نقش مراقب را بازی کنید، این احتمال وجود دارد که هویت خود را با انجام کارهایی برای دیگران پیوند دهید.
در حالی که کمک کردن خوب است، با داشتن چنین ذهنیتی این کار را بیش از حد و بدون تعیین مرزهای سالم و توجه به نیازهای خود انجام می دهید.
در این صورت، عزت نفس شما آسیب می بیند. به خصوص اگر این باور را داشته باشید که تنها در صورتی شایسته عشق و احترام هستید که بتوانید به دیگران کمک کنید.
۴) عزت نفس پایینافرادی که در خانواده های سمی بزرگ شده اند، اغلب در دوره بزرگسالی با عزت نفس پایین دست و پنجه نرم می کنند.
اگر در دوران کودکی خود مجبور بودید که با انتقادات بی وقفه کنار بیایید، همان افرادی که باید به شما عشق بیقید و شرط میدادند، باعث شدند که احساس بی ارزشی کنید.
هنگامی که متقاعد شدید بی ارزش هستید، از بین بردن این باور دشوار است.
حتی در موقعیت هایی که به طور عینی موفق هستید، ممکن است دچار احساس بی کفایتی و شرم شوید.
بنابراین، اهداف بزرگ تری را برای خود تعیین کرده و اگر نتوانستید به آنها دست یابید، خودتان را سرزنش می کنید.
۵) کمالگراییفرزندان خانواده های سمی می توانند دچار کمالگرایی شوند.
شاید پدر و مادرتان اشتباهات شما را به عنوان یک نقص، به جای بخشی از زندگی عادی تلقی میکردند.
بنابراین، ممکن است این رفتار باعث شده باشد که شما در دوره بزرگسالی فکر کنید که باید از اشتباهات به هر قیمتی اجتناب کرد و تلاش برای کمالگرایی یک هنجار است؛ نه یک استثنا.
تمایل به کمالگرایی همچنین می تواند ناشی از نیاز به کسب تایید یا اجتناب از انتقاد در یک محیط خانوادگی سمی باشد که در درازمدت باعث استرس مزمن و نارضایتی از زندگی خواهد شد.
۶) سرکوب احساساتمحیطهای سرکوبکننده عاطفی در دوران کودکی، بیان آشکار احساسات را برای افراد چالشبرانگیز می کنند.
روانشناسان خاطرنشان کرده اند که سرکوب احساسات یک راهبرد معمول مقابله ای است که توسط اعضای خانواده های سمی استفاده می شود.
کودکان در چنین خانواده هایی این باور را دارند که ابراز احساسات می تواند منجر به نادیده گرفته شدن یا حتی خشونت و شرمندگی شود.
بنابراین آنها احساسات خود را سرکوب می کنند که باعث می شود ایجاد روابط عمیق در دوره بزرگسالی چالشبرانگیزتر شود.
اگر نتوانید به طرف مقابل بگویید که واقعاً چه احساسی دارید، چگونه می توانید به او نزدیک شوید؟
۷) مکانیسم های مقابله ای ناسالمبزرگ شدن در یک شرایط سمی میتواند باعث شود مکانیسمهای مقابلهای دیگری در شما شکل گیرند:
کنارهگیری از تعاملات اجتماعی به عنوان راهی برای محافظت از خود در برابر رنج های عاطفی بیشتر سوء مصرف مواد مخدر یا الکل برای از بین بردن درد عاطفی یا مقابله با استرس انجام رفتارهای خودآزاری در تلاش برای مقابله با احساسات طاقتفرسا یا به دست آوردن حس کنترل صرف زمان بیش از حد در شبکه های اجتماعی یا خیالبافی به عنوان وسیله ای برای فرار از واقعیت های زندگی ناکارآمد خانوادگی کانال عصر ایران در تلگرام