روایتی از تولید گاندو 2 مستندی از نفوذ آمریکا و انگلیس
تاریخ انتشار: ۱۶ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۰۳۶۷۸۸
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری ایسکانیوز مجموعه تلویزیونی گاندو ۲ در حالی به خط پایان رسید که رد نفوذ را پی گرفت و در دومین فصل خود نفوذ انگلیس را به تصویر کشید.
این مجموعه تلویزیونی در نوروز ۱۴۰۰ به نمایش در آمد و نخستین مجموعه امنیتی نوروزی را به نام خود ثبت کرد. گاندو توانست با مخاطبان بیش از ۶۱ درصدی در نوروز عملکرد قابل قبولی از خود ارائه دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشتر بخوانید
بازی رسانهای علیه گاندو به سبک روباه پیر
اما پس از حواشی مختلف و بعد از چند ماه دوباره به آنتن شبکه سه سیما بازگشت. از روایت قصه مجاهدت پاسداران گمنام امام زمان (عج) تا به تصویر کشیدن نفوذ امریکا و انگلیس سبب شده گاندو جایگاه ویژهای میان مخاطبانش پیدا کند.
حالا به بهانه پایان فصل دوم این مجموعه تلویزیونی با تعدادی از عوامل این سریال صحبت کردیم تا برایمان از مسیری که گاندو طی کرده است بگویند.
گاندو؛ گفتمان فرهنگی انقلابی و مطالبهای مردمیآقای مجتبی امینی تهیه کننده این مجموعه درباره روند تولید گاندو ۲ گفت: گاندو ۲ به لحاظ تولید کار بسیار سختی بود. این مجموعه برای مخاطب به یک گفتمان تبدیل شده است. گاندو ۲ مطالبه مردم را برای مسؤولان مطرح میکند که البته تاریخ مصرف هم ندارد.
وی ادامه داد: مجموعه گاندو آسیبهایی را که مردم در حوزههای مختلف خورده اند به مطالبه تبدیل کرده است و جریان نفوذ را بررسی میکند. مردم این گفتمان را دوست دارند و تلاش ما هم در حوزه فرهنگ و هنر این بوده که مطالبه مردم را مطرح کنیم و در جامعه تأثیر گذار باشیم.
آقای امینی درباره چگونگی ادامه پیدا کردن این مجموعه گفت: جریان نفوذ تمام شدنی نیست ما بر اساس موضوعات مستندی که وجود دارد چه در حوزه نفوذ انگلیس و چه امریکا سوژههای زیادی داریم. امیدوارم شرایط فراهم شود که بتوانیم کار را ادامه دهیم البته تا همین جای کار هم دستهای زیادی تلاش در مانع شدن داشتند.
آقای امینی در پاسخ به این سؤال که چند درصد از اتفاقات این مجموعه بر اساس مستندات است افزود: از فصل اول تا دوم بر اساس مستندات داخلی ساختیم، اما برای شکل گرفتن درام داستان قصههایی اضافه میشود.
آقای امینی درباره چالشهای پیش روی گاندو ۲ ادامه داد: در دو فصل ظرفیتهای مسؤولین وقت آنطور که باید و شاید نبود. متأسفانه برخوردهای عجیبی شکل گرفت و به هیچ وجه نقد را نپذیرفتند. این کم ظرفیتی اتفاق عجیبی است امیدوارم در آینده کشور به سمتی برود که مسؤولان نقد را بپذیرند و اگر اشتباهی صورت میگیرد اصلاح کنند.
بعد از گذشت بیش از ۴۰ سال از پیروزی انقلاب اسلامی میبینیم گفتمانی شکل گرفته است و باید نقد را بپذیریم و اصلاح اتفاق بیافتد.
مردم تصور میکنند مأمور امنیتی هستیمآقای پندار اکبری یکی از بازیگران اصلی مجموعه گاندو ۲ درباره کار کردن در شرایط کرونایی گفت: در شرایط کرونا بسیار سخت بود. باید بدون ماسک جلوی دوربین میرفتیم و این کار خطر پذیری زیادی داشت. ما بیشتر برای خانواده هایمان نگران بودیم. با این حال کار را پیش بردیم تهیه کننده تلاش میکرد شیوه نامهها رعایت شود بار روانی سخت بود.
وی درباره استقبال مردم افزود: خدا را شکر این فصل هم مثل فصل اول دیده شد و البته با استقبال بیشتری همراه شد. تمام کارها کم و کاستیهایی دارد و گاندو از این امر مستثنی نیست تمام عوامل تلاش میکردند این کار بهتر از قبل باشد. خدا رو شکر کار خوبی شد و بیننده خود را داشت.
وی درباره جالبترین واکنشهایی که در طول نمایش مجموعه با آنها مواجه شد افزود: بینندهها فکر میکنند خود ما مأمور امنیتی هستیم و راه و رسم مأمور امنیتی شدن را از ما میپرسند. این برایم بسیار جالب بود.
صداقت گاندو به دل مخاطبان نشستخانم سارا منجزی پور یکی دیگر از بازیگران مجموعه گاندو درباره این مجموعه گفت: گاندو شیوه متفاوتی داشت. جسارت داشت گروه بسیار خوبی پشت کار بود و به ما بسیار انرژی میدادند. نقش من نقش سختی بود، اما به هر حال اتفاق خوبی افتاد.
وی افزود: مخاطبان این اثر معتقد بودند به شعور مخاطب توهین نشد صداقت گاندو با مخاطبانش به مذاق آنها خوش آمد.
مردم عطیه را دوست دارندخانم سوگل طهماسبی بازیگر نقش عطیه درباره واکنشهای مردم به مجموعه گفت: خدا را شکر همه عطیه را دوست داشتند و با آن همراه بودند. خانمهایی که شغل همسرشان شبیه محمد قصه ما است همراهی زیادی داشتند. من تلاش کردم راهنمایی زیادی بگیرم و آقای افشار خیلی کمک کردند.
وی درباره جالبترین نظری که شنیده ادامه داد: همه به من بابت بچه دار شدن عطیه تبریک میگویند. مخاطیان میگویند چقدر خوب است که در این مجموعه رابطه یک زن و شوهر را به این خوبی نشان میدهیم.
پایان فصل ۲؛ مقدمهای برای اغاز فصل ۳آقای جواد افشار کارگردان مجموعه گاندو درباره این مجموعه تلویزیونی گفت: تلاش کردیم در این مجموعه مطالبات مردم را احیا کنیم و بی پرده سراغ سوژههایی برویم که دغدغههای مردم است. طبیعی است که این نوع کار سختیهای زیادی دارد، اما وقتی میبینیم مردم دنبال میکنند برای ما جای خوشحالی دارد.
وی درباره فصل سوم این مجموعه تلویزیونی افزود: ساخت فصل ۳ هم جزو مطالبات مردم است و هم سازمان علاقهمند به ادامه آن است پایان داستان ما هم به گونهای است که میتواند ادامه داشته باشد.
مجموعه تلویزیونی گاندو به مسأله نفوذ میپردازد و به عقیده سازندگانش تا زمانی که گاندوهای داخلی و خارجی وجود دارند مجموعه گاندو هم ادامه دارد.
انتهای پیام/
سیده سمیه حسینی کد خبر: 1109958 برچسبها سریالمنبع: ایسکانیوز
کلیدواژه: سریال مجموعه تلویزیونی مجموعه گاندو گاندو ۲
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۰۳۶۷۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انعکاس چهره معلم در قاب جادو
خاطرهسازی تلویزیون در حوزه معلم و مدرسه با آثار دیگری هم رقم خورده که هرکدامش یک بخش از دوران کودکیمان را یادآوری میکند. در آستانه روز معلم هستیم و متناسب با این فضا، مروری به برخی سریالهای خاطرهانگیز داشتیم که با حال و هوای معلم و مدرسه روی آنتن رفته است.قصه شیطنتهای مجید
برای خیلی از ما، قصههای مجید با حال و هوای شاگرد پر از شیطنتی به نام مجید، ماندگار شده که هر بار با یک چالش روبهرو میشد. مجید مثل بقیه دانشآموزان نبود و هر بار میخواست مشکلاتش را به روش خودش حل کند. تعجب بیبی، مادربزرگ مجید از کارهایی که این پسر نوجوان انجام میداد، تناقض و جذابیتهای این مجموعه را بیشتر میکرد. قصههای مجید، برگرفته از کتابی با همین عنوان بود که به قلم هوشنگ مرادی کرمانی منتشر شده بود. البته در کتاب قصههای مجید، داستان در شهر کرمان روایت شده بود و در این سریال، داستان در شهر اصفهان روایت میشد. مدرسه و معلمها از عناصر اصلی این قصه بودند.
یک مدرسه شبانهروزی
مدرسه همت را هم باید ازجمله مجموعههای با محوریت درس و مدرسه دانست. این مجموعه تلویزیونی درباره دانشآموزانی است که در یک مدرسه راهنمایی با نام همت به صورت شبانهروزی زندگی میکنند. این دانشآموزان هربار با ماجرای تازهای روبهرو میشوند. کارگردانی این کار در دست رضا میرکریمی بود و ازجمله بازیگران اصلی آن میتوان به مهران رجبی اشاره کرد که خودش هم روزگاری در قامت معلم فعالیت میکرده است. از دیگر بازیگران مدرسه همت میتوان به مسعود جدی، یدا... حبیبی، مسعود ریاضی، علی رمضانی و کاظم سفیدی اشاره کرد.
حال و هوای مادرها در یک مدرسه
مدرسه مادربزرگها با آن حال و هوای طنز بازیگران سن و سالدار را یادتان هست؟ سریال مدرسه مادربزرگها به کارگردانی غلامرضا رمضانی و بر اساس طرحی از مرحوم فرشته طائرپور است که روایتگر به مدرسه آمدن تعدادی خانم میانسال را نشان میداد. این خانمها که با معلم جوان روبهرو میشوند، هر بار یک قصه را رقم میزدند. در کنار مادربزرگها و خانم معلم و شاگردان مدرسه، یک زن و مرد سرایدار مدرسه بودند و گوشهای از مدرسه زندگی میکردند که آنها نیز در نوع خود شخصیتهای جالبی را خلق کردند. نکته جالب درباره مدرسه مادربزرگها این بود که شخصیتها و قهرمانهای این سریال همه از میان زنان میانسالی بودند که توانستند با نوع بازی و شخصیتی که داشتند، مخاطبان را با خود همراه کنند. مخصوصا نوع گویش و ادای دیالوگ و لهجهای که هرکدام از این افراد داشتند، آنها را به کاراکترهای محبوب و دوست داشتنی تبدیل کرده بود.
باز دیر رسیدم
چهره اکبر عبدی با آن ترس و استرسی که برای رسیدن به مدرسه داشت برای خیلیها خاطرهساز شد و جمله همیشگی «باز مدرسم دیر شد» را ماندگار کرد. مجموعه باز مدرسم دیر شد به کارگردانی حسین افصحی محصول سال ۱۳۶۲ بود و اکبر عبدی، نقش یک شاگرد تنبل را در آن بازی میکرد که همیشه برای رفتن به مدرسهاش دیر شده بود. عبدی پیش از این درباره بازی در این سریال گفته بود که برای نقشآفرینی در این مجموعه ۱۰۰۰ تومان دستمزد میگرفته است. شخصیت محسن با بازی اکبر عبدی همیشه برای رسیدن به مدرسه تاخیر داشت و بازیگوشی میکرد. نوع بازی و تکهکلام اکبر عبدی باعث شده بود این مجموعه به یک اثر پرطرفدار تبدیل شود.
آقا اجازه هولم نکن
مبصر چهار ساله کلاس را یادتان هست؟ همان پسر قدبلندی که انگار سنش از بقیه بچههای دیگر بیشتر بود و چند سال یک کلاس را گذرانده بود. شعر معروفی که ابتدای هر قسمت با عنوان «آقا اجازه هولم نکن» میخواند، آن را به یک خاطره ماندگار برای مخاطبان تبدیل کرده بود. بازی مرحوم حسین محباهری در این مجموعه نمایشی به جذابیتهای آن افزوده و مخاطبان بسیاری را به سمت آن کشیده بود.
روایتی از ۵ دختر دبیرستانی
آسمان همیشه ابری نیست هم ازدیگر مجموعههای تلویزیونی با حال وهوای مدرسه بود که روایتگر قصه پنج دختر نوجوان از پنج خانواده مختلف را نشان میداد که هر کدام با چالشهایی مواجه میشدند. در قصه سریال فوق،نسرین یکی ازدانشآموزان بود که پدرش با مشکلات مالی مواجه میشد.زندگی همه دختران درسریال آسمان همیشه ابری نیست، با محوریت دبیرستانی بود که در آن درس میخواندند.این مجموعه تلاش میکرد بارویکردی اجتماعی زندگی پنج خانواده راازنظررفتاری واخلاقی روایت کند که درطول داستان،تبعات رفتارهرکدام از آنها در قالب داستانی اجتماعی ودرام به تصویر کشیده میشد.تاثیر مدرسه بررفتاراین پنج دختر دبیرستانی ازجمله مسائلی بود که توانست این مجموعه رابه یک روایت تاثیرگذار ازتاثیرمدرسه و خانه بر یکدیگر تبدیل کند.
معلمی در دل روستا
کوبار و روایت معلمی که به روستا میرود هم قصه به یادماندنی از مدرسه و معلم بود. این مجموعه یک درام تلویزیونی اجتماعی و داستانی به کارگردانی فریدون حسن پور بود که در بهار ۱۳۹۷ از شبکه دوم سیما پخش شد. کوبار در زبان گیلکی به معنای باران کوهی (کوه و تپه باران زده) است. در این مجموعه تلویزیونی بازیگرانی مانند پژمان بازغی، مهران غفوریان، مهران رجبی، پیام دهکردی و سیروس گرجستانی حضور داشتند. داستان کوبار درباره معلمی جوان با بازی ارمیا قاسمی بود که برای آموزش دادن به روستا رفته بود و در این روستا با عشق و علاقه فراوان به کودکان راه و رسم زندگی را آموزش میداد. البته در این مسیر با اختلافات مختلفی روبهرو میشد و همین مسأله، خط کلی قصه را رقم میزد.
مدرسهای با حال و هوای ادبیات
از دیگر آثار نمایشی تلویزیون که با حال و هوای مدرسه و معلم پخش شده بود، سریال مدرسه ما بود. داستان این سریال که در گروه کودک و نوجوان تهیه شده بود، درباره دانشآموزان کلاس سوم مدرسه راهنمایی چمران بود که دردسرها و مشکلاتی را برای مدرسه ایجاد میکردند. کیهان، معلم جدید ادبیات که در میانه سال جایگزین معلم قبلی شده است تغییراتی را در شرایط مدرسه ایجاد میکرد. حال و هوای همراهی معلم ادبیات جدید، بچهها را بیشتر از قبل با فضای مدرسه همراه کرده و ماجراهایی را رقم زده بود. سریال مدرسه ما به کارگردانی داریوش یاری، تولید و روانه آنتن شده بود.
زنگ آخر
از دیگر مجموعههای با محوریت نمایش شخصیت معلمها باید به زنگ آخر اشاره کرد که به کارگردانی نیما فلاح و در سال ۱۳۸۱ تولید شده بود. قصه زنگ آخر مربوط به مدرسهای بود که مدیرش قول داده بود تا پایان سال، آن مرکز آموزشی را به بالاترین سطح علمی و... برساند اما در این مسیر، رویدادها و ماجراهای مختلفی رخ میداد. بازیگرانی همچون سیامک انصاری، ارژنگ امیرفضلی، سیدجواد رضویان، رامین ناصرنصیر، بیژن بنفشهخواه، رضا بنفشهخواه، نادر سلیمانی و امیر نوری در این سریال نقشآفرینی کرده بودند.
معلمی در پایتخت
در کنار برنامه و سریالهایی که با حال و هوای خاص و ویژه مدرسه یا معلمان روی آنتن رفته، برخی از مجموعهها هم در قالب یک یا چند شخصیت، کاراکترهای معلم را در دل قصه خود جای دادهاند؛ بهعنوان مثال در سریال پایتخت، با یک معلم قدکوتاه طرف هستیم که نقی چند بار به کنایه به او میگوید:«دوغت رو بنوش» و او را به سخره میگیرد. کمی بعد متوجه میشود که فقط قامت او کوتاه است و سن و سالی دارد. شخصیتی که معلم روستاست و زن و بچه دارد که همین تناقض در ظاهر و باطن او باعث ایجاد طنز در قصه میشود.
آقا یوسفی در دل کردستان
سریال دیگری که به کاراکتر معلم اشاره کرده، سریال نون خ است که در فصول دوم و سوم خود، کاراکتری به نام آقایوسف را در قامت معلم بچههای روستا نشان میداد. این کاراکتر که با هنرمندی یوسف کرمی اجرا شده بود، با سادگی و صداقتی که از خود نشان میداد، توانست آن را باورپذیر نشان دهد. کرمی پیش از این درباره این نقش گفته بود: نوعی سادگی و صداقت در گفتار و دیالوگهای این سریال وجود دارد؛ به شکلی که انگار شخصیتها از جنس خود مردم هستند که همه این موارد سریال را قابل باور میکند. همچنین شوخیهای خاص و منحصربهفردی که سعید آقاخانی و نویسنده طراحی میکنند و استفاده از بازیگرانی که شاید تا پیش از نونخ جای دیگری دیده نشده بودند از دیگر ویژگیهایی است که به نظرم این مجموعه را متفاوت کرده است. من تئاتر را از مدرسه و دوران راهنمایی شروع کردم و در ادامه هم با تحصیلات دانشگاهی ادامه دادم و به رشته بازیگری در دانشگاه آزاد اراک رفتم. در ادامه هم در کارهای تصویری و دیگر حوزههای هنر فعالیت داشتم.
شما که معلمی
احتمالا شما هم دیالوگ معروف مرحوم آتیلا پسیانی را در سریال چاردیواری به خاطر دارید که به پسر معلمش میگفت:«شما که معلمی...» و ادامه جمله را با سرزنش خطاب میکرد. شخصیت معلم سریال چاردیواری با بازی جواد عزتی توانسته بود در میان کاراکترهای پرمخاطب این مجموعه قرار گیرد و تماشایی شود. قصه اصلی چاردیواری درباره جوانی به نام نادر بود که درگیر ماجراهایی پیرامون خانوادهاش میشد. جواد عزتی در نقش ناصر برادر نادر بازی میکرد که معلم بود و تلاش میکرد رفتارش در چارچوب باشد.
معلم یا بازیگر؟ مسأله این است
در کنار تولیدات مختلف تلویزیون با محوریت حال و هوای مدرسه و کاراکتر معلمها، باید به بسیاری از بازیگرانی اشاره کرد که قبل از مشغول شدن به بازیگری، در قامت معلم فعالیت میکردند.
مهران رجبی از جمله همین بازیگران است که پیش از این درباره خاطره خود از شغل معلمی گفته بود: یکی ازدلایلی که من خودم را از معلمی بازخرید کردم، حقوق این شغل بود. بازیگری برای من درآمد بیشتری داشت. همیشه اوضاع یکسان نیست. من هم دوران بازنشستگی و استراحت دارم و واقعا نمیتوانستم روی پولی که از شغلم بهدست میآوردم حساب چندانی باز کنم. من حدود ۲۰ سال سابقه تدریس دارم، هنرستان، گرافیک درس میدادم و بعد از اینکه وارد دنیای بازیگری شدم که همه هم میدانند چطور این اتفاق افتاد، دیگر فرصت تدریس نداشتم وبعد ازاینکه حضور درعرصه بازیگری جدی شد خود را بازخرید کردم و دیگر درس ندادم. علت این موضوع هم این بود که واقعا فرصت نمیکردم هم در مدرسه و کلاسها حضور داشته باشم هم سر صحنه فیلمها وگرنه معلمی و تدریس را هنوز هم دوست دارم، گرچه فکر میکنم شرایط مالی و حقوقی این شغلها واقعا نابسامان است و معلمها با مشکلات زیادی در کارشان دست و پنجه نرم میکنند.
زهرا سعیدی، بازیگر دیگری است که پیش از مشغولشدن به حرفه بازیگری، معلم زبان انگلیسی بوده است. او از دوران دبستان و با حضور در تئاترهای مدرسه با هنر بازیگری آشنا شد و زمانی که خواست به صورت حرفهای وارد عرصه بازیگری شود با مخالفت مادرش مواجه شد و بهناچار از علاقهاش صرفنظر کرد و ادامه تحصیل داد. او پیش از این در یک مصاحبه گفته بود: من قبل از این که معلم شوم، تئاتر کار میکردم. آن موقع هدفم این نبود که کار بازیگری را ادامه دهم اما علاقه داشتم. حتی مدتی هم با اداره فرهنگ و هنر آن موقع قرارداد بستم اما وقتی خواستم ادامه تحصیل دهم به علت اصرار مادرم که خیلی دوست داشت من معلم شوم، تصمیم گرفتم زبان تدریس کنم. ورود به حرفه معلمی، قرار گرفتن مقابل کلاس و تعامل با بچهها برای بعضی معلمهای تازهکار، یک مقدار استرس به همراه دارد.
زهره حمیدی هم بازیگر دیگری است که تجربه درس دادن در مدرسه را داشته. او پیش از این گفته بود: من در سالهای ۵۲ تا ۵۴ معلم بودم و وقتی فرزندان دوقلویم به دنیا آمدند، مجبور به ترک این شغل شدم و نتوانستم ادامه دهم. آن زمان در روستا بودیم و من هم مربی مهدکودک بودم و هم در یک پروژه با عنوان «پیکار با بیسوادی» به زنان و دختران جوان درس میدادم. آن زمان خودم در رشته اقتصاد تحصیل میکردم و همزمان درس هم میدادم.
مهوش وقاری راهم باید از دیگر بازیگرانی دانست که به همراه همسرش زندهیاد محسن قاضیمرادی،ازکارمندان بازنشسته آموزش و پرورش بودند. ازجمله دیگر بازیگرانی که شغل معلمی را هم تجربه کردهاندمیتوان به سیدجواد هاشمی، قدرتا... ایزدی و سیروس همتی اشاره کرد.