Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-04@21:28:47 GMT

اختراعی که بسیار زود دل ایرانیان را ربود

تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۰۸۳۵۱۷

اختراعی که بسیار زود دل ایرانیان را ربود

به‌زودی، سینماتوگراف وارد حوزهٔ عمومی شد و شوق فیلم دیدن فراگیر گشت؛ چه ایرانیان چیزهایی می‌دیدند که به جادو شبیه بود. طولی نکشید که جادو به مواد اولیه‌ای از ادبیات کهن دستبرد زد و ساخت فیلم‌هایی چون فردوسی (۱۳۱۲)، شیرین و فرهاد (۱۳۱۳) و لیلی و مجنون (۱۳۱۵) نوعی مکانیسم بازگشت برای مواجهه با این ابزار تکنولوژیک مدرن بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تعداد تماشاخانه‌ها و سالن‌ها روزبه‌روز بیشتر می‌شد؛ زیرا فیلم‌ها واجد مضامینی بودند که از آرزوها سخن می‌گفتند، وعده می‌دادند و از بدبختی‌ها حرف می‌زدند؛ بنابراین، فیلم ابزاری شد که جهان را برای مردم به تصویر تبدیل و آن را معنی می‌کرد.

بعد از عبور از دوران فترت سینمای ایران، از سال ۱۳۲۷، فیلم‌سازی دوباره جان گرفت. در دهه‌های سی، چهل و پنجاه خورشیدی، تماشاگران ایرانی از دیدن فیلم‌ها هیجان‌زده، متعجب، خشنود و حتی گاهی معترض می‌شدند؛ زیرا فیلم‌های کمدی، جنایی، تاریخی و اعتراضی در کنار ملودرام‌های اخلاقی، تصویری سنت‌گرا از جامعه‌ای نشان می‌دادند که لباسی جعلی از مدرنیته به تن کرده بود.

در این دوران، فیلم‌ها در تفسیر جهان، رقیبان دیگری نیز داشتند. کتاب‌های ادبی مثل شعر و رمان و متن‌های دینی و تاریخی در بین برخی دست‌به‌دست می‌شد و حداقل، ازنظرِ روشنفکران غیرحرفه‌ای شهری، رقیبی برای فیلم‌ها بود.

اگر شعری از احمد شاملو، فروغ فرخزاد یا مهدی اخوان ثالث و دیگران چاپ می‌شد، برخی آن را با اشتیاق می‌خواندند و تیراژ کتاب‌های کسانی چون آیت ا... مطهری به سی‌هزار عنوان می‌رسید؛ ضمن آنکه، موسیقی پاپ ایران در دههٔ ۱۳۵۰ از شعر مدرن ایران و سازندگان موسیقیِ ازفرنگ‌برگشته بهره گرفت و برای خود جایگاهی فراهم کرد؛ بنابراین، انقلاب اسلامی در حالی به وقوع پیوست که فیلم، موسیقی و کتاب از ابزارهای مادی درک جهان برای برخی از مردم بودند.

انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، هم‌زمان با تغییر گفتمان سیاسی، جریان فیلم‌سازی را مدتی تعطیل کرد و ابزارهای دیگر را که با آن همخوانی نداشت، به حاشیه راند؛ با این حال، سینما بعد از مدتی دوباره شروع به کار کرد.

سینمای جدید باید سینمایی منزه می‌بود که به تربیت مردم کمک می‌کرد. از این رو، ارزش‌های دینی همچون ساده‌زیستی، آرمان‌گرایی، عدالت‌طلبی و ایثار در فیلم‌های دههٔ ۱۳۶۰ نمایش داده می‌شد.

ژانر دفاع مقدس در این دهه شکل گرفت و سینمای ضدِ طاغوتی در کنار ملودرام‌های خانوادگی، جهان اجتماع را با گفتمان انقلاب و جنگ تفسیر می‌کرد.

با پایان‌یافتن جنگ، در دهۀ ۱۳۷۰، همگام با گسترش گفتمان سازندگی، رشد جمعیت، رشد شهرنشینی و رشد آموزش عالی، مخاطبان سینما کاهش یافت.

در این دوره با وجودِ سیاست‌های تهاجم فرهنگی، فیلم‌سازان به موضوعاتِ اشتغال و تحصیلات زنان توجه کردند و سینما با نمایش تبعات اجتماعی جنگ، از جامعه‌ای صحبت می‌کرد که با تغییر ارزش‌ها مواجه بود.

ارزش‌هایی همچون فردباوری و مادی‌گرایی در فیلم‌ها تغییرات فرهنگی جامعهٔ پساانقلابی را مجسم می‌کرد. تغییرات سیاسی نیمهٔ دوم دههٔ هفتاد با تغییرات جمعیتی همراه شد  و تلفیقِ «زلزلهٔ سیاسی» و «زلزلهٔ جوانی»، مضامینی چون عشق‌های آتشین، مثلث عشقی، شکاف نسلی، مهاجرت و انتقاد سیاسی را در سینمای ایران برانگیخت و تأکید بر مسائل زنان و جناح‌بندی‌های سیاسی مرسوم شد.

در نیمهٔ اول دههٔ هشتاد، مسائل زندگی طبقهٔ متوسط با موضوعاتی چون مشکلات زوجین، خیانت و تساهل جنسی در فیلم‌ها گسترش یافت. در نیمۀ دوم این دهه، سینمای کمدی با تکیه بر لوده‌بازی، شوخی‌های شبه‌جنسی، موسیقی پاپ و لطیفه‌های نامناسب (بادِ معده) واکنشی به پوپولیسم سیاسی بود.

دههٔ نود در بستر تحریم‌های بین المللی آغاز شد. در این دهه، ایران جامعه‌ای خشونت زده با جوانانی درگیر اعتیاد بازنمایی می‌شد. این جوانان از بحران هویت و شکاف طبقاتی رنج می‌بردند. البته علیرغم مصائب بسیار، همچنان کور سویی از امید در انتهای فیلم‌ها وجود داشت؛ سوسویی که با بحرانِ برجام، تحریم‌های یک‌جانبهٔ آمریکا و وقوع بحران‌های زیست‌محیطی و بحرانی مانندِ کرونا به‌مرور خاموش شد.

در انتهای این دهه، در فیلم‌های سینمایی، آقازاده‌ها عامل فساد معرفی شدند و موضوعاتی همچون روابط تیرهٔ زناشویی، تفاوت نسلی و تقدیس مادرانگی همچنان تأکید داشت که جامعهٔ ایرانی بحران‌زده و بی‌ثبات است.

در تمام این سال‌ها، سینما به واقعیت زندگی اجتماعی در ایران حساس بوده است. برخی فیلم‌ها، کاریکاتوری از آن، برخی ضد آن و برخی تلاش داشته‌اند تا عین آن را نماش دهند. از این رو سینمای ایران نیمه صنعتی است که سیاست بازنمایی را همواره بر اساس این واقعیت دستکاری کرده است.

برچسب‌ها سازمان سینمایی و امور سمعی و بصری روز سینما اختصاصی ایرنا سینما احسان آقا بابایی سالروز ملی سینمای ایران علوم اجتماعی

منبع: ایرنا

کلیدواژه: سازمان سینمایی و امور سمعی و بصری روز سینما اختصاصی ایرنا سازمان سینمایی و امور سمعی و بصری روز سینما اختصاصی ایرنا سینما علوم اجتماعی سینمای ایران فیلم ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۰۸۳۵۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«سیزیف» به مردم ایران چه می آموزد؟ / ورود ایرانیان به دالان باریک آزادی / مهمترین پروژه توسعه ایران توانمندسازی جامعه

گروه اندیشه: در یادداشتی که امیر ناظمی در کانال خود منتشر کرده، که خود برگرفته از کتاب تازه منتشرشده «ضربه سخت انتشارات شرق» است، مردم ایران را از سرنوشت شوم سیزیف برحذر می دارد که سیزیف استعاره ای است از تکرار کشنده و تلاشی نافرجام. ناظمی که خود از زمره نو نهادگرایان محسوب می شود، در یادداشت زیر معتقد است که تنها با حکومت قوی و جامعه قوی است که می توان از مدار ملال آور تکرار، رهایی جست، و بدون جامعه قوی، امکان عبور از مدار توسعه نیافتگی و ورود به دالان باریک آزادی محال می شود. این یادداشت در زیر از نظرتان می گذرد.

ما و تکرار بیهوده تاریخ:
ناظمی در مطلب خود یادآور می شود که «سیزیف راز خدایان را فاش کرده و به همین دلیل، محکوم شده بود تا سنگی بزرگ را بر بالای قله‌ای ببرد. اما سنگ هر بار از بالای قله به پایین می‌غلتید و سیزیف دوباره آن را به بالا می‌برد، اما سنگ دوباره به پایین می‌غلتید و دوباره و دوباره و دوباره...»

از نظر ناظمی «سیزیف استعاره‌ای است از تکرارِ کشنده‌ی تلاشی نافرجام.» او در ادامه به نگاه آلبر کامو برای رهایی سیزیف از بن بست اشاره می کند می نویسند: « او محکوم به تکرار چرخه‌ای پایان‌ناپذیر و بی‌حاصل بود. با وجود این‌که تاریخ، رویدادهای شکل‌دهنده به امروز ماست، ناآگاهی ما از آن می‌تواند تاریخ را به الگوهایی تکرارپذیر از تلاش‌های نافرجام تبدیل کند؛ الگوهایی تکرارپذیر که تا زمانی که اسیر آن‌ها باشیم، توان خروج از چرخه‌های تکراری‌شان را نداریم و گویی در اسطوره‌ی سیزیف زندگی می‌کنیم. آلبر کامو پیروزی او را در آگاهی می‌داند، به همان شیوه‌ای که رهایی از چرخه‌های تکرارپذیر تاریخ فقط با خودآگاهی جمعی است که پایان می‌یابد؛ در غیر این صورت، ما نیز محکوم می‌شویم به تکرار چرخه‌ای پایان‌ناپذیر و بی‌حاصل.»

پاندولی میان استبداد و هرج‌ومرج:
این پژوهشگر حوزه عمومی سپس با اشاره به نحوه تعامل جامعه و دولت در ایران اشاره کرده می نویسد: «وقتی حکومت‌ها فشارها را از حد گذرانده و از آستانه‌ی تحمل جامعه (یا همان حدِ نهایی قدرت حکومت) عبور می‌کنند، یک ضربه‌ی سخت دریافت می‌کنند. ضربه‌ی سخت است که حکومت‌ها را از ادامه دادن به قدرت بازمی‌دارد. در حقیقت ضربه‌ی سخت به حکومت است که منجر به تغییر حکمرانان در ایران می‌شود. به دنبال این ضربه‌ی سخت است که جامعه‌ی ایرانی به دنبال سهم خود از قدرت حرکت می‌کند، اما به دلیل آن‌که ظرفیت‌های نهادی لازم برای حکمرانی و مدیریت این قدرت را ندارد به سرعت در دام یک هرج‌ومرج دست‌وپا می‌زند.این هرج و مرج نیز به سرعت منجر به مقاومت حکومت شده و به این ترتیب، جامعه از آستانه‌ی تحمل حکومت رد می‌شود و حکومت (فارغ از آن‌که در دست چه کسی باشد)، در واکنشی طبیعی، به دنبال بازپس‌گیری قدرت انحصاری خود برمی‌آید. بنابراین ضربه‌ی سختِ بعدی از دل این رد شدن از آستانه‌ی تحمل حکومت رنگ می‌گیرد.»

او در ادامه می نویسند: «ضربه‌های سخت پی‌درپی و گیجی‌های بامداد خمارِ پس از آن‌ها الگوی تکرارشونده‌ی تاریخ ایران در ۲۵۰ سال اخیر بوده است. جامعه‌ی ایرانی با هر ضربه‌ی سخت بخشی از توانمندی‌های خود را از دست داده و پس از هر ضربه‌ی سخت مجبور شده است زمان و انرژی‌اش را صرف بازسازی توانمندیِ ازدست‌رفته کند. محکومیت تکرار بیهوده‌ی گذشته فقط با یک خودآگاهی جمعی می‌تواند پایان یابد؛ جایی که خودآگاهی جمعی به ما یاد می‌دهد از دالان باریک به سرعت به بیرون پرتاب نشویم و بتوانیم با کنترل خود، توازن میان قدرت حکومت و قدرت جامعه را حفظ کنیم و در دالان باریک به حرکت ادامه دهیم.»

الگوی این رفتار تکرارشونده در نمودار زیر به نمایش درآمده است.

جامعه آونگی
ناظمی ادامه «حرکت‌های زیگزاگی در میانه‌ی دو دیواره‌ی صخره‌ای» را «تکرار اصلی در تاریخ ایران می داند و به ویژگی ایجاد شده در آن یعنی ویژگی آونگی اشاره می کند: «دوره‌های متعددی از هرج‌ومرج و استبداد ایران را تبدیل به جامعه‌ای آونگی (پاندول‌وار) کرده است. این تکرارها فرصت حرکت آرام در میان دالان باریک را از ما ربوده‌اند و با ضربه‌های متناوب سخت، ما را در میانه‌ی دو دیواره‌ گروگان گرفته‌اند. در این الگوی تکراری، حکومت‌ها آنچنان به سرعت به سمت بیشترین حد قدرت حکومت حرکت می‌کنند و از تمامی سازوکارهای استبدادی برای تمرکز قدرت بهره می‌برند که سرنوشت محتوم ایران ضربه‌های سختِ مکرر می‌شود.»

شاید حکومت مغ های زرتشتی در زمان ساسانیان الگوی نظری ناظمی باشد که می نویسد: « حکومت‌های شیفته‌ی استبداد، بی‌توجه به آستانه‌ی تحمل جامعه، چنان بر جامعه سخت می‌گیرند که عصیان جامعه در قالب انقلاب‌ها و درگیری‌های نظامی و گاهی نیز توسل به قدرت‌های خارجی تنها راه بازگشت قدرت به جامعه دانسته می‌شود. حکومت‌های استبدادی به صورت هم‌زمان ظرفیت‌های حکمرانی جامعه را نیز کاهش می‌دهند؛ ظرفیت‌هایی که می‌توانند نظام حکمرانی را از طریق مشارکت‌ورزی جامعه توانمندتر کنند.به این ترتیب، حکومت استبدادی هم توانمندی حکومت و هم توانمندی جامعه را هم‌زمان کاهش می‌دهد؛ در نتیجه، از یک سو، با یک ضربه‌ی سخت، حکومت تغییرات شدید می‌کند و ثبات جامعه تضعیف می‌شود و از سوی دیگر، زمانی که جامعه‌ی ایرانی پس از آن ضربه‌ی سخت به حکومت، قدرت جامعه را بازپس می‌گیرد، فاقد توانمندی لازم برای حکمرانی می‌شود و به سرعت به سوی هرج‌ومرج می‌رود.»

تحلیل و تجویز راهبردی

در آخر ناظمی سه راهبرد اصلی برای برون از این وضعیت که به پایداری دولت و جامعه منتهی می شود، به شرح زیر ارائه می دهد:
۱-مهم‌ترین پروژه توسعه در ایران ایجاد ظرفیت‌های نهادی برای توانمندسازی جامعه است.
۲-هر سازوکاری که بتواند جامعه را توانمند کند، بر هر پروژه‌ای که قدرت دولت را افزایش دهد اولویت دارد.
۳-تلاش برای کاهش قدرت حکومت، تا مادامی که همراه با ایجاد ظرفیت‌هایی برای توانمندسازی جامعه نباشد، در بهترین حالت منجر به هرج‌ومرج می‌شود و چیزی جز تکرار یک تاریخ بیهوده نیست.

*پژوهشگر سیاستگذاری عمومی و معاون سابق وزیر ارتباطات

بیشتر بخوانید:

که شب می گذرد! نوروز به مثابه نهاد توسعه
سایه‌روشن یک شاه یا یک ملت؟
درسی که باید از جنبش‌های زنان آموخت (به مناسبت ۸مارس)
انتخابات در جامعه فحش‌زده
مهندسان عاشق‌پیشه و مهندسان قاتل‌پیشه

216216

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902758

دیگر خبرها

  • گریمور سینمای ایران در اردبیل تشییع شد
  • عکس | حضور یک بازیگر سینما در مسابقات بین المللی تنیس
  • «سیزیف» به مردم ایران چه می آموزد؟ / ورود ایرانیان به دالان باریک آزادی / مهمترین پروژه توسعه ایران توانمندسازی جامعه
  • هفته پررنگ فیلم کوتاه و مستند/ از یک شایعه تا وظیفه جدید سینمایی
  • اختراعی که «مرد عنکبوتی» را بی‌اعتبار می‌کند!
  • ایساتیس پرمخاطب‌ترین فیلم هنر و تجربه
  • «فسیل» در نمایش برخط هم رکورد زد
  • دین سینما به امام صادق‌(ع) چه زمانی ادا می‌شود؟
  • رکورد فروش اکران برخط فیلم‌های سینمایی جابه‌جا شد
  • ایرانیان خارج از کشور از سربلندی ایران دفاع می‌کنند