Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، فرهاد توحیدی با اشاره به اینکه در شهر فرهنگ و تمدن متولد شده است، گفت: شهر رشت این روزها به عنوان یکی از شهرهای خلاق در یونسکو ثبت شده است و من به خودم می‌بالم که در این شهر به دنیا آمدم. در سال ۵۵ وارد دانشگاه شدم و اولین گام‌های حرفه‌ای شدن را همزمان با تحصیلات دانشگاهی برداشته‌ام.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی با بیان اینکه فیلمنامه «مرد عوضی» را در سال ۷۵ نوشته است، توضیح داد: ایده اولیه این فیلمنامه از خبر روزنامه همشهری گرفته شده که در صفحه پزشکی‌اش نوشته بود بانک مغز آمریکا با کمبود مغز موجه شده است با خواندن این مطلب مانند کارتن‌ها که بالای سرشان علامت سوالی ایجاد می‌شود چراغی بالای سرم روشن شد .

توحیدی درباره کمال تبریزی و مرضیه برومند که بیشترین همکاری را با آنها داشته است، توضیح داد: فیلمنامه‌نویس مستقل که خود قصد کارگردانی ندارد شرط بقایش در سینما این است که با کارگردان‌هایی کار کند که اعتقاد به کارکردن بر روی فیلمنامه دیگران دارند. کمال تبریزی جز آن دسته از کارگردان هایی است که فیلمنامه نمی نویسد بنابراین می‌توان راحت با او کار کرد. برخی کارگردان‌ها هستند که فیلمنامه می‌نویسند و فیلمنامه را هم خوب می‌فهمند؛ با آنها هم می‌توان کار کرد مانند همایون اسعدیان، مانی حقیقی، مرضیه برومند این‌ها علاوه بر اینکه دست به قلم هستند، فیلمنامه را هم خوب می‌فهمند.

وی خاطرنشان کرد: همکاری با کمال تبریزی همیشه برایم جذاب بوده و لذت بردم اما کار با مرضیه برومند کمی سخت تر زیرا او با نویسندگان سخت کار می‌کند اما به خاطر رفاقت و دوستی که به طور متقابل وجود داشت من توانستم به خوبی با او کار کنم. چند سریال از جمله «شهر موش‌ها» را باهم کار کردیم. دعوا کردیم، بحث داشتیم اما همکاری خوبی داشتیم. مرضیه برومند از سینما تلقی خاصی دارد که البته در کار خودش استاد است.

وی ادامه داد: خیلی‌ها به من می‌گویند که چرا کارگردانی نمی‌کنم و پاسخ من این است که هر فردی باید توانایی‌ها و مزیت‌های خود را بشناسد. من هیچ وقت سودای بازی و کارگردانی نداشتم و این گوشه را عمیقا دوست دارم. نوشتن برای من تنها امر معیشت نیست بلکه عشق، دغدغه و لذت است و هیچ چیزی به اندازه اینکار به من لذت نمی‌دهد و خلوت خودم را به هر چیز دیگری ترجیح می‌دهم.

توحیدی درباره زنده یاد «عباس کیارستمی» نیز گفت: همیشه به عباس کیارستمی به عنوان یک استاد نگاه کردم و دوبار در سفر خارجی از جمله جشنواره فیلم کن باهم همسفر بودیم و در دوره خانه سینما زمانیکه می خواستیم اولین آکادمی را تشکیل دهیم کوشش کردیم تا او ریاست آنرا قبول کند.

وی خاطرنشان کرد: من زمانی با او آشنا شدم که هنرمند جا افتاده و شکل گرفته ای شده بود و تجربیات بزرگی را پشت سر گذاشته بود و مهمترین فیلم داستانی خود به نام «گزارش» را ساخته بود و بعد از انقلاب هم همچنان فیلم های مهمی همچون خانه دوست کجاست را ساخت. کیارستمی برای خود جریم و ساحتی داشت و سبک جدیدی را شروع کرده بود که با روحیه جستجوگر و تجربه‌گرای او نزدیکی بیشتری داشت .

توحیدی توضیح داد: من از یک سنتی می آمدم که تصورم این بود که خادم صنعت سینما هستم زیرا همیشه سینما را در وجه صنعتی آن دوست داشتم و تصورم این است مسیر سینمای ملی در کشور ما از مسیر داستان گویی می گذرد و ما هنوز این مسیر را در سینمای ایران با کمال طی نکرده ایم . امروز اگر سینمای اصغر فرهادی صاحب اقبال است به این دلیل است که او قصه را به خوبی تعریف می کند و از این جهت طبع قصه دوست تماشاگر ایرانی را برمی انگیزد.

وی درباره توصیه اش به جوانان علاقمند به بازیگری و سینما بیان داشت: همیشه به جوانانی که در آموزشگاه‌های آزاد و دانشگاه با آنها در ارتباط هستم می‌گویم. هر فردی باید کاری را انتخاب کند که آن کار به او لذت بدهد. کار باید مانند بازی باشد. همانطور که می‌دانید کودکان بازی را دوست دارند و اگر به آنها کاری نداشته باشیم ۲۴ ساعت بازی می‌کنند و اگر به کاری آنها را مجبور کنیم ممانعت می‌کنند و دوباره سراغ بازی می‌روند زیرا غایت بازی چیزی جز لذت نیست. کارهم به همین شکل است یعنی اگر لذنبخش باشد همه ۲۴ ساعت را فدای کار می‌کنیم بنابراین توصیه می‌کنم کاری که به آنها لذت نمی‌دهد و با اجبار به آن می‌پردازند را رها کنند زیرا در آن موفق نمی‌شوند . ممکن است از نظر اقتصادی موفق شوند اما همه زندگی اقتصاد نیست و رضایت امری درونی است . شادمانگی در حوزه‌ای بدست می‌آید که به ما لذت ببخشد بنابراین اگر این لذت را در بازیگری احساس می‌کنند به سمت آن بروند اما به سودای چیزی سراغ کاری نروند یعنی سودای مشهورشدن و پول درآورن به هیچ وجه پایدار نیست.

۵۸۵۸

کد خبر 1554355

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: سینمای ایران موزه سینما مرضیه برومند

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۰۹۵۸۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران

دهم اردیبهشت‌ماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته می‌شود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران می‌دانند. صدیقه (روح‌انگیز) سامی‌نژاد بازیگر فیلم «دختر لر» پس از نقش‌آفرینی در نخستین فیلم خود آنقدر سختی دید که هرگز حاضر به تکرار این تجربه نشد.

نام روح‌انگیز سامی‌نژاد که متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خان‌بهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.

با پخش «دختر لر» در سینما‌ها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامی‌نژاد به شهرت رسید، اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد. 

فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سال‌ها بی‌خبری و با تصاویری تکان‌دهنده از این ستاره سال‌های دور سینما واکنش‌های تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد: زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سال‌های پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روح‌انگیز سامی‌نژاد مُرده است. من تا آن روز فکر می‌کردم روح‌انگیز سامی‌نژاد باید سال‌ها پیش مرده باشد.

 به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامی‌نژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنج‌شنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامی‌نژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».

این کارگردان سینما همچنین گفته بود: من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامی‌نژاد را در فیلم تهامی‌نژاد دیده بودم که گریه می‌کرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناس‌ترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلی‌های دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعه‌ای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خود حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.

عباس بهارلو – مورخ و پژوهشگر سینما – در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخش‌هایی از آن آمده است: وقتی در سال ۱۳۱۲ فیلمِ «دختر لر» ساخته مشترک خان‌بهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا، که صدیقه سامی‌نژاد در آن نقش «گلنار» را بازی می‌کرد، در تهران نمایش داده شد، در میان مردمی که برای بار نخست سیمای یک زن ایرانی را بر پرده سینما دیده بودند واکنش‌های ناگواری برانگیخت، که به‌درستی روشن نیست ــ و احتمالاً هیچ‌گاه نیز معلوم نخواهد شد ــ که آیا خانم صدیقه سامی‌نژاد تصوری از آن واکنش‌ها در ذهن داشته است یا خیر، و آیا اگر می‌داشت حاضر به ایفای نقش در آن فیلم می‌شد؟

گفته می‌شود که در آن مقطع آوانس اوگانیانس نیز کوشش‌هایی را در زمینه ساخت فیلم انجام می‌داد و در این‌باره بهارلو ادامه داده است: به‌موازات فعالیت‌های سخت‌کوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین سپنتا و خان‌بهادر اردشیر ایرانی نیز برای ساختن نخستین فیلم مشترک در هندوستان در جست‌وجوی بازیگر زنی بودند که زبان فارسی بداند و نقش «گلنار» را در فیلم «دختر لر» بازی کند. تا قبل از دوره پهلوی‌ِ اول بازی زنانِ مسلمان در نمایش‌ها و تعزیه‌ها ممنوع بود و بازیگران زنی که در این سال‌ها در فیلم‌های اوگانیانس و مرادی ایفای نقش می‌کردند مانند مادام سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین ژوزف، زما اوگانیانس و آسیا قسطانیان (کوستانیان) از بانوان ارمنی بودند که اکثر آنها از صحنه تئاتر به سینما آمده بودند، به‌همین دلیل موانع کم‌تری بر سرِ راه خود داشتند.

سپنتا موفق شد صدیقه (روح‌انگیز) سامی‌نژاد، همسر یکی از کارکنان کمپانی امپریال فیلم بمبئی، را که از سیزده سالگی از کرمان به هندوستان رفته بود مجاب کند و با این توضیح که نام او به‌عنوان نخستین بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران ثبت خواهد شد ــ که شد ــ موافقت او و شوهرش، دماوندی، را برای بازی در فیلمش جلب کند. بدین ترتیب گروه هندی ـ ایرانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی کار خود را در هندوستان آغاز کرد. «دختر لر» نخستین بار در سی‌ام آبان ۱۳۱۲ در دو سینمای مایاک (دیده‌بان) و سپه بر پرده آمد، و نمایش آن، سال بعد از دوم مردادماه ۱۳۱۳ در سینما مایاک تکرار شد، و پس از یک ماه از چهارم آذر نمایش آن در سینما سپه به مدت پنجاه روز ادامه یافت.

 سپس با یک دو هفته وقفه در همین‌سینما از نو بر پرده رفت. استقبال از فیلم بسیار پُرشور بود و حتی «مادر بزرگ‌های خیلی پیر» هم رفتند تا سرگذشت «دختر لر» را به‌چشم ببینند. ایفای نقش گلنار در «دختر لر» موجب شد که صدیقه سامی‌نژاد چنان انگشت‌نما و زبانزد خاص و عام شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهر‌های مختلف.

سامی‌نژاد در سال ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال پس از نمایش «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامی‌نژاد با نام «سینمای ایران از مشروطیت تا سپنتا» حضور یافت و به روایت زندگی دشوار و پر از رنج خود پرداخت.

از تهامی‌نژاد نقل شده است‌: اغلب به‌طور کنترل‌نشده‌ای می‌خندید و در حالی‌که اشک در چشمانش حلقه زده بود به من گفت که هنگام اقامت در هند ایرانی‌های متعصب او را مورد ضرب‌وشتم قرارمی‌دادند و حتی بطری به‌طرفش پرتاب می‌کردند. به‌طوری‌که همواره مجبور بود همراه با محافظ از استودیو امپریال فیلم خارج شود.

درباره این چهره مستند دیگری با نام «روح‌انگیز سامی‌نژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است.

سامی‌نژاد در حالی در ۸۰ سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبه‌ای با ایسنا گفته بود: بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بار‌ها به آنها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسل‌های دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آنها به این موضوع توجه نکردند.

قدیمی‌های معروف، بریده‌اند و سعی می‌کنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سال‌ها به آنها بی‌لطفی شده است و دل پرگلایه‌ای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که می‌توانست بازی کند.

در یکی از برنامه‌های تلویزیونی هفت، بعد از سال‌ها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید می‌بینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینما‌های تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمی‌توان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد، اما سال‌ها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم، اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او می‌توانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی می‌کرد چه اتفاقی می‌افتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بی‌غمی وجود نداشت، می‌توانست نقش یک پدر را بازی بکند.

منبع: روزیاتو

tags # بازیگر سینما ، سینما سایر اخبار اسرار تکامل آلت‌ جنسی؛ رابطه جنسی انسان‌های اولیه مثل گوریل‌ها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غول‌پیکری که توسط انسان‌ها به وجود آمد! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی می‌شوند (تصاویر) کشف پرنده‌ عجیبی که سمت راست بدنش نر است و سمت چپش ماده!

دیگر خبرها

  • سفر به عتبات یک سفر توحیدی است
  • تران آن هونگ رییس داوران جشنواره فیلم شانگهای ۲۰۲۴ شد
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران
  • اعضای هیئت انتخاب رویداد استارت‌آپی فیلمنامه نویسی منصوب شدند
  • داور بازی‌های حساس استقلال و پرسپولیس مشخص شد
  • دو برادر در بازی‌های سرنوشت‌ساز استقلال و پرسپولیس
  • هیئت انتخاب رویداد استارت‌آپی فیلمنامه‌نویسی مشخص شدند
  • داوران هفته بیست و پنجم | حساس ترین بازی ها به برادران حیدری رسید
  • برادران حیدری داوران حساس ترین بازی های هفته بیست و پنجم لیگ برتر
  • نوجوانان بوشهری بر بال آهنین به سودای پرواز پرداختند